پنجشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۹۵
اكثر كشته شدگان در عراق زنان، كودكان و سالخوردگان بي گناه هستند
جنگ عليه تروريسم يا تروريك ملت
001182.jpg
عكس: حسن سربخشيان
سهيلا عباسلو
تاريخ عراق از همان ابتدا با خطي از خون نوشته شده است و بخصوص براي ما شيعيان، شهر كربلا بدون خون معنا ندارد. روزي نيست كه در عراق خبري از مرگ، انفجار، ترور و شكنجه نباشد. گويي مردم اين ديار به نفرين ابدي گرفتارند. اين روزها ديگرشنيدن خبر بمب گذاري، حمله انتحاري، ربودن ديپلمات ها، كشتار غيرنظاميان بي گناه و حتي مرگ نيروهاي ائتلاف، هيچ كس را متعجب نمي كند. بارها و بارها شاهديم كه مراسم مذهبي شيعيان نيز با حوادث تروريستي درهم مي آميزد و فاجعه خلق مي شود. در شهرهايي چون نجف، كربلا، كاظمين و سامرا اقدامات تروريستي دست به دست عوامل حادثه ساز داده و صدها نفر را در عراق قرباني مي كند.
از سال 1921 كه عراق جديد پا به عرصه حيات گذاشت، اقليت عرب سني كه تنها 20درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهد، زمام حكومت را همواره در اختيار داشت. حاكمان سني عراق اعم از شريفيان و مقامات عثماني كه تا سال 1958 بر عراق حكومت مي كردند، انحصارطلبي شديدي در حوزه قانونگذاري اعمال مي كردند و نظارت و كنترل شديدي بر اپوزيسيون شيعه به عمل مي آوردند.
با روي كار آمدن بعثي ها در كودتاي 1968 ، دوران روا داشتن ستم عليه شيعيان شديدتر از گذشته آغاز شد؛ امري كه تا سقوط صدام در مارس 2003 تداوم يافت. حكومت بعثي ها همواره تلاش داشت در ميان رهبران شيعه اختلاف بيندازد تا مانع از وحدت آنها شود. حكومت بعث از يك طرف سهمي ناچيز از قدرت به شيوخ قبايل شيعه مي داد، در حالي كه از طرف ديگر همواره تلاش مي كرد تا قدرت روحانيون شيعه را كاهش دهد.
پس ازجنگ 1991 خليج فارس، ستم بعثي ها به اوج خود رسيد. پس از جنگ، دولت آمريكا با فتنه گري خود، شيعيان را تشويق كرد كه عليه دولت مركزي تضعيف شده عراق بشورند كه همين امر منجر به افتادن كنترل جنوب عراق به دست شيعيان شد، اما در آستانه پيروزي آنها عليه دولت بعث صدام، آمريكا حمايت خود را از شيعيان دريغ كرد و صدام با تجديد قواي خود توانست شيعيان را سركوب و ده ها هزار نفر از آنها را به خاك و خون بكشد. از آن پس، شيعيان محكوم به زندگي در فقر و بهره مندي بسيار كم از امكانات معمول زندگي شدند و رژيم بعث به صورت برنامه ريزي شده و نظام مند مواضع قدرت شيعيان را از آنان سلب كرده و آنها را از عمل به بسياري از آداب و آئين هاي خود منع كرد. زائران حرم هاي عتبات عاليات نيز همواره با فشارها ومحدوديت هايي مواجه بودند.
سقوط رژيم صدام به وسيله نيروهاي ائتلاف به فصل طويلي از تاريخ عراق كه بارزترين مشخصه آن، كنترل اقليت سني عراق بر كل دستگاه هاي دولتي بود، پايان داد. سقوط صدام به طيف وسيعي از ستم هايي كه بر بخش هاي غير سني و عرب جامعه عراق روا داشته مي شد خاتمه بخشيد. در چارچوب ساختار سياسي- اجتماعي جديد، رهبران شيعه تقاضاهاي خود را براي به دست گرفتن سهم خود از كنترل سياسي در عراق جديد مطرح كردند و اين پيشرفت بسيار خوبي براي اكثريت كشور محسوب مي شد، اما عراق آزاد شده از سلطه صدام حسين، تبديل به پايگاهي نظامي شده است. شركت هاي بزرگ آمريكايي در آنجا مستقرند و كاخ سفيد با كمك گروه هاي سياسي محلي، يك قانون اساسي براي عراق تهيه كرده است.
پيش نويس اين قانون كه باوجود مخالفت سني ها به پارلمان ارائه شده قرار است، در نيمه ماه اكتبر به رفراندوم گذاشته و تاييد شود. مقامات آمريكايي در تلاش براي جلب نظر مساعد عراقي ها به پيش نويس قانون اساسي عراق، ماهيت دموكراتيك اين پيش نويس را ستوده و در تلاشند اختلاف نظرها و مجادله هايي را كه تهيه اين سند موجب آن شده، كم اهميت جلوه دهند. اما بسياري از مردم عراق و بويژه سني ها نگرانند كه سيستم فدراليسم، كشورشان را به چندپارچگي بكشاند.
به هر حال سرنوشت اين قانون اساسي قابل پيش بيني نيست، ولي نتيجه هرچه كه باشد براي پيروزي يا شكست ماموريت آمريكا در عراق حائز اهميت بسيار زيادي است و البته واضح است كه اين عمل ربطي با آزادسازي ندارد و عراق همچنان تحت اشغالي شرم آور است. امروز وقتي از وجود ابزار و آلات شكنجه در زندان ابوغريب بغداد گزارش مي شود، سربازان آمريكايي به هر سو شليك  كرده و به بهانه يافتن تروريست ها همه را دستگير يا زخمي مي كنند، ديگر چگونه مي توان از بهبود شرايط و آزادي سخن گفت؟
در نوامبر سال 2005 ، هنگام حمله آمريكا به بهانه پاكسازي فلوجه از گروه هاي تروريستي كه در چارچوب توطئه اي بعثي فعاليت مي كردند، سه چهارم اين شهر با 360 هزار جمعيتش ويران شده و صدها نفر به قتل رسيدند. لوموند ديپلماتيك در گزارشي مي نويسد كه در اين منطقه به هيچ عنوان توطئه اي بعثي يا سني مذهب وجود نداشته و آنها مرداني آماده جنگند كه اقوامشان زخمي شده ، به قتل رسيده يا هنگام تفتيش و كنترل در معابر عمومي تحقير شده اند و جالب اينكه هر عمل ايالات متحده حتي هولناك ترينشان بايد بخشيده شود، چرا كه خود را در جنگ عليه تروريسم محق مي داند، غافل از اينكه جنگ، به خودي خود نوعي تروريسم است. هجوم به خانه و كاشانه مردم، دستگيري و شكنجه افراد يك خانواده، تهاجم و بمباران كشورها نه تنها براي هيچ كس امنيت به ارمغان نمي آورد، بلكه نوعي تروريسم است. هتك حرمت اماكن مقدس و كشتن زائران نيز كه ديگر تبديل به امري عادي شده است، نمونه آشكار آن را نيز هفته گذشته در كاظمين شاهد بوديم. اين حادثه در شمال بغداد و زماني رخ داد كه حدود يك ميليون زائر به سوي حرم مطهر امام موسي كاظم (ع) راهپيمايي مي كردند. زائران در حال عبور از روي پل الائمه براي ورود به آرامگاه بودند كه ظاهرا فردي در ميان جمعيت فرياد مي زند كه يك بمب گذار انتحاري در ميان زائران است. اين خبر آنچنان مردم را وحشت زده مي كند كه پا به فرار مي گذارند و تعداد بيشماري زير دست و پا له مي شوند و گروهي ديگر نيز از پل به داخل روخانه افتاده و غرق مي شوند. نكته جالب توجه اينكه اكثر كشته شدگان، زنان، كودكان و سالخوردگان بي گناه بودند. اعلام عزاي عمومي از سوي دولت براي اين حادثه نيز دردي از مردم بي گناه عراق دوا نمي  كند. كدام منطق مي پذيرد كه به بهانه مبارزه با تروريسم و برقراري دموكراسي، به كشوري حمله كرده و آنقدر ناامني به وجود آورند كه بيمارستان ها و خيابان هاي شهر را آكنده از جسد كنند؟ امنيت كه مهمترين حق يك شهروند است، در كاظمين اينگونه مصداق پيدا كرد. گفته مي شود ساعاتي پيش از اين حادثه نيز، چهار خمپاره به سوي عزاداران پرتاب شده و تعدادي را كشته و زخمي كرده بود. تنها حادثه كاظمين حدود هزار و 500 كشته و زخمي دربرداشت و اگر اين تعداد را به قربانيان ديگر اضافه كنيم، مي بينيم كه با ادامه اين روند، ديگر جمعيتي از مردم عراق باقي نخواهد ماند كه شاهد گسترش دموكراسي در اين كشور باشد.
سال گذشته هم در جريان مراسم عزاداري عاشورا، بمب گذاري انتحاري در كاظمين منجر به كشته شدن بيش از 50زائر شد و در همان روز، بمب گذاري در كربلا بيش از 80 كشته برجاي گذاشت. در اين شرايط بيم آن مي رود كه اين مصيبت باعث تشديد اختلافات فرقه اي در كشور شود، آن هم در شرايطي كه رفراندوم قانون اساسي نيز ممكن است به تشكيل سرزمين هاي خودمختار جداگانه و گسترش دامنه خشونت ها منتهي شود. دولت بوش عاجز از دستگيري عاملان حملات 11 سپتامبر، با پافشاري بر مسير خود در دسامبر سال 2001 با تهاجم به افغانستان و بمباران آن، هزاران غيرنظامي را به قتل رساند و باعث فرار صدها هزار نفر ديگر شد در حالي كه هنوز نمي داند جنايتكاران كجا پنهان شده اند؟ دولت آمريكا حتي بدون آنكه بداند صدام حسين چه نوع سلاح هايي را پنهان مي كرده، باوجود مخالفت سازمان ملل، تصميم به بمباران عراق و حمله به آن كشور گرفت و هزاران نظامي و غيرنظامي را به قتل رسانده و باعث ارعاب مردم شد . اين امر به خوبي نشان مي دهد كه چرا اين دولت بي آنكه بداند چه كسي تروريست است يا نه؟ تصميم به زنداني كردن صدها نفر در سياهچال هاي گوانتانامو گرفته است.
سازمان عفو بين الملل در گزارش سال 2005 خود در مورد تجاوزات به حقوق انساني در جهان- كه در 25 ماه مه 2005 منتشر شد- بدون پرده پوشي تاييد كرد كه بازداشتگاه گوانتانامو تبديل به گولاك دوره ما شده. خانم ايرن كان، دبير كل اين سازمان اضافه كرد: زماني كه قدرتمندترين كشور جهان ارجحيت  قانون و حقوق انساني را زير پا مي گذارد، به ديگران اين مجوز را مي دهد كه بدون هراس از هرگونه مجازاتي، آزادانه اين حقوق را پايمال كنند.
خانم كان همچنين تلاش هاي آمريكا براي عادي سازي شكنجه را محكوم كرده و يادآور شد كه آمريكايي ها، با تعريف دوباره شكنجه و تلطيف آن، سعي دارند ممنوعيت مطلق شكنجه را از ميان بردارند، ولي وي يادآور شد، به محض اينكه مطلق بودن ممنوعيت رسمي شكنجه از ميان برود، شكنجه رواج مي يابد. به رغم انزجاري كه شكنجه هاي اعمال شده در زندان ابوغريب عراق برانگيخت، سازمان عفو بين الملل، از اينكه نه دولت و نه كنگره ايالات متحده، هيچ كدام تقاضاي گشايش پرونده تحقيقات پيگير و بي طرفانه را مطرح نكردند، ابراز تاسف كرد. به هر روي اين جنگ عليه تروريسم نه تنها نبردي عليه يك ملت بي گناه و باورهاي مذهبي آن است، بلكه نبردي است براي غارت ثروت هاي ملي مردم و تقسيم آن در ميان كلان ثروتمندان جهان .
هيچ شكي نيست كه اين جنگ كه تا به حال بيش از دو سال به طول انجاميده، نه تنها در خارج كه در ايالات متحده، نيز قربانيان بسياري خواهد گرفت. دولت به ساده انديشان مي گويد كه از اين جنگ، برخلاف ويتنام، سربلند بيرون خواهيم آمد، چرا كه قربانيان كمي داده ايم. حقيقت دارد، فقط چند صد كشته در نبردها. ولي هنگامي كه جنگ به پايان برسد، آن زمان قربانيان پيامدهاي اين جنگ بيماري ها وضربه هاي روحي- رو به افزايش خواهد گذاشت. دولت آمريكا نمي تواند تا ابد ميليون ها نفري را كه در سراسر جهان به آغاز جنگ عراق اعتراض كردند، ناديده بگيرد. تعداد اين مخالفان، بويژه در خود آمريكا روز به روز در حال افزايش است و به رغم سلاح ها و ثروت بي شمار، اين دولت مشروعيتش را در ميان مردم خود نيز از دست مي دهد.
آيا عراق روي آرامش به خود خواهد ديد؟ اين سئوالي است كه پاسخ آن در پرده اي از ابهام قرار دارد.

آرزويي دوردست؛ يك زيارت
پيرزن هربار كه از اين سفر ياد مي كند، نگاهش عميق تر مي شود. چشم هاي آب مرواريدي اش در ابهام آرزوهاي دوردست فرو مي رود و چين هاي صورتش را عميق تر مي كند تا همه وجودش را نثار خنده كند: الهي قسمتت شود مادر...!
سالهاست كه زيارت كربلا با آرزوهاي خوش خانواده هاي ايراني در كنار ازدواج ها، موفقيت هاي تحصيلي و زيارت خانه خدا جاي گرفته است. آرزوي سفر به كربلا با خواهش سفر به خانه خدا متفاوت است؛ برآمده از ارادتي قلبي است كه مردم نسبت به ائمه، بخصوص شهيدان كربلا احساس مي كنند. حسرتي كه در لحن اين آرزو هست، بيانگر خواسته تحقق نيافته اي است كه به تاريخ پيوسته و هربار با محرم ها و صفرها تكرار شده تا دوباره قدرتمندتر از پيش در دل مردم جاي گيرد.
آرزوهاي مردم يك جامعه، نشان دهنده سطح زندگي، خواسته ها، اعتقادات و فرهنگ آنان است. مردم ما از ائمه معصوم خود چه مي خواهند؟ آرامش، سلامتي، باز شدن گره ها و ... . شايد مفهوم زيارت نيز همزمان با حركت زندگي مردم به سوي مدرنيته در حال تغيير است. اگر زندگي مردمان گذشته اين سرزمين سهل گيرانه تر از امروز مي گذشت و مردم جز خوشبختي و سلامتي آرزوي ديگري نداشتند، حتما در دعاهاي هنگام زيارت، خواسته هاي متفاوت تري داشتند.
ميزان طلب و مراحل مشرف شدن به زيارت عتبات عاليات از گذشته هاي دور تاكنون در ميان اقشار خاصي از جامعه چندان تغيير نكرده است. سفر با چارپايان در بيابان هاي خشك و سوزان عراق، اكنون به سفرهاي غير قانوني در زمين هاي پرمين و احتمال مرگي چندين برابر مرگ بر اثر تشنگي و ناسازگاري طبيعت تبديل مي شود.
پيش از جنگ عراق، روزانه حدود 2هزار نفر به منظور زيارت نجف و كربلا و ساير شهرهاي مذهبي از طريق منطقه مرزي خسروي به عراق سفر مي كردند. تردد غير مجاز زائران ايراني در اواسط سال 2003 ميلادي به اوج خود رسيد؛ به طوري كه روزانه به طور متوسط 300 تا 400 هزار نفر به طور غيرمجاز از مرزها خارج مي شدند. مردم ايران در حالي رنج سفر و پرداخت پول به قاچاقچيان را متحمل شدند كه به طور مرتب اجساد زائراني كه بر اثر برخورد با مين كشته مي شدند، به كشور بازگردانده مي شد.
در همين ايام، بعضي از مراجع تقليد در ايران، اين سفرهاي غيرمجاز را از نظر شرعي ممنوع اعلام مي كردند. مسئله اينجاست كه چرا با اين وجود باز هم مردم ايران دست به چنين ريسكي مي زدند؟ آيا زيارت قبور متبركه عراق را حقي مي دانستند كه به زور از آنها ستانده شده بود؟ آيا سفر به عراق در بحبوحه هرج و مرج، فرصتي بود كه شايد ديگر به دست نمي آمد؟
دلدادگي مردم به اهل بيت اما پيشينه اي به بلنداي تاريخ تشيع دارد.
در دوران خلفاي عباسي براي زيارت عتبات عاليات آنچنان اتفاقاتي رخ مي داد كه با معيار و منطق عادي به هيچ روي قابل توجيه نبود و تنها شيدايي و دلدادگي به ائمه هدي مي توانست پاسخگوي اين شوق باشد؛ پيرزني كه براي سفر به عتبات عاليات كتف راست خود را از دست داده بود؛ اين رسمي بود كه خلفا براي زيارت تعيين  كرده بودند. سال بعد همان پيرزن دوباره براي سفر كتف چپ خود را تقديم كرد.
اما عشق، راهي صعب مي طلبد؛ راهي پرسنگلاخ كه شيعيان و بخصوص ايرانيان براي اين طلب پيموده اند. اما در دوران حاكميت ديكتاتور عراق كه شرايط سخت و سنگين تر بود. زائران حتي اجازه گريه و نوحه سرايي در بارگاه هاي كربلا و نجف را نداشتند و در سفر به كاظمين و سامرا هم جز براي مجالي كوتاه، فرصت زيارت وجود نداشت.
حضور مليت ها و اقوام مختلف هم در اين سفرها از نكات جالب است.
از نكات قابل تامل اين سفرهاي زيارتي، سهم بيشتر خوزستاني ها نسبت به ساكنان ساير نقاط كشور بود. شايد به اين دليل كه آنها آشنايي بيشتري با منطقه داشتند، در عرض چند ساعت به مرز عراق مي رسيدند و در طول هشت سال جنگ و تحمل مصيبت هاي ناشي از آن، ديگر به مناطق جنگي با وحشت نمي نگريستند و زيارت شهداي كربلا را حقي مي دانستند كه در مقابل تحمل همه مشكلات ناشي از جنگ بايد به آن مي رسيدند.
ايرانياني كه به سفر عتبات عاليات رفته اند، كشور عراق را كشوري فقير و كثيف يافته اند كه حتي نمي توان از مغازه هاي آن يك وعده غذا تهيه كرد. زندگي مردم در نابساماني كشور عراق پس از صدام و حضور سربازان آمريكايي در ميان مردم شهر، صحنه هايي بوده كه از مقابل چشم ايرانيان زائر گذشته است. آنها لحظات اين سفر پرخطر را در دوربين هاي دستي خود ثبت كرده اند تا اگر روزگار، بار ديگر اجازه زيارت مزار شهيدان كربلا را به آنها نداد، حاصلي ماندگار از اين سفر داشته باشند.
پس از آن روزهاي بحراني، با فراهم شدن بستر قانوني سفر به عتبات عاليات، روزانه حدود 5هزار ايراني از سوي سازمان حج و زيارت به اين شهرهاي متبركه اعزام مي شدند. بااين وجود، آرزوي سفر كربلا هنوز شور و حرارت قبلي خود را از دست نداده است؛ شايد به اين دليل كه با وجود انفجارها و اتفاقات ناخوشايند گاه و بيگاه عراق، هنوز براي ايرانيان، زيارتي دست نيافتني مي نمايد؛ حتي دست نيافتني تر از زيارت خانه خدا!

گريه هاي پدربزرگ
حاج حسين علي روضه خوان تا مي گفت آي خاك عراق، آي خاك عراق، پدربزرگ زارزار مي زد زير گريه، شانه هايش بشدت مي لرزيد، مثل كوهي كه با زلزله تكان بخورد و ديگر هيچ چيز جلودارش نبود. مي گفت: مي ترسم بميرم و پايم به خاك عراق نرسد، مي ترسم بميرم و دستم به قبر شش گوشه آقا نرسد. جنگ بود و كاري نمي شد كرد. همسايه ها مي گفتند در خواب ديده اند پدربزرگ از زيارت برگشته و برايشان سوغات كربلا و نجف آورده؛ خاك براي مهر و تسبيح و جانماز. براي همين هم پدربزرگ را كربلايي حيدر صدا مي زدند، آخرش هم كربلايي مرد.همين چند سال پيش بود كه خدا آرزويش را برآورده كرد، اما مگر مي شد كربلايي را مثل همه بفرستيم زيارت. مي گفت مي خواهد مثل پدرش پاي پياده راه بيفتد. مي گفت اينطوري ثوابش بيشتر است، تازه از كردستان تا عراق كه راهي نيست.
آي خاك عراق، آي خاك عراق وقتي برگشت، اول كيسه خاك حاج حسين علي روضه خوان را برد، هديه داد. آن شب حاج حسين به خانه پدربزرگ آمد و روضه خواند. وقتي رسيد به خاك عراق، صداي هاي هاي پيرمرد بلند شد. شانه هايش مثل كوه مي لرزيد: آي خاك عراق، آي خاك عراق!
اما آن شب صداي گريه هاي پدربزرگ سوز ديگري داشت. وقتي حاج حسين بلند شد و عبايش را روي شانه ها جابه جا كرد، پيرمرد نتوانست همراهي اش كند، به ديوار تكيه زده بود و چشم هاي خيسش به سمت خاك عراق لبخند مي زد.

يادداشت
دو خورشيد در آسمان
محدثه واعظي پور
در سينماي ايران، فيلمي كه به طور مستقيم زندگي حضرت امام حسين (ع) را تصوير كرده باشد، ساخته نشده است، اما اشاره و ارجاع به واقعه كربلا كم نيست، بخصوص در فيلم هاي جنگي مي توان به وضوح اشاره ها و ارجاع هاي فيلمسازان به عاشورا و شهادت امام حسين (ع) و اصحابش را ديد. در سينما، هر گاه از امام حسين (ع) ياد شده، واقعه عاشورا و تبعاتش مورد توجه قرار گرفته و اين به دليل عظمت حوادث است؛ حادثه اي كه پس از گذشت قرن ها، همچنان تكان دهنده و تاثير گذار است. اما مي توان مقاطع ديگري از زندگي حضرت را به تصوير كشيد؛ اتفاقي كه گويا قرار بود با ساخت مجموعه امام حسين (ع) بيفتد، اما...
۱) شاخص ترين فيلمي كه درباره واقعه كربلا ساخته شده روز واقعه (شهرام اسدي) است. اين فيلم بر اساس فيلمنامه اي به همين نام نوشته بهرام بيضايي ساخته شد. روز واقعه روايتگر سفر جواني تازه مسلمان به سمت كربلاست. جوان در طول سفر با افراد مختلف در چند وادي برخورد مي كند و از خلال اين ديدارها، با شخصيت امام حسين (ع) آشنا مي شود. او زماني به كربلا مي رسد كه جنگ تمام شده و لشكر يزيد خاندان پبامبر را به اسارت مي برند، اما حضرت زينب (س) از عبدالله مي خواهد كه پيام عاشورا را به گوش مردم برساند.
ويژگي بارز فيلم، فيلمنامه  آن است. بيضايي در بستر يك داستان ذهني به واقعيتي بزرگ اشاره مي كند. او بدون آنكه اشاره مستقيمي به شخصيت حضرت امام حسين (ع) و دلايل او براي هجرت به كوفه و در نهايت جنگ با يزيد داشته باشد، از طريق روايت سفر عبدالله، وضعيت جامعه اسلامي در زمان شهادت امام حسين (ع) را به تصوير مي كشد. بيضايي از طريق شخصيت هاي فرعي، شخصيت محوري فيلم را كه بيننده اصلا او را نمي بيند، مي سازد و بدون آنكه به جنگ و شهادت امام اشاره مستقيم كند روي مخاطب تاثير مي گذارد.
روز واقعه اثري تراژيك است. عبدالله با بيرق حسيني به شهرش باز مي گردد، در حالي كه اين سفر، ايمان او را به خاندان پيامبر بيشتر كرده است. حسين (ع)، حجت مسلماني اوست و حقيقتي كه عبدالله به آن دست پيدا مي كند. پايان فيلم و ديالوگ هايش ياد به ماندني هستند؛ جايي كه عبدالله مي گويد: من حقيقت را در زنجير ديدم، من حقيقت را پاره پاره برخاك ديدم، من حقيقت را بر سر نيزه ديدم؛ اشاره اي اجمالي و درخشان به سرنوشت خاندان پيامبر خدا در غروب عاشورا.
۲) سفير (فريبرز صالح) در زمان ساخت، فيلم شاخصي به حساب مي آمد. اولين تجربه جدي سينماي ايران در ژانر مذهبي، حداقل هايي را دارا بود و مي توانست تماشاگر را هم حفظ كند. صالح در سفير مي كوشد از طريق به تصوير كشيدن مقطعي از زندگي و سپس شهادت يكي از سفيران امام حسين (ع)، اشاره اي غير مستقيم به واقعه كربلا و مهمتر از آن بي وفايي كوفيان داشته باشد.
سفير در سالهاي نخست پس از پيروزي انقلاب اسلامي ساخته شد، زماني كه هنوز نسل تازه فيلمسازان كه اصطلاحا فيلمسازان مسلمان لقب گرفته اند، به صحنه نيامده بودند. فريبرز صالح كه تحصيلكرده آمريكا بود و پيش از آن در تلويزيون فعاليت كرده بود، براي ساخت سفير انتخاب شد. صالح از كليشه ها، به نسبت استفاده درستي كرد و كوشيد تا فيلمش رگه هايي از حادثه  پردازي هم داشته باشد.
۳) پرواز در شب ساخته رسول ملاقلي پور اگرچه داستاني را روايت مي كند كه قرن ها پس از واقعه عاشورا روي مي دهد، اما شباهت هاي بسياري به آن حادثه دارد. مهدي نريمان، فرمانده گردان كميل در محاصره دشمن قرار گرفته است. نيروهاي او زخمي و تشنه هستند و در نهايت نريمان تنها و بدون ياور مي ماند و به قلب دشمن حمله مي كند. پس از شهادت نريمان، جواني كه با نيروهاي كمكي آمده، سربند نريمان را باز مي كند و اين اشاره اي است به ادامه نهضت و حفظ آن توسط نسل جديد.
۴) در سكانس پاياني مهاجر ، ساخته ابراهيم حاتمي كيا، زماني كه اسد به شهادت مي رسد در مقابل چشمانش در آخرين لحظه هاي زندگي، خيمه هاي سوخته و اسبي سفيد را مي بيند. اين تصاوير، اشاره اي مستقيم به واقعه كربلا و شهادت حضرت امام حسين (ع) است و البته انعكاسي از باور مذهبي در شيعيان. در اغلب فيلم هاي جنگي سينماي ايران، فيلمسازان كوشيده اند بين جنگ ايران و عراق و حادثه كربلا وجوه تشابهي پيدا كنند و شرايط رزمندگان ايراني را با ياران امام حسين (ع) مقايسه كنند.
۵) فيلم مسافر ري ساخته داوود ميرباقري با سكانسي در ياد ماندني شروع مي شود. زماني كه آرامگاه امام حسين (ع) توسط خليفه عباسي ويران شد، عبدالعظيم حسني كه از نوادگان پيامبر است، از زير ويرانه بيرون مي آيد. فيلم اگرچه روايت زندگي عبدالعظيم است، اما با اين سكانس، ميرباقري، هم نسبت عبدالعظيم را با خاندان پبامبر روشن مي كند، هم او را ادامه دهنده راه امام حسين (ع) مي داند. عبدالعظيم در دوران ظلم و جور براي اقامه عدل و احياي سنت پيامبر (ص) تلاش مي كند؛ همان عملي كه امام حسين (ع) در محرم سال 61 هجري انجام داد.
۶)در تلويزيون مجموعه هايي درباره حضرت امام حسين (ع) و قيام عاشورا ساخته شده است كه اغلب آنها مانند معصوميت از دست رفته ، ميثاق خون و ... اشاره اي غيرمستقيم به واقعه كربلا دارند و رويدادهاي پس از شهادت امام را به تصوير مي كشند.
ساخت مجموعه هايي درباره زندگي ائمه اطهار جزو برنامه هاي سازمان صدا و سيما در سالهاي اخير بوده و مجموعه هاي عظيمي مانند امام علي ، ولايت عشق و تنهاترين سردار با محوريت زندگي و شهادت سه امام شيعيان ساخته شده اند. با توجه به علاقه و ارادتي كه به حضرت امام حسين (ع) وجود دارد، به نظر مي رسيد ساخت مجموعه اي درباره زندگي ايشان هم در فهرست برنامه هاي مسئولان تلويزيون قرار بگيرد، اما مجموعه اي كه قرار بود تصويرگر زندگي حضرت باشد، ناتمام ماند. اين روزها داوود ميرباقري مشغول ساخت مجموعه مختارنامه است. مجموعه اي كه به قيام مختار ثقفي مي پردازد و احتمالا اشاره هايي به قيام كربلا و شهادت امام حسين (ع) و يارانش دارد.

آرمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
در شهر
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  در شهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |