شنبه ۴ تير ۱۳۸۴ - - ۳۷۳۱
انقراض شديد گونه هاي دريايي در درياچه هاي بريتانيا
مهدي قناعت پيشه- يك گزارش جديد كه توسط WWF انتشار يافته است، نشان مي دهد كه درياچه هاي بريتانيا در بحران به سر مي برند و گونه هاي دريايي در خطر نابودي قرار دارند. اين معلول برنامه ريزي غلط و مديريت ضعيف مسئولان مربوطه است. بيشترين نگراني در مورد زيستگاه ها است كه به عنوان اساس زندگي جانداران دريايي در معرض خطر نابودي قرار گرفته و سلامت درياچه ها را تهديد مي كنند. 13 گونه از 16 گونه ناياب دريايي و نيز زيستگاه جانوران دريايي كه تحت بررسي قرار گرفته بودند، خطر نابودي را نشان مي دهند (دادند) كه اين شامل تمامي زيستگاه هاي تحت بررسي – از زيستگاه گل و لاي آب عميق و صخره هاي زير آب رفته تا مرغزارها و بسترهاي دريايي – بوده است.
گزارش مكتوب و مستقل بررسي بهداشت دريايي در سال 2005 بر تقاضاي فراوان فعاليت هايي چون توسعه ساحلي ماهيگيري، كشت آبي و بهره برداري نفت و گاز از درياچه هاي بزرگ تاكيد مي كند و در ضمن خسارت هايي كه از جانب اين فعاليت ها به گونه هاي دريايي و نيز زيستگاه هاي تحت مطالعه وارد نشده است.
پنج سال قبل در اولين بررسي بهداشت دريايي WWF در مورد خطرات بالقوه زندگي جانداران دريايي هشدار داده شده بود؛ خطراتي از قبيل برداشت شن و سنگريزه از قسمت هاي بكر و دست نخورده بستر دريا. گزارش جديد نشان مي دهد كه اين خطرات هم اكنون ثابت شده اند و به علاوه خطرات بلندمدتي نيز از قبيل آلودگي و هجوم گونه هاي غير بومي وجود دارد. جان براون، مامور عالي رتبه سياست هاي دريايي WWF مي گويد: اين گزارش به طور شفاف نشان مي دهد كه در طول پنج سال، وضع درياچه هاي بريتانيا بدتر شده است. ميراث دريايي ما در وضعيت خجالت آوري براي يك ابرقدرت كشتيراني قرار دارد. براي اغلب مردم، محيط دريايي ما دور از ذهن بوده ، بنابراين مسئله نابودي آن پنهان شده است. در هر صورت تنها زندگي گونه هاي دريايي نيست كه از ضعف مديريت درياچه ها رنج مي برد، بعضي از شهرها و روستاهاي ساحلي در بيشتر نقاط بريتانيا كه در اثر حاصلخيزي درياچه ها توسعه يافته بودند، هم اكنون در خطر نابودي هستند.
فقدان برنامه ريزي استراتژيك منجر به تضاد فعاليت هاي دريايي و استخراج بيش از حد در نقاط معيني از درياچه ها شده است. براي حفاظت صحيح، ما نيازمند يك روش همه جانبه و بلندمدت هستيم كه تلفيقي از برنامه هاي توسعه با الزامات حفاظت از منابع باشد. تنها در آن صورت ما قادر خواهيم بود تا به توسعه پايدار دست پيدا كنيم.
كاهش گونه هاي ماهي از قبيل ماهي روغن و سالمون آتلانتيك بسيار مورد توجه قرار گرفته است، اما به علت كميابي پرتوماهي ها و اينكه بررسي هاي اخير نتوانستند با يافتن حتي يك ماهي، موقعيت آنها را ارزيابي كنند، در نتيجه كاهش تعداد آنها در گزارش ذكر نشده است. اين نشان مي دهد كه تعداد ماهي ها بشدت پايين بوده و در وضعيت انقراض شديد قرار دارند.بيشترين آسيب هاي وارده به زيستگاه ها را مي توان به تورهاي ماهيگيري در عمق آب، كاوش ماهي ها در عمق آب (شكار در عمق) و استخراج شن و سنگريزه نسبت داد. بسترهاي صدف دم اسبي يك زيستگاه براي حدود 100 گونه ديگر است، اما آنها به علت صيد صدف اسكالوپ نابود شده اند. بررسي هاي انجام گرفته در درياچه استرانگفورد در ايرلند شمالي نشان دهنده نابودي گسترده و 317 كيلومتر مربعي اين بسترهاي دريايي از سال 1993 است. بسترهاي گلي در آب عميق درياچه بستري ايده آل براي ميگوي اسكامپي بوده است. از سال 2000، نقاطي همچون Loch Torridon تحت محافظت شديد قرار گرفته اند، اما صيد ماهي در نقاط ديگر همچنان ادامه دارد.
ماهيگيري گسترده و فعاليت هاي صيد و كاوش در عمق آب موجب كاهش شديد تعداد ماهي ها شده است و تنها نقاط كمي در بريتانيا كه محل زيست صدف هاي چتري شكل زيباست، سالم باقي مانده است.
بسترهاي دريايي كه از جلبك هاي آهكي و فاقد حيات ساخته شده اند، يك محل پرورش ايده آل براي تعدادي از گونه هاي تجاري ماهي است. از سال 2000، در چند مورد به آنها صدمه رسيده و تهديد فزاينده اي به واسطه ماهيگيري و صيد اسكالوپ وجود دارد. اگرچه اطلاعات زيادي هم اكنون در مورد كوسه ماهي هاي basking در دست نيست، اما مطالعات اخير نشان مي دهد كه اين جانوران در هر سال در نقاط معيني اطراف ساحل بريتانيا جمع شده و برخورد با اين كشتي هاي ماهيگيري به آنها صدمه مي رساند. ساير گونه هاي مطالعه شده در اين گزارش شامل لاك پشت هاي چرم پشت، بادزن دريايي صورتي رنگ، بسترهاي علف دريايي صدف خوراكي بومي و مرغزارها هستند.
قوانين دريايي بريتانيا به صورت بخش بخش ايجاد و توسعه يافته است. اين منجر به مديريت ازهم گسيخته و برنامه ريزي نادرست محيط دريايي مي شود. حفاظت از زندگي جانوران دريايي همگام با توسعه، پيشرفتي نداشته است.
بريتانيا تنها داراي سه منطقه حفاظت شده طبيعي و دريايي است.WWF در حال تدوين برنامه ريزي استراتژيك و يك روش اكوسيستمي براي مديريت است كه بايد در راس برنامه آينده دولت قرار گيرد.
جان براون ادامه مي دهد: WWF معتقد است كه تنها مصوبه (قانون) دريايي بريتانيا مي تواند راه حلي موثر براي بحران درياچه هاي ما باشد. اين مسئله تمامي دپارتمان هاي دولت را ملزم مي كند تا به مسئله حياتي بودن درياچه ها، نه تنها از جنبه زندگي جانوري، بلكه براي مقاصد اقتصادي واقف باشد. WWF قصد دارد تا امكان توسعه هاي ساحلي و دريايي از قبيل طرح هاي انرژي تجديدپذير را به منظور رونق اقتصادي بدون آسيب رساني به محيط دريايي فراهم سازد.

مد جديد همچنان قرباني مي گيرد
كشتار روباه ها به خاطر دم
بتازگي مد شده مردم دم روباه به ماشين ها يا حتي داخل منازلشان آويزان مي كنند. حتي مردم به بعضي از ماشين هايي كه در اين جاده تردد مي كنند هم دم روباه مي فروشند
000534.jpg
معصومه صفايي
عكس تزئيني است

صحنه اي نه چندان ناآشنا. لاشه حيواني پشمالو كنارجاده. به سرعت از كنارش مي گذريم. اول گمان مي كنيم طبق معمول شغال بيچاره اي نيمه شب قصد عبور از جاده را داشته و يك راننده خواب آلود و البته بي خيال كه به احتمال زياد به دليل سرعت بالا نتوانسته يا شايد نخواسته پايش رار وي پدال ترمز جفت و جور كند، به حيوان بخت برگشته زده و رفته است، اما آنچه در يك نگاه باعث تغيير نظرمان مي شود، عدم وجود دم در لاشه حيوان است. البته احتمال مي دهيم لاشه متعلق به يك خرگوش باشد. كنجكاوي ما را به عقب بازمي گرداند. لاشه اي توسي – قهوه اي با پوزه اي كشيده، پشت گوش ها همرنگ بدن است. ظاهرا لاشه مربوط به يك شاه روباه است؛ كمياب ترين روباه ايران و گونه اي در خطر انقراض.
از شواهد پيداست كه دم حيوان از بدنش جدا شده است. اثر شيء برنده در مقطع دم كاملا پيداست، اما دم قبل از مرگ جدا شده يا بعد از مرگ؟
جواب اين سئوال خيلي راحت نيست، اما حدس مي زنيم كه روباه در اثر تصادف مرده باشد و بعد از مرگ دمش توسط يك رهگذر به رسم يادگاري جدا شده باشد. در روزهاي بعد، دو لاشه ديگر هم در همان حوالي، يكي لابه لاي انبوه زباله ها و ديگري كنار جوي آب پيدا مي كنيم. شايد يك بيماري همه گير يا حتي يك انگل مشترك باعث مرگ و مير روباه ها شده باشد. البته در اين مورد بايد بررسي دقيق انجام بگيرد، اما صحبت هاي عضو شوراي يكي از روستاهاي همان حوالي (يزد) به تمام سئوال هايمان پاسخ مي گويد: جديدا مد شده مردم دم روباه بر ماشين ها يا حتي داخل منازلشان آويزان مي كنند. حتي مردم به بعضي از ماشين هايي كه در اين جاده تردد مي كنند هم دم روباه مي فروشند. چرا مگر دم روباه خاصيت درماني، چيزي دارد؟ نه، براي قشنگي ! و طبق معمول هيچكس معترض نيست، نظارتي هم كه وجود ندارد.
روباه هاي بيچاره به خاطر دمشان از دم تيغ مي گذرند و در اين ميان گاهي قرعه به نام شاه روباهي مي افتد كه اتفاقا مدت هاست به علت كشتار، جمعيتش بشدت كاهش يافته و به عنوان گونه اي در معرض خطر انقراض تحت حفاظت قرار دارد. البته اينكه واقعا تحت حفاظت قرار دارد يا نه و متولي اين امر كيست، بماند.
روباهي كوچك كه با دو نوار سياه در صورت كه ازچشم ها به طرف بيني امتداد دارند، مشخص مي شود. دمش بسيار بلند و پرمو است كه البته با رنگ يك دست توسي – قهوه اي از روباه معمولي با انتهاي دم سفيد تميز داده مي شود.
در شرايطي كه دنيا هر روز درصدد محدود كردن استفاده از اجزاي بدن حيوانات مختلف از پوست و شاخ و پنجه تا دندان و ناخن و چشم است و در جايي كه ديگر پوشيدن پالتو پوست نه تنها مايه فخر كه مايه شرمساري است، تازه در كشورمان آويختن دم روباه از ماشين و در و پنجره مد مي شود. استادي مي گفت: در مجلسي با يكي از دوستان انگليسي ام حضور داشتم كه خانمي با پالتوي پوست ببر از در وارد شد. او همسر يكي از صاحب منصبان دولتي بود. جلو آمد تا با ما باب صحبت را بگشايد. دوست انگليسي ام كه اتفاقا يكي از اكولوژيست هاي برجسته و اتفاقا آدم ركي هم بود، بي مقدمه رو به خانم كرد و گفت: خانم، شما هميشه لباس دست دوم مي پوشيد؟ واقعا ديدن دم آويزان يك حيوان جز جسد بي جان آن بيچاره تداعي كننده چه چيز مي تواند باشد.ما كه در دنيا از همه چيز عقب هستيم، اين هم يكي.
و اما مختصري درباره شاه روباه، گونه اي ناياب كه به علت داشتن پوست گرانبها بسيار مورد توجه شكارچيان پوست است. كوچكتر از روباه معمولي است، گوش هايش بزرگ و در قاعده بسيار پهن است. رنگ پشت گوش ها قهوه اي متمايل به خاكستري است. موهاي بدن انبوهند و رنگ موهاي پشت بدن خاكستري نقره اي با سايه قهوه اي و درناحيه ستون مهره ها كاملا قهوه اي و روي دم سياهرنگ است.
طول سرو تنه 40 تا 50 سانتيمتر و اندازه دمش به 41 سانتيمتر هم مي رسد. وزن اين حيوان حدود سه كيلوگرم است. شاه روباه در ايران در مناطق محدودي از شرق خراسان، كرمان، فارس، رباط پشت بادام يزد و اصفهان ديده شده است. اين روباه بسيار باهوش و بازيگوش است. او مي تواند مدت ها با سرعت 50 كيلومتر در ساعت بدود.
جمعيت اين گونه درحال حاضر در وضعيت بسيار وخيمي قرار دارد. كشتار و استفاده از طعمه هاي سمي نسل شاه روباه را در كشور با كاهش شديد مواجه كرده است. خطر انقراض، نسل اين گونه را هم تهديد مي كند.

رودهاي دنيا
000549.jpg
رود مي سي سي پي

بوميان اوليه اي كه در آمريكاي شمالي در كنار سواحل اين رود ساكن شدند، اين رود را مي سي سي پي يعني رود بزرگ ناميدند. اين رود از يك رودخانه بسيار كوچك از درياچه آيتاسكا در ايالت مينه سوتاي شمالي منشا مي گيرد و از تمام يا قسمت هايي از 31 ايالت آمريكا مي گذرد تا اينكه به خليج مكزيك مي ريزد.
اين رودخانه به طور كلي به دو قسمت بالايي و پاييني تقسيم مي شود و از شمال به جنوب به طول 3 هزار و 705 كيلومتر جريان دارد. از اين رود براي مقاصد تجاري – صنعتي و كشتيراني و كشاورزي و تفريحات استفاده مي شود.
رود مي سي سي پي و دشت هاي سيلابي وابسته به آن خانه جمعيت متنوعي از حيات وحش بوده كه حدودا شامل بيش از 400 گونه حيات وحش بوده؛ حداقل 260 گونه ماهي كه شامل 25 درصد از كل گونه هاي ماهي در آمريكاي شمالي است.مي سي سي پي بالايي ميزبان بيش از 50 گونه پستاندار است و حداقل 145 گونه از خزندگان و دوزيستان در اطراف مي سي سي پي بالا زندگي مي كنند. در مي سي سي پي پاييني بيش از 60 گونه صدف وجود دارد.40 درصد از پرندگان مهاجر ملي، بهار و پاييز از آن استفاده مي كنند و 60 درصد از تمام پرندگان آمريكاي شمالي كه شامل 326 گونه است از آن طي مهاجرت خود استفاده مي كنند.مهمترين گونه هاي پرندگان مهاجر را كه مي توان نام برد شامل اردك وحشي، مرغابي جره، اردك آبي، اردك دم دراز، اردك طوق دار، غاز كانادايي، كوثر (نوعي اردك)، پليكان، بلوبرد، يلو واربلر و مرغ دريايي دوكاكله است.
مي سي سي پي بالايي خانه يكي از باشكوه ترين پرندگان در جهان، عقاب گريت بالد، است. اين عقاب ها در سواحل مي سي سي پي بالايي فراوان هستند. آلاسكا و فلوريدا بيشترين تعداد اين پرنده را دارند. اين رود زيستگاه بسياري از ماهيان و حيوانات ديگر هم است، مثلا بيش از 100 گونه از ماهي هاي آب شيرين مانند گربه ماهي، قزل آلا، نيزه ماهي، پادل فيش، سگ ماهي، وال آيز، باس، سان فيش، گارفيش، كپور، بول هد قهوه اي و سياه و ماهي هاي ديگر كه اين ويژگي و تنوع بسيار باعث شده كه اين رود به يكي از باعظمت ترين و غني ترين مكان ها براي ماهيگيري درآيد.آهوي دم سفيد، بوقلمون وحشي، راسو، موش آبي و سمور دريايي هم از ديگر جانوران هستند. مي سي سي پي بالايي مخصوصا شامل گونه هاي در معرض خطر و نادر ديگري هم در ساحل زيباي خود هست. مي سي سي پي بالايي شامل دشت هاي مرطوب بزرگي است و همين طور يكي از وسيع ترين جنگل هاي چوب سخت (مثل بلوط و ماهون) در آمريكاي شمالي در آن قرار دارد.عريض ترين قسمت رود 30-20 مايل است كه در درياچه آيتاسكاست و عميق ترين قسمت در نيواورلند واقع شده كه 200 فوت است و در انتها اينكه باراني كه در درياچه آيتاسكا مي بارد، 90 روز بعد به خليج مكزيك مي رسد.

خبر
000570.jpg
گزش، خطر هميشگي
دانشگاه علوم پزشكي كاشان با هدف تعيين دقيق پراكندگي گونه هاي جانوري زهري از جمله عقرب در ايران و ارتقاي سطح آگاهي كارشناسان در پيشگيري از خطر جانوران گزنده، اقدام به برگزاري كارگاه پيشگيري، كنترل و درمان گزش جانوران زهري ايران كرد. در اين كارگاه جمعي از مسئولان، كارشناسان و پژوهشگران حضور داشتند. شركت كنندگاني نيز از شهرهاي كرمانشاه ، خرم آباد، اهواز، شهركرد، كرمان، سبزوار و ايلام در اين كارگاه دو روزه شركت داشتند. سال گذشته تنها در شهرستان كاشان۶۸ مورد عقرب گزيدگي و 4 مورد مارگزيدگي به وقوع پيوسته است. از خطراتي كه در طبيعت هر لحظه ما را تهديد مي كند گزش است. از گزش پشه و عنكبوت تا عقرب ومار كه البته تنها موارد خاصي از آن ممكن است خطرناك و در برخي موارد غير قابل جبران باشد. بنابراين وقتي عزم كوه و جنگل و بيابان مي كنيد، بهتر است حداقل اطلاعاتي درباره روش هاي پيشگيري، كنترل و درمان گزش جانوران زهري داشته باشيد. مثلا اينكه مارها به سه دسته سمي، نيمه سمي و غيرسمي تقسيم مي شوند كه باتوجه به خصوصيات ظاهري مثل كشيدگي مردمك چشم، باريك شدن يكباره انتهاي بدن و فلس هاي روي سر و حتي در بعضي موارد باتوجه به نوع گزش آنها مي توان انواع مارها را از هم تشخيص داد. مثلا مارهاي نيمه سمي براي گاز گرفتن تا جايي كه مي توانند دهانشان را باز مي كنند. چرا كه كيسه هاي زهري اين قبيل مارها در منتهي اليه آرواره هايشان قرار دارد. اگر در طبيعت احتمالا دچار مار گزيدگي شديد، ضمن انجام كارهاي اوليه در مراجعه به پزشك، در صورت امكان مار مهاجم را نيزهمراه خود ببريد. با اين كار، كمك بزرگي به پزشك معالج خود كرده ايد.
آيا بچه پاندايي در راه است؟
پانداي زيباي باغ وحش ملي واشنگتن بار ديگر نشانه هايي از بارداري را نشان مي دهد. محققان باغ وحش پانداها مي گويند: پانداي بزرگ اين مركز مي يانك ممكن است باردار باشد، البته اگر تظاهر به باردار بودن نكند.
آنها در توضيح اين موضوع مي گويند: افزايش سطح هورمون پروژسترون در خون مي يانك نشان مي دهد كه او باردار است، اما اسكن هاي انجام شده از بدن او چنين چيزي را ثابت نمي كند. در بدن مي يانك هيچ جنيني ديده نمي شود.البته اين نكته را هم بايد مدنظر داشت كه رشد جنين پانداها در هفته آخر طول دوران بارداري صورت مي گيرد، اما افراد باتجربه اين مركز معتقدند ما نبايد منتظر سورپرايز باشيم، چرا كه ما اثري از جنين نمي بينيم.
با اين حال اين گزارش مي گويد: افزايش در ميزان سطح هورمون مي يانك يا دال بر بارداري اوست كه در اين صورت او تا 50-40 روز ديگر مادر مي شود يا بارداري كاذب است كه بعد از طول اين مدت شك و ترديدها برطرف مي شود.روي مي يانك در 11 مارس تلقيح مصنوعي صورت گرفت. پدر اين جنين احتمالي، تيان تيان نام دارد.سارا تيلور، سخنگوي باغ وحش ملي پانداها مي گويد: اگر بچه پاندايي در كار باشد، وقتي متولد شد،يا بلافاصله بعد از تولد يا بعد از يكي دو سال به چين باز مي گردد.
بچه خارپشت هاي جنگجو
وقتي يك بچه خارپشت به دنيا مي آيد درك اين مسئله كه جنسيت آن نر است يا ماده بسيار مشكل است. كارشناسان باغ وحش ملي واشنگتن اين را يك نكته جالب توجه مي دانند. اين دانشمندان مي گويند تصميم دارند جنسيت نوزادان تازه متولد شده را به منظور تحقيقات علمي از روي رشتهDNA استخراجي از خارهايشان مشخص كنند. اندام تناسلي نوزادان خارپشت كاملا داخلي است و امكان تعيين جنسيت آنها تا حدود 6هفتگي غيرممكن است. ظاهر و سرووضع يك خارپشت جوان ممكن است ماده باشد، اما در حين جفت گيري وقتي به طرف خارپشت ماده اي كه از قبل جنسيت آن را تعيين كرده ايد، كشيده مي شود، اين واقعيت را روشن مي كند كه او نر است. يك خارپشت نوزاد حتي در بدو تولد قدرت اين را دارد كه حالت تدافعي به خود بگيرد يعني خارهايش را سيخ و خودش را جمع كند. نوزادان خارپشت ها كه تاكنون كمتر به آنها توجه شده، موجودات بسيار جالب و به لحاظ رفتاري بسيار ناشناخته اند.

شيرهاي طلايي تامارين
شيرهاي طلايي تامارين از گروه حيوانات تهديد به خطر انقراض شديد به گروه حيوانات تحت خطر انقراض نقل مكان كردند. اين موضوع در ليست قرمز IUCN در مورد گونه هاي در حال انقراض گفته شده است. اين گونه كه بومي برزيل است، تنها پريمات – نخستيان – است كه توانسته يك طبقه خود را در ليست جانوران تحت خطر پايين بكشد. اين يك موفقيت بزرگ برايWWF به حساب مي آيد. تنها 30 سال پيش، شير طلايي تامارين در معرض انقراض قرار داشت.
در سال 1971 نيز كه WWF به همراه ديگر شركت ها و موسسات همكارش براي اولين بار در برزيل مشغول به كار شد، تعداد اين پريمات  ها كمتر از 200 عدد در حيات وحش بود.
بعد از يك كار حفاظتي خستگي ناپذير و گذشت بيش از 30 سال، هزارمين بچه تامارين در طبيعت در مارس۲۰۰۱ به دنيا آمد.
وجود يك سوم اين جمعيت به خاطر برنامه هاي اجرايي WWF در اين راستا است كه حيوانات متولد شده در باغ وحش را به حيات وحش برگردانند، اگرچه WWF نمي تواند ادعا كند كه اين برنامه را به تنهايي اجرا كرده است.
چرا كه در اين ميان WWF – UK به مدت 6 سال به صورت دائم و در همه جا به كمك اين ارگان در حفظ بقاي اين موجود آمده است. به هر حال، هنوز هم با طبقه بندي جديد توسط IUCN ، شير طلايي تامارين جزو حيوانات تحت خطر است.
تحقيقات نشان مي دهد كه 2 هزار عدد از اين جانور بايد وجود داشته باشد تا با اطمينان بتوان گفت كه از تحت خطر بودن هم گريخته اند و اين يعني يكهزار عدد ديگر هم به دنيا بيايند كه قاعدتا بايد براي اين تعداد 30 سال ديگر نيز انتظار كشيد! در ضمن براي اين كار بايد وسعت زيستگاه  آنها نيز از 17 هزار هكتار به عدد 25 هزار هكتار برسد.
از آنجايي كه مناطق جنگلي اقيانوس اطلس بسيار كم شده اند، بنابراين WWF و همكارانش قصد دارند كه جنگل ها و راه هايي به وجود بياورند كه اين زيستگاه هاي قطعه قطعه شده را يكي كند. به هر حال آبگير رودخانه Sao joao كه جايگاه منشا و تعداد بالايي از اين جانوران بايد تحت محافظت كامل باشد.
WWF- ULC نقش اصلي را در جلوگيري از انقراض اين حيوان بازي مي كنند و ليست IUCN نشان مي دهد كه برنامه ها به درستي پيش رفته است ولي نبايد فراموش كرد كه اين جانور هنوز تحت خطر است و ما راه درازي براي حفظ آنها داريم.
محافظت و نگهداري بسيار طول مي كشد و طولاني تر از آن برگرداندن جانوري به طبيعت است كه به مرز انقراض رسيده است.

حيات وحش ايران
خفاش جنگلي كوچك
000525.jpg
گونه:Nyctalus leisleri
جنس: Nyctalus
خانواده: خفاش هاي معمولي
VESPERTILIONIDAE
راسته: خفاش ها CITIROPTERA
رده: پستانداران MAMMALIA
شباهت زيادي به خفاش جنگلي معمولي دارد ولي جثه آن كوچك تر است .موهاي پشت قهوه اي رنگ و ته آنها تيره و موهاي زير بدن سفيد است. اندازه طول سر و تنه اين گونه۵۴ تا۶۴ ميليمتر است و وزن آن به 20گرم مي رسد. خفاش جنگلي كوچك، بيشتر در غارها، ساختمان هاي متروكه و سوراخ درختان واقع در مناطق جنوبي درياي خزر زندگي مي كند. در ايران نيز وجود آن از منطقه سما واقع در جنوب چالوس گزارش شده است. عادات اين گونه شبيه خفاش جنگلي معمولي است.

محيط زيست
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
علمي
شهر آرا
|  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  علمي  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |