شكست همواره تلخ است چه در ديدارهاي دوستانه و چه در ديدارهاي رسمي و سرنوشت ساز. حتي نوجواناني هم كه در محلات با توپ پلاستيكي بازي مي كنند و برد و باخت در فوتبال در زندگي روزمره آنان تاثيري ندارد، از شكست بيزارند.
اما شكست ، يكي از اجزاي تفكيك ناپذير ورزش است و در پايان هر مسابقه ورزشي بايد يك برنده و يك بازنده وجود داشته باشد.
همواره پس از مواجهه باشكست ها اين جمله تكراري را شنيده ايم كه «شكست،فاجعه نيست و بايد از آن به عنوان مقدمه اي براي دستيابي به پيروزي هاي آينده استفاده كرد.» اما آنچه در مورد شكست ها اهميت دارد، چگونگي تحليل آن و استفاده از اين تحليل ها براي جلوگيري از ناكامي هاي بعدي مي باشد.
متاسفانه در سيستم ورزش كشور، به همان اندازه كه ابراز تاسف پس از شكست تيم هاي ورزشي افراط آميز است، سرعت به فراموشي سپردن شكست ها نيز سرسام آور مي باشد. چه بسيار ديده و شنيده ايم كه پس از ناكامي تيم هاي ورزشي، كميته بررسي علل شكست تشكيل شده اما هرگز مشخص نشد كه ورزش كشور چه بهره اي از نتايج اين بررسي برد و آيا تشكيل اين كميته ها نتيجه عملي براي ورزش اين مملكت در بر داشته يا خير.
به هر حال تيم ملي فوتبال ايران روز چهارشنبه گذشته در آخرين بازي خود در چارچوب رقابتهاي راهيابي به جام جهاني كه جنبه كاملا تشريفاتي داشت در برابر ژاپن با نتيجه يك بر دو شكست خورد و پس از اين ديدار اظهار نظرات متفاوتي مطرح گرديد اما آنچه در مورد اين ديدار اهميت دارد درس هايي است كه نصيب مربي تيم ملي شد.
آنچه اغلب كارشناسان در پايان اين ديدار بر آن تاكييد داشتند، فاصله فاحش ميان بازيكنان اصلي و ذخيره تيم بود كه اين مسئله را مي توان از دو جنبه مورد بررسي قرار داد. در بازي با ژاپن برانكو به دليل غيبت بازيكنان شاغل در ليگ كشورهاي خارجي صاحب توفيق اجباري شد و سرانجام مجبور گرديد به بازيكنان جوان و نيمكت نشين تيمش ميدان بدهد. متاسفانه در اين بازي بازيكنان مورد نظر نمايشي ضعيف از خود ارائه دادند و نتوانستند انتظارات را برآورده سازند. اين در حالي است كه در كوران رقابتهاي مقدماتي جام جهاني برخي از رسانه هاي گروهي در قالب مصاحبه هاي جنجالي با اين بازيكنان و يا از قول خود مدعي شده بودند كه اين بازيكنان در سطح بسيار بالاتري نسبت به بازيكنان اصلي قرار دارند و بايد به عنوان بازيكن ثابت به ميدان بروند.
به هر حال برانكو، در برابر تمام فشارهاي وارد شده مقاومت كرد و همواره بازيكنان مورد نظرش را به ميدان فرستاد و تيمش را به جام جهاني رساند.
از يكسو نمايش ضعيف بازيكنان ذخيره تيم ايران در بازي با ژاپن باعث شد تا برانكو موضع يك مربي فاتح را در برابر منتقدانش بگيرد و مدعي شود كه انتقادات آنان در گذشته منطقي نبوده چون اگر غير از اين بود حداقل چند تن از بازيكنان نيمكت نشين، عملكرد مثبتي از خود برجاي مي گذاشتند.
اما از سوي ديگر نمي توان اين واقعيت را كتمان كرد كه يكي از علل بوجود آمدن فاصله فني ميان بازيكنان اصلي و ذخيره تيم ايران، عملكرد برانكو در گزينش تركيب اصلي تيم در بازيهاي دوستانه و رسمي نه چندان سرنوشت ساز بوده است.
|
|
با توجه به اينكه بازيكناني چون جباري، برهاني، كاظميان، مبعلي و... از جمله بهترين بازيكنان تيم هاي باشگاهي خود در دو فصل اخير بوده اند پس بايد پذيرفت كه روند رو به تنزل آنان در تيم ملي شكل گرفته است. شايد يكي از اصلي ترين عوامل تخريب يك بازيكن در ورزش فوتبال نيكمت نشيني دائمي و قرار نگرفتن در شرايط مسابقه باشد.البته از برانكو انتظار نمي رفت كه در بازيهاي سرنوشت ساز و يا تعيين كننده، بازيكنان تاثير گذار تيمش را نيمكت نشين مي كرد و بعد جاي آنها بازيكنان جوان و ذخيره را به ميدان مي فرستاد. اما حداقل انتظار از وي اين بود كه در بازيهاي كم اهميتي مانند بازي با لائوس از وجود اين بازيكنان بهره مي گرفت. به عنوان مثال چندين سال است كه ابراهيم ميرزاپور در تمام بازيهاي رسمي و غير رسمي تيم ملي (بجز مواردي كه مصدوم بوده) دروازه بان ثابت تيم ملي بوده و برانكو حاضر نيست به هيچ يك از دروازه بانان ذخيره تيمش حداقل در يك بازي جدي ميدان بدهد. مطمئن باشيد كه اگر روزي ميرزاپور در كوران يك تورنمنت رسمي آسيب ببيند نبايد انتظار شاهكار و معجزه از رحمتي و يا محمد محمدي داشت چون به اين دروازه بانان جوان فرصتي نداده ايم تا از آنها انتظار شاهكار داشته باشيم.
با اين وجود نبايد برانكو را تنها مقصر اين ماجرا معرفي كرد چون اگر پشتوانه سازي مناسبي در فوتبال ايران صورت مي گرفت، هرگز چنين فاصله عميقي ميان بازيكنان اصلي و ذخيره بوجود نمي آمد.
در شرايط فعلي معتقديم كه ريشه اصلي فاصله فني موجود در تيم ملي، فقدان تيم ملي ب در فوتبال كشور است. چند ماه پيش و در آستانه بازيهاي كشورهاي اسلامي بحث تشكيل تيم ملي ب كاملا جدي شد اما پس از پايان اين رقابتها تيم تشكيل شده، كاملا به فراموشي سپرده شد و به تاريخ پيوست. در واقع هم اكنون كه بسياري از بازيكنان برجسته ليگ به دليل تراكم بازيكن در تيم ملي نيمكت نشين هستند، ضرورت تشكيل تيم ملي ب احساس مي شود.
در قاره اروپا همه كشورها به طور همزمان صاحب دو تيم ملي در قالب تيم ملي اصلي و تيم ب هستند كه مديريت كلان و سياستگذاري هر دو مجموعه بر عهده مربي تيم ملي اصلي است.
تيم ملي ب مكان بسيار مناسبي براي حفظ آمادگي بازيكناني است كه به دليل تراكم بازيكن در تيم اصلي پشت خط مانده اند. در اروپا رسم بر اين است كه يك شب پيش از برگزاري بازيهاي دوستانه و رسمي ميان تيم هاي ملي كشورهاي مختلف، تيمهاي ملي ب آنها نيز به مصاف يكديگر مي روند تا اينكه تمام بازيكنان در شرايط مسابقه قرار بگيرند.
چنين تدبيري باعث مي شود كه در صورت فراخوان يك بازيكن ذخيره به تركيب تيم اصلي، وي دچار اضطراب و قفل روحي و فني نشود.
براي تشكيل مجدد تيم ملي ب، امروز هم دير نيست به شرطي كه اين موضوع حياتي به فردا موكول نشود. امروز تيم ملي ما از نبود تيم ملي ب لطمه مي خورد و تنها اميدواريم كه در حين برگزاري رقابتهاي جام جهاني مجددا اين واقعيت تلخ را درك نكنيم.