چهارشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۴
سياست
Front Page

بررسي انتخابات پارلماني انگليس
بلر، چپگراي نومحافظه كار
000987.jpg
حامد شهبازي
توني بلر نخست وزير انگليس در شرايطي براي سومين بار متوالي به عنوان نخست وزير انگليس قدرت را در اين كشور در دست گرفت كه ارزيابي ها و نظرسنجي هاي پيش از انتخابات پنج شنبه گذشته نيز از اين امر حكايت داشتند، وي در صورت پيروزي هم ديگر تسلط سابق را بر حزبش ندارد و از طرفي از حمايت مردمي برخوردار نيست كه در دوره سوم نخست وزيريش مانند دور اول و دوم به گونه اي تحكم آميز سياستهاي خود را به پيش برد.
در اين ميان ديدگاه شخصيت ها و رسانه هاي جهان در قبال پيروزي بلر در انتخابات حقايقي را روشن مي سازد كه تأكيدي است بر اين امر كه رهبر حزب كارگر دوره اي بسيار سخت و با چالش هاي فراواني را پيش روي خود دارد. پاره اي نگاه ها به بلر و پيروزي حزب او به شرح زير است.

تحليل روزنامه فرانسوي لوموند در رابطه با انتخابات پارلماني انگليس جالب توجه است. اين روزنامه فرانسوي نوشته بود: انتخابات پارلماني اخير انگليس عجيب و غريب ترين انتخابات در تاريخ سياسي اين كشور بود زيرا از يك طرف رأي دهندگان، توني بلر را تنبيه و از طرف ديگر وي را در سمتش ابقا كردند.
اين روزنامه در ادامه تحليل خود مي نويسد: رأي دهندگان انگليسي بلر را تنبيه كردند زيرا از عملكرد وي در جنگ عراق راضي نبودند. زيرا حزب كارگر در اين انتخابات نسبت به انتخابات سال ،۲۰۰۱ چهار درصد از ميزان آرا و ۵۷ كرسي را در مجلس عوام از دست داده است. اما ابقاي وي در سمت نخست وزيري براي سومين بار متوالي در تاريخ حزب كارگر بي سابقه بوده است و در واقع در تاريخ معاصر انگليس تنها «مارگارت تاچر» از حزب محافظه كار توانسته بود براي سومين دوره پياپي در سمت نخست وزيري اين كشور خود را ابقا كند.
مطبوعات انگليس نيز همگي ميزان آراي مردم اين كشور را نوعي تنبيه براي بلر مي دانند و معتقدند بلر ديگر آن صلابت و اعتماد به نفس گذشته را نخواهد داشت. و برخي روزنامه هاي اروپا نيز موقعيت بلر را تضعيف شده و او را رفتني مي بينند و به آينده انگليس بعد از او چشم دوخته اند.
برخي مطبوعات نيز بلر دوره سوم نخست وزيري خود را در درجه اول مديون سياستهاي اقتصادي گوردون براون وزير دارايي انگليس كه نقش مهمي در بهبود وضع اقتصادي و بهبود شرايط زندگي مردم انگليس داشت و در درجه دوم اين پيروزي را مديون شيوه انتخابات
تك اسمي ناعادلانه اي مي دانند كه بازي بين دو حزب بزرگ اين كشور را فلج كرده است.
حال تا چه ميزان جنگ عراق كه منتقدان بلر معقتدند وي به عنوان آلت دست بوش در آن مشاركت داشت به وي لطمه زده است، پرسشي است كه جواب آن را بايد در عملكرد بلر جستجو كرد.
«جيمز جي. فورسيث» تحليلگر مسائل اروپا در مقاله اي در نشريه «سياست خارجي» با اشاره به پيروزي بلر در انتخابات پارلماني انگليس به رابطه بلر و بوش و تأثيرات اين رابطه بر جايگاه و وجهه بلر در انگليس اشاره مي كند و مي نويسد: تصميم بلر براي مشاركت در جنگ عراق و حمايت از بوش از جنبه سياسي در انگليس از محبوبيت برخوردار نيستند. حال چرا اين نخست وزير چپگراي انگليس به نزديكترين متحد رئيس جمهوري راستگرايان آمريكا تبديل شده است؟
فورسيث با رد اين كه توني بلر بازيچه بوش است براي اثبات ادعاي خويش مي نويسد: هيچ چيزي رأي دهندگان از خواب غفلت بيدار شده حزب كارگر را بيش از اين ايده خشمگين نمي كند كه گفته شود نخست وزيرشان بازيچه و مطيع رئيس جمهوري راستگراي آمريكاست. احزاب محافظه كار و ليبرال دموكرات انگليس به عنوان مخالفان حزب كارگر تلاش مي كردند كه بر اين ديدگاه سرمايه گذاري كنند. محافظه كاران تصاويري از بلر را در جريان مبارزات انتخاباتي پخش كردند كه در آن بوش در حالي كه سر بلر را با مهرباني بر روي شانه هايش گذاشته بود، به تصوير كشيده شده بود و ليبرال دموكرات ها نيز اعلاميه هايي را با عكسي منتشر كرده بودند كه در اين عكس بلر در حالي كه به چشم هاي بوش زل زده بود، مي گويد: «من مي خواهم جنگ طلبان را شكست بدهم.»
اين بهايي بود كه بلر به خاطر راهبردش در قبال آمريكا پرداخت. راهبردي كه «پيتر ريدل» روزنامه نگار انگليسي آن را راهبرد در آغوش گرفتن ناميد. بلر به طور علني وفاداري را در ازاي كسب نفوذ و تأثيرگذاري در خفا ارائه مي كند. متأسفانه اين راهبرد براي مبارزات انتخاباتي بلر اين امر را ضروري مي ساخت كه درباره آنچه كه وي از رابطه با بوش به دست آورده، بزرگ نمايي نكند.
بنابر اين هنگامي كه كاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا اعلام كرد اين كشور به تلاش اروپا براي تعامل با ايران مي پيوندد، بلر اعلام پيروزي نكرد و با اين حال راهبرد بلر موفقيت هاي ديگري داشته است.
فورسيث در ادامه مي نويسد: بسيار بعيد است كه بوش بدون اعمال فشار از سوي بلر، براي صدور قطعنامه  دوم در سازمان ملل در قبال عراق، تلاش كرده باشد. اما اين امر صحت دارد كه بلر غالباً از مزيت جايگاه خويش براي چانه زني جهت كسب امتيازهايي براي انگليس استفاده نكرده است. شركت هاي انگليسي در عمليات بازسازي عراق مشاركت كمي دارند و تعرفه هاي گمركي كه  آمريكا در سال ۲۰۰۲ بر واردات فولاد اعمال كرد، لطمات جدي به آنها زد. اما تاريخ نشان خواهد داد كه بلر هيچ گاه به ميانجيگري دولت بوش در روند صلح خاورميانه كمكي نخواهد كرد و حل مسئله خاورميانه از اولويت هاي اصلي بلر در مذاكرات خصوصي اش با بوش بوده است.
به باور فورسيث، انگليسي هايي كه خواهان مشاهده اين امر هستند كه بلر آشكارا از بوش در قبال خاورميانه انتقاد كند، نبايد زياد در انتظار باشند و اين امر در آيند ه اي نزديك روي مي دهد.
بلر، نومحافظه كار است
فورسيث در ادامه مقاله خود بلر را فردي نومحافظه كار مي داند و مي نويسد: تقريباً به تعداد نومحافظه كاران، براي نومحافظه كاران تعريف وجود دارد اما اگر معني اصلي اين ديدگاه اين گونه تعريف شود كه تعهد به دموكراتيزه كردن هر چه بيشتر جهان حتي در صورت لزوم با به كارگيري زور براي تحقق يافتن اين هدف، نومحافظه كاري ناميده شود، بايد گفت بلر قطعاً يك نومحافظه كار است. آنچه كه بلر را به مكتب نومحافظه كاري جلب مي كند، علاقه  وي به ديدگاه هاي متعالي است. چنين آرمان گرايي در عين حال تفاوت وي را با برخي افراد تندرو در دولت بوش مشخص مي كند. در حالي كه جان بولتون فرد مورد نظر بوش براي نمايندگي آمريكا در سازمان ملل بر اين باور است كه اگر ۱۰ طبقه از طبقات سازمان ملل هم فرو بريزد، هيچ تفاوتي نمي كند، بلر احتمالاً علاقه دارد كه ۱۰ طبقه به طبقات سازمان ملل بيفزايد.
بلر تركيبي از تندروي و اعتقاد به نهادهاي جهاني است كه همين امر وي را در قبال عراق به دردسر انداخته است: ولي حقيقتاً بر اين باور بود كه اگر عراق ناقض قطعنامه هاي شوراي امنيت شناخته شود، سازمان ملل عليه آن اقدام كند. اعتقاد ديگري كه بلر را با نومحافظه كاران همسو مي كند اين است كه هيچ رويدادي بدون رهبري آمريكا روي نمي دهد. بلر نگران است كه آمريكا به انزواگرايي سوق داده شود و از آمريكا مي خواهد هر زمان كه وي فرصت دارد، با آمريكا در امور جهاني مشاركت كند. نصايح بلر براي مشاركت آمريكا در امور جهاني زماني به اوج رسيد كه وي در سخنراني سال ۲۰۰۳ خود در جلسه مشترك كنگره آمريكا توجيه كرد كه آمريكا بايد اقدام كند و گفت: زيرا سرنوشت، شما را در اين جايگاه در تاريخ قرار داده است و در اين مقطع زماني وظيفه شماست كه اقدام كنيد.
بلر نسبت به اروپا ترديدي ندارد
فورسيث در ادامه مقاله خود با رد اين امر كه بلر ديدگاه تهديدآميزي نسبت به تحولات اروپا دارد، مي افزايد: بلر مطمئناً از نشست هاي بي پايان اتحاديه اروپا، برتري جويي فرانسه و تلاش اروپا براي اصلاح  بازار كارگري خود خسته شده است اما هنوز بر اين اعتقاد است كه آينده انگليس در گرو اروپاست.
با اين حال وي از حربه سياسي لازم براي متقاعد كردن مردم مردد انگليس نسبت به فوايد همگرايي با اروپا برخوردار نيست. نشانه اي از ضعف بلر در آوريل سال ۲۰۰۴ در زماني نمايان شد كه وي قول برگزاري همه پرسي درباره قانون اساسي اروپا را در تلاش براي جلوگيري از تبديل آن به يك مسأله انتخاباتي داد. اين راهبرد كارايي داشت اما اكنون بسيار بعيد است كه بلر قادر باشد همه پرسي درباره قانون اساسي اروپا را به نفع خود به پايان برساند. اگر مردم فرانسه به قانون اساسي اروپا رأي منفي بدهند، بايد در انتظار بود كه بلر نيز اين همه پرسي را لغو كند.
انگليسي ها تحت رهبري بلر از جنبه سياسي خرده گير شده اند
فورسيث از جنبه اي علت اين خرده گيري را اشتباه و كوتاهي بلر مي داند. در انتخابات سال ،۲۰۰۱ حضور مردم در انتخابات براي نخستين بار از سال ۱۹۱۸ به پايين تر از ۶۰ درصد كاهش يافت كه البته نتايج انتخابات اخير نيز كاهش بيشتري را نشان مي دهد. بيش از نيمي از مردم انگليس بر اين اعتقادند نمي توان به بلر اعتماد كرد كه حقايق را بگويد. بي ترديد، برخي از روش هاي حزب كارگر جديد نظير روي آوردن به آمار براي توجيه اقدامات و شكست اطلاعاتي در قبال عراق به بي اعتمادي مردم به سياستمداران دامن زده است.
فورسيث بخشي از بي اعتمادي مردم انگليس به سياستمداران را به دليل عملكرد رسانه ها دانسته و بر اين باور است كه رسانه ها جوي مسموم را ايجاد كرده اند كه طي آن براي سياستمداران تقريباً غيرممكن است كه خود را معتبر نشان دهند.نتايج نظرسنجي پيش از انتخابات نشان مي دهد اكثريت مردم انگليس بر اين باور بودند كه بلر و «مايكل  هاوارد» رهبر حزب محافظه كار به منظور پيروزي در انتخابات دروغ گفته اند.
آن گونه كه روزنامه فرانسوي ليبراسيون در سرمقاله اش نوشته است توني بلر به خاطر جنگ عراق بهشتي از محبوبيت را كه زماني از آن برخوردار بود از دست داده است و با چالش هاي فراواني روبه روست گرچه عملكرد درخشان براون وزير دارايي وي در سياستگذاري هاي اقتصادي و سياسي در نهايت به نام دولت بلر تمام شد و همين امر باعث شد تا اكثريت افكار عمومي و رأي دهندگان حامي وي به رغم نارضايتي از سياست خارجي وي يعني به عبارت بهتر، مشاركت غير موجه در عراق به وي رأي  دهند، هديه تولد توني بلر (پيروزي در انتخابات) كه پنجاه و دومين سالگرد تولد خود را جشن مي گيرد، بي شك قدري تلخ خواهد بود.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   علم  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |