شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۴
دكتر علي لاريجاني:
صادق باشيم كشور نياز به تحول دارد
هر چه قدر حجم نخبگان كشور مدخليت بيشتري در تصميم سازي داشته باشند، كشور قوام بيشتري مي يابد. در شرايطي كه احزاب وجود داشته باشند ورود نخبگان به چرخه تصميم گيري كشور بهتر صورت خواهند گرفت
ياسر مرادي
001095.jpg
عكس: محمد كربلايي احمد
چندي پيش علي لاريجاني به عنوان اولين كانديداي مدعو به روزنامه همشهري آمد تا در گفت وگوي سه ساعته پاسخگوي سوالات روزنامه نگاران اين روزنامه باشد.
لاريجاني در اين گفت وگو اعلام كرد كه نود درصد مشكل كشور را در ناكارآمدي هاي اجتماعي مي داند و مشكلات موجود در زمينه نظريه پردازي جنبه كانوني ندارد.
وي همچنين ديدگاه افرادي كه به احزاب نگاه مثبتي ندارند را رد كرد و اعلام كرد كه وقتي دموكراسي ديني را مي پذيريم بايد ملزومات آن را هم بپذيريم.توده وار نمي شود كشور را اداره كرد، بلكه بايد به الزمات آن يعني وجود احزاب نيز تن بدهيم .
* آقاي دكتر لاريجاني شما حتماً مشكلي را در كشور مشاهده كرديد كه تصميم گرفتيد وارد عرصه انتخابات شويد. مهمترين مشكل فعلي كشور را چه مي دانيد ؟
- مشكلات كشور قابل تقسيم بندي هاي مختلفي است. اما اگر بخواهيم به ثقل آن نگاه كنيم يك مسئله خيلي به چشم مي خورد كه همان ناكارآمدي يا با انصاف بيشتر كم كارآمدي مديريت اجرايي كشور است، ايده و طرح اصلي جمهوري اسلامي، طرح خوبي بود. رويش آن از اصول و مباني تفكر اسلامي است و دستگاه تحقق آن را هم دموكراسي قرار داده است. در واقع توانسته بين دين و دموكراسي در مقام اجرا و تحقق نسبت روشني را ايجاد كند. به هر حال كاستي هايي كه امروز در صحنه عمل با آن مواجه هستيم تا حدود ۹۰ درصد به كم كارآمدي يا ناكارآمدي مديريت اجرايي برمي گردد. البته در برخي زمينه هاي نظريه پردازي هم كاستي هايي را داريم ولي اين زمينه ها جنبه كانوني ندارد.
* چه دغدغه اي موجب حضور شما در صحنه انتخابات شده است؟
دغدغه عمده من اين است كه چكار كنيم ايراني در اين دنياي پر رقابت و عصر پيشرفت جهاني در مقايسه خود با ديگران به ايراني بودن خود ببالد و به آينده خود و فرزندانش و كشور اميدوار باشد.
ايرانيان با تكيه بر ويژگي اصلي خود كه همان تمدن سازي است، درصدد پيوند زدن ارزش هاي معتبر خود به آينده اي پر افتخار هستند كه تركيبي از سه گفتمان اسلاميت و ايرانيت و پيشرفت و تحول خواهي است.
براي تحقق اين امر ما نبايد يك جانبه نگر فكر و اقدام نماييم.
ما بايد به دنبال ارتقاء ارزش هاي معتبر ايراني باشيم به اين معني كه هر ايراني از هر قشر كه باشد، احساس زندگي برتر كند.
در عرصه زندگي همه مردم از بهترين ها خوششان مي آيد.
زندگي يعني زنده بودن و اين زنده بودن تركيب كيفيت و كميت است.
كميت يعني آنچه كه مردم در صحنه واقعي زندگي خود لمس مي كنند و مي بينند.
كميت قابل لمس براي مردم يعني:
اول) افزايش معيشت و قدرت خريد مردم
دوم) افزايش نظم و سرعت در خدمات عمومي مردم
سوم) افزايش امنيت اقتصادي و اجتماعي مردم
چهارم) افزايش رفاه و آسايش عمومي مردم كيفيت زندگي يعني پيشرفت زندگي مردم در تمامي عرصه هاي زندگي به نحوي كه در مقايسه با ديگران موجب شود هر ايراني نه تنها به ايراني بودن خود ببالد بلكه هر ايراني، ايران را بهترين جا براي زندگي خود و ساير ايرانيان بداند.
كيفيت قابل لمس و باور براي مردم يعني: اول: گسترش عدالت براي تامين فرصت هاي برابر براي آحاد مردم نه براي آنان كه به حاكمان نزديكترند.
براي اين امر بايد دولت در اقتصاد و فرهنگ و امور اجتماعي دست از نقش بازيگر و متصدي و بنگاه داري بردارد و به ايفاي نقش قاعده ساز و داور بپردازد.
دوم: حفظ و ارتقاء منزلت مردم، براي همين امر رييس جمهور آينده بايد كسي باشد كه قبل از هر چيز تنوع سلايق مردم را برسميت بشناسد و مطابق با آن براي بالا بردن قدرت و تنوع انتخاب مردم برنامه ريزي نمايد.
سوم: ساماندهي فراغت مردم، براي همين امر رئيس جمهور آينده كسي بايد باشد كه پيش از اين دغدغه او تامين فراغت مردم بوده و مجبور بوده براي آن فكر كند، برنامه بريزد و اقدام كند.
چهارم: تدبير آينده مردم يعني باور اين امر كه در عصر پيشرفت و ارتباطات جهاني مردم همواره امكان مقايسه وضعيت خود را با ديگران دارند و براساس آن پيرامون مقبوليت حكومت قضاوت مي كنند و رفتار مي نمايند.
* تجربه و توانايي خود را در چه مي بينيد كه خود را آماده براي اداره مديريت اجرايي كشور يافته ايد ؟
تجربه يك دهه مديريت در صدا و سيما يك پشتوانه بسيار غني است چون از ابعاد گوناگون با مسئوليت رياست جمهوري شباهت دارند.
هر دو خود را پاسخگو در مقابل كل جمعيت ايران مي دانند.
هر دو خود را پاسخگو براي فرهنگ سازي در سطح ملي براي كل جمعيت ايران مي دانند.
هر دو خود را پاسخگو براي ساماندهي اوقات فراغت مردم مي دانند.
هر دو خود را پاسخگو براي ساماندهي فرهنگ اقتصادي مردم مي دانند هر دو خود را پاسخگو براي فراهم آوردن زمينه مناسب براي اتخاذ تصميمات درست توسط مديران اجرايي مي دانند.
كميت و كيفيت مديريت هر دو بطور شفاف در معرض قضاوت تمامي مردم است.
در زمينه هاي مختلف تجربه حضور در نهادهاي تصميم گير كشور به من اين امكان را داده است كه براي پيشبرد امور كشور مجموعه اي متنوع، سالم و صادق از كارشناسان را به خدمت بگيريم.
ده سال (دو سال در دوره آقاي  هاشمي  و هشت سال در دوره آقاي خاتمي در جلسات هيات دولت شركت كرده  ام، عضو شوراي عالي امنيت ملي و عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام هستم.
آنچه در زمينه اقتصاد، سياست، فرهنگ، امور اجتماعي از اين كشور بايد بدانم، مي دانم.
فكر مي كنم، لازم نيست دوره كارآموزي رياست جمهوري را بگذرانم.
يك دهه مديريت رسانه ملي فرصتي گرانبها براي كسب يك توانايي متمايز براي من بوده است، كه همان امكان شناخت ملموس مشكلات و دغدغه هاي مردم است.
* از بين دردهاي مردم، كداميك شما را آزار مي دهد؟
- دور باطل فقر و تبعيض بيش از هر چيزي رنج آور است. ممكن است ما مشكل اعتياد، مشكل هاي فرهنگي و اجتماعي زيادي داشته باشيم ولي اين درد از همه سنگين تر است.
* يكي از مهم ترين جنبه هاي تئوريك كه ما در مورد آن مشكل داريم به نظر شما چيست؟
001098.jpg
- مثلاً عدالت به عنوان ركني از اركان مدينه فاضله اسلامي از صدر اسلام تا به حال مطرح بوده و اكثر متفكرين و مراجع به عدالت به عنوان عامل قوام بخش جامعه بحث كرده اند اما امروز صرفاً لفظ آن به كار برده مي شود و مؤلفه هاي آن ناشناخته مانده است. امروزه احساس مي شود عدالت يك تابلوي زيبايي است كه بايد آن را در طاقچه گذاشت اين امر يك نقص است كه نياز به نظريه پردازي دارد.مورد ديگر بحث آزادي و رابطه آن با جامعه است كه به طور جدي نياز به نظريه پردازي دارد. آزادي تفكر به قول شهيد مطهري از حقوق طبيعي  انسانها است. حقوق طبيعي قبل از بحث اسلام است و انسان به ماهو انسان اين حق را دارد. در مقام عمل ما با تمام اين مسائل مواجه شديم و جلو رفتيم اما در مقام تئوري به صورت منسجم در اين زمينه ها كار نكرديم.
* فكر مي كنيد ما در زمينه امور فرهنگي و هنري هم به نظريه پردازي رسيده ايم يا نه؟
- ما در واقع در درون يك تجربه اي سير كرديم كه الان براي نظريه پردازي آكادميك بلوغ پيدا كرده است اما در گذشته براساس يك نظريه پردازي اوليه جلو رفتيم. گرايش و مهندسي رسانه جديد ما براساس يك استراتژي جديد بود. همچنين در نوع نگاه ما به هنر و نسبت آن با حقيقت ما كارهاي جديدي را انجام داده و جلوه هايي نيز ارائه شده است اما اگر اين بخواهد به يك نظريه تبديل شود نياز به كار دارد.
* در تاريخ كشور ما مباحث مختلفي در مورد حزب و تحزب گرايي صورت گرفته است، به نظر شما تحزب گرايي چه نقشي را در نهادينه كردن دموكراسي در كشور خواهد داشت؟
- قبول دارم كه يك دافعه و حساسيتي در طول اين مدت نسبت به اين مقوله وجود دارد ولي وقتي ما دموكراسي يا مردم سالاري ديني را مي پذيريم اين يك لوازمي دارد كه مقداري از آن نوع اراده مردم در نهادهاي اجرايي و تقنيني كشور است و بخشي از آن هم شكل گيري اراده مردم است كه همان احزاب هستند. شترسواري د ولادولا ندارد و اگر كسي مردم سالاري را پذيرفت نمي تواند ساز و كار آن را نفي كند. به هر حال فكر مي كنيم اگر جمهوري اسلامي به شكل گيري صحيح نهاد حزب كمك نكند ضرر خواهد كرد. احزاب فعلي ما يا احزاب دولتي هستند يا محفلي اند كه عده اي نزديك انتخابات آن را باد مي كنند و بعد از انتخابات هم از دور خارج مي شوند. احزاب در واقع دو وظيفه اساسي دارند، يكي مديران استراتژيك پرورش دهد و ديگر اينكه در نظريه پردازي براي تحقق گام بردارند كه ما در اين دو زمينه نقص داريم. در واقع شناسنامه احزاب بايد روشن بوده و قبل از هر چيزي مانيفست ارائه دهند. بايد ديد كداميك از اين احزاب اين مؤلفه ها را دارند و در حال حاضر نيرو پرورش مي دهند. در حال حاضر نيروهاي ما از درون تشكيلات اجرايي بيرون مي آيند.
به هر حال فكر مي كنم با شكل گيري صحيح احزاب بسياري از مناقشات سياسي كشور كاهش مي يابد. به عنوان مثال در كشور ما نزديك انتخابات كه مي شود همه به شوراي نگهبان هجوم مي برند. در حالي كه در كشورهايي كه حزب هاي قوي دارند اين امر در ابتداي كار با يك كثرتي مواجه مي شود ولي نهايتاً مقدار كمي به مرحله نهايي مي رسند. در واقع احزاب بايد تمامي افكار عمومي موجود جامعه را بپوشانند و قانون كشور نيز به تقويت احزاب كمك كنند. آن وقت است كه رقابت هاي جدي و با برنامه اي در كشور شكل مي گيرد.
* برخي از همفكران شما دائماً تأكيد مي كنند ما حزبي نيستيم،  احزاب گرايي بد است و... حتي عده اي در شوراي هماهنگي هم با تحزب گرايي مخالف اند. شما در چنين جمعي اگر رئيس جمهور شويد چه تدبيري را براي شكل گيري صحيح احزاب خواهيد انديشيد؟
آزادي تفكر به قول شهيد مطهري از حقوق طبيعي  انسانهاست. حقوق طبيعي قبل از بحث اسلام است و انسان به ماهو انسان اين حق را دارد
- من نظر عده اي كه مخالف تحزب  هستند را زياد پخته نمي دانم. ساز و كار حكومت وقتي دموكراسي ديني را مي پذيرد بايد ملزومات آن را هم بپذيريد. توده وار نمي شود كشور را اداره كرد. هر چه قدر حجم نخبگان كشور مدخليت بيشتري در تصميم سازي داشته باشند، كشور قوام بيشتري مي يابد. در شرايطي كه احزاب وجود داشته باشند ورود نخبگان به چرخه تصميم گيري كشور بهتر صورت خواهند گرفت.
* چه راهكار عملي براي ورود احزاب و نخبگان آنها به اين عرصه داريد؟
- ما در ابتدا بايد اين باور را داشته باشيم كه اين روش براي سازگار سازي مردم با حكومت يك كار مثبتي است كه به حكومت قوام مي بخشد. نكته دوم اينكه ما در بخش هاي مختلف تلاش كنيم اين گونه تشكيلات با كمك هايي كه از نظر تقنيني و اجرايي مي شود شكل بگيرند. مثلاً در زمينه انتخابات بايد طوري قانون وضع كنيم كه احزاب شناسنامه دار از لحاظ مالي هم شفاف باشند بتوانند كانديدا معرفي كنند و مثلاً بگويند ۲۰۰ هزار يا ۵۰۰ هزار امضا بايد داشته باشد. اين گونه اقدامات مناقشات را كاهش مي دهند و آن زمان است كه احزاب قوي مي شوند.
* اگر شما رئيس جمهور شويد آمادگي داريد كه حزبي را تشكيل دهيد و وارد عرصه سياست كشور شويد؟
- من به اين مسئله فكر كردم. من يك عمري را در مسائل سياسي كشور گذرانده ام حافظه من نسبت به مسائل سياسي كشور در حال پرشدن است. برنامه من اين است كه به هر حال بخشي از وقت خود را براي پرداختن و سامان دادن به نهادينه سازي نقش احزاب در كشورقرار دهم.
* باز هم برگرديم به بحث ناكارآمدي ها، شما ريشه هاي ناكارآمدي هاي موجود را بيشتر در داخل مي بينيد يا خارج؟
- پديده اي در كشور به وجود آمده كه مشكلات كشور را به سمت ديگري پرتاب مي كنند. من ثقل اين ناكارآمدي را در داخل كشور مي بينم. هر چند كه زيست اجتماعي ما از اول انقلاب در درون تهديد بوده است ولي به نظر من اگر كارآمدي ما بالا بود ما تهديدات را كاهش مي داديم. كارآمدي ما در نوع و حجم تهديدات موجود تأثير دارد.
* پس با توجه به اينكه مديران شايسته زيادتر نشده اند شما خودتان چطور مي خواهيد تيم كاري خود را بچينيد؟
- قطعاً نمي شود مديران را از كره مريخ آورد. ما بايد مديران را از همين افراد موجود انتخاب كنيم. نظر من اين است كه چون تشكيلات وجود ندارد اين افراد به طور سيستماتيك تربيت نمي شود ولي در درون سيستم اجرايي، تعدادي از مديران آموزش ديده با تجربه و شايسته وجود دارند. در سطح مديران تاكتيك بايد حتماً فضاي تازه اي براي كشور به وجود بيايد و يك پوست اندازي براي مديريت كشور را لازم مي بينم. يعني يك نسل جوان نخبه كه شجاعت لازم براي تحول داشته باشند بايد در بدنه اجرايي كشور نفوذ كنند و در سيستم رشد كنند و به سطوح بالاتر بيايند.
* آيا شما اين ريسك را قبول مي كنيد؟
- بله يكي از تجربه هاي من در صدا و سيما همين بود. اواخر سال ۷۲ كه من به اين سازمان رفتم. مديران ما يك حالت ايستايي داشتند يعني با يك سيستم دولتي توليد، خريد، نصب و پخش مي كرديم لذا من احساس كردم در اين روند، حركت و ابتكار جديدي متصور نيست. ما ۱۲ هزار پرسنل داشتيم ولي من محاسبه كرده بودم براي رسيدن به سطح فعلي ما به ۸۰ هزار پرسنل نيازداريم. لذا استراتژي رفتن به سمت بخش خصوصي را در پيش گرفتيم و در حال حاضر بيش از ۴۰ درصد از توليدات توسط بخش خصوصي صورت مي گيرد. ما براي افزايش توليدات داخلي در بخش فني چاره اي نداشتيم جز عوض كردن نسل مديران موجود. آنها شجاعت تغيير را در خودشان داشتند و توانستند بيش از ۷۵ درصد نيازهاي فني را در داخل كشور برآورده كنند.
* آقاي لاريجاني ما دو مدل اقتصادي بيشتر نداريم ولي هنوز هم علي رغم تجربه كردن هر دوي اين روش ها از آنها رويگردان هستيم.
- آيا اين دو مدل حصر عقلي ايجاد مي كند.
* از لحاظ تجربي اين حصر وجود دارد ولي اين دو مدل حصر عقلي ايجاد نمي كنند.
- ما بايد به خودمان زحمت بدهيم و ميراث گذشته خود را عمل كنيم. آمريكايي ها سعي دارند به ما القاء كنند ما به يك روش زندگي آمريكايي رسيده ايم. در حالي كه واقعاً چنين نيست. در اينكه سوسياليسم به نوعي حبس انسانها و افكار آنهاست ترديدي نيست. در حالي كه خداوند در تفكر اسلامي انسان را مختار آفريد و دولت ها نمي توانند اين اختيار را زائل كنند پس در تئوري اسلامي رقابت وجود دارد. اگر مشاركت عامه مردم در سياست پايداري سياسي مي آورد، مشاركت مردم در عرصه هاي اقتصادي هم پايداري اقتصادي ايجاد مي كند.مشكل سرمايه داري هم اين است كه سرمايه را در دست عده اي خاص حبس مي كند. اين امر با مشاركت عامه تنافر دارد. در واقع تئوري اسلام هم تئوري فقر نيست بلكه تئوري زندگي خوب است اما اين زندگي خوب تنها يك مدل ندارد. شهيد مطهري تأكيد دارند ما در نظام سرمايه داري دچار حبس سرمايه در دست عده اي خاص هستيم ولي اگر فكر كنيم شايد بتوانيم روش هاي ديگري را پيدا كنيم. در مدل سرمايه داري تئوري عدالت جايي ندارد پس چطور ما مي خواهيم اين مدل را در كشورمان پياده كنيم. به نظر من ما مي توانيم غير از اين دو مدل به مدل جديدي برسيم.
001101.jpg
* دولت آينده چه در دست شما باشد چه در دست ديگري، ۶ ماه ديگر شكل مي گيرد آيا فكر مي كنيد در اين مدت، فرصت براي نظريه پردازي و الگوسازي وجود داشته باشد؟
- لزومي ندارد در اين مدت همه اين الگوها ساخته شود. همين كه سمت گيري ها و چارچوب ها شكل بگيرد بسياري از ساز و كارهاي آن در كشور فراهم خواهدشد. ما نبايد به يك انقلاب در دولت آينده بينديشيم. به هر حال دولت آينده سنتزي از دولت هاي گذشته خواهد بود و صرفاً مي تواند در جهت يك مدل اشكالات را رفع و اصلاح كند.
* آيا اراده اي هست كه قانوني را كه ادعا مي شود طرفدار كارگران است تغيير دهد؟
- مشكلات توليد، سنخ هاي مختلفي است. اگر استراتژي ما اين باشد كه توليد ما درون ساز و برون نگر باشد يعني به سمت بازارهاي جهاني برود خيلي از مقررات و مصوبات دولت مخل اين امر است. ما بايد انبوهي از مقررات دست و پاگير را از جلوي پاي توليدكنندگانمان برداريم تا توسعه كار آفريني در كشور رخ دهد. به هر حال اگر مي خواهيم رشد ۸/۹ درصدي داشته باشيم اين با بخشنامه صورت نمي گيرد و بايد ببينيم چه چيزهايي مخل توليد است. ما ليستي طراحي كرده ايم كه مقررات زائد و دست و پاگير را برداريم.
* تأكيد شما بر حمايت از قشر كارمند و كارگر است و در عين حال سعي در كارآمدكردن سيستم اداري نيز داريد. از سوي ديگر نمي خواهيد ماليات را بر اين قشر هم افزايش دهيد. اين موضوعات را چگونه با هم جمع مي كنيد؟
- به نظر من اينها با هم تناقضي ندارند چرا كه اصلي كه ما فكر مي كنيم درست است، توسعه كارآفريني است. ما نمي توانيم اين همه بيكار را در سيستم دولت جذب كنيم لذا بايد بسترهاي موجود براي كارآفريني را گسترش دهيم. ما دراين زمينه ها خيلي نقص داريم. ما معتقديم دولت بايد متوازن شود. شما فكر مي كنيد كارمندان از زندگي خودشان راضي اند ؟ قطعاً اينطور نيست چون معيشت آنان نمي چرخد. ما بايد بسترهايي را بوجود بياوريم كه آنها از زندگي شان راضي شوند و ديگر بر كار در بخش هاي دولتي اصرار نورزند و از روي ناچاري به كارمند شدن روي نياورند لذا بايد به سمت كارآفريني تعديل هايي را ايجاد كنيم.
* چه بسا كه ايجاد كارآفريني هاي مختلف با حاكميت ملي مغاير باشد. از آموزه هاي ليبرال دموكراسي هم همين است كه اگر ثروت كسي زياد شود خواستار قدرت سياسي نيز خواهد شد و اگر قدرت سياسي بين ثروت اندوزان و يا به تعبير مثبت تر، كارآفرينان قرار گيرد، مشكلات امنيت ملي ايجاد مي كند. آيا شما چنين باوري را داريد؟
- اگر شكل كار ما، شكل سرمايه داري باشد ممكن است اين مشكل بوجود آيد ولي اگر مدل ما اين باشد كه اين فرد بيشتر مشاركت مردمي را ايجاد خواهد كرد، اين تعارضي با آنچه كه ما مي خواهيم نخواهد داشت. اگر ما حبس سرمايه داشته باشيم چند تا راكفلر در كشور ايجاد مي كنيم كه سياست كشور را هم اين افراد اداره مي كنند.ما بايد تلاش كنيم بسترساز توسعه اي وسيع باشيم يعني زندگي همه خوب شود آن وقت است كه همه در سرنوشت خود سهيم مي شوند و مشكل امنيت ملي هم بوجود نمي آيد.
* دو چالش مهم سياست خارجي ما يكي بحث هسته اي است و ديگر تهديدات آمريكا اگر شما رئيس جمهور شويد براي عبور از اين شرايط چه برنامه اي داريد؟
- در اين كه استراتژي ما بايد صلح آميز باشد ترديدي وجود ندارد و از ابتداي انقلاب هم ما به دنبال جنگ نبوديم. در مورد غني سازي اورانيوم بايد وجوه مختلفي لحاظ شود. ما هم بايد از مذاكرات استقبال كنيم و هم دنبال نتيجه مذاكرات باشيم و از اين مذاكرات بايد به ادامه غني سازي اورانيوم برسيم. در غير اين صورت، اين مذاكرات مطابق با منافع ملي ما نخواهد بود. اروپا اعتقاد دارد ايران نفت و گاز دارد و ديگر به انرژي هسته اي نيازي ندارد در حالي كه خود فرانسه ۷۰ درصد برق خود را از اين طريق تامين مي كند. اگر فناوري هسته اي، امتيازي محسوب نمي شود آنها نفت و گاز را از ما بخرند. بحث غني سازي اورانيوم مربوط به آينده فرزندان ماست. كسي كه بخواهد از آن دست بكشد بايد بداند زماني ما به اين فناوري احتياج جدي پيدا مي كنيم و هيچ تضميني براي دادن سوخت توسط اروپا به ما هم وجود ندارد؛ چرا كه در اروپا، احزاب هستند كه دولت ها را تعيين مي كنند و برخي از آنها با گرايشهايي كه دارند، امكان دارد هيچ  وقت اين فناوري را در اختيار ما قرار ندهند.
* به نظر مي رسد نسل امروز ما با نسل هاي گذشته تفاوت هاي جدي دارد، چه تدبيري را براي اين تفاوت نسل ها و نيازهاي نسل امروز انديشيده ايد؟
- چه اصراري داريم كه نسل جديد ما مثل ما فكر كنند. مگر پدران ما مثل قبلي ها بودند.هميشه تفاوت بين نسل ها وجود دارد و نسل امروز ما را نيز نسل ديجيتالي مي نامند. آنها بايد متفاوت از ما باشند ولي بايد ديد تفاوت اين نسل در چيست. به نظر من نسل جديد از يك جوهره ديني خوبي برخوردار است. اينكه ۹۵ درصد نسل جوان به اصول دين تعلق خاطر بالايي دارند امر مهم و مثبتي است. اينكه قيافه و لباس جوانان امروزي متفاوت است نبايد به منزله شكاف هاي عميق فرض شود چرا كه اين طور مواردي صدمه اي به اسلام وارد نمي شود. اينكه ممكن است در مقام آمريت آنها تابع نباشند كه اين امر نياز به كار فرهنگي دارد. به نظر من اصلاح آسيب هاي فرهنگي بخشنامه اي نيست و يك الگوي فرهنگي جامع نياز دارد. در جامعه ما بايد اين اختلاف سلايق را در چارچوب اسلام بپذيريم. به هر حال جوانان امروز سلايقي دارند كه اگر خلاف شرع نباشد، اشكالي ندارد آن را بپذيريم. ما با اين مسئله در صداوسيما مواجه بوديم. سال ۷۴ در جلسه شوراي موسيقي ما به اين نتيجه رسيديم كه حدود ۷۰ درصد جوانان ما موسيقي پاپ گوش مي دهند و ما هم صرفاً موسيقي سنتي و كلاسيك پخش مي كرديم و جوانان هم نوارهايي كه از خارج از كشور مي آمد را گوش مي كردند. ما تصميم گرفتيم محتواي آن موسيقي را بومي  كنيم ولي در عين حال سلايق جوانان را هم مي پذيريم و لذا از آن به بعد موسيقي پاپ هم پخش كرديم. البته همان موقع هم انتقادات جدي نسبت به ما صورت گرفت ولي پس از يكسال حجم نوارهايي كه جوانان قبلا گوش مي كردند به ۱۰ درصد رسيد.حتي درمورد ماهواره بايد بگوييم مردم تنوع كانال ها را دوست دارند و اگر ما اين كار را بكنيم مردم اين برنامه هاي بومي را به ماهواره ترجيح مي دهند. اگر ما اين ظرف را براي جوانان آماده نكنيم اين عطش آنان بروز خارجي پيدا مي كند. چرا ما تنبلي خودمان را به حساب نافرماني جوانان مي گذاريم.
* در صحبت هاي خود به شجاعت در تصميم گيري توسط مديران جوان اشاره كرديد. اين شجاعت قطعا مخالفت هايي را به دنبال خواهد داشت. فكر مي كنيد توان مقاومت در قبال اين مخالفت ها را داريد؟
- هر فعل اجتماعي مؤثري بدون تبعات نيست مهم اين است كه بر امري كه مصلحت تشخيص داده مي شود پافشاري كنيم. مثلا در امر مفاسد اقتصادي، دانه درشت ها واقعا وجود دارند و آنها هاله اي از مسائل سياسي را هم دور خود ايجاد كرده اند. مقابله با آنها قطعاً تبعات جدي خواهد داشت ولي ما براي انجام اين اصلاحات چاره اي نداريم ولي مردم از دعواهايي كه به اصلاحات واقعي منجر مي شود رويگردان نيستند بلكه نسبت به دعواهاي سياسي خسته شده اند.
* مي خواهم فاز مصاحبه را عوض كنم و وارد بحث هاي سياسي شود. اختلافات داخلي اصول گرايان را شيرين مي دانيد يا تلخ؟
- اختلاف كه چه عرض كنم. اما آنچه روي داده شيرين نيست چون اثر فرسايشي دارد و نتيجه اي براي جامعه ندارد. به هر حال اگر ائتلاف ۴ نفره بر روي فرد ديگري وفاق كنند من هم به نفع آن فرد كنار خواهم رفت.
* در حال حاضر شوراي هماهنگي اعلام كرده شما در نظرسنجي هاي صورت گرفته بيشترين رأي را داشتيد و علت انتخاب شما را نظرسنجي دانسته اند. ميثاق ۴ نفره هم بر تعيين كانديدا با نظرسنجي تأكيد دارد پس اين اختلافات از كجا نشأت مي گيرد؟
- بحث هاي اخير همگي از نظرسنجي نشأت نمي گيرد. چون از قبل استراتژي جريان اصول گرا اين بود كه چند پارامتر مورد بررسي قرار گيرد. يكي صلاحيت هاي فردي افراد بود. ديگر صلاحيت كارآمدي كانديداها از لحاظ مديريتي و ديگر سه نظرسنجي عام در كل كشور كه مقبوليت را نشان دهد بود. مجموع اين پارامترها ۴۰۰۰ امتياز بود كه بين ۵۰ سرفصل خرد شده بود. زمان نهايي آن هم حداكثر ۱۵ اسفند بود. شوراي هماهنگي دقيقا همين مسير را رفت ولي بعضا بحث معرفي جلوتر كانديداي اصلي مطرح مي شد كه تا حدودي چالش برانگيز بود. يك عده اي به هر حال اين نظم را نپذيرفتند و در حال حاضر بحث هاي مختلفي مطرح است. برخي صرفا بر نظرسنجي تكيه دارند و برخي ديگر نظرسنجي با كارآمدي را قبول دارند. البته در زمان آن هم اختلاف وجود دارد.
* باتوجه به اين اختلافات فكر مي كنيد بالاخره اصول گرايان به كانديداي واحد خواهند رسيد؟
- حركت هايي كه اخيرا آغاز شده خيلي اميدواركننده است و اين آرايش تا آخر چنين نمي ماند و محدودتر خواهد شد. يك معادله در اين وسط نقش آفريني آقاي هاشمي است. لزومي ندارد كه ما تمام مجهولات را حل كنيم و بعد حركت كنيم. ما بايد در مسير كار مشكلات را حل كنيم.
* فكر مي كنيد آمدن آقاي هاشمي تأثير مستقيمي بر نظر نهايي شوراي هماهنگي دارد يا تأثير غيرمستقيم؟
همه صاحب نظران منصف داخلي و خارجي به اين واقعيت اذعان و تاكيد دارند كه رئيس جمهور
از پيش معلوم نيست.نتيجه انتخابات ايران غيرقابل پيش بيني است، فقط مردم ايران مي دانند
كه رئيس جمهور آينده كيست

- شوراي هماهنگي اگر احساس كند مي تواند وحدتي بين اصول گرايان ايجاد كند، آمدن آقاي هاشمي در تصميم نهايي آنها تأثيري نخواهد داشت وگرنه شايد مؤثر باشد.
* شما آمادگي داريد كه در يك مربع انتخاباتي با حضور آقاي هاشمي، كانديداي اصلاح طلبان و يك كانديداي اصول گراي ديگر رقابت كنيد؟
- اگر انتخابات بيش از سه قطب داشته باشد، من آن را چندان پرتحرك نمي بينم. هميشه تكثر زياد موجب يك رقابت سهمگين نمي شود. دليل ندارد ما آنقدر تكثر داشته باشيم كه مردم نتوانند تصميم درستي اتخاذ كنند. برداشت من اين است كه اصول گرايان در حال طي مسيري براي خروج از تكثر هستند و من هم به طي اين مسير كمك خواهم كرد.
در سياست زياد نبايد مطلق گرايي كرد. به هر حال ما دو مدل جديد براي حل مشكل اصول گرايان در نظر داريم. من فكر مي كنم اگر آقاي هاشمي در صحنه حاضر شوند، جريان دوم خرداد بر روي يك نفر متمركز مي شوند البته اين فرض در صورت عدم حضور آقاي هاشمي هم متصور است. البته آقاي هاشمي چه حاضر شوند چه نشوند، بالاخره اصول گرايان يك كانديدا را خواهند داشت. به هر حال اگر اصول گرايان بر روي من وحدت داشته باشند، رقابت با آقاي هاشمي را رقابت خوب و باعث نشاط در جامعه مي دانم و از اين رقابت هيچ ابايي ندارم. البته من براي آقاي هاشمي خيلي احترام قائلم و با اين بي احترامي هايي كه نسبت به ايشان صورت مي گيرد خيلي مخالفم چون ايشان را سرمايه اي براي نظام مي دانم. من با رفتارهايي كه با ايشان از سوي دوم خردادي ها در جريان مجلس ششم صورت گرفت خيلي مخالفم. برخي اصول گرايان هم هرچند بعضا انتقاداتي نسبت به ايشان دارند ولي حريم خاصي را نسبت به ايشان رعايت مي كنند.
* انتخابات دوقطبي بر حضور مردم تأثير منفي نخواهد داشت؟
- اگر دو قطب، يك طرف آقاي هاشمي باشد و طرف ديگر آقاي كروبي، فكر مي كنم حجم مشاركت و اقبال عمومي جامعه در انتخابات تا حدودي كم شود از سوي ديگر انتخابات چهارقطبي يا پنج قطبي، تصنع ايجاد مي كند.
* در بعضي از رسانه ها گفته مي شود كه يك نوع اراده و اجماعي در بخشي از حاكميت وجود دارد كه در موقعيت فعلي دكتر لاريجاني بيايد و در جايگاه رياست جمهوري بنشيند، يعني آقاي لاريجاني، رئيس جمهور از پيش تعيين شده است؟
- القاي اين كه كسي از پيش تعيين شده است خدمت به كشور و مردم محسوب نمي شود. اين اقدام خاك پاشيدن به چشم مردم است.اين سؤال خدشه دارد و اراده مردم را در انتخابات زير سؤال مي برد، مردم در انتخابات سالهاي اخير همواره با حضور خود در تعيين سرنوشت كشور مؤثر بودند. همه صاحب نظران منصف داخلي و خارجي به اين واقعيت اذعان و تاكيد دارند رئيس جمهور از پيش معلوم نيست. هيچكس در داخل و خارج نمي داند كه رئيس جمهور آينده ايران كيست.نتيجه انتخابات ايران غيرقابل پيش بيني است، فقط مردم ايران مي دانند كه رئيس جمهور آينده كيست.
* كداميك از رقباي خود را جدي ترين رقيب مي دانيد؟
- من همه رقبا را جدي مي گيرم و هيچ كدام را دست كم نگرفته ام.از رقابت سالم و اخلاقي استقبال مي كنم، زيرا زندگي بدون مقايسه و رقابت روح و حيات ندارد.بايد در رفتار اجتماعي و سياسي خود اين پندار را پايدار سازيم كه ناديده انگاشتن ديگران موجب بديده آمدن در نگاه مردمان نخواهد شد.
مسئله ممنوعيت ويدئو را من در دوره وزارت ارشاد اسلامي بخاطر آنكه آن را اقدامي نابخردانه
در برخورد ايجابي با دستاوردهاي ارتباطي براي ساماندهي فرهنگ و فراغت مردم مي دانستم، برطرف ساختم

* اصول گرايان در چند سال اخير و در انتخابات گذشته (شوراها و مجلس هفتم) در قالب شوراي هماهنگي، توانستند خوب عمل كنند ولي در انتخابات رياست جمهوري كه گام نهايي و اساسي بود، تكثر دروني ايجاد شد و نتيجه خوبي تا به حال كسب نشده است. جدا از نتيجه انتخابات آتي، فكر مي كنيد كه آيا شوراي هماهنگي پس از انتخابات بتواند كار خود را دوباره ادامه دهد.
- البته اختلافات داخلي در انتخابات مجلس هفتم هم وجود داشت ولي براي افرادي كه از بيرون نگاه مي كردند، بروز و جلوه خارجي نداشت. مثلا در برخي حوزه ها حتي سه كانديداي اصول گرا وجود داشت ولي انتخابات رياست جمهوري چون ابعاد وسيعي دارد و افراد در سطح ملي مطرح مي شوند، اظهارات و اتفاقات انعكاس زيادي را پيدا مي كند و برخي رقبا هم به دنبال بزرگ كردن اين مسائل هستند. به هر حال هنوز احتمال به وحدت رسيدن را زياد مي دانم. الان اختلاف به معني دشمني نيست و حاد نيست و اميدواريم شوراي هماهنگي به رغم ريزش هاي احتمالي كار خود را دوباره بعد از انتخابات ادامه دهد.
* شما براي ورود به انتخابات بيشتر بر چه چيزي اتكا كرده ايد. ويژگي هاي شخصي، پايگاه سياسي يا موقعيت خانوادگي خودتان؟
- من فكر مي كنم به خصوصيات فردي بيشتر توجه مي شود ولي دو مورد ديگر هم بي تأثير نيست و كمك كننده هستند.
* صرف نظر از نسبت شما با  آيت الله مطهري، نام خاندان لاريجاني در اين مقطع زماني در صحنه سياست نام آشنايي است. برادر و مرحوم پدرتان نامهاي مشهوري اند. حتي مي توان نتيجه گرفت كه بخشي از اعتماد جامعه مدرسين حوزه علميه و مهر تأييد آنها بر كانديداتوري لاريجاني برمي گردد به شناخت و ارتباطشان با خانواده لاريجاني. آيا اين طور نيست؟
- نمي توانم خيلي اين را تأييد بكنم. به هر حال افراد مختلفي در جامعه هستند كه از نسبتهاي خانوادگي معتبري برخوردار هستند ولي هيچ وقت براي كارهاي مهم انتخاب نمي شوند. ولي اين كه اعتبار خانوادگي مي تواند اعتماد بيشتري هم ايجاد كند را نفي نمي كنم. مانند اعتبار خاندان محترم آيت الله روح الله خاتمي و نيز پسران ايشان چه جناب آقاي سيد محمد خاتمي و چه آقايان سيد محمدرضا و سيد علي.ولي در مجموع، زمان اين كه تصميم گيري ها براساس روابط خانوادگي انجام گيرد گذشته است. الان چيزهاي مهمتري در ميان است.
* مردم چطور به شما اعتماد كنند؟
- به نظر مي رسد شما در اين سئوال مي خواهيد نوعي از يأس كه در جامعه وجود دارد را متبلور كنيد و من الان كه در صحنه عمل هستم به اين مسئله حق مي دهم و فكر مي كنم به  رغم خدمات صورت گرفته حجمي از وعده هاي دولت هاي قبلي محقق نشده و نوعي ناباوري اجتماعي در مردم ايجاد كرده و باورپذيري مردم را كاهش داده است. فكر مي كنم راه درست اين است كه مردم هم به گذشته افراد نگاه كنند و هم به انسجام شعارهاي داده شده بنگرند.
*از اظهارات شما اينگونه برمي آيد كه آقاي لاريجاني، ادبيات مدرني دارد و انديشه هاي جامعه مدرن مي شناسد يا سعي مي نمايد بشناسد ولي تجربيات گذشته دكتر لاريجاني اين گمان را مطرح مي سازد كه آيا وي در مقام رياست جمهوري مي تواند آزاد انديش باشد و به جاي ايجاد مانع تبديل به عاملي براي پيشرفت و تحول اجتماعي و فرهنگي جامعه ايراني باشد ؟
-به هر حال هيچ كدام از ما انسان كامل نيستيم.
ما افراد معمولي هستيم كه در درون كشور رشد كرديم و تجربياتي كسب كرديم كه از درون اين تجربيات مي توانيم خدماتي ارائه كنيم.فراموش نكنيد كه روزنامه هاي پر تيراژ كشور مانند ايران و همشهري در دوران وزارت ارشاد اين جانب شروع به كار كردند و روزنامه جام جم هم در زمان مديريت من در سازمان صدا و سيما منتشر گرديد.مسئله ممنوعيت ويدئو را من در دوره وزارت ارشاد اسلامي بخاطر آنكه آن را اقدامي نابخردانه در برخورد ايجابي با دستاوردهاي ارتباطي براي ساماندهي فرهنگ و فراغت مردم مي دانستم، برطرف ساختم.
من در صدا و سيما با به رسميت شناختن تنوع سلايق مردم هم تعداد كمي شبكه هاي تلويزيوني و راديويي را اضافه كردم و توليد برنامه ها را براي انواع مخاطب با سلايق گوناگون افزايش دادم.
آنچه كه من فكر مي كنم و صادقانه آن را عرض مي كنم اين است كه كشور ما احتياج به يك تحول دارد.
هم از نظر جهش فرهنگي، علمي و صنعتي و هم از نظر مديريت.
من براساس شرايط دروني و بيروني كشور كه نگاه مي كنم احساس مي كنم ما به يك همبستگي ملي نياز داريم.

نگاه امروز
لاريجاني و پايبندي به وعده ها
يوسف فاطمي
علي لاريجاني متولد سال ،۱۳۳۶ فرزند مرجع تقليد مرحوم آيت الله العظمي حاج ميرزا هاشم آملي از علماء برجسته حوزه هاي علميه نجف و قم مي باشد. ايشان همچنين داماد استاد شهيد آيت الله مرتضي مطهري است.
لاريجاني در سال ۱۳۵۸ در رشته رياضيات و علوم كامپيوتر در مقطع ليسانس از دانشگاه صنعتي شريف با رتبه اول فارغ التحصيل شد. سپس به پيشنهاد و توصيه استاد شهيد مرتضي مطهري تغيير رشته داد و فوق ليسانس و دكتراي خود را در رشته فلسفه غرب از دانشگاه تهران اخذ نمود.
مهمترين پست اجرايي وي پس از انقلاب مسئوليت وزارت ارشاد و صداوسيما بوده است كه وي در هر دو مورد دست به ابتكارات جديدي زده است. لغو ممنوعيت استفاده از دستگاه هاي ويدئو و همچنين گسترش شبكه هاي مختلف صداوسيما و پخش برنامه هاي متنوع ازجمله خدمات وي در اين مدت مي باشد.
شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب نيز پس از طي پروسه بلندمدت خود از ميان پنج كانديداي موجود، علي لاريجاني را به عنوان كانديداي نهايي خود برگزيد. وي كه در نظرسنجي ها از بالاترين راي در ميان پنج كانديداي اصول گرا برخوردار بوده است تصميم دارد قطعا تا پايان در عرصه انتخابات باقي بماند. لاريجاني در اين مصاحبه تاكيد كرد كه هرچند كه با تخريب هاشمي مخالف است اما از رقابت با وي نيز هيچ ابايي ندارد.
لاريجاني وعده هاي جالبي را به مردم داده است و درمورد اين وعده ها هم اعلام كرده كه به عهد خود پايبندم. او گفته كه اهل مماشات با كسي نيستم و تا آنجا كه بتوانم به وعده هاي خود عمل مي كنم و با عقيده ام زنده ام و به دنبال بهره وري شخصي هم نيستم، آن چيزي كه مصلحت مردم باشد انجام مي دهم و طبيعي است كه اگر بخواهيم مصلحت مردم را رعايت كنيم برخي كه منافع خود را در خطر مي بينند داد و فرياد كنند.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |