سه شنبه ۲۸ تير ۱۳۸۴ - - ۳۷۵۱
از تنديس تا بنا و برعكس...
002550.jpg
*مهناز محمودي
چهارمين بي ينال مجسمه سازي ايران كه به همت استادان و هنرمندان اين عرصه در 12 تيرماه جاري كار خود را آغاز كرده است، به اعتقاد بسياري از صاحبنظران از جمله دكتر ناهيد سالياني، داور اين بي ينال چشم انداز نويني را گشوده است كه حكايت از پيشرفت و جهش كيفي مجسمه سازي معاصر ايران دارد. سينما و مجسمه سازي از جمله رشته هاي هنري بوده اند كه با انقلاب اسلامي و تعالي روحيه مذهبي حاكم بر جامعه در بستري نو، به فرصت هايي بديع در راستاي آفرينشي متفاوت دست يازيده اند و امروزه نتايج درخشان هنرمندان عرصه سينما و مجسمه سازي معاصر ايران، حاكي از ظهور شگفتي ها و مبشر آينده اي درخشان است؛ آينده اي كه زاييده آنچه است كه هرچند در نگاه اول محدوديت مي نمايد، ولي در اصل پديده اي خلاقيت زاست. در اصل هنرمند كسي است كه از محدوديت ها امكانات بيافريند؛ لازمه آفرينش زيبايي امكانات نيست بلكه خلاقيت است و خلاقيت، بهره برداري حداكثر از حداقل امكانات است.
از ساختمان تا تنديس و برعكس
معماري در گذر زمان همواره با ساير شاخه هاي هنري و مقولات هنر رابطه اي تنگاتنگ داشته، به گونه اي كه تحول در ساير عرصه ها، در بسياري موارد معماري را نيز متاثر ساخته است. در اين ميان رابطه معماري و مجسمه سازي گاه رابطه اي در هم تنيده است كه مرز بندي آنها را با دشواري مواجه مي سازد.
از يك نگاه، ساختمان كه دستاورد عرصه معماري است اثري تنديس گون است كه عملكردي را در درون خود جاي مي دهد. تنديس كه حاصل تحقق كالبدي تلاش ذهني هنرمند در عرصه مجسمه سازي است، تنها در باب معيارهاي زيبايي شناسي مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد، در حالي كه معماري پاسخگويي به عملكرد را نيز علاوه بر مسائل زيبايي شناسي در پي خواهد داشت. در معماري از فضاي دروني صحبت بسيار به ميان مي آيد، در حالي كه فضا در معماري تنها محيط محصور شده با كالبد بيروني بنا نيست، بلكه فرم يك بنا، فضاي خارج آن يعني فضايي كه جسم در آن قرار مي گيرد را نيز شكل مي دهد.
از زاويه نگاه منقداني همچون برونوزوي، مرزبندي معماري و مجسمه سازي با خلق فضاي دروني مشخص مي شود، به گونه اي كه معابد يونان يا اهرام مصر كه فضاي داخلي براي تجربه بر آنان متصور نشده است را در حيطه مجسمه سازي دسته بندي مي كند. درميان هنرهاي هفت گانه بدون شك ارتباط معماري با مجسمه سازي در مقايسه با ساير هنرها ملموس تر است.
بسياري از نظريه پردازان از معماري و موسيقي سخن گفته اند، از معماري و شعر و...، اما آنچه مبرهن است، اينكه تبلور ايده هاي يك معمار و يك مجسمه ساز با حجم عينيت مي يابد و بيان مي شود، لذا چنانچه خواستگاه هاي اين ايده ها نيز از سرچشمه هاي واحدي نشات بگيرد بي گمان به نتايجي شبيه به هم منجر خواهد شد.
به وقوع پيوستن نهضتي در معماري كه مجسمه سازي پيشاهنگ معماري بوده است با ظهور مدرن متاخر به ثمر رسيد. تاثير حجم در فضا و انديشه اي كه معماري را در وهله نخست بسان حجم مورد نقد و بررسي قرار مي داد، به ساخت بناهايي منجر شد كه خود بيانگر تقرب معماري غرب به مجسمه سازي هستند. اين نوع نگاه به معماري و توجه به فرم و حجم ساختمان ها نيازي است كه لازمه شهرها و محيط هاي شهري امروز است. اگر در گذشته معماري درونگراي ايران انديشه اي را دنبال مي  كرد كه به بناها به صورت توده هايي منسجم نگريسته مي شد و درونگرايي توجه به فضاهاي داخلي و جداره هاي دروني را بيشتر مورد توجه قرار داده بود، اما امروزه برونگرايي معماري و ساخت شهرها، ضرورت توجه به معماري و بنا به عنوان مجسمه اي كه در فضاي شهري جلوه گر مي شود را بيش از پيش حائز اهميت ساخته است. براستي بايد به اين مهم توجه داشته باشيم كه حجم و فرم بيروني بنا متعلق به تمام كساني است كه در گذر از شهر آن را به عنوان جزيي از سيماي شهري درك مي كنند. بسيار ديده ايم كه ساكنين يك بنا به رغم آراستن فضاي داخلي ساختمان هايشان، فرم بيروني و فضاي خارج بنا را بر طبق سلايق شخصي خود شكل داده و يا آن را بي هيچ دقت نظري رها مي كنند و فراموش مي كنند كه اگر فضاي درون يك بنا تعلق به تعداد محدود مالكين دارد، اما فضاي خارج ساختمان و فضايي كه به واسطه احداث يك بنا در فضاي شهري بوجود مي آيد، متعلق به تمامي افرادي است كه حتي براي يك بار به آن نظر مي افكنند.
تنديس يعني تلفيقي از فرم و فضا
به رغم اينكه پس از روي كار آمدن معماري مدرن، بناها آميزه اي از معماري و مجسمه سازي بوده اند كه همچنان اين نهضت در معماري معاصر غرب نيز مستدام است، اما واقعيت ديگري كه در ايران اين بينش را به يك ضرورت تبديل كرده است را نيز نبايد ناديده گرفت؛ رابطه فرم و فضا امروزه كانسپت كلي مجسمه سازي و معماري است. نمايشگاه پيشكسوت عرصه مجسمه سازي، دكتر ناهيد سالياني كه در نگارخانه بهزاد برپاست، نمونه بارز اين سخن است. كمپوزيسيون تنديس هاي سنگي ساخته ايشان كه متشكل از دو بافت صاف و خشن سنگ است، به گونه اي شكل گرفته اند كه فضايي را تسخير كنند. ايده و كانسپت مجسمه هاي سنگي خانم سالياني به گفته ايشان تلفيقي از فرم و فضاست كه پس از انتخاب سنگ و حين پروسه تراشيدن سنگ، همسازي فرم و فضا را به وجود آورده است.
در آثار ايشان فرم، خود محتواست. شيء هنري از الگوي بيروني تبعيت نمي كند و به كلي از محتوا يا مضمون خاص تهي است. اگرچه ناظر مجسمه ممكن است يك تنديس سنگي خلق شده توسط سالياني را بياني انتزاعي از يك محتوا يا واقعيت بيروني بپندارد، اما آنچنان كه خود وي نيز بدان اشاره دارد، اثر هنري، خود گوياي هيچ كانسپت (ايده) مشخصي نيست و خالق اثر تنها بازي با فرم و آميختگي آن با فضا را دنبال كرده است. بدون شك رابطه فرم و فضا در مجسمه سازي معاصر به نتايج درخشاني رسيده است، اما موفقيت هاي معماران معاصراز اين حيث به دليل دشواري هايي كه در به عينيت رسيدن ذهن معمار و ساخت بنا با آن مواجهند، چندان چشمگير نيست!
در آثار مرحوم سيروس قائم مقامي كه در خانه هنرمندان برپاست نيز مي توان رگه هايي از معماري را در مجسمه ها و هنر تنديسگري او ديد. حركت سطوح كه فضايي را در دل خود محبوس مي كنند يا تنديسي از ايشان كه بيان انتزاعي چادرنشيني و ايلياتي گري است، بشدت معمارانه اند و به جرات مي توان گفت اگر ايشان به معماري نيز مي پرداخت، در پيوند فرم و فضا
مي توانست خوش بدرخشد.
*عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي قزوين

فاجعه اي به نام بيمه زلزله...!
002562.jpg
مهدي وجودي - متاسفانه نگرش حاكم بر زلزله در ايران، قبول خسارت زا بودن آن است؛ بدين معني كه هم مردم و هم دولت پذيرفته اند كه زلزله مي كشد، خسارت مي زند، نابود مي كند! چنين نگرش ويران كننده اي در جاي جاي زندگي ما و نيز برنامه ها و طرح هاي ارائه شده از سوي دولت و ارگان هاي ذي ربط كاملا مشهود است. بسياري از برنامه هاي جاري و ديدگاه ها و سخنراني هاي مديران و مسئولان، بدون كوچكترين توجهي به نظرات كارشناسان و متخصصان اين وادي، فقط به بحث بعد از زلزله و جبران خسارت ايجاد شده توجه دارد.
بيمه زلزله يكي از مواردي است كه بدون كوچكترين مطالعه علمي نسبت به آن، در حال حاضر در كشور اعمال مي شود، بدون اينكه به پيامدهاي شرايط حاكم بر آن توجه شود. متاسفانه در مورد بيمه زلزله نيز ديدگاه فقط ديدگاه جبران خسارت است، بدون توجه به اينكه بيمه زلزله چقدر مي تواند در جهت اصلاح شرايط ساخت و ساز و تشويق به بهسازي لرزه اي مفيد واقع شود.
شايد به جرات بتوان گفت كه يكي از مهمترين ابزارهاي كشورهاي توسعه يافته براي جبران و كاهش خسارت هاي ناشي از زلزله، بيمه زلزله است. در چنين كشورهايي بيمه زلزله علاوه بر جبران خسارت  هاي ناشي از زمين لرزه، به منظور تشويق در جهت ساخت و ساز صحيح و ايمن استفاده مي شود. با وجود اين در كشور ايران با شرايط كنوني حاكم بر بيمه زلزله، اين بيمه نه تنها نخواهد توانست جبران كننده خسارت  هاي مالي باشد، بلكه تهديدي جدي بر ساخت و ساز صحيح خواهد بود. بدين معني كه با شرايط حاضر، بيمه زلزله، كشور را به سوي فاجعه اي مضاعف مي كشاند.
بيمه زلزله در كشورهاي زلزله خيز از جايگاه ويژه اي برخوردار است و اين كشورها توانسته اند با مطالعات گسترده ريسك و خطر توسط متخصصان و مهندسان زلزله و سازه، قيمت هاي واقع گرايانه و حقيقي براي نرخ هاي حق بيمه زلزله تعيين كرده، آن را در مسير صحيح هدايت كنند.
براي مثال، در كشوري غير از ايران حق بيمه براي يك سازه حدود 10 درصد هزينه ايمن سازي آن برآورد مي شود. بدين ترتيب كه اگر هزينه ايمن سازي يك سازه 15 ميليون تومان باشد، حق بيمه اي كه براي يك سال بيمه زلزله پرداخت مي شود، چيزي حدود يك ميليون و 500 هزار تومان خواهد بود.
مالك هر ساختمان بر اساس اينكه ساختمان وي چقدر در مقابل زلزله آسيب پذير است مجبور به پرداخت حق بيمه است وصاحبان سازه هاي آسيب پذير مسلما مي  بايست مبلغ بيشتري پرداخت كنند؛ اين به معني استفاده صحيح از دستاوردهاي علم مهندسي زلزله چه در مرحله برآورد خطر زلزله و چه در مرحله آسيب پذيري لرزه اي است.
چندين روش مختلف براي برآورد آسيب پذيري سازه ها وجود دارد، ولي فرآيند كلي آن عبارتند از تحليل اينكه سازه در چه ساختگاهي ساخته شده و بطور كلي شتاب طراحي ساختگاه چقدر است و در نهايت بررسي آسيب پذيري لرزه اي كه شامل پارامترهاي مختلفي از جمله نوع سازه، كيفيت ساخت، كيفيت اسناد نظارت عمر سازه و ساير پارامترهاي دخيل در عملكرد سازه در مقابل زلزله است.
در چنين نظام بيمه اي، اينكه كجا ساخته ايم و چگونه ساخته ايم مهم است و اين يعني تشويق مالكان به انتخاب دقيق تر ساختگاه هاي ايمن (با رعايت فاصله مناسب از گسل و دوري از مكان هاي مستعد زمين لغزش) و نيز دقت در انتخاب سازه هاي مقاوم در برابر زلزله.... چنين قوانيني از طرف ديگر ،باعث خواهد شد تا عموم همواره با سئوالات مهمي از جمله آيا سازه من در مقابل زلزله ايمن است؟ روبه رو شوند و اين امر باعث خواهد شد تا اهميت زلزله و خسارت هاي ناشي از آن به صورت غير مستقيم (جداي از آموزش هاي مستقيم) در بطن جامعه وارد شود و مطمئنا تاثير آن بيش از آموزش هاي مستقيم بوده، اما در نهايت منجر به فرهنگسازي در جهت ساخت و انتخاب سازه هاي ايمن خواهد شد.جالب توجه است كه در كشور ايران، بيمه اي تحت عنوان بيمه زلزله نداريم و زلزله به صورت زيرمجموعه اي از بيمه آتش سوزي پوشش داده مي شود. شايد بهتر باشد قبل از نامگذاري بيمه آتش سوزي توجه كنيم كه كدام يك از اين پديده ها خسارت بيشتري در طول ساليان گذشته وارد كرده است، در آن صورت شايد بيمه آتش سوزي تحت مجموعه بيمه زلزله قرار مي گرفت.
در كشور ما آنچنان ابتدايي با بيمه زلزله برخورد مي شود كه گويي زلزله امري بسيار دور از ذهن بوده و تا كنون خسارتي به كشور ما وارد نكرده است. قضيه بيمه اجباري زلزله در حالي مطرح مي شود كه بنيان علمي صنعت بيمه كشور در رابطه با بيمه زلزله بسيار سست بوده و اغلب شاهد اظهارنظرهايي كاملا اشتباه و غير واقعي از سوي مسئولان ذي ربط در اين زمينه هستيم.
متاسفانه ما هرگز به اين نكته توجه نكرده ايم كه رسالت جبران كننده بودن بيمه زلزله، در اولويت دوم نسبت به تشويقي بودن آن قراردارد. بعد از زلزله زرند، بلافاصله شركت هاي بيمه اي بازارياب هاي خود را به مناطق كمتر آسيب ديده فرستاده بودند تا از ترس و هراس ايجاد شده بين مردم استفاده كنند و بتوانند مشتريان بيشتري را جذب كنند!
براي مثال يكي از مغازه داران، محل كسب خود را كه يك سازه خشت و گلي بود به قيمت بسيار اندكي به مدت يك سال براي سقف خسارت 10ميليون تومان بيمه كرده بود! جالب است بدانيم سازه هاي خشت و گلي در تمام زلزله هاي گذشته امتحان خود را پس داده اند و شاهد خسارت هاي بيشمار جاني و مالي از سوي چنين سازه هايي بوده ايم. با اين حال مي بينيم كه متوليان صنعت بيمه كشور بدون كوچكترين توجهي به هشدارهاي صادر شده از سوي متخصصان امر زلزله، اقدام به بيمه كردن سازه هايي مي كنند كه محكوم به نابودي است و در اين شرايط فرد بيمه كننده خوشحال از اينكه ملك خود را بيمه كرده است، از نوسازي اين سازه با تمسخر ياد مي كند! در چنين حالتي فرد ديگر هيچگونه رغبتي در جهت ايمن سازي و بهسازي محل سكونت يا كسب خود نخواهد داشت!
ما در كشور ايران شاهد روالي مناسب و علمي در محاسبه حق بيمه ساختمان ها نيستيم و در واقع در كشورايران برخلاف ساير كشورهاي زلزله خيز جهان عمل مي شود. كيفيت سازه، يكي از مهم ترين فاكتورها در تعيين نرخ بيمه زلزله است، در حالي كه در صنعت بيمه كشور، كيفيت ساختمان هيچ گونه تاثيري در نرخ بيمه پرداختي ندارد. بدين ترتيب كه در ايران فرقي نمي كند منزلتان خشت و گلي باشد يا بتن مسلح، روي شيب مستعد زمين لغزش باشد يا نه، به هرحال حق بيمه اي كه پرداخت مي شود، به يك اندازه خواهد بود!
پينوشت: ماهنامه راه و ساختمان 21

معبدي از دسيسه، سرمايه و ستيزه...!
002553.jpg
هديه درمان - براي طراحاني كه مي توانند در ميان كشمكش به ايده
مد نظرشان فكر كنند،  محوطه باقي مانده از حادثه 11 سپتامبر (گراند زرو)، بسيار جذابيت دارد زيرا در ميان مبارزه براي پول و امنيت در بستر كريه ترين انديشه هاي سياسي ،  معمار بايد بتواند به ايده اش جامه عمل بپوشاند...! اين فشارها اين بار براي طراحي موزه جديدي با عنوان مركز آزادي بين الملل در راستاي برنامه توسعه بخش منهتن نيويورك و در كنار بقاياي برج هاي دو قلو، پديدار شدند؛ساختماني كه براي اسنوتا (معمار نروژي) به طرز غريبي اغواكننده مي نمود. اين بنا در كنار طرح بلند پروازانه شيشه و فلز مركز حمل ونقل معمار اسپانيايي سانتياگو كالاتراوا قرار دارد. در اصل اين موزه به سبب تفكرات ايده آليستي - نمايشي آمريكايي، بيشتر بار سياسي دارد تا معماري.
با توجه به پيشنهاد طرح كلي كه توسط معمار يهودي، دانيل ليبسكيند معمار، ترسيم شده است،  قرار است تمام بناها در ضلع شمال شرقي پارك يادبود و در زميني به مساحت يك هكتار ساخته شوند؛ اين خيالبافي با پيشنهاد ديگر معمار يهودي، فرنك گري براي ساختن مجموعه تئاتر در ضلع شمالي و مركز حمل و نقل كالاتراوا در ضلع شرقي شكل مي گيرد. دو استخر يادماني هم گويي براي تقليد از رد پاي برج هاي دوقلو در ضلع جنوب و غرب در نظر گرفته شده اند.
طراحي اسنوتا سازه اي بزرگ همراه با پوشش چوب و شيشه است؛ پاسخي هوشمندانه به چالش هاي كارفرما. ساختمان موزه مستقيما روي ايستگاه قطار كالاتراوا قرار گرفته است. هرچند كالاتراوا ستون هايي را كه فضاي داخل طرحش را خراب مي كنند، نپذيرفته و اصرار در حذف آنها دارد. كالاتراوا همچنين خواستار استفاده از نور مستقيم در فضاي ترمينال است. در نهايت بازديدكنندگان مي توانند زير مركز آزادي و در پارك يادمان قدم بزنند و در انتهاي جنوبي آن، منظري زيبا به سمت استخرهاي يادبود را تجربه كنند. ساختمان ها با روايتي معمارانه خلق شده اند؛ بازديدكنندگان از دو مسير مي توانند وارد شوند، اولي سطح شيبدار عريضي است كه آنها را به سمت ورودي اصلي هدايت مي كند و دومي سطح شيبدار كوچكي است كه مراجعان را به ساختمان ها هدايت مي كند. نقاط ورودي به يك لابي باز مشترك مي رسند كه از آنجا به موزه، مجموعه تئاتر،  مركز آزادي و... دسترسي هايي وجود دارد. تقويت توالي ورودي خود نقطه قوتي براي طرح به حساب مي آيد. اين حس كه بازديدكننده در يك مسير از بيرون به درون مي آيد و به سمت قسمت هايي كه با تفكر و تعمق بيشتر سر و كار دارند، خود اين نقطه مثبت را تقويت مي كند.
مركز گالري هاي طبقه پايين به دور يك منحني در اطراف حياط مركزي، شكل گرفته است و در قسمت تحتاني طرح بازديدكنندگان مي توانند با آسانسور حركت كرده، در قسمت بالا مسيري را با نام مسير آزادي طي كنند! اين نگاه ساختگي به مفهوم آزادي، چندان هوشمندانه به نظر نمي رسد، بخصوص اينكه در اين مكان جشن آزادي نيز منعقد مي شود؛ با اكو شدن (انعكاس) صداي حركت به سمت پايين در جهت حركت به سمت استخرهاي يادمان برج هاي دوقلو، مسير منحني شكلي ايجاد شده است كه تصنعي ساده لوحانه از توفان 9/11 و ستيز جهاني براي آزادي است.
شكي نيست كه انتخاب معماران طراح گراند زرو و نوعيت كاري كه آنها با آن سروكار دارند،  اين ساختمان ها را به دسيسه اي طراحانه براي مطالعه ميداني دانشجويان معماري از هم اكنون تا 50 سال ديگر تبديل خواهد كرد.

پيرامون
002520.jpg
اولين نمايشگاه معماري فن آوري و مقاوم سازي
امروز آخرين روز برگزاري نمايشگاه بين المللي معماري، فن آوري و مقاوم سازي ساختمان است. اين نمايشگاه از 25 تير ماه با همكاري وزارت كشور و وزارت مسكن و شهرسازي داير بوده است. مهوش بيرقي در مورد استقبال از اولين نمايشگاه معماري، فن آوري و مقاوم سازي ساختمان اظهار داشت، بسياري از شركت هاي صاحبنام به دليل اينكه ماه گذشته در نمايشگاه ساختماني تبريز حضور داشتند، از حضور در نمايشگاه تهران عذرخواهي كردند.
واقعيت اين است كه انتخاب زمان نمايشگاه فوق الذكر با توجه به اينكه اولين بار است كه چنين نمايشگاهي برگزار مي شود و نيز نمايشگاه هايي بزرگي در عرصه ساخت و ساز ماه قبل و ماه آينده در تقويم نمايشگاه هاي بين المللي ساخت و ساز قرار دارند، چندان صحيح نمي نمايد.
002559.jpg
برترين هاي انبوه سازي  كشور در تبريز
آرونا- در همايش دو روزه اي كه 23 و 24 تير ماه، در تبريز منعقد شد از بين 90 طرح برگزيده از استان هاي كشور، 9 طرح برتر از كل كشور انتخاب شدند. اين طرح ها كه در سه بخش 20 تا 50 واحدي، 50 تا 100واحدي و بيش از 100واحدي از نقطه نظر بهره برداران و توسط فرم هاي پر شده به وسيله آنها انتخاب شده بودند، تشويق شدند.
مقام اول در سطح 20 تا 50: پروژه آفتاب در استان آذربايجان شرقي، شهرستان تبريز، ساخته شده توسط شركت تهران دومان.
مقام اول در سطح 50 تا 100واحدي: پروژه ديلمان استان گيلان، شهر رشت، ساخته شده توسط شركت گيل سكني، تعداد واحد 80 ، تعداد طبقه 5/4.
مقام اول در سطح بيش از 100واحد: پروژه نسيم، استان چهارمحال بختياري، شهركرد، سازنده شركت سرمايه گذاري مسكن، تعداد واحد 124، تعداد طبقه 5.
فن آوري و مقاوم سازي ساختمان
نمايشگاه بين الملي معماري، فن آوري و مقاوم سازي ساختمان از 25 الي 28 تير ماه با همكاري وزارت كشور و وزارت مسكن و شهرسازي برگزار خواهد شد. به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس، مهوش بيرقي در مورد استقبال از اولين نمايشگاه معماري، فن آوري و مقاوم سازي ساختمان اظهار داشت: بسياري از شركت هاي صاحبنام به دليل اينكه ماه گذشته در نمايشگاه ساختماني تبريز حضور داشتند از حضور در نمايشگاه تهران عذرخواهي كردند.
واقعيت اين است كه انتخاب زمان نمايشگاه فوق الذكر با توجه به اينكه اولين بار است كه چنين نمايشگاهي برگزار مي شود و نيز اينكه نمايشگاه هاي بزرگي در عرصه ساخت و ساز ظرف ماه قبل و ماه آينده در تقويم نمايشگاه هاي بين المللي ساخت و ساز قرار دارند، چندان صحيح نمي نمايد.
به اعتقاد كارشناسان، اگر بي تجربگي برگزار كننده را نيز كه براي اولين بار است در اين حوزه وارد مي شود را به موارد فوق بيفزاييم، افق هاي موفقيت اين نمايشگاه در حوزه فرهنگسازي امر معماري و مقاوم سازي، چندان جالب توجه نبوده، به يك كنش اقتصادي محدود خواهد شد.

نگاه منتقد
نگاهي به موزه ايران باستان
002565.jpg
دكتر سيروس باور-
در دهه اول 1300، زمين هاي حاشـــيه ميدان مشق سابق براي بناهاي دولتي، بناهايي چون اداره پست خانه تهران (1307)، ساختمان شهرباني، ساختمان وزارت امور خارجه، غرب سردرباغ ملي و ساختمان موزه و كتابخانه ملي (1304) در نظر گرفته شد.
بلديه تهران قطعه زميني به مساحت 5500 مترمربع را در ضلع شمالي خيابان سپه سابق در اختيار موزه ملي قرار داد كه در آن طرح معماري ساختمان موزه تهيه شود. در غرب زمين واگذار شده، خيابان قوام سابق (سي تير) قرار دارد كه خياباني است نسبتا باريك ولي به خاطر موقعيت شهري، يكي از خيابان هاي مهم جنوب به شمال شهر است. شمال ساختمان موزه، زمين نسبتا وسيعي است كه حياط شمالي موزه است و ضلع شمال شرقي آن را بناهاي مربوط به موزه فرا گرفته است و در قسمت شمالي حياط، ساختمان كتابخانه ملي قرار دارد. كاربرد اين حياط بيشتر براي بارگيري و باراندازي است. همين حياط راهي به سمت شرق موزه دارد كه با يك سطح شيب دار كاميون ها مي توانند تا مدخل ورودي به زيرزمين موزه جلو روند و اشيا را در آنجا پياده كنند. در سمت شرقي موزه، فضاي سبز بزرگي قرار دارد كه ساختمان جديد موزه در آن ساخته شده است.
موزه قديم، امروز به عنوان موزه ماد نامگذاري شده كه بسياري از اشياي باستاني را كه در ايران كشف شده، به مرور در خود جاي داده است.
با تاسيس انجمن آثار ملي در سال 1304، طرح ساختمان موزه به آندره گدار معمار و مهندس فرانسوي واگذار و در سال 1313 اجراي آن شروع شد. ايده گدار در مورد طرح پروژه ساختمان موزه، نوعي برگشت به فرهنگ معماري ايراني است. گدار سعي كرد كه معماري ساساني را در بناي موزه ايران باستان به نمايش بگذارد. شايد در زماني كه اين طرح به گدار واگذار شد، در جوي كه در آن زمان وجود داشت و حتي عنوان موزه هم آن را تشديد مي كرد، براي به نمايش گذاشتن اشياي باستاني ايران قديم،  اولين ايده اي كه در نظر او مجسم شد همان برگشت به شكل و فرم هاي معماري در ايران باستان بود.
به هر حال براي رسيدن به معماري زمان، بين معماري ايران باستان تا آنچه كه بعدا در دهه هاي اول 1300 هجري خورشيدي به وجود آمد، يك فصل مشترك از معماري ملي خودنمايي مي كند.
معماري موزه در واقع مكعب مستطيلي است كه از سه قسمت تشكيل شده، ورودي آن از يك آرك (قوس) بزرگ ساساني كه فضاي ورودي را مشخص مي كند و يك آجر چيني مناسب به رنگ قرمز قصرهاي فيروزآباد كه ديوارهاي مرتفع و طويق خارجي را تزيين كرده، با ابهت و وقاري عظيم خود را در مجموعه شهري بيان مي كند. تنها فضاي جالب كه در اين حجم مكعبي بزرگ تعبيه شده، فرورفتگي ورودي موزه است كه در اين حجم ورودي اصلي، ورودي هاي فرعي جانبي قرار دارد كه بازديد كننده را به سالن هاي بزرگ هدايت مي كند و اين باعث شده كه مقياس مقايسه اي نسبت به حجم عظيم و زيباي ورودي اصلي به وجود آورد. سپس پلكان هاي رسيدن به مدخل ورودي و ارتفاع صفه اي است كه سطح سالن همكف موزه در آن قرار دارد. در اينجا نحوه تمام شدن سقف سيلندر به ديواره روبه رو، بهترين و جالب ترين هنر گدار در طراحي اين بناست.
آرك  هاي آجري برجسته كه به صورت تسمه هايي از جرزها بالا رفته و شيارهايي در سطح سيلندري سقف به وجود مي آورد، احساس بيشتري نسبت به ايستايي و نحوه توزيع و حركت نيروها به دست مي دهد كه در واقع ديواره ها و سقف، كالبد واحدي را ايجاد مي كنند كه همبستگي بين فرم و فن آوري است.
حجم بزرگ مستطيلي شكل موزه كه داراي ابعاد 34*۱۰۰ متر است از سه قسمت فضاي ورودي، فضاي نمايش اشيا و فضاي اداري تشكيل مي شود كه با شكستگي هايي در نماهاي جانبي، دراز بودن آن تعديل شده است.
سالن  اصلي موزه، كه به طول 61 متر و عرض 34 متر است، سطحي را مي سازد به مساحت دو هزار مترمربع كه در آن دو نورگير داخلي به ابعاد 16*۱۶ متر تعبيه شده كه نور مناسبي را به فضاي سالن اصلي مي دهد. در ديواره هاي جانبي شرقي و غربي، پنجره هاي باريك و بلند مناسبي تعبيه شده كه ريتمي يكسان و تكراري در سطح ديوار ايجاد مي كند كه در بين جرزهاي اصلي كه از ضخامت ديوار بيرون آمده و تا انتهاي قرنيز پشت بام بالا مي رود قرار گرفته است. اين پنجره ها باعث شده كه با كمك نورگير وسط، نور كافي براي نمايش اشيا فراهم آيد. اين سالن در دو طبقه ادامه مي يابد كه با دو راه پله بزرگ به يكديگر ارتباط دارند. در سطح بالا متاسفانه پنجره هاي شرقي و غربي وجود ندارد. شايد به خاطر زيبايي در نما و در نتيجه فضايي مرده، بي روح و تاريكي را درست مي كند كه باعث دلتنگي و افسردگي بازديدكنندگان مي شود.
مي شود گفت كه آندره گدار در طرح معماري خود بيشتر به فكر ايجاد يك ساختمان با عظمت و يادماني براي موزه بوده و توجه زيادي به نور يا روشنايي يا ساير عملكردهاي داخل بنا نكرده است. گدار هر چقدر كه به نماي خارجي اهميت داده و آن را با جزئيات آجرچيني غني كرده است، عملكرد داخلي را بسيار ساده در نظر گرفته، اين امر شايد بدين منظور صورت گرفته كه در آينده با به نمايش گذاردن اشيا و ويترين ها و تزئينات، غناي داخلي تكميل شود.
پينوشت:
صنعت ساختمان داريس، شماره 32

زيبـاشـهر
آرمانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
در شهر
شهر آرا
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |