شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۰۹
حذف يك حلقه از زنجيره غذايي
در چنبره كنه ها
از بين رفتن يكي از اجزاي زنجيره مي تواند حتي گاهي منجر به نابودي اكوسيستم شوداينجا هم بايد دنبال يك جاي خالي گشت. قطعا گونه ا ي كه كنترل كننده جمعيت كنه در منطقه بوده از بين رفته يا بشدت جمعيتش كاهش پيدا كرده است
003501.jpg
كنه ها معمولا در جايي مستقر مي شوند كه حيوان هيچگونه دسترسي به آنها ندارد.
معمصومه صفايي
عقاب طلايي،  نيمه جان در نزديكي يكي از آبشخورها، روي زمين افتاده است. محيط بان نزديك مي رود. شايد تير شكارچيان قاچاق بالش را زخمي كرده باشد. عقاب نيمه جان را از روي زمين بلند مي كند. اثري از خون نيست. شايد پيراست و كهولت سن او را اينچنين ناتوان كرده، اما رنگ شفاف منقار و پاهايش حكايت از جواني اش دارد. عقاب با چشماني مضطرب به محيط بان نگاه مي كند. نگاهش بوي مرگ مي دهد. اومي ميرد، ولي چرا؟ كمي وارسي بيشتر و كشف حقيقتي تلخ؛ كنه. چند كنه كوچك روي سر عقاب جا خوش كرده اند. دقيقا جايي كه حيوان هيچ دسترسي به آنها نداشته باشد.
وحكايتي ديگر از افعي شاخداري كه سراسر بدنش به جاي پولك كنه است و كنه و لاك پشتي كوچك كه زير دست ها و پاهايش اينقدر كنه چسبيده كه محل اتصال لاك و پوست را نمي توان ديد و كل نيمه جاني كه روي صخره اينقدر تلوتلو مي خورد تا به پايين سقوط مي كند. مي توانيد خودتان امتحان كنيد. كافي است فقط چند دقيقه روي زمين بنشينيد يا حتي راه برويد، محال است از حضور كنه ها بي نصيب بمانيد. اينجا با تمام زيبايي اش در محاصره كنه هاست.
حيف از اين همه زيبايي با معضلي نه چندان كوچك به نام كنه؛ كنه هايي كه عرصه را بر تمام جنبنده ها اعم از پرنده، چرنده، خزنده و... تنگ كرده اند.
مشكل كنه هاي پارك ملي تندوره معضل امروز و  ديروز نيست. سالهاست - شايد بيش از 15 سال- كه افزايش كنه در بخش شرق و شمال شرق كشور به مرز آزاردهندگي رسيده، ولي انگار مردم محلي با حضور كنه ها كنار آمده اند. خانه ها و مزارعشان را سمپاشي مي كنند و خودشان هم هر بار كه به خارج از محدوده سمپاشي شده مي روند لباس هايشان را مي شويند و به حمام مي روند.
اما حيات وحش چطور؟ حيات وحشي كه ما براي حفاظتش پارك ملي تعيين مي كنيم و مامور مي گماريم و كشته مي دهيم وآدم مي كشيم. از آنها حفاظت مي كنيم كه چه بشود؟ كه لقمه چرب و نرمتري بشوند براي كنه ها؟
از آقاي مهندس خيرخواه، رئيس پارك ملي تندوره مي پرسيم چرا كاري براي رفع اين معضل نمي كنيد؟ و او مي گويد: عده اي كارشناس چندوقت پيش آمدند و از كنه ها نمونه برداري كردند، ولي هنوز اعلام نتيجه نكرده اند.
پارك ملي تندوره، بزرگترين زيستگاه پلنگ ايران و مهمترين زيستگاه قوچ اوريال (قوچي با شاخهاي باز با قاعده مثلثي كه بعداز پيچش به كناره هاي گردن مي آيد و ريش بلند سفيد) شكيل ترين قوچ دنيا كه يكي از جاذبه هاي اصلي اكوتوريسم كشورمان محسوب مي شود، در چنبره كنه هاست.
مگر يك توله پلنگ كه به دليل نياز مادر به جست وخيز، نارس به دنيا مي آيد (در تمام گوشتخواران نوزاد نارس به دنيا مي آيد) چقدر قدرت و خون دارد؟ به قول يكي از دوستان فقط 6 مثقال خون دارد كه آن هم غذاي دو روز يك كنه است.
از خيرخواه مي پرسيم يعني طي اين سالها هيچ كس به فكر حل اين معضل نيفتاده. او پاسخ مي دهد: چند راه حل پيشنهاد كرده اند مثلا اينكه دام از منطقه عبور بدهيم تا كنه ها را با خود از پارك خارج كنند. منطقه را آتش بزنيم يا سمپاشي كنيم. اين سه راه حل به ما پيشنهاد شده كه اتفاقا در دست بررسي است.
معلوم نيست آيا تاكنون يك كارشناس واقعي پايش را به پارك ملي تندوره گذاشته يا نه؟ اگر نگذاشته كه هيچ، ولي اگركارشناسي به منطقه آمده و اين راه حل ها را پيشنهاد داده احتمالا شغل دومش دامدار ي يا سمپاشي بوده.
و اما نتايج بازديد گروهي كارشناس از پارك ملي تندوره در قالب بخش عملي دوره هاي آموزشي متخصصان طبيعت گردي ايران،  كنه ها اصولا موجودات انگل و بي عاري هستند كه روي بوته ها به انتظار عبور يك جريان خون (در بدن موجود زنده) مي نشينند و به محض عبور، خود را با يك جهش به سمت حيوان يا حتي انسان پرتاب كرده و دست و پاهاي قلاب مانند خود را در پوست،  مو ياحتي لباس محكم مي كنند و با كمي تامل آرام آرام خود را به پوست رسانده و خرطوم مكنده را در بدن موجود فرو مي كنند. البته بعد از تزريق ماده بي حسي و ضدانعقاد خون و تا زماني كه عمرش سرنيايد، اگر شرايط فراهم باشد همانجا مي ماند و آنقدر خرطومش را در جايش محكم مي كند كه حتي اگر بدنش نصف شود، ممكن نيست خرطومش از داخل گوشت خارج شود. اما بهترين راه خلاصي از شر كنه ها، زدن كمي الكل يا بهتر از آن نفت به وسيله پنبه روي خود كنه است. بعد از چند ثانيه قبل از پريدن الكل و تبخير نفت با پنس مي شود كنه را جدا كرد.
اما مسئله اين است كه چرا كنه به اين وسعت در منطقه افزايش يافته است. هر اكوسيستم متشكل از يك زنجيره غذايي است كه از طريق آن زنجيره، تمام گونه ها در جايي به عنوان طعمه و در جاي ديگر به عنوان شكارگر ايفاي نقش مي كنند و تنيده شدن اين زنجيره حاصل ميليون ها سال تجربه زمين است و از بين رفتن يكي از اجزاي زنجيره مي تواند حتي گاهي منجر به نابودي اكوسيستم شود. در نتيجه اينجا هم بايد دنبال يك جاي خالي گشت. قطعا گونه اي كه كنترل كننده جمعيت كنه در منطقه بوده از بين رفته يا بشدت جمعيتش كاهش پيدا كرده است مثلا خزنده ها، طي گشت دو روزه حتي اثري از خزنده ها نبود، نه مار و نه مارمولك.
ذاكري يكي از طبيعت گردان كه سالهاست ايران را در جست وجوي نمي دانيم چه، زير و رو مي كند معتقد است: بايد از Tick eater يا همان كنه خوار استفاده كرد. كنه خوارها پرندگاني هستندكه غذاي اصلي شان كنه است. حتي روي بدن حيوانات مي نشينند و كنه هايشان را مي خورند.
ولي آيا شكارگر اصلي كنه در اين منطقه پرنده هاي كنه خوار بوده اند؟ اگر اينچنين باشد بايد بررسي دقيق كرد و كنه خوار اصلي و بومي زيستگاه را پيدا كرد. ورود گونه غيربومي به يك زيستگاه مي تواند اوضاع را وخيم تر كند وعواقب بدتري درپي داشته باشد. اگر هم پرنده كنه خوار اصلا بومي اين منطقه نيست كه قطعا بايد اين گزينه را صددرصد حذف كرد.
اين آب از سرچشمه گل آلود است و بايد راه حل اساسي براي آن پيدا كرد. عبور دام يك راه حل مقطعي است. گيريم كه نيمي از كنه ها هم به وسيله دام از منطقه خارج شدند. نيم ديگر به همان دليلي كه قبلا باعث ازدياد جمعيت كنه شده بود، تكثير پيدا كرده و بعد از مدتي وضعيت زيستگاه به شرايط قبلي بازمي گردد. آتش زدن و سمپاشي هم كه اساسا به دليل از بين بردن بسياري از گونه هاي ريز و درشت موجود در منطقه، منتفي است، بنابراين بهتر است با كمي صرف وقت و هزينه در ابتداي امر به اين مسئله پرداخته شود كه حذف كدام حلقه از زنجيره اكوسيستم پارك ملي تندوره باعث ازدياد بيش از حد جمعيت كنه ها و تحت الشعاع قرار گرفتن حيات در اين منطقه شده است، بعد به دنبال بازگرداندن و مهيا كردن شرايط بهينه بود. كنه هاي خونخوار، گروهي از انگل هاي پستانداران، پرندگان و حتي خزندگان در سراسر جهان هستند. تا كنون حدود 850 گونه كنه در سراسر جهان شناخته شده است (فرمن و لوميس 1984). مجموعا دو خانواده مجزا از كنه ها روي كره زمين وجود دارند. كنه هاي سخت (Ixodidae) و كنه هاي نرم (Argasidae) (كنه تندوره از اين خانواده است) كه هر دو ناقلان اصلي بسياري از بيماري هاي مشترك بين انسان و دام در سراسر جهان هستند.

در همين حوالي
سهم ايران فقط۰۷‎/۰ درصد
003432.jpg
فاصله 07/0 درصد تا 2 درصد به نظر شما چقدر است؟ 20 سال وقت چطور؟
بـــرخي ازمسئولان حـــوزه گـــردشگري مي خواهند ظـــرف 20 سال، سهم 9درصدي ايران از درآمد گردشگري جهاني را به 5/1 درصد افزايش دهند. اين موضوع درهمايش توسعه همكاري هاي گردشگري ايران و اسپانيا كه سي ويكم ماه گذشته در هتل لاله تهران برگزار شد مطرح شد.
علي هاشمي، معاون توسعه و تجهيز سازمان ميراث فرهنگي در گفت وگو با مسئولان گردشگري اسپانيا عنوان كرد: در سال هاي 1983 تا 2004 به عنوان گردشگر از اسپانيا ديدن كردم كه شاهد تغييرات زيادي در زمينه ارائه خدمات و زيرساخت هاي گردشگري در اين كشور بودم. مجموعه تغييرات به وقوع پيوسته در اسپانيا نشان مي دهد، دولت اين كشور برنامه ريزي صحيحي براي پيشي گرفتن از رقباي خود در زمينه صنعت گردشگري داشته است.
از جاذبه هاي گردشگري اسپانيا،  فرهنگ اسلام و اروپاست. اكنون باتلاش سفير اسپانيا روابط تجاري ايران و اسپانيا هر روز در حال گسترش است و اين كشور سومين شريك تجاري ايران محسوب مي شود.
به گزارش فارس، هاشمي با اشاره به اينكه افتتاح دفتر گردشگري ايران در اسپانيا باعث معرفي صحيح اين كشور در منطقه ايبريا (اسپانيا و پرتغال) است، اظهار داشت: ايران در زمينه گردشگري اگرچه در ابتداي راه است اما به دنبال استفاده از تجربيات كشورهايي همانند اسپانياست. اسپانيا تجربه خوبي در زمينه تبديل امكان تاريخي به هتل دارد.
الماسي، مديركل دفتر طرح هاي توسعه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري سهم ايران از درآمد صنعت توريسم را هفت صدم درصد عنوان مي كند. او مي گويد: در حال حاضر ايران تنها 700 هزار گردشگر خارجي در سال دارد و ما اميدواريم بعد از اتمام برنامه بيست ساله اين رقم را به 20ميليون نفر و سهم ايران را به 2 درصد برسانيم كه البته براي نيل به اين هدف علاوه بر حذف مقررات دست و پاگير تمركز خاصي بر بازاريابي و تبليغات جهاني بايد صورت گيرد.
چشم انداز آينده صنعت توريسم ايران بدون ايجاد زير ساخت و تدوين برنامه بلند مدت قطعا امكان پذير نخواهد بود كه تمام اين اما و اگرها باز مي گردد به پشتوانه مالي.

حيات وحش ايران
003459.jpg
خفاش هاي جنس  Pipistrellus
خفاش هاي اين خانواده كوچك هستند. گوش ها كوچك و گرد، با گوشك كوتاه و نوك پهن هستند. تشخيص گونه هاي پي پيس ترل از هم مشكل است و اغلب نياز به مطالعه دندان هاي آنها به وسيله ذره بين دارد.
خفاش لب كوتاه
گونه Pipistrellus pipisrtellus
جنس: Pipistrellus
خانواده: خفاش هاي معمولي
USPERTLLIONIDA
راسته: خفاش ها CHIROPTERA
رده: پستانداران MAMMALIA
يكي از كوچكترين خفاش هاي ايران است. دندان هاي فكي (آسيا و پيش آسيا) فك بالا كه بعد از نيش قرار دارند از پهلو قابل ديدن هستند. گوشك كوچك نوك پهن است. رنگ پشت، قهوه اي روشن تا قهوه اي تيره، زير شكم كمي روشن تر است. طول سر و تنه اين گونه 3/3 تا 2/5 سانتيمتر و وزنش به 8 گرم مي رسد.
در بيشتر مناطق اعم از جنگلي واستپي نزديك به آب مشاهده شده و در غارها، سقف خانه ها، ساير مناطق تاريك ساكن مي شود.
در ايران هم از اكثر مناطق به جز مناطق شرق و جنوب شرقي كشور گزارش شده است. خفاش لب كوتاه در اواخر غروب شروع به پرواز مي كند. ماده ها در طول شب فقط يك پرواز (به مدت 4 ساعت) انجام مي دهند، ولي زماني كه بچه دارند يك بار در غروب و يك بار در نزديك صبح پرواز مي كنند.
به صورت كلوني زندگي مي كنند و در اواخر پاييز به خواب زمستاني فرو مي روند. از اكثر حشرات تغذيه مي كنند. آنها را در حال پرواز شكار كرده و مي خورند.
جفتگيري در فصل پاييز شروع شده و بعد از توقفي كه به علت خواب زمستاني ايجاد مي شود تا اوايل فصل بهار ادامه مي يابد . مدت آبستني بستگي به درجه حرارت محيط بين 50 تا 60 روز است و معمولا دو بچه مي زايند.
بچه ها تا 50 روزگي وابسته به مادرهستند و در يك سالگي بالغ مي شوند.

محيط زيست
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
علمي
شهر آرا
|  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  علمي  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |