عمده فروشي هايي با قدمت نيم قرن
تمايل مردم به خريد از مراكز عمده فروشي به دليل برتري در تنوع ، كيفيت و قيمت كالا ها ست
سايه يكتا
تصور عمومي مردم اين است كه در مراكز عمده خريد، اطلاعات بيشتري به لحاظ كيفيت، نحوه كاركرد، ايراداتي كه بعد از مصرف نمايان مي شود و... به دست مي آورند. در محيط هاي كوچك اين اطلاعات به خريدار منتقل نمي شود
بازار مسگرها، راسته زرگرها، بورس آهن و ... اين كلمات شما را به ياد چه چيز مي اندازد؟ مشخص كردن اينكه پديده بورس يا به عبارتي عرضه وسيع يك كالاي مشخص در يك محدوده معين توسط يك صنف تجاري خاص از چه موقع رواج پيدا كرد را شايد كسي نداند، اما از زماني كه داد و ستد به شكل مبادله كالا با كالا (خدمات) تغيير كرد و در شهرهاي بزرگ ايران مكاني را به عنوان بازار درنظر گرفتند، نظمي منطقي بر اساس نوع خدمات و كالاي ارائه شده در بازار دنبال شد. به طور مثال قسمتي از بازار در اختيار آهنگرها و قسمتي ديگر در اختيار كفاش ها و همچنين مكاني براي استقرار زرگرها در نظر گرفته شد و هر صنف و قماشي در بازار، محدوده اي را اشغال كردند و مردم ديگر به هنگام مراجعه به بازار، كاملا مي دانستند كه هر جنسي را كجا بايد جست وجو كنند. در حال حاضر ديگر بازارهاي قديمي رونق گذشته را ندارند و كاركردشان در بعضي شهرها بيشتر براي جذب توريست است تا به عنوان قلب اقتصادي شهر. اما سنت بازارهاي قديمي اين بار در عصر جديد به نوعي ديگر نمايان و متجلي شده است. با اين تفاوت كه بايد شهر را به عنوان بازاري بزرگ درنظر بگيريم كه صنوف مختلف در آن پراكنده اند و به رسم گذشته، هر كدام نقطه اي از اين بازار را براي فعاليت اقتصادي خود در نظر گرفته اند.
حالا ديگر كلماتي مانند بورس لوازم خانگي، بورس آهن يا حتي بورس خوراكي هاي خارجي، ناآشنا به نظر نمي رسند. اكنون هر كدام از اين صنوف نقطه اي از شهر بزرگ تهران را به عنوان جولانگاه عرضه كالاي خود در نظر گرفته اند و به تجارت مشغولند، البته از نظر اقتصادي شايد در نگاه اول كاري كه اين قبيل كسبه انجام مي دهند، زياد عاقلانه به نظر نرسد، به طور مثال در خيابان منوچهري تهران بخش عمده واحدهاي فروش، كار عرضه كيف و چمدان را انجام مي دهند، حالا اين نكته را هم در نظر داشته باشيد كه در عرف اقتصادي و به نوعي اجتماعي كسب و كار در شهر، مسئله اي به نام حريم شغلي وجود دارد كه بر اساس آن در يك محله يا يك خيابان، دو مغازه كه خدمات يكساني را ارائه مي دهند، بايد فاصله معقولي مثلا در حدود 500 متر از هم داشته باشند تا وجود يكي، كسب وكار ديگري را تهديد نكند. حالا تصور كنيد در دو طرف يك خيابان 12 متري از سرتا ته آن مغازه هاي كيف فروشي چسبيده به هم در حال فعاليت هستند. اگر اين موضوع در ذهن شما ايجاد سئوال كرده، بايد بگوييم كه جواب آن بسيار ساده است. مطمئنا اين كسبه محترم كه با وجود يكساني شغل براحتي و طيب خاطر در كنار هم فعاليت اقتصادي خود را ادامه مي دهند، به دنبال ضرر نمي گردند. در واقع وجود اين بورس ها يا بازارهاي منطقه اي كه در ميان مردم بسيار شناخته شده هستند، كمك بزرگي است به مشترياني كه عادت دارند قيمت ها را به علاوه كيفيت كالاي ارائه شده با يكديگر مقايسه كنند و صد البته عرضه يك جنس مشخص در حجم بالا، قدرت انتخاب بيشتري را براي خواهان رقم مي زند. يك حسن ديگر اين شبه بازارها (البته براي گردانندگانشان)، تبديل شدن آنها به مراكز عمده فروشي و پخش در سطح شهر و حتي شهرهاي ديگر است، به طوري كه بسياري از مغازه دارها و فروشندگاني كه در ديگر نقاط شهر به صورت اختصاصي اقدام به ارائه جنس مورد نظر مي كنند، براي تهيه اجناس مورد نياز خود به اين مراكز مراجعه كرده و با خريد در تعداد زياد از تخفيف هم برخوردار مي شوند. درباره چگونگي تشكيل اين بورس ها و نحوه تقسيم و پراكندگي آنها بايد گفت كه قاعده و قانون مشخصي در برپايي آنها موثر نبوده و مطمئنا از جايي هم به آنها تكليف نشده است كه در محله يا منطقه خاصي اقدام به تشكيل بورس كنند. در اين مورد بيشتر بايد به سوابق محل مورد نظر و مشورت هاي صنفي به عنوان عامل اصلي توجه كرد. چه اينكه واقع شدن اكثر اين بازارها در مناطق قديمي و مركزي شهر تهران گوياي احاطه تفكر سنتي بازار بر اين كلوني هاي اقتصادي است. سابقه بعضي از اين بازارهاي منطقه اي در تهران به بيش از نيم قرن مي رسد و جاي تعجب نيست كه با وجود پديده سوپرماركت ها و فروشگاه هاي عظيم كه از شيرمرغ تا جان آدميزاد در آنها يافت مي شود، اين بازارها هنوز رونق خود را حفظ كرده اند.
اما اينكه آيا خريد از مراكز عمده فروشي كالاهاي مختلف به نفع خريدار است يا نه، در اين مورد نمي توان حكم كلي صادر كرد. متاسفانه در كشور ما، قيمت كالاها از قانون خاصي پيروي نمي كند، يعني خريدار براي خريد يك كالاي مشخص ممكن است با 10 قيمت مختلف مواجه شود. قيمت كالاها در نقاط مختلف شهر و در فروشگاه هاي مختلف متفاوت است. گاهي اوقات مي توان كالايي را حتي به يك پنجم قيمتي كه در سطح شهر به فروش مي رسد، در مراكز عمده فروش آن كالا پيدا كرد، البته اين قاعده كلي نيست، يعني ممكن است قيمت ها در مكان هاي مختلف چندان تفاوتي با هم نداشته باشند. در اين ميان اختلاف قيمت ها گاهي سبب مي شود كه خريدار تصور كند با خريد از فروشگاه هاي سطح شهر سرش كلاه رفته و ممكن است همان كالا را به قيمت ارزان تر در مركز عمده فروش آن كالا پيدا كند. او با اين تصور حاضر مي شود سختي راه رسيدن به اين مركز را تحمل كند و احتمال دارد همه اين اختلاف بها را صرف كرايه راه كند، ولي خوشحال است كه ديگر سرش كلاه نرفته است.
اگر اين اختلاف قيمت ها يا شبهه آن وجود نداشت در كشور ما هم همانند كشورهاي توسعه يافته، خريد كردن مردم محدود به سوپرماركت هاي بزرگ مي شود.
در فروشگاه هايي كه در هر محله اي وجود دارند و همه كالاهاي مورد نياز مردم را به فروش مي رسانند، اجناس مختلف در كنار هم چيده شده اند و مشتري براحتي مي تواند به مقايسه قيمت و كيفيت پرداخته و با توجه به بودجه و نياز خود خريد كند.
دكتر كدخدايي، كارشناس اقتصاد معتقد است كه تمايل مردم به خريد از مراكز عمده فروش، چند دليل اساسي دارد؛ يكي به خاطر تنوع كالاي موجود در اين مراكز است، زيرا اقلامي كه در مراكز عمده فروش عرضه مي شود به دليل ظرفيت و امكانات بالاي موجود در اين مراكز، معمولا جديدترين و آخرين مدل هاي انواع كالاست. از سوي ديگر توليدكنندگان نيز ترجيح مي دهند كالاهاي روز خود را ابتدا در مراكز عمده پخش كنند، چون به فروش بهتري دست پيدا مي كنند. از سوي ديگر مردم معمولا اطمينان بيشتري از نظر كيفيت و قيمت كالاهاي عرضه شده دارند.دكتر كدخدايي، حسن ديگر مراكز عمده فروش را اعتبار بيشتر فروشندگان اين مراكز مي داند.
وقتي فروشنده از اعتبار بالايي برخوردار باشد براي خريد به لحاظ كيفيت و مبلغ، اطمينان بيشتري حاصل مي شود، چون يك مركز عمده ممكن است با چند اعتراض تعطيل شود. پس تا اينجا برتري تنوع، كيفيت و قيمت كالا در مراكز عمده فروش باعث جذب مشتري مي شود.
اين كارشناس امور اقتصادي، دليل نهايي را عامل اطلاعات معرفي كرده و مي گويد: تصور عمومي مردم اين است كه در مراكز عمده خريد، اطلاعات بيشتري به لحاظ كيفيت، نحوه كاركرد، ايراداتي كه بعد از مصرف نمايان مي شود و... به دست مي آورند. در محيط هاي كوچك اين اطلاعات به خريدار منتقل نمي شود، اما در مراكز بزرگ، مصرف كنندگان مي توانند از يكديگر كسب نظر كنند، پس محيط هاي بزرگ امكان دسترسي به اطلاعات بيشتري را مي دهند.
امروزه يكي از تفريحات مردم در هر جامعه، مراجعه به مراكز خريد عمده است. آنها با اين كار خود به اصطلاح با يك تير چند نشان مي زنند. اولا اينكه با مراجعه به يك مركز، تعدادي از اقلام مورد نياز خود را تهيه مي كنند و از طرفي در آنجا احتمالا تعدادي از دوستان و آشنايان خود را هم مي بينند، يعني صرفا اين تنوع كالاها نيست كه باعث جذب مردم مي شود. آنها با اين كار هم خريد مي كنند وهم تفرج ولي در يك فروشگاه كوچك محلي اين قدر قدرت مانور وجود ندارد.به لحاظ رواني هم شخص احساس مي كند به كانون و مركز اصلي عرضه آن كالا رفته و كمتر احتمال دارد كه به اصطلاح، سرش كلاه برود.
اما دكتر كدخدايي در پاسخ به اين پرسش كه آيا در كشورهاي توسعه يافته هم نحوه خريد مردم به اين صورت است، اظهار مي كند كه اين طرز خريد در كشورهاي توسعه يافته قوي تر است. مردم در كشورهاي پيشرفته فرصت كمتري براي خريد دارند و با يك بار مراجعه، در زمان وهزينه صرفه جويي مي كنند. اگر از يك فروشگاه تعداد بيشتري كالا بخرند، تخفيفاتي مي گيرند. در فروشگاه هاي انگليس، مراكز خريدي با عنوان quick save يا همان پس انداز سريع وجود دارد، در اين مراكز، كالاها با قيمت ارزان تر به دست مشتري مي رسد كه البته اين مسئله در فروشگاه هاي بزرگ زنجيره اي داخل كشور ما برعكس است. فروشگاه هاي بزرگ اينجا اگر اجناس را ارزان تر از فروشگاه هاي محلي در اختيار مشتري بگذارند ممكن است به مراكز عمده فروش تبديل شوند، يعني مغازه دارها از آنها به طور عمده خريد كرده، كمي قيمت را بالا برده و بعد آن را بفروشند.
از سوي ديگر اين فروشگاه ها مي خواهند به مغازه دارها و فروشندگان خود اطمينان دهند كه قصد ندارند مشتري آنها را جذب خود كنند.
اما به طور كلي در كشورهاي توسعه يافته، گرايش هاي جامعه بيشتر به سمت محيط هاي اجتماعي است و انزوا و تك روي در كشورهاي در حال توسعه يا عقب مانده بيشتر به چشم مي خورد. اما مهمترين دليل اقبال مردم كشورهاي پيشرفته به مراكز عمده فروش، صرفه جويي در زمان است. در ايران هم بخش مرفه جامعه به همين دليل به اين مراكز مراجعه مي كنند؛ شخص به عنوان مثال با خريد عمده ارزاق مي تواند براي شش ماه يا يك سال، خريد خود را انجام داده و در زمان، صرفه جويي كند، يعني در زمان صرفه جويي كرده و از سوي ديگر در مقابل تورمي كه ممكن است شامل آن دسته از كالاها شود ايمن است، اما آنهايي كه به لحاظ مالي ضعيف تر هستند، نياز خود را به دفعات، با خريد از فروشگاه هاي كوچك محلي رفع مي كنند و از سوي ديگر در مقابل تورمي كه به مرور زمان شامل حال كالاها مي شود، مصونيتي پيدا نمي كنند.
|