پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۴
مرگ سلطان قبايل
001914.jpg
طرح: داود كاظمي
ترجمه و تأليف: نيلوفر قديري
عربستان در دهه هاي اخير به علت منابع عظيم نفت همواره در كانون توجه جهاني بوده است. اين توجه در سالهاي اخير به علت ديگري بيشتر شده است؛ گروه هاي متعصب تروريست. ظهور اين گروه ها ماههاست ثبات عربستان را نيز برهم زده است.
اكنون عربستان از يك سو منبع تغذيه و از سوي ديگر قرباني فعاليت اين گروه ها به شمار مي رود.از سوي ديگر به نظر مي رسد رياض ديگر مانند گذشته نيرويي تاثيرگذار در تحولات منطقه به شمار نمي رود.
اكنون با مرگ فهد، يك بار ديگر توجه جهاني معطوف سرزمين عربستان شده است. اگرچه فهد سالها به علت بيماري نقش موثري در صحنه سياسي كشورش نداشت اما به هرحال اعلام مرگ او نشانه آغاز دوره تازه اي براي حكومت عربستان به ويژه در بستر تحولات پردامنه منطقه به شمار مي رود.

عربستان سعودي در ۱۰ سال گذشته دو پادشاه داشت. يكي در بستر بيماري كه فقط چند دقيقه آن هم جلوي دوربين هاي تلويزيوني ظاهر مي شد تا مردم عربستان و سياستمداران جهان و خود شاهزاده هاي سعودي از ياد نبرند كه شاه حجاز اگر چه بر روي ويلچر و ناتوان از تكلم اما هنوز بر تخت پادشاهي است؛ و ديگري كه البته فقط دو سال كوچكتر از پادشاه بيمار است اما هنوز در سن ۸۱ سالگي همچون مردان ميانسال راه مي رود و صحبت مي كند، به سفر خارجي مي رود و ميزبان سران ديگر كشورهاست.
اين سناريويي است كه سه دهه پيش هم در عربستان تكرار شده بود.
شاه بيماري كه در ده سال فقط عنوان پادشاهي عربستان را داشت، خود در سال ۱۹۷۵ وليعهد همه كاره شاه بيمار ديگري بود كه از قضا او هم برادر ناتني از شاهزادگان آل سعود بود.
ملك فهد در ظاهر ۲۳ سال پادشاهي كرد اما عملاً دوران حكومت او ۱۳ سال بيش نبود. او در سال ۱۹۹۵ بر اثر سكته مغزي سلامتي خود را از دست داد و ديگر حتي مجرب ترين پزشكان اروپايي در پيشرفته ترين بيمارستان هاي لندن و ژنو كه شاهزاده هاي كهنسال عربي را تا نهمين دهه از عمرشان اينچنين سر حال نگه مي دارند هم نتوانستند كاري براي فهد انجام دهند. از آن سال او بيشتر وقت خود را به جاي تخت پادشاهي بر تخت هاي بيمارستان ها در داخل و خارج كشور گذراند و سرانجام روز دوشنبه رسماً خبر فوت او توسط خاندان پادشاهي آل سعود اعلام شد.
حكمراني فهد در عربستان با وقايع بسياري در خاورميانه همراه بود كه دو جنگ خليج فارس، سقوط بهاي نفت و ظهور پديده القاعده از آن جمله است. او در دوران پادشاهي اش سياست هاي منحصر به فردي داشت. از يك سو بيش از هم سران عرب در دهه ۱۹۸۰ و اوائل ۱۹۹۰ به آمريكا نزديك شد تا جايي كه در يك اقدام تابوشكن نيروهاي نظامي آمريكا را به خاك اين كشور راه داد تا پايگاههاي نظامي در سرزمين مقدس مسلمانان مستقر كنند. اگر چه در آن زمان نظاميان آمريكايي را مهماناني موقتي مي دانست كه براي كم كردن شر صدام آمده اند، اما اين مهمانان موقت هنوز از عربستان خارج نشده اند.
001905.jpg
از سوي ديگر او و سياست هايشان را باعث ريشه گرفتن گروههاي اسلامي افراطي در عربستان به ويژه القاعده مي دانند. او براي اثبات ام القرايي عربستان و تثبيت جايگاه خود به عنوان «خادم حرمين شريفين» چنان به اين گروهها پر و بال داد و آنها را تقويت كرد كه يك دهه بعد آنها خود به امپراطوري قدرتمند در سراسر كشورهاي عربي تبديل شدند و اكنون يك لشگر از زبده ترين مأموران اطلاعاتي غرب با كمك نيروهاي امنيتي كشورهاي عربي در جستجوي كانال هاي ارتباطي و منابع مالي آنها ناتوان مانده اند. اين گروهها اكنون خواب را از چشم شاهزاده هاي سعودي ربوده اند و پايه هاي حكومت چندين ساله آل سعود را متزلزل كرده اند. به طوري كه ديگر تعقيب و گريز و تيراندازي نيروهاي امنيتي با اعضاي اين گروهها در خيابان هاي هميشه آرام جده و رياض و حتي مكه و مدينه، اكنون به صحنه اي عادي تبديل شده است. اين ماجرا فقط به داخل عربستان محدود نشده بلكه مي توان گفت در ميانه راه به عربستان رسيده و اصل فعاليت آنها معطوف به آمريكاست. ۱۵ تن از ۱۹ هواپيمارباي عمليات ۱۱سپتامبر سعودي بودند و پيش از اين واقعه، ردپاي اين گروهها در ديگر شهرهاي  جهان ديده مي شود.
فهد در ۱۳ ژوئن ۱۹۸۲ به عنوان پنجمين پادشاه عربستان به قدرت رسيد. آغاز حكومت او با دو واقعه همزمان شد كه هر دو سياست هاي فهد را تحت تأثير قرار داد. اول انقلاب اسلامي در ايران و روي كار آمدن حكومتي مذهبي در منحصر به فردترين و يكي از قدرت هاي خليج فارس و ديگري قيام گروهي از اسلامگرايان تندرو كه براي مدتي كوتاه اماكن مقدس مكه را اشغال كردند و اعلام نمودند، خانواده سلطنتي آل سعود آنقدر به اصول اسلامي پايبند نيست كه شايستگي حكومت در سرزمين مقدس حجاز را داشته باشد. اين دو واقعه در كنار آنچه از سابقه ملك فهد در دوران جواني در ذهن مردم باقي مانده بود، او را بر آن داشت كه براي حفظ حكومت به گروههاي مذهبي عربستان بيشتر نزديك شود. از جمله اقدامات او در آن زمان ايجاد پليس امر به معروف و نهي از منكر بود. از سوي ديگر فهد نمي خواست ايران شيعه با داعيه حكومت اسلامي خود، اسلامي تر از عربستان كه هر ساله ميزبان زائران مسلمان سراسر جهان است به نظر برسد. به همين دليل از همان آغاز پادشاهي، خود را در يك عرصه رقابت مي ديد. در دهه ۱۹۸۰ رياض در كنار واشنگتن و اسلام آباد «مجاهدان مسلمان» را براي مقابله با اشغالگران شوروي در افغانستان بسيج كردند. ميليون ها ريال سعودي به اين كار اختصاص يافت و هزاران سعودي هم به تشويق دولت به «جهاد در افغانستان» پيوستند.
اما بعد از عقب نشيني شوروي، فهد هم مانند آمريكا و پاكستان ديگر توجهي به مجاهدين نكرد و آنها هم عربستان را به پايگاهي براي آموزش و بسيج نيرو براي انجام حمله اي همچون ۱۱ سپتامبر تبديل كردند.
در سال ۱۹۹۰ وقتي صدام به كويت حمله كرد، ديك چني وزير دفاع وقت آمريكا با تصاويري فوق محرمانه به ديدن ملك فهد رفت تا به او نشان دهد، نيروهاي عراقي به دستور و برنامه ريزي صدام خود را براي ورود به خاك عربستان آماده مي كنند و بعد از كويت نوبت عربستان سعودي است فهد هم همانجا گفت، نيروهاي آمريكايي متشكل از ۵۰۰ هزار تفنگدار به عنوان «مهمانان موقت» مي توانند در خاك عربستان مستقر شوند و از آنجا عمليات جنگ اول خليج فارس را براي كوتاه كردن دست و زبان صدام هدايت كنند. اين اقدام عربستان در آن زمان هم براي گروههاي اسلامي داخل كشور و هم براي كشورهاي عربي ديگر قابل هضم نبود. اما فهد در موقعيت دشواري قرار داشت. او به همراه ديگر سران عرب از بيم گسترش حكومت اسلامي شيعه قدرتمند از ناحيه ايران در سالهاي جنگ ايران و عراق به رژيم صدام كمك كرده بودند. اما كابوسي كه واقعيت يافته بود نه جمهوري اسلامي كه رژيم زياده طلب و متجاوز صدام در عراق بود. جنگ خليج فارس پايان يافت اما فهد در داخل از دو جهت تحت فشار بود، يكي از جانب ليبرال ها و ديگري از طرف محافظه كاران اسلامي.
001908.jpg
اين انتقادها در سالهاي بعد ادامه داشت و جهت جدي تري به خود گرفت و به نارضايتي از فساد مالي شاهزاده هاي سعودي تبديل شد. بسياري از اين شاهزاده ها پول نفت را به حساب هاي شخصي خود واريز مي كردند چون ملك فهد برادر بزرگ آنها به آنها اجازه داده بود سود قراردادهاي نفتي، دفاعي و ساخت و ساز را به جيب بزنند.
نارضايتي ها به خيابان ها كشيد و همزمان انفجارهايي هم در محل اسكان نظاميان آمريكايي به وقوع پيوست و تا امروز ادامه يافت.
فهد معمار نوسازي پادشاهي عربستان خوانده مي شود كه عربستان را به يكي از مدرن ترين كشورهاي خاورميانه تبديل كرد. او را ميانه رويي در حكومت تندروها مي دانند كه در سالهاي حكومتش چند كار مهم انجام داد: شوراي مشورتي يا مجلس شورا را راه اندازي كرد، در سال ۱۹۹۲ قانوني شبيه قانون اساسي را تصويب نمود و اعلام كرد كسي نمي تواند بدون اجازه صاحب خانه وارد خانه كسي شود.
او يكي از ۴۲ پسر ملك عبدالعزيز بنيانگذار عربستان مدرن بود. مادر او «حصا بنت احمد السديري» همسر پنجم و محبوب ترين همسر ملك عبدالعزيز از ميان ۲۲ زن ديگرش بود و طبق سنت عرب ها، پسران محبوب ترين همسر ميراث دار قدرت و ثروت پدر مي شوند. او هشتمين پسر ملك عبدالعزيز و بزرگترين فرزند حصاالسديري بود. پسران حصا به «هفت برادر سديري» معروفند كه به غير از وليعهدي كه به امير عبدالله رسيد، پست هاي ديگر حكومتي را در سالهاي گذشته در دست داشتند.
فهد با راهنمايي و كمك مادرش تحصيل كرد و ۴ سال را در مدرسه شاهزادگان رياض گذراند. سپس در خانه تحت تعليم معلمان خصوصي قرار گرفت. او زبان انگليسي را به خوبي مي دانست اما به ندرت صحبت مي كرد و تمايلي به سخن گفتن به اين زبان نداشت. او هم مانند ديگر شاهزاده هاي جوان عرب دوران جواني و سالهاي دهه ۱۹۵۰ را به خوش گذراني طي كرد. در يكي از اين مجالس خوشگذراني او يك شب ۶ ميليون پوند در مونت كارلو باخت. او در سال ۱۹۵۳ به عنوان اولين وزير آموزش عربستان در رأس نظام آموزشي اين كشور قرار گرفت و كارهاي مثبتي در اين بخش انجام داد. يكي از اين كارها ايجاد زمينه براي نظام آموزش ملي و مدارس كشوري بود.
با اين نظام تعداد دانش آموزان و دانشجويان عربستاني از ۳۰ هزار نفر در آن سالها به ۲/۳ ميليون نفر در حال حاضر افزايش يافت. اكنون در عربستان هفت دانشگاه، ۸۳ كالج و بيش از ۱۸ هزار مدرسه وجود دارد.
001911.jpg
از آنجا كه در ده سال گذشته عبدالله اداره امور كشور را در دست داشته و خود پادشاه بي عنوان بوده است، با اين انتقال رسمي قدرت تغيير جدي در سياست داخلي و خارجي عربستان روي نخواهد داد
او در آن سالها از كشمكش ميان پادشاه و وليعهد يعني شاهزاده فيصل در امان نماند. فيصل در سال ۱۹۶۴ پادشاه شد. اما كشمكش هاي آن سالها به فهد و ديگر شاهزاده هاي آل سعود نشان داد كه هيچ بحراني براي آنها خانمان براندازتر از اختلاف ميان خودشان نيست. از آن زمان به بعد ديگر بحث هاي درون خانوادگي پشت درهاي بسته انجام مي شد. فهد نسبت به شاهزاده هاي ديگر آل سعود خانواده محدودي داشت كه از پنج همسر، شش پسر و چهار دختر تشكيل شده بود. البته جنجال هاي زندگي شخصي او چندان كم نبود. چندي پيش زني به نام جنان حرب ۵۸ ساله با اين ادعا كه از همسران ملك فهد در سال ۱۹۶۹ بوده است خواستار سهمي از ثروت او شد. او اين دعوي را در دادگاه انگليس مطرح كرد و علي رغم محرمانه بودن روند رسيدگي به آن، در مطبوعات انگليس فاش شد. دعوي ۳۲ ميليارد پوندي اين زن كه يك جامعه شناس لبناني تبار است، تا زمان مرگ فهد هنوز تعيين تكليف نشده بود.
در سال ۱۹۶۲ فهد به وزارت كشوري و در سال ۱۹۷۵ به وليعهدي رسيد. حكومت واقعي او از همين سال آغاز شد. در ماه مارس همان سال برادرش شاه فيصل ترور شد و خالد برادر ناتني او به قدرت رسيد و فهد را به وليعهدي انتخاب كرد. اگرچه فهد در سال ۱۹۸۲ رسماً به تخت پادشاهي نشست اما از سال ۱۹۷۵ همان طور كه گفته شد فهد از همان ابتدا با بحران هايي روبه رو شد كه يكي پس از ديگري به وقوع مي پيوست و پيامدهاي آن هنوز هم ادامه دارد.
او بيش از ديگر پادشاهان سعودي كشورش را درگير مسائل بين المللي و منطقه اي كرد. براي پايان دادن به جنگ داخلي ۱۵ ساله در لبنان، وارد عمل شد و مسئوليت مذاكرات ميان رهبران احزاب و جناح هاي مختلف را به عهده گرفت و حتي ميزبان اين مذاكرات در شهر طايف شد.
در سال ۱۹۸۱ هم طرح صلحي را براي خاورميانه پيشنهاد كرد كه سال بعد از آن در نشست اتحاديه عرب به تصويب رسيد. البته در اين طرح هشت ماده اي او به طور تلويحي پيشنهاد به رسميت شناختن اسرائيل را مطرح كرده بود.
او به سفرهاي پرهزينه مي رفت و زندگي اشرافي و مجللي داشت. در يكي از سفرهاي دهه ۱۹۸۰ او و اطرافيانش به ژنو، در يك روز ۲ ميليون پوند هزينه شد. در اين سفر هشت هواپيما با ۲۰۰ تن بار و ۲۵ ليموزين همراه فهد بودند. در رياض او كاخي ساخت كه از كاخ سفيد الگوبرداري شده بود. اما هيچ گاه در اين كاخ زندگي نكرد چون از پيامدهاي منفي داخلي زندگي به شيوه رئيس جمهورهاي آمريكا بيم داشت.
001932.jpg
اكنون با مرگ فهد، ملك عبدالله برادر ناتني ۸۱ ساله او و تنها شاهزاده در حكومت عربستان كه از هفت «برادران سديري» نيست، پادشاه شده است.
نشستن او بر تخت سلطنت به فاصله چند ساعت بعد از اعلام خبر مرگ فهد در رسانه هاي سعودي اعلام شد.
موضوع جانشيني ملك عبدالله مدت ها قبل در شوراي خانوادگي متشكل از ۱۸ شاهزاده عاليرتبه سعودي حل شده بود. از آنجا كه در ده سال گذشته او اداره امور كشور را در دست داشته و خود پادشاه بي عنوان بوده است، با اين انتقال رسمي قدرت تغيير جدي در سياست داخلي و خارجي عربستان روي نخواهد داد.
برخلاف آنچه در سال هاي گذشته تصور مي شد، عبدالله ناسيوناليست تر از برادرش است و به اندازه او آمريكايي نيست. اما فشارهاي آمريكا بعد از ۱۱ سپتامبر و شرايط داخلي عربستان باعث شده كه عبدالله را با عنوان «اصلاح طلب» خطاب كنند. او از آمريكايي ها خواسته نيروهايشان را از عربستان خارج كند و همزمان جنبشي گسترده در مقابل تندروهاي اسلامي به راه انداخته است.
در سال ۲۰۰۳ بعد از چند انفجار القاعده در شهرهاي عربستان، عبدالله اعلام كرد جنگ با تروريسم در اين كشور ممكن است چندين دهه طول بكشد.
عبدالله با چالش هاي زيادي روبه روست كه از حالا به بعد به عنوان پادشاه رسمي عربستان بايد با آن ها روبه رو شود. آمريكا كه در قرن بيستم جاي انگليس را به عنوان اصلي ترين قدرت خارجي حامي آل سعود گرفت، اخيراً سياست هميشگي اش را در قبال كشورهاي عربي و به ويژه عربستان تغيير داده و ديگر حاضر نيست از شرايط غيردموكراتيك داخلي اين كشورها به بهاي حفظ ثبات در كل خاورميانه، چشم پوشي كند.
به همين دليل به هم پيمانان سنتي خود در اين كشورها فشار مي آورد تا تغييرات جدي در نظام سياسي، اجتماعي و اقتصادي شان ايجاد كنند. در همين حال گروه هاي تندروي داخلي، عربستان را به جهتي كاملاً عكس مطالبات آمريكا مي كشند و در اين كشمكش از خاندان آل سعود چيزي به غير از يك پادشاهي تضعيف شده و آسيب پذير باقي نخواهد ماند.
فشارها به همين جا ختم نمي شود. مديران تجاري و سرمايه گذاران سعودي به دنبال آزادسازي اقتصادي هستند، كانال هاي تلويزيوني بين المللي و اينترنت، شهروند سعودي را از تحولات كشورهاي همسايه آگاه مي كنند و آنها با شنيدن خبر حق رأي به زنان كويتي، انتخابات رياست جمهوري در فلسطين، تظاهرات در مصر با ديد متفاوتي به تحولات داخلي كشورشان مي نگرند.
عبدالله در سالهاي اخير وعده اصلاحات سياسي داده است اما تحولات موجود حقيقت ديگري را نشان مي دهد. سه تن از ليبرال هاي برجسته سعودي بعد از امضاي نامه درخواست تشكيل سلطنت مشروطه به عبدالله، به ۶ تا ۹ سال حبس محكوم شده اند. سال گذشته دولت عربستان در دستور العملي كارمندان دولتي را از هرگونه انتقاد از حكومت منع كرد.
بعد از نسل مجاهدان افغانستان نسل دوم مجاهدان تندرو اكنون با انگيزه اي تقويت يافته از تحولات عراق كشور عربستان را آبستن حوادث جديد كرده اند. از سوي ديگر حكومت عبدالله در عربستان با وجود شاهزادگان سديري حكمراني آساني نيست.
شاهزاده سلطان كه از وزارت دفاع به وليعهدي رسيده، يكي از شاهزادگان سديري است كه پايگاه نيرومندي در ارتش دارد. پسر او شاهزاده بندر سالها سفير عربستان در آمريكا بود اما ماه گذشته از اين سمت استعفا كرد.
عبدالله علي رغم ۸۱ ساله بودن تاج و تخت پادشاهي را در سلامتي تقريباً كامل تحويل مي گيرد و شايد از نادر سياستمداران دنيا باشد كه در ۸۱ سالگي بر تخت پادشاهي مي نشيند.

روابط آتي آمريكا و آلمان
به خاطر تضادهاي موجود در مناسبات دوسوي اقيانوس، مواضع سياسي بايد در آينده با يكديگر هماهنگ شوند، زيرا هم اكنون يك اساس مشترك براي عملكردي چون دوران جنگ سرد وجود ندارد
مجله آلماني اشپيگل در مقاله اي باعنوان «عمو سام خواستار مركل است» به بررسي مناسبات كنوني و آتي آمريكا و آلمان پرداخت و نوشت: از آنجا كه اين مناسبات در چندين سال گذشته بحراني بوده، بسياري از كارشناسان اميدوارند با تغيير دولت در آلمان روابط بين برلين و واشنگتن بهبود يابد.
اين در حاليست كه مركل هم اكنون محتاط شده است و اظهاراتش درباره مناسبات آمريكا و آلمان واقع بينانه به نظر مي رسد، اما اينگونه برخورد براي مركل كه رياست حزب دموكرات مسيحي «كنراد آدنائر» صدراعظم فقيد آلمان را به عهده دارد اندكي با نااطميناني و نوعي ترديد همراه است.
براي كنراد آدنائر ارتباط با غرب و آمريكا بر هر امر ديگري ترجيح داشت.
مركل در سايت اينترنتي خود يادآور شده است كه اروپا نبايست خود را به عنوان قدرت مقابل آمريكا بداند و اين كشور نيز بايد از يك اتحاديه اروپاي قوي و قادر به عمل حمايت كند. به گزارش ايرنا از برلين، به اعتقاد مركل، همكاري قدرت هاي دو سوي اقيانوس، يك ركن راهبردي براي آزادي و امنيت قاره اروپاست و همين گونه نيز باقي خواهد ماند.
مركل تاكيد مي كند كه بحران هاي بعدي نشان مي دهند كه تا چه اندازه چنين شروعي قابل قبول است؟ اين درحاليست كه حمايت هاي مركل از آمريكا در گذشته قوي تر بودند و زماني كه به خاطر جنگ آمريكا عليه عراق، يك مناقشه علني بين برلين و واشنگتن بروز كرد، مركل چهار هفته قبل از آغاز اين جنگ و در فوريه ۲۰۰۳ميلادي، وفاداري خود نسبت به آمريكا را نشان داد و مركل محافظه كار، دولت گرهارد شرودر صدراعظم آلمان را به شدت مورد انتقاد قرار داد.
مركل در آن زمان به خاطر اينكه مناسبات دو سوي اقيانوس اطلس را به مخاطره نيندازد حتي برخلاف ديدگاه اكثريت قاطع مردم آلمان كه با جنگ آمريكا عليه عراق مخالف بودند، سياست ضد جنگ شرودر را نيز به باد انتقاد شديد گرفت.
در همين رابطه مقاله مركل در واشنگتن پست كه در آن قيد شده بود كه شرودر و سياست خارجي آن، نماينده ديدگاه و نظر مردم آلمان نيست در اين كشور با پژواك شديدي همراه بود، اما محافظه كاران آمريكا از موضع مركل تشكر كردند.
زماني كه هيچكس در واشنگتن از اروپاي قديمي شرودر و هم پيمانان وي ديگر سخن به ميان نمي آورد، ديك چني معاون رييس جمهوري آمريكا مركل را در پايان فوريه ۲۰۰۳ميلادي به حضور پذيرفت و ريچارد پرل مشاور دولت آمريكا حتي مركل را يك كارشناس و متخصص مسايل سياسي قلمداد كرد.
هم اكنون دو سال پس از اين كه مناسبات آمريكا و آلمان به يك بحران تاريخي دچار شده است برخي از كارشناسان سياسي معتقدند كه تغيير دولت در اين كشور مي تواند شانس هاي جديدي براي رابطه بهتر با آمريكا را به ارمغان بياورد.
به اعتقاد «يوليان كناپ» كارشناس سياست خارجي موسسه آمريكايي آسپن در برلين، مشكل اصلي تاكنون جو رفتاري و برخوردي حاكم بر مناسبات بوده است.
كناپ گفت: به ويژه رابطه بد بين بوش و شرودر، محصول دوران سرد سياسي بين آمريكا و آلمان بوده است و نه موضوعات مورد مناقشه بين اين دو كشور.
اين كارشناس با بيان اينكه مركل در بحران عراق اندكي دپيلماتيك تر از شرودر عمل كرد، افزود: هرگز سئوال اصلي اين نبوده است كه آيا آلمان نيروي نظامي به عراق اعزام كند و يا نه؟
كناپ گفت: دولت سوسيال دموكرات آلمان جو ضدآمريكايي موجود در آن زمان را به ابزار سياسي خود تبديل و از آن به نفع خود در آستانه انتخابات مجلس آلمان در سال ۲۰۰۲ميلادي در افكار عمومي استفاده كرد.
اين كارشناس آسپن تاكيد كرد: انسان نمي تواند اين چنين با همتاهاي خود برخورد بكند.
كارشناسان بخش آلمان حزب جمهوريخواه آمريكا نيز خواستار آن هستند كه مركل، صدراعظم آينده آلمان شود.
«اريك اشتال» سخنگوي بخش آلمان حزب جمهوريخواه آمريكا تاكيد كرد: ما اميدواريم كه تغيير سياسي و دولت در آلمان براي اين كشور نيز خوب باشد.
اشتال با بيان اينكه مركل به حزب جمهوريخواهان آمريكا و بوش از نظر سياسي نزديك تر است افزود: مركل خواستار ايجاد جو بهتري در سياست خارجي با همتاي آمريكايي است و تمايل ندارد كه سياست درگيري و مناقشه را پيش گيرد.
چنين به نظر مي رسد كه به طور كلي اعتماد نسبت به آمريكا در افكار عمومي آلمان از زمان تشديد مناقشه به خاطر جنگ آمريكا عليه عراق از بين رفته است.
در حالي كه آمريكا حتي در دوران جنگ ويتنام در نظرسنجي هاي آلمان، از حمايت بالايي در بين شهروندان اين كشور برخوردار بود، اين امر از زمان جنگ عراق بشدت و به طور بنيادين تغيير كرده است.
طبق نظرسنجي يك موسسه آمريكايي، در حاليكه پنج سال قبل ۷۸درصد از شهروندان آلماني تصوير و برداشت مثبتي از آمريكا داشتند در نظرسنجي جديد صرفاً ۴۱درصد اعلام كرده اند كه در رابطه با آمريكا خوب فكر مي كنند. چنين جوي را حتي يك دولت جديد در آلمان نيز به سختي مي تواند تغيير دهد.
«دان دينر» مورخ آمريكايي حتي از تضادهاي بنيادين بين اروپايي ها و آمريكايي ها سخن مي گويد و معتقد است كه شكاف عميق فرهنگي و سياسي بين اين دو وجود دارد.
به نظر دينر، آمريكا و اروپا نه تنها فرهنگ هاي متفاوت هستند بلكه حتي دو فرهنگ متضاد با يكديگر دارند.
از ديدگاه اين مورخ، تاسيس آمريكا نيز پاسخي به مشكلات اروپا بوده است زيرا آمريكا از سوي كساني شكل گرفته است كه از اروپا به عنوان قاره قديمي اخراج شده اند.
دينر معتقد است، به خاطر تضادهاي موجود در مناسبات دوسوي اقيانوس، مواضع سياسي بايد در آينده با يكديگر هماهنگ شوند، زيرا هم اكنون يك اساس مشترك براي عملكردي چون دوران جنگ سرد، ديگر وجود ندارد.
هر چند حزب دموكرات مسيحي آلمان به رياست مركل، در برنامه انتخاباتي خود كه به تازگي ارايه شد بر همتايي دو سوي اقيانوس تاكيد كرده اما خطوط جديد چالش در اين برنامه از هم اكنون ترسيم شده است.
به عنوان نمونه، حزب دموكرات مسيحي در سياست اروپا، خط و سياست ديگري غير از آمريكا را دنبال مي كند.
در حالي كه بوش بشدت تمايل دارد كه تركيه به زودي عضو اتحاديه اروپا شود و با حمايت از اين عضويت، در اين امر يك وحدت نظر بين شرودر و بوش نيز وجود دارد، اما مركل صرفاً قصد دارد كه يك ارتباط ويژه به غير از عضويت به تركيه داده شود.
بدين خاطر آنكارا نيز در زمان آغاز مذاكرات عضويت با اتحاديه اروپا مجبور است از واشنگتن استمداد بگيرد.
پرفسور «ورنر وايدن فلد» هماهنگ كننده همكاري آلمان و آمريكا در سال هاي ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۹ميلادي معتقد است، در دولت مركل نيز هيچ تغييري در مشكل اصلي مناسبات با آمريكا ايجاد نخواهد شد.
به گفته وايدن فلد، اروپا و آمريكا درك هاي بشدت متفاوتي از يك خطر و ريسك دارند و پاسخ هاي متفاوتي به سناريوهاي تهديد جديد مي دهند.
وايدن فلد افزود، با وجود اين امر، دولت بوش، از مركل در مقايسه با شرودر همكاري بيشتري را طلب مي كند.
وايدن فلد اضافه مي كند: اين بدين خاطر است كه آنجلا مركل از حزب دموكرات مسيحي آلمان است و آمريكا تاكنون با صدراعظم هاي اين حزب هرگز مشكلات غيرقابل حل نداشته است.
اشپيگل در پايان اين مقاله كه به قلم سباستيان كريست نوشته شده افزود: حتي در دولت مركل نيز مناقشات بين آمريكا و آلمان به آساني حل نخواهند شد بلكه صرفاً موضوع مناقشات تغيير خواهند كرد.

نگاه امروز
سايه سنگين
عباس لقماني
مكه روزهاي ناآرامي را در پيش داشت. شريف عبدالله هاشمي كه خانواده او از ساليان دور عنوان شريفي مكه را يدك مي كشيدند در مواجهه با شترسواراني كه قصد تصرف نجد را داشتند با مشكل روبرو بود. قبيله آل سعود كه پس از فروپاشي امپراتوري عثماني جان تازه اي گرفته بود و از كمك فرستادگاني از انگليس به شبه جزيره نيز بهره مي برد در تلاش براي تصرف نجد و مركز آن مكه قبيله هاشمي را تحت فشار قرار داد. در سال ۱۹۲۴ مكه به دست آل سعود افتاد و عبدالله دوم و قبيله هاشمي به اردن گريختند. كوتاه زماني پس از آن در سال ۱۹۳۲ حجاز و مركز آن رياض نيز به تصرف آل سعود درآمد و بدين ترتيب قسمت اعظم شبه جزيره عربستان در اختيار قبيله اي قرار گرفت كه نام خود را نيز بر آن نهاد.
فهد پنجمين سلطان عربستان كه از طرف مادري به يكي از قبايل متنفذ عربستان به نام سديري مي رسد شايد نخستين سلطان عربستان بود كه از پوشش سلاطين مشرق زميني به سبك هزار و يكشب خارج شد و نيم نگاهي هم به جهان اطراف خود انداخت. او كه پيش از سكته مغزي اش در ده سال پيش سياستي همگام با تحولات سياسي روز جهان را دنبال مي كرد از يك طرف به حكومت صدام كمك مي كرد و از طرف ديگر حتي به عنوان خادمين حرمين الشريفين دست دوستي با آمريكا را مي فشرد و ابايي نيز از آن نداشت تا آتش به روي زايران ايراني گشايد كه در بحبوبه جنگ تحميلي عراق عليه ايران نداي برائت از مشركان را در مكه سر داده بودند. اين سلطان شرقي ولي علي رغم اين كه در جنگ اول خليج فارس با همه توان به كمك آمريكاييها آمد و حتي هزينه عمده جنگ را نيز بر عهده گرفت ولي در جنگ دوم با ورود نيروهاي آمريكايي به عربستان مخالفت كرد. فهد كه اكنون چشم به همسايگان خود در منطقه دوخته بود بسيار زود دريافت كه بدون نزديكي با همسايه مهم و بزرگش ايران كه فقط امواج خليج فارس آنان را از هم جدا كرده است هرگونه تحرك اساسي در منطقه غيرممكن است و هنگامي كه دولت او دست دوستي به سوي ايران اسلامي دراز كرد، ايران با گذشتي غير قابل تصور دست دوستي همسايه اش را فشرد. از آن هنگام تاكنون هرگونه تلاش خارجي براي ايجاد خلل در اين دوستي ناكام مانده است.
پنجمين سلطان نجد و حجاز در داخل سلطان نشين خود نيز با كشمكشهاي گوناگون مواجه بود.
او كه يكي از سيصد شاهزاده سعودي بود در دوراني به سلطنت نشست كه وهابيگري كه او به عنوان حامي آن شناخته مي شد چهره اي خشن از اسلام را به جهان ارائه مي كرد. بسياري از شاهزادگان سعودي كه جهان را با ديدي سواي پدران خود مي نگريستند ديگر نمي توانستند بدون قيد و شرط حكومت خودكامه را بپذيرند و صداي مخالفت با آنچه از دير باز در عربستان در جريان بود هر روز رساتر مي شد.
ديگر عربستان آن شبه جزيره آرامش و ثبات نبود و چندين انفجار در شهرهاي مختلف از جمله جده و رياض و گروگانگيري در مكه كه با حمله نيروهاي مسلح به پاياني خونين انجاميد، خانواده آل سعود را با چالشهاي جهان معاصر بيشتر آشنا كرد. در وراي مرزهاي عربستان نيز فرزندان شبه جزيره كه تعليم يافته وهابيت بودند آرام نگرفتند. بيشتر كساني كه در حمله يازدهم سپتامبر به مركز تجارت جهاني نيويورك شريك بودند از شهروندان سعودي محسوب مي شدند و رد پاهاي بسياري از آنان در بمب گذاريهاي نقاط مختلف جهان نيز پيدا شد. دلارهاي نفتي نيز به مرور زمان كارايي خود را از دست دادند و ديگر نمي توانست به اوضاع اجتماعي شبه جزيره آرامش بخشند. آل سعود ولي با قاطعيت از آنچه از پيشينيان به ارث برده بود پاسداري مي كرد و فقط روزنه هايي را مي گشود كه چندان كارايي نداشتند. عربستان حتي در آغاز قرن بيستم و يكم نيز همان سلطان نشين محافظه كاري باقي ماند كه همگامي با جهان معاصر در مسايل اجتماعي را نمي پذيرفت. حتي ايجاد مجلسي مشاورتي و برداشتن پاره اي از محدوديتها در مورد زنان نيز در مقايسه با پيشرفتهايي كه در كشورهاي منطقه در مورد مسايل اجتماعي صورت گرفته بود بسيار ناچيز بود. ولي توجه به اين نكته نيز مهم است كه اصولا جامعه بسته شبه جزيره كه هنوز در روياهاي قبيله اي سير مي كند نيز چندان آماده تغيير نيست.
شاهزادگان سعودي كه درآمريكا و اروپا تحصيل كرده اند هنگامي كه قدم به عربستان مي نهند دوباره به همان عربي تبديل مي شوند كه زندگي در زير چادر را به يك زندگي به سبك غربي ترجيح مي دهند.
عربستان اكنون ولي ديگر دوران گذشته را نمي تواند سرمشق آينده قرار دهد و چالشهاي قرن بيست و يكم را بدون تغيير در منش خود از پيش پا بردارد. همين سردرگمي بين حال و گذشته در دوستي اين كشور با مهمترين دوست غربي اش يعني آمريكا نيز اثرگذار شده است. زمزمه هايي كه از آن سوي اقيانوس شنيده مي شود براي حاكمان شبه جزيره خوشايند نيست و حكومتي كه همه چيز را در اين كشور در تيول خود مي پندارد نمي تواند بپذيرد كه دوران تصميم گيري معدودي براي همه به پايان رسيده است. دموكراسي و بسياري از واژه هاي متداول در جهان امروز هنوز براي حكومت عربستان واژه هاي بيگانه اي هستند كه پذيرفتن آنها در جامعه به سختي امكان پذير است. جانشين فهد كه از هر لحاظ محافظه كار تراز سلف خود است ولي ده سال است كه با اين چالشها از نزديك آشناست و دير يا زود همگام تر با جهان معاصر گام خواهد برداشت.
سكوت صحراهاي عربستان ديگر شكسته شده است و سايه سنگيني بر شبه جزيره سنگيني مي كند كه ديگر شباهتي به شب هاي آرام و پر ستاره نجد و حجاز ندارد. سلطان جديد ولي اكنون بيش از هميشه به آرامش نياز دارد.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |