ميدان حسن آباد يا چهارراه هشت گنبد
حتما تاكنون گذارتان به ميدان حسن آباد تهران افتاده، مي توان گفت كه اين ميدان يكي از معدود ميادين شهر تهران است كه تركيب معماري سنتي اش دست نخورده باقي مانده است . مرمت ساختمان هاي قديمي اطراف ميدان به ماندگاري اين ميراث زيباي سنتي در دل شهر پر دود و دم و ترافيك تهران افزوده است. ميدان حسن آباد حكايت جالبي دارد، قبل از آنكه به حسن آباد معروف شود، اسمش چهارراه هشت گنبد بوده است، بعدها در زماني كه سرتيب كريم آقا بوذرجمهري رئيس بلديه طهران مي شود، ميدان حسن آباد با هيات امروزي ساخته و پرداخته مي شود. قبل از اين تصحيح و ساخت و ساز هماهنگونه كه اشاره شد، حسن آباد محل چهارراه كوچكي بود كه تنها محل تقاطع خيابان هاي سپه و شاهپور بود. عرض كمي داشت و محدود بود. در حوالي سالهاي 1312 يا 1313 به دستور رئيس بلديه بسياري از خانه ها و مغازه ها را در اين تقاطع خراب كرده، ميدان وسيعي از دل آن درست مي كنند. در شمال غربي ميدان، منطقه اي قرار داشت كه به آن ميدان گورستان حسن آباد مي گفتند. اين ميدان علاوه بر آنكه محل دفن مردگان بود در شب هاي جمعه محل رفت و آمد و تفريح مردم كوچه ها و گذرگاه هاي اطراف ميدان و به خصوص ساكنان محله سنگلج بود. در اطراف اين گورستان، حمام معروفي بود كه در ميان عوام شايع شده بود كه اينجا محل رفت و آمد اجنه است. شايد از اين رو بود كه حمام موردنظر به تدريج از رونق افتاد و متروك شد. گورستان بعدها خراب شد و اداره اطفائيه شهرداري در جاي آن ساخته شد و حمام نيز كه به خاطر شايعات موردنظر از رونق افتاده و متروك بود، بعدها خراب شد و بر جاي آن بانك و ساير مغازه ها ساخته شد. در هر يك از چهار ضلع ميدان حسن آباد به دستور بلديه وقت، ساختمان دوطبقه اي بنا شد و در انتهاي هريك از اين اضلاع بر فراز بلندي، يك گنبد فلزي ساختند و بنا كردند. آن بناها غير از ضلع شرقي هنوز پا برجامانده اند و در برابر ديد شهروندان خودنمايي مي كنند.
|
|
هادي مرده شوي
از مرده شوي هاي معروف طهران، ملاهادي مرده شوي بود كه مردي شوخ طبع و زنده دل و اهل طنز بود و سالها به اين كار اشتغال داشت. هادي ريشي بلند داشت و عرق چيني به سر مي گذاشت و به قراري كه معمرين نقل مي كنند چون در آن هنگام جمعيت تهران كم بود و كار و بار مرده شوي ها به علت كمي مرده رونقي نداشت غالبا اين حضرات بيكار بودند و جلو در مرده شويخانه مي نشستند و گل مي گفتند و گل مي شنيدند. مي گويند يك روز كه بيكاري خيلي ملاهادي را ناراحت كرده بود در حالي كه اشاره به مردمي مي كرد كه از برابر مرده شويخانه مي گذشتند به همكارش مي گويد: ببين رفيق، اينها را مي بيني؟ اينها همه مشتري هاي ما هستند كه دارند راست راست راه مي روند و ما اينجا بيكار نشسته ايم و آنها را نگاه مي كنيم.
منبع: طهران عهد ناصري - ناصر نجمي- ص 205
كارهاي آقاسي
حاجي ميرزا آقاسي اوقات خود را بين كارهاي دفتري و امور كشاورزي تقسيم مي كرده و هر وقت از يكي خسته مي شده به ديگري مي پرداخته است. باغ عباس آباد در 4 - 3 كيلومتري بيرون دروازه دولت آباد كرده اوست كه اكثر اوقات به اين باغ مي رفته و با لباس مخفف به عملجات سركشي مي كرده و بعضي از كاركنان دولت را هم گاهي با همان لباس مي پذيرفته و راجع به كارهاي دولتي با آنها مذاكره مي كرده است.
يكي ديگر از كارهاي مهم فلاحتي حاجي ميرزا آقاسي، كشيدن نهري از رودخانه كرج براي يافت آباد و سفنارد است كه بعدها موجب آبادي كلاك و گرم دره و ميان جوب و عده زيادي از دهات كه امروز از اين نهر مشروب مي شوند، شده است. اين نهر را حاجي ميرزا آقاسي به وسيله سربازهاي فوج خلج قم كنده است. آبي هم كه امروز از كرج براي تهران مي آيد تا 4 - 3 كيلومتر از همين نهر است و بعد به نهر عليحده مي افتد و بالاخره از مجدان زيرزميني به شهر تهران مي رسد. آوردن اين آب به تهران هم يكي از كارهاي بسيار به سزاي دوره ديكتاتوري است كه تهران را به اين عظمت رسانده است. از رودخانه جاجرم هم نهري براي امين آباد نزديك شهر ري كنده كه در دامنه كوه هاي شمالي به نام پازكي ورامين، آثار آن باقي است و اين نهر به واسطه گود بودن دهنه رودخانه جاجرود آبي نشده و معلوم مي شود حاجي خيال داشته است سدي جلو دهنه ببندد كه آب بالا بيايد و به نهر بنشيند كه روزگار، مجالش نداده و كار نيمه تمام مانده است. اگر حاجي توانسته بود اين نهر را هم آبي كند در سمت مشرق تهران نيز يك رشته دهات مثل كلاك و گرم دره و ميان جوب و هفت چوب و ... ايجاد و آباد مي شد. امروز هم اگر وزارت كشاورزي اين كار را تعقيب كند مستلزم فوايد بيشمار است و گذشته از انبار شدن آب در پشت سد كه در تابستان كمك به آبياري ورامين خواهد كرد، شايد از ريزش آب از بالاي سد هم بتوان فايده برقي زيادي برد، ولي كو فرصت؟
زندگي من - عبدالله مستوفي-ص 51