يكشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
جامعه شناسي زندگي روزمره
جامعه شناسي خنده
000003.jpg
سينا كلهر
آيا درك و شناخت نظم و سامان زندگي فارغ از نظريه پردازي هاي كلان و اصطلاحات پيچيده و انتزاعي چون ساختار و نهاد و... امكان پذير است؟ آيا مي توان تداوم جريان زندگي را در شيوه ها و راه و روش هايي كه مردم هر روز در زندگي روزمره آن ها را به كار مي برند شناخت؟ چگونه جريان زندگي از به هم ريختگي و انقطاع در امان مي ماند؟ ما معمولاً چگونه با ديگران صحبت مي كنيم؟ بر چه مبنايي لباس هاي خود را مي خريم و به چه دليلي هر كدام از آن ها را در موقعيت خاصي مي پوشيم؟ چگونه راه مي رويم و چه موقعي تشخيص مي دهيم كه بخنديم و يا ديگران را بخندانيم؟ وقتي عصباني مي شويم دست به چه كاري مي زنيم؟ تفاوت رفتارهاي ما هنگام عصباني شدن در محيط خصوصي با محيط عمومي چيست؟ چرا به ديگران كمك مي كنيم؟ چه طور به ديگران احترام مي گذاريم و چرا بعضي ها را خارج از دايره زندگي خود نگه داريم؟و ...
در اين بخش تلاش خواهد شد سؤالاتي از اين دست با كمك و استفاده از تئوري هاي جامعه شناسي و مطالعات فرهنگي پاسخي در خور و مناسب بيابد شما نيز چنانچه پرسش هايي مشابه يا توضيح و تحليل در مورد سؤالاتي از اين قبيل داريد مي توانيد براي گروه اجتماعي همشهري «صفحه زندگي» ارسال كنيد تا به نام خودتان منتشر شود.

بسياري بر اين باورند كه خنده امري روانشناختي است و به حالات نفساني اشخاص مربوط مي شود. به عبارت ديگر هر كسي با توجه به شخصيت و ذات خود، مي خندد يا اخم مي كند. با اين حال به نظر مي رسد بين خنديدن و روابط اجتماعي افراد تأثير و تأثر متقابلي وجود داشته باشد.در حالي كه از يك سو، خنديدن بر نوع و شكل و كيفيت روابط اجتماعي افراد تأثير مي گذارد، روابط اجتماعي اشخاص نيز بر كيفيت و نوع خنده هاي آنها مؤثر است.
گيل جفرسون، يكي از روش شناسان مردمي است كه به بررسي سامان خنده در كنش هاي متقابل مي پردازد. او در نهايت به اين نتيجه مي رسد كه خنده نه تنها امري بي قاعده نيست، بلكه از نظم و سامان خاص برخوردار مي باشد. نظم و ساماني كه تنها در قالب كنش هاي متقابل افراد، معنا مي يابد. از زاويه جامعه شناختي پاسخ به اين سؤال ها كه چرا مي خنديم؟ كي مي خنديم و چگونه مي خنديم؟ نيازمند توجه به شكل روابط متقابل افراد با يكديگر است. مطابق نظريه كنش و كاركردگرايي افراد اجتماع مطابق با ارزش ها و هنجارهاي دروني شده خود، درمي يابند كه روابط متقابل آنها با ديگران در اغلب اوقات، تنها زماني امكان پذير است كه با نوع خاصي از خنده همراه باشد. به اين معني كه خنده امكان برقراري رابطه و تداوم آن را فراهم مي كند. علاوه بر اين خنده مي تواند كاركرد كاهش تنش و افزايش صميمت بين طرفين رابطه را ايفا كند.
افراد حين رابطه متقابل با ديگران از خنده همچون ابزاري براي تأثيرگذاري بر ديگران استفاده مي كنند. آنها به طور ناخودآگاه از اين اصل آگاهي دارند كه با خنديدن مي توانند بر بسياري از موانع روابط متقابل چيره شوند. از اين زاويه خنده نه به عنوان امري روانشناختي و نفساني، بلكه امري جامعه شناختي است. ما معمولاً با توجه به شناختي كه از ديگران داريم، خنديدن يا نخنديدن خود را مشخص مي كنيم. بنابر اين ديگران هستند كه علت خنده هاي ما مي شوند. شايد اگر ديگران نبودند ما هرگز نمي خنديدم. به نظر مي رسد حتي خنده هاي ما در زمان تنهايي نيز با تصور و حضور نقش ديگري انجام مي شود. بدون وجود طرف مقابل، اگر خنده اي وجود داشته باشد، معنا ندارد؟! اين امر به خوبي از نوع واكنش افراد جامعه به كسي كه با خودش مي خندد، مشهود است.
هنگامي كه اجتماعي شدن افراد برنامه و نظم و متولي مشخصي ندارد و تقريباً به صورت اتفاقي انجام مي شود، افراد به تجربه مي آموزند كه خنديدن آنها تنها زماني كه ساير اعضاي جامعه آن را بپذيرند، توجيه دارد. از سوي ديگر جايي كه ديگران انتظار خنديدن دارند، نخنديدن افراد به نوعي با عكس العمل منفي افراد جامعه مواجهه مي شود. نوع عكس العمل نيز از انگ زدن تا تمسخر كردن متفاوت است.
فهم دقيق اين مطلب كه ما چرا مي خنديم؟ به نوعي به پاسخ به اين سؤال كه ما چه موقع و در چه محيطي مي خنديم مربوط است. به نظر مي رسد كه زمان و مكان خنده افراد نيز مطابق با ارزش ها و هنجارهاي آنها متفاوت باشد. اجتماعي شدن افراد، محيط ها و زمان هايي را كه خنده مي تواند در آن رخ دهد را براي افراد معين مي كند. در جامعه ما، افراد معمولاً در اولين آشنايي هاي خود، به طور خفيفي مي خندند و يا به عبارتي به هم لبخند مي زنند. حتي خوش اخلاق بودن افراطي طرف مقابل نيز سبب نمي شود تا صدا و نوع خنده ها از حجم معيني بالاتر رود. علاوه بر اين همان طور كه لبخند زدن به ديگران در اولين ملاقات مي تواند ارزش مثبت تلقي شود، با صداي بلند خنديدن داراي بار ارزشي منفي است. علاوه بر اين معمولاً متناسب با افزايش شناخت ما از افرادي كه با ما رابطه دارند، شكل و نوع خنده هاي ما نيز تفاوت پيدا مي كند. به هر حال ما معمولاً در محيط ها و زمان هايي كه خوشايند بوده و زمان و محيط شادي محسوب مي شود مي خنديم. در اين موارد نيز خنده ما معطوف به ديگران است چرا كه محيط ما يا با حضور فيزيكي ديگران شكل مي گيرد، يا با حضور ارزش ها و هنجارهايي كه همه اعضا درباره آن اتفاق نظر دارند.
با اين حال به نظر مي رسد مراسم سوگواري و عزاداري ازجمله معدود محيط هايي مي باشد كه كمترين ميزان خنده در آن رخ مي دهد. به غير از اين محيط ها، در ساير اوقات معمولاً جريان گفت وگو و نوع كنش متقابل افراد شرايط را براي خنديدن يا نخنديدن فراهم مي كند.
شيوه هاي خنديدن
خنده هميشه براي اظهار شادي نيست. گاهي اوقات خنده براي تمسخر ديگران و يا تنبيه كردن و دست انداختن آنها صورت مي گيرد، اين كه خنده به چه منظوري باشد، اشكال متفاوتي پيدا مي كند كه در غالب اوقات با قرينه هايي همراه است. خفيف ترين نوع خنده را مي توان لبخند زدن ناميد، كه با ريشخند زدن هم قرينه است. در حالي كه لبخند زدن نشان موافقت با ديگران است، ريشخند زدن، معمولاً به عنوان عدم موافقت و گاهي تمسخر و تنبيه به كار مي رود. ميزان باز شدن دهان و حجم صدا در هر دو يكسان است، با اين حال حالات چهره كاملاً در تضاد با هم قرار دارد. در لبخند زدن معمولاً  عضلات صورت منبسط مي شود، در حالي كه در تمسخر عضلات صورت منقبض مي شود. به نظر مي رسد لبخند و ريشخند دو حالت يكسان براي دو منظور متفاوت باشند.
نوع ديگر خنده را مي توان، خنديدن معمولي ناميد كه با لبخند زدن متفاوت است، اما قهقهه نيز نمي باشد. در اين نوع خنده نيز دهان به ميزان معمولي باز شده و صداي خنده نيز در حد متوسطي قرار دارد. خنده هايي كه معمولاً اكثر افراد جامعه، در كنش هاي متقابل خود به كار مي برند، از اين نوع مي باشد. هرچند قرينه شخصي براي اين نوع از خنده ها نمي توان مشخص نمود، اما به نظر مي رسد حالت شديد تمسخر و ريشخندي كه از طريق خنده باشد، هم قرينه  اين نوع خنديدن باشد.
سرانجام، مي توان به قهقهه به عنوان شكل شديد خنديدن اشاره كرد كه با باز شدن كامل دهان و بالاترين حجم صدا همراه است. قهقهه ها معمولاً در محيط هايي شكل مي گيرد كه روابط صميمي و نزديكي بين طرفين وجود دارد. علاوه بر اين در جامعه شهري و در محيط هاي عمومي معمولاً قهقهه ها با واكنش  منفي افراد جامعه روبه رو مي شود.
روي آب بخند!!؟
خنده ها همان طور كه مي توانند باعث شكل گيري و تداوم روابط اجتماعي شوند، در بسياري از موارد در جامعه ما باعث ايجاد كنش  مي شوند، ضرب المثل روي آب بخند، نشان دهنده اين مسأله است .در فرهنگ ايراني،برخي اوقات خنده بيشتر از آن كه حامل بار معنايي مثبت و داراي كاركرد ايجابي و مثبت باشد، داراي بار ارزشي منفي است.
جنسيت و خنديدن
آيا تفاوتي بين خنديدن مردان و زنان وجود دارد؟ هرچند به نظر مي رسد، تفاوت چنداني ميان نوع و شكل خنديدن زنان و مردان وجود نداشته باشد. اما بر طبق ارزش  اجتماعي جامعه ما، خنديدن مردان به خصوص در محيط هاي عمومي بيشتر از خنديدن زنان توجيه دارد. در ميان انواع خنده ها، زنان بسيار كمتر از مردان قهقهه مي زنند و بسيار بيشتر از مردان لبخند مي زنند. هر چند هيچ آمار رسمي و غيررسمي در اين باره وجود ندارد. اما به نظر مي رسد لبخند زدن بيشتر از آن كه در ميان مردان رايج باشد، در ميان زنان شيوع دارد. علاوه بر اين از نظر ارزش هاي اجتماعي لبخند زدن براي زنان قابل قبول تر از قهقهه  زدن يا خنديدن معمولي است.
* از آن جايي كه خنديدن امري اجتماعي است، معمولاً خنده هاي افراد با دعوت كردن ديگران به خنده رخ مي دهد. افراد در حين اين كه خودشان مي خندند، در تلاش هستند كه با دعوت ديگران به خنده، باعث خنديدن آنها شوند، در واقع جريان خنده، يك جريان دوطرفه است
* خنده  هميشه براي اظهار شادي نيست. گاهي اوقات خنده  براي تمسخر ديگران و يا تنبيه كردن و دست انداختن آنها صورت مي گيرد، اين كه خنده  به چه منظوري باشد، اشكال متفاوتي پيدا مي كند كه در غالب اوقات با قرينه هايي همراه است

خنديدن و پايگاه اجتماعي افراد
افراد متناسب با پايگاه هاي اجتماعي خود نوع خنده هاي خود را برمي گزينند. معمولاً هر فردي متناسب با موقعيت از هر سه نوع خنديدن استفاده مي كند. زماني كه پايگاه هاي اجتماعي افراد يكسان است، خنديدن معمولي و قهقهه  زدن بيشتر رايج است. اما زماني كه پايگاه  اجتماعي افراد متفاوت مي باشد، شخصي كه پايگاه اجتماعي بالاتري دارد، يا اصلاً نمي خندد يا تبسم و لبخند مي زند و شخصي كه داراي پايگاه نازلتري است معمولاً به طور معمولي مي خندد. در اين مورد اگر روابط شخصي و خصوصي بين طرفين وجود داشته باشد، گاهي اوقات مي توان قهقهه را نيز مشاهده كرد. به هر روي در محيطي كه اشخاصي با پايگاه هاي اجتماعي كاملاً متفاوت حضور دارند، خنديدن امر نادري است. چرا كه همان طور كه اشاره شد،چرا كه در جامعه ايران كساني كه پايگاه اجتماعي بالاتري دارند، از بيم آن كه خنده فاصله هاي موجود بين آنها و زيردستانشان را از بين ببرد و در نتيجه آنها اقتدار خود را از دست بدهند، كمتر با كساني كه داراي پايگاه اجتماعي نازلتري هستند، مي خندد. اين در حالي است كه خنديدن يكي از ابزارها و مكانيسم هاي بسيار مهم براي كاهش تنش در روابط اجتماعي و افزايش صميميت در بين اعضاي اجتماع مي باشد.
رد دعوت به خنده
از آن جايي كه خنديدن امري اجتماعي است، معمولاً خنده هاي افراد با دعوت كردن ديگران به خنده رخ مي دهد. افراد در حين اين كه خودشان مي خندند، در تلاش هستند كه با دعوت ديگران به خنده، باعث خنديدن آنها شوند، در واقع جريان خنده، يك جريان دوطرفه است. گاهي اوقات افراد دعوت طرف مقابل خود براي خنديدن را رد مي كنند. به اين صورت كه علي رغم آن كه طرف مقابل آنها با گفتن جمله خنده دار و شليك خنده در آخر جمله، آنها را به خنديدن دعوت كرده اند، آنها يا با سكوت كردن و يا با روش هاي خاص خود، اين دعوت را رد مي كنند. نوع رد كردن دعوت به خنده افراد نيز متناسب با موقعيت ها و شرايطي است كه در آن قرار دارند. البته همراه افراد در رد كردن دعوت به خنده ديگران شرايط آنها را در نظر مي گيرند و معمولاً سعي بر آن دارند تا از ميزان هزينه رد كردن خنده ديگري بكاهند. آنها تلاش مي كنند تا به ديگري بفهمانند كه نه تنها جمله آنها خنده دار نبوده، بلكه وضعيت و موقعيت نيز هيچ خنده اي را ايجاب نمي كند. علاوه بر اين ديگري به جاي خنديدن بايد با جديت به صحبت هايش ادامه دهد. گيل جفرسون معتقد است كه صرف سكوت در برابر دعوت به خنده كافي نيست، بلكه گاهي اوقات لازم است براي رد خنده استراتژي هاي خاصي به كار برد.
نتيجه:
همان طور كه گفته شد، انواع متفاوت خنده مي تواند در افزايش همبستگي و صميمت اعضاي جامعه مؤثر بوده و بسياري از تنش هاي موجود بين اعضاي جامعه را كاهش دهد. خنديدن و شادي كردن نه تنها باعث تقويت روحيه فردي مي شود بلكه باعث استحكام روابط اجتماعي شده و بنيان هاي زندگي اعضاي اجتماع را پايدارتر مي سازد.

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |