ترس يك تخيل نيست بلكه يك توهم تاريك است
توهم تاريك
|
|
ترجمه و تأليف: محمد صادق اميني
والدين به خاطر فرزندان خود از هيچ تلاشي كوتاهي نمي كنند. از جان و مال خود به خاطر آنها چشم مي پوشند تا آنها در آسايش و رفاه كامل زندگي كنند. بعضي از والدين به محض اينكه دختربچه يا پسربچه شان لحظه اي از پيش چشمشان دور مي شود، آرام و قرارشان را از دست مي دهند، لحظاتي كه فرزندانشان از مقابل چشمان آنها دور مي شوند هزار فكر و خيال از سر آنان مي گذرد كه آيا براي بچه شان اتفاقي افتاده است يا نه. اما در كنار تمام فداكاريهاي بزرگ ،والدين، متأسفانه گاهي اوقات اشتباهاتي را مرتكب مي شوند كه نسل بشر را تهديد مي كند! متأسفانه والديني وجود دارند كه فكر مي كنند اين گونه نگراني ها جزيي از وظايف آنهاست و آن را نشانه اي از مهر والدين به فرزندان به حساب مي آورند. اما مي خواهم از اين والدين بپرسم با اينكه هيچ كدام از اين اتفاقات كودك شما را تهديد نمي كند شما در مقابل اين اضطراب ها جز تحمل يك اضطراب روحي مدام چه نفعي برده ايد؟ آيا غير از اين است كه اين گونه نگراني ها باعث پيري زودرس براي والدين مخصوصاً مادرها مي شود؟
ترس ميوه نگراني بي مورد والدين است و نتيجه چنين ترسي به وجود آمدن اين طرز تفكر در كودك است كه بايد از انجام هر كاري نتيجه بدي را انتظار داشته باشد. والدين با اينكار خود جرأت، پشتكار و اعتماد به نفس كودكانشان را در كابوس ترس و وحشت خفه كرده و سال هاي جواني آنان و آينده آنها را با اين گونه افكار آلوده با خطرات جدي مواجه مي سازند و به اين ترتيب مسئوليت هاي بزرگي را متوجه خود مي سازند. اغلب مردان و زنان از ترس اينكه در آينده دچار فقر و بي چيزي شوند زندگي را بر خود و خانواده شان سخت مي گيرند و آنها را از ساده ترين تفريحات محروم مي كنند. مثلاً از ترس اينكه ممكن است در سال آينده درآمدشان كم شود يا مخارج زندگي بالاتر رود در غذا و ساير امور صرفه جويي هاي بي مورد مي كنند. چنين اشخاصي اين طور فكر مي كنند ممكن است در سال آينده با بحراني مواجه شويم، شايد بچه مريض شود، شايد باران كم ببارد و محصول كم شود يا اينكه از كارشان اخراج شوند. اين گونه والدين به فرزندان خود مي آموزند كه هميشه با ترس زندگي كنند و قبل از انجام هر كاري به عواقب منفي احتمالي آن فكر كنند. متأسفانه تا والديني وجود دارند كه فرزندانشان را در محيط ترس و وحشت پرورش مي دهند و هر روز از موضوعات تازه اي براي ترساندن آنها استفاده مي كنند، هيچ جاي تعجبي وجود ندارد كه دنيا اين همه گرفتار ترس و نگراني باشد. شاعري در باره اين گناهي كه والدين در مورد كودكان خود مرتكب مي شوند اين گونه سروده است:
كسي كه بچه اي را در ميان ترس و وحشت نگاه مي دارد از بازي بازش مي دارد و نغمه اش را خاموش مي كند نه تنها خطا نكرده، بلكه جنايتي مرتكب شده.
وقتي به چهره شكسته و افسرده كساني نگاه مي كنيم كه در زير درد و رنج فلاكت هاي احتمالي نابود شده اند چقدر تأسف آور است كه متوجه شويم يك صدم اين چروك هاي پوست و يك هزارم اين موهاي سفيد زائيده فلاكت هاي واقعي نيست، آنچه موهاي سفيد را ضايع مي كند و شادي و سعادت را مانند دزدي از زندگي مي دزدد ترس از بدبختي هايي است كه هنوز نرسيده اند. ترس دشمن خوني سعادت انسان در دوران جواني و رفيق وحشت آور ايام پيري است. آيا كسي مي تواند در ميان كابوس وترس زندگي سعادت آميزي داشته باشد؟ تا انسان ريشه اين سرطان معنوي را از روح خود خارج نكند نمي تواند اميدي به موفقيت داشته باشد، بنابراين اگر موارد استثنايي را از ساير موارد جدا كنيم به اين نتيجه مي رسيم كه مشكلاتي كه واقعاً به سراغمان مي آيند در مقابل مشكلاتي كه تصورشان ما را رنج مي دهد بسيار ناچيز هستند.
ترس بزرگترين دشمن ماست
زندگي با ترس مثل اين است كه به دنيا از پشت يك پنجره نگاه كنيم و هيچ وقت جرأت آن را نداشته باشيم كه پنجره ها را باز كرده و از هواي آزاد لذت ببريم. اگر به عوارضي كه ترس بر روي زندگي انسانها مي گذارد فكر كنيم ديگر لحظه اي ترديد نمي كنيم كه بايد ويزاي اقامتش را در درون وجودمان باطل كنيم. ترس كشنده ترين مرضي است كه تاكنون شناخته شده است. ترسو بودن حتي از سرطان خون داشتن هم بدتر است، سرطان فقط به روي جسم اثر مي گذارد ولي ترس هم بر جسم و هم بر روح اثر مي گذارد. ترس جرأت و سجاياي اخلاقي را كه بزرگترين سرمايه يك انسان است از بين مي برد و به اين ترتيب سعادت انسان را نابود كرده و مانع موفقيت انسان در كارها مي شود. ترس عيبي غيرقابل بخشش است، اگر انساني دروغگو باشد، دزد باشد و براي ارزش هاي اخلاقي احترامي قائل نباشد بهتر است تا انساني ترسو باشد. آنها قابل بخشش هستند ولي ترسو بودن قابل بخشش نيست. ترس آنقدر زندگي ما انسانها را تحت تأثير قرار مي دهد كه حتي دانشمندان متوجه شده اند كه اين احساس بر روي جريان خون اثر مي گذارد و به اين ترتيب مانع از هضم درست و كامل غذا مي شود. ترس از جنبش و فعاليت مغز و بدن مي كاهد و تمام عناصر موفقيت را مي كشد. هيچ كدام از احساسات خوب انساني نمي توانند با ترس در يك روح زندگي كنند. روحي كه ترس در آن ريشه كرده باشد هيچ وقت رنگ شادي و خوشبختي را نمي بيند. خفيف ترين نوع ترس اين است كه انسان را دچار نگراني از حوادثي كند كه هنوز زمان وقوع آنها فرا نرسيده است. هوراس فلچر پژوهشگر آمريكايي مي گويد كه «ترس مانند هواي گاز كربنيك داري است كه مغز و روح را مسموم كرده و اگر درجه آن شديد باشد نهايتاً منجر به مرگ انسان مي شود.»
منابع انتقال ترس
خانواده و اجتماع دو منبع اصلي انتقال ترس هستند. بعضي ترسها از طريق والدين به كودكان و در دوران كودكي به فرزندان منتقل مي شود، با اين حال ترس هايي كه از طريق اجتماع منتقل مي شود به مراتب بزرگتر و خطرناك تر از ترس هايي هستند كه از طريق خانواده منتقل مي شود. يك نوع ترس كه در بين عموم شايع است ترس از دست دادن كار يا مقام است. اين ترس در تمام مدتي كه هنوز كارمندي از كار خود اخراج نشده است باعث رنج و عذاب او مي شود. اين تفكر زائد چنان به نيروي معنوي انسانها ضربه وارد مي كند كه در صورت بدبختي و بي كار شدن ديگر جرأتي براي آنان باقي نمي ماند كه در صورت بروز بيكاري بتوانند كاري براي خود پيدا كنند. حتي ممكن است مدتي هم از ترس اينكه مبادا كار جديدي پيدا نكنند بترسند ولي براي از بين بردن اين اضطراب به اين فكر كنيد كه آيا بعد از پيدا كردن كار جديد هم ترسي براي شما باقي مي ماند. به اين ترتيب معلوم مي شود كه ترس و نگراني در هر وضعيتي كه باشد بي مورد و بي حاصل است. اين مهم نيست كه چه كسي ترس را در ما به وجود آورده، وقتي كه مشاهده مي كنيم تمام اثرات آن فقط به خود ما باز مي گردد اگر به اين فكر كنيم كه ديگران سبب ترسو شدن ما شده اند فايده اي ندارد فقط بايد به دنبال راه هاي عملي گشت كه به نوعي بتوان اين دشمن نسل بشر را از بين برد. راه هاي فراواني وجود دارد كه به كمك آن مي توانيم نوع ترس را در درجه اول شناسايي كرده و در مرحله دوم به كلي منابع قدرت آن را نابود كرد.
چگونه مي توان ترس را از بين برد؟
براي غلبه بر ترس قبل از هر چيزي بايد تعيين كنيم كه از چه چيزي مي ترسيم؟ براي اين كار شما بايد ليستي از چيزهايي را كه شما را مي ترساند يا به نوعي باعث ترس شما مي شود را تهيه كرده و با اجراي يك برنامه زمان بندي شده سعي كنيد كم كم ترس موجود را از بين ببريد. ترس از چيزي كه هنوز اتفاق نيافتاده بدبختي است كه احتمال وقوع آن مغزمان را اشغال كرده است. ترس و نگراني انسان را ضعيف مي كند و با افزايش رنج در زندگي خطرات گوناگوني با خود به ارمغان مي آورد. كسي كه ترس از ارتفاع دارد هيچ وقت نمي تواند يك آكروبات باز ماهر باشد. علت موفقيت اين افراد اين است كه ترس از سقوط را از ذهن خود خارج كرده اند. اين اشخاص فقط در سايه غلبه بر ترس مي توانند در كارهاي خود به موفقيت برسند. مهارت و نيروي جسماني در مقام دوم قرار مي گيرد. براي از بين بردن ترس روشهاي زيادي پيشنهاد شده ولي تمام آنها جنبه كاربردي براي عموم مردم را نداشته و منحصراً مختص به انسانهاي خاصي بوده است. چيزي كه مشخص است اين است كه ترس در اشخاص مختلف به درمانهاي متفاوتي نياز دارد و نمي توان از روشي كه فلان روانشناس براي درمان ترس پيشنهاد كرده براي معالجه ترس عموم مردم استفاده نمود. اما روشهايي نيز وجود دارد كه جنبه كاربردي عمومي تري دارند كه مي توانيد با به كارگيري آنها به درمان ترس خود پرداخته و در صورتي كه نتيجه مثبتي نداشتند اقدام به درمان تخصصي نماييد.
تاكتيك طلايي: بهترين روش براي از بين بردن ترس وادار كردن مغز به تفكر مثبت است. مثلاً وقتي كه مي ترسيد در كاري موفق نشويد، به جاي اينكه فكر كنيد آمادگي لازم براي انجام آن را نداريد، به اين فكر كنيد كه انجام آن كار چندان هم برايتان مشكل نيست و حتي مي توانيد كارهاي بزرگتر از آن هم انجام دهيد. براي اين كار مي توانيد در لحظاتي كه افكار آلوده به سراغ شما مي آيند به افكار مثبت پناه ببريد. براي اين كار بايد ذهنتان را با افكار مثبت سنگر بندي كنيد. فراموش نكنيد كه ترس عمر كوتاهي دارد ولي شجاعت هرگز نمي ميرد. هرچه بيشتر به شجاعت فكر كنيد، شجاع تر مي شوند.
داشتن صبر و حوصله: آيا شما مي توانيد يك ميخ را با يك ضربه چكش به درون يك الوار سخت فرو كنيد؟ هيچ كس نمي تواند اين كار را انجام دهد! فقط با داشتن صبر و حوصله و اجراي يك تفكر تاكتيكي است كه مي توانيد ترس را كه به مرور زمان به الوار سخت وجود انسان تبديل شده از بين ببريد. هيچ كسي يك شبه ترسو نمي شود كه بتواند يك شبه نيز آن را از بين ببرد. حقيقت اين است كه هيچ كسي ترسو به دنيا نمي آيد. ترس ميراثي است كه تعدادي از والدين قبل از وفات خود براي فرزندانشان به ارث مي گذارند. اين هيولا مانند كلمه اي كه بر تنه درخت كوچكي حك شود سال به سال با رشد كودك بزرگ تر و عميق تر شده و در تمام زندگي سايه آن جلوي چشمان شجاعت دروني انسان را پوشانده است. بنابراين اگر مي خواهيد بر ترس خود غلبه كنيد قبل از هر چيز بايد مطمئن باشيد كه از صبر و حوصله كافي برخوردار هستيد. هيچ وقت بدون داشتن صبر و حوصله كافي اقدام به مبارزه با ترس نكنيد، چون مطمئناً بعد از مدتي به دليل بي حوصلگي و نداشتن صبر و طاقت كافي از ترس شكست مي خوريد و اين شكست ترس را قوي تر مي كند. به خاطر داشته باشيد ترس قوي تر از آن است كه كسي بتواند يك شبه آن را شكست بدهد. فقط در صورتي كه به اين نتيجه برسيد كه اين خطرات احتمالي چه تحقق پيدا كند يا نكند ترس فعلي شما بجز اتلاف وقت و كاهش نيروي معنوي چيزي نصيب تان نمي كند مي توانيد آن را كاملاً شكست دهيد. اگر مي خواهيد از شرايط موجود ناله و شكايت كنيد، از تأثيراتي كه ترس باقي مي گذارد شكايت كنيد زيرا اين روش نيز كمك مؤثري به مبارزه با ترس مي كند.
صبح زود بيدار شويد: شايد باورتان نشود ولي با زودتر بيدار شدن سريع تر مي توانيد ترس را شكست دهيد. ترس نيز مانند انسانها مي خوابد و بيدار مي شود. وقتي كه شما زودتر از ترس از خواب بيدار شويد بهتر مي توانيد او را غافلگير كنيد. ضمناً ترس زماني هم كه از خواب بيدار مي شود قدرت چنداني ندارد، ترس وقتي كه تازه از خواب بيدار مي شود مانند انساني است كه چشماني خواب آلود دارد و تازه دارد چشمانش را مي مالد. صبح زود از خواب بيدار شويد، بر روي يك صندلي بنشينيد و براي نيم ساعت فقط به شجاعت فكر كنيد. در اين زمان به مزاياي شجاع بودن و ضررهاي ترسو بودن فكر كنيد. در ذهن خود كارهاي جسورانه انجام دهيد و باور كنيد كه حقيقتاً انسان شجاعي شده ايد. اين تمرين را به يك عادت روزانه تبديل كنيد. با اين كار ترس شما فقط متوجه اين موضوع مي شود كه شما در حال انجام كاري هستيد ولي نمي داند كه شما مي خواهيد او را نابود كنيد تا بخواهد عليه شما آرايش جنگي بگيرد. اسلام نيز تأكيد فراواني به سحرخيز بودن دارد. شايد يكي از مزاياي سحرخيز بودن نيز شجاع كردن افراد باشد! به هر حال از اين لحظات استفاده كنيد و ترس تان را غافلگير كنيد. همان طو ر كه او شما را غافلگير مي كند.
خدا را در وجودتان احساس كنيد: سعي كنيد هر روز براي چند دقيقه تنها باشيد. براي اين كار مي توانيد بر حسب محلي كه در آن زندگي مي كنيد مكان خلوتي را انتخاب كنيد. كنار رودخانه، بالاي كوهستان، ساحل دريا، كنج مسجد، تراس خانه يا هر مكان ديگري كه در آن احساس آرامش مي كنيد. دودلي و افكار آلوده را با آرامش و زيبايي معنوي خاصي كه در اين مكانها وجود دارد از خود دور كنيد. در تنهايي آرامش بخش خود فقط به خدا بيانديشيد و از او بخواهيد كه درون شما را از شجاعت الهي پر كند.
اخلاص (وقف) در راه خدا هر گونه ترسي را از بين مي برد: يك فرد با اخلاص در هر كاري فقط خدا را مي بيند. اگر به اين معتقد باشيد كه خدا همواره روزي رسان است هيچ وقت از گرسنه ماندن نمي ترسيد و مي توانيد با آرامش غذا و مقداري از پول خود را به انسان گرسنه اي بدهيد. بعضي ها فكر مي كنند كه خدا نيز مانند انسان فراموش كار است و از اين مي ترسند كه مبادا خدا آنها را فراموش كرده و روزيشان را براي آنها نفرستد. به آغوش خدا پناه ببريد و به ياد داشته باشيد كه تنها در آغوش خداست كه همه ترسها كاملاً ناپديد مي شوند. بعد از گفت وگو با خدا وجود انسان پر از قدرت، صبر و شجاعت مي شود. در محضر خدا دلبستگي هاي دنيوي را فراموش كنيد، انسانها فكر مي كنند كه فقط بايد از خدا پول و ثروت خواست در حالي كه او منبع بي پايان تمام ماديات و معنويات است. از اين لحظات ارزشمند براي پر كردن هميان معنويات خود استفاده كنيد.
حرف آخر
انسانهاي زيادي وجود دارند كه به خيال خود شجاع و نترس هستند ولي در حقيقت تمام طول عمر خود را با ترسي همنشين بوده اند كه هيچ وقت از وجود آن در درون خودشان مطلع نشده اند، ترس انواع گوناگوني دارد و به همين خاطر بايد در مورد آن مطالعه و تحقيق نمود. اگر كسي مي تواند ماري را با دستان خود بگيرد حتماً دليل بر اين نيست كه او انسان شجاعي است، بعضي از ترس ها مثل ترس از حيوانات وحشي، ترس از ارتفاع و... خود را بروز مي دهند. اين گونه ترسها طبيعي هستند چون به نوعي جنبه عقلاني دارند ولي ترس از شكست، ترس از دست دادن مقام و... از انواعي هستند كه در درون انسان وجود دارند ولي هيچ كس به آنها به چشم ترس نگاه نمي كند. در گذشته اگر انساني با يك حيوان وحشي خطرناك مبارزه مي كرد و آن را شكست مي داد از نظر ديگران فرد بسيار شجاع و دليري بود ولي در عصر حاضر ديگر حيوانات وحشي در جوامع انساني زندگي نمي كنند. حيوانات وحشي ديروز جاي خود را با مشكلات و گرفتاريهاي جديدي عوض كرده اند. انسان شجاع امروز كسي است كه از مشكلات و گرفتاريها واهمه اي ندارد و به جاي فرار كردن از مشكلات مي خواهد راه حلي براي آن پيدا كند. بنابراين تا انسانها نتوانند بر ترس خود غلبه كنند، روح بشر از رسيدن به مقام حقيقي خويش و كسب نيرويي خداداي و پيشرفت در زندگي محروم مي ماند. اگر شما ترس را به دقت مورد بررسي قرار دهيد و براي ريشه كن كردن آن از هيچ تلاشي مضايقه نكنيد به زودي روزي خواهد آمد كه دوستان و آشنايانتان به سراغ شما مي آيند و از شما مي خواهند كه اسرارتان را براي آنها فاش كنيد. اشخاص موفق تاريخ به سبب نيروي باز و يا ثروت فراوان به موفقيت نرسيده اند. اگر مي خواهيد مثل اشخاص بزرگ تاريخ به موفقيت برسيد بايد ترس را از خود دور كنيد. كدام يك از مردان بزرگ تاريخ را مي توانيد به ياد بياوريد كه به ترسو بودن شهرت داشته است؟ انسانهايي كه همواره به موفقيت هاي عظيم دست پيدا كرده اند كساني بوده اند كه ترس از شكست را از خود دور كرده اند. به اين ترتيب مي توانيد اميدوار باشيد نسل آينده به تلاش شما براي مبارزه با ترس ادامه مي دهد و به زودي ترس از جوامع انساني ريشه كن مي شود. چرا شما اولين انساني نباشيد كه براي مبارزه با ترس شمشير مي كشد؟
|