عدل وداد از نگاه فردوسي
|
|
دكتر فريد شيباني
اشاره: مقاله حاضر به مناسبت برگزاري سومين جشنواره نياوران كه ويژه روز فردوسي، روزه جهاني موزه و هفته ميراث فرهنگي در مجموعه فرهنگي و تاريخي كاخ نياوران در شرف برگزاري است، به رشته تحرير درآمده كه نگاه و كنكاش تازه اي بر ابعاد مختلف فلسفه « داد» دارد كه در واقع شاه كليد سروده هاي شاهنامه بوده و از عظمت انديشه هاي انساني فردوسي و روح عاشقانه او نسبت به اين سرزمين بزرگ، سرچشمه مي گيرد.
گفت وگو پيرامون حكيم بلند آوازه توس و شاهنامه اين درخشان ترين گوهر فرهنگ پربار مردم ايران چند آسان نيست و امروز خاموش ماندن هم جفاست. واقعيت آن است كه: شايد خيلي از ملل بزرگ جهان امروزي، حتي نيمي از اين همه گنجينه هاي فرهنگي و ادبي ما را نداشته باشند، ولي از آن بسيار بهره ها جسته اند، اما ما...
و باز واقعيت اين است كه: براي هر پژوهشگر شاهنامه به درستي مشخص نيست كه آيا فردوسي، سروش است يا همان مرد داناي توس. ولي بي گمان همه انسان ها به خصوص ايرانيان پاك نهاد، وام دار او هستند.براي شناختن فردوسي و شاهنامه اش و شنيدن پيامش، بايد تلاش كرد تا به گوهر دروني و منطق قوي شاهنامه دست يافت. شاهنامه ترجمان حال ميليون ها انسان است كه در ماجراهاي گوناگون كارهايي كرده اند.
عظمت حماسه هاي شاهنامه، از همين عظمت يعني انديشه هاي انساني فردوسي سرچشمه مي گيرد. رستم شاهنامه نياز رواني مردمي است كه در واقعيت تاريخ از آن محروم هستند و فردوسي، اين نياز را در شخصيت رستم تجسم مي بخشد.
در روزگار فردوسي، وسايل توليد در دست دولت بوده است و بديهي كه سرنوشت جامعه به چگونگي آن بستگي داشته است. يعني دولت «داد» يا دولت «بيداد» .
اصول انديشه فردوسي به كيفيت اين سازمان دهي مي انجاميد و تنها او بود كه طي سي سال از عمر شرافتمند خود تلاش كرد تا به گونه اي زيبا و انديشمندانه تمامي عقايد و آرمان هاي خود را در واژه «داد» خلاصه كند.در واقع، استوارترين ركن بينش سياسي/ فلسفي فردوسي «داد» است. زير او معتقد است كه آرزوهاي بشري فقط برپايه و اساس «داد» مي تواند تحقق پذيرد.
انديشه «داد» ، در شاهنامه از يك سو خصلت افسانه اي و اسطوره اي دارد و از سوي ديگر محتوايي فلسفي و منطقي. فردوسي براي نشان دادن اين انديشه از تفكر متداول مردم و انديشه هاي مذهبي اوستا و از مقوله عدل كه يكي از اصول مذهب شيعه است، ياري مي گيرد و آنها را با روح شاعرانه و منطق خردمندانه خويش مي آميزد و در زيباترين قالب بياني، ارائه مي دهد.
بنابر افسانه هاي باستاني و بنابر باورهاي ميليون ها انسان ستمديده، «داد» با طبيعت در پيوند است. اگر «داد» باشد بركت و فراواني نيز هست و اگر «داد» نباشد، فقر و بدبختي، بيماري و مرگ، گريبانگير مردم خواهد شد.
فردوسي، تصاوير دلپذير خويش را از سرزميني كه در آن «داد» گسترده شده باشد، به دست انسان ها مي دهد كه سرشار از طراوت، زيبايي و بركت و فراواني است:
بزد گردن غم به شمشير «داد»
نيامد همي بر دل از مرگ ياد
زمين گشت پر سبزه و آب و نم
بياراست گيتي چو باغ ارم
توانگر شد از «داد» و از ايمني
ز بد بسته شد دست اهريمني
يا:
از ابر بهاران بباريد نم
ز روي زمين رنگ بزدود غم
جهان گشت پر سبزه و رود آب
سر خمگنان اندر آمد به خواب
زمين چون بهشتي شد آراسته
ز «داد» و ز بخشش پر از خواسته
جهان شد پر از خوبي و ايمني
ز بد بسته شد دست اهريمني
فردوسي در توصيف بيداد نيز خشم و نفرت خويش را با تعابير عالي و سرشار از احساسات بيان مي كند. زماني كه بيداد در جهان گسترده شده باشد، فردوسي چه گويا و صادقانه، عملكرد آن را به تصوير مي كشد:
نزايد به هنگام، در دشت گور
شود بچه باز را ديده كور
نبرد ز پستان نخجير شير
شود آب در چشمه خويش قير
شود در جهان آب چشمه خشك
نگيرد به نافه در آن بوي مشك
زكژي گريزان شود راستي
پديد آيد از هر سوي كاستي
براي فردوسي «داد» يك توصيه معمولي يا يك اصل اخلاقي نيست، با وجود بيان شاعرانه و تصوير افسانه اي آن، «داد» در شاهنامه مفهومي است روشن:«داد» يعني نظم خردمندانه حكومت، نظمي كه در آن حكومت به مردم زور نگويد، وبال مردم نباشد؛ بلكه باري از دوش مردم برگيرد.
گر از پوست درويش باشد خورش
ز چرمش بود بي گمان پرورش
پلنگي به از شهرياري چنين
كه نه شرم دارد نه آيين، نه دين
تاكيد مداوم فردوسي به شاهان، همواره اين است كه ستم نكنيد، اين همه گنج نسازيد، سرانجام، نيستي است. تمامي اين تاكيدها در جهت دفاع از حق مردم به ويژه دهقانان است؛ چون فردوسي خود با درد آشناست و آگاهانه به مسايل زمانه خويش مي انديشد و مي داند ستم و بيدادگري از حكومت گران ظالم و فاسد سرچشمه مي گيرد.
يكي از مهم ترين ويژگي هاي «داد» كه فردوسي به آن معتقد است، اين است كه در حكومت «داد» ، انسان خردمند، آسوده و بدون بيم فردا زندگي مي كند. بزرگمهر كه خود اين «داد» بزرگ را چشيده است، در پاسخ كسري مي گويد كه براي دانشي (مرد عالم)، دردي برتر از نيست كه ابلهي بر او حكم براند:
بپرسيد شاه از دل مستمند
نشسته به گرم اندرون با گزند
بدو گفت با دانش بارساي
كه گردد بر او ابلهي پادشاهي
در اصول انديشه فردوسي، حكومت «داد» با صلح عادلانه هم به طور مستقيم مربوط است. او در شاهنامه اغلب اوقات «داد» و آشتي را در كنار هم مي آورد.
راز زيبايي تصاوير صحنه هاي رزمي شاهنامه هم در اين است كه جنگ «داد» را مي ستايد و خواننده را به همراه خود وارد صحنه نبرد مي سازد. تا آنجا كه خواننده در اين صحنه ها، نمي تواند بي تفاوت باقي بماند. يعني در مسير «داد» و آزادگي قرار مي گيرد. اين قدرت بيان و منطق مستدل و پاكي انديشه هاي فردوسي است كه چنين احساسي را در ما پديد مي آورد. تا آن جا كه همراه با فردوسي، از اسارت تنگ نظري هاي قومي آزاد مي شود.
اگر چه فردوسي شاعر بزرگ حماسه سراي ايران است، اما نبايد او را تنها حماسه سرا شمرد. او در عين حال كه بدين شيوه شهرت دارد، سخنوري است كه در غزل سرايي و رشته هاي ديگر شعر نيز مي توان او را با بزرگان آن فنون قياس كرد. فردوسي در اوج قله هاي رفيع ادب و فرهنگ آن زمان ايران، با فروتني خاص خود چنين مي گويد:
سخن هر چه گويم همه گفته اند بر باغ دانش همه رفته اند
فردوسي هرگز لفظ ركيك و سخن ناپسند در كتاب خود نياورده است. اندرزهاي گران بهاي او گاه با چنان بيان مؤثري سروده شده است كه خواننده نمي تواند خود را از تأثيرات آن بركنار دارد:
سراسرجهان حكمت و عبرت است چرا بهره ما همه غفلت است
سخن پردازي كه درباره او گفت و گو مي كنيم صاحب دلي حساس بوده و سوز و گداز و شيدايي عاشقانه را به خوبي در لابه لاي ابيات پر هيمنه اين حماسه بزرگ گنجانيده است:
ز خاكيم بايد شدن سوي خاك
همه جاي ترس است و تيمار و باك
در يك سخن كوتاه:فردوسي با آرمان خود مفهوم ايراني بودن و راه هاي بالندگي ملي را مشخص كرد. در واقع، همه هنر شاعر راستيني چون فردوسي آن است كه با يك شيوه كلام آهنگين سخن را به گونه اي رشك انگيز و اثرگذار، به مخاطبين خود فهمانده و به آنان انگيزه اي بزرگ و نيازي بزرگ تر بخشيده است.چرا كه توانايي بيان آنچه را كه بر دل ها و انديشه ها مي گذرد، به كوشش هايي مي انجامد كه به طور معمول شكست يوغ ها را به دنبال دارد.
اگر در يك جمع بندي بي غرضانه مجموعه حوادث و سرنوشت شاهان و شكست ها و پيروزي ها در شاهنامه فردوسي بخواهيم آمار دقيقي بگيريم و تمامي اثر را در پيوند با انديشه و روزگار، منصفانه نگاه كنيم، مشاهده خواهيم كرد كه بايد از سطح شاهنامه گذشته و به درون آن راه يابيم. از اين رو با چنين منطقي، دنياي واقعي شاهنامه در برابرمان گشوده مي شود.
استواري كلام فردوسي در شاهنامه، آن را به نقطه اوج سخن زبان ديرينه پارسي برده و در آينده نيز همان جا خواهد ماند. و اين باور ماست كه اين يگانه ابرمرد تاريخ ادبي ايرانيان بوده كه به مانند پرگاري بر پايه سخن، جهان را كهن كرد و انديشه را سبز و خود تازه مانده است.
از آنجايي كه هويت يك ملت، تاريخ و زبان آن ملت است و نوشتار هم تثبيت تفكر آن. امروز زمان آن رسيده تا مرداني چون فردوسي و آثار درخشاني چون شاهنامه، تولدي ديگر يابند، چرا كه پس از سال هاي دراز، گرد پيري و خستگي و عقب ماندگي قرون را بايد زدود تا از سكوي آگاهي و هوشياري به گذشته ها بنگريم و به تاريخ مرز و بوم مقدس خويش با ديدگاهي علمي توجه كنيم.
تك تك ما ايرانيان وظيفه داريم و بايد آگاهانه تلاش كنيم ابعاد فكري و شخصيتي اين مرد بزرگ را كه بهترين سال هاي عمر خويش را براي تدوين شاهنامه صرف كرد تا پيامي از تاريخ غم بار و خون بار و تجربه تلخ نسل هاي پيشين را به هم ميهنانش برساند، با گوش جان شنيده و با استفاده از كليه امكانات به نسل هاي جوان، اين تشنگان فرهنگ و ادب را آن طوري كه درخور شأن اوست، بشناسيم.
خلاصه سخن آن كه:حكيم توس نه تنها زبان پارسي را به اعتلاي خويش رسانده، بلكه شخصيتي سياسي و اجتماعي است كه حماسه اش پيوسته درخشش وطن دوستي، احترام به دين و آيين، آزادي و انسان دوستي را هم در گستره تاريخ همواره برافراشته نگاه داشته است.نه تنها ما ايرانيان، بلكه بسياري از مردمان آزادانديش در سراسر جهان، آن قدر وام دار حكيم ابوالقاسم فردوسي هستند كه نه فقط در سالگرد تولدش، بلكه در تمامي ابعاد زندگي اجتماعي روزمره خود بايد شرايطي را فراهم آورند تا از استواري سخن او كه انديشه هاي آزادگي را ترويج مي دهد و به درستي توانسته است زبان ديرينه پارسي را به نقطه اوج كلام رساند، براي افزايش روحيه و باورهاي ملي و ميهني و ده ها و صدها صفت شايسته ديگر نيز، همواره تجليل نمايند.
بزرگداشت اين نابغه دوران در واقع تولد دوباره فردوسي است.
و از آنجايي كه پژوهش و تحقيق ادبي و استفاده درست از گنجينه هاي آن همواره از اولويت هاي ويژه فرهنگي و اجتماعي ملت ماست و خوشبختانه قانون چهارم توسعه كشور نيز مجوزهاي خوبي را داده است، بايد همنوا و هماهنگ تر تلاش كنيم تا از اين فرصت هر چه بيشتر بهره مند شويم.
|