پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۴
خورشيد دوم
001971.jpg
ياسر مرادي
«اين جانب كه خود را شاگردي متواضع و فرزندي مطيع و مريدي دلباخته آن روح الله مي دانم، اين توفيق را داشته ام كه در تمام مدت ده سال و چند ماه پس از ورود رهبر كبير به ايران، تا لحظه عروج آن روح ملكوتي، از آن سرچشمه فياض سيراب شده و لحظه لحظه جريان مبارك آن هدايت الهي را با همه وجود خود لمس كنم. سخن و اشارت او، انديشه و نصيحت او، دستور و توصيه  او، و بالاخره عمل و رفتار او، عطيه هاي گوناگوني بود كه سخاوتمندانه از آن قله  مصفا مي جوشيد و معدودي از ياران او را كه در دامنه بودند، پيوسته بهره مند مي كرد.
درس او، تنها آن نبود كه در حوزه علميه از او فرا گرفتيم، يا در دوران شانزده ساله مبارزه از دور و نزديك، به جان نيوشيديم؛ بزرگترين و ماندگارترين درس او، آن بود كه در اين ده سال، همچون آيات حكمت به جان و دل خريديم و در لوح ضمير ثبت كرديم. به كمك و اراده الهي، هيچ حادثه و هيچ انگيزه اي نخواهد توانست آن را كه بخشي از وجود ماست، از ما جدا كند، و اين جانب در مسئوليت خطير و جديد خود، ملتزم و متعهدم كه مو به مو، آن درسهاي الهي را به كار بندم.»
جملات فوق، بخش هايي از پيام آيت الله خامنه اي به ملت شريف ايران در تاريخ ۱۸ خرداد سال ۶۸ است كه بيانگر رابطه امام(ره) با ايشان مي باشد. در روز ۱۴ خردادماه سال ۶۸ كه مردم در غم از دست دادن نعمت پر بركت وجود حضرت امام خميني(ره) بودند، اعضاي مجلس خبرگان رهبري طي اجلاس ويژه اي ، تصميم تاريخي و تعيين كننده خود را درباره جانشيني حضرت امام خميني(ره) و انتخاب رهبر جديد اتخاذ كردند و حضرت آيت الله خامنه اي را به اين سمت خطير برگزيدند. امام(ره) قبل از رحلتشان در بياناتي در مورد ايشان چنين فرموده بودند كه «جناب عالي را يكي از بازوهاي تواناي جمهوري اسلامي مي دانم و شما را چون برادري كه آشنا به مسائل فقهي و متعهد به آن هستيد و از مباني فقهي مربوط به ولايت فقيه جداً جانب داري مي كنيد، مي دانم» و «در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مباني اسلامي، از جمله افراد نادري هستيد كه چون خورشيد، روشني مي دهيد»

۱- ولايت در قانون اساسي
نهضت انقلاب اسلامي كه رسماً از سال ۱۳۴۲ و با رهبري آيت الله خميني آغاز به كار كرد پس از ۱۵ سال مبارزه در بهمن ۵۷ به ثمر نشست و پس از برگزاري رفراندوم و نظر مثبت مردم مبني بر انتخاب جمهوري اسلامي، امام خميني(ره) كه شخصيت كاريزما و پيش برنده انقلاب اسلامي بود بدون هيچ گونه بحثي به عنوان رهبر كشور برگزيده شد. ويژگي هاي شخصيتي و فقهي ايشان، جايگاه و محبوبيت مردمي، موقعيت سياسي و اجتماعي و... هيچ گونه ترديدي را در انتخاب ايشان به عنوان رهبر انقلاب به دل كسي راه نداد. اصل يكصد و هفتم در اين مورد چنين بيان مي دارد كه پس از مرجع عاليقدر تقليد و رهبر كبير انقلاب جهاني اسلام و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، حضرت آيت الله العظمي امام خميني كه از طرف اكثريت قاطع مردم به مرجعيت و رهبري شناخته شده و پذيرفته شدند، تعيين رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است.
اصل پنجم قانون اساسي قبل از اصلاح چنين مقرر مي داشت كه «در زمان غيبت حضرت ولي عصر (عج) در جمهوري اسلامي ايران، ولايت امر بر عهده فقيه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبر است كه اكثريت مردم او را به رهبري شناخته و پذيرفته شده باشند و در صورتيكه هيچ فقيهي داراي چنين اكثريتي نباشد شوراي رهبري مركب از فقهاي واجد شرايط بالا طبق اصل يكصد و هفتم عهده دار آن مي گردد.»
هر چند كه اين اصل در اصلاح قانون اساسي تغيير پيدا كرد و «شوراي رهبري» از قانون اساسي حذف شد اما زمان انتخاب آيت الله خامنه اي به عنوان رهبر، هنوز، قانون اساسي سابق حاكم بود و شوراي رهبري نيز وجود داشت لذا شرايط انتخاب رهبر با شوراي رهبري شرايط دشواري بود كه به بررسي آن شرايط خواهيم پرداخت.
۲ _ چگونگي يك انتخاب
بعد از اينكه امام در قم كسالت پيدا كردند و قلبشان آسيب ديد، دلسوزان براي آينده انقلاب نگران بودند لذا تصميم گرفتند براي امام جانشين تعيين كنند. بعدها آيت الله منتظري به عنوان قائم مقام رهبري تعيين شدند اما به خاطر برخي مسائل و اختلافات پيش آمده ايشان توسط امام(ره) بركنار شدند. امام در نامه هشتم فروردين به آقاي منتظري گفتند: «نه شما موافق بوديد و نه من» .
پس از عزل آقاي منتظري نظرها به سوي شورايي شدن رهبري پيش  رفت و آيت الله خامنه اي و رفسنجاني هم بر اين امر تأكيد داشتند كه شوراي رهبري سه نفره تشكيل شود.آقاي هاشمي در خاطرات خود چنين آورده اند كه: «در زماني كه بحث عزل آيت الله منتظري جدي بود به امام گفتيم بعد از شما چه اتفاقي مي افتد؟ ما كه رهبري نداريم. خلأ پيش مي آيد . ايشان هم در پاسخ فرمودند: آقاي خامنه اي هست.»
از سوي ديگر بعضي از اعضاي خانواده امام نقل كردند كه وقتي آيت الله خامنه اي در دوره رياست جمهوري به كره شمالي رفته بود و امام فيلم سفر را از تلويزيون تماشا مي كردند، گفتند: «ايشان براي رهبري صلاحيت دارند.» مورد ديگر اينكه آقاي خلخالي در جايي گفته بود كه از امام پرسيدم نظر شما به كيست و ايشان آقاي خامنه اي را معرفي كردند و بعد گفتند اگر من اعلام كنم بحث انتصاب پيش مي آيد كه صلاح نيست.
به هر حال رهبر كبير انقلاب در ۱۴ خرداد سال ۶۸ رحلت كردند و جلسه فوق العاده مجلس خبرگان براي تعيين رهبر در همان روز تشكيل شد. بسياري از تحليلگران سياسي بر اين باور بودند كه رحلت امام خميني(ره) خزان انقلاب ده ساله را به دنبال خواهد داشت و پس از امام بين مردم و مسئولين تفرقه بوجود آمده و كسي توانايي رهبري نظام را نخواهد داشت. در آن مقطع در جلسه مجلس خبرگان عده اي از جامعه مدرسين كه ۱۳ نفر بودند، مي خواستند آيت الله گلپايگاني راي بياورد كه ايشان همان ۱۳ رأي را آوردند. عده اي هم آيت الله خامنه اي را قبول داشتند و مانند دسته اول مخالف شوراي رهبري بودند ولي در همان جلسه آيت الله خامنه اي و آقاي هاشمي به عنوان مخالف فردي و موافق شورايي صحبت كردند. اما پيشنهاد فردي رأي نياورد و قرار شد فقط يك نفر براي رهبري انتخاب شود. همانطور كه ذكر شد پس از رأي گيري، آيت الله گلپايگاني تنها ۱۳ رأي آوردند و ۶۸ نفر نيز به رهبري آيت الله خامنه اي رأي دادند.
در آن مقطع يكي از مشكلات موجود بحث شرط مرجعيت براي رهبر بود. قانون اساسي مي گفت: بايد يك نفر يا جمعي از مراجع باشد.امام (ره) هم در زمان حياتشان تأكيد داشتند كه بهتر است مرجعيت شرط نباشد و حاج احمد آقا هم اين گفته امام را تأييد كردند. امام روزهاي آخر عمرشان براي بازنگري قانون اساسي نامه دادند كه مجتهد عادل منتخب مردم كافي است و شرط مرجعيت لازم نيست ولي قانون سابق چنين اجازه اي را به خبرگان نمي داد لذا براي انتخاب آيت الله خامنه اي دو بار رأي گيري به عمل آمد. اول براساس حكم امام موقتاً آيت الله خامنه اي انتخاب شد. بعد كه قانون اساسي اصلاح شد براساس قانون اساسي جديد دوباره رأي گيري شد كه اين بار تعداد آراء ايشان تقريبا به اكثريت مطلق رسيد.
آقاي هاشمي درباره دليل رأي آوردن آيت الله خامنه اي چنين مي گويد: تمام شدن سريع كار خبرگان و رأي آوردن ايشان پنج دليل داشت. اول اينكه اوضاع خطرناك بود و خبرهايي هم از جبهه رسيده بود كه نيروهاي صدام حركت كردند و به جلو مي آيند. همه نگران بوديم كه خلأ وجود رهبري، آن هم پس از رحلت امام مشكل آفرين شود. دوم، همين حرفهايي را كه پنج نفر درباره آقاي خامنه اي از امام شنيده بوديم، مطرح كرديم. سوم، نقل نظر امام كه مجتهد، كافي است و احتياج به مرجع نيست. چهارم، آن حرفهايي كه نقل كردند كه امام پاي تلويزيون گفتند، مؤثر بود. پنجم كه مهمتر از همه است، شخصيت و صلاحيت هاي خود آيت الله خامنه اي است كه براي خبرگان شناخته شده بود و اصلح از ايشان كسي را نمي شناختند.
001974.jpg
3- انتصاب آيت الله خامنه اي به رهبري
بينش روشن درباره اسلام و علوم اسلامي، قدرت استنباط در فقه و حقوق اسلامي، آگاهي و شناخت وسيع درمورد مسائل زمان و مقتضيات عصر حاضر و نيز شجاعت، تدبير و مديريت قوي در حضرت آيت الله خامنه اي، موجب اين انتخاب مجلس خبرگان بود.
ايشان از مبارزان نخستين انقلاب از سال ۱۳۴۲ بوده و در پستهاي عضو شوراي عالي دفاع، حزب جمهوري اسلامي، امامت جمعه تهران، نمايندگي مجلس خبرگان و رياست جمهوري و... مسؤوليت داشتند.
حضرت آيت الله خامنه اي بنا بر وصيت  حضرت امام قدس سره ، در مجلس خبرگان و در برابر ديدگان مصيبت زده و حيرت آلود ميليونها ايراني و خارجي وصيت نامه سياسي - الهي حضرت امام را قرائت نمودند و توانمند و رسا، آخرين توصيه  هاي جاودانه امام را به اطلاع همگان رساندند.
حضرت آيت الله خامنه  اي، همچنان كه تمامي مسؤوليتها را به صورت تكليف پذيرفته بودند، در قبال مسؤوليت رهبري نيز تا آن گاه كه بر عهده ايشان تكليف نشد، قدمي براي اين مسؤوليت  برنداشته و حتي فكر آن را نيز نمي كردند.
چنانكه در اين باره مي فرمايند: براي اين مسؤوليت، از خدا استمداد كردم و باز هم استمداد مي كنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم تا بتوانم اين مسؤوليت را در حد وسع خودم - كه تكليف هم بيش از وسع نيست - با قدرت و قوت و حفظ شأن والاي اين مقام، حفظ كنم و انجام بدهم.اين، تكليف من است كه اميدوارم ان شاء الله شمول لطف و ترحم الهي و دعاي ولي عصر (عج) و مؤمنين صالح باشم.
در شرايطي كه خبرگان رهبري، با سرعت و دقت، اقدام به انتخاب حضرت آيت الله خامنه اي نمودند و معظم له نيز با توكل به خداي متعال آن را پذيرفتند، دشمن نقشه  هاي شومي را براي پس از امام پيش بيني كرده بود و در تبليغات مستمر راديوها و مطبوعات بيگانه در مدت چند روزه دورانِ بيماري حضرت امام، كاملاً اين امر مشخص بود.
حضرت آيت الله خامنه  اي، در تشريح و توضيح توطئه دشمنان براي پس از رحلت امام بزرگوار (ره)، به فكر و تقواي مردم و معجزه الهي در خنثي كردن اين توطئه  ها اشاره مي كنند و مي فرمايند: با رحلت امام خميني (ره) طيف وسيع دشمنان اسلام - كه در صفوف مقدم معارضه با جمهوري اسلامي بودند - اين اميد را پنهان نكردند كه جمهوري اسلامي در غياب پديد آورنده و پروراننده  خود، نيروي دفاع و رشد را از دست  بدهد و چون كودكي بي صاحب، احساس ضعف و درماندگي كند، يا به كلي از پاي درآيد و يا به ناچار به دامان اين و آن پناه برد! در محاسبات تنگ نظرانه  دشمنان - كه همه بي استثناء اسير محاسبات صددرصد مادي بوده و از فهم روابط معنوي و بركات ايمان و تقوا بي نصيبند - نمي گنجد كه معجزه  الهي در طليعه  قرن پانزدهم، يعني حكومت صلاح و دين و حيات دوباره  ارزشهاي اسلامي، آن قله  مرتفعي باشد كه دست آلوده  بندگان هوا و هوس به آن نرسد و ديپلماسي زر و زور از به دام افكندن آن، عاجز بماند.
حضور ده ميليوني مردم در تشييع بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و هادي و مرشد خود، و انتخاب بموقع و شايسته آيت الله خامنه اي، معجزه الهي را به نمايش گذاشت و دشمن يك بار ديگر ناكام شد.
هرچند دشمنان دلخوش كرده بودند كه حضرت آيت الله خامنه اي از اداره نظام در ميان اين همه دشواريها، توطئه ها و خباثتهاي جهاني و داخلي، ناتوان مانده و دير يا زود سكان نظام از دست ولايت فقيه عادل، مجتهد، آگاه، مدير و مدبر خارج شده و به آرزوي چند ساله خود خواهند رسيد! اما آينده نشان داد كه حقيقتاً خبرگان رهبري، به هدايت  خداوند و رهنمودهاي حضرت امام قدس سره برترين و صالحترين را انتخاب كرده است و راه امام در وجود رهبري ايشان تداوم يافت و بيمه شد.
آيت الله خامنه اي خاطره اي را چنين نقل مي كنند. فرداي آن شبي كه امام عزيز (ره) به جوار رحمت الهي پيوسته بودند، سحرگاه در حالت التهاب و حيرت، تفألي به قرآن زدم؛ اين آيه شريفه سوره كهف آمد: و اما من امن و عمل صالحا فله جزاء الحسني و سنقول له من امرنا يسرا . ديدم واقعا مصداق كامل اين آيه، همين بزرگوار است. ايمان و عمل صالح و جزاي حسني، بهترين پاداش براي اوست.
۴- اولين پيام رهبر به ملت
ايشان پس از چند روز و در تاريخ هجدهم خرداد در پيامي به ملت ايران بر لزوم وحدت و حفظ آمادگي مردم در صحنه تاكيد كردند . در بخش هايي از اين پيام آمده بود كه :اكنون كه تكليف خطير و بار سنگين اين امانت الهي، به وسيله  خبرگان و برگزيدگان ملت، به اين جانب محول شده است، لازم مي دانم در اين روزهاي حساس و فراموش نشدني، توجه همه  آحاد ملت عزيز و مسؤولان كشور را به نكاتي جلب كنم: ۱)دشمنان زخم خورده و كمين كرده  انقلاب، سالها انتظار چنين روزهايي را كشيده اند و اكنون همچون خفاشاني كه غروب خورشيد را انتظار مي برند، در صدد تحركات خبيث و پليد خود مي باشند.اگرچه طوفان احساسات مقدس ملت، كه اين روزها همچون آتشفشاني فضاي كشور را گداخته، به بدخواهان و فتنه انگيزان داخلي و نيز به دشمنان كينه ورز خارجي، مجال هيچ گونه شرارت نخواهد داد و هر حركتي بر عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي را، كه ارزنده ترين ميراث رهبركبير و فقيد ماست، به آتش خواهد كشيد، ولي حفظ آمادگي و هشياري و حضور در صحنه و حساس بودن در برابر تحركات مشكوك، امروز از جمله  فرايض عمومي است.
استكبار جهاني از لحظه  پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، هرگز سوداي تضعيف، بلكه محو جمهوري اسلامي را از سر بيرون نكرده؛ همچنان كه از هيچ اقدام ممكن و مقرون به صرفه نيز در اين راه خودداري نورزيده است، و تا آنگاه كه ملت و مسؤولان جمهوري اسلامي، پايبند به استقلال و عزت ملي و اصول اسلامي خود مي باشند، اين انگيزه را در خود نگاه خواهد داشت؛ منتها به فضل و مدد الهي و بنابر قوانين خلقت و تاريخ، در برابر عزم و اراده و آمادگي ملت، كاري از او ساخته نبوده و كيد و مكر او به جايي نرسيده است و به خواست خداوند، همواره نيز همين گونه خواهد بود؛ ان شاءاللَّه.
۲)همان طور كه رهبر كبير و عزيز ما بارها تكرار مي كردند و در وصيت نامه  سياسي، الهي خود نيز بر آن تأكيد ورزيده اند، وحدت كلمه و وحدت صفوف ملت ما كه رمز پيروزي انقلاب بود، رمز بقا و سلامت و تداوم آن نيز هست.تقسيم شدن ملت به گروهها و دسته هاي متعارض و عمده كردن اختلافات كم اهميت و احساسات غيرمنطقي و به فراموشي سپردن اصول مهمي كه ميان همه  ملت ما و لااقل ميان اكثريت عظيمي از آنان مشترك است، و به فراموشي سپردن حضور دشمن و خطرات جبران ناپذير ناشي از آن، بزرگترين فاجعه براي ملتي است كه مي خواهد حق تضييع شده  خود را احيا كند و خود را از وابستگي به بيگانگان برهاند.
001983.jpg
ما با راه درازي كه به سوي آينده  درخشان كشور و ملتمان در پيش داريم، و با دشمنان عنودي كه مايلند به هر قيمت، ما را از پيمودن اين راه و رسيدن به آن آينده مانع شوند، به حكم عقل و دين و تجربه، بايد صفوف خود را مستحكم و يكپارچه كنيم و از اختلافات بپرهيزيم.دوگونگي سليقه ها و حتّي بينشها، در هنگامي كه اصول مشتركي همه  ملت را به يكديگر از بن و بنياد پيوند مي دهد، به هيچ وجه نبايد به معارضه و جدال بينجامد.
در اين دوران حساس كه سياستهاي بيگانه از مدتها پيش به خود وعده داده بودند كه در آن شاهد اختلافات شديدي ميان ملت ما باشند، برادران و خواهران عزيز هم ميهن بايد بيش از هميشه به حفظ وحدت و هماهنگي اهتمام ورزند و مانند گذشته، دشمنان اسلام و ايران را مأيوس كنند.شايسته است كه علماي اعلام و ائمه  محترم جمعه و گويندگان اسلامي و طلاب و دانشجويان عزيز و نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي و روشنفكران و نويسندگان و هنرمندان، اين حقيقت والا را با هزار زبان براي همه روشن و همه را بدان ارشاد كنند.
۳)از اوايل پيروزي انقلاب، يكي از توطئه هاي دشمنان كه سعي مي شد به وسيله  عناصر خائن، در داخل كشور به مرحله  اجرا درآيد، به ركود كشيدن كارهاي كشور و تعطيل حركت و توليد و آفرينش و نوآوري علمي و عملي بود.
خوشبختانه با هشدارهاي مكرر حضرت امام(قدّس سرّه الشّريف) و هشياري و آگاهي مردم، همواره اين توطئه  خباثت آميز كه به زيان هدفهاي انقلاب و بر ضد آسايش و رفاه عموم است، خنثي مي گرديده است.
در اين برهه  حساس كه دشمنان بيش از هميشه به خرابكاري در نظام جمهوري اسلامي مي انديشند، لازم است كه با هوشياري عمومي ملت، اين توطئه نيز خنثي گردد.امروز بايد علي رغم خواست دشمن، چرخهاي نظام جمهوري اسلامي، بهتر و روانتر از هميشه حركت كند.
بايد روند توليد داخلي، اعم از توليدات كشاورزي و صنعتي شتاب گيرد و دستگاههاي اداري و دولتي و نهادهاي انقلابي، حوزه هاي علميه و دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي، مؤسسات فرهنگي و هنري، روند حركت خودكفايي در ارتش و سپاه و ساير مراكز توليدي، مراكز كسب و پيشه وري و ديگر بخشهاي دولتي و غيردولتي كه به نحوي در اداره  امور كشور و تأمين نيازهاي حال و آينده  جامعه نقش دارند، با همتي بلندتر و انگيزه يي بيشتر از گذشته، به كار مشغول باشند.
۴)نيروهاي مسلح، بيش از ديگر قشرها و مأموران نظام جمهوري اسلامي، لازم است به آمادگي و استعداد انساني و ابزاري خود اهميت دهند.اگرچه تجربه  ده سال گذشته به همه  دشمنان ما نشان داده است كه تهاجم نظامي به ملت و كشور انقلابي ما، موجب خسران و سرافكندگي خود آن مهاجمان خواهد شد، با اين حال، از آن جا كه تعللهاي زياد در عمل به قطعنامه  ۵۹۸ از طرف مقابل ديده شده، فلذا با تأكيد بر اين كه ما به طور قاطع طرفدار استقرار صلح باثبات و بادوام در منطقه مي باشيم، ضروري است آمادگي و استعداد نيروهاي نظامي به طور كامل حفظ شود.
ارتش و سپاه، دو بازوي نيرومند نظامند و لازم است با تبادل همكاريها ميان آن دو، روزبه روز بر توانايي و استعداد و قدرت آنها افزوده شود، و بسيج مستضعفين كه همواره مايه  مباهات بوده، بايد تقويت گردد.
۵)حضرات ائمه  محترم جمعه و نمايندگان سياسي و مالي حضرت امام(قدّس سرّه) در مراكز استان و شهرستانها و مراكز خارج كشور و دستگاههاي دولتي و نهادهاي انقلابي و ارتش جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و كميته  انقلاب اسلامي و ژاندارمري و شهرباني جمهوري اسلامي و هلال احمر و اوقاف و دبيرخانه  مركزي ائمه  جمعه و مطبوعات و نمايندگان روحاني دانشگاهها، كلاً در مسؤوليتهاي خود ابقا مي گردند و لازم است به وظايف مقرره  خود، با كمال اهتمام و دقت اشتغال داشته باشند.

نگاهي به آميزه عرفان و سياست در انديشه امام خميني(ره)
عرفان سياسي يا سياست عرفاني
001980.jpg
محمد ياسرزفرقندي
اشاره :بحث در باب نسبت عرفان و سياست ازجمله مسايلي است كه گاه موردتوجه انديشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است. اينكه اصولا اين دو مفهوم را در چه نسبتي با يكديگر مي توان سنجيد، با چه تعريفي از عرفان و چه نگاهي به سياست؟ آيا عرفان سياسي مسبوق به سياست عرفاني است؟ و... نكته هاي قابل توجه در اين بحث است.اما نسبت اين دو مفهوم و آميزه آنها در انديشه امام خميني(ره) باتوجه به عظمت فقهي، فلسفي و عرفاني ايشان كه درعين حال زعامت سياسي و ديني جامعه مسلمين را به عهده داشته اند، محور اصلي مقاله اي است كه از نظرتان مي گذرد.
تركيب دو جزئي عرفان سياسي يا سياست عرفاني قبل از توضيح هركدام از اجزاء و نهايتا مقصود مورد نظر از به دست دادن اين تركيب ابهامي طعن برانگيز دارد.به همين سبب در نگاه به اين تركيب مقدماتي چندگانه بايد به ياري ما برسد. اول اين كه سبب برآمدن اين پرسش وجود و حضور امام خميني به عنوان يكي از اثرگذارترين رهبران انقلابي جهان و به ويژه مسلمانان و جايگاه انديشه فقهي و سياسي ايشان در انديشه سياسي اسلام است.
اين كه حضرت امام غير از تحصيل درسي عرفان نظري تا سطوح بالاي آن و بعد تدريس و تأليف و تحشيه در حوزه عرفان نظري و همچنين التزام به اخلاق عرفاني و عرفان عملي [البته عرفان عملي تعريف شده در شيعه] در حوزه سياست نيز به عنوان رهبر انقلابي يك منطقه مهم از جهان بوده اند خود حائز اهميت است و دقيقا گرانيگاه اين بحث يعني آميزه عرفان و سياست در انديشه امام خميني است.
اما عرفان و سياست در اينجا به چه معناست؟
به طور كلي براي عرفان چهار رويكرد معنايي لحاظ مي شود. عرفان به عنوان روش، كه يك قالب و ابزار مي شود، عرفان به عنوان بينش، كه ناظر بر محتوا و ماده و هدف است، عرفان به معناي منش كه الگوي رفتاري و يك نوع تيپ فردي و گروهي است و نهايتا عرفان در معناي يك خوانش كه در اين معناي اخير عرفان يك برداشت، روايت و قرائت از جهان، انسان و رابطه اين دو با وجود متعالي است. همچنين عرفان در اسلام خود به دو ساحت نظري و عملي نيز تقسيم مي شود.
اما در فرهنگ اسلامي در بررسي عرفان بازگويي وجه تمايز عرفان و تصوف نيز مسئله قابل توجهي است كه در جاي خود بايد به آن پرداخت و تنها به ذكر اين نكته اكتفا مي شود كه خود تصوف نيز به عنوان طبقه اجتماعي خاصي كه مدعي عرفان اند بعضا رويكردهاي سياسي داشته گاه در مسير مطالعه تاريخي پيرامونشان به دوره هايي برمي خوريم كه رفتاري كاملا سياسي از جانب آنها اتخاذ مي شده و حتي به تشكيل حكومت و طوايف سياسي دخيل در حكومت نيز موفق شده اند.
بر طبق سنت عرفان نظري، در تعريف عرفان بايد گفت: عرفان نوعي از معرفت است كه امكان درك حقيقت را از راه علم حضوري تبيين مي كند يا عرفان شناخت حقايق هستي از طريق كشف و شهود است. حضرت امام نيز در كتاب عرفاني خود (مصباح الهدايه) عرفان را (معرفت به خدا و شئون ذاتي و تجليات اسمائي و افعالي حق در حضرت علميه و غيبيه با يك نوع مشاهده حضوري) معرفي مي كند.
در مقابل عرفان نظري كه نوعي معرفت تلقي مي شود عرفان عملي است كه معرفت طريق سلوك و مجاهده براي رها ساختن نفس انساني از تنگناهاي قيد جزئي بودن و از من درآمدن و به كل پيوستن تعريف شده است، درباره عرفان عملي نيز اين نكته قابل توجه است كه اصولا عرفان عملي چيزي متفاوت از علم اخلاق است و در اين باره نيز توصيفات بسياري از سوي محققان شده است؛ ازجمله اين كه در اخلاق رفتار انسان بيرون از خودش بررسي مي شود و تنها يكسري فضايل ساكن وجود دارد اما در عرفان عملي توصيه مي شود كه شخص بايد سعه وجودي پيدا كرده و حقايق را دريابد و به آنها متصف شود، يك عارف بايد اخلاقي باشد اما عالم علم اخلاق لزوما نبايد عارف باشد و...
از آنجا كه در عرفان عملي وجه مورد توجه رفتار انسان براي متصف شدن به رفتار الهي است در عرفان عملي چهار جنبه رفتاري مطرح مي شود:
۱- ارتباط انسان با خود
۲- ارتباط خود با خالق
۳- ارتباط انسان با جمع
۴-بايد هاي رفتارانسان در حاكم شدن
مقدمه ديگري كه در ادامه مقدمه هاي ديگر درباره عرفان بايد گفت اين است كه به طور كل عرفا براي تمام جهان وجه دلالي قائلند و اين مسئله به دو وجه است؛ يكي اين كه تمام جهان را مظهر اسماء و صفات الهي مي دانند و هريك از اين پديده ها را نشان دهنده اسمي از اسماء الله، ديگر اين كه اعتقاد دارند خداوند به جهت حكمتش تكليف به ما لايطاق نمي كند و اگر كسي دو شرط را براي راهيابي و استكمال به كار بگيرد با اين  عنوان كه تمام تلاشش را به كار گيرد و صادقانه نيز تلاش كند اگر فرد در مقام نظر نتواند پاسخ سئوالاتش را بيابد و در مقام عمل نداند كدام كار درست است خداوند راه را به او حتما نشان خواهد داد و اگرنه از حكمت به دور است و تكليف ما لايطاق خواهد بود.
باتوجه به گزاره هاي بالا برخلاف تصور عرفي شده از عرفان بايد گفت عرفان چونان يك معرفت كه از طريقي خاص سعي در فهميدن از طريق رسيدن (علم حضوري؛ حضور بي واسطه معلوم نزد عالم) دارد به هيچ وجه و هيچ گاه يك تفكر خموده و جمودگرا نبوده و نيست و اين به ويژه در عرفان شيعي بسيار برجسته مي نمايد. عرفان شيعه آموزه هاي اصلي و بنيادي خود را از گزاره هاي معرفتي كه (از طريق سنت) از ائمه معصومين(ع) به ما رسيده است به دست آورده و با مداقه در تاريخ و سيره ايشان به اين مهم بيش از پيش آگاه خواهيم شد. از طرفي ديگر حضور و وجود حكماي متأخر شيعه مانند آقا سيدمحمد بيدآبادي، آيت الله نيريزي، آقامحمدرضا قمشه اي و... و شكوه درس و دانش فلسفي ايشان كه روايت رونق كلاس ها و عظمت شاگردانشان آن را گواهي مي دهد از ديگر وجوهي است كه پويايي عرفان را در محيط عقلي و پيشبرد معنوي جامعه اثبات مي كند.
***
حضرت امام خميني به روايت دكتر آيت الله مهدي حائري يزدي(۱) آموختن عرفان نظري را «با خواندن شرح فصوص الحكم قيصري و بخش هايي از فتوحات مكيه نزد مرحوم آيت الله شاه آبادي آغاز كردند.» استاد حائري در ضمن اين اشاره اضافه مي كند كه خود هرگاه كه در فهم و دريافت برخي متون عرفاني دچار مشكل مي شده است سئوال را براي امام مي فرستاده اند و ايشان پاسخ مي داده اند و در يكي از همين نامه ها بوده است كه به علم عرفان اشاره مي كند. حضرت امام ضمن تدريس عرفان به تأليف در اين زمينه نيز اشتغال داشته كتاب هايي چون سر الصلاه و شرح دعاي سحر و كتاب (مصباح الهدايه الي الخلافه و الولايه) كه به نقل از سيدجلال الدين آشتياني از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت است ازجمله تأليفات عرفاني امام است. حضرت امام كه باز به شهادت مرحوم آشتياني درحدود ۱۵ سال تمام به طور منظم شرح منظومه و اسفار را تدريس مي كردند و سه سطح فقه و اصول و خارج را به بهترين نحو و به صورت گرم ترين حوزه درسي برپا مي داشتند در حوزه عرفان نظري نيز چون ستوني محكم و استوار در حوزه هاي علميه آن زمان بودند و با اين تفطن كه فلسفه و محي الدين هر دو از لعن شدگان و مطرودين آن روزگار حوزه هاي علميه بودند.
اگر متوجه باشيم كه از قصد اصلي مقاله دور نشويم بايد سراغ قسمت ديگر اين مقدمه مفصل يعني سياست رفت. از آنجا كه محور اصلي اين مقاله آميزه سياست و عرفان در انديشه امام خميني(ره) و اثبات يا رد يكي از اين دو گزاره يعني سياست عرفاني امام يا عرفان سياسي ايشان است بايد گفت در اينجا مراد از سياست، محض معرفت سياسي نيست بلكه منظوري اعم تر و عرفي تر مورد لحاظ است چراكه حضرت امام در اين بررسي در وهله نخست يك عارف است و نه يك فيلسوف سياسي و ديگر اين كه امام يك انقلابي و يك عارف است كه بنا بر مصلحت پي ريزي سياستي مبتني بر امر الهي را عهده دار شده و نه يك سياستمدار كه در پي توجيه سياست خود است. ايشان حتي در نامه اي كه به گورباچف مي نويسد نيز بر طرح حكومت اسلامي كه همان تأسيس حكومت برمبناي قوانين الهي است نظر دارد و رويكرد به محي الدين ابن عربي و آشنايي با انديشه هاي او در مقابله با انديشه هاي الحادي جديد را مفيد فايده مي داند.
مسئله ديگر اين است كه حضرت امام باتوجه به نظريه ولايت فقيه تئوري حكومت اسلامي را مطرح مي كنند و پايه و اساس اين تئوري مبنايي فقهي و اصولي دارد اما قرائت هاي ديگرگون از اين نظريه امروز پايه هاي ديگر اين نظريه را در عرفان معرفي مي كند.
در بحث ولايت باطني و ولايت سياسي است كه مطرح مي شود آيا ولايت فقيه ولايتي باطني نيز است يا نه؟ در اين باره دكتر حائري يزدي مي گويد:«ميان ولايت عرفاني و ولايت فقيه صرفا اشتراك لفظي برقرار است.» (۲) علامه آشتياني نيز در گفت وگويي در پاسخ به اين پرسش كه آيا نظريه ولايت فقيه كه ايشان مطرح كرده اند منبعث از عرفان ايشان نبوده است؟ مي گويد: «در جلسات درسي امام كه من حضور داشتم بحثي به عنوان ارتباط عرفان و حكومت از ايشان نشنيدم.»(۳) همچنين گروهي نيز به همين ترتيب اصولا همان طور كه ابن عربي در فتوحات مكيه بحثي درباره تدبير «مملكت انسانيت» دارد و نگاه عامد و عاملي در سياست به مباحث عرفاني داشته است سياست وعرفان راقابل جمع ودرآميختن مي دانند. آنچنان كه بعضي در جهان جديد با پديده شناسي معرفت عرفاني و مديريت سياسي جوامع حكم به تفكيك ناگزير معارف راز ورزانه از مديريت جوامع انساني مي دهند.(۴) يا در شناسايي فلسفي تاريخ انديشه سياسي در ايران امتناع تأسيس انديشه سياسي برمبناي انديشه عرفاني را بيان مي كنند.(۵) اما نگاه امام به مسئله ولايت كليه مطلقه الهيه و اين كه همه نبوت ها و ولايت ها را ظل نبوت ذاتي احمدي مي دانستند(۶)صراحتي است كه خود جاي تأمل بسيار دارد، از طرف ديگر آنگونه كه در ابتداي سخني در تعريف عرفان و نگاه عرفا به جهان از وجه دلالي بودن آن صحبت شد نمي توان اين نظر را مردود دانست كه ژرف ساخت تفكر امام است كه اين گونه[عرفاني] نگاهي دارد و روبناي آن كه سياست و مصلحت مسلمين است اين بار نه با زبان سخته عرفان نظري بلكه با نصايح خردمندانه پير فقيه و رهبر قوم و با كلمات و جملات عرفي شده بر زبان ايشان جاري مي شده است. در اينجاست كه پاره اي از فرمايشات ايشان همان نصايح اخلاقي است كه به نوعي اخلاق عرفاني را توصيه مي كند و اگر نگاهي غايت  شناسانه نيز به هدف از تأسيس حكومت اسلامي از نظر حضرت امام داشته باشيم باز پي به اين مهم خواهيم برد آنچه ايشان به عنوان حكومت الهي و عدالت از آن نام مي برد به نوعي همان اتصاف به صفات الهي است اما اين بار اين اتصاف مي خواهد براي يك جمع اتفاق بيفتد و نه يك فرد و نه يك گروه خاص.
دولت الهي فقيه در رويكرد امام هدف و مقصدي اخروي دارد و آن رسيدن به قرب الهي است. كار ويژه هاي دولتي كه ايشان در سياست خود به دنبال آن است؛ دفاع از شريعت و ترويج آن، انسان سازي و معنابخشي به حيات انسان ها، برپايي عدالت اجتماعي، امر به معروف و نهي از منكر و... است. وقتي تأملي از سر وسواس به اين كار ويژه هاي مبرز در آثار و گفتار امام در نگاه ايشان به دولت داريم، بي شك به همان ژرف ساخت تفكر ايشان( كه رسيدن به آنچه بايد رسيد را مدنظر قرار دارد) پي خواهيم برد.
اما تأثير نگاه عرفاني ايشان به همين جا ختم نشده بلكه پژوهش هايي كه در ساختار گفتار و كلمات حضرت امام انجام شده نمايانگر اصطلاحات دخيل از علم عرفان در بيانات ايشان براي مردم است كه البته اين كلمات گاه در همان معناي دقيق وضع شده خود و گاه در معناي جعلي و عرفي شده به كار گرفته شده است ، بحث در باب آميزه نسبت سياست و عرفان به طوركلي و ديرينه شناسي و تبيين آن در انديشه بزرگان به ويژه شخصي چون حضرت امام كه پيشرو سياسي و انقلابي، يك انقلاب بزرگ در جهان معاصر نيز بوده قابل تأمل است اما مجال وسيعي مي طلبد كه تا زمان ديگر آن را بايد گذاشت و تنها در انتها شايد ذكر اين نكته خالي از لطف نباشد كه پژوهندگان عرفان تمام تاريخ عرفان را ناظر بر توحيد و موحد مي دانند و مگر جامعه و حكومت اسلامي كه امام به آن مي انديشيد و مي خواست تا به طور تام آن را در ميان مسلمانان برقرار سازد و ديگر انسان ها را نيز بدان دعوت كند، چيزي جز اين بود؟ حكومتي كه به رهبري فرزانه اي چون او در ايران به  وقوع پيوست براي انسان كامل و براي توحيد و اين گونه است كه ايشان را بايد عارفي سياستمدار و مشي شان را مبتني بر عرفان سياسي دانست.
* پانوشتها در دفتر روزنامه موجود است.

نگاه امروز
ثقلين امامت باران
محمدياسر نيايش
كوير و تشنگي هيچ گاه حرف تازه اي نبوده و نخواهد بود حتي وقتي كه ايراني  باشي و نستوهي ات خاطره تمام كوه هاي روي زمين باشد. گفتم؛ تشنگي نه اين كه فكر كني از خستگي حرف مي زنم، نه! تبار مرا كه مي شناسي، هفت جدم به دريا مي رسد، از فريادهاي هميشه جاري ام مگر پيدا نيست، شنيده اي كه ايراني يك لحظه جاري نباشد، اگر شنيده باشي كه به قول حافظ نمرده بر تو بايد نماز كرد.
حرف تشنگي بود و نه خستگي. ياد تمام درختان منتظر افتادم.خاطره لحظه لحظه دستهاي كشيده به خورشيد كه كرامت ابر را مي بوييدند. يادت هست! چقدر فرسنگهاي رسيدن را دويديدم، چقدر صورتمان هرم عطش را نوازش كرد؛ چقدر گلويمان از محبت غبارها گريه اش گرفت، چقدر عاشق بوديم.
خيلي هامان مي دانستيم و خيلي هامان هم نمي دانستيم، مي دانستيم كه خورشيد حقيقت هميشگي ماست اما نمي دانستيم امامت باران را هم از او بايد خواست. امامت باران يعني پشت در پشت دريا منتظر باشي.
**
دلم مي لرزد مثل تو كه اين روزها دستت.
دلم مي لرزد مثل تو كه آن روزها...
از امامت باران مي گفتم كه دوازدهمين روز زمستاني چند ده سال پيش با شولاي بهاري اش بر دوش وارث تمام خوبي هاي زمين آمد.نگاهش كرامت ابري را داشت كه در ني ني اش مشت مشت عاشق شده بوديم و تفنگ تفنگ جسارت را پشت سر گذارديم.
دلت مي لرزد مثل من كه آن روزها كودك تر از آن بودم كه نبودنت را هجي كنم.كودك تر از آنكه تشنگي را مزه كنم.
دلت مي لرزد مثل دل من و حق داري.
پلنگ نگاه مان وسعت خالي آسمان را تاب نمي آورد كه دلمان نلرزد، دارد شب ۱۴ مي شود پس كو ماه تمام.
كدام پلنگ ياغي وسعت خالي آسمان را مي تواند تاب بياورد دارد شب چهاردهم ماه مي شود، پس كجاست، ماه.
***
باران شكوه مشرقي اش را به ما سپرد
گل مشرب شقايقي اش را به ما سپرد
پيري كه با تجرد اين جاده انس داشت
اسب و قباي عاشقي اش را به ما سپرد
هميشه گفته اند خيلي از وقت ها كلمات ياري نمي كنند تا آنچه مي خواهي بگويي اما اين بار كلمات بيشتر از همه و هميشه كمك مي كنند تا از ثقلين آن پير مانوس با تجرد اين جاده ها سخن بگويي.
از شكوه مشرقي و مشرب شقايقي كه به ما سپرده شده از اسب و قباي عاشقي، از همه چيز...
مي داني يا نمي فهمي. نمي داني يا مي فهمي. صحبت از ثقلين امامت باران است.از آنچه كه به ما سپرده شده. انقلاب و مردم.
انقلابي كه بايد براي مردم بماند و مردمي كه براي انقلابند.
اسب و قبايي كه مرد وقت خداحافظي به ما سپرد همه چيز يك مرد است، مبادا «برادران غيور» يوسف باشيم و قبا را هبا كنيم. مبادا اسب رزم را مركب بزم كنيم. كه اين دو (انقلاب و مردم) روزي كنار هم جمع مي شوند و آن وقت «شرمنده رهروي كه عمل بر مجاز كرد»

تازه هاي انديشه
دانشنامه امام خميني تدوين مي شود
مهر: تدوين دانشنامه ۶ جلدي امام خميني تا ۴ سال ديگر پايان مي يابد.
سرپرست مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني دفتر قم در جمع خبرنگاران از آغاز تدوين دانشنامه امام خميني در ۶ جلد خبر داد و گفت : در اين دانشنامه انديشه هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، فقهي و اخلاقي و … امام در يك هزار و ۲۰۰ مدخل شناسايي و ارائه خواهد شد.   حجت  الاسلام رسول عبداللهي در ادامه سخنان خود به تشريح ديگر فعاليت هاي مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني دفتر قم پرداخت و گفت : دفتر مؤسسه در قم با رويكرد پژوهش در حوزه هاي تخصصي امام خميني، فعاليت خود را در قالب ۴ معاونت و ۲ دفتر آغاز كرده است.
وي با اشاره به اين كه امام خميني هميشه بايد به عنوان يك موضوع پژوهشي مورد توجه قرار گيرد، از حاشيه نويسي ۶ نفر از مراجع تقليد بر كتاب تحرير الوسيله امام خميني، ترجمه تحرير الوسيله، معرفي مكتب هاي فكري امام، امام و مسايل جديد در علم كلام به عنوان مهم ترين آثار به چاپ رسيده و يا در حال تدوين مؤسسه ياد كرد.
عبداللهي راه  اندازي مركز توزيع و پخش منشورات امام و نگارستان امام خميني، برگزاري مسابقات علمي و فرهنگي از آثار امام، همكاري در برگزاري ۱۵ كنگره علمي مرتبط با امام خميني را از ديگر اقدامات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني دفتر قم دانست و از برگزاري كنگره «امام و روحانيت» در اواخر سال ۸۵ در قم خبر داد.
وي با اشاره به برگزاري دوره هاي آشنايي با انديشه هاي امام در مقطع كارشناسي ارشد براي فارغ التحصيلان جامعه الزهرا و تعدادي از طلاب مركز جهاني علوم اسلامي گفت: در حال حاضر در تلاش هستيم تا بتوانيم رشته تخصصي امام شناسي را در كنار ديگر رشته هاي حوزوي داير كنيم.
رويكردي جامعه شناختي به شرق شناسي، پست مدرنيسم و جهاني شدن
ايلنا: «رويكردي جامعه شناختي به شرق شناسي، پست مدرنيسم و جهاني شدن» نوشته برايان اس.ترنر با ترجمه محمد علي محمدي توسط شركت نشر ياد  آوران روانه بازار كتاب شد.
برايان اس. ترنر ، استاد جامعه شناسي دانشگاه كمبريج است كه در حوزه  هاي مختلف جامعه شناسي به خصوص در زمينه تئوري اجتماعي و جامعه شناسي دين مطالعات قابل توجهي انجام داده است و كتاب حاضر يكي از معروفترين آثار او در زمينه دين و تئوري  هاي اجتماعي است.
وي آثار متعددي در زمينه جامعه  شناسي منتشر كرده است كه هر يك مرجع موضوع خود محسوب مي  شود. برايان ترنر به همراه آنتوني گيدنز از جمله جامعه شناساني هستند كه در حوزه مطالعات خود، تا فرا سوي جامعه شناسي گسترش داده و اينك با شايستگي عنوان انديشمند علوم اجتماعي را كسب كرده اند.
گفتني است، كتاب «رويكردي جامعه شناختي به شرق شناسي، پست مدرنيسم و جهاني شدن» به دليل پرداختن به سه گفتمان عمده معاصر و تأثير و ارتباط هر گفتمان با ديگري، يكي از كتاب  هاي مرجع و يكي از آثار مهم برايان ترنر به حساب مي  آيد. بحث شرق شناسي برايان ترنر در اين كتاب بسيار قابل تأمل است. او در درون گفتمان شرق شناسي و نقد مستشرقين، مسأله اسلام و جهان اسلام را به بحث گذاشته و در مجموع دفاع روشنفكرانه اي از اسلام كرده است و به بي انصافي  هاي بعضي از مستشرقين در خصوص مطالعه سطحي اسلام پاسخ امتناع كننده اي مي  دهد.
شايان ذكر است، ترنر در اين رابطه به كتاب شرق شناسي ادوارد سعيد اشاره ويژه اي داشته و به روش شناسي او كه برگرفته از نظريه قدرت و معرفت و رابطه متقابل اين دو بر يكديگر اثر ميشل فوكو است ارجاع  هاي فراوان داده است. وي معتقد است كه در پس انديشه فوكو نيز آرا مارتين هايدگر نهفته است. به هر حال ترنر بر اين استدلال ادوارد سعيد، مهر تأييد مي زند كه غرب براي توسعه تمدني خودش به پروژه ديگر سازي همت گمارده و از طريق مطالعات شرقي انديشمندان را جاده صاف كن استعمار قرار داده است.
گفتني است، «رويكردي جامعه شناختي به شرق شناسي، پست مدرنيسم و جهاني شدن» در پنج بخش با نام  هاي «شرق شناسي» ، «مستشرقين» ، «جهاني شدن» ، «روشنفكران و پست مدرنيسم» و «مدرنيته» به رشته تحرير در آمده است، اين كتاب در ۳۶۷ صفحه با شمارگان ۱۲۰۰ نسخه و قيمت ۳۷۰۰ تومان توسط شركت نشر ياد آوران منتشر شده است .
شرح افكار و آثار برگزيده ژان ژاك روسو
«شرح افكار و آثار برگزيده ژان ژاك روسو» نوشته مارگارت لوفتوس رانالد با ترجمه محمد بقايي (ماكان) توسط انتشارات اقبال منتشر شد.
از سري كتاب  هاي «نگاهي ديگر به انديشمندان غرب» ، «شرح افكار و آثار برگزيده ژان ژاك روسو» نوشته مارگارت لوفتوس رانالد با ترجمه محمد بقايي (ماكان) منتشر شد.
عناوين زير در اين كتاب ديده مي  شوند:
پيشينه فلسفه سياسي قرن هجدهم، زندگينامه، گفتاري درباره هنرها و علوم، گفتاري درباره منشاء عدم تساوي، گفتاري درباره اقتصاد سياسي، قرارداد اجتماعي، خلاصه  اي از فلسفه سياسي روسو ، آثار غير سياسي روسو و پرسش و پاسخ.
در انتهاي كتاب نيز كتابنامه مؤلف و مترجم به همراه فهرست اصطلاحات و نمايه نام  ها و موضوعات آورده شده است.
«شرح افكار و آثار برگزيده ژان ژاك روسو» نوشته مارگارت لوفتوس رانالد با ترجمه محمد بقايي ( ماكان) در هزار و صد نسخه، ۱۷۲ صفحه در اولين چاپ خود با قيمت بيست هزار ريال توسط انتشارات اقبال روانه بازار نشر شده است.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |