يكشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۴
هنر زيستن در ادبيات ديروز
ادب نفس و ادب درس
000504.jpg
دكتر سيد جعفر حميدي
در ادبيات كلاسيك، اخلاق جايگاه رفيعي دارد. اين موضوع باعث مي شود كه در اين زمينه بحث ها و مطالعات فراواني انجام گيرد. آنچه در اين تحقيقات مهم به نظر مي رسد بررسي در چندوچون زيرمجموعه هاي اخلاق نظير ادب، نفس و حكمت است. مقاله حاضر در همين چارچوب نگاهي گذرا به چند مفهوم كه در جاي جاي ادبيات كلاسيك ما حضور دارند، داشته و سعي دارد با استناد به منابع ادبي اين مفاهيم را بازشكافد.
پيشينيان فرزانه و بلندنظر و عالي طبع كه خست نفس و لئامت طبع و تنگ نظري گريبانگيرشان نبود و صادق و درست عمل و پاك طينت بودند و سرشت آنان به كژي و كژانديشي آلوده نشده بود، ادب آدمي را به دو گونه تقسيم كرده بودند: ادب نفس و ادب درس. در اين مقال ابتدا مي خواهيم بدانيم كه ادب چيست تا آنگاه به ادب نفس و ادب درس پرداخته شود.
ادب كه جمع آن آداب است، به مجموعه دانستني هايي اطلاق مي شود كه انسان را از خطا و لغزش بازمي دارند. دارنده ادب درست، بد نمي انديشد و به كج راهه نمي رود و خصلت ناروا و نادرست را از وجود خود دور مي كند و احترام همگان را نگه مي دارد. در گذشته،اديب به كسي گفته مي شد كه همه دانش هاي زمان خود را بداند و به شاگردان خود همه دروس و نيز اخلاق را تدريس نمايد و به راه خلاف نرود، چنانكه مي گفتند:
درس اديب گر بود زمزمه محبتي
جمعه به مكتب آورد طفل گريزپاي را
(نظيري نيشابوري)
امروز مي توانيم لفظ ادب را در حوزه اي وسيع تر، فرهنگ بناميم. انسان متمدن امروز در مجموعه اي از فرهنگ هاي حيات و حيات اجتماعي زيست مي كند. انسان با فرهنگ يعني انسان زنده، يعني كسي كه نظم دارد و نظم را رعايت مي كند. حقيقت را از كذب تميز مي دهد و راه و رسم زندگي و سازگاري و احترام به جامعه را خوب مي داند و اي بسا بسياري از زندگان كه فاقد فرهنگ مي باشند و شخص بي فرهنگ يعني شخص فاقد ادب. چنان كه حضرت مولانا فرموده است:
از خدا جوييم توفيق ادب
بي ادب محروم ماند از لطف رب
بي ادب تنها نه خود را داشت بد
بلكه آتش در همه آفاق زد
از ادب پرنور گشته ست اين فلك
وز ادب معصوم و پاك آمد ملك
(مثنوي، دفتر اول)
بزرگان ما ادب را سرمشق جوانان دانسته اند:
ادب آموز كه سرمشق جوانان ادب است
فرق ما بين بني آدم و حيوان ادب است
(سعدي)
ادب نفس
بشر ذاتاً حامل مجموعه اي از خصلت ها و طينت هاي نيك و بد است. اين خصلت ها او را به عنوان يك انسان نيك و پرهيزگار يا يك انسان جاهل، بد و ناشسته روي معرفي مي نمايند. كسي ذاتاً شرور است يا ذاتاً متين و صبور چه بسا كه كساني كه عالي ترين مراحل علم، ادب يا هنر را طي كرده اند و به مراتب بالا در هنر رسيده اند، اما بخل و حسد و تنگ نظري آنها را راحت نمي گذارد و چه بسيار كساني كه نه درسي خوانده اند و نه مقامي در اجتماع يافته اند اما از شعور اجتماعي بالايي برخوردارند. پس شقاوت يا سعادت مي تواند در ذات كسي موجود باشد و اين خود اوست كه مي تواند راه شقاوت را بپيمايد يا راه سعادت را:
چو تو خود كني اختر خويش را بد
مدار از فلك چشم، نيك اختري را
به چهره شدن چون پري كي تواني
به اخلاق ماننده شو مر پري را
(ناصر خسرو)
و ناگفته پيداست كه در ادب و هنر و حتي در علم، نخستين حرف را اخلاق مي زند و اين همه ديوان هاي شعر و تذكره ها و گزارش ها و تمام كتب ديني و نيز متون نظم و نثر فارسي و آثار فكر و انديشه همه علما و متفكران تكيه بر اخلاق و ادب و فرهنگ و ترك جهالت و خشونت داشته اند و دارند و هيچكدام از اين تفكرات و تذكرات علمي نخواهند شد مگر با تصفيه دل و تزكيه نفس.
نفس چيست؟
در كتاب معتبر اخلاق ناصري اثر بزرگ خواجه نصيرالدين طوسي درباره نفس گفته شده است: «نفس انسان جوهري بسيط است كه از شأن او بود ادراك معقولات به ذات خويش و تدبير و تصرف در اين بدن محسوس كه بيشتر مردم آن را انسان مي گويند و آن جوهر (نفس) نه جسم است و نه جسماني و نه محسوس به حواس يا به يكي از حواس». ( ص ۳۸) و مؤلف كشف المحجوب گفته است: «كليد در بهشت بجز منع نفس از اغراض وي نيست، چنان كه خداوند تعالي گفت:«و نهي  النفس عن الهوي فان الجنه هي المأوي».(كشف المحجوب، ص ۳)
ابن سينا نيز معتقد است كه خداوند مردم را از گرد آمدن سه چيز آفريد (يكي تن كه او را به تازي بدن و جسد خوانند، ديگري جان كه او را روح خوانند و سوم روان كه او را نفس گويند.( از رساله نبض)
بعضي گفته اند روح همان جان است كه مايه زندگي نفس ها است و حكما ميان قلب و روح اول (روح طبيعي) فرقي قايل نيستند.
نفس چيز لطيفي است كه در قلب نهاده شده و منشأ اخلاق و صفات ناپسند است. روح چيز لطيفي است كه در قلب نهاده شده و منشأ اخلاق و صفات پسنديده است. نفس جاي نظر خلق و قلب جاي نظر حق است (شرح لاهيجي) پس معلوم شد كه نفس در مقابل خوبي يا بدي، خوپذير است.
با بدان كم  نشين كه درماني
خوپذير است نفس انساني
ادب درس اكتسابي است و ادب نفس ذاتي، حال ببينيم آيا اين ادب اكتسابي كه در مكتب و مدرسه و دانشكده و جامعه آموخته شده مي تواند بر ادب ذاتي تأثير بگذارد و آن را رام و مطيع و هموار سازد؟ اين تغيير و تحول بستگي دارد به اراده و خواسته صاحب نفس، اگر التيام پذير و انعطاف پذير باشد، ممكن است و چنانچه نباشد ممكن نيست كه گفته اند:
هيچ صيقل نكو نشايد كرد
آهني را كه بدگهر باشد
سگ به درياي هفتگانه بشوي
چونكه تر شد پليدتر باشد
خر عيسي گرش به مكه برند
چون بيايد هنوز خر باشد
(سعدي، گلستان)
چه بسا كساني كه نعمتي را از كسي مي خورند و علمي و دانشي را از كسي فرا مي گيرند و به جايگاهي مي رسند و سرانجام علم ناسپاسي مي افرازند و به بدزباني مي پردازند و اين خود منتهاي ناجوانمردي و ناداني است. طبيعي است اگر حرف و سخنشان روا و درست باشد مشكلي نمي آفريند اما چنانچه به ناصحيح و ناروا و غلط انگاري سر طغيان بردارند كيفر آن را دير يا زود خواهند گرفت و چنين كسان بار خود را به منزل نخواهند رساند و دل مشغولي و اضطراب دروني فراواني خواهند داشت.
ادب نه كسب عبادت به سعي حق طلبي است
به غير خاك شدن هرچه هست بي ادبي است
اما همين بي ادبان هم اگر بخواهند مي توانند نفس خود را ادب يا تأديب كنند و بدانديشي و كج انگاري را از نفس و ذات خود دور سازند و به حقيقت و به عشق بينديشند زيرا كه
هزار گونه ادب، جان ز عشق آموزد
كه آن ادب نتوان يافتن به مكتب ها
(مولوي)
و چنانچه آدمي، نفس اماره را پيروي كند و تيرگي هاي درون بر سر اين و آن بريزد تا نفس پليد خود را ارضا نمايد خواه ناخواه ذليل و دردمند خواهد شد.
كند مرد را نفس اماره خوار
اگر هوشمندي عزيزش مدار
(سعدي، بوستان)
و مسلم است كسي كه دروني تيره و تاريك دارد هيچ گاه روي خوشي و خوشبختي و شادماني را نمي بيند زيرا در درون خويش دشمني خونين نهفته است كه جز با اراده و ايمان نمي تواند آن را از درون خود براند.
تا با دشمن نفس همخانه اي
چه در بند پيكار بيگانه اي
تو خود را چو كودك ادب كن به چوب
به گرز گران مغز مردم مكوب
(سعدي، بوستان)
در جايي ديگر نفس به اژدها تشبيه شده است:
بر سر آنم كه پاي صبر در دامن كشم
اژدهاي نفس بد را حلقه پيرامن كشم
(سعدي، غزليات)
در قرآن مجيد نيز از نفس به گونه هاي مختلف ياد شده است، اماره، لوامه، مطمئنه. يا ايهتا النفس المطمئنه، ارجعي الي ربك راضيه مرضيه (۲۸ حجر)
علاوه بر اينها نفوس ديگر نيز وجود دارد، ناطقه، عاقله، فاكره، حيواني و... بر روي هم بايد به ادب نفس پرداخت تا آنچه كه نفس به درس آموخته است بتواند بارور و مثمرثمر باشد.
فروتن بود هوشمند گزين
نهد شاخ پرميوه سر بر زمين
(سعدي، بوستان؛ باب تواضع)

از گوشه و كنار جهان
«تاريخ ادبيات فارسي» به صربي ترجمه شد
ايسنا: برنامه معرفي كتاب تاريخ ادبيات فارسي اثر دكتر احمد تميم داري با همكاري رايزني فرهنگي كشورمان و بخش شرق شناسي دانشكده ادبيات دانشگاه بلگراد، در كتابخانه شرق شناسي اين دانشگاه با حضور جمعي از استادان و دانشجويان برگزار شد.
در اين نشست دكتر ميريانا مارينكوويچ رئيس بخش شرق شناسي دانشكده ادبيات دانشگاه بلگراد با قدرداني از مركز فرهنگي كشورمان در بلگراد و انجمن دوستي ايران و صربستان به واسطه ترجمه و انتشار اين كتاب اظهار داشت: كتاب حاضر خوشبختانه در برقراري ارتباط نزديك با خوانندگان خود بسيار موفق است و به بسياري از پرسش هاي مبهم در عرصه تاريخ ادبيات فارسي پاسخ مي دهد.وي افزود: فرهنگ و ادب ايراني غني و گنجينه اي عظيم است.
در ادامه اين مراسم دكتر راده بوژوويچ رئيس انجمن دوستي ايران و صربستان و شرق شناس برجسته صرب انتشار كتاب تاريخ ادبيات فارسي را يك موفقيت علمي بزرگ خواند و گفت: انتشار اين كتاب از اين جهت حايز اهميت است كه كمبود آن در كتابخانه شرق شناسي دانشكده ادبيات دانشگاه بلگراد و نزد دانشجويان شرق شناسي به وضوح احساس مي شد.
خواننده با مطالعه كتاب به جنبه هاي مختلف شعر و شاعران ايراني و تاثيرپذيري آن از تصوف و عرفان اسلامي پي مي برد.
دكتر بوژوويچ ادامه داد: البته من عرفان و تصوف اسلامي را «شيعي» مي دانم.زيرا تنها مذهب تشيع قادر به ايجاد چنين مكاتب عرفاني و صوفيانه در جهان مي باشد.
حتا شاعران اهل تسنن ايراني نيز تحت تاثير گرايش هاي عرفاني، آثار بزرگ و جاودانه اي خلق كرده اند.اگر اين كتاب را مطالعه كنيد، به بسياري از اين اطلاعات مهم و ارزشمند دست خواهيد يافت.
در ادامه اين نشست، غلام وفايي رايزن فرهنگي كشورمان در صربستان و مونته نگرو با تشكر از رئيس بخش شرق شناسي دانشگاه بلگراد و رئيس انجمن دوستي ايران و صربستان كه برنامه معرفي كتاب تاريخ ادبيات فارسي را در فضاي علمي كتابخانه شرقشناسي ترتيب داده اند، اظهار داشت: خوشبختانه مركز فرهنگي ايران همكاري خوب و نزديكي با دانشكده ادبيات بلگراد و بخش شرق شناسي آن دارد.
ثمره اين نوع از همكاري ها برگزاري دوره هاي آموزش زبان فارسي در دانشكده ادبيات دانشگاه بلگراد، همكاري مشترك در انتشار كتاب هاي مختلف، برگزاري برنامه هاي ادبي و آموزشي، تقويت كتابخانه شرق شناسي و كرسي زبان فارسي و برنامه امروز يعني معرفي كتاب تاريخ ادبيات فارسي بوده است.
رايزن فرهنگي كشورمان در صربستان و مونته نگرو ادامه داد: رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در بلگراد بعد از انتشار تاريخ ادبيات فارسي در نظر دارد دو مجموعه از شش مجموعه مثنوي مولوي را در آينده نزديك منتشر كند و بدين وسيله راه را براي علاقه مندان عرفان ايراني هموار سازد.
وفايي همچنين گفت: مولوي از عرفاي بزرگ و مشهور ايراني است كه فرقه هاي متصوفه زيادي نيز در بالكان از راه و روش او پيروي مي كنند.
در پايان اين نشست شعري از مولانا، به زبان صربي و اصل فارسي آن نيز توسط عبدالكريم عزيزي، استاد ادبيات فارسي در دانشگاه بلگراد براي حضار خوانده شد كه مورد استقبال حاضران قرار گرفت.

هزار و يك شب در فرهنگ مردم
فصلنامه «فرهنگ مردم» به هزار و يك شب اختصاص يافت
000507.jpg
سال  ۲۰۰۴ ازسوي سازمان فرهنگي يونسكو سال هزار و يك شب ناميده شد و به همين مناسبت در چند كشور جهان (فرانسه، آلمان و ژاپن) بزرگداشت و همايش هاي باشكوهي با حضور انديشمندان و پژوهشگران برجسته برگزار شد. اما آنچه مايه تأسف است، عدم حضور ايرانيان در اين همايش هاست كه نشان مي دهد درباره اين كتاب گرانبها ديگران بيش از ما تلاش مي كنند.
فصلنامه «فرهنگ مردم» در سال ۱۳۸۱(۲۰۰۲) خبر ناميده شدن سال ۲۰۰۴ به نام هزار و يك شب و نيز برگزاري همايش ها را به چاپ رساند كه با اين وجود نامي از هيچ ايراني اي در نشست ها و سخنراني ها به ميان نيامد.
نشريه «فرهنگ مردم» در شماره ۱۱ و ۱۲ كه سال سوم خود را پشت سر مي گذراند با انتشار ويژه نامه «هزار و يك شب» آنچنان كه مسئولان آن نوشته اند «بر آن بوده تا با معرفي اين كتاب گرانقدر و تحليل برخي ويژگي هاي آن فرهيختگان را به تلاشي صدچندان وادارد تا در انديشه حفظ و حراست ميراث اين سرزمين برآيند.»
در ويژه نامه هزار و يك شب اين مقاله ها به چاپ رسيده است:
هزار و يك شب و فرهنگ ايراني: اولريش مارزلف، شهرزاد داستانسرا: فريدون جنيدي، هزار و يك شب در ميان ما: ايرج افشار، هزار و يك شب و چاپهاي سنگي: جواد صفي نژاد، هزار و يك شب و ادبيات فارسي: محمد جعفري، هماننديهاي قصه گويي شهرزاد و داستان سرايي حكيم نظامي: حميدرضا دالوند، هزار و يك شب صنيع الملك، پلي بين شرق و غرب: علي بوذري، شگردهاي شهرزاد، مادربزرگ قصه گوي ما، گفت وگو با محمد بهارلو، هزار و يك شب و تأثير آن بر آثار نويسندگان و هنرمندان جهان: ترجمه فريال سلحشور، هزار و يك شب در فرهنگهاي دور و نزديك: ترجمه تابان خواجه نصير، داستانهاي هزار و يك شب در ژاپن: هاشم رجب زاده، نقد چند اثر در مورد هزار و يك شب، اين ويژه نامه با مقاله هاي «چشم زخم و روش هاي پيشگيري و درمان آن در ديوان خاقاني و سيري در قبرستانهاي شيراز به خوانندگان عرضه شده است.
صاحب امتياز، مدير مسئول و سردبيري فرهنگ مردم به عهده احمد وكيليان است.

ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |