سه شنبه ۱ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۸۱
ميراث مكتوب معماري و شهرسازي ايران
گذشته اي راهگشاي آينده...
000183.jpg
تهران قديم، ميدان توپخانه
بهرام هوشيار يوسفي
در پژوهش هاي تاريخي، گذشته از آثار معماري برجاي مانده سنگ نبشته ها، كتب، آداب، سنن روايات و حتي بيان شفاهي اسناد با ارزشي از نياكان ما هستند كه هويت معماري و شهرسازي را نشان مي دهند
انتشار بيانيه انجمن مفاخر معماري ايران، به مناسبت روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي در ارديبهشت ماه جاري كه در فرازي از آن ضرورت تدوين نظام جامع حفاظت از ميراث ملي را يادآور شده بود (و بخش هايي از آن نيز در صفحه شهرآرا نيز منتشر شد)، با پاسخگويي مسئولانه از طرف نهادهاي اجرايي و مجامع فرهنگي و سازمان هاي مرتبط روبه رو شد، از جمله در نامه اي كه از طرف معاونت محترم اسناد ملي در سازمان اسناد و كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران به انجمن واصل شد، اشاره به حفظ ميراث مكتوب و نگهداري از اسناد درخصوص پيشينه معماري در ايران شده است و باعث شد كه انجمن مفاخر معماري ايران بلافاصله نسبت به فراخوان عمومي براي جمع آوري مدارك و مستندات معماري و شهرسازي ايران اقدام كند. در مورد فراخوان با سيدعليرضا قهاري رئيس هيات مديره انجمن مفاخر معماري ايران گفت و گويي داريم كه با هم مي خوانيم:
مي توانيد در مورد پيشينه و سابقه جمع آوري اسناد مرتبط با معماري و شهرسازي، توضيح بيشتري بدهيد؟
مي گويند اگر بشر آنچه را كه از روز نخست مكتوب كرده و نيز اسناد و مدارك تمدن خود را به دست خود نابود نمي كرد، امروز جايگاه فوق العاده پيشرفته تري داشت، به عنوان مثال براي طرح ساختمان هايي نظير تخت جمشيد، تخت سليمان، عالي قاپو، مسجد جامع اصفهان، گنبد سلطانيه و هزاران هزار ابنيه قديم و معاصر، ده ها، بلكه صدها طرح ريخته شده كه يكي شان به اجرا رسيده و اگر اين طرح هاي (ساخته نشده) روي كاغذ وجود داشت، چه منبع عظيمي از تفكر و تلقي معماران ايران به جهانيان و تمدن بشري قابل عرضه بود.
شايد جهانگردان اولين نويسندگان تاريخ مكتوب معماري و شهرسازي ايران باشند؛ يادداشت هايي بيانگر وضعيت شهرها و معماري بناها كه در حال حاضر مورد استفاده بسياري از شهرشناسان و تاريخ نويسان قرار دارد. بسياري از بناها و مراكز سكونتي اين كشور بر اثر بلاياي طبيعي، جنگ ها و تخريب هاي عمدي از ميان رفته است و فقط با مراجعه به اين يادداشت ها، نوشته ها و گاه تصاوير نقاشي شده مي توان به آنچه بوده است، پي برد.
آيا دانش بشر، صرفا با انتقال اسناد مكتوب، رشد و توسعه يافته يا ابزار ديگري هم براي اين انتقال وجود دارد؟
سنت ها و دانش  بشري به صور مختلف، نسل به نسل انتقال يافته و شكل مكتوب آن، همواره داراي نقش و اهميت ويژه اي بوده است. در پاره اي موارد مشخص، مانند معماري و شهرسازي، فرم فيزيكي آنها تا سالها و حتي قرن ها بر جاي مانده و نسل هاي متمادي توانسته اند، در فضاي واقعي (و نه مجازي) ميراث بر جاي مانده را مورد تفحص و پژوهش قرار دهند.
در پژوهش هاي تاريخي، گذشته از آثار معماري برجاي مانده، سنگ نبشته ها، كتب، آداب، سنن، روايات و حتي بيان شفاهي، اسناد با ارزشي از نياكان ما هستند كه هويت معماري و شهرسازي را طي قرون متمادي نشان مي دهند و برجسته ترين ابزار تحقيق به شمار مي روند. در حقيقت، معماري و شهرسازي ما، مشتمل بر مجموعه اسناد ملي و ارزشمندي است كه طي ساليان متمادي گردآوري شده و حقايق گذشته را بدون هيچ داوري در خود نهفته دارد.
گفتيد پژوهش هاي تاريخي، آيا واقعا در ايران در زمينه معماري و شهرسازي پژوهشگر داريم؟ آيا هنوز زمان آن نشده كه تاريخ معماري و شهرسازي ما به صورت مدون و متمركز تهيه و مورد استفاده قرار گيرد؟
در حال حاضر پژوهشگران و تاريخ نويسان در زمينه معماري و شهرسازي كشور بسيار اندكند، شايد يكي از علل آن (و بزرگ ترين آنها) فقدان منابع و مستنداتي است كه دستمايه هر پژوهشگر و مورخ است كه اين منابع متاسفانه در ايران، در صورت وجود هم، شكل متمركز نداشته و قابليت دسترسي ندارد.
معماري و شهرسازي ايران، فاقد تاريخ مدون به شكل علمي و امروزي آن است. حال آنكه سابقه پيدايي اين دانش در ايران بر سابقه تمدن آن تا حدود زيادي مطابقت دارد.
در يكي از روزنامه ها از ماجرايي تاسف آور در مورد پيدا شدن بخش مهمي از اسناد ايران در پياده رويي در پاريس صحبت شده بود، شما هم شنيده ايد؟
بله، اين موضوع مربوط به يكي دو سال قبل مي شود و گويا در يكي از روزها، صبح زود وقتي عابري از خياباني عبور مي كند، در حاشيه خيابان به تلي از اثاث منزل كه فرسوده و غيرقابل استفاده بود برخورد مي كند و در بين آنها تعداد زيادي كتاب قديمي و يادداشت هاي پراكنده كه به دست باد سپرده شده بود. نزديك مي شود و اوراق را به خط فارسي مي بيند و پس از دقت مشاهده مي كند اين اوراق مربوط به دوره قاجاريه و مكتوبات رسمي و غيررسمي آن دوره است. گويا اين اثاث و مكاتبات مربوط به ماموران ديپلماتيك ايراني در 150 سال قبل در خانه اي استيجاري بوده كه پس از ترك آن ديپلمات، صاحب خانه (يا وارث صاحب خانه) براي نوسازي خانه به زيرزمين رفته  و هر چه بوده و نبوده را بيرون ريخته  است، بدون آنكه به ارزش واقعي و تاريخي آن پي ببرد.
برگرديم به اسناد مكتوب معماري و شهرسازي، احتمالا بخش اعظمي از اين اسناد هم اكنون بايد در اختيار دولت و دستگاه هاي بخش عمومي باشد، مخاطبان اين فراخوان براي جمع آوري اسناد چه كساني هستند؟
ببينيد، در اواخر سال گذشته نمايشگاهي از عكس هاي قديمي به همت آموزش و پرورش منطقه يك تهران برگزار شد. در اين نمايشگاه، دانش آموزان منطقه (و به راهنمايي دبيران تاريخ خود) عكس هاي قديمي خانواده هايشان را به نمايش گذاشته بودند. برخي از عكس ها حتي به دوره قاجار تعلق داشت و نوع زندگي، حرفه ها، پوشاك و مشخصات مردم زمان هاي گذشته را نشان مي داد. به نظر مي رسد بسياري از اسناد و منابع تاريخي كه در كنج پنهان خانه هاست، مي تواند گوشه هاي تاريك حيات اين ملت را روشن سازد و مورد استفاده پژوهشگران قرار گيرد. در حال حاضر مخاطبان اين فراخوان بيش از 3هزار مركز تحقيقاتي، آموزشي و شهرداري هاي سراسر كشور، مهندسان و دفاتر معماري و همچنين مقامات دولتي هستند. اميدواريم كه اين حركت توسط رسانه هاي عمومي و مردم هم مورد پشتيباني قرار گيرد و توجه افكار عمومي را بيش از پيش به اهميت كار جلب كند و به طور مستمر ادامه يابد.
معمولا اسنادي كه در اختيار مردم و نهادها قرار دارد، به صورت اهدايي در موزه ها و مراكز علمي و آموزشي و فرهنگي جمع آوري مي شود و البته موزه ها و بخش هاي دولتي كه مجوز خريد اسناد و آثار را دارند، بعضا اسناد و مدارك (با ارزش فوق العاده) را خريداري كرده يا به صورت اماني نگهداري مي كنند. به نظر مي رسد بسياري هم به اهميت نگهداري اسناد در محل مناسب آشنا نباشند يا ترجيح دهند مدارك را نزد خود نگه دارند، چون احساس مالكيت اسناد و اشياي ارزنده در انسان ها بسيار قوي است، نظرتان در اين مورد چيست؟
اهداگران اسناد، مردماني دلسوز و فرهيخته هستند كه از سر اعتبار به فرهنگ و تاريخ و تمدن كشور نگاه مي كنند و آنچه را در محدوده اختيار دارند به ملتشان عرضه مي دارند. معمولا خانواده هاي قديمي بيشترين اسناد و مدارك را در اختيار دارند كه مي بايست اين اسناد را به عنوان امانتي از تمامي ملت و نسل هاي پيشين،  نگاهباني و حفاظت كنند. بنابراين حتي اگر صاحبان اسناد و مدارك مايل به اهدا نباشند. پيشنهاد مي كنم از توصيه هاي مراكز آرشيوي و موزه ها براي حفظ و نگهداري آنچه را كه سرمايه هاي ملي و ميهني است و اينك در اختيار ايشان است بهره برداري كنند. در هر حال، سندهاي آرشيو ي، زواياي تاريك و بخش هاي ناشناخته معماري و شهرسازي ايران را روشن مي سازد و اگر پژوهشگري و تاريخ نويسي دست به نگارش برده و اين اسناد را بكاود، قطعا گوشه هايي گسترده تر از تاريخ  معماري ما تدوين خواهد شد. اينجانب از صاحبان مستندات و مدارك درخواست مي كنم كه با مركز اسناد يا انجمن تماس بگيرند و در صورت تمايل اصل يا كپي اسناد را براي استفاده پژوهشگران در اختيار مركز قرار دهند.
به نظر مي رسد مراكز آموزشي، شناخت كافي در مورد مراكز آرشيوي و اسنادي موجود نداشته باشند معمولا دانشجويان براي دستيابي سريع به نتيجه كارشان به دريافت گزارش هاي سطحي بسنده مي كنند و كار پژوهش در زمينه معماري و شهرسازي مغفول مانده است، آيا امكان اين وجود دارد كه برنامه هايي براي آشنايي بيشتر مردم با خدمات سازمان مزبور پيش بيني شود؟
قطعا، مركز اسناد ملي با آغوش باز از پژوهشگران و دانشجويان استقبال مي كند، چنانچه تاكنون هم مشكلي وجود نداشته است. معهذا انجمن از مركز اسناد ملي درخواست كرده است كه بخش ويژه اي در آن مركز به طور تخصصي به اسناد و مدارك معماري و شهرسازي اختصاص يابد تا دسترسي به آن براي دانشجويان رشته هاي مرتبط آسان تر باشد.
لطفا در مورد سابقه تهيه آرشيو و نگهداري مدارك و اسناد در ايران هم توضيحاتي بفرماييد.
نخستين بار كه تهيه آرشيو و نگهداري مدارك و اسناد به شكل امروزي در ايران مورد توجه قرار گرفت در سالهاي 1280 الي 1309 شمسي بود كه هياتي فرانسوي ـ بلژيكي براي تنظيم اسناد گمرك ايران، روش هاي نويني را به اجرا گذاشت. پس از آن تا سالهاي متمادي،  قانون و مقرراتي كه پايه ريزي براي تمركز اسناد كشور به حساب بيايد وجود نداشت تا در سال 1341 با تشكيل شوراي عالي اداري مصوبه اي براي تاسيس آرشيو ملي اخذ شد و در نهايت، در سال 1349 قانون تاسيس سازمان اسناد ملي ايران در مجلس شوراي ملي به تصويب رسيد و به دولت ابلاغ شد. در حال حاضر شوراي جهاني آرشيو كه سازماني بين المللي و غيردولتي است، عهده دار گسترش علوم آرشيوي است و در آخرين كنگره اش در وين خواستار تغييرات اساسي و بنيادي در اين علوم شده است. اين شورا براي توسعه آرشيو ها تا سال 2010 ميلادي، برنامه جامعي را در نظر دارد.
در بخشي از صحبت هايتان به بيان شفاهي اشاره كرديد، ممكن است توضيحات بيشتري در اين مورد بدهيد، با قدمتي كه مي بايست اسناد داشته باشند يا مكتوب بودن آنها، آيا اسناد شفاهي مغايرت با اين اصول ندارند؟
آرشيو شفاهي و تكيه بر اطلاعات شنيداري، پديده اي جديد نيست، بلكه نوعي از شيوه هاي پژوهش  تاريخ است. تاريخ شفاهي مي تواند بخش مهمي از معرفي ميراث معماري ايران را تشكيل دهد. مرحوم استاد پيرنيا كه روايتگر معماري ايران لقب گرفت، از مصاديق استاداني است كه با بيان خويش، گوشه هاي ناشناخته از معماري ايران را در مراكز آموزشي و علمي كشور ارائه كرد كه برخي از آنها (و اكثرا توسط دانشجويان علاقه مند) ضبط و سپس پياده و به رشته تحرير درآورده شد.
در مورد آرشيو شفاهي، جامعه شناسان، قبل از تاريخ نگاران در پژوهش هاي خود به اين شيوه توجه كردند و در جوامعي كه تاريخ مكتوب در دست نباشد، به عنوان منبع مهم اطلاعاتي مورد بهره برداري قرار مي گيرد. تكيه بر تاريخ شفاهي از اوائل قرن بيستم در پژوهش هاي تاريخي مورد توجه قرار گرفته و معمولا به طريق گفت وگو و مصاحبه انجام مي گيرد؛ گفت وگو با كساني كه يا خود منشاء اثري بوده يا داراي مشاهده ها و نظريه ها در زمينه هاي مورد نظر باشند. برخي از مراكز اسنادي و آرشيوي، نشريه ها، مجلات و سخنراني ها را هم جزو مدارك تاريخ شفاهي ثبت مي كنند. به عنوان مثال شرح حال معماران كه توسط خود ايشان بيان مي شود به همراه اظهار نظر آشنايان، اعضاي خانواده، همكاران و حتي مخالفان از مدارك با ارزش تاريخ شفاهي مجموعه مي تواند قرار گيرد. همچنين خاطرات صاحب نظران و شاهدان و ناظران مي تواند منبع بااهميتي براي روشن شدن مسائل تاريخ معاصر معماري و شهرسازي باشد. در هر حال اطلاعاتي را كه مي توان در زمينه هاي فرهنگي، هنري و تخصصي معماري و شهرسازي از طريق اسناد شنيداري جمع آوري كرد، بسيار حائز اهميت بوده و ارزش هاي آن براي نسل هاي آينده ملموس تر است. بهتر است همراه با مصاحبه، عكس هايي براي نگهداري در آرشيو تهيه شود. هر مصاحبه، يادگاري است از متفكران و صاحبان انديشه كه خود به گونه اي در فرهنگ و تاريخ معماري ايران تاثير گذاشته است.
به عنوان آخرين سوال، در اين فراخوان آيا محدوديتي هم براي ارسال اسناد وجود دارد؟
محدوديت اعلام شده فقط در مورد قدمت اسناد است. در اكثر آرشيو هاي جهان، اسناد را با قدمت 40 تا 50 سال به بالا نگهداري مي كنند و در ايران طبق قانون، قدمت 40 سال به بالا در نظر گرفته شده و به عنوان مثال در سال 1385 تمامي اسناد و مدارك سال 1345 به قبل پذيرفته مي شود و همين طور ادامه مي يابد، اما اسناد و مدارك در زمينه معماري و شهرسازي شامل عكس، اسلايد، فيلم،  ميكروفيلم، صفحه ها و نوارهاي صوتي و اسناد الكترونيكي، نقشه هاي معماري و شهرسازي، ماكت، دست نوشته هاي توضيحي، اسكيس (طراحي آزاد) و برداشت هاي گوناگون از انديشه و افكار معمارانه، بيان شفاهي طرح، تاريخچه ها در تشريح و توجيه علل ايجاد و پيدايش، بيان موجبات اقتصادي، اجتماعي، سياسي، مذهبي و … براي شكل گيري فرم و محتواي طرح ها، قراردادها، امريه ها،  نشريات، صورتجلسات، مدارك و سوابق تحصيلي و پايان نامه ها، نشانه ها، طرح و محاسبات سازه ها، ابزارهاي طراحي و ساخت و خلاصه آنچه كه بتواند مراكز اسناد ملي را در ارائه اين دانش غني تر سازد، مورد نظر خواهد بود.

در نقد فن گرايي افراطي قرن 21
علي خيابانيان- انسان ها در تنگنايي از گمنامي واقعيت و ناآشنايي با دنياي مجازي هستند كه هر لحظه بر سيطره خويش مي افزايد و انديشه و تخيل را از حركت باز مي دارد؛ رويكردي تك بعدي، در قالبي سخت و فشرده حق انتخاب و تصميم گيري را از شخص مي گيرد و انسان تنها، بازيچه اي است در دست ابرقدرتان تكنولوژي و اقتصاد كه با ترفندي جديد، همچنان به استثمار گذشته خويش ادامه مي دهند و كسي نيست كه به كجا مي رويم.
زنجيرهايي كه به نام ترقي و پيشرفت و با بهره جويي از زياده خواهي انسان ها بر گردنشان آويخته مي شوند و مسيري از پيش تعيين شده را طي مي كنند. تكنولوژي باوجود دستاورد ها و نتايج بسيار شگفت انگيز و مهمي كه در چند قرن اخير به دست آورده است. نبايد فراموش كرد كه در اين راستا بسياري از اميال و آرزوهاي انساني فراموش شده و حتي در بيشتر مواقع سركوب شده اند تا سواران علم و فن بر تصاحب عرصه هاي جديد تر نائل آيند. حال سوالي كه مطرح مي شود اين است كه نقش انسان ها در اين برهه زماني در چارچوبي تنگ و خالي از هرگونه احساس و شاعرانگي چه مي تواند باشد؟
چهره هايي كه در پشت عينك هاي ديجيتالي خود را مخفي مي كنند و خلاءهاي ذهني و عاطفي خويش را در دنيايي مجازي جست وجو مي كنند، كودكاني كه نه در حياط پشتي خانه و نه در جمعي متشكل از همسن و سالان خويش، بلكه به دور از همه اينها با دوستاني مجازي و در آن سوي رايانه هاي خويش سرگرم مي شوند، غافل از طبيعتي كه از آن خلق شده اند و تنها دستمايه بودن ما، زنده ماندن همين آب و خاكي است كه به دور از هرگونه ادعايي به نيازهاي ما پاسخ مي دهد.
با روندي كه هم اكنون بر غرب حاكم است، روزگاري خواهد رسيد كه رايانه ها همانگونه كه در فيلم هاي علمي- تخيلي به نمايش در مي آيد، به جاي انسان ها خواهند انديشيد و تصميم خواهند گرفت و حتي كمي دورتر، خواهند زيست!
زندگي انسان در قالبي از تعامل روح و جسم معني مي يابد و تكامل واقعي او در سايه پيوند و هماهنگي اين دو به وجود مي آيد و حال چگونه مي توان با تفكيكي ظالمانه به نام خرد و تكنولوژي اسباب رشد و تجلي انسان را فراهم كرد؟ مسير زندگي انسان امروزي در كدامين چارچوب و قاعده مختار و منعطف از ديدگاه انساني مشخص مي شود كه شامل خواسته ها و خواهش هاي او باشد و بتواند بدون هيچ دغدغه اي آن را به كار گرفت. آگاه و آزاد بر سرنوشت خويش و داشتن باوري عميق بر زيستني كه از چند دهه قبل به صورتي محسوس سعي در تغيير الگوهاي و معيار هاي آن دارد.
بناها و فضاهاي شهري كه در قالبي خشك و صرفا عملكردي طراحي مي شوند و به عنوان شاخصه هايي از فناوري، قدرت بي انتهاي او را به تصوير مي كشند. پيچيدگي فضاها و تضادي كه در قالبي نو و با كمك رايانه ها، حركتي شگفت انگيز را تداعي مي كنند كه تمامي ناممكن ها در ساختاري منظم و گويا، ممكن خواهند بود، اما كدامين نظم؟ نظمي كه رايانه ها به ما تجويز مي كنند؟ با نگاهي مختصر به ساخته هاي معاصر كه به عنوان شاهكارهاي معماري مطرح مي شوند، مي توانيم نفوذ انديشه صرف كه در همخواني انسان و رايانه شكل گرفته است را بيابيم كه سعي دارد با پيچيدگي بيشتر و اشغال ذهني مخاطب، خود را مهم جلوه دهد!
چگونه مي توان روح و طبيعت شاعرانه انسان را انكار كرده و تخيلات او را در عرصه اي مجازي و متشكل از گزاره هاي سست و ناپايدار، به تجلي برسانيم. انسان به عنوان موجودي صاحب احساس و انديشه جهت تحقق اهداف و ارضاي خواسته هاي خود به دنبال بستري است كه در عين شفافيت و گويا بودن، بتواند استعداد هاي انساني وي را بالفعل كند، چنين فضايي چه ويژگي هايي بايد داشته باشد؟ وجه مشترك همه اين رويداد هايي كه از جانب انسان به بهانه فرديت او به وقوع پيوسته، كنش تك بعدي در مقابل خواسته هاي بشري بوده و سلطه سياستمداران جوياي پول و قدرت را تحكيم بخشيده است. چگونه مي توان موجودي چند بعدي را كه نمي توان در دسته بندي هاي مشخصي قرار داد و حتي گستره زمان و مكان نيز كفاف آرزو ها و خلاقيت او را برآورده نمي سازد، را در چارچوبي بي روح و تكراري، همچون الگوهاي معماري مدرن در بعد مكان يا در بعد انديشه با آموزه هاي فلاسفه اي تعريف كرد كه انسان را جدا از طبيعت اطراف خود در دنياي فيزيكي صرف به عنوان تنها شعور ممكن تصوير مي كنند و از شعور جاري در چرخه هستي غافلند.
چرا به گذشته نمي نگريم و از گذشتگان نمي آموزيم. انديشمندان ما سعي مي كنند انسان را نسبت به ديدگاه ها و نظريات خود تفسير كنند نه آنچنان كه هست و موجوديت دارد. به همانگونه در معماري نيز به دنبال فضايي جهت انعكاس يافته ها يا آزمودن و تجارب خويش هستيم و كمتر كساني، دغدغه سكونت و سكني گزيدني را كه  هايدگر فيلسوف معاصر مطرح مي كند، دارند. حضور انساني در گستره اي شاعرانه و تغزل گون معني پيدا مي كند و در اين راستا است كه انسان بودن خويش را احساس مي كند. بودن من به چه معني است؟ و چگونه خواهم زيست؟ سئوالاتي است كه پاسخگويي به آنها جايگاه انسان و نحوه سكونت او را بيان مي كند ،نه نظريه اي كه بودن انسان را تنها در انديشيدن او خلاصه مي كند، آن هم در گستره عقل و خرد و نه در وادي تخيل و معرفت.

پيرامون
سنجان اراك ،  5 هزارمسكن
نتايج رسمي رقابت بزرگ معماري سنجان اراك كه توسط بنياد مسكن استان مركزي برگزار شد به نتيجه رسيد؛ پروژه سنجان اراك مجموعه اي 65هكتاري با مساحت خالص مسكوني 400هزار مترمربع در قالب 5هزار واحد مسكوني است. مسابقه مربوط به طراحي اين مسابقه كه يكي از بزرگترين مسابقات برگزار شده به صورت محدود توسط بنياد مسكن است، تا حدودي در سكوت اطلاع رساني برگزار شد.
مهندسان مشاور آركولوگ طي نامه اي كه اخيرا از جانب بنياد مسكن استان مركزي دريافت كرد، رسما به عنوان برنده اول رقابت طراحي پروژه مجتمع مسكوني سنجان اراك انتخاب شد؛ آركولوگ پيش از اين در پروژه  عظيم نواب نيز به عنوان مشاور و طراح حضور داشت.
بنياد مسكن خراسان رضوي نيز با شيوه اي مشابه در حال پيگيري برگزاري رقابتي معماري است كه اخباري رسمي را از نحوه و شركت هاي دعوت شده به اين مسابقه، منتشر نساخته است!
000156.jpg
پيش ساخته سازي آئين نامه ندارد
تا زماني كه آئين نامه اي جامع پيرامون روش ها و استاندارد هاي روش هاي مختلف پيش ساخته سازي توسط ارگان هاي ذيربط منتشر و اجرايي نشود، قضاوت در مورد روش هاي مختلف وارداتي در اين عرصه بسيار مشكل است.
اخيرا ابوالفضل مشكيني رئيس سازمان مسكن و شهرسازي استان زنجان در گفت وگو با پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري ايران، با معرفي روشي وارداتي كه آن را متين نامگذاري كرده، مدعي شده است، مسكن متين در برابر زلزله 8 ريشتري كاملا مقاوم است و حداقل 30 درصد ارزان تر و سبك تر از واحدهاي مسكوني فعلي است.... صرفنظر از صحت و سقم ادعاهاي مشكيني، پيش ساخته سازي از روش هاي رايج انبوه سازي در جهان است و در تمام كشور هايي كه به صورت عمده از آن بهره برداري مي شود، حائز آئين نامه هايي است كه استفاده از آن را علمي و استاندارد مي كنند.
اولين همايش بين المللي زلزله و سبك سازي ساختمان
مهرماه جاري اولين همايش بين المللي زلزله و سبك سازي ساختمان با هدف اطلاع رساني پيرامون فن آوري هاي نوين، شناخت مصالح جديد و سبك در اجراي انواع سازه ها و ساختمان ها، نحوه عملكرد ساختمان هاي سبك در برابر زلزله و معرفي مصالح بومي و مقاوم در برابر زلزله و... برگزار خواهد شد.
كارشناسان معتقدند امر سبك سازي در ساخت بناها هرچند ممكن است به ظاهر مقداري به هزينه ساخت اضافه كند، ولي با در نظر گرفتن كاهش تلفات جاني و مالي در صورت بروز زلزله، كاملا منطقي و مال انديشانه است. اخيرا شركت هاي بسياري در حوزه توليد مصالح سبك شروع به فعاليت كرده اند كه اين امر نظارتي مضاعف در اين عرصه را نيز از جانب مراجع ذي صلاح طلب مي كند.
000201.jpg
صنعت ساختمان داريس
در شماره 34 ماهنامه صنعت ساختمان داريس مي خوانيم؛ نمايي از بناي ما پنجره هاي شهر ما، نگاهي به انديشه هاي معمار اتريشي هوندر واسر، فضاهاي تجاري از ديدگاه تاريخ معماري، چالش هاي عرصه ساخت و ساز و خلاءهاي ناديده، نگاهي به طرح هرتزوگ و دمورن براي استاديوم جديد مونيخ، معماري نيايش، نقش شهرسازي در كاهش آسيب پذيري شهر، ماده و ديجيتال، نگاهي به طراحي از ديدگاه يك طراح صنعتي، روستاي اكولوژيك چيست؟، مفهوم شهر و مديريت آن و....
صنعت ساختمان داريس از مجموعه نشريات داريس است كه با ميانگين سني پايين نويسندگان آن اخيرا به عنوان كانون توجه جوانان در ميان ساير نشريات حوزه ساختمان و معماري مطرح شده است. اين نشريه موضوعي نيست و همواره با 80 صفحه ثابت تحريري منتشر شده ، توزيع آن رايگان است.

نگاه منتقد
بيماري به نام پيري زودرس و عوارض آن...!
000192.jpg
براي كساني كه دستي حتي از دور بر آتش دارند پوشيده نيست كه چه هزينه هاي هنگفتي صرف تهيه به اصطلاح پروژه ها و عمليات اجرايي مي شود، ولي متاسفانه بازده عمل، نماينده شايستگي نحوه هزينه مبالغ پرداختي نيست، از سويي ديگر با احداث بناهاي سست و ناپايدار بناها، دائما نياز به رسيدگي، بازسازي و تعمير دارند و در اغلب موارد مجموع هزينه هاي مصرفي براي نگهداري چنين بناهايي، بيش از هزينه هاي صرفه جويي (البته اگر بشود نامش را صرفه جويي گذاشت) شده در بدو امر اجراست....
اجباري كردن استاندارد براي مصالح ساختماني (كه اخيرا در مورد 19 آيتم منعقد شده است!)، بررسي روش هاي كاهش مصرف انرژي در ساختمان هاي اداري و مسكوني (كه اخيرا متوليان بسياري يافته است!)، بررسي مشكلات عايقكاري ساختمان ها و معرفي شيوه هاي اقتصادي و فني عايقكاري (كه اخيرا وارد كنندگان و توليد كنندگان آن را عرصه اي سودزا يافته اند!)، بررسي شيوه هاي كاهش مصرف آب، برق و گاز در واحدهاي مسكوني و... در يك كليت، ساخت و سازي توام با استاندارد هاي جهاني با در نظر گيري شان و منزلت انساني كاربران، همواره از مسائل اساسي حوزه ساخت و ساز در ايران بوده اند (بگذريم كه از حرف تا عمل فاصله بسيار است!).
متوسط عمر مفيد ساختمان در ايران با كشورهايي حتي با مولفه هاي فرهنگي و اقتصادي مشابه نيز قابل قياس نيست، براستي 25 سال (اين عمر مفيد واقعي است، آمارهاي خودساخته بعضي از دوستان را فراموش كنيد!)، براي ساختماني كه با مصالح با دوام (نه به صورت موقت) و با رويكرد دائمي ساخته مي شود، اگر نگوييم شرم آور، نااميد كننده است.
در برابر چنين وضعيتي وظيفه دولتمردان سنگين است و صدور مجوز براي ساخت و  سازهايي كه بدون بهره گيري از نيروي تخصصي، مصالح استاندارد، نظارت كامل و... در ديدگاه درازمدت چندان منطقي نيست. پولي كه صرف ساختمان مي شود سرمايه ملي است كه بايد ماندگار باشد، نگاهي به بنا هاي متوسط و غير فاخري كه سالها پيش در همين مملكت ساخته مي شدند (حتي يك قرن پيش) و قابل استفاده بودن آنها در حال حاضر، اين واقعيت را آشكار مي سازد كه ما مي توانيم و سئوال اين است كه چه بر سر معماران و سازندگان ما آمده؟!
آري، متوسط عمر مفيد بناهاي ساخته شده در ايران، در بهترين حالت چيزي بيش از 25 الي 30 سال نيست. اين رقم در كشورهاي پيشرفته به حدود يكصد سال و در بعضي از آنها به بيش از 200 سال مي رسد! براستي چرا؟... هرگاه در مباحث اقتصادي، صحبت از ساختمان و در كل ساخت و ساز مي شود، همواره كلمه اي به نام صنعت را به اول آن مي چسبانيم، صنعت ساختمان ؛ صنعتي كه بيش از 90 درصد توليد در آن توسط صنعتكاران (!) غير متخصص، با روندي غير تخصصي و در نهايت با ابزار و مصالح غيراستاندارد ساخته مي شود.... به زبان ساده، هر صنعتي براي خودش اصول و معيارها و استانداردهايي دارد و در صورت عدم رعايت آنها از درجه اعتبار صنعتي ساقط خواهد شد.
ساختمان هم به عنوان يك صنعت، معيار ها و استاندارد هاي خود را دارد، در اين حالت مانند تمامي صنايع، هم سازندگان آن بايد تابع معيار ها و اصولي مدون باشند و هم ابزار و مصالح بايد خورند تعاريف مربوط به آن صنعت باشد.... كه البته در صنعت ساختمان ما هيچ كدام از اين موارد رعايت نمي شود (لطفا شعار ها را فراموش كنيد)، ساختمان به دست غير متخصص ساخته مي شود، مصالح نيز عموما به دست غير متخصص ساخته مي شود و كنترلي هم روي هيچ يك از اين موارد وجود ندارد، چيزي شبيه صنعت خودرويمان، در ساختمان هم بعد از اينكه مصرف كننده در بنا ساكن مي شود تازه مشكلات شروع مي شوند...!
حال اگر مهمترين بخش ساخت و ساز در كشوري زلزله خيز چون ايران، يعني لزوم مقاوم سازي را به موارد بالا اضافه كنيم، فاجعه ابعاد گسترده تري به خود خواهد گرفت، در حالي كه بيشتر نظارت ها در اين حوزه كمي است تا كيفي.
اميد به اينكه در يك جامعه جهاني كه عضوي از آن هستيم، ارزش هاي والاي معماري و شهر سازي خود را بشناسيم و آن را هوشيارانه در ارتباط با دنياي پويا و پر تحرك امروز به كار گيريم كه راهي است طولاني و سخت، ولي امكانپذير...؛ بايد گفت كه مسائل اين حوزه بدون كوچكترين اغراق داراي ابعادي ملي است، پس عزمي ملي را نيز براي ارائه راهكار هاي مناسب مي طلبد.
چه بسا اگر هر يك از عرصه هاي اصلي طراحي، اجرا و نظارت وظايف ملي خود را در قبال اين مسئله به صورت صحيح و با در نظر گرفتن منافع دراز مدت انجام دهند و ارگان هاي نظارتي نيز با تدوين و اعمال جدي ضوابط اين چرخه را كامل كنند، افق هاي جهانگير شدن معماري و صنعت ساختمان را چونان گذشته هاي نه چندان دور، تجربه كنيم.... در اين راستا، به مردمان متخصص و متفكري كه به ساخت جامعه و محيط ايران انديشيده باشند و بتوانند دانش، تئوري و نظريات خلاقانه اي را در جهت آنچه گفته شد، اجرا ارائه كنند، بيشتر نيازمنديم، براي تحقق اين اميد و آرزو لازم است حركتي متصل و هماهنگ بين شهرداري ها، متوليان ميراث فرهنگي، وزارت مسكن و شهرسازي، دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي و... انجام شود. انشاالله

زيبـاشـهر
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
سفر و طبيعت
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |