يكشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۲۶
محل استقرار شوراي شهر بايد زيباترين و با شكوه ترين بناي شهر باشد
تالار شهر؛ نماد معمارانه مردمسالاري
000060.jpg
تالار شهر - پاريس
كمال يوسف  پور
بناها و فضاهاي عمومي شهر از ديرباز تاكنون كانون ارتباطات و تعاملات اجتماعي ـ فرهنگي ساكنان شهر بوده  ، هرچند ويژگي هاي كمي و كيفي آنها طي زمان تغيير كرده، اما نياز به چنين فضاهايي همواره وجود داشته است....
به اعتقاد بسياري از انديشمندان و نظريه پردازان حوزه هاي شهرشناسي و شهرسازي، شهر مجموعه اي صرفا متشكل از فضاهاي سكونت، كار و تفريح نيست، بلكه شهر فضاي كالبدي حيات اجتماعي جوامع و مكان اصلي توليد و تبادل فرآورده ها و تجربه هاي انسان است. شهر جايي است كه در آن روابط انساني و اجتماعي شكل مي گيرد و به باروري و شكوفايي مي رسد. بر اساس اين ديدگاه، شهر بيشتر بر اساس نياز رواني انسان ها به زندگي اجتماعي و ايجاد روابط انساني شكل گرفته است، تا به خاطر عوامل مادي. از اين رو كالبد شهر بايستي توانايي پاسخگويي به اين نياز را داشته باشد و امكان ارتباط اجتماعي مردم با يكديگر در آن فراهم شود.
شهر تركيبي است از فضاهاي خصوصي و فضاهاي عمومي كه به گونه اي پيچيده در يكديگر تداخل يافته اند. نياز انسان به برقراري ارتباط و ارائه انديشه ها و افكار در فضاي شهر و نيز نياز رواني او به ايجاد مركز در مجتمع هاي زيستي، عامل شكل گيري بناها و فضاهاي عمومي در شهرها بوده است. به همين جهت كميت و كيفيت بناها و فضاهاي عمومي شهر (Public Spaces) كه گاه از آنها با عنوان ساختمان هاي مدني يا شهري (Civic Buildings) نيز ياد مي شود، يكي از مهمترين شاخص هاي ارزيابي توانايي شهر در پاسخگويي به نيازهاي اجتماعي شهروندان به شمار مي رود.
از ديدگاه كريستين نوربرگ شولتز، معمار انديشمند نروژي، بناها و فضاهاي عمومي، به عنوان يك ديداركده عمومي، به تجلي ارزش هاي مشترك شهروندان مي پردازند و مكاني براي وقوع فعاليت هاي مورد رضايت عموم فراهم مي كنند. او معتقد است بناي عمومي مجموعه اي از باورها و ارزش ها را در خود مي گنجاند و توافق ميان شهروندان را كه بيانگر ارزش ها و منافع مشترك بوده، بنيادهاي عضويت اجتماعي و جامعه را مي افكند، بايستي توسط بناها و فضاهاي عمومي تثبيت كرد و پديدار كرد.
بناها و فضاهاي عمومي شهر از ديرباز تاكنون بستر و كانون ارتباطات و تعاملات اجتماعي فرهنگي ساكنان شهر بوده اند و هرچند ويژگي هاي كمي و كيفي آنها طي زمان و در اثر عوامل گوناگوني تغيير كرده، اما نياز به چنين فضاهايي همواره وجود داشته است. امروزه نيز به رغم رواج پديده هاي نوين ارتباطي چون مطبوعات، ماهواره و اينترنت، استفاده از بناها و فضاهاي عمومي براي ارتباط شهروندان با يكديگر، هنوز اهميت خود را از دست نداده است.
پيشينه بناها و فضاهاي عمومي
سواي نيازهاي فردي انسان در زندگي كه به حيات اين جهاني او بيشتر وابسته اند و سواي تمايلات دروني و ذاتي وي به كاوش در كائنات و جست و جو در عالم معني، انسان نيازمند فضايي است كه در آن خود را با ديگران ببيند و اجتماعي بودن خويش را بيازمايد، به نمايش بگذارد و از آن بهره برد. بر اين اساس است كه انسان هاي يكجانشين و سازمان  يافته در طول تاريخ همواره به فضايي همگاني نياز داشته اند تا در آن خواسته هاي اجتماعي خود را عنوان كنند و انديشه ها، هنرها و فرهنگ خود را در جمع بيازمايند و به داد و ستد فرآورده هاي خود و ديگران بپردازند. از اينرو مي توان گفت سنت گردهمايي در مجتمع هاي زيستي، به تاريخ و شكل گيري نخستين مجتمع هاي زيستي انساني باز مي گردد و از گذشته هاي دور تا به امروز، در شهرها همواره فضاهايي براي اجتماع مردم و گفت  و گو در زمينه مسائل شهر وجود داشته است. اما نخستين فضاهاي ساخته  شده و تدوين يافته اي كه انسان ها براي برگزاري رفتارها و رابطه هاي جمعي خويش بنا كرده اند، آگوراها و فوروم ها هستند.
آگورا در يونان فضايي محدود و مشخص براي وقوع فعاليت هاي اجتماعي شهر و برگزاري آزادانه رابطه هاي اجتماعي و فرهنگي ميان شهروندان بوده است، به طوري كه برخورد اجتماعي مردم با هم و مداخله آنان در امور اجتماعي، سياسي، اقتصادي و حتي قضائي و نيز برخوردهاي فكري آنان در اين فضا صورت مي گرفت. روميان نيز فوروم ها را در هماهنگي با نظام اداري شهرهاي خود و جهت پاسخگويي به نيازهاي خاص زندگي جمعيشان ساخته بودند. فوروم به لحاظ كالبدي به آگوراي يوناني شباهت داشت و به عنوان محلي براي برگزاري امور اداري شهروندان، انجام امور تجاري و امور سياسي و گاه بخشي از امور مذهبي، زمينه برخورد اجتماعي مردم با هم را فراهم مي آورد.
امروزه نيز، قرن ها پس از يونان و روم باستان، انديشه هاي مردمسالارانه اي كه از گذشته هاي بسيار دور در غرب زاده شده و پرورش يافته بودند، در قالب فضاهاي عمومي ديگري همچون پلازا يا ميدان شهري و ساختمان هاي عمومي همچون تالار شهر نمود يافته اند و در حال حاضر اين فضاها و بناهاي عمومي جزء جدايي ناپذير شهرهاي امروزي محسوب مي شوند.
تالار شهر
تــــالار شــــــــهر (City Hall) كه در تمام دنيا به عنوان يكي از مردم مدارترين ساختمان هاي عمومي شهر، از شان و منزلتي والا برخوردار است، مكاني براي انجام تمامي امور اجتماعي شهر است. تالار شهر در درجه نخست فضايي براي استقرار يكي از مردمسالارترين نهادهاي شهري يعني انجمن ها و شوراهاي شهر و سپس مركزي براي گردهمايي هاي عمومي و ارتباط و تعامل ميان مردم در عرصه مسائل شهري است. نقش اين فضا در اكثر شهرهاي دنيا گردهم آوري شهروندان و ترغيب آنها به همكاري با يكديگر و مشاركت در امور شهر است، به همين جهت تالار شهر بايستي به همه شهروندان و فعاليت هاي جمعي شهر تعلق داشته باشد.
ساختمان تالار شهر به عنوان يكي از مهمترين ساختمان هاي عمومي شهر، از ديرباز مورد توجه خاص معماران و مديران شهري بوده و در بيشتر شهرهاي جهان زيباترين و باشكوه ترين بناي شهر به تالار شهر اختصاص يافته است. تالار شهر سمبل و نماد شهر به شمار مي رود و بايد ضمن برخورداري از ظرافت و زيبايي، تا حدودي داراي ارزش و روحيه مونومانتال (يادماني) باشد؛ يك معماري قوي و مصمم كه نماد شركت عامه مردم در امور شهرشان است. همچنين تالارهاي شهر بايد به گونه اي طراحي شوند كه توامان پاسخگوي نيازهاي فضايي شوراي شهر و نيازهاي فرهنگي و اجتماعي شهروندان باشند. كارآيي اين بناها بستگي تام به فضاهايي دارد كه امكان مشاركت مردم را در امور شهر فراهم كند.
از آنجا كه تالار شهر مكاني متعلق به همه مردم شهر است، آنچه در طراحي ساختمان آن بايستي مد نظر باشد، طراحي مدلي معمارانه از مردمسالاري است. در طراحي تالار شهر بايستي اصل بر حل شدن در بافت شهري، شفافيت و آزادي باشد. ساختمان تالار شهر به عنوان يك بناي عمومي مردمسالار بايد از درجه زيادي از شفافيت برخوردار باشد و به گونه اي تفكيك ناشدني و تنگاتنگ و نيز متواضعانه با بافت شهري و محيط پيرامون خود درآميزد، به گونه اي كه نتوان به آساني مرز مشخصي ميان حوزه متعلق به بنا و حوزه عمومي متعلق به شهر، قائل شد. در اين صورت ديگر اين ساختمان را نمي توان صرفا بنا ناميد، بلكه اين بنا / فضاي شهري به عنوان شكل شناوري از بنا و فضاي شهري، به بخشي تفكيك ناپذير از شهر تبديل مي شود و لاجرم به همه شهروندان تعلق مي يابد. بر اين اساس، نزديك بودن تالار شهر به فضاهاي مهم شهري مانند ميدان ها، از جمله مهمترين عواملي است كه تاكنون در اكثر شهرهاي دنيا مورد توجه معماران و مديران شهري قرار گرفته است.
امروزه تالارهاي شهر در بيشتر شهرهاي جهان، علاوه بر كاركرد اصلي خويش، به عنوان مكان هايي تفريحي و فرهنگي براي برگزاري جشن ها و مناسبت هاي ملي و نيز جذب گردشگر به شمار مي روند كه همين امر، زيبايي و چشمگيري و منحصر به فرد بودن معماري آنها را در كانون توجه مديران شهري قرار داده است تا از اين رهگذر بتوانند گامي در راه توسعه صنعت گردشگري و مطرح ساختن هر چه بيشتر شهر تحت مديريتشان بردارند.

از بادگيرهاي يزد تا پد سلولزي
به دنبال بهترين راه براي خنك كردن ساختمان
000054.jpg
نسرين علي نژاد- از پشت بام كه نگاه كني، بچه ها توي حياط روي هم آب مي پاشند، اما مرد خانه روي پشت بام دارد از گرما هلاك مي شود. تابستان از راه رسيده است.
اين را اشعه هاي بي رحم خورشيد كه هر روز با تلاش بيشتري گرما را به سر و رويمان مي پاشند، مي گويند. اما مرد، روز جمعه، آنهم سر ظهر، روي پشت بام چه مي كند؟ عقل سالم مي گويد در چنين ساعتي از ظهر يك جمعه تابستاني، آدم بايد زير نسيم خنك كولر، هندوانه قاچ كند و در حالي كه تلويزيون نگاه مي كند، از خنكي آن لذت ببرد. اما مسئله اينجاست كه مرد خانه هر سال، اول تابستان با كولر خانه اش مشكل دارد. پوشال هاي آن از هم وا مي روند و آب را به اطراف مي پاشند. بوي ناراحت كننده پوشال هاي خيس و هواي دم كرده، خانه را غير قابل تحمل مي كند. اين تنها بخشي از مشكلات مرد خانه با كولر در آغاز هر تابستان است.
مرد يك آن آرزو مي كند كه كاش بادگيرهاي سنتي يا ديوارهاي ضخيم خشتي كه خانه را خنك نگه مي داشت يا زيرزمين هاي خنك و بزرگ، هنوز در خانه هاي ايراني وجود داشت، اما در خانه هاي امروز، ديوارها آنقدر نازكند كه صدا براحتي از آن عبور كرده و به گوش همسايه ديوار به ديوار آپارتمان مي رسد، چه برسد به گرما و سرما. بزرگي و كوچكي پنجره هم به وضعيت جيب سازنده بستگي دارد، نه به اوضاع اقليمي منطقه و آفتابگير بودن يا نبودن اتاق ها.
همين مسائل در كنار رعايت نكردن چند اصل ساده ديگر در ساختمان، نظير پوشش ندادن درز پنجره ها و نكاتي نظير آن، به ساختمان شما صفتي مي دهد كه در ابتداي خريد يا ساخت آن بدان پي نبرده بوديد: زندگي در آن چندان مقرون به صرفه نيست.
نيازي به گفتن نيست كه خانه يا آپارتمان شما محلي است كه سالها بايد در آن سر كنيد، شايد تا آخر عمر. بنابراين اگر ويژگي هايي داشته باشد كه براي فراهم كردن شرايط مناسب زندگي در آن نياز به صرف هزينه هاي مداوم باشد، زندگي در آن مقرون به صرفه نيست.
امروزه بسياري از شركت هاي بزرگ و معتبر ساختماني و ساختمان سازهاي باتجربه در ساخت بنا، اين موضوع را هم مدنظر قرار مي دهند كه خريدار واحد ساخته شده نبايد تا سالها به دنبال رفع عيب از بنا باشد. درنظر گرفتن سيستم ها و ابزار رفاهي و آسايشي مناسب ساختمان مانند سيستم گرمايشي و سرمايشي مناسب، سيستم روشنايي پربازده، نحوه قرارگيري پنجره ها و ... هم از جمله همين نكات است.
سرماي مطلو ب ايراني
در ساختمان هاي ايراني از شيوه هاي مختلفي براي توليد سرما و خنك كردن خانه ها استفاده مي شود؛ از بومي ترين و ساده ترين نوع يعني كولر آبي گرفته تا سيستم تهويه مطبوع، اما در بين اينها و در ميان خانه هاي يكي، دو طبقه و آپارتمان هاي كم واحد، كولرهاي گازي و آبي بيشتر از سيستم هاي خنك كننده ديگر كاربرد دارد. چرا؟ واضح است، موفقيت در به كارگيري يك شيوه يا يك كالا را استقبال مصرف كنندگان آن تاييد مي كند. روزي كه آن مهندس ايراني، كولر آبي ساده، اما پرمزيت را توليد كرد، گمان نمي كرد ميليون ها خانواده ايراني حتي 50 سال پس از اختراع آن همچنان اين وسيله را براي خنك كردن خانه انتخاب كنند.
تحقيقات نشان مي دهد كه كولرهاي گازي كه قابل تنظيم بوده و هواي تصفيه شده و مطلوبي را وارد خانه مي كند، بيشتر در مناطق بسيار گرم و مرطوب كارايي دارد. از طرف ديگر اين كولرها باتوجه به وضعيت اقتصادي طبقه متوسط جامعه كه بخش اعظم جمعيت كشور را تشكيل مي دهد، گران تمام مي شود. از آن گذشته مصرف برق كولرهاي گازي چند برابر كولرهاي آبي است (حدود چهار برابر) و از آنجا كه معمولا يك كولر گازي براي يك واحد ساختماني كافي نيست، صاحبان خانه ترجيح مي دهند براي صرفه جويي در هزينه به كولرهاي آبي روي بياورند.اما اين همه ماجرا نيست. كولرهاي آبي هم عموما مشكلات و نقايصي دارند كه استفاده كننده از آن بايد خود را براي آن مشكلات آماده كند. مصرف آب در كشور نسبتا خشك ما، بالاست. فرستادن مستقيم هوا (كه گاه آلودگي را هم همراه خود دارد) از بيرون به داخل هم مشكل ديگر اين نوع كولر ها است و به اينها اگر نياز به تعويض برخي قسمت هاي كولر به دليل فرسودگي سريع را اضافه كنيد، متوجه خواهيد شد كه بايد فكري به حال اين نقايص كولر وطني كرد.
نسل تكامل يافته
البته اين را هم بايد در نظر داشته باشيد كه نسل كولرهاي آبي هم در حال تكامل و بهبود است. تحقيقات متخصصان داخلي و خارجي نشان مي دهد كه علاوه بر رفع نقص از بدنه ضعيف كولرهاي آبي، بايد به فكر بازدهي بيشتر اين كولرها با مصرف آب كمتر، جايگزيني پوشال با ماده اي بهتر و جلوگيري از ورود هواي آلوده به داخل كانال ها و بوي ناخوشايند پوشال هاي نمناك هم بود. گروهي از متخصصان اخيرا در تكامل نسل كولرهاي آبي در ساخت اين نوع كولرها از پد سلولزي به جاي پوشال استفاده كرده اند. همين تغيير كوچك توانسته است تا حد زيادي از مشكلات كولر آبي بكاهد. پد سلولزي كه برخلاف پوشال، ساختاري يكنواخت دارد، داراي قدرت جذب بالايي است و مي تواند آب را به طور يكنواخت در تمام منافذ خود نگه داشته و مرطوب بماند. بدين ترتيب با تبخير يكنواخت آب روي اين پد سلولزي، از آب پخش شده استفاده اي بهينه شده و خنكي مطبوع هم وارد خانه مي شود.از طرف ديگر پدسلولزي برخلاف پوشال، قارچ و باكتري منتقل نمي كند، همچنين هواي مكيده شده توسط كولر با عبور از پد سلولزي بدون غبار و آلودگي وارد اتاق ها مي شود.
كوتاه ترين راه براي رسيدن سرما
در صورتي كه قصد داشتيد از سيستم كولرهاي آبي در ساختمان خود استفاده كنيد، چند نكته را در هنگام كانال كشي و نصب اين كولرها در نظر داشته باشيد: 1 – هرچه مسير كانال كشي كولرهاي آبي پرپيچ و خم و طولاني تر باشد، فشار هوا در مسير كانال ها افت پيدا كرده و جبران آن به انرژي بيشتري نياز دارد، پس كوتاه ترين مسير كانال كشي را انتخاب كنيد. 2 - اندازه كولر را متناسب با فضاي مورد استفاده انتخاب كنيد. كولرهاي بزرگتر از حد نياز تنها مصرف انرژي را بالا مي برند. 3 – به هنگام ساخت بنا از در و پنجره هايي استفاده كنيد كه كمترين اتلاف انرژي و تبادل گرما را داشته باشند، البته پس از نصب هم درزگيري و عايق بندي پنجره ها تا حدودي اين مشكل را حل مي كند و بالاخره اينكه استفاده بي مورد و همزمان از وسايل گرمازا، دماي محل كار يا منزل را بالا مي برد و نياز به استفاده بيشتر از كولر را افزايش مي دهد.
منبع:www.muntirs.com

پيرامون
000051.jpg
نمايشگاه بين المللي معماري فن آوري و مقاوم سازي
معماري، تلفيق بديعي از علم، تجربه، ذوق و هنر است. آثار معماري، آيينه تمام نمايي از تاريخ، مذهب، دانش و هنر مردم هر دياري از ادوار تاريخ هستند. پيشرفت ها و تحولات فرهنگي، اجتماعي و علمي در سالهاي اخير نگرشي نو بر مقوله معماري را با حفظ ارزش هاي باستاني و منطبق با نيازهاي روز جامعه طلب مي كند، چگونگي حفظ آثار معماري و بناهاي مختلف در برابر فرسايش، بلاياي طبيعي و همچنين موقعيت جغرافيايي كشورمان لزوم به كارگيري روش ها و مصالح جديد را در مقاوم سازي بناها مطرح مي كند. بنابراين پرداختن به معماري در ابعاد مختلف با نگاهي به گذشته، درك شرايط روز، آشنايي با فن آوري هاي نوين جهاني و روش هاي جديد مقاوم سازي بناها لزوم برگزاري نمايشگاه هايي را در اين زمينه اجتناب ناپذير مي سازد. 
اولين نمايشگاه بين المللي معماري، فن آوري و مقاوم سازي ساختمان از تاريخ 25 لغايت 28 تير ماه 1384 در محل دائمي نمايشگاه هاي بين المللي تهران تحت حمايت وزارت كشور، وزارت مسكن و شهرسازي، انجمن بتن ايران و مركز تحقيقات مسكن و ساختمان برگزار مي شود. اطلاعات جامع در مورد اين نمايشگاه در تارنگار www.arco-tec.com در دسترس علاقه مندان است.
000057.jpg
بهرام شيردل در خانه هنرمندان
پنج شنبه، 26 خرداد ماه جاري، ساعت 16 در تالار بتهوون،  خانه هنرمندان ايران ميزبان بهرام شيردل ، معمار 54 ساله بود. شيردل كه تا مقطع كارشناسي در كانادا تحصيل كرده، سابقه حضور در مقام معمار و مدرس معماري در خارج و داخل كشور را دارد. وي كه اندكي مسن تر از سنش به نظر مي رسد، به اعتقاد منتقدانش، تا دهه چهارم زندگي در جرگه معماران مولف و مطرح جهان (بخصوص در رويكردي در معماري اواخر قرن 20، موسوم به فولدينگ) محسوب مي شد، دهه آخر فعاليت هاي او و بخصوص پنج  سال آخر زندگي حرفه اي او در هاله اي از انزوا فرو رفته است.
شيردل كه طراح آثاري چون موزه ملي اسكاتلند، مسابقه كتابخانه اسكندريه، مسابقه تالار همايش نارا، طراحي شهري در متاپوليس لس آنجلس و... است، به اعتقاد بسياري، از زمان حضورش در ايران طرحي در خور نامش ارائه نكرده است.
تدريس وي در واحد هاي متعدد دانشگاه آزاد اسلامي نيز آنچنان كه از استادي چون او انتظار مي رفت با موفقيت توام نبود. بسياري از چهره هاي جوان معماري ايران مانند كامران افشار نادري و رضا دانشمير از كارمندان دفتر او در ايران بوده اند. ظاهرا شيردل براي جهشي ديگر در جهت بازگشت به دوران اوج خود آماده مي شود.
رقابت براي سرمايه گذاري در كيش
كيش در حال تبديل شدن به بزرگترين مركز سرمايه گذاري كشور در عرصه ساخت و ساز است....بعد از مسابقه معماري شركت بين المللي توسعه ساختمان براي طراحي مجموعه حافظ كيش، پروژه گل شرق (flower of the east) و طراحي بلندترين برج 7 ستاره كشور توسط شركت فرصت و همكاران، هم اكنون سازمان عمران و مسكن بنياد مستضعفان بزرگترين پروژه مسكوني - تجاري را در جزيره كيش با هزينه اي بالغ بر 89 ميليارد تومان مي سازد. گويي سرمايه گذاران اين حوزه، كيش را دوباره كشف كرده اند.

نگاه منتقد
باز سازي شهر شكوفه هاي زيتون
محمدجواد زال بيگي دارستاني - پيش از آنكه بم بلرزد، 15 سال پيش به همان شدت رودبار و لاهيجان و منجيل و... هم لرزيده بودند و حادثه اي به مانند آنچه در بم رخ داد، رودبار را به ويراني و انسان ها را به كام مرگ كشانده بود و چه زود هر دو در ذهن بسياري بخصوص مسئولان دولتي و متخصصان كمرنگ شد و از يادها رفت.... شايد يك دهه بعد، ديگر از زلزله بم هم چيز زيادي به خاطر خيلي ها نمانده باشد، همان طور كه ديگر كسي از رودبار سخن نمي گويد، اما نكته اينجاست كه بين اين دو حادثه و اين دو شهر چه تفاوتي وجود دارد كه كسي به اين فكر نيفتاده بود كه رودبار را مستحكم تر و مقاوم تر از قبل و براي اهالي آن دوباره بسازد؟!
رودبار، شهر شكوفه هاي زيتون و سپيد رود، مي توانست بهشتي باشد روي زمين، اما اين شهر جمعيتي بالغ بر 13 هزار نفر دارد و به رغم اينكه به لحاظ صنعتي، اقتصادي، توريستي و... يكي از شهرهاي قابل توجه ايران است، اولين نيروگاه توليد برق توسط انرژي باد و همچنين نيروگاه هاي ديگر در اين شهر واقع شده اند، كارخانه هاي بسياري از جمله كارخانه هاي توليد سيمان و كاشي در آن واقع شده اند و بر جنبه هاي اقتصادي آن صحه مي گذارند و در جايگاه توريستي كه هم از نظر تاريخي و هم به لحاظ چشم انداز هاي طبيعي و گونه هاي گياهي و طبيعت بكر حائز اهميتي ويژه است، پس از زلزله تنها به ساخت بناهايي براي اسكان و نه زندگي مردم اين شهر اقدام شد و هنوز مردمش با تبعات ناشي از زلزله سال 1369 دست به گريبانند!
رودبار را مي توان دروازه استان گيلان فرض كرد كه بزرگراه رشت - قزوين از قلب آن مي گذرد و جاده بين المللي ترانزيتي نيز از آن عبور مي كند.
جاذبه هاي بالقوه و گوناگون اين شهر چندان است كه قبل از زلزله مي شد گفت يكي از شهرهاي شاخص كشورمان بود. اما رودبار امروز با وجود گذشت 15 سال از زلزله، هنوز شهري نيست كه بايد باشد، زيرا هرگز به مفهوم واقعي كلمه دوباره ساخته نشد. رودبار طوري ساخته شد كه تنها جايي باشد براي سكني دادن به مردمي كه زلزله بي خانمانشان كرده بود و به شهرهاي ديگر و بستگانشان پناه برده بودند.
وقتي زلزله، رودبار را به ويرانه اي شبيه ساخت كه بايد جايي مي شد براي زندگي، مهندسان و مديران شهري، بايد به شناختي جامع از زمين و گسل هاي آن مي رسيدند تا چگونگي وقوع زلزله و بازتاب هاي آن را تحت كنترل در آورند و از آمار تلفات بكاهند. شايد حتي به جرات بتوان گفت، تجربه زلزله هايي چون رودبار بايد به پيشگيري از تلفات زلزله هاي بعدي در بم و ديگر شهر ها منجر شود، هر چند اين مسئله درباره پيشگيري از ويراني ها در زلزله هاي بعدي تاثير چندان محسوسي نداشته است!
حالا حتي با گذشت نزديك به دو دهه از زلزله رودبار، هيچ نشاني از تلاش هاي تخصصي و بخصوص معمارانه براي ساختن شهري مقاوم در اين شهر نمي توان ديد، به جز در مواردي خاص مانند چند مركز يا اداره دولتي، در شهر رودبار ساختمان ها بخصوص ساختمان هاي مسكوني بي هيچ برنامه و طراحي قابل توجهي ساخته شده اند.
به جز ساختمان بيمارستان چوبي رودبار كه توسط كارشناسان آلماني طراحي و ساخته شده است و البته كاربري واقعي خود را پيدا نكرد، ساختمان هاي ديگر اين شهر حتي ساختمان هاي مهمي مثل دانشگاه آزاد، مجموعه فرهنگي و سينمايي شهر رودبار و... از داشتن يك ايده معمارانه يا لااقل رعايت اصول معماري بي بهره مانده اند.
كل فضاهاي اين شهر (به جز همان موارد معدود) نه تنها از اصول معماري بي بهره اند، بلكه ضوابط شهرسازي نيز در آنها رعايت نشده است و بدون برنامه ريزي شهرسازانه، بازسازي شده و ساختمان هاي مسكوني، شبكه معابر، مبلمان شهري و بافت اصلي و كلي آن بدون توجه به تمام المان هاي شهري و مخصوصا عناصر مخصوص شهري با ويژگي رودبار (كه توصيف آن پيشتر ارائه شد) ساخته شده اند. در طراحي ساختمان هاي مسكوني شهر، به فرهنگ، اقتصاد، مذهب و روحيات مردمي كه قرار بوده در آنها زندگي كنند، توجه نشده است و مدت هاست كه رودباري ها دست به تغيير فضاي داخلي خانه هايشان مي زنند و اين اتفاق بخصوص براي كشور ما كه به لحاظ اقتصادي با مشكلات فراوان رو به روست، به معناي دور ريخته شدن سرمايه است.
رودبار با زيبايي طبيعي اش، بر اساس موقعيت اقليمي و جغرافيايي مي توانست موقعيتي ويژه براي درخشش استعدادهاي هنرمندانه معماران كشور باشد تا در پيوند با طبيعت، شهري بسازند كه چون تابلويي زيبا بدرخشد و درعين زيبايي بصري، از اصول معمارانه و الگو هاي شهر سازي، بافت و ويژگي هاي ديگر به عنوان نمونه اي در خور ارائه و استناد باشد.
اگر منجيل به لحاظ سياسي و نظامي ويژگي هايي خاص دارد، بم به لحاظ تاريخي، كشاورزي و باغداري حائز ارزش است.
نبايد ويژگي هاي فرهنگي، اقليمي و اقتصادي رودبار كه از آن بالقوه شهري موفق در صنعت، توريسم، كشاورزي و... مي سازد، را از نظر دور داشت. دوباره ساختن و البته اصولي ساختن شهر رودبار حتي پس از سالهاي بسياري كه از زلزله مي گذرد باز هم مي تواند دوباره اين شهر را زنده كرده، پويايي و زندگي را به معناي آنچه پيش از زلزله در اين شهر وجود داشته را به آن بازگرداند.
اگر پس از زلزله و در شرايط آن روز جامعه، اين فرصت فراهم نبود كه روند بازسازي رودبار هم لااقل مانند آن چيزي باشد كه در بم رخ مي دهد و براي ساختمان هاي مسكوني نظر مردم پرسيده و لحاظ شود، طراحي ساختمان هاي اصلي به مسابقه گذاشته شوند و... شايد حتي امروز براي اين كار دير نباشد.

زيبـاشـهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
شهر آرا
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |