شنبه ۱۸ تير ۱۳۸۴
هنر
Front Page

گفت وگو با تهمينه ميلاني نويسنده و كارگردان فيلم «زن زيادي»
سينماي قصه گو را دوست دارم
فيلم هاي تهمينه ميلاني هميشه جنجال برانگيز بوده اند، چرا كه هميشه طرفداران و البته مخالفان سرسخت خود را دارند. از اولين فيلمي كه ساخته شانزده سال مي گذرد و او هنوز دغدغه اش زنان و مسائل و مشكلات مربوط به آنها است، فيلم هايي كه هر چه قدر به مذاق زنان خوش مي آيد اما برخي مردان رسماً  از اين فيلم ها گريزان هستند. به بهانه سينماي ميلاني و دغدغه هايش و البته زن زيادي با او به گفت  وگو نشسته ايم.
مارگريت شاه نظريان
000957.jpg
* طي اين شانزده سالي كه از كار شما در عرصه فيلمسازي مي گذرد، نكته جالب اين است كه فيلم ها با آن كه لحن هاي متفاوتي داشته اند، اما همه با موضوع و محوريت زن بوده اند، اين تداوم و در واقع اين توجه به مسائل زنان از كجا مي آيد؟
- در فيلم اولي كه ساختم يعني بچه هاي طلاق آن قدر به اين مسأله آگاه نبودم. «بچه هاي طلاق» از يك اتفاق واقعي الهام گرفته شده بود و به نوعي پاسخ ناخودآگاه به بسياري از مسائل اطراف زندگي من بود. زماني كه دانشجو بودم براي تدريس خصوصي به يك خانه رفتم و روز اول تدريس دختر خانواده كه حاصل طلاق بود با چشمان كبود از كتك پدرش نزد من آمد، چرا كه مي خواست به ديدن مادرش برود و پدر مخالف بود. همين كافي بود تا محرك بسيار قوي براي نوشتن بچه هاي طلاق بيابم ولي فيلم هاي «افسانه آه» ، «ديگه چه خبر» و «كاكادو» (كه اگرچه مستقيماً  به مسائل زنان نمي پردازد اما در مورد يك دختر بچه تك فرزند است كه قرار است مادر آينده شود) «دو زن» ، «نيمه پنهان» ، «واكنش پنجم» و «زن زيادي» كاملاً  آگاهانه شكل گرفته و فيلمنامه آن توسط خود من نوشته و ساخته شده است. يعني به جاي الهام از يك موضوع حقيقي يك مسأله مهم و اجتماعي محرك من بوده است. بعد از آن به سراغ موضوعاتي حول اين پديده رفته ام، در كل فكر مي كنم يكي از وظايف اصلي هنرمندان اين است كه منتقد شرايط اجتماعي باشند و نسبت به ناهنجاري هاي جامعه واكنش نشان بدهند.
* و فيلم هاي شما همين واكنش ها و پاسخ ها هستند؟
- به نوعي بله، تعريف هنر براي هنر را قبول ندارم و عقيده ام اين است كه هنر بايد در خدمت يك جامعه و انسان هاي آن باشد و از آن جا كه هنرمند موجود باهوشي است كه همواره يك قدم از جامعه جلوتر است، نبايد در حد يك تكنسين پايين بيايد و باسليقه و ذائقه يك جريان تبليغاتي يا حتي براي دل مردم را به دست آوردن يا سليقه آن هنرش را به وجود بياورد بلكه بايد به جهان بيني فردي خود وفادار باشد و مسائل را از فيلتر خود عبور دهد و با فكر و سليقه خود هنرش را بازگو كند.
* حوادث فيلم شما در يك بستر اجتماعي اتفاق مي افتد و همين مسأله موجب مي شود تا فيلم زن زيادي از يك فيلم داستان گو به فيلمي اجتماعي تبديل شود، چه قدر روي اين موضوع عمد داشتيد و چه قدر اتفاقي بوده است؟
- تقريباً هر فيلمي كه  ساخته ام، در يك بستر تاريخي- اجتماعي اتفاق مي افتد، به اين معني كه با ديدن هر يك از آنها مي توانيد موقعيت جغرافيايي، فرهنگي و اقتصادي يك دوره از تاريخ كشورمان را ببينيد و هر چند كه من خودم سينماي قصه گو را به شدت دوست دارم ولي به ويژه در «زن زيادي» تلاش كردم تا مسأله خيانت از خانواده هايي كه متأسفانه به صورت يك ناهنجاري ويرانگر درآمده است را در يك بستر اجتماعي تحليل كنم. بنابراين اگر يك تماشاچي فقط مي خواهد سرگرم شود و قصه اي ببيند بهره  خود را از فيلم خواهد برد و تماشاچي ديگري كه در پي چرايي  هاي اجتماعي است سهم خود را.
* الان به جامعه اشاره كرديد، آيا مگر خيانت در يك جامعه با خيانت در جامعه اي ديگر فرق دارد؟
- بله. همه ناهنجاري هاي اجتماعي بسته به فرهنگ و سنت هاي يك جامعه شكل هاي متفاوتي به خود مي گيرد. به طور مثال جامعه ما كه در حال عبور از يك مرحله تاريخي است كه به آن دوران گذار گفته مي شود يعني گذار از سنت به مدرنيته طبعاً  به دليل فرهنگي و ساختار اجتماعي تفاوتهاي زيادي با يك جامعه كاملاً سنتي و يا تفاوت بسيار زيادي با كشور سوئيس كه يك كشور مدرن است داريم. ببينيد همين مسأله دختران فراري. وجود اين پديده هم حاصل يك جامعه در حال گذار است.
* در فيلم شما نيز يكي از اين دخترها وجود دارد. منظورم صبا است. چرا براي ارائه شخصيت زني كه آرامش خانواده ها را به هم مي ريزد، يكي از اين دخترها را انتخاب كرديد؟
000960.jpg
- به چند دليل. اول اين كه دختران هم همان طور كه گفتم يكي ديگر از قربانيان مرحله گذار از سنت به مدرنيته هستند. صبا در اين فيلم يكي از آنهاست و براي تأمين خود حتي حاضر است زن دوم يك آدم به قول خودش ناجور شود. دومين دليل حضور صبا در اين فيلم نشان دادن اين مسأله بود كه باز هم توجه تماشاگر را جلب كنم به تعارضي كه سيما با جامعه خود پيدا كرده است. ببينيد سيما يك خانم معلم تحصيلكرده است.
* ولي سيما در آخر فيلم صبا را با خود مي برد؟
- بله اين به دليل رشته تحصيلي و شغل سيماست. فراموش نكنيد سيما يك معلم محبوب و دلسوز است. در سكانس اول ارتباط سيما با شاگردانش مقدمه چيني براي پايان قصه است.
* چرا روي معلم بودن سيما تأكيد داريد؟
- در جامعه  ما يكي از شغل هاي خوبي كه مي شود براي زن متصور شد معلمي است و از آن جا كه مي خواستم سيما نان آور خانه باشد بايد شغلي مي داشت. و از آن جا كه قصه ايجاب مي كرد تا در انتها صبا را با خود ببرد، بايد درك زيادي از جامعه و مسائل نسل جوان مي داشت. به همين دليل معلمي براي او بهترين شغل بود.
* در كلاس درس يكي از دخترها از سيما مي پرسد كه آيا او كه تحصيلكرده است و دستش به جيبش مي رود خوشبخت است يا نه؟ چرا فيلم را با اين سؤال شروع مي كنيد.
- ببينيد، در فرهنگ ما مردم روي ظواهر زندگي همديگر قضاوت مي كنند و من در فيلم هايم سعي مي كنم اين قضاوت ظاهر را به هم بريزم ،به طور مثال سيما كه معلم مهربان و فهميده با چهره اي متبسم است ولي بعدها كه ما با زندگي خانوادگي او آشنا مي شويم با بخش ديگري از حقيقت زندگي او آشنا مي شويم و همين طور تا آخر قصه چند بار به عنوان قاضي او ديگر شخصيت ها را قضاوت مي كنيم تا در نهايت حقيقت آشكار شود.
* و آن حقيقت چيست؟
- كه تمام آدم هاي فيلم از احمد، رحيم، صبا و سيما... قربانيان مرحله گذار هستند.
* به نظر من صحنه كلاس شما صحنه اي است كه گويي به زور به فيلم چسبانده شده است. چرا اين صحنه را كه ربط مستقيم به داستان فيلم ندارد در فيلم گذاشته ايد؟
- به سه دليل. يكي آن كه سيما معلم است و با نشان دادن رابطه خوب او با شاگردانش زمينه مناسبي به وجود مي آيد تا در ادامه قصه او صبا و حتي صدف را درك كند. دوم اين كه نشان بدهم شاگردان سيما كه مشكلات و مسائلي را مطرح مي كنند، زنان آينده اين كشور هستند و طبعاً با اين حجم از ناديده گرفته ها، نبايد جامعه انتظار زنان و مادران سالم از ايشان را داشته  باشد. سوم اين كه من هر فيلم خود را با پيش درآمد نشان مي دهم، چرا كه هنگام اكران عمومي فيلم چند دقيقه اول فيلم هنوز تماشاگران در حال نشستن هستند. بنابر اين اگر آنها پيش درآمد را ببينند به موضوع فيلم نزديك تر مي شوند و اگر نبينند چيزي از قصه را از دست نخواهند داد.
* يكي ديگر از اشكالات اصلي فيلم حجم انبوهي از اطلاعات است، چرا؟
- شايد حق با شما باشد. من هر فيلمي كه مي سازم فكر كنم آخرين فيلم من است كه طبيعتاً اين احساس عوارض خود را هم دارد. مثلاً فيلم نامه فيلم  «دو زن» در سال ۷۰ نوشته شد و هفت سال بعد در سال ۷۷ ساخته شد و ممكن هم بود هرگز ساخته نشود.
* فيلم شما در كنار انتقاد مخالفان و البته جذب مخاطبان متوسط سينماروي ايران، از طرفي هم موفق به كسب جوايز زيادي از كشورهاي مختلف شده است. چه طور به اين امر دست يافتيد؟
- من فيلم هايم را براي جامعه ايران و با اهداف اجتماعي مي سازم نهايت سعي خودم را مي كنم تا داستاني را ساده و بي هيچ پيچيده گري بيان كنم، البته با بازي هاي خوب و نورپردازي و موسيقي مناسب و...
هر چه قدر تعداد تماشاچيان فيلم من بيشتر باشند، من خوشحال تر هستم و در كنار آن از اين كه يك سينماي جهان به فيلمي كه براي مردم ساخته مي شود و نه براي جشنواره، توجه نشان مي دهند، طبعاً خوشحال مي شوم اما هرگز به خاطر جذب مخاطب بيشتر سطح كارم را پايين نمي آورم.
* جايگاه زن زيادي را در سينماي خود چگونه مي بينيد؟
- زن زيادي سخت ترين فيلمي بود كه ساخته ام و تصور خودم بر آن است كه پخته تر از فيلم هاي قبلي من است و از نظر جذب مخاطب و ايجاد بحث و گفت وگو هم به قدرت فيلم هاي ديگرم هست.

نگاه
تهيه كننده فيلم دوئت
از فيلم هاي ارزشي حمايت نمي شود

سيدمهدي نهاوندي مديرعامل مؤسسه سينمائي رسانه هزار فانوس كه تهيه كنندگي فيلم دوئت به كارگرداني سيدجواد هاشمي را عهده دار بوده است در مورد مشكلات ساخت و تهيه فيلم دوئت گفت: قبل از ساخت فيلم دوئت به سازمانها و مراكزي كه به نوعي به فضاي داستان فيلم مرتبط بودند مراجعه كرديم، از جمله دفتر دبير كل كنفرانس بين المللي حمايت از انتفاضه فلسطين كه مسئول آن مركز فرمودند فيلمنامه خوبي است وليكن به دليل نزديك شدن به سال نو فعلا بودجه نداريم به همين جهت ما را به كميته حمايت از فلسطين معرفي كردند اما مسئول آن مركز قبل از مطالعه فيلمنامه قول دادند كه شما فيلم دوئت را بسازيد بعد از ساخت اگر خوب بود شما را كمك مي كنيم اما پس از آماده شدن فيلم دوئت وقتي به دوستان در آن مركز مراجعه كرديم دلايل ديگري از قبيل نداشتن بودجه براي حمايت از فيلم ارزشي دوئت را يادآور شدند، همچنين روابط عمومي معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قبل از هرگونه حمايتي در صفحه ۶ روزنامه صداي عدالت مورخ ۱۳/۱۰/۸۳ مي گويد از فيلمي كه درباره آرمان هاي فلسطين ساخته شده بهترين حمايت را كرده ايم و به چند مورد خاص اشاره مي كند:
الف: صدور و اجازه فيلم دوئت به نسخه ۳۵ ميليمتري به دليل همسويي با آرمان هاي ملت مظلوم فلسطين
ب: خريد حقوق پخش ويدئويي براي مصرف نمايش خانگي فيلم دوئت توسط مؤسسه رسانه هاي تصويري
ج: خريد حقوق فيلمخانه ملي توسط بنياد سينمايي فارابي
همچنين در تاريخ ۱۲/۱۱/۸۳ گزارش نامه ديگري به امضاي معاونت سينمايي از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به اشاره موارد حمايتي فوق براي نهاد رياست جمهوري ارسال مي گردد كه باعث حيرت زدگي و تعجب فراوان بنده شد. به هر حال پس از پيگيري هاي اينجانب و پس از مدتها در تاريخ ۱۶/۱۲/۸۳ قراردادي براي خريد حقوق فيلمخانه ملي توسط بنياد سينمايي فارابي تنظيم گرديد و چكي به مبلغ چهل ميليون ريال براي خريد در تاريخ ۲۱/۱/۸۴ يعني سه ماه بعد از اعلام انجام آن حمايت به اينجانب پرداخت گرديد و اما در موارد ديگر هيچگونه وام _ خريد و يا حمايتي به فيلم ارزشي دوئت صورت نگرفته است. اينك از مسئولين مرتبط سؤالاتي دارم:
۱ _ چرا در مركزي كه عمده اهداف و فعاليت آن رشد و تقويت فرهنگ اسلامي است با اتفاقاتي مانند موارد فوق الذكر آن طور به نظر برسد كه فيلمهاي فرهنگي و ارزشي دلسوزي نداشته و فاقد مسئوليت است.
۲ _ بودجه حمايت از فيلمهاي ارزشي كجاست و چرا هميشه با نبود اين بودجه مواجه هستيم؟
۳ _ اصولا هر جشنواره اي براساس فيلمهاي توليدشده توسط سازندگانش شكل نهايي مي گيرد تا مسئولين مرتبط در ابتدا افتخارش را كسب نمايند، پس چرا بعد از جشنواره همه چيز فراموش مي شود.
۴ _ امروز حامي فيلمهاي ارزشي كيست؟ و آيا حتما يك تهيه كننده فيلم ارزشي به جهت بدهي و مشكلات مالي بايد به زندان برود تا پس از آن اساتيد مسئول تازه فكر چاره باشند؟
سيدمهدي نهاوندي در بخش پاياني صحبت هايش گفت در فيلم دوئت چند نوجوان نابينا عَلَم حمايت از انتفاضه را برداشته اند اين يك بازي و يا يك روياي كودكانه نيست. فيلم دوئت سوز و آه حرف دل نوجوانان نابيناي فهيم و باصفاي همين ديار است كه بحق با دو چشم بي سويشان خوب ديدند، خوب دانستند و خوب گفتند.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |