دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۲۷
تهرانشهر
Front Page

نگاهي به پديده فرزندسالاري در ايران
ويكتوريا بچه ها را تربيت مي كند
000126.jpg
محمد مطلق
فرزندسالاري را مي توان يك روش افراطي در زمينه پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و غير طبيعي كودكان به حساب آورد، به همان اندازه كه يك روش تفريطي به دليل فروگذار كردن نيازهاي طبيعي والدين نيز مي تواند باشد
وقتي آموزه و نگرش ويكتوريايي به بچه ها كه كودكان را تنها بايد ديد، نه شنيد به شعار كودكان را بايد ديد و شنيد تبديل شد، خردسالان به داشتن آزادي بيشتر براي شناخت محيط پيرامون خود تشويق شدند و تنبيه بدني به آخرين راه حل رفتار با كودكان تنزل يافت. كتاب ها و مجلات بانوان به مادران آموزش مي دادند، چگونه در برخورد با كودكان خود صبور و آرام باشند. كودك را بايد باحوصله و در نهايت متانت تربيت كرد. اين شعار دهه 50 مادران بريتانيا بود.
با كوچكتر شدن بعد خانوار، كودكان از توجه بيشتر مادر بهره مند شدند. تا قبل از اواخر دهه 40 طبقه كارگر ناتوان از برگزاري جشن تولد بودند و بچه ها تنها در كريسمس هديه دريافت مي كردند، اما در دهه 50 با رشد اقتصادي جشن تولد ،عمومي شد و اسباب بازي به كالاي مصرف عمومي بدل شد. دكتر علي اصغر سعيدي در ادامه مي نويسد: دهه 50 آغاز شكل گيري و ظهور كودكي مدرن است، آن روزها به اندازه امروز اسباب بازي نبود، اما پارك ها محل بازي كودكان شدند. كنار درياچه به تفرجگاه سالانه خانواده ها تبديل شد. تفريحگاه ها و استراحتگاه هاي بلكپول سالانه هفت ميليون مسافر داشت و ...
شايد توصيف فوق در نوع خود كامل ترين توصيف ها براي ظهور پديده كودك سالاري باشد؛ پديده اي كه بايد همزمان با آن كوچكتر شدن و كم جمعيت تر شدن خانواده ها، تغيير قوانين به نفع كودكان، تحول در نوع تربيت، آموزش، تبليغات، رشته هاي تخصصي دانشگاهي و دگرگوني در اسباب بازي ها را مورد بررسي قرار داد.
كارشناسان مي گويند كودك سالاري را مي توان ادامه انواع پديده هاي پدرسالاري، مادرسالاري، زن سالاري و مردسالاري دانست و تاريخ بشر در هر مقطعي يكي از اين پديده ها را به شكل فراگير تجربه كرده است، اما آنچه كه اكنون به عنوان سالم ترين رويكرد پيشنهاد مي شود، منطق سالاري است. در منطق سالاري فرد ديگري علاوه بر اعضاي خانواده در منزل حضور دارد كه نام او را مي توان منطق گذاشت؛ منطقي كه همه سعي مي كنند از او تبعيت كنند و در اين رويكرد سالم، برتري جويي بي اساس جايگاه خود را از دست مي دهد.
ويژگي هاي يك خانواده فرزندسالار
كامبيز بيگي، كارشناس مسائل تربيتي ويژگي هاي يك خانواده فرزندسالار را چنين برمي شمرد: در يك نگاه كلي خانواده هاي فرزندسالار را مي توان به دو گروه تقسيم كرد: اول خانواده هايي كه والدين آن از زمان كودكي خود تجربه هاي تلخي دارند. وقتي مي گوييم تجربه تلخ اين احساس به واسطه مقايسه بين نسل ها پيش مي آيد و البته احساس كاذبي است. به اين معني كه والدين مي گويند مثلا آن زمان ما وسيله تفريح و بازي نداشتيم، حسرت يك دوچرخه اوراقي داشتيم و خيلي از وسايل بازي را خودمان با اشياي مستعمل درست مي كرديم. پدران و مادران به ما حق انتخاب لباس نمي دادند، از سوي اطرافيان مجبور به سكوت بوديم و... ،اما حالا موقعيت فرق كرده و ارزش كودكان از سوي مطبوعات، رسانه ها، كارشناسان و مردم تحصيلكرده جدي تر گرفته شده، بنابراين ما نمي خواهيم آنطور كه خودمان تربيت شده ايم، بچه هايمان را هم تربيت كنيم. وي در ادامه مي گويد: در اين رويكرد علاوه بر اهميت دادن به فرزندان و تربيت آنها، نوعي از احساس ترقي در مورد خود هم وجود دارد. در واقع اين دست از والدين مي خواهند بگويند ما پيشرفت كرده ايم و نسبت به نسل هاي قبل متحول شده ايم كه البته به خودي خود بد نيست، اما زماني كه زياده روي در اين اعتقاد صورت گيرد، كودكان هم از آن سوي بام مي افتند، در حالي كه تربيت صحيح يعني خارج نشدن از خط اعتدال.
اما گروه دوم خانواده هاي فرزندسالار در نظر اين كارشناس آنهايي نيستند كه مي خواهند در مقابل نسل هاي پيشين و احتمالا تربيت ناصحيح شان بايستند، بلكه اين خانواده ها ادامه دهنده تربيت غيراصولي نسل هاي پيشين خود هستند: از آنجايي كه معمولا پديده فرزندسالاري با كم جمعيت بودن خانواده ارتباط دارد، يعني در اكثر مواقع اين دو حالت با هم رخ مي دهد، بسياري از والدين كه خود پيش از اين در خانواده هاي كم جمعيت فرزندسالار تربيت شده اند، اين تربيت را به فرزندان خود هم منتقل مي كنند، چون آنها ياد گرفته اند به هر خواسته كودكان خود پاسخ مثبت دهند.البته بالا رفتن بنيه اقتصادي در خانواده هم با اين موضوع مي تواند نسبت هايي برقرار كند، يعني از يك سو كم جمعيت بودن نسلي خانواده و از سوي ديگر بنيه مالي و توانايي پاسخ دادن به خواسته هاي مادي كودك، همه در يك سمت و سو قرار مي گيرند.
كما اينكه خانواده پرجمعيتي با درآمد متوسط هم مي تواند وجود داشته باشد كه علاقه و پيوند خانوادگي ميان اعضاي آن بسيار محكم باشد، اما اين علاقه قلبي از آنجايي كه به برآورده شدن نيازهاي واقعي و غيرواقعي مادي بچه ها نمي تواند بينجامد، خود به خود به بچه ها آموزش مي دهد كه بيش از حد توقع غير واقعي نداشته باشند و به همين دليل پديده فرزندسالاري، آنچنان كه هرچه فرزند خواست همان باشد، از بين مي رود.
فرزندسالاري، روشي افراطي يا تفريطي
فرزندسالاري را مي توان يك روش افراطي در زمينه پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و غير طبيعي كودكان به حساب آورد، به همان اندازه كه يك روش تفريطي به دليل فروگذار كردن نيازهاي طبيعي والدين نيز مي تواند باشد، بنابراين در هر دو حالت اين پديده حاصل نوعي تربيت غير متعادل است؛ پديده اي كه گاه در كشورهاي توسعه يافته نيز بخوبي قابل مشاهده است. به عنوان مثال نوع قانونگذاري آلمان را قانونگذاري براي بچه ها مي دانند. به عبارت ديگر در قانون آلمان ابتدا كودكان، سپس زنان، بعد سالخوردگان و در انتها مردان از اولويت هاي قانوني برخوردار هستند. چنانچه در اين كشور كودكان مي توانند با يك تلفن به پليس، والدين خود را روانه زندان كنند يا آنكه پزشكان با استناد به يك مشكل عادي در مادران و پدران به عنوان مثال مشكوك به وسواسي بودن، قيموميت آنها را در مورد فرزندان باطل و تربيت كودكان را به نهادهاي اجتماعي – دولتي واگذار كنند.
اين در حالي است كه متخصصان، ابهت و وجاهت والدين را نزد فرزندان براي تربيت اصولي آنها سفارش مي كنند. در روش علمي تربيت، تنبيه بدني حذف شده، اما والدين مي توانند با حركاتي از جمله بلند شدن و يك گام به جلو نهادن هاي توام با عصبانيت از خواسته هاي نابجاي كودكان جلوگيري كنند، آرام پشت دست زدن، اخم كردن هاي موقت و تنها گذاشتن كودك در اتاق خود براي در فكر فرو رفتن در مورد اعمال نابجايش نيز از جمله مواردي است كه از سوي كارشناسان توصيه مي شود، البته به شرط آنكه والدين خود آموزش هاي لازم را ديده باشند و بدرستي رفتار صحيح را از رفتار ناصحيح و ناسره تشخيص دهند.
باتوجه به آنچه گفته شد پديده كودك سالاري در كشورهاي توسعه يافته به يك شكل و در كشورهاي در حال توسعه به شكل ديگري در حال رشد است، گويا در كشورهاي توسعه يافته اين قانون مدني است كه اجازه ظهور و بروز كودك سالاري را مي دهد، در حالي كه در كشورهاي در حال توسعه از جمله ايران اين پديده تابعي از مصاديق تربيتي غرب بوده و نه ريشه اي ايراني و نه ريشه اي ديني دارد.
نتيجه آنكه كودك سالاري از آنجايي كه جايگاه منطق سالاري در خانواده و اجتماع را تصرف مي كند و به هيچ وجه به معناي ارزش و احترام قائل شدن نسبت به كودكان نيست، مغاير با اصول تربيتي فرهنگ ايراني – اسلامي بوده و در نوع خود شكلي از تربيت ناهنجار است، اما اين پديده در غرب نيز اگرچه شكل قانوني و مدني دارد، به هيچ وجه از سوي انديشمندان آن جوامع تاييد نشده و از اين حيث مورد چالش است.

وقتي در كوه مي مانيم
000063.jpg
محمدسرابي- امداد كوهستان متولي ندارد. اين اولين جمله اي است كه امكان دارد از يك كوهنورد ايراني درباره امداد كوهستان بشنويد. نيروهاي امدادگر، تجهيزات و مديريت نجات، هريك دچار كاستي هايي هستند كه اجراي موفق يك برنامه و به تبع آن سلامتي حادثه ديده را به خطر مي اندازند.
كوهنوردي در ايران ورزش نوپايي نيست. گروه هاي حرفه اي مانند آرارات، دماوند و آرش سابقه اي از چند دهه كوهنوردي موفق دارند. مسابقات ديواره نوردي و يخ نوردي برگزار مي شود و ورزشكاران اين رشته، ابزارها و وسايل مدرن را در اختيار دارند. چند سال پيش وقتي يك هواپيماي مسافربري به كوه هاي زاگرس برخورد كرد و در ارتفاعات دور از دسترس متلاشي شد، گروهي از كوهنوردان از ديوارهاي سخت و خطرناك منطقه بالا رفتند و به رغم سرماي شديد، ناآشنا بودن منطقه و احتمال حمله گرگ ها موفق به پايين آوردن اجساد مسافران شدند. پس چگونه است كه كار امداد كوهستان هنوز در ايران به طور منظم و اميدبخش انجام نمي شود؟
موفق و ناموفق
در بهمن ماه سال 74 در منطقه دوبرار ، كوهنورد جوان، همايون محبوب بر اثر ريزش نقاب برفي تيغه اي از برف يخ زده كه بعد از بوران تشكيل مي شود در نزديكي چادر گرفتار مي شود. همنورد او كه چند قدم دورتر نجات پيدا كرده بود، از كوه پايين مي آيد و بعد از پنج ساعت خود را به اولين آبادي مي رساند. با تماس تلفني، 12 ساعت بعد دوستانش به پلور مي رسند و 24 ساعت بعد به خط الراس دوبرار وارد مي شوند، ولي بارش شديد برف وضعيت منطقه را كاملا تغيير داده بود. كوهنوردان شروع به كندن برف ها مي كنند. جسد محبوب نيمه تيرماه سال 75 با تابش آفتاب تابستاني پيدا شد.
زمستان 83 در منطقه كلون بستك ديزين، چهار نفر سه مرد و يك زن به هواي سرد و برفي برخورد مي كنند. قبل از اينكه بارش برف شدت بگيرد، با ابزارهايي كه همراه داشته اند پناهگاهي در برف هاي يخ زده درست مي كنند و خود را از مسير كولاك نجات مي دهند. به دام افتادگان موفق مي شوند ساعت 9:30 شب به وسيله تلفن همراه با دوستانشان در تهران تماس بگيرند. ساعت يك شب 17 نفر در سه راه تهرانپارس آماده حركت بودند. ساعت 8:30 صبح گروه به حفره برفي مي رسند و عمليات نجات انجام مي شود.
در واقعه سال پيش كلون بستك، كوهنوردان انتظار وقوع كولاك را نداشتند، ولي توانستند با ساختن حفره برفي پناه بگيرند. تيم نجات به طور حرفه اي و رسمي آموزش نديده بود و هيچ وسيله ارتباطي به جز تماس با تلفن همراه وجود نداشت. با اين وجود امداد كلون بستك، يكي از موفق ترين برنامه هاي خودجوش اكتشاف و نجات كوهستان محسوب مي شود كه در آن تيم نجات به همراه وسايل ضروري ظرف 11 ساعت خود را به محل حادثه رساند. باتوجه به اينكه در امدادهاي زمستاني، 12 ساعت اول جزو ساعت هاي حياتي محسوب مي شود، تاخير يا حادثه پيش بيني نشده باعث شد تا تابستان امسال چهار جسد ديگر از ميان برف ها كشف شود.
روش پاكستاني
كيفيت عمليات امداد كوهستان يا به طور كلي وضعيت امدادرساني عمومي در كشورهاي اروپايي منطقه آلپ، نياز چنداني به توضيح ندارد. مخصوصا كه تماشاي سريال هاي تلويزيوني به درك فاصله امداد ما تا اين كشورها كمك مي كند! ولي در نزديكي ما كشوري وجود دارد كه با كوهستان هاي صعب العبور خود در زمينه امداد، دستاوردهايي داشته است. در منطقه هيماليايي پاكستان تيم هاي حرفه اي كوهنوردي شامل مقررات ويژه اي قرار مي گيرند و از تمامي جهات به جز نياز به بالگرد بيمه مي شوند.
هزينه بالگرد به طور مجزا و از طريق يك روال اداري براي هر تيم پرداخت مي شود كه در پايان برنامه در صورت عدم به كارگيري بالگرد تاديه خواهد شد. البته در موارد اضطراري اگر هزينه پرداخت نشده باشد، باز هم بالگرد به كمك خواهد آمد. به دليل نياز به سرعت عمل بيشتر مجوز پرواز بالگرد توسط افسري كه از پايين كوه تا پايگاه اصلي تيم را همراهي مي كند، صادر مي شود.
با وجود ضعف پاكستان در زمينه خدمات پزشكي، نظام كاري بالگردها كيفيت مطلوبي دارد. افزايش حس اعتماد و اينكه در صورت بروز حادثه، بالگرد فورا به پرواز درخواهد آمد، تاثير بسيار مثبتي روي كوهنوردي در پاكستان گذاشته است. مضاف بر اينكه به دليل استقبال گروه هاي كوهنوردي كشورهاي مختلف، درآمد بسياري نصيب ارتش و توريست آفيس پاكستان شده است.
اختيارات حقوقي
اعضاي انجمن كوهنوردان ايران معتقدند درباره مهارت نيروي انساني مشكلي وجود ندارد. كوهنورداني در ايران هستند كه مدارك علمي امداد و نجات از كشورهاي مختلف را كسب كرده اند، ولي كيومرث بابانژاد، دبير انجمن مي گويد: در مورد نيروي انساني علاوه بر مهارت، امدادگران بايد اختيارات حقوقي لازم را داشته باشند. در وقوع يك حادثه كوهستاني احتمال ارتكاب جرم نيز مطرح مي شود و به اين دليل است كه در كشورهاي اروپايي امداد كوهستان در دست پليس به عنوان نماينده قضائي است. او كه در فرانسه دوره آموزش امداد را گذرانده است، خاطره اي را از سال 79 براي ما نقل مي كند كه پس از يك حادثه در منطقه دماوند و انجام عمليات اكتشاف جسد، پزشكي قانوني تهران تحويل گرفتن جسد را به شهرستان آمل ارجاع مي داد و درجريان چهار روز طي كردن پيچ و خم هاي اداري، جسد روي صندلي عقب خودروسواري در حال متلاشي شدن بود.
طي اين ماجرا، گروه نجات دهنده هم يك بار در تهران زنداني شدند! به گفته محمد نوري، يكي از اعضاي انجمن نيروي انتظامي، تحقيقات لازم در مورد وقوع جرم را با استفاده از اظهارات شاهدان انجام مي دهد كه گاهي مدارك كافي و مستدلي به دست نمي آيد. حتي در بعضي موارد، شاهدان واقعه را به صورتي مبهم طرح مي كنند تا احيانا اگر خانواده فرد آسيب ديده بنابر احساسات از موضوع شكايت كردند، مسئوليتي متوجه كسي نباشد.
بالگردهاي ويژه
يكي از كوهنوردها به ما مي گويد كه تا به حال بالگردها نتوانسته اند در امداد كوهستان حضور حياتي و نجات بخش داشته باشند. بالگردهاي هلال احمر اغلب درگير موارد ديگر امدادرساني هستند و هيچ كدام به وينچ بالابر مخصوص حمل سبد مجروح مجهز نيستند كه باعث مي شود نتوانند در محيط هاي كوهستاني كه براي فرود مناسب نيستند، بخوبي فعاليت كنند. مي توان از بالگردهاي نظامي استفاده كرد، ولي بعضي از اين بالگردها فرسوده هستند و قدرت پرواز در ارتفاع زياد يا توفان شديد را ندارند. يك بالگرد در هنگام پرواز، جريان هواي نيرومندي را ايجاد مي كند كه ممكن است كوهنوردان ديگر را دچار آسيب كند يا حتي باعث حركت توده هاي بزرگ برف شود. در يكي از اين موارد در ديواره علم كوه، پروانه بالگردي كه براي نجات يك صخره نورد رفته بود تا حد خطرناكي به صخره نورد ديگر نزديك شده بود.
با يك اشتباه جزئي خلبان، امكان داشت كوهنورد بالايي بر اثر برخورد پروانه كشته شود و البته خدمه بالگرد كوهنورد نجات يافته را به فاصله كمي از محل نجات روي توده اي از برف و در موضعي ناامن از بالگرد پياده كرده بودند.
امداد كوهستان هلال احمر
دكتر تدين، رئيس جمعيت هلال احمر شميرانات درباره حوادث كوه در تهران مي گويد: وظيفه اصلي هلال احمر طبق قانون امدادرساني در بلاياي جمعي مانند سيل و زلزله است. حتي در سطح شهرها هم در حوادث تك گير اورژانس يا آتش نشاني وارد عمل مي شود، ولي بنا به آرمان بشردوستي كه از اهداف جمعيت محسوب مي شود، ما در حوادث كوهستان تا جاي ممكن امدادرساني مي كنيم.
همچنين هلال احمر طرح جامع و راهبردي مديريت بحران كوهستان هاي شمال تهران را تهيه و در اسفندماه 83 در جلسه اي به استانداري تهران ارائه كرده است. در اين طرح 27 تا 30 ارگان مشخص شده اند كه بدون همكاري منظم و پيوسته اين ارگان ها و موسسات، مشكلات كوهستان از جمله امداد به طور كامل انجام نخواهد شد. گويا هلال احمر به دليل گستردگي بسيار زياد محدوده كاري توان مالي لازم را براي تجهيز و گسترش امداد ندارد.
اسكندري، سرپرست و امدادگر تيم امداد كوهستان هلال احمر از تصويب بودجه اي 100 ميليون توماني در يك ماه گذشته توسط شهرداري خبر مي دهد كه در مورد نحوه پرداخت و اينكه توسط چه مرجعي بايد استفاده شود، اختلاف نظر وجود دارد. هر ماه مجموعه امدادگران جمعيت حدود 3ميليون تومان مخارج دارند. در بعضي مناطق ما به يك اسنوموبيل موتورسيكلت برف رو با قيمت حدود 10 ميليون تومان، بيشتر نياز داريم تا بالگرد، ولي الان كه بحث تخصيص بودجه در ميان است، هيچ كس از واحد امدادگران كوهستان كه از سال 72 تاسيس شده است، نظرخواهي نمي كند.

خبر
000114.jpg
آموزش براي پدر مدرسه
نبايد فراموش كرد كه سرايداران در افزايش ضريب امنيت مدارس، نقش مثبتي را ايفا مي كنند، بنابراين ارائه آموزش هاي لازم به اين قشر مي تواند منجر به افزايش كارآيي آنان در انجام وظايفشان شود.
مجيد شيخ علي زاده، مشاور معاونت اجتماعي فرماندهي انتظامي استان تهران در همايش سرايداران مدارس و پليس در كرج افزود: سرايداران مدارس بخصوص در تابستان نقش بسزايي در تامين امنيت مدارس دارند و دقت آنان در توجه خاص به رفت و آمد افراد ناشناس به مدارس، اطلاع رساني به موقع در صورت برخورد با اشيا و افراد مشكوك، منجر به بالا رفتن امنيت خواهد شد.
شيخ علي زاده با اشاره به تعطيلي مدارس و بالا رفتن امكان وقوع جرائم بخصوص سرقت، تصريح كرد: چنانچه سرايداران قفل ها را به موقع بازرسي كنند و سركشي داشته باشند، وقوع جرم كاهش مي يابد.اين مقام مسئول از سرايداران خواست كه هر گونه موارد مشكوك را با پليس 110 در ميان بگذارند.در همايش پليس و سرايداران 160 نفر از سرايداران مدرسه ها شركت كردند.
000105.jpg
نياز بيمارستان هاي قديمي به بازسازي
بيمارستان هاي قديمي تامين اجتماعي بايد بازسازي شوند و مقاوم سازي براي بيمارستان هاي قديمي راه حل مناسبي نيست.عبدالله روشن ،مدير كل درمان تامين اجتماعي استان تهران گفت: مقاوم سازي شامل بيمارستان هايي مي شود كه از قدمت آنها زمان زيادي نمي گذرد و در واقع فقط نياز به مقداري تقويت بنيه دارند، اما بيمارستان هاي قديمي بايد نوسازي شوند.
وي در ادامه گفت: بيمارستان هاي قديمي تامين اجتماعي نياز به نوسازي دارند، اما نوسازي بيمارستان ها نيازمند زمان است كه امسال بازسازي بيمارستان هدايت تهران در دستور كار قرار دارد. مدير كل درمان تامين اجتماعي استان تهران در خصوص وضعيت درمانگاه ها و كلينيك هاي تهران نيز اظهار داشت: در حال حاضر در تهران احداث دو كلينيك شهيد مفتح ساوه و كلينيك بزرگ بيمارستان لبافي نژاد در مراحل پاياني است.
چنبره زباله هاي بيمارستاني
از سوي ديگرزباله هاي بيمارستان ها از مواد عفونت زايي هستند كه در صورت تماس انسان با آن ممكن است مسبب بيماري هاي گوناگون شوند.
دكتر يونسيان نيز در اين خصوص گفت: طبق تحقيقات سازمان جهاني بهداشت (WHO) از 23 ميليون مورد عفونت هاي بيمارستاني در سال در دنيا، 20 ميليون آن مربوط به هپاتيتB ،ه 2ميليون هپاتيت C و۱۵۰ تا 260 مورد به HIV مربوط مي شود كه از طريق اشياي نوك تير زباله هاي بيمارستاني منتقل مي شود كه اين ميزان از 12 ميليارد تزريقي كه در سال انجام مي شود ايجاد شده است. وي همچنين اظهار داشته: حدود 7/8 درصد از بيماران بستري در بيمارستان به اين عفونت ها دچار مي شوند.

امروز
كمك هاي داوطلبانه براي توسعه
كاوه احمدي علي آبادي - سال 2001 نقطه عطفي براي كارهاي داوطلبانه بود. پس از اعلام اين سال به عنوان سال بين المللي داوطلبان، مجمع عمومي سازمان ملل متحد درصدد برآمد تا راه هاي گسترش كارهاي داوطلبانه و مشاركت دولت ها را در اين زمينه جست وجو كند. آن نقطه اوجي بود براي داوطلبان كه مردم را در 130كشور جهان بسيج كرده بودند، اما اين تنها آغاز راه بود. بايد داوطلبان عملا ميليون ها انسان جهان را به گونه اي همراه مي ساختند كه آنها دريابند تنها به كمك آنهاست كه مي توان به تحولاتي چشمگير در كمك به يكديگر و تقويت وحدت اجتماعي دست يافت. در برنامه سال بين المللي داوطلبان، مردم تشويق مي شوند كه از سياست هاي ترويج فعاليت هاي داوطلبانه حمايت كنند و ارزش كار داوطلبانه را دريابند، كارهايي كه امروز به آن به مثابه يك سرمايه اجتماعي مي نگرند.
اما نخست بايد كار داوطلبانه را تعريف كرد تا آن را از اقسام ديگر كار تفكيك كرده و شناخت. فعاليت هاي داوطلبانه به هر شكلي كه باشد، داراي سه تفاوت بنيادي با كار دستمزدي يا كار تفريحي است. اول اينكه بر خلاف كار دستمزدي، هدف اصلي از فعاليت هاي داوطلبانه، كسب سود مادي نيست. دوم آنكه كار داوطلبانه، آزادانه و بدون اجبار انجام مي شود. سوم اينكه، فعاليت داوطلبانه بايد عام المنفعه بوده و به نوعي به سود جامعه باشد، هرچند كه ممكن است پاداشي براي داوطلب به همراه داشته باشد كه معمولا پاداشي معنوي است.
در طول سالها تجارب، نگرش جهان به فعاليت هاي داوطلبانه تغيير كرده است و ديگر آن فعاليت ها را جرياني يك طرفه نمي دانند. اكنون گروه هاي بسياري در سراسر جهان مي آموزند كه مهارت هاي گوناگون را براي بهبود اوضاع جوامع به اشتراك بگذارند. داوطلبان نه تنها در واحدهاي خدماتي سازمان ها، بلكه به طور غيررسمي و خود انگيخته نيز كار مي كنند. امروز عقيده غالب آن است كه از طريق پژوهش هاي ملي مي توان درك بهتري از دستاوردهاي آنان به دست آورد و به دولت ها، سازمان ملل متحد و ديگر نقش آفرينان خارجي نشان داد كه چگونه مي توان فضاي مثبتي فراهم آورد تا فعاليت هاي داوطلبانه در سطح محلي و بومي پرورش يابد.
كارهاي داوطلبانه و دولت
با رايج شدن كارهاي داوطلبانه ، ديگر چندان تعجب آور نيست كه دولت هاي سراسر جهان، براي سودمندي هاي اقتصادي و اجتماعي فعاليت هاي داوطلبانه برنامه ريزي مي كنند. فقط در بريتانيا، فعاليت هاي داوطلبان، حدود۶۴ ميليارد دلار به اقتصاد اين كشور كمك كرده است و در كانادا ارزش اقتصادي اينگونه فعاليت ها به رقم باورنكردني 16ميليارد دلار بالغ شده است. براساس يك مطالعه تطبيقي كه به تازگي ميان 22كشور جهان انجام شده، مدت زماني كه داوطلبان صرف فعاليت هاي داوطلبانه مي كنند، معادل كار 5/10ميليون شاغل تمام وقت است، البته توجه به اين نكته ضروري است كه سودآور شدن فعاليت هاي داوطلبانه مستلزم برنامه ريزي، سرمايه گذاري، سازماندهي و آموزش است. براساس مطالعه اي كه به تازگي در اروپا صورت گرفته، تخمين زده كه هر يك دلار سرمايه گذاري در كارهاي داوطلبانه، 8 دلار سود برمي گرداند. فعاليت هاي داوطلبانه، نه جايگزين خدمات دولتي، بلكه مكمل اساسي آن است. دولت ها در ترويج فعاليت هاي داوطلبانه كه از عناصر بنيادي در جامعه اي سالم و دموكراتيك است، ذي نفع هستند. همچنين دولت مي تـواند با ايجاد امكانات قانوني، مالي، آموزشي و سازماني در از ميان برداشتن سدها به داوطلبان كمك كند. دولت در مقام كارفرماي عمده مي تواند كاركنان و كارمندان را به ايفاي نقشي فعال در گروه هاي اجتماعي و داوطلبانه تشويق كند. در جهان هر روز بيش از گذشته تاثيرات مثبت و فعالانه داوطلبان شناخته شده و دولت ها از فوايد  آن بر روحيه كاركنان، گروه سازي و ساير وجوه از تاثيرات غيرمستقيم ولي مهم آن، بيشتر آگاه شده و كاركنان خود را به مشاركت در فعاليت هاي داوطلبانه تشويق مي كنند. اگرچه دولت در حمايت از سياست هاي زمينه ساز فعاليت هاي داوطلبانه نقش دارد، اما بايد به محدوديت هاي آن نيز توجه داشته باشد. جنبش گروه هاي داوطلب، به حق، اولويت خاصي براي استقلال خود قائل است و با هرگونه تلاش حكومتي براي اعمال كنترل بر دستور كار گروه هاي داوطلب به شدت مخالفت مي كند.
كارهاي داوطلبانه و بخش خصوصي
يكي از راه هاي ديگري كه طراحان و متخصصان فعاليت هاي داوطلبانه پيشنهاد مي كنند، فراهم آوردن امكان اين فعاليت ها از جانب شركت ها و بخش خصوصي است. در بسياري از كشورهاي پيشرفته به كاركنان شركت ها فرصت و امكان داده مي شود تا در گروه هاي اجتماعي خود دست به فعاليت هاي داوطلبانه بزنند يا از مرخصي استفاده كرده و به ياري ديگران بروند و همزمان با آن، تجارب خود را نيز وسعت بخشند. هرچند اين جريان تازه در حال شتاب گرفتن است، ولي با مطلع سازي بخش خصوصي از دستاوردهاي كارهاي داوطلبانه مي توان اينگونه فعاليت ها را بسيار بيش از اين هم گسترش داد. شركت ها از اين طريق نيروي كار تواناتر، روشن بين تر و انسجام يافته تري مي سازند.
اكنون موج جديدي از داوطلبان از پاي كامپيوترهاي خود در خانه يا در محل كار، وقت خود را از طريق شبكه اينترنت، براي خدمات داوطلبانه وقف كرده اند. اين داوطلبان خانه دار، دانشجو، استاد دانشگاه و كارمند، بيشتر وقت خود را به سود ديگران صرف مي كنند. گستره عمل داوطلبان از طريق اينترنت بسيار فراگير، سريع و موثر شده است. آنها به كمك اينترنت از جمع آوري پول گرفته تا آموزش و انتشار ايده هايشان در كارهاي داوطلبانه مشاركت مي كنند. داوطلبان سرمايه هاي اجتماعي هستند كه بايد در جامعه ما شناخته شده، توانايي هايشان درك شده، به وسيله برنامه ريزي ها هدايت شده و از طرف دولت و بخش خصوصي حمايت و تشويق شوند تا از دستاوردهاي آنها در راه توسعه بهره گرفته شود.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   دخل و خرج  |   درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |
|  علمي  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |