پنجشنبه ۹ تير ۱۳۸۴ - - ۳۷۳۶
پيراهن هاي بيشتري كه پاره شده
توخواه از سخنم پندگير و خواه ملال
001089.jpg
محمد مطلق
برخي از والدين بويژه پدران در ساعاتي خاص از شبانه روز براي خانواده مراسم نصيحت دارند. در چنين شرايطي مهمترين دغدغه والدين نگراني از بي تجربگي ها و خطاي فرزندان است
شايد شما هم با ما هم عقيده باشيد كه نوشتن از يك پديده عيني بارها ساده تر از موضوعات ذهني است، البته خواندن هم از اين قاعده خارج نيست يعني شما خوانندگان ايرانشهر بيشتر ترجيح مي دهيد يك گزارش در مورد خيابان و احتمالا يك خيابان خاص بخوانيد تا يك مطلب انتزاعي در مورد نصيحت و پيامدهاي نصيحت نابجا، اما شايد بازهم شما با ما هم عقيده باشيد كه مشكلات و مسائل ذهني و مفهومي، ريشه اي تراز موضوعات ملموس و عيني است. گاه ما از اين دست مشكلات بي اطلاعيم، حوصله مطالعه و كنكاش براي دفع آن نداريم و اساسا برايمان فاقد جذابيت است، ضمن آنكه به يك حكم قطعي و تعريف بي عيب و نقص رسيدن هم مشكل است، حتي براي نظريه پردازان و متخصصان . بنابراين به شما حق مي دهيم اگر نخواهيد اين گزارش را كه در مورد پند و اندرز نابجاست، بخوانيد.بويژه آنكه اين روزها تنور بحث پيرامون فرزندان داغ شده است.
نصيحت در ادبيات
نصيحت در ادبيات را از چند زاويه مي توانيم بررسي كنيم؛ اول معناي دقيق اين واژه: واژه نصيحت را خيرخواهي خالصانه معنا كرده اند. در اين مورد نوشته اند: نصيحت به معناي خالص است چنانچه عسل ناب را عسل ناصح مي گويند يا نصحت الجلد به معناي رفو و قابل استفاده كردن لباس است. نكته اي كه از هر دو معناي لغوي ياد شده استفاده مي شود، اين است كه نصيحت و خيرخواهي خالصانه با انگيزه اصلاح و ساماندهي انجام مي پذيرد و ناصح شخص خيرخواهي است كه با انگيزه خيرخواهي براي اصلاح امور تلاش مي كند.
نصيحت در ادبيات نيز جايگاه ويژه اي دارد چنانچه بخش اعظمي از ادبيات كلاسيك جهان بويژه ادبيات ايران را ادبيات پندآموز و نصيحت گرا مي خوانند يعني كاربرد دقيق اصطلاح نزد منتقدان ادبي نيز همين است. بنابراين خود اين بخش را هم مي توان به دو قسمت مجزا تقسيم بندي كرد؛ اول نصيحت در ادبيات و دوم ادبيات نصيحت گرا.
افلاطون به عنوان شاخص ترين فيلسوف متافيزيك كسي است كه تمامي ادبيات را در خدمت آموزش و نصيحت تعريف مي كند و اصلا جايگاه ديگري جز آن براي ادبيات و هنر قائل نيست، اما اديباني كه با اين نگاه شروع به نصيحت كردن ديگران كرده اند، اغلب در نوشته هاي خود دچار تناقض گويي هايي نيز شده اند. به عنوان مثال سعدي شيرازي در دو شعر مجزا ،دو رويكرد متناقض را نسبت به اين مسئله از خود نشان مي دهد. در جايي مي گويد:
بگفتا من گلي ناچيز بودم‎/ وليكن مدتي با گل نشستم /كمال همنشين در من اثر كرد / وگرنه من همان خاكم كه هستم
نصيحت، پند و اندرز كه مهمترين شاخصه اثرگذاري در تربيت است، در اين بيت به صورت هم نشيني جلوه مي كند اما سعدي در جاي ديگري مي فرمايد: تربيت نااهل را چون گردكان برگنبد است
نصيحت در خانه
پديده نصيحت درخانه، بيش از ساير بخش هاي اجتماع رواج دارد و شايد دليل آن را هم بتوان در صميمت اعضاي خانواده با هم جست وجو كرد و اينكه همه دلسوز يكديگرند و دوست دارند هر لحظه موقعيت خود را ارتقا دهند، چرا كه سرنوشت همه آنها به هم پيوسته است؛ چنانچه براي خانواده در كل مي  توان يك شخصيت قائل شد. اما در اين ميان كارشناسان نسبت به افراط در نصيحت هشدار مي دهند. آنها اعتقاد دارند پافشاري در پند و اندرز دادن مي تواند رابطه ها را تيره كند و احساس طغيان را در جوانترها برانگيزاند.
كارشناسان علوم تربيتي همواره شرايط زماني و مكاني نصيحت را مورد تاكيد قرار داده اند. آنان در مصاحبه ها و مقالات پرشمار خود والدين را از پديد آوردن سرخوردگي در فرزندان برحذر داشته اند. پرهيز از چنين فرآيندي تنها در شرايطي حاصل مي شود كه درك درست و متقابلي از شرايط روحي فرزندان وجود داشته باشد. همچنين روان شناسان خانواده، انعطاف پذيري پدران و مادران را متذكر مي شوند. اين گروه عقيده دارند اگر والدين دريابند كه با نرم خويي مي توان نتيجه بهتري گرفت، از بروز اكثر مشكلات روحي فرزندان جلوگيري مي شود.
اين در حالي است كه برخي از والدين بويژه پدران در ساعاتي خاص از شبانه روز براي خانواده مراسم نصيحت دارند. رضا نعيمي  شهروند تهراني در اين باره مي گويد: البته الان مردم همه درگير كار و انواع و اقسام مشغله ها هستند و ديگر وقتي براي نصيحت كردن باقي نمي ماند، اما پيش از اين در بسياري از خانواده ها رسم بودكه پدر معمولا پس از غذا طوري كه همه اعضا حاضر باشند، شروع به نصيحت كردن مي كرد، خود من به ياد دارم كه معمولا پدرم اين كار را مي كرد و تمام حرفش هم اين بود كه درس بخوانيد و نگذاريد زحماتي كه براي شما مي كشم، به هدر برود.
در چنين شرايطي دو انگيزه بسيار مهم باعث نصيحت كردن مي شود؛ يك انگيزه نگراني به واسطه دغدغه اي كه در منزل پيش آمده است كه معمولا در چنين موقعيتي فرزندان سر به زير انداخته و از خداوند مي خواهند كه هر چه زودتر صحبت هاي پدر تمام شود تا اجازه گريز از آن وضعيت تلخ را پيدا كنند و دوم انگيزه شادماني به دليل موفقيتي كه شامل حال فرزندان شده است. در اين وضعيت معمولا بچه ها بلافاصله پس از حرف هاي پدر دنبال سخن او را گرفته و به او اطمينان مي دهند كه خيالش راحت باشد، اما باز دوست دارند به جاي نصيحت، تعريف و تمجيد بشنوند. نعيمي شهروند تهراني در اين باره عنوان مي كند: همانطور كه عرض كردم، الان سبك زندگي ها بويژه در تهران به گونه اي است كه وقتي براي والدين باقي نمي ماند كه بنشينند و مراسم نصيحت بگيرند، اما مصيبت اينجاست كه در همان فرصتي هم كه به دست مي آيد، دست به چنين كاري مي زنند، آن وقت به اعتقاد من فرصتي هم براي جبران كردن نيست و رابطه ها در بالاترين حد خود مخدوش مي شود. شاعر چه زيبا گفته است:  هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد. ما اگر جايگاه درست و ميزان دقيق نصيحت و انواع آن را بلد نباشيم، چه بسا كه به جاي گرفتن يك نتيجه مطلوب، زحمت هم بيافرينيم.
كارشناسان علوم تربيتي مي گويند نصيحت صرفا نصيحت كلامي نيست، گاه لازم است بزرگترها سكوت كنند تا كوچكترها در خود فرو بروند و خود به نتيجه برسند، بنابراين نصيحت، لزوما به معناي حرافي و از حد گذراندن سخن نيست، به علاوه عمل شخص و نوع برخورد او مي تواند تاثيرگذارتر از حرف زدن باشد.
يكي از مهمترين شرايط نصيحت، مقبوليت ناصح و نيز عمل كردن خود او به محتواي نصيحت است. به قول معروف رطب خورده نمي تواند منع رطب كند. وقتي والدين بچه هايشان را نصيحت مي كنند كه مثلا با رفيق ناباب نگرد يا دو دستي به كلاه خودت بچسب، آيا خود جزو عمل كنندگان به اين عبارات نغز هستند يا خير؟ و اما نكته ديگري كه راجع به نصيحت در خانواده ها مي توان مطرح كرد، مقايسه فرزندان با ديگران در قالب اندرز است كه نتيجه مخربي دارد.
بيچاره! پسر حسن آقا را نگاه كن، فكر مي كني الكي دكتر شده، شب تا صبح پاهايش را تا زانو داخل آب سرد مي گذاشت كه خوابش نبرد و درس بخواند، همين حسن آقاي... آنوقت هم كه قربانش بروم نان براي خوردن پيدا نمي شد، بچه ها چه مي فهميدند دوچرخه چند تا چرخ دارد؟ عيد به عيد يك بار برنج و رشته مي خوردند كه مثلا جشن گرفته اند. هي هي! الان صبح كله سحر تا بوق... مي زنيم بيرون و هزار جور حرف ناحساب مي شنويم كه آقازاده ها درس بخوانند. درس كيلويي چند من است؟ فردا، پس فردا كه گرگ پير شديم و خرگوش ها به ريشمان خنديدند، مي گويند بفرما خانه سالمندان. اي خاك بر سر ما كه تا بچه بوديم پدر ومادر توي سرمان زد، حالا هم كه پدر و مادر شده ايم بچه ها مي زنند توي سرمان. آيا به نظر شما در خلال اين عبارات هيچ نشانه اي از نصيحت وجود دارد؟ اگرچه با قاطعيت مي توان گفت، اين جملات كه معمولا همه ما با آن آشناييم نصيحت نيستند،  اما از نظر ادبيات شفاهي ارزش ويژه اي دارند. به اين معني كه والدين با قرار گرفتن در چنين وضعيتي ذهنيت سيالي پيدا مي كنند و تمام داشته ها و اندوخته هاي خود را از انواع و اقسام ضرب المثل ها، حكايات، اشعار و جملات نغز حكيمانه به رخ مي كشند. راست گفته اند كه ادبيات و هنر در موقعيت هاي بحراني و اوضاع نامساعد، فرصت شكوفايي پيدا مي كند!
نصيحت يا تخريب شخصيت
مطمئنا عبارتي زيباتر از فرموده علي(ع) نخواهيد يافت كه فرمود: نصيحت و خيرخواهي به صورت علني،
عيب جويي و سرزنش كردن است. اين فرموده، هم در محيط خانواده و هم در اجتماع قابل بررسي است، بويژه زماني كه رابطه مردم و مسئولان را در نظر داشته باشيم. امام حسن عسكري (ع) نيز در اين باره مي فرمايد: كسي كه برادرش را پنهاني موعظه كند، به او ارج نهاده و كسي كه آشكارا اندرز دهد، او را تحقير كرده است.
پس يكي از شرايط نصيحت در منابع ديني و تربيتي، آبروداري به شكل پنهان ماندن نصيحت است، درحالي كه برخي دوست دارند براي به رخ كشيدن ميزان فهم و شعور خود، ديگران را آشكارا نصيحت كنند و اين اتفاق در چارچوب خانواده به مراتب فاجعه آفرين تر است. يك كارشناس تربيتي در اين باره مي گويد: قاعدتا ما وقتي تصميم مي گيريم يكي را نصيحت كنيم،  به اين معناست كه تجربه هاي خود را در اختيار او مي گذاريم تا اگر خواست از آنها براي ارتقاي شخصيت، رفتار و منش خود استفاده كند، اما اين لزوما بدان معنا نيست كه تجربه هاي ما حتما به درد او خواهد خورد و او هم مجبور است از آنها استفاده كند. پس اگر نگاه ما اين باشد كه طرف مقابل هم داراي شعور است آنقدر بر نصيحت خود اصرار نمي كنيم. به قول معروف من آنچه شرط بلاغ است با تو مي گويم تو خواه از سخنم پند گير، خواه ملال.
حتي اگر نصيحت شونده فرزند خودمان باشد، ما كه قرار نيست او را يك سنگ فاقد شعور تصور كنيم و به هر زبان بخواهيم متقاعدش كنيم. علاوه بر گفتن، روش هاي ديگري هم براي تصحيح رفتارها وجود دارد كه بهترين آنها عمل خود ماست و موضوعي كه اينجا پيش مي آيد مخفي كردن نصيحت است كه باز در راستاي ذي شعور دانستن افراد مي توانيم چنين رويكردي پيش بگيريم.
اين كارشناس اعتقاد دارد اگر ما ديگران را داراي احساس، تفكر، شخصيت و هوشمندي بدانيم، آشكارا و بي پرده در حضور ديگران به نصيحت كردن و اندرز دادنشان نمي پردازيم.

توريسم و تاكسي داري
001101.jpg
فرهنگ را با دو لايه پوسته و هسته آن مي توان تعريف كرد. هسته فرهنگ، بخشي از فرهنگ هر ملت است كه توريست با اولين برخورد در خيابان هاي شهر، نشستن در تاكسي، مترو و به هنگام خريد متوجه آن نخواهد شد، بلكه اين لايه ژرف فرهنگي در تعامل پي در پي عميق فردي فرصت ظهور و بروز پيدا مي كند؛  عدالتخواهي يك ملت، باورهاي ديني و آئيني، حس انساندوستي و نوع دوستي و ... مسائلي از اين دست هستند، اما پوسته فرهنگ دقيقا همان چيزي است كه در اولين برخورد يك توريست غريبه در ذهن او شكل مي گيرد. نوع پوشش، رعايت ادب در مراودات به هنگام خريد، احوالپرسي، كمك خواستن و اهميت دادن به بهداشت و .... بنابراين پوسته فرهنگ را مي توان به ميزان درك توريست از آن فرهنگ سنجيد و شايد به همين دليل در برخي كشورها وزارت فرهنگ را وزارت فرهنگ و توريست تعريف كرده اند كه نمونه بارز آنهم كشور همسايه ما تركيه است؛ كشوري كه سال گذشته توانست جايگاهي جهاني در اين زمينه يعني صنعت توريسم به دست آورد.
از اين بحث مي توان يك نتيجه جالب و ظريف هم گرفت و آن اينكه دولت ها نمي توانند مستقيما هسته فرهنگ ملت ها را تحت تاثير قرار دهند و در آن تغييراتي به وجود آورند، چرا كه تنها روح تاريخي يك ملت در گذر از نشيب و فرازهاي تند و آرام مي تواند چنين كند، اما به همان اندازه كه هسته فرهنگ دور از دسترس دولت هاست، هسته آن مستقيما تحت تاثير نگرش، برنامه ريزي ها و امكانات دولتي است.
حال اگر بگوييم مسئولان ذي ربط در كشور ما چنين تحليلي ندارند يا اساسا از جايگاه توريست و ارتباط عميق آن با فرهنگ بي اطلاعند، اندكي دچار بي انصافي شده ايم، اما واقعيت اين است كه تاكنون نگاهي جدي را شاهد نبوده ايم و قدمي اصولي و تاثير گذار هم برداشته نشده است، يعني رونق و ساماندهي مظاهر و پوسته فرهنگ براي جذب توريست و جذب توريست براي شكيل تر شدن پوسته فرهنگي. بايد پيش تر از اينها به فكر مي بوديم، ولي خبر تجهيز آژانس ها به تاكسي هاي توريستي هم در نوع خود اقدام مهم و نويدبخشي است. اهميت اين موضوع زماني آشكار مي شود كه مسئولان فرهنگ و توريسم فرانسه از تاكسي داران تحصيلكرده ايراني به دليل برخورد درست با توريست تشكر مي كنند و اينكه تا چه اندازه موجب رونق اين صنعت در فرانسه شده اند.در خبري كه از آن ياد كرديم،
ابراهيم پورفرج، رئيس هيات مديره جامعه تخصصي تورگردانان ايران گفته است: طرحي به آقاي مرعشي، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري پيشنهاد كرده ايم كه بر اساس آن تعدادي ماشين تورگرداني با ظرفيت هاي مختلف 5 تا 20 نفره خريداري شود و با شرايط مناسب در اختيار آژانس ها و تورگردان ها قرار گيرد.
وي گفته است در حال حاضر در كشور ما ماشين مناسب براي گردشگران توريست وجود ندارد، لذا پيشنهاد اين طرح، هم از سوي سازمان توسعه تجارت ايران و هم از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مورد موافقت قرار گرفته و ما منتظر اقدامات بعدي هستيم.
وي در خصوص صنعت توريسم، سه ركن آژانس، حمل و نقل و هتل را مهم و اساسي دانسته است كه بدون وجود آنها اين صنعت معنا و مفهومي ندارد.
البته پس از حل مشكل آژانس، حمل و نقل و نيز نظارت بر نوع برخورد هتلداران و پرسنل خدماتي آنها، بايد به فكر يك فرهنگسازي عميق در حوزه تعامل درست و حساب شده با توريست بود.

امروز
وقتي پير مي شويم
001092.jpg
مسئولان بايد هر چه سريع تر مقدمات جلوگيري از بحران سالخوردگي و پيرسالي را فراهم كنند، اين را ما نمي گوييم، آمارها و اعداد و ارقام نشان مي دهند. طي سالهاي اخير با كنترل علمي رشد جمعيت در ايران كه اكنون با نرخ رشد جمعيتي كشورهاي توسعه يافته پهلو  به پهلو مي زند و نيز بالا رفتن ميزان اميد به زندگي، مسائل در ارتباط با جوانان از جمله بحران جواني، اوقات فراغت جوانان، امكانات دانشگاهي براي تحصيل جوانان و...در حال تبديل به مسائل پيرسالان و سالخوردگان است.
آمار جديد سازمان مركزي اطلاعات آمريكا (سيا) كه بتازگي منتشر شده گوياي اين مدعاست. اين گزارش مي گويد، آمار رشد جمعيت ايران در سال 2005 كمتر از يك درصد يعني 86/0 درصد تخمين زده مي شود.
همچنين آمده است نرخ رشد جمعيت ايران نسبت به ساير كشورهاي خاورميانه پايين تر بوده و به نرخ رشد كشورهاي پيشرفته نزديكتر شده است. بر اين اساس نرخ رشد جمعيت آمريكا 92/0، استراليا 87/0، آلمان صفر ، فرانسه 37/0، انگلستان 28/0، روسيه 37/0، چين 58/0 و ژاپن 05/0 درصد است. در اين گزارش مي خوانيم ميانگين سني جمعيت ايران در سال جاري 23/24 سال بوده كه 68 درصد در فاصله سني 64-15 و 1/27 درصد نيز زير 14 سال هستند.
نگاهي به آمار مرگ و مير كودكان، مهاجرت و در نهايت اميد به زندگي نيز جالب توجه است؛ كاهش مرگ و مير كودكان به دليل بالا رفتن استانداردهاي پزشكي به 58/41 مرگ به ازاي هر هزار تولد و نيز كاهش مهاجرت به 64/2 از هر هزار نفر ايراني و افزايش اميد به زندگي به 96/69 سال براي مردان و 4/71 سال براي زنان، همه و همه تصوير شفافي از آينده بافت جمعيتي كشور را پيش روي ما قرار مي دهند.
به زبان ساده تر زاد و ولد در حال كاهش چشمگير و مرگ و مير در حال طي كردن سير نزولي است، همچنين اميد به زندگي به خاطر توسعه در حوزه هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي از جمله بهداشت، احساس امنيت و... در حال افزايش است. پژوهش هاي مختلفي كه در اين زمينه انجام گرفته نشان مي دهند، كشور ما در سال 2050 جمعيتي پير و سالخورده خواهد داشت.
بنابراين از همين حالا بايد به فكر مسائل و مشكلات اساسي آن زمان بود، زيرا در غير اين صورت نه تنها نخواهيم توانست افتخار كنيم كه به شاخصه اي ديگر از توسعه يافتگي دست پيدا كرده ايم، بلكه چنين موقعيتي مي تواند عملا تبديل به يك تهديد جدي شود.
۱ - بايد توجه داشت براي برنامه ريزي در زمينه جمعيت، زمان 40-35 ساله اصلا زماني طولاني محسوب نمي شود.
۲ - به نظر مي رسد برنامه ريزان و سياستگذاران در همه حوزه ها بايد نگاهي جدي به بافت و تركيب جمعيتي در سالهاي آتي داشته باشند، چرا كه در غير اين صورت بسياري از انرژي ها، برنامه ها و هزينه ها هدر خواهد رفت.
به عنوان مثال توسعه فضاهاي آموزشي اگر چه اكنون امري حياتي به نظر مي رسد، اما طي سالهاي آينده به دليل رشد منفي جمعيت دانش آموزان و دانشجويان، عملا كمتر مورد توجه خواهد بود.
۳ - شايد معتقد باشيد تامين نيروي كار و تامين نيروي انساني طي آن سالها به مديران همان سالها ارتباط پيدا مي كند.
اما تجربه ديگر كشورها نشان داده است احتياج به نيروي كار تا چه اندازه مي تواند بدنه كشور را تحت فشار قرار دهد و حتي مسئولان به ناچار مجبور به تغيير بافت جمعيتي شوند، بسياري از كشورهاي اروپايي را مي توان در اين زمينه مثال زد.
۴ - عدم توجه به نيازهاي سالخوردگان و پيرسالان نه تنها امنيت رواني و جسمي آنها را به خطر مي اندازد و عملا اميد به زندگي را تبديل به شاخصه اي براي ياس مي كند، ديگر اقشار اجتماعي را هم تحت فشار قرار داده و حوزه آسيب هاي اجتماعي را جابه جا مي كند. در اين زمينه مرور حساسيت هاي كشورهاي توسعه يافته خالي از لطف نيست؛ شهرك هاي سالمندان، خانه هاي هوشمند براي سالمندان، اولويت هاي قانوني براي سالمندان و...
نبايد يادمان برود ما هم روزي پير مي شويم. از قديم گفته اند پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بركت خانه اند. اين حكمت عاميانه يادمان باشد: شايد فردا دير است.

خبر
001074.jpg
تهران ميزبان بهداشت خانواده
جشنواره آسيايي بهداشت خانواده دي ماه امسال در تهران برگزار مي شود. به گزارش خبرگزاري فارس اين جشنواره به سعي جهاد دانشگاهي واحد علوم پزشكي ايران اجرا مي شود. رئيس جهاد دانشگاهي واحد علوم پزشكي دانشگاه ايران در اين باره مي گويد: در راستاي تحقق برنامه هاي پژوهشي مندرج در برنامه توسعه فرهنگي، اقصادي و اجتماعي جمهوري اسلامي ايران مبتني بر مشاركت بخش خصوصي و با عنايت به استقبال كم نظير پژوهشگران ايراني از نخستين جشنواره علمي بهداشت خانواده ، اين جشنواره در دومين سال با گسترش حوزه جغرافيايي به صورت آسيايي برگزار مي شود.
كاظمي آشتياني معتقد است كه تلاش براي استفاده از تجربيات علمي - پژوهشي كشورهاي آسيايي در حوزه سلامت و تشويق محققان و پژوهشگران حوزه سلامت با گسترش پژوهش هاي كاربردي از ديگر اهداف برگزاري اين جشنواره است.
او هدف جشنواره را برقراري ارتباط بين پژوهشگران داخلي و خارجي در حوزه سلامت، ارتقاي سطح آگاهي هاي عمومي در اين حوزه و ايجاد زمينه برقراري ارتباط علمي بين پژوهشگران ايراني و خارجي دانسته و معتقد است با دعوت از كليه انديشمندان و پژوهشگران رشته هاي بهداشت،  عفوني، تغذيه، پزشكي اجتماعي و ... براي شركت در اين جشنواره در واقع اهداف جشنواره، عملي مي شود.
گفتني است كه مجموع جايزه پنج نفر برتر بخش آسيايي جشنواره، 15 هزار دلار است و در بخش نفرات برتر ملي نيز به سه نفر مجموعا 15 سكه بهار آزادي به همراه لوح يادبود هديه مي شود.
001044.jpg
۲۰ هزار نفر خانواده يكجانشين
معاون توسعه و عمران سازمان امور عشايري كشور گفت: تا پايان برنامه چهارم توسعه، 20 هزار خانوار عشايري در كانون هاي عشايري 23 استان كشور اسكان مي يابند. دكتر حسين عباسي معروفان، عصر روز دوشنبه در ماكو افزود: از اين تعداد خانوار عشايري، 4 هزار نفر در سال جاري و بقيه نيز تا پايان برنامه چهارم در كانون هاي عشايري خودجوش و برنامه ريزي شده اسكان داده خواهند شد.
وي اضافه كرد: در سالهاي گذشته اسكان عشاير در كانون ها و سايت هاي برنامه ريزي شده موفق تر از كانون هاي خودجوش بوده است.
وي گفت: در 10 سال گذشته 45 هزار خانوار عشايري در 450 كانون عشايري اسكان داده شده اند كه 260 سايت از اين سايت ها را كانون هاي برنامه ريزي شده تشكيل داده است.
عباسي معروفان همچنين از آغاز مرحله دوم مطالعات جامع مناطق عشايري خبر داد و افزود: در اين مرحله نيز طرح مطالعه براي شناسايي كانون هاي اسكان عشاير در 23 استان كشور ادامه مي يابد.
وي ادامه داد: با تكميل مطالعات، عمليات اجرايي ساخت كانون هاي اسكان عشاير در طول برنامه چهارم توسعه آغاز مي شود.
وي اعتبار اختصاص يافته براي مرحله دوم مطالعات جامع مناطق عشايري كشور را 7 ميليارد ريال ذكر كرد.
001071.jpg
بزرگترين هتل ايران لب كارون
عبدالحميد حرمتي، رئيس اتحاديه هتلداران اهواز در گفت و گو با خبرنگار اجتماعي فارس گفت:  بزرگترين هتل ايران كه 32 طبقه و 506 اتاق دارد و 9 طبقه آن براي خدمات عمومي ساختمان و 23 طبقه ديگر براي اسكان مسافران در نظر گرفته شده در هر طبقه 22 اتاق خواهد داشت.
حرمتي خاطرنشان كرد: اين هتل در ساحل كارون روي پلي معلق و قديمي ساخته خواهد شد و براي ديده شدن چشم انداز شهر اهواز و رودخانه كارون، آسانسورهايي شيشه اي در نظر گرفته شده است. همچنين رستوران گردان در آخرين طبقه از ديگر زيبايي هاي اين هتل خواهد بود.
وي با اشاره به اينكه براي طراحي اين هتل، شركت هايي از هنگ كنگ، آلمان و استراليا اعلام آمادگي كرده اند، گفت: مجوز اوليه ساخت اين هتل از شهرداري و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اخذ شده و ما منتظر دريافت مجوز نهايي از سوي شهرداري هستيم.
رئيس اتحاديه هتل داران اهواز افزود: 85 درصد منابع اجرايي ساخت اين هتل از محل اعتبارات ذخيره ارزي و تسهيلات سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و 15 درصد از سوي بخش خصوصي فراهم مي شود. وي با اشاره به اينكه بر اساس برآوردهاي اوليه هزينه ساخت اين هتل 20 ميليارد تومان در نظر گرفته شده است، افزود: در حال حاضر رقم پيش بيني شده براي ساخت اين هتل 20 ميليارد تومان است، اما ممكن است شركت كنندگان در مناقصه قيمت هاي كمتر يا بيشتري را پيشنهاد دهند.
خوزستان با وجود پتانسيل بالاي گردشگري و مصائبي كه در هشت سال جنگ تحميلي بر آن رفته به هواي تازه اي براي تنفس و بالندگي احتياج دارد.

تهرانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
شهر آرا
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |