|
|
|
|
مرثيه اي براي يك بازار بي قانون
|
|
آتش سوزي هاي بازار تهران در دهه 80 به ميزان 25درصد افزايش يافته است، ولي امكانات اين مجموعه تجاري مربوط به سالهاي آخر دوره حكومت قاجارها يعني سال 1285هجري قمري است
مي گويند آدم عاقل از يك سوراخ دوبار گزيده نمي شود، اما گويا بازاريان تهران از اين قاعده مستثني هستند! همه ساله، بويژه از سال 1380 تا به حال، با شروع فصل گرما، آتش سوزي هاي بازار 110 هكتاري تهران آغاز مي شود و هر بار عده اي كاسب متضرر و هربار مدتي اين ماجرا نقل مجالس، اما دوباره به همان دليل و دوباره از همان نقطه ضعف فني حادثه به وقوع مي پيوندد، اما گويا نه گوش شنوايي هست و نه عقل محاسبه گري. حتي بايد شك كرد كه بازار تهران را عده اي كاسب مي گردانند يا غير! زيرا شايد اگر خصوصيت كاسبي در بازاريان تهران بود، اين همه، تن به ضرر نمي دادند!
بازار كفاشان تهران واقع در بازار سيد ولي با۵۰ باب كارگاه توليدي، درحالي ساعت يك بامداد نهم خردادماه امسال طعمه حريق شد كه سال گذشته نيز 57 باب مغازه پاساژ منصوري با به جاي گذاشتن۶۵۰ميليون تومان خسارت در آتش سوخته بود. حريق بانك تجارت در سال 81، طعمه آتش شدن بازار كويتي ها، انتهاي بازار زرگرها، پاساژ كمالي و... همه سوابقي تلخ از شيوه ناامن تجارت در مهمترين مركز خريد و فروش تهران به شمار مي آيد
و حالا دوباره اين حادثه تكرار شد: انبار نگهداري محصولات پلاستيكي در پامنار در شعله هاي مهيب آتش سوخت. مي گويند حادثه خبر نمي كند، اما اين حادثه چند سالي مي شود كه خبر كرده است. دست كم از سال 1380 تا امسال هرسال سازمان آتش نشاني هشدار داده است. آمارها هم همين را حكايت كرده اند: آتش سوزي هاي بازار تهران در دهه 80 به ميزان 25درصد افزايش يافته است، ولي امكانات اين مجموعه تجاري مربوط به سالهاي آخر دوره حكومت قاجارها يعني سال 1285ه.ق است...
محمدحسين آهي، مالك انباري كه بتازگي طعمه حريق شده، با اشاره به اينكه از حدود پنج سال پيش مشغول فعاليت در اين مكان است به ايسنا گفته است: دراين انبار تنها مواد پلاستيكي با در نظر گرفتن اصول دقيق انبارداري نگهداري مي شد.
فرمانده عمليات منطقه يك آتش نشاني، به اصول استاندارد انبارداري در اين منطقه اشاره و خاطرنشان كرد: اصول انبارداري با توجه به بافت فرسوده منطقه 12 شهرداري تهران و فعاليت افراد به صورت غيراستاندارد در منازل مسكوني رعايت نشده و اين مسئله عمده حريق و حوادث اين منطقه را تشكيل مي دهد.
هميشه راجع به تجار مي گفتند: آنها آدم هايي هستند كه جايي نمي خوابند كه آب بگذرد، اما اينك كاسبان تهران جايي را براي تجارت انتخاب كرده اند، محل گذر آب. به قول حميد عربزاده رئيس اداره بررسي علل سوانح و حريق: 90 تا 95 درصد از توليدي ها و چاپ سيلك هاي تهران در بازار متمركز شده اند كه تصرفاتي خطرناك را تشكيل
داده اند، عملا اين عوامل كانون هاي حريق متعددي را به وجود آورده و در اين ميان هيچ كس نه حاضر است مكان كسب و كار خود را بهسازي كند و نه حاضر است عادت خود را در اين تجارت سنتي تغيير دهد.
حالا اگر باز هم اين حرف را قبول نداريد، آمار ديگري هست؛ بررسي حريق هاي نيمه نخست سال 83 نشان مي دهد كه انشعابات غيرقانوني برق و گاز و سيمكشي هاي غيراستاندارد، همه دست به دست هم داده تا غفلتي كوچك به فاجعه اي بزرگ تبديل شود.اينك تنها 30 هزار نفر از 60 هزار كاسب ثابت بازار تهران، شناسنامه ايمني دريافت كرده اند و اين يعني ساختن يك ميدان جنگ براي بازار؛ بازاري كه روزانه يك ميليون تردد را به خود اختصاص داده است. محدوده اي كه از عروس و داماد تا خرده فروش و كاسب جزء، مرتب به آنجا مي روند تا كار خود را پيش ببرند. براستي اگر هر بار بازار بسوزد، چقدر از كار مردم معطل مي ماند؟
باز هم بايد از حميد عربزاده نقل قولي بياوريم. او گفت چرا تا به حال كسي به اثرات رواني اين خبر توجهي نمي كند: بازار سوخت ؟
براستي كسي هست كه به اين جمله كه خبر حوادث بازار را منعكس مي كند، بينديشد؟ هر بار كه اين خبر منتشر شود بايد فاتحه تجارت را خواند! زيرا تجارت با آنها كه به مال خود توجه نكرده، به آن رحم ندارند، تلف كردن مال و اموال خود محسوب مي شود.
هر بار كه خبر بازارسوخت منتشر شود بايد به اين بينديشيم كه قدري از آبروي تجارت بين المللي مان رفته است، زيرا فقط كافيست طرف هاي خارجي ما از خود بپرسند اين مردمان چگونه مي انديشند كه در چنين جاي خطرناك و پرريسكي تجارت مي كنند؟بازار تهران تنها متعلق به كاسبان و تاجران حاضر در آن نيست، به همه ما تعلق دارد و سهل انگاري آنها تضييع حقوق همه ماست، اما اين اراده آنهاست كه مي تواند كارگشا باشد. اگر تنها يكي از آتش سوزي ها و تنها يكي از آنها در ساعات پر تردد روز اتفاق مي افتاد، آنگاه بايد مرثيه اي چون آتش سوزي مسجد ارك تهران بخوانيم و افسوس بخوريم كه چرا زودتر كاري نكرديم.بازار تهران نيازمند عزمي ملي است. نه كاسبان به تنهايي قادر به ساماندهي آن هستند و نه شهرداري توان حل اين معضل را دارد. بازار تهران يك پروژه ملي با يك دوره زماني دست كم 10 ساله مي خواهد و بالاخره اين پرسش كه آيا زمان درس گرفتن از فجايعي نظير انفجار قطار نيشابور، آتش سوزي مدرسه سفيلان، آتش سوزي مسجد ارك يا كمي دورتر آتش سوزي زندان گرگان و امثال آن نرسيده است؟
|
|
|
امروز
كلاهبرداري با جذابيت آينده بيني
|
|
بيا فالت بگيرم، بيا دستت ببينوم اين جملات فالگيران را شنيده ايد؟
آينده، آنقدر جذاب است كه آدم ها براي اطلاع از آن راه هاي مختلفي را انتخاب مي كنند، يكي از اين راه ها ديدن كف هاي دست آنها يا چشم هاي سياه بازيگران ايفاگر نقش فالگير!
نقشي كه هميشه در آن سفر آينده و طفلي در راه و خبر خوش در كنار و مرگ يكي از اعضاي خانواده و خبر داغ و ناراحت كننده، به عنوان ديالوگ هاي ثابت آن است.
فكر كردن به تصاوير حك شده در ذهن، آنقدر انسان را جذب مي كند كه حتي يك لحظه هم فكر خطر يا اتفاق خطرناكي به ذهنش خطور نكند! اما فكر مردان و زنان به ظاهر ساده اي كه معمولا با دستان تيره و لهجه اي شهرستاني با استفاده از ابزار طالع بيني، بيش از آنكه در آينده آن چهره چرخ بزند به حال و وضعيت ظاهر و شايد دارايي هاي آن متوسل مي شود.
آنچنان كه روز گذشته فردي با ظاهر هندي يا پاكستاني، تحت عنوان فالگير و دعانويس مبلغ
۵۰۰ هزار ريال از دختر جواني كلاهبرداري كرده است. البته پرنيا - ز تنها طعمه قايم شاه بندر (كلاهبردار پاكستاني) نبود و پيش از اين دختر جوان، سه دختر ديگر نيز شكايتي به مراجع قضايي تحويل داده اند.
البته كلاهبرداري و برداشت پول و اموال شهروندان شايد خوش بينانه ترين تفكر مردان و زنان سياه چهره باشد، اما اين افكار سياه، گاهي طمع جان انسان ها را هم مي كند. حبيب رمال، مرد 38 - 37 ساله اي كه با استفاده از اين حس علاقه، چهار نفر را جذب و سپس به قتل رسانده بود، آنچنان ساده و راحت با عاشقان آينده ارتباط برقرار مي كرد كه حتي از وحي فرشته ها بر افكارش نيز استفاده كرده و جوانان را به خود جذب مي كرد. اين فالگير ميانسال با استفاده از ادبيات رمالي، پزشك جوان و همسر و خواهر همسر او را به خود جذب كرد و به بهانه آموزش روش هاي فالگيري و ورزش هاي رزمي آنها را به دام انداخته و به قتل رساند. مي توان با فرار از زندگي روزانه و رهايي از آنچه هست با پيوستن به آنچه در آينده پيش مي آيد و با تصويرهاي هر چه زيباتر و ديدني تر زندگي كرد. در كنار اين روياها هم مي توان غافلگير شد و در دام سودجويان قرار گرفت و آنچه را كه با تصوير كشيدن روياها جمع شده است(!) از دست داد. كمي اتكال به خداوند، هوشيارانه عمل كردن و نگاه واقع گرايانه به آينده داشتن، حباب هاي رنگين را به تصاوير دلنشين مبدل مي كند.
|
|
|
نگاه
سوداگري مواد مخدر و آدم ربايي
آدم ربايي يكي از مهمترين جرايم حوزه جنايي كشور است كه به گفته سردار محمد نوري، معاون پليس آگاهي نيروي انتظامي در سه ماهه نخست امسال نسبت به دوره مشابه سال قبل با 3 درصد افزايش مواجه بوده است. اما نكته جالبي كه در اين افزايش بايد مورد توجه قرار داد، توضيح سردار نوري است؛ وي تاكيد كرده معاملات ناصواب مواد مخدر از جمله عوامل افزايش آدم ربايي در كشور به شمار مي رود . جالب تر آنكه 97 درصد آدم ربايي هاي رخ داده در كشور به گفته معاون پليس آگاهي ناجا كشف شده و پرونده هاي آن به نتيجه رسيده است.سردار تقي زاده، رئيس پليس آگاهي تهران و سرهنگ كشفي معاون وي در اين باره تاكيد كرده اند، كشفيات مامورانشان در تهران بيش از استاندارد معمول است. مشكلي كه درباره جرم آدم ربايي و مبارزه با آن در پليس آگاهي وجود دارد، بحث طرح شكايات نادرست است. به عبارت ديگر كارآگاهان پليس آگاهي در دايره مبارزه با آدم ربايي با طرح يك شكايت و ارجاع آن درباره موضوع، شروع به تحقيقات پليسي مي كنند، اما پس از صرف انرژي روي آن پرونده متوجه مي شوند، عمل به وقوع پيوسته يا اساسا مطابق قانون مجازات اسلامي جرم شناخته نشده است يا عنوان مجرمانه ديگري محسوب مي شود. براي نمونه در اختلافات زن و شوهر ها بر سر طلاق يا مسائل خانوادگي كه كار به جدايي كشيده شده است، گاه اتفاق افتاده كه زن يا مرد براي تصاحب فرزندان، آنها را به طور مخفيانه با خود به محلي ناشناس براي پليس و دادگاه رسيدگي كننده به موضوع جدايي آن زن و شوهر برده است. طرف مقابل (معمولا زن ها به سبب قانون نمي توانند، اداره فرزندان را به عهده بگيرند و گاهي دست به ربودن بچه ها مي زنند!) در چنين شرايطي با مراجعه به دادسرا شكايتي مبني بر آدم ربايي مطرح مي كند، اما پس از آن با بررسي هاي پليسي مشخص مي شود يكي از والدين چنين كرده است. در اين موقعيت گرچه به موجب قانون مدني حق سرپرستي بچه ها تا 7 سال به عهده مادر و پس از 7 سالگي به عهده پدر است، اما بردن بچه ها و مخفي كردن آنان آدم ربايي محسوب نمي شود. شايع ترين انگيزه در آدم ربايي چه در اختلافات مالي سوداگران مواد مخدر و چه در موارد ديگر كسب مال نامشروع است. در برخي موارد انتقام و تهديد نيز جايگزين اين انگيزه نامشروع مي شود! در ماده 621 قانون مجازات اسلامي نيز آدم ربايي، ربودن كسي به قصد مطالبه وجه يا مال يا به قصد انتقام يا به هر منظور ديگر به عنف (زور) يا تهديد يا حيله يا به هر نحو ديگري تعريف شده و مستوجب 5 تا 15 سال حبس است. به هر حال با وجود موفقيت قاطع پليس در مبارزه با آدم ربايي، آنچه باعث تاسف و نگراني است، اينكه عموما كودكان، قربانيان اين جرم هستند، زيرا تا رهايي مدتي را در استرس و ترس سپري مي كنند و از اين باب بايد تمهيداتي هم از باب تشديد مجازات و هم از باب حمايت رواني و مشاوره اي مناسب براي كودكان انديشيده شود.
|
|
|