پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۷۰۲
بازنشستگان پاي ديوار تورم
002688.jpg
عكس: علي اكبر شيرژ يان
مايه بسي تاسف است كه دولت از خواست و تصميم خود در مقابل سازمان بازنشستگي كوتاه آمده و به عبارت عاميانه تر زورش به سازمان بازنشستگي نرسيده است
در جلسه مورخه۲۱‎/۱‎/۸۴ هيات دولت چند مورد به تصويب رسيد از جمله تعيين حداقل حقوق بازنشستگان كشوري و لشكري به مبلغ يكصد و هفتاد هزارتومان و افزايش 12درصد به حقوق تمامي بازنشستگان و تعيين ضريب حقوقي كارمندان شاغل به مبلغ 380ريال (علاوه بر اين قبلا هم اعلام شده بود كه حداقل حقوق شاغلان با احتساب حق عائله مندي نبايد كمتر از 200هزارتومان باشد) و همچنين پرداخت مبلغ 300 تا 700 هزارتومان به قضات دادگستري به غير از حقوق و مزاياي دريافتي
اين مطالب را كلا گويندگان اخبار صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در نوبت هاي مختلف خبري بيان داشتند و حتي معادل ريالي حداقل حقوق بازنشستگان يعني يك ميليون و 700هزارريال را نيز اظهار كردند كه البته با اعلام ريالي حقوق بازنشستگان (يعني يك ميليون و 700 هزارريال) جاي هيچگونه شك و شبهه و اشتباهي در تعيين اين مبلغ باقي نمي ماند. چندروز پس از اعلام اين مطالب توسط رسانه هاي مختلف حتي روزنامه ها و مجلات، اينجانبان جهت برخورداري از اين تصميم دولت و صدورحكم، با سازمان بازنشستگي تماس برقرار كرديم ولي متاسفانه سازمان مزبور مدعي شد كه مبلغ حداقل حقوق يكصد و 17هزار تومان بوده و شما بد شنيده ايد در حالي كه ما بد نشنيده و آنها نيز بد نشنيده بودند بلكه تجاهل مي كردند و براي تقارن كلامي يكصد و هفتاد هزار تومان،عدد يكصد و 17هزار تومان را ساختند. دليل اين امر به دلائل مختلف خيلي واضح است زيرا اولا گويندگان صدا و سيما معادل ريالي آن يعني يك ميليون و 700هزار ريال را نيز ذكر كردند كه راه هرگونه اشتباه لفظي را مسدود مي كند، ثانيا ما كه مرتب با سازمان بازنشستگي در تماس بوديم يكي دو روز قبل از اعلام مجدد صدا و سيما مبني بر اينكه حداقل مزبور يكصد و 17هزار تومان است، سازمان مزبور (سازمان بازنشستگي) به ما گفت كه آري همان يكصد و 17هزار تومان صحيح است. بسيار شگفت انگيز و مايه بسي تاسف است كه دولت از خواست و تصميم خود در مقابل سازمان بازنشستگي كوتاه آمده و به عبارت عاميانه تر زورش به سازمان بازنشستگي نرسيده است. ثالثا حداقل دريافتي بازنشستگان در سال۸۳ مبلغ يكصد و شش هزار تومان بود كه اگر 12درصد تصويب شده براي امسال 84 به آن اضافه شود، بالغ بر مبلغ 118720 تومان مي شود:
۱۱۸۷۲۰=12720+106000
۱۱۸۷۲۰=12درصد+106000
بنابراين عقلا و منطقا حداقلي به مبلغ يكصد و 17هزارتومان وجود نخواهد داشت زيرا حداقلي كه به اين وسيله( يعني اضافه شدن 12درصد) با صدو شش هزارتومان به دست آمد، 118720 تومان شد، پس وقتي حقوق هيچكس كمتر از 118720 تومان نخواهد بود، ذكر حداقل به مبلغ يكصد و هفده هزار تومان ديگر وجاهتي ندارد. مطلب ديگر اينكه حتي يكصد و 70هزار تومان هم زير خط فقر است، زيرا طبق اعلام سازمان مديريت و برنامه ريزي درآمد كمتر از 210 هزارتومان در ماه زير خط فقر است.
بالاخره معلوم نيست سازمان بازنشستگي كشوري كه با همين 10، ۱۵ تومان يا پنجاه، صدتومان، سهم بازنشستگي ما بازنشستگان، داراي چنين بنيه اقتصادي شده و مي تواند حتي بيش از اينها به ما پرداخت كند، چرا از پرداخت ماهي 51هزار و 280تومان( مابه التفاوت۱۱۸۷۲۰ تا 170000 تومان) به بازنشستگان امتناع مي كند!
ع - زارع

گوشه چشمي به پزشكان جوياي كار
من، دانشنامه و روياهاي شيرين
اكنون كه به دريافت دانشنامه پايان تحصيلات دانشگاهي نائل آمده ام و به جرگه پزشكان عمومي كشورمان پيوسته ام، بسيار خوشحالم. اما چون بيكاري آزارم مي دهد، به ناچار، با نگاهي به گذشته ها، نكته هايي را براي كاستن از مشكلات فعلي و جلوگيري از رشد بيكاري و پيامدهاي سوء آن بر جوانان مملكت يادآوري مي كنم.
من در دوره تحصيلات ابتدايي از بهترين ها بودم، هر سال شاگرد ممتاز با تشويق ها و جايزه هاي فراوان و احساس غروري كه هنوز هم وقتي يادم مي آيد، غرق در شادي مي شوم. دوره دبيرستان هم همينطور بودم. يعني باز هم شاگرد ممتاز و زبانزد فاميل اما ديگر آن رتبه ها به نظر خودم كافي نبودند و بايد كاري كارستان مي كردم. وقتي امتحانات نهايي تمام شد. از تعطيلات تابستان و تفريحات و سير و سفر چشم پوشيدم و در خانه ماندم و درس خواندم. هر كتاب و جزوه اي كه لازم بود خريدم. البته پدر زحمتكش ام خريد و با نجابت و بزرگواري تمام، هر چه مي خواستم در اختيارم گذاشت تا در رشته مورد علاقه ام يعني پزشكي قبول بشوم. آرزوي ديرين خودم و مادر بزرگم كه هميشه دعا مي كرد، دكتر بشوم. به علاوه رنج هاي پدرم بهترين انگيزه هاي من براي قبول شدن در كنكور و ورود به دانشگاه بود و سرانجام من فاتح شدم و اسمم جزو قبولشدگان يكي از دانشگاه هاي دولتي چاپ شد. خانه ما غلغله شده بود. شايد سه شبانه روز جشن و پذيرايي داشتيم. آخر من به آرزويم رسيده بودم. محيط دانشگاه و درس به مراتب سخت تر از آن روياهايي بود كه من در سرم داشتم. اما چون مي دانستم هدف دارم سختي ها را تحمل مي كردم و از مشكلات ترسي نداشتم. سالهاي دانشگاه با همه خاطرات دوست داشتني اش سپري شدند. چقدر آرزو دارم كه دوباره برگردم به محيط درس و سرگرم باشم و صبح تا شام با هيولاي بيكاري رو به رو نباشم. به هر تقدير فارغ التحصيل شدم و دانشنامه ام را هم گرفتم. در آن سالها كه در دبيرستان درس مي خواندم، تصورم اين بود كه پس از گذراندن درس و تحصيل در دانشگاه، مي توانم در گوشه اي از اين شهر و بنا به علاقه خودم در محله هاي محروم، مطب باز كرده و به مردمي كه نياز به خدمات من دارند، از جان و دل خدمت كنم. اما چه خوب گفته است شاعر كه عشق اول نمود آسان، ولي افتاد مشكل ها! حالا من و هزاران فارغ التحصيل پزشكي از دانشگاه هاي دولتي و غير دولتي، در چم و خم همين مشكلات هستند. در مقابسه با 4 ، 3 سال پيش، روزنه هايي باز شده است. مثل اعزام پزشكان به كشورهاي خارج و ...
اما وقتي مي بينم انترن ها، يعني همان هايي كه ده گام از امثال من جلوتر هستند با چه مشكلاتي دست و پنجه نرم مي كنند، تازه مي فهم كه شغل يابي براي ماها چقدر سخت و پرفراز و نشيب است. اولا بيشتر انترن ها از مزايايي مثل بيمه برخوردار نيستند،  ثانيا حقوق هاي پاييني دارند كه با كار سخت آنها، اصلا انطباق ندارد. شغل آنها مثل يك آيينه مقابل من و ديگر فارغ  التحصيلان رشته پزشكي قرار دارد. كساني هم كه توانسته اند بروند طرح را بگذرانند، ولو دهات خيلي دور افتاده، باز هم جزو موفق ها هستند چون ظرفيت براي ورود به طرح هم پر است.
اما آن روياي شيرين دوران دبيرستان من، همچنان يك روياست. داشتن مطب در تهران كه يك روياي دست نيافتني است. در شهرهاي اطراف تهران و استان تهران هم حتي پس از اينكه طرح را گذرانده باشي، بسيار سخت و دور از انتظار است. در حالي كه نسل هاي قبلي از جمله يكي از بستگانم كه حالا پا به سن گذاشته و از پزشكان قديمي است، به راحتي مي توانستند در شهرها براي خودشان مطب بزنند. وقتي امكان جذب ما وجود ندارد ،چرا نبايد راه هاي ديگري بررسي بشود. مدارس به وجود ما نياز حياتي دارند، هر كدام از ما با گذراندن دوره هاي آموزشي كوتاه مدت مي توانيم به طور موقت و تا يافتن شغل اصلي به عنوان مربي در خدمت مدارس و كودكان و نوجوانان عزيز كشورمان باشيم. اينكه مي  گويند بودجه نداريم كه دليل نمي شود. چرا در مملكتي كه پول نقد در دست اشخاص به بودجه كشور پهلو مي زند، بايد آموزش و پرورش با فقر مالي رو به رو باشد؟ چه چيزي مهمتر از تامين آينده بهتر براي فرزندان اين آب و خاك است كه از خرج كردن براي آنها ابا مي شود؟
براي اين همه فارغ التحصيل دانشگاهي بيكار بايد راه حلي جديد پيدا كرد تا بتوان مسئله اعتياد را چاره كرد. كارشناسان ذي ربط بارها گفته اند كه براي كاهش معضلات اعتياد در نسل جوان بايد تقاضا به مواد مخدر كاهش پيدا كند. يكي از راه هايش همين است كه تحصيلكردگان دانشگاه ها، بيكار نمانند. منظورم اين نيست كه اعتياد چشمگير در ميان اين قشر وجود دارد، اما به هر حال عده اي از فرط ياس و خستگي روحي به اين راه ها كشانده مي شوند. من و امثال من دوست داريم به مملكت و مردم خودمان خدمت كنيم. پس لطفا، راهش را پيدا كنيد تا بتوانيم آنچه را آموخته ايم و هزينه هاي سنگيني صرف آن شده است، به كار ببنديم قبل از آنكه دوره جواني ما، در بيكاري سپري بشود.
ريحانه از رشت

پاسخ مسئولان
با احترام پيرو مطالب مندرج در صفحه 17مورخه 26/9/83 آن روزنامه، تحت عنوانافسران وظيفه مطابق قانون حق صدور جريمه ندارند جوابيه اي به شرح ذيل جهت چاپ و انتشار به موقع ارسال مي شود: ماده يك آئين نامه اجرايي قانون نحوه رسيدگي به تخلفات و اخذ جرايم رانندگي مصوب 9/5/1350 هيات وزيران حاكي است در شهرهايي كه طبق ماده يك قانون رسيدگي به تخلفات و اخذ جرايم رانندگي اجازه اخذ جرايم به افسران شهرباني داده مي شود. شهرباني كل كشور (نيروي انتظامي) عده اي از افسران را كه آموزش لازم ديده اند جهت اخذ جرايم نقدي از متخلفان مقررات راهنمايي و رانندگي در آن شهرها تعيين خواهد كرد.
برابر ماده 32 قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين قسمت اخير ماده يك فوق الذكر را اصلاح كرده و جريمه نقدي را به اخطاريه مدت دار به مدت يك ماه قابل پرداخت در شعب بانك ها تغيير داده است.
به طوري كه در ماده يك قانون نحوه رسيدگي به تخلفات اشاره شده قانونگذار فقط روي كلماتافسران آموزش ديده و مجاز از سوي نيروي انتظامي تاكيد كرده و بحثي از نوع افسر، وظيفه
- پيماني - كادر به ميان نياورده است: جاي بسي تاسف است كه آقاي كوزه گران ساليان متمادي رياست دادگاه اجرائيات راهنمايي و رانندگي تهران را عهده دار بوده و تا به حال ده ها هزار حكم مبني بر اخذ دوبرابر جرايم پرداخت نشده بر ماخذ دو برابر را صادر كرده كه آن اخطاريه ها توسط افسران وابسته به راهنمايي و رانندگي تهران اعم از كادر يا وظيفه  صادر شده است و حال با طرح موضوع غيرقانوني بودن صدور اخطاريه توسط افسران وظيفه، عملكرد چندين ساله خود را نيز به عنوان يك مقام قضائي زير سوال برده است چنانچه اين موضوع حرمت قانوني داشته بايستي آقاي كوزه گران در طول ساليان متمادي كه مسئوليت قضائي و قانوني صدور احكام وصول جرايم رانندگي و رسيدگي به كليه امور اجرائيات راهنمايي را به عهده داشته ، غيرقانوني بودن آن را به مقامات مسئول گزارش كرده يا از ادامه آن جلوگيري مي كردند. به همين مناسبت سكوت ايشان در طول چند سال اخير و اعلام و جبهه گيري ناگهاني ايشان در اين زمينه تعجب همگان را برانگيخته است.
مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي تهران بزرگ
عطف به مطلب مندرج در صفحه 21 مورخه
29/11/83 در خصوص پيام مردمي با مضمون مشكلات خيابان جوانمرد به آگاهي مي رساند: با هماهنگي  هاي به عمل آمده با يگان ويه پاسداران تهران بزرگ، خيابان جوانمرد توسط اين يگان مورد بازديد قرار گرفت. در اين گشت زني هاي مستمر كه توسط يگان ويه صورت گرفته، تاكنون 11 نفر به عنوان اراذل و اوباش و مظنون به زورگيري دستگير شده اند. شايان ذكر است گشت زني هاي عوامل يگان ويه و كلانتري 112 ابوسعيد در آن محدوده ، همانند گذشته ادامه دارد. مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي تهران بزرگ از همه شهروندان محترم تقاضا دارد در صورت مشاهده اراذل و اوباش، مزاحمان خياباني يا موارد مشكوك ديگر، سريعا مراتب را به اطلاع كلانتري مربوطه يا مركز فوريت هاي پليسي 110 برسانند. لذا خواهشمند است جهت تنوير افكار عمومي و وفق قانون مطبوعات نسبت به درج اين مطلب در اولين شماره اقدام كنيد.

نقش و نما در ميانه يك دعوا
002649.jpg
حميد مصلايي - ميراث هاي فرهنگي در تمام كشورها از ارزش و اهميت ويه اي برخوردارند. يعني در حقيقت جزو سرمايه هاي ملي هر سرزميني محسوب مي شوند پس مراقبت از اين ميراث ها يك وظيفه ملي هم هست. در ميان خبرهاي مختلفي كه درباره ميراث هاي فرهنگي مي شنويم يا مي خوانيم، مسائل مربوط به ميدان نقش جهان اصفهان و برج تازه ساخت جهان نما بيشتر توجه مسئولان و مردم را جلب كرده است. بنده كه يك معلم ساده هستم، بارها اين پرسش به ذهنم خطور كرده كه چگونه اجازه داده شده است يك بنايي مثل برج جهان نما ساخته شود تا امروز، معايب آن اعلام شود يا گفته شود كه به افق ديد و ارزش هاي مجموعه كم نظير ميدان نقش جهان آسيب  مي رساند؟ مگر مقررات شهرسازي  ما حكم نمي كند كه هر كجا اگر قرار است ساختماني ساخته شود، تمام جوانب آن سنجيده شده و آنگاه مجوز لازم صادر شود؟ اگر قوانين شهري كشور اين نقص را دارد، بايد برطرف بشود تا در آينده شاهد به وجود آمدن گره هاي كوري مثل ماجراي برج جهان نما و ميدان نقش جهان نشويم.
از طرف ديگر حالا كه ميراث فرهنگي و صدها نفر از نخبگان دانشگاهي و فرهنگي كشور صراحتا اعلام كرده اند كه برج جهان نما نبايد ارتفاع بگيرد تا لطمه اي به ارزش هاي ميراث فرهنگي نقش جهان وارد نشود، چرا مسئولان دست اندركار تمكين نمي كنند؟ منافع احداث اين برج هر چه كه باشد، مهمتر از نقش جهان نيست كه از ميراث هاي مهم عهد صفويه و سرمايه ملي كشور ماست.
بنده ضمن آنكه براي سازمان يونسكو احترام زيادي قائل هستيم، هم به لحاظ وجه بين المللي آن و هم كاركردهاي فرهنگي اش كه جاي خود دارد، اما به عنوان يك ايراني اگر جاي سازندگان برج مذكور بودم، به جاي آنكه منتظر نامه يونسكو باشم، داوطلبانه ساخت و ساز را متوقف مي كردم تا همه مردم بدانند كه به ميراث هاي فرهنگي و سرمايه هاي ملي وطنم احترام مي گذارم. متاسفانه وقتي اين طور مسايل پيش مي آيد، جهانيان طور ديگري به ما نگاه مي كنند، انگار كه فقط آنها براي ميراث هايشان ارزش و اهميت قائلند و ما منافع خصوصي مان را بر منافع ملي ترجيح مي دهيم! 
هزاران كار سازنده و افتخار آفرين در اين مملكت انجام شده است، جوانان ما در مسابقات علمي و ورزشي سرآمد جهان شده اند و دانشمندان ايراني در همه جاي جهان سرافراز و افتخار آفرين  هستند. نگذاريم بعضي تنگ نظري ها و عدم تمكين از قوانين و عرف بر اين افتخارات و دستاوردها، سايه بيندازند.

طنز آباد
فرافكني!
002640.jpg
در آن شب بهاري، باران و رعد و برق، خواب را از چشم ما پراند، اما نه به اندازه فرياد پردامنه دزدگير ماشين عزيز آقا كه بسياري از ساكنان مجتمع را به پاركينگ كشاند. يكي از همسايگان طبقه همكف ابراز لطفي كرد و في الفور يك قوري چاي با تعدادي استكان و نعلبكي و مقداري گز كه به گفته خودش از آخرين بازماندگان سفره عيد بود، بساط مختصري چيد تا مذاكرات حساس اهالي مجتمع در پاركينگ، خيلي خشك نباشد. ترنم باران و غرش رعد و تابش برق آسمان كه لحظاتي فضاي پاركينگ را مثل روز روشن مي كرد به اجلاس اضطراري ما در نيمه شب، وضعيت خاصي بخشيده بود. دستور جلسه، بررسي فوري و قاطع تخلف آشكار عزيزآقا از توافقنامه - عدم كاربري دزدگير در ساعات شب در مجتمع - بود. به زبان ساده همه موافقت كرده بوديم كه سر شب ماشين دارها، دزدگير هايشان را خاموش كنند و امضاي عزيزآقا هم، پاي همان توافقنامه ثبت شده بود. بعد از گفت و شنود مقدماتي و گهگاه تلخ كه با چاي و گز شيرين مي شد، عزيز آقا مبادرت به فرافكني كرد كه همه اش تقصير گربه همسايه طبقه همكف است كه حيوان را در انباري
و لا به لاي كارتن هاي خالي جا داده است و حالا گربه پس از زاييدن سه بچه، دايم در حال آمد و شد و مراقبت از بچه هايش است و دزدگير ماشين ها را حساس مي كند و به صدا در مي آورد. همسايگان به اتفاق، اين فرافكني را مردود شمردند و به عزيز آقا توصيه كردند كه عنداللزوم و بدون فوت وقت، دزدگير ماشين اش را خاموش كند و به توافقنامه شب عيد احترام بگذارد. عزيز آقا دو پايش را در يك كفش كرد كه خاموش كردن دزدگير منوط به اخراج گربه همسايه از پاركينگ است و از آنجا كه بعضي از همسايگان با شم ديپلماتيك خود پي بردند كه عزيز آقا، همچنان قصد استفاده غير مجاز از دزدگير ماشين خود را دارد، اين شرط را نپذيرفتند و به نامبرده هشدار دادند كه در صورت عدم تمكين از توافق جمعي، ممكن است به خارج كردن ماشين خود از پاركينگ و پارك كردن آن در بيرون، تا مدت زمان نامعلوم مجبور شود. بحث داغ شبانه به اينجا رسيده بود كه ناگهان صداي دزدگير يكي ديگر از ماشين ها، طنين انداز شد. از قضا همگي گربه را ديديم كه وحشت زده جستي زد و به طرف لانه اش رفت. قبل از اينكه عزيز  آقا از اين واقعه، ادعانامه تازه اي دست و پا كند، صاحب آن ماشين هم كه در جمع حضور داشت، از طرف جمع خطاب قرار گرفت و مكلف شد كه با احترام به توافقنامه جمعي، دزدگير ماشين اش را خاموش سازد و در حوالي بامداد، دسته جمعي به اين نتيجه رسيديم كه اتفاقا، گربه همسايه طبقه همكف هم به لحاظ رعايت احوالات آن حيوان و بچه هايش و هم به دليل نقشي كه در افشاي پنهانكاري  هاي احتمالي همسايگان در استفاده غير مجاز از دزدگير در هنگام شب دارد، بايد در پاركينگ مجتمع بماند و همگي ملزم شدند كه بدون هيچ پيش شرطي، به اين توافق جمعي گردن نهند و به اين ترتيب،  آرامش تا اطلاع ثانوي به مجتمع ما برگشت.
الف - كوهيار

از ميان نامه ها
شماره تماس: 2021130 (9تا۱۱صبح)
آشفتگي ترافيك در يك خيابان
با حذف سرعت گيرها در خيابان اصلي كوي 13 آبان - خيابان شهيد رجايي، ميزان تصادف خودروها و اختلال در ترافيك شدت يافته است. تقاضا دارم اين مشكل برطرف شود و براي تامين روشنايي كوچه هاي شهرك 13 آبان نيز چاره انديشي گردد.
بيداري
بي اعتنايي به سابقه و تجربه كار
با داشتن گروه 11 ،حقوق دريافتي ام معادل فردي  است كه داراي گروه 8 مي باشد. بنده به دريافتي ايشان اعتراضي ندارم، اما مي پرسم كه چرا براي سوابق كاري و تجربه افراد، ارزشي قائل نمي شويم؟! 
كارمند آموزش و پرورش منطقه 15 تهران
وعده هاي نادرست
با كارت اعتباري يكي از بانك ها، از فروشگاهي در خيابان جيحون، كولر خريداري كردم، با وجود آنكه براي 5/2متر كانال كشي۳۰۰هزارتومان(4برابر حقوق بازنشستگي) هزينه كرده بودم، پس از روشن كردن كولر، بلبرينگ آن از جا كنده شد. در تماس با كارخانه سازنده- كه تبليغات مربوط به خدمات پس از فروشش گوش فلك را كر كرده است- هيچ مسئوليتي قبول نكردند و ناچار شدم هزينه جديدي بابت تعمير كولر بپردازم. از سازمان حمايت از مصرف كننده تقاضا دارم با بازرسي هاي دقيق، از انطباق ادعاي بعضي از فروشندگان كالا مبني بر خدمات بعد از فروش با واقعيت اطلاع حاصل كنند و اجازه ندهند اين قبيل تبليغات كذب منجر به فريب خريداران و از ميان رفتن اعتماد جامعه نسبت به توليدات داخلي شود.
سيد حسن ميرفخرايي- بازنشسته از تهران
در حسرت خاويار!
روزي روزگاري ، بيشتر مردم مي توانستند با بضاعت مالي خودشان حداقل بسته هاي صدگرمي خاويار را بخرند و از اين محصول غذايي بلند آوازه سالي يك بار هم كه شده نصيبي ببرند، اما ظاهرا، خاويار آنقدر لوكس و گران شده كه فقط ثروتمندان به آن دسترسي دارند و ما همچنان بايد حسرت به دل بمانيم.
غفارزاده - تهران
پل غيراستاندارد
درفلكه سوم تهرانپارس، به تازگي يك پل فلزي روي نهر پيرامون ميدان نصب شده كه غيراستاندارد است و عابران را با مشكل روبه رو مي كند. اصلاح وضع اين پل را از شهرداري منطقه 4تهران خواستاريم.
جمعي از اولياي دانش آموزان

بازتاب
در دست بررسي
احتراما، عطف به مطلب مندرج در شماره 3686 مورخ 10/2/84 تحت عنوان پيچ خطرناك به استحضار مي رساند:
توسط حوزه حمل و نقل و ترافيك موضوع در دست بررسي قرار دارد و در حال حاضر امكان نصب سرعت گير وجود ندارد.
مدير روابط عمومي شهرداري منطقه 3
با سند بياييد
احتراما، عطف به مطلب مندرج در شماره 3685 مورخ 10/2/84 ص 21، تحت عنوان ده ونك در طرح به استحضار مي رساند:
مالك يا مالكين املاك واقع در محدوده طرح ده ونك مي توانند با در دست داشتن اصل سند مالكيت و اصل شناسنامه جهت تشكيل سابقه و اقدامات بعدي به اداره املاك و مستغلات منطقه 3 شهرداري مراجعه نمايند.
مدير روابط عمومي شهرداري منطقه 3
برخورد مي شود
احتراما، با توجه به درج خبر افزايش كرايه تاكسي ها در خط افسريه به ابوذر در صفحه 5 آن روزنامه به اطلاع مي رساند:
نرخ مصوب خط فوق مبلغ 1600 ريال مي باشد كه ضمن اعلام و اخذ تعهد از رانندگان خاطي مبني بر دريافت كرايه مصوب، مراتب جهت اقدامات مقتضي ايفاد مي گردد.
مدير روابط عمومي سازمان تاكسيراني تهران
تذكر داديم
احتراما، عطف به مطلب مندرج در شماره 3683 مورخ 7/2/84 تحت عنوان ساخت و ساز آرامش را گرفته به استحضار مي رساند:
توسط عوامل منطقه به تمامي ساختمان هاي در حال ساخت و ساز در محل مذكور تذكر لازم در خصوص رعايت ساعات كار و عدم ايجاد مزاحمت براي همسايگان داده شد.
مدير روابط عمومي شهرداري منطقه 3
مساعدت مي شود
بازگشت به مرجوعه شماره 3676 مورخ
۲۹‎/۱‎/۸۴ درخصوص تعهد براي عدم اخراج به اطلاع مي رساند، طي روال حوزه كاري روابط عمومي در تمامي سازمان ها و ارگان هاي دولتي كه تمامي مصاحبه ها و مكاتبات با جرايد و رسانه ها با اطلاع روابط عمومي صورت مي پذيرد، طي بخشنامه اي از سوي معاونت محترم بهره برداري به تمامي نواحي و مناطق 10گانه اتوبوسراني و سازمان نظارت و اتوبوس برقي درخصوص هماهنگي بهتر و مساعدت با خبرنگار در حوزه هاي صدا و سيما و جرايد صادر و به همكاران محترم ابلاغ گرديد.
روابط عمومي شركت واحد
خلاف قانون
احتراما بازگشت به مرجوعه روزنامه شماره 3672 مورخ 24/1/84 درخصوص خط اتوبوس اضافه ساكن شهرك هما جنب اتوبان همت خط اتوبوسراني كوهسار - ميدان صنعت در داخل همت يك ايستگاه براي شهرك هما بگذارند، به اطلاع مي رساند جهت داير نمودن ايستگاه در اتوبان همت چندين مرتبه مكاتبه با سازمان ترافيك به عمل آمده كه ايجاد ايستگاه در بزرگراه ها مغاير با قوانين كميته حمل و نقل مي باشد.
روابط عمومي شركت واحد
احداث مي شود
احتراما، خواهشمند است دستور فرماييد متن زير در پاسخ به مطلب مندرج در آن روزنامه به شماره 3674 مورخ بيست و هفتم فروردين 84 درج شود:
ضمن تشكر از اهالي خيابان هاي آپادانا، خرمشهر، مصلي و سهروردي جهت برقراري ارتباط مبني بر تقاضاي احداث بازار روز، به اطلاع ساكنان اين مناطق مي رساند به زودي سازمان ميادين ميوه و تره بار با همكاري شهرداري منطقه هفت در خيابان قنبرزاده تقاطع خرمشهر، بازار روز احداث مي كند. اميد است بدين طريق بخشي از نياز همشهريان مرتفع شود.
روابط عمومي سازمان ميادين ميوه و تره بار

در شهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
درمانگاه
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |