هوشنگ ساماني
درآمد : درگذشت استاد زنده ياد رحيم مؤذن زاده اردبيلي ، اندوهي را بر عاشقان صداي اذان جاودانه اش سرريز كرد.نوشته زير گزارشي كوتاه است از آن اذان تاريخي و زنده ياد مؤذن زاده اردبيلي و جايگاهش در ميان مردم و علاقه مندان صداي آن مرحوم.
در قرن حاضر، سه رويداد منحصر به فرد در موسيقي آئيني مذهبي ايران ثبت گرديد، نخست اذان معروف بيات ترك با صداي استاد رحيم مؤذن زاده، دوم تصنيف «علي گويم علي جويم» با آواز و تنبور درويش امير حياتي و سوم دعاي ربنا با صداي پهلوان آواز ايراني محمدرضا شجريان. از اين سه، اولي به دلايلي از جمله كاركرد روزانه آن، جايگاهي بسيار متفاوت يافت. تصنيف جذاب درويش اميرحياتي در روزهاي سيزده رجب و عيدغدير خم نوازشگر گوش هاي شيعيان علي(ع) شد و سومي ربناي شجريان هر سال به مدت يك ماه بر سر سفره افطار رمضان همچنان به ميهماني مي آيد. اما اذان استاد رحيم مؤذن زاده، روز و شب و ماه و سال نمي شناسد. روز عاشورا، روز بعثت، عيد نوروز، نيمه شعبان و هر روز ديگري را كه تصور كنيم گوشهايمان ميزبان صوت اذان اوست و خواهد بود. يك پرسش ساده: چرا اينگونه است؟
دو سال پيش در آبان ماه ،۱۳۸۳ خبرگزاري ايسنا، گفت وگويي منحصر به فرد از خالق اذان جاودانه را به خروجي خود فرستاد. پيرو اين حركت، تقريباً تمام روزنامه ها نيز به نقل از ايسنا، حرف ها و عكس هاي استاد رحيم مؤذن زاده را خواندند و ديدند. تازه معلوم شد خيلي ها از وجود او بي خبر بودند. همان موقع در هفته نامه مهر مطلبي با عنوان رازماندگاري اذان ترك نوشتم و به زعم خود دلايل گيرايي اين اذان منحصر به فرد را قلمي كردم كه بيات ترك گرچه مشتق از دستگاه عظيم شور است اما به علت متفاوت بودن شاهد آن با شاهد شور، خاصيتي ويژه داشته و آن حالت متمايل به حزن شور را ندارد. از طرفي نزديكي به فضاي ماهور نيز وجه نشاط آوري اش را افزايش داده است بي آنكه حالت حماسي به خود بگيرد. در پايان مطلب هم نتيجه گرفته بودم «در واقع بيات ترك، شورانگيزي را از شور و نشاط را از ماهور به ارث برده است.»
همه اينها در حالي بود كه خود استاد مؤذن زاده در همان گفت وگوي ايسنا، راز ماندگاري اذانش را گفته بود و من در وادي ديگري به دنبال آن مي گشتم! مي دانيد چرا اين اذان گيرا و زيباست؟ «براي اينكه باطن خوشگل است. براي اينكه اين اذان را با دهان روزه گفتم و قربت الي الله باشد. اين يك كار مادي نبود بلكه معنوي بود. نتيجه اش را هم مي بينيد.» شايد اين منطق استاد، رمز يكي يكدانه بودن برخي آثار هنري را برايمان بگشايد. از تجزيه و تحليل فني كه هيچ وقت به نتيجه متقني نرسيديم. هر آنچه را براي يك اثر هنري جذاب شمرديم عين آن و يا مشابه آن را براي يك اثر هنري قوي و غيرجذاب نيز يافتيم و آخر هم نفهميديم چرا سرود «اي ايران» اين قدر در دل مردم جا باز كرده است. اما گويي منطق استاد رحيم مؤذن زاده، قوي تر از تجزيه و تحليل هاي فني جواب مي دهد. «الان ۵۰ سال است كه كسي نتوانسته روي اين اذان من اذان بگويد. حتي برادرم سليم كه آن صداي گيرا و زيبا را دارد و اين خواست خداست. همان خدايي كه مي گويد اگر با من يكصدايي محبت شما را به قلوب همه مي اندازم.»
اين استدلال از جنس ديگر است. با آنچه ما همواره مي خوانيم و مي نويسيم تفاوت بسيار دارد و البته در دنياي مادي و ماشيني امروز خريداري هم ندارد. دنياي مادي دلايل خاص خود را مي جويد و هميشه هم ناقص مي يابد. ولي مؤذن زاده با اطمينان به جواب كامل رسيده است. «مي خواهم بگويم در هر كاري كه خدا و اخلاص در نظر گرفته شود، آن كار جواب مثبتي خواهد داد.»
اذان گويي با لحن موسيقي ايراني و مشخصاً نوع شهري آن، پيش از مؤذن زاده توسط بزرگاني از خوانندگان آواز ايراني تجربه شده بود. نخستين نمونه ضبط شده روي صفحات گرامافون، متعلق به جناب ابوالحسن دماوندي از خوانندگان عهد قاجار است. اين اذان نيز در فواصل بيات ترك و مشخصاً درآمد اول است. پس از جناب دماوندي، تاج اصفهاني خواننده نامدار مكتب اصفهان، تجربه ديگري را به ثبت رساند تا اينكه در سال ۱۳۳۴ خورشيدي، جوان ۳۰ ساله اي به نام رحيم مؤذن زاده در استوديوي شماره ۶ راديو پس از چند بار سعي و تلاش در گوشه هاي مختلف موسيقي ايراني، سرانجام اذان معروفش را در گوشه «روح الارواح» بر زبان جاري ساخت. اينكه رحيم ۳۰ ساله چگونه به اين تلفيق جذاب رسيده، بر ما نامعلوم است. فقط مي توانيم حدس بزنيم كه ذهن او به هر حال از تجربه قدما در اين خصوص خالي نبوده است. به عبارتي دانه اي را كه جناب دماوندي در بيات ترك كاشت، تاج اصفهاني آبياري كرد و مؤذن زاده هم آن را پرورش داد تا به ميوه شيريني براي گوش ميليون ها مسلمان بديل شود.
|
|
استاد رحيم مؤذن زاده، صرف نظر از اذان معروفش، به ابزار موسيقي اصيل ايراني واقف بود و روي اين گنجينه گرانبها تعصب مي ورزيد. مي گفت: «ما ايراني هستيم اذان ما بايد برخاسته از خودمان باشد. الان اذان خوان هايي هستند كه تقليد مي كنند از عربستان و اين پسنديده نيست. خود ما بايد ابتكار به خرج دهيم.» استاد رحيم ثروت و مكنتي نداشت تا به مصداق «سعديا مرد نكونام نميرد هرگز» او يكي از ثروتمندان جهان شد با كوله باري از جاودانگي و چه خوش گفت: «افتخار دارم، با گفتن آن يك اذان، براي اسلام و مملكتم كاري كرده ام. ما كه نه ثروت داريم و نه مكنت و همين يك اذان برايمان بهترين خير است.»
از موقعي كه استاد رحيم برايم كشف شد، يعني همان گفت وگوي تاريخي با ايسنا، گهگاه به او فكر مي كردم كه مرد بزرگي است و كار بزرگي هم كرده است. ما چه مي توانيم بكنيم؟ تا اينكه اسفند ۸۳ طرح مفصلي به مركز موسيقي وزارت ارشاد پيشنهاد دادم تا در آبان ماه ۸۴ همزمان با ماه رمضان، مؤذنان برجسته ايران و جهان اسلام در تهران گرد هم آيند و ضمن انجام يك كار عميق پژوهشي پيرامون موسيقي اذان در جهان اسلام، از استاد رحيم مؤذن زاده به عنوان شاخص ترين اذان ايراني در كنار ديگر مؤذنان ميهمان تجليل شود.
طرح با استقبال مديران مركز موسيقي روبه رو شد و جلساتي هم پيرامون آن تشكيل گرديد. در همين اثنا خبر آمد كه استاد در بيمارستان مدائن بستري شده اند. اخبار مربوطه را هر روز از رسانه ها پيگيري مي كردم و به ويژه روزي كه خبرگزاري ها خبر دادند استاد از بيمارستان مرخص شدند. ترخيص وي روزنه اميدي بود تا كنگره اذان جهان اسلام را با حضور پربركتش عطرآگين كنيم و به زعم خود از او تجليل نماييم اما روح بي قرار استاد، ظاهراً تاب تحمل اينجا را نداشت و از تجليل ما هم بي نياز بود. او دوست داشت توسط كساني تجليل شود كه نيم قرن نمازشان را با زيباترين آهنگ، صبح و ظهر و شب سرداده بودند.
استاد رحيم موذن زاده اردبيلي بدون اغراق اسطوره موسيقي آئيني و مذهبي ماست. هيچكس در طول تاريخ فرهنگي ايران معاصر نتوانسته است اثري بيافريند كه به اين گستردگي در خاطر ايرانيان نقش ببندد. بيش از يكصد ميليون ايراني از ۱۳۳۴ تاكنون اذان بي نظير او را شنيده اند، مي شنوند و خواهند شنيد. علاوه بر اين ميليونها مسلمان شيعه غيرايراني با اذان وي انس و الفتي ديرينه دارند و اگر نبود اختلاف مذاهب اسلامي بر سر فرازهايي از اذان، بي گمان صداي موذن زاده، ميهمان گوش جمعيتي بيش از يك ميليارد نفر بود. بلال حبشي با ويژگي هاي مخصوص خود، نامدارترين موذن صدر اسلام شد و امروز موذن زاده اردبيلي در جايي دورتر از حجاز، نامدارترين موذن جهان اسلام گرديد. خدايش بيامرزد اگر چه او بي نياز از دعاي ماست.