پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۴
تكريم پيشكسوتان
طرح تكريم هنرمندان در گفت وگو با مرتضي دليري دبير شوراي ارزشيابي هنرمندان و ناصر امام جمعه مسئول دبيرخانه شوراي ارزشيابي هنرمندان
001896.jpg
001899.jpg
گفت وگو: مريم آهنگري
طرح تكريم هنرمندان چند مدتي است كه شكل جدي به خود گرفته است. از جمله كساني كه از اين طرح بهره مند مي شوند، هنرمندان موسيقي، به خصوص موسيقي نواحي ايران اند. درباره چگونگي شكل گيري اين طرح و مراحل گذشته و حال آن با مرتضي دليري(دبير شوراي ارزشيابي هنرمندان) و ناصر امام جمعه(مسئول دبيرخانه شوراي ارزشيابي) گفت وگويي انجام داده ايم كه مي خوانيد.
* طرح تكريم كار هنرمندان پيشكسوت چيست و از چه سالي اجرا شده است؟
- فعاليت ما شامل دو بخش طرح تكريم از هنرمندان پيشكسوت و پرداخت مستمري به هنرمندان پير و از كار افتاده است. طرح تكريم از هنرمندان پيشكسوت در سال ۷۹ به تصويب هيأت وزيران رسيد و در سال ۸۰ رسماً به اجرا گذاشته شد. طرح پرداخت مستمري به هنرمندان نيز قبلاً به صورت موردي از سال ۷۷ انجام مي شد كه پس از تصويب هيأت وزيران اين طرح نيز از سال ۸۱ شكل رسمي به خود گرفت.
* از شرايط طرح تكريم بگوييد.
- بر طبق آيين نامه شوراي ارزيابي، هنرمند پيشكسوت به كسي گفته مي شود كه در يكي از حوزه هاي هنري، به خلق آثاري برجسته و ارزشمند، اشتهار و اشتغال داشته و دارد.
از ديگر مشخصات هنرمندان پيشكسوت، ۶۰ سال سن، ۳۵ سال سابقه آفرينش حرفه اي هنري، حسن شهرت در جامعه هنري، داشتن سبك ويژه و استمرار به كار به طوري كه فعاليت هنري تفنن او محسوب نشود، اعلام شده است.
كمك مستمري به هنرمنداني تعلق مي گيرد كه بنا بر دلايلي از قبيل كهولت سن، عائله مندي، بيماري و از كار افتادگي و نياز اقتصادي قادر به تأمين حداقل معاش خود نبوده و از محل ديگري، مستمري دريافت نكند.
* اين طرح تا به امروز چه تعداد هنرمند را تحت پوشش خود قرار داده است؟
- اين طرح در ۹ حوزه هنري(موسيقي، سينما، تئاتر، شعر، ادبيات داستاني، معماري، هنرهاي سنتي و صنايع دستي، هنرهاي تجسمي، خوشنويسي) حدوداً هزار نفر را تحت پوشش قرار داده است كه حوزه موسيقي به علت گستردگي و شاخه هاي مختلف آن، تعداد افراد بيشتري از مزاياي اين طرح بهره مند مي شوند.
* مبالغي كه شوراي ارزشيابي براي افراد در نظر گرفته چقدر است؟
- در طرح تكريم ميزان پاداش، ماهانه از ۷۵ هزار تومان تا ۱۲۰ هزار تومان براي هنرمندان بنا به شرايط شخصي، ويژگي هاي هنري، شأن هنرمند و... متغير است. در قسمت مستمري مبلغ ۶۰ هزار تومان به بالا و با توجه به شرايط هنرمند در نظر گرفته مي شود.
* در حال حاضر اين طرح در چه مرحله اي قرار دارد؟
- سال اول و دوم اجراي طرح تمام پيشكسوت هاي درجه اول كشور شناخته شدند و مبالغي به آنها تعلق گرفت. در حال حاضر پرونده هاي پيشكسوتان درجه دوم و سوم را بررسي مي كنيم.
* نحوه اطلاع رساني درباره اين طرح چگونه بود؟
- اين طرح از طريق مراكز مختلف هنري، مجامع صنفي هنرمندان، ادارات كل فرهنگ و ارشاد اسلامي كل استان ها و به صورت خبر در مطبوعات و رسانه ها اعلام شد.
هنرمندان پيشكسوت در مجموعه شوراي ارزشيابي طرح تكريم شناسايي شدند. در قسمت موسيقي نواحي كه هنرمندان آن بسيار پراكنده و غير قابل دسترس هستند، محمدرضا درويشي پژوهشگر موسيقي كمك بسيار زيادي به ما كرده و اطلاعات زيادي را در اختيار ما گذاشته است. هم اكنون ادارات ارشاد هر استان مسئوليت تشكيل پرونده هنرمندان منطقه خود را به عهده دارند.
* ملاك تعيين و معرفي هنرمند پيشكسوت به اين ستاد توسط چه كساني انجام مي شود؟
- براي هر رشته هنري، كميته تخصصي تشكيل داده مي شود و وضعيت هر هنرمند در آن بررسي مي شود. در بخش موسيقي به علت گستردگي و پراكندگي هنرمندان، براي هر بخش موسيقي مقامي، سنتي و كلاسيك، يك متخصص پرونده ها را بررسي مي كند و پس از اين كه كميته نظر تخصصي خود را اعلام كرد، پرونده ها به شوراي ارزشيابي هنرمندان كشور كه متشكل از نمايندگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت علوم، تحقيقات، فناوري و سازمان مديريت و برنامه ريزي است، مي رود و به تصويب مي رسد تا قابل پرداخت باشد.
امام جمعه: در جستجوي پيشكسوتان
* شما چندي پيش، سفري به كرمان داشتيد؛ درباره هدف از سفرتان براي ما بگوييد.
- هدف من از سفر به كرمان، تعامل بيشتر دبيرخانه طرح تكريم با هنرمندان حاضر در جشنواره موسيقي نواحي بود. در اين سفر، پرونده هنرمندان شركت كننده اي بررسي شد كه براي اولين بار در جشنواره موسيقي نواحي حضور پيدا مي كردند.
همچنين پرونده برخي از شركت كنندگان نيز در دوره هاي قبل از شرايط طرح برخوردار نبوده و يا مدارك ناقصي را به دبيرخانه ارسال كرده بودند، كامل شد. شركت در اين گونه مجامع هنري باعث مي شود كه ما با هنرمندان ارتباط بگيريم و با علم بيشتري با آنها مواجه شويم تا بتوانيم دفاع بهتري براي تصويب آنها انجام دهيم.

به انگيزه پانزدهمين سال درگذشت مرتضي ني داود آهنگساز و نوازنده صاحب نام تار
يادي از مرغ سحر
در آمد :يكشنبه هفته جاري ، پانزدهمين سالگرد درگذشت مرتضي ني داود، نوازنده تار و آهنگساز برجسته موسيقي ايراني بود. نوشته زير به همين مناسبت تهيه شده و در آن نگاهي به زندگي و آثار اين نواساز و نوازنده صاحب نام تار دارد.
***
موسيقيدانان سنتي ايران كه در فاصله جنبش مشروطيت و نخستين دهه از قرن جاري سر برآورده اند، همه پيش از هر چيز نوازنده بوده اند، هر چند كه گهگاه به سراغ آهنگسازي نيز رفته اند.
مهارت هاي فني و گاه شگفتي آور اين نوازندگان، آنچنان جمع شنوندگان را مجذوب خود مي ساخته كه آهنگسازي آنها را غالبا از ياد مي برد ه اند. درويش خان، ارسلان درگاهي، موسي معروفي و حبيب سماعي از اين گونه موسيقيدانان به شمار مي روند.
در كنار اينان به چهره برجسته ديگري بر مي خوريم كه استثنايي را پديد آورد ه است: مرتضي خان ني داود.
از يك سو رغبت به آهنگسازي در او همپاي شوق نواختن در غليان بوده و از سوي ديگر در ميان پيش درآمدها، چهار مضراب ها، رنگ ها و تصنيفهاي او كه به گفته خودش به دويست فقره بالغ مي شود، يكي از فراگيرترين و پر آوازه ترين تصنيفهاي قرن، مي درخشد، تصنيف برانگيزاننده «مرغ سحر» كه نام او را براي هميشه در تاريخ موسيقي ايران نگاه خواهد داشت.
اگر چه مي توان شعر « مرغ سحر» سروده محمدتقي بهار (ملك الشعرا) و سازگاري آن را با آرمان ملي و آزادي جويي مردم، پشتوانه شهرت و ماندگاري آن به شمار آورد، ولي از كاركرد زيبايي آهنگ ني داوود نيز نمي توان و نبايد غافل ماند. كما اينكه بهار متن هاي زيباي ديگري نيز براي پيوند با موسيقي سروده ولي هيچكدام شهرت و تاثير مرغ سحر را پيدا نكرد ه است.
شعر و آهنگ، در مرغ سحر توانايي بياني همانندي دارند و با دقتي هنرمندانه به هم پيوند خورد ه اند.
موسيقي روان ني داود، زبان كمابيش روشنفكرانه بهار را حتي براي مردم عادي دلپذير و دريافتني ساخته است. جاذبه ماندگار مرغ سحر سبب شده كه پس از نخستين اجرا با صداي «ملوك ضرابي» (و نه آنگونه كه مي گويند، قمرالملوك وزيري) خوانندگان ديگري نيز آن را در بازسازي هاي تازه بخوانند.
كشف بزرگ
مرتضي ني داود در سال ۱۲۷۹ و به روايتي ديگر ۱۲۸۰ خورشيدي در تهران و در خانواد ه اي اهل موسيقي زاده شد.
پدرش «بالاخان» با تار و تنبك آشنايي داشت. مرتضي ابتدا در مدرسه به تحصيل دروس همگاني پرداخت، ولي ده يازده ساله بود كه پدر با دريافت ذوق و علاقه به موسيقي در فرزند، او را به دست استاد معروف زمانه «آقاحسينقلي» سپرد.
مرتضي خان دو سال نزد آقاحسينقلي و سه سال نزد برجسته ترين شاگرد او، درويش خان، رديف موسيقي سنتي و شيوه تارنوازي را آموخت و آنچنان پيش رفت كه در ختم كلاس درويش توانست «تبرزين طلايي»، يعني نشاني را كه به شاگردان ممتاز داده مي شد، به دست آورد.
مرتضي خان هنوز بيست سالي بيش نداشت كه خود كلاسي براي آموزش تار و رديف موسيقي بنياد كرد و كلاسي كه پس از مرگ نابهنگام درويش خان توانست ادامه آموزش همه شاگردان او را نيز برعهده بگيرد.
ني داود از سال ،۱۳۱۹ سال بنياد راديو ايران، به اين سازمان پيوست و در برنامه هاي مختلف موسيقي آن به همكاري و همنوازي با هنرمندان برجسته اي چون رضا محجوبي، علي اكبر شهنازي، حبيب سماعي، ابوالحسن صبا و موسي معروفي پرداخت.
او طي ده سال همكاري تنگاتنگ با راديو، براي خوانندگان معروفي چون اديب خوانساري، جواد بديع زاده و غلامحسين بنان تصنيف ساخته يا پا به پاي آوازشان تار نواخته است.
مرتضي ني داود در سال ۱۳۴۸ كار مهم ديگري را به انجام رسانيده و آن نواختن و ضبط نزديك به ۳۰۰ گوشه از مجموعه رديف موسيقي سنتي ايران است كه البته به دلايل نا روشن هنوز انتشار نيافته است.
از ميان آفريده هاي او علاوه بر مرغ سحر، مي توان از تصنيف هايي چون شاه من، ماه من، مرغ حق و آتش دل، و نيز پيش درآمد اصفهان ياد كرد كه هنوز جاذبه خود را حفظ كرد ه است.
گفتني است كه در سال هاي پس از انقلاب، مرتضي حنانه، اين پيش درآمد او را به شيو ه اي نو، براي اركستر بزرگ تنظيم كرده كه موسيقي اصلي سريال هزار دستان (ساخته علي حاتمي) است.
مرتضي ني داود در سال ،۱۳۵۹ يكي دو سالي پس از انقلاب اسلامي رهسپار ايالات متحده آمريكا شد و ده سال پس از آن، يعني در دوم مرداد ماه سال ۱۳۶۹ در سن نودسالگي و در ديار غربت چشم از جهان فروبست.

گزارشي از نشست تخصصي موسيقي زيرزميني در فرهنگسراي ابن سينا
حاشيه نشينان
001902.jpg
درآمد : چهارشنبه گذشته فرهنگسراي ابن سينا ميزبان اولين كنسرت پژوهشي موسيقي زيرزميني از سلسله برنامه هاي موسيقي مردم پسند در ايران بود. در اين نشست كه در دو بخش موسيقي زيرزميني در ايران و جهان برگزار شد، اديب وحداني پژوهشگر موسيقي مردمي به سخنراني پرداخت. متني كه پيش رو داريد چكيده اي از گفته هاي اوست.
در ابتدا ذكر يك نكته را ضروري مي دانم: در زمينه موسيقي فقر منابع مكتوب به شدت محسوس است. بسياري از متوليان فرهنگ كشور نه تنها به كار براي پركردن اين خلاء نمي پردازند، بلكه با بي دقتي از نشر برخي از تحقيقات موجود نيز جلوگيري مي كنند. اين موضوع نتايج نامبارك و ناميموني را به بار آورده است كه از زمره آنها مي توان به اين امر اشاره كرد كه اصطلاح هاي ساده و بديهي موسيقي در ايران همچنان تعريف نشده و نامتعين باقي مانده اند و از هر سو، هر فردي پيشنهادي براي ترجمه يك اصطلاح مي دهد. در برخي از موارد مانند همين اصطلاح زيرزميني Underground نيز كه به درستي ترجمه نشده است، معني دوم و مترادف اين اصطلاح كه واژه فرهنگ متقابل Counter Lnlture است به درستي براي مخاطبان معنا نشده است و عمده برداشت مخاطبان از چنين اصطلاحي منحصر مي شود به آن چه كه در رسانه هاي جمعي به نمايش گذاشته مي شود.
همان طور كه در يك مقاله از كتاب مفاهيم كليدي در موسيقي مردمي آمده است، رسانه هاي جمعي صرفا به برخي از نكات منفي فرهنگ متقابل گرايش نشان داده اند، در صورتي كه فرهنگ زيرزميني يا متقابل داراي ويژگيهاي مهمي است كه بهتر است از نظر اقتصادي به بررسي آنها پرداخت؛ چرا كه پس از نظريه پرداز مهم مكتب فرانكفورت، تئودورآدورنو، مهم ترين روش براي طبقه بندي سبك هاي مختلف موسيقي، طبقه بندي اقتصادي است.
موسيقي زيرزميني يا متقابل مجموعه اي از سبك هاي موسيقي است كه در زمان توليد خود مورد توجه تهيه كنندگان و ناشران قرار نمي گيرند و معمولا با سبك زندگي ارزش هاي طبقه متوسط دنياي سرمايه داري در تضاد است. اين سبك هاي موسيقي معمولا پس از آن كه توسط افراد و شركتهاي مستقل كوچك به عموم مردم عرضه مي شود، از سوي جمع (و حتي طبقه متوسط) مورد پذيرش قرار مي گيرد و شركتهاي مهم ضبط و پخش موسيقي، روي به عرضه گسترده آن آثار مي آورند.
آن دسته از ويژگيهاي فرهنگ متقابل كه اما از سوي رسانه هاي گروهي معمولا مورد توجه قرار مي گيرد مربوط به هنرمندان اين سبك هاست. از نسل بيت ها به بعد عمده هنرمندان و مخاطبان فرهنگ متقابل به استفاده از واژه هاي نامطلوب رسانه هاي رسمي و مواد مخدر شهرت داشته اند.
اين شهرت عمدتا موجب مي شود ارزش هاي موسيقايي و جامعه شناختي اين گروه ها (حتي به رغم توجه افرادي ماند ماركوزه به اين جنبه ها) مغفول باقي بماند و وقتي در رابطه با اين موضوع به ايران نگاه كنيم،  مي بينيم كه اوضاع قدري پيچيده تر هم مي شود.
در ايران قسمت كمي از تبليغات رسانه هاي جمعي غرب (كه معمولا باز هم بيشتر به جنبه هاي منفي سبك زندگي هنرمندان فرهنگ متقابل اشاره دارد) به مخاطبان اين فرهنگ منتقل مي شود. به اين ترتيب چهره هنرمندان فرهنگ متقابل در ايران به كلي چهره اي مخدوش، نامطلوب و نامتناسب با جامعه ما جلوه داده مي شود. اين در حالي است كه بسياري از ناشران و فعالان عرصه نشر در ايران، به صورتي كه كاملا منفعلانه با تقريبا همه انواع موسيقي نامتعارف سر ناسازگاري مي گذارند و نتيجه فعاليت آنها در عرضه محصولات زيرزميني بسيار اندك است.
مشكل اصلي جامعه موسيقي جامعه تهيه كنندگان و جامعه مخاطبان موسيقي در ايران را مي توان در اصطلاح رجوع به خاطره خلاصه كرد. آن دسته از هنرمندان موسيقي در ايران كه معمولا داراي توان پيداكردن تهيه كننده و عرضه آثار بر جامعه اند به زنده كردن خاطرات مردم گرايش فراواني دارند. بسياري از هنرمندان به بازخواني آثار گذشتگان مي پردازند و بسياري ديگر، دست به ارائه كپي هاي دست چندم از آثار اصلي توليدشده در گذشته مي زند. حتي كار  به جايي رسيده است كه در هنگام بررسي يك اثر موسيقي كه بديهي است (و حتي ممكن است جالب هم نباشد، اما داراي مولفه هاي تكراري از اجراهاي قديمي نيست) منتقدان و مخاطبان به جاي آن كه به توصيف ويژگيهاي موسيقايي فرد نوآور بپردازند، صرفا وي را با عبارت هايي از قبيل شبيه كسي اجرا نمي كند و طرح ژنريك نيست توصيف مي كنند.
تهيه كنندگان كه چندان ميلي به ريسك كردن ندارند نيز در عمده موارد دل مي بندند به امنيت ناشي از قطعيت فروش آثار هنرمندان زنده كننده خاطره و در اين ميان حاشيه عظيمي از هنرمندان توليد مي شود كه نمي توانند صداي خود را به گوش مخاطبان برسانند.
در اروپا و در ايران، گذشته موسيقي زيرزميني خيلي درخشان نبود. هنرمندهايي كه به فعاليت در اين سبك ها مشغول بودند فقط از راه هاي سنتي براي عرضه آثار خود به مخاطبان بهره مي بردند. آنها مجبور بودند خود را باب ميل و سليقه مسئولان راديو و تلويزيون ها ويرايش كنند تا آثارشان از راديوها و تلويزيون ها پخش شود يا بايد قدري با تهيه كننده ها كنار مي آمدند و صدايي را توليد مي كردند كه تهيه كننده ها ميلي به شنيده شدن آن داشتند و راه سوم _ البته در غرب _ اين بود كه گروه هاي موسيقي به آرامي در گوشه و كنار كافه ها و تالارهاي كوچك اجراي موسيقي، براي مخاطبي چند صد نفره بنوازند و دل خوش كنند كه دارند موسيقي مي نوازند . اما اتفاقي كه در صنعت ضبط و پخش موسيقي اتفاق افتاد ناگهان همه چيز را عوض كرد.
فقط با عرضه نوارهاي كاست در غرب، هنرمندان موسيقي زيرزميني وسيله اي را به دست آوردند كه اولا ارزان قيمت بود، ثانيا كاركردن با آن راحت بود و ثالثا تكثير آن در هر خانه اي ممكن بود. به اين ترتيب در دهه ۱۹۸۰ ميلادي در هر گوشه اي از شهرهاي مهم فرهنگ متقابل، عده اي از جوانان كه تا چندي قبل نمي دانستند چگونه مي توانند صداي خود را به مخاطب هايشان برسانند، دور هم جمع شدند تا با وسايلي كه امروزه ابتدايي به نظر مي رسد، صدايي را توليد كنند كه گرچه در استوديو توليد نشده بود و كيفيت استاندارد آثار رسمي را نداشت، اما پر بود از شور و هيجان و نوآوري و صدالبته متفاوت بود.
اين صداي متفاوت ظرف چندين سال راه خود را به صحنه هاي اجراي موسيقي در راديو و تلويزيون و تالارهاي بزرگ و حتي استاديوم هاي ورزشي گشود و الان، تهيه كننده ها عموما آن قدر با فروش هاي چشمگير و غيرقابل انتظار گروه هاي زيرزميني روبرو شده اند كه ديگر خود چراغ به دست هنرمندان زيرزميني را جست و جو مي كنند. در عين حال با اجراي مكرر ترانه هايي كه روزگاري زيرزميني تلقي مي شدند، شاهد اين پارادوكس هستيم كه آثار زيرزميني قديمي، آثار معيار ورسمي به شمار مي آيند و مدام آثار زيرزميني ديگري كه توليد مي شوند به رقابت با اين كلاسيك ها برمي خيزند و اين شده است كه هر چند سال به مرور آثار زيرزميني به آثار مورد توجه طبقه متوسط تبديل مي شوند و دقيقا در اين تغيير مخاطب است كه تعريف قديمي از آنها ديگر با واقعيت امروزي آنها جور درنمي آيند.
حالا ببينيم در ايران چه رخ داده است و چه چيز در حال رخ دادن است؟ گفتن خاطره در موسيقي در ايران را احتمالا هنوز از ياد نبرده ايد. تعدادي از تهيه كننده هاي بزرگ كه از قبل از انقلاب به فعاليت موسيقي مشغول بوده اند كه امروز نيز در حال توليد موسيقي اند. با استثناءهايي اندك، تهيه كننده هاي جديد هم به همان سبك قديمي و امن تهيه كننده هاي كهنسال ارادت دارند و طبق همان سبك كار مي كنند، از سوي ديگر ميانگين سني جامعه ما كم است و جوانان فراوان جامعه ما در حال رويارويي با وضعيت هاي جديدي (هم در حوزه هاي فردي و هم در حوزه هاي اجتماعي) هستند كه در نسل هاي قبلي سابقه نداشته است. به اين ترتيب حتي اگر بپذيريم كه توليدات رسمي سنتي و كلاسيك موسيقي در جامعه ما در زمان هاي گذشته به لطايف الحيل مي توانست پاسخگوي نيازهاي جامعه و صداي واقعي جامعه باشد، امروزه ديگر با وضعي مواجهيم كه موسيقي جديد و نويي را مي طلبد.
در سوي ديگر قضيه ، اين واقعيت وجود دارد كه تعداد جواناني كه به هر دليل روي به موسيقي مي آورند بسيار چشمگير است. آمار غيررسمي واردات سازها و همچنين ميزان قابل توجه توليد ساز در ايران نشان مي دهد كه در كنج خانه ها، هنرمندان فراوان به كار مشغول اند و از ميان اين تعداد فراوان هنرمندها، لاجرم تعدادي اثر جالب توجه توليد مي شود كه اين آثار به دست مخاطبان نمي رسد. من فقط درباره تكنولوژي نوار كاست در غرب صحبت كردم، اما امروزه ورود تجهيزات و امكانات كامپيوترهاي خانگي، هر كس به محض خريدن يك ميكروفون مناسب مي تواند يك استوديوي خانگي ضبط موسيقي داشته باشد و با توجه به حجم كم آهنگ ها در فرمت Mp3، آهنگ هاي خود را به راحتي از طريق اينترنت، سي دي و روشهاي متنوع ديگر به گوش ديگر افراد برساند.
كيميا اميري

خبر
مجموعه كامل موسيقي بختياري منتشر مي شود
به كوشش و تلاش دكتر منصوره ثابت زاده تمام موسيقي بختياري در ۱۵ سي دي جمع آوري شده و منتشر مي شود.
منصوره ثابت زاده با اعلام اين خبر گفت: مجموعه موسيقي بختياري حاصل يك پژوهش ۱۴ ماهه از استان چهارمحال و بختياري و پنج استان مجاور تا يك ماه ديگر منتشر مي شود.
ثابت زاده افزود: اين نوع موسيقي علاوه بر استان چهارمحال و بختياري در استان هاي مجاوري چون اصفهان، خوزستان، كهكيلويه و بويراحمد، لرستان و بختياري هاي پراكنده
جمع آوري شده است و انواع موسيقي بختياري چون آوازي، سازي، عزا، عروسي و آوازهاي تاريخي، اجراي منظومه ادبي شاهنامه،نظامي و مثنوي و ... را شامل مي شود.
او در ادامه تصريح كرد: شروع پژوهش از اسفند ماه سال ۱۳۸۲ بوده است و در حال حاضر اين آثار براي انتشار به مركز موسيقي حوزه هنري تحويل داده شده است.
ثابت زاده كه در اين آثار به همراه «پيمان بزرگ نيا» به عنوان دستيار و مطلع موسيقي محلي به نقاط مختلف سفر كرده است، خاطر نشان كرد: ۹۰ درصد اين آثار موسيقايي در محل و ۱۰ درصد بقيه در استوديو ضبط شده است.
وي پيش از اين تصحيح «سه رساله موسيقي قديم ايران» را در سال ۱۳۸۲ و پژوهش در موسيقي تاجيكستان را انجام داده است كه پژوهش در موسيقي تاجيكستان او جايزه پژوهش برگزيده را دريافت كرده بود.
به بهانه اجراي لي لي افشار در نياوران نوازنده طراز جهاني
«ليلي افشار» نوازنده طراز جهاني گيتار از ايران، امروز و فردا در فرهنگسراي نياوران به اجراي برنامه مي پردازد. وي نخستين بانوي نوازنده گيتار است كه توانسته در رشته موسيقي و گيتار حائز مدرك دكترا شود.
ليلي افشار در سراسر جهان به عنوان نوازنده اي قوي و جسور شناخته شده است و به زودي به پيش بيني «آندرس سگوويا» جامه عمل پوشانده و به شهرتي عالي دست خواهد يافت. وي به عنوان سوليست(تكنواز) اجراهاي متعددي با اركسترهاي مختلف و برجسته در سالن هاي مشهور اروپا، آسيا، شمال و جنوب آمريكا، آفريقا و استراليا داشته است. انجمن گيتار كلاسيك انگلستان برنامه اي با نام «مبهوت كننده» برگزار كرده است و روزنامه واشنگتن پست از اجراهاي صحنه اي ايشان در اين برنامه با نام «ايمپكبل» (بي عيب و نقص) ياد كرده است.
اخيراً ، وي موفق به دريافت جايزه «اورويل گيبسون ۲۰۰۰» براي بهترين نوازنده گيتار كلاسيك در لوس آنجلس گشت. از ديگر جوايزي كه افشار موفق به دريافتشان گرديده است مي توان به جايزه عالي مسابقات بنياد گيتار كلاسيك آمريكا، جايزه ممتاز جشنواره مسابقات گيتار موسيقي اسپن، جوايز اول مسابقات گيتار انجمن ملي استادان موسيقي و انجمن استادان سازهاي زهي آمريكا اشاره كرد.
وي همچنين موفق به دريافت جايزه كميته انجمن هنرمندان تكنواز موسيقي و جايزه ضبط هنري استعدادهاي ملي گرديده است. ليلي افشار در تهران متولد شده و از سن ۱۰ سالگي شروع به فراگيري گيتار نموده است.
او ليسانس خود را در رشته موسيقي و فوق ليسانسش را در نوازندگي گيتار از كنسرواتور موسيقي بوستون و كنسرواتوار موسيقي نيوانگلند اخذ نموده است.وي اولين خانم نوازنده گيتار است كه موفق به دريافت دكترا در رشته موسيقي و گيتار شده است. وي به عنوان نوازنده مستر كلاس هاي استاد آندرس سگوويا در دانشگاه كاليفرنياي جنوبي برگزيده شد. در حال حاضر، افشار سرپرستي بخش گيتار دانشگاه ممفيس، مكاني كه در آنجا موفق به دريافت جايزه استاد نوازندگي ممتاز از برد انجمن ۲۰۰۰ شد، را عهده دار مي باشد.

گزارش خبري
موسيقي زبان الهامات است
مليحه سعيدي در بخش پژوهش جشنواره موسيقي بانوان عنوان كرد:
مليحه سعيدي، نوازنده سنتور، در بخش پژوهش هفتمين جشنواره موسيقي بانوان، در سالن رودكي درخصوص وهم و الهام در هنر به ايراد سخنراني پرداخت.
سعيدي در اين جلسه پژوهشي گفت: آن كسي كه عنوان هنرمند بر خود مي گذارد، اگر با اتكا به شعور، علم و صداي درون خود بداند كه چرا اين عنوان را به خود گرفته نه تنها مغرور نمي گردد بلكه اگر وسعت و بار سنگين مسئوليت آن را درك كند، ثانيه اي درنگ نمي كند. چرا كه زماني براي استراحت ندارد. او بايد تلاش كند بياموزد، تفكر كند و با خود آگاهي كامل، اثري موثر خلق كند و بداند كه حامل و امانتدار يك وديعه الهي است.
وي ادامه داد: وجود يك هنرمند ميدان نبرد است بين نيروهاي خير و شر. انديشه يك هنرمند گيرنده هاي مطمئن جهت دريافت الهامات است كه اين خود مستلزم يك نبرد خستگي ناپذير است.
براي رفع نيروهاي شر و گاه خنثي كردن آن نيروها، بارور كردنشان براي استفاده مثبت وجود يك هنرمند، به قدمت تاريخ و به وسعت آسمان ها و زمين، توان گسترش و ظرفيت دارد و اگر توان تجزيه و تحليل نداشته باشد و قدرت دريافت الهامات و تشخيص و تميز دادن الهامات را از وهميات نداشته باشد، هنرمند نيست، بلكه ابزار برچسب خورده است كه به خيال خام خود كه ناشي از تعريف و تمجيد بي علم ديگران است، مطلقا خود و احساس ديگران را به بازي گرفته و مي گيرد.
وي ادامه داد: اين چنين موجودي نه تنها تلاشي در جهت آگاه نمودن، بيدار كردن و انجام رسالت سنگين خود نداشته، بلكه خواسته يا ناخواسته، دانسته يا نادانسته در خدمت نيروهاي شر قرار گرفته و بي هيچ اراده اي به تشويق عوام ناعالم در ركاب نيروهاي شر پيش مي رود.
ناتواني عبور از يك مرحله براي رسيدن به مراحل ديگر كمال، محدوديت نيستند، بلكه عدم شناخت و درك صحيح آنچه هست و حق است باعث درماندگي است و اين عجز و ناتواني به غلط محدوديت نام مي گيرد. اين ناتواني ها صورت هاي مختلف به خود مي گيرند. گاه شخص براي خود فراهم مي آورد و گاهي ديگران به واسطه موقعيت هاي خاص آن را پديد مي آورند.
اما آن چه مسلم است اين كه يك بينش صحيح كه ناشي از خود آگاهي او شناخت عالمانه عالم درون و بيرون است، مي تواند فناپذيري محدوديت ها را اثبات كند و موسيقي كه زبان الهامات است، مرا و شما را به بينش عالمانه اي مي رساند تا بتوانيم و تعيين كنيم كه حتي يك كلمه، يك نت مي تواند به او جمال ببخشد و انديشه مان را چنان وسعت بخشد كه كه از هيچ نت يا كلمه اي به سادگي نگذريم.
اين نوازنده قانون در خاتمه خاطر نشان كرد: اگر هنر را چشمه اي جوشان در نظر بگيريم، در مي يابيم كه اين چشمه براي سيراب كردن پيرامون خود موقعيت خاصي را مي طلبد. هنرمندي كه چشمه جوشان و سيرتش چون شير، خالص است، طراوت، شادابي اقتدار و همه صفات نيك انساني را در اخلاق، كردار و رفتار خود بروز مي دهد تا آن جا كه به يك نگاه مي توان نسيم وجود مباركش را حس كرد.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |