شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۴
گفت وگو با «امير حسين صديق» كارگردان فيلم «دربدرها»
شور و نشاط كودكانه
فيلم دربدرها ساخته امير حسين صديق تا چند روز پيش در سينماهاي تهران و شهرستانها بر پرده بود. اين فيلم به سينماي كودكان تعلق دارد و زير آن امضا و حضور مرضيه برومند كه از فعالان سينماي كودك است به عنوان مشاور كارگردان و مدير توليد ديده مي شود. در عين حال كه كارگردان آن نيز چهره آشناي مجموعه ها و فيلم هاي چند سال اخير است. با بهانه اين فيلم با كارگردان آن درباره ضعف و نقاط قوت دربدرها به گفت وگو نشسته ايم.
گفت وگو: آناهيد موسسيان
001086.jpg
* آقاي صديق! پيش از اين بيشتر به عنوان بازيگر فعاليت داشتيد، چطور شد سراغ كارگرداني و ساخت فيلم رفتيد؟
- كارگرداني و بازيگري هيچ تناقضي با هم ندارند و ارتباط تنگاتنگي نيز بين اين دو شغل وجود دارد. در زمستان ۸۲ از طرف مؤسسه رسانه هاي تصويري سفارش ساخت سريالي براي كودكان شد، اين پيشنهاد در واقع به خانم برومند شد، اما ايشان ترجيح دادند كه يك تيم از جوانان -كه قبلاً  با ايشان كار كرده بودند- را در كنار جمعي از حرفه اي هاي كار عروسكي جمع كردند و قرعه كارگرداني هم به نام من افتاد، كه پس از پايان سريال سفارش ساخت فيلم سينمايي «دربدرها» داده شد و خب نتيجه اين همكاري و نظارت خانم برومند شد همين فيلم دربدرها .
* شما ظاهراً  به مجموعه«خونه مادربزرگه» علاقه زيادي داريد چون مبناي فيلم دربدرها به گمانم همين مجموعه است؟
-دستمايه اوليه داستان دربدرها بر مبناي داستان قديمي «ميهمان ناخوانده»و مجموعه«خونه مادر بزرگه» است كه تقريباً  همه كودكان و نوجوانان با اين دو آشنا هستند. اما اينها تنها الهام بخش ايده اوليه داستان بودند و به مرور در جلسات بحث و گفت وگو درباره فيلمنامه، قصه دربدرهاي فعلي شكل گرفت كه تنها اشاره اي بر اين قصد ما دارد و خود حكايتي ديگر را تعريف مي كند.
* شما سالها با خانم برومند كار كرده ايد و حالا ايشان تهيه كننده اولين فيلم شما هستند، از اين همكاري بگوييد.
- بخش عمد اي از خاطرات خوبي كه از برنامه هاي كودك و نوجوان زمان كودكي خودم دارم، مربوط به برنامه هاي خانم برومند است و خوب شانس اين را داشتم كه اولين كار حرفه اي جدي خودم را هم با خانم مرضيه برومند و براي كودك و نوجوان انجام دهم. مطمئناً  حضور خانم برومند به عنوان مشاور كارگردان و مجري طرح در كنار پروژه دربدرها بزرگ ترين قوت قلب براي گروه سازنده دربدرها بود.
* دربدرها آيا به آن شكل واقعي فيلمنامه دارد يا فقط يك قصه است كه حالا در طول كار كامل و به آن پرداخته مي شود؟
- مطمئناً  دربدرها فيلمنامه دارد و اين فيلمنامه طي جلسات متعدد بحث و گفت وگو و تبادل نظر توسط خانم هنگامه مفيد نوشته شد، اگر هم كاستي هايي در برخي نقاط به چشم مي خورد فقط و فقط به خاطر كمي وقت و فرصت اندكي بود كه براي ساخت و رساندن فيلم به جشنواره اصفهان داشتيم كه آن هم اجتناب ناپذير بود.
* در اين فيلم دربدرها چه كساني هستند، عروسك ها يا آدم هاي بزرگي كه با آن مواجه مي شوند؟
- البته در فيلم اين نام و صفت اشاره به خود عروسكها است ، اما از نظر خودم همه شخصيت ها چه عروسك ها و چه آدم ها به نوعي دربدر هستند.
* بالاخره بعد از مدت ها شاهد فيلمي بوديم كه هر چند ضعف هاي كمي ندارد اما مخاطبان واقعي آن كودكان هستند، فيلمي صادق، صميمي و پرنشاط.
- خيلي از خاطرات خوشي دوران كودكي و نوجواني همه ما مربوط به فيلم ها و سريال هايي است كه در آن دوران در سينما و تلويزيون ديده ايم و خواسته و ناخواسته از آنها تأثير گرفته ايم. در دوران حاضر هم كودكان و نوجوانان بسياري تشنه ديدن و شنيدن داستانهايي خوب و پرنشاط هستند. تمام كساني كه براي كودكان و نوجوانان در هر زمينه اي كار مي كنند اميدوارند بتوانند بخشي از اين نياز را به شكل درست و جذاب برآورده كنند. گروه سازنده دربدرها نيز از اين قاعده مستثني نيست.
* به جز برخي از عروسك ها مثل سامانتا، سقنقور،گونزالس و ... بقيه عروسك ها از همان مجموعه خونه مادربزرگه مي آيند. طراحي و شكل دهي عروسك ها به عهده چه كسي بود؟
001089.jpg
- بله اين هم حرفي است، اما جدا از شوخي ما ابتدا اسامي شخصيت ها و عروسك ها روي كاغذ و هر كدام را در چند سطر نوشتيم. از ميان آن همه طرح چندين اسم و شخصيت در واقع ۶ تا را انتخاب كرديم و من طراحي عروسك  ها را شروع كردم. در واقع از هر شخصيت چند طرح داشتيم كه در جلسات گروهي طرح ها را به رأي مي گذاشتيم و نهايتآً  بهترين ها از ميان آن ها انتخاب شد.
* فكر مي كنيد بچه ها تا چه اندازه مثلاً  با اسي گونزالس و سامانتا ارتباط برقرار كنند؟
- به نظرم اين ارتباط راحت و طبيعي خواهد بود. چون ما تمام تلاشمان را براي ايجاد اين ارتباط به كار برده ايم و ديگر مي ماند خود بچه ها و سليقه و تفكرشان.
* البته قبلاً  از حضور خانم برومند گفتيد، اما فكر مي كنم حضور ايشان در اين پروژه به شكل غيرمستقيم خيلي تأثيرگذار بوده؟
- اشاره شما درست است. حضور ايشان به عنوان شخصي با تجربه و متخصص در كنار چنين كاري موهبتي بزرگ محسوب مي شود و در تمامي مراحل از طرح، ساخت عروسك ها، انتخاب بازيگران و عروسك گردان ها و صداپيشه ها گرفته تا مراحل انتهايي كار ايشان بدون آن كه مزاحم تجربه كردن جوانان باشند بهترين هم فكري ها و ياري ها را داشتند.
* فيلم در جشنواره  اصفهان با تقدير بسياري روبه رو شد و فيلم برگزيده كودكان و نوجوانان شد تا حالا در همين اكران عمومي با كودكان به تماشاي فيلم نشسته ايد فكر مي كنيد تأثير اين فيلم بر كودكان چگونه خواهد بود؟
- در اكران تهران هنوز موفق نشده ام كه فيلم را با بچه ها ببينم. ولي بر مبناي شنيده ها فكر مي كنم به هدف و نتيجه اي كه موردنظرمان بود رسيده ام.
* در برخي از جاهاي فيلم عروسك ها حرفهايي مي  زنند كه احتمالاً  بزرگترها بهتر درك مي كنند، آيا فكر مي كنيد با اين بخش كودكان بتوانند ارتباط برقرار كنند، مثلاً حسي كه اسي گونزالس به سامانتا دارد؟
- اگر كسي چنين ادعايي كند يا احتمالاً  در اطراف او بچه اي نيست و يا سالها است كه با هيچ بچه اي برخورد نكرده، مطمئن باشيد كه بچه ها تمام اين حس ها و حرف ها را خيلي بهتر و سالمتر از من و شما مي فهمند.
* ظاهراً آن باغ سبز و سادگي و مهرباني طوفان و معصوميت و مهرباني ليلي و اين شوخ  وشنگي عروسك ها تصويري از يك دنياي آرماني است حالا مثلاً  از نگاه كودكان خصوصاً كه رنگ غالب هم سبزي درختان است؟
- بله، تمام اينها را به عمد به كار گرفتم.
* بسياري معتقدند در سينماي كودكان پيام و نتيجه  گيري اخلاقي بايد غالب بر سرگرمي و ترانه و آواز باشد، نظر شما چيست؟
- هنرهاي نمايشي و بويژه سينما در ابتدا بايستي مخاطب و تماشاچي داشته باشد تا بتواند حرف يا پيامي را به مخاطبش منتقل كند. وقتي كسي به ديدن فيلم شما نيامد مطمئناً  پيام موجود در آن را هم نخواهد شنيد و خب يكي از راههاي جذب مخاطب مي تواند ترانه و آواز باشد. بله پيام اخلاقي مقدم است اما نخست بايد اثر جذاب باشد تا پيام منتقل شود. در ضمن ترانه و آواز هم مي توانند پيام داشته باشند.
* مسلماً. اما ترانه ها و آواز فيلم دربدرها البته بامزه بود ولي پيام نداشتند حالا آقاي صديق تجربه كارگرداني چطور بود؟
- سخت و در عين حال لذت بخش.
* احتمالاً  فيلمسازي را ادامه خواهيد داد، در اين صورت موضوع فيلم بعدي شما چيست؟
- فعلاً  تصميم مشخصي براي فيلمسازي ندارم.
* راستي چرا فيلم تيزر تلويزيوني ندارد، ظاهراً كه نبايد مشكل نمايشي داشته باشد؟
- تبليغ تلويزيوني داشته اما به اندازه بودجه شركت پخش كننده.

گفت وگو با «مهيار مجيب» بازيگر دربدرها
چند روز با چند عروسك
* آقاي مجيب از چه سالي فعاليت هنري تان را شروع كرديد؟
- فعاليت  هنري ام از سال ۶۷ با ورود به دانشكده سينما تئاتر شروع شد. سريال آيينه بود كه يك قسمت آن را به كارگرداني فريدون فرهودي كار كرده ام به نام «عزيزتر از فرزند» و كار بازيگري ام را همچنان ادامه دادم در كار كوتاهي و در دو قسمت به كارگرداني واروژ كريم مسيحي آيتم هاي كوتاهي بود درباره پيشگيري از بيماري. بعد هم كه در كارهايي كه به كارگرداني خانم برومند بود حضور داشتم، مثل «كارآگاه شمسي و مادام» و البته در دو سكانس فيلم مرباي شيرين.
* در دربدرها همبازي هاي شما چند عروسك شلوغ و شيطان هستند و البته شما حضور خوب و راحتي داريد و انگار كه با آدم هاي واقعي روبه رو هستيد از اين تجربه بگوييد؟
- به نوعي رشته تحصيلي و فوق ليسانس من درباره نقش عروسك در تغيير رفتار كودك بود و كلاً از سال ۷۲ فعاليت در زمينه كارهاي كودكان را شروع كردم. در تلويزيون مازندران چندين متن درباره كودكان نوشتم و كارها كاملاً عروسكي بود و خب با كارگرداني و نمايش تلويزيوني نيز آشنا بودم. همسرم نيز كه اصلاً تئاتر و كار عروسكي انجام مي دهد و در خانه معمولاً به ساخت عروسك مشغول است كه بيشتر طرح اين عروسك ها را هم من مي دهم، به هر حال عروسك براي من آ نچنان هم ناشناخته نبود، حالا كه مي گوييد در دربدرها حضور راحتي داشتم شايد به همين مسئله برمي گردد. در واقع در فيلم دربدرها من كسي را به عنوان عروسك نمي ديدم فكر مي كردم موجودات زنده هستند و حضور دارند و تأثيرگذار هستند.
* با توجه به اين كه دربدرها اولين كار اميرحسين صديق است و به نوعي همان داستان «خونه مادربزرگه» با چه اطميناني در اين فيلم بازي كرديد؟
- از سال ۷۷ كه به عنوان دستيار خانم برومند در كنارشان بودم و مجموعه ها و سريال ها را كار مي كرديم از همان زمان هم با اميرحسين صديق آشنا شدم و اتفاقاً نقش هايي را هم كه بازي كرده ام اكثراً نقش مقابلم صديق بود و كاملاً با خلق و خو و رفتار و شخصيت او آشنا بودم و رفاقتي كه بين ما وجود داشت خيلي ارزش دارد. وقتي صحبت فيلم «دربدرها» و بازي مي شد من با كمال ميل نقش طوفان را قبول كردم و البته تجربه خوبي براي من بود. همين طور كه فكر مي كنم براي صديق هم تجربه خوبي بود. اين كار را با اعتماد كامل انجام دادم. و البته براي اين كه بتوانم با عروسك ها ارتباط برقرار كنم خانمم خيلي كمكم كرد.
* تا حالا در جمع بچه ها به تماشاي اين فيلم نشسته ايد، واكنش آنها چه بود؟
- زماني كه فيلم در جشنواره كودك و نوجوان اصفهان به نمايش درآمد، بازتاب هاي خيلي خوب و مثبتي داشت خصوصاً در ارتباط با كودكان و حتي نوجوانان و بزرگسالان. در كل احساس مي كنم «دربدرها» به دل بچه ها نشسته و در جذب مخاطبان موفق بوده.
* در ميان اين عروسك ها با كدام يك ارتباط بيشتري برقرار كرديد؟
- اتفاقاً با همه عروسك  ها ارتباط خوبي داشتم. حالا خانمم كه عروسك گردان شخصيت فري بود طبيعي بود كه نسبت به فري آزادي عمل بيشتري داشتم تا راحت  آن را بگيرم و بغل كنم. اما در طول فيلم ارتباط عاطفي بيشتري كه داريم با همان بچه غول سقنقور است، ارتباط ما واقعاً به شكل دايي و خواهرزاده بود و به نوعي با هم فاميل شديم در كل با سقنقور ارتباط بهتري داشتم.
عكس: مرتضي پورنجات

يادداشت «مرضيه برومند» درباره «دربدرها»
يك دنيا حرف براي گفتن
001092.jpg
از من خواسته شده درباره فيلم دربدرها يادداشتي بنويسم، يك دنيا حرف براي گفتن دارم، اما نمي دانم از كدام شروع كنم، از وضعيت نابسامان سينماي كودك...؟ از اين كه در حرف همه حامي و طرفدار اين سينما هستند و شعارهاي قشنگ مي دهند اما در عمل باز هم تنهاييم و بي پشتيبان...؟
از اين كه به سرعت داريم مخاطبين خود را از دست مي دهيم چرا كه از دنيا و تكنولوژي روز عقب افتاده ايم و همچنان بايد به آنچه در عالم واقع و جلوي دوربين اتفاق مي افتد بسنده كنيم...؟ از اين كه هنوز سينماي كودك را به درستي معني نكرده ايم... از اين كه فيلمنامه خوب نداريم... از اين كه سالنهاي سينماي مناسب بچه ها نداريم... از اين كه بايد براي عرضه محصول خود در چنبره روابط عجيب پشت پرده پخش فيلم دست و پا بزنيم؟
خلاصه حرف و گفتني و درد دل زياد است اما دلم نمي خواهد با بازگويي اين حرفهاي تكراري نگاه خوش بينانه ام را كه محرك اصلي من در هر حركتي است از دست بدهم. من باز هم و باز هم پاي سينماي كودك مي ايستم و هر دست مهرباني را كه براي كمك به اين سينما به سوي من و همكارانم دراز شود صميمانه مي فشارم.
دربدرها با امكانات بسيار محدود با همت چند جوان و با پشتيباني پيشكسوتان عروسكي و ياري مسئولين رسانه هاي تصويري و بنياد سينمايي فارابي ساخته شد تا بچه ها دست كم يك فيلم مفرح در سال گذشته داشته باشند.
فيلمي كه شاد باشد، رنگ داشته باشد، فيلمي كه آنها را سرگرم كند و بخنداند، حال ممكن است اين فيلم كه فيلم اول كارگردان و بسياري از عوامل اصلي آن است داراي نقاط ضعفي هم باشد، مثل همه فيلم ها، اما به نظر من فيلم موفقي است، زيرا كه توانسته با مخاطبين اصلي خود يعني بچه ها ارتباط برقرار كند و گواه آن نيز جوايزي است كه در جشنواره اصفهان دريافت كرده است.
دربدرها عليرغم تصور برخي از دوستان منتقد به هيچ وجه فيلم من نيست و كارگردان و ساير عوامل جوان فيلم كاملاً در حيطه كاري خودشان استقلال عمل داشتند، حتي در بسياري از موارد نيز با سليقه من در تضاد قرار مي گرفتند، من تنها براي آنها شرايطي فراهم آوردم تا تجربه كنند، زيرا معتقدم كه جوانها داراي استعدادها و قابليت هاي بالقوه فراوانند و بايد به آنها اعتماد كنيم تا توانايي هايشان به فصل در بيايد و كاستي هايشان را نه از روي غرض و كينه ورزي بلكه از روي مهر و دلسوزي به آنها خاطرنشان كنيم. ايمان دارم كارهاي بعدي آنها از قوت بيشتري برخوردار خواهد بود.
به اميد موفقيت سينماي كودك و نوجوان.

سينما
اقتصاد
اجتماعي
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |