يكشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۸۴
نگاهي كوتاه به زندگي باباطاهر وعموفايز
همراه با دل سوختگان
000978.jpg
حسينعلي مكوندي
هر گوشه از ايران شاهد ظهور شاعري بوده كه آوازه او محدود به يك مكان و يك زمان خاص نبوده است. طبيعي است در كشوري كه شعر از جايگاه ويژه اي برخوردار است، شاعران فراواني پا به عرصه بگذارند كه شعرشان آينه كاميابي ها، ناكامي ها، شادي ها، رنج ها، ارزش ها، اخلاق و دين و آيين مردم باشد. باباطاهر همداني و فايز از جمله شاعراني هستند كه شعرشان در ميان اقشار و گروههاي مختلف مردم جاي بزرگي دارد. آشنايي با اين دو شاعر هرچند مجمل و خلاصه، اداي ديني است به اين بزرگان كه طبيعي است فراموش كردن آنها فراموش كردن هويت يك ملت است.
باباطاهر
در راحةالصدور آمده است كه چون سلطان طغرل سلجوقي يا طغرل بيك به همدان آمد از اولياء سه پير بودند باباطاهر و باباجعفر و شيخ جمشاد يا جمشا و كوهيست بر در همدان كه آن  را خضر خوانند بر در آنجا ايستاده بودند نظر سلطان بر ايشان آمد لشكر بداشت و پياده شد با وزير ابونصري الكندري پيش آمد و دستهاشان ببوسيد. باباطاهر پاره اي شيفته گونه بودي او را گفت اي ترك! با خلق خدا چه خواهي كرد. سلطان گفت: آنچ تو فرمايي. باباطاهر گفت: آن كن كه خدا مي فرمايد: «ان الله يامر بالعدل و الاحسان». سلطان بگريست و گفت چنين كنم بابا دستش بستد و گفت از من پذيرفتي گفت آري... اين ديدار در ۴۴۷ يا ۴۵۰ ه.ق اتفاق افتاد و اين قديمي ترين و معتبرترين خبري است كه از باباطاهر عارف سوته دل همداني نقل كرده اند.
از همين روايت عصر زندگاني و پاره اي از احوال نفساني را مي توان شناخت.
نوع شعر بابا
گويند دوبيتي هاي وي نوع شعري است كه پيش از اسلام بدان فهلويات مي گفتند و وزن اين دوبيتي ها هزج مسدس محذوف يا مقصور  است و از اشعار باباطاهر مجموعه كهن و موثقي در دست نيست و شعرها و شرح حال او در تذكره هاي قديم مانند لباب الالباب نيامده است و به همين دليل نمي توان در باب صحت انتساب تمامي اشعاري كه به او منسوب است به يقين حكم صادر كرد. قديمي ترين مدركي كه تعدادي از اشعار منسوب به بابا را نشان مي دهد يك مجموعه خطي است در موزه قونيه، كه كاتب آن نسخه گوينده آن اشعار يعني باباطاهر را به عنوان قدوة العارفين ياد مي كند. آنچه محققان ايران شناس اروپايي در قرن اخير از اشعار او جمع آوري كرده اند در حدود ۸۰ دوبيتي شده ولي در نسخه فراهم آمده مرحوم وحيد دستگردي تعداد اشعار بابا بيش از سيصد دوبيتي مي شود و اين همه دوبيتي كه به ناگاه به  نام باباطاهر در دسترس مطالعه قرار گرفته است بدون ترديد مجموعه اي است شامل اشعار منسوب به بابا و اشعار ديگري از دوبيتي سازان گمنام كه يك جا جمع آمده است. كساني از اهل تحقيق مانند مرحوم رضا قليخان هدايت (در رياض العارفين) و مرحوم رشيدياسمي پاره اي از اشعار منسوب به بابا را در ديوان ملامحمد مازندراني و شاطربيك محمد همداني ديده اند.
باباطاهر دوبيتي هاي خود را با گويش محلي سروده است. بعضي ها اين گويش را لري مي دانند، برخي هم معتقدند گويش او در اين دوبيتي ها تركيبي از گويش هاي همه آن قلمرو است كه باز آمده است واژگاني در اين اشعار وجود دارد كه همداني ها هم معناي آن را نمي دانند. شايد در تحقيقات آينده، محققي بتواند با دلايل جامع تري اثبات كند كه شعر اين عارف و شاعر صاحب ذوق با چه گويش مشخصي سروده شده است.
كلمات قصار
غير از دوبيتي ها مجموعه اي از كلمات قصار مشهور به اشارات به زبان عربي به باباطاهر منسوب است كه نوشته اند عين القضاه آن  را شرح كرده است. كلمات قصار يا اشارات مورد بحث شامل بيست و سه باب است و در آن از مسائلي چون علم معرفت، الهام عقل، نفس، حقيقت، وجد، سماع، زهد، اخلاص، شكر، محبت، فنا، توحيد و امثال اينها سخن به  ميان آمده است.
مقام بابا
باباطاهر مردي ساده دل، ساده انگار، اما بسيار دقيق و نكته سنج بود و از دانش شايان توجهي بهره داشت. در عرفان مقامش بسيار بلند بود تا جايي  كه درجه كراماتش را از عين القضاة همداني برتر دانسته اند.
شعر بابا
شادروان رشيد ياسمي در مقاله اي در مجله ارمغان درباره شعر اين عارف و شاعر هنرمند چنين گفته است: اگر دوبيتي هاي باباطاهر عريان را، از پيرايه هاي لفظي عريان ساخته و جوهر معاني آن را انتزاع كنيم ناله اي بيش باقي نمي ماند. ناله اي مهيج و سوزناك و پرمعنا كه در گويش اهل راز بهتر از هر عبارت و گوياتر از هر بيان صريح است. فريادي رسا و دردناك كه در هر دوبيتي به گونه اي جلوه مي كند و گوشه اي از درون پرسوز و باطن مرموز آن دل سوخته را نشان مي دهد...
و اما سالمرگ باباطاهر در ۴۱۰هـ.ق را چنانكه هدايت در كتاب رياض العارفين نوشته است درست نمي دانند زيرا بنا به شرح راوندي در كتاب راحة الصدور درگذشت او پس از سال ۴۴۷ هـ . ق اتفاق افتاده است و اين نكته به نظر صحيح تر مي آيد.
و اما نمونه هايي از دوبيتي هاي ماندگار او:
از آن روزي كه ما را آفريدي
به غير معصيت چيزي نديدي
خداوندا به حق هشت و چارت
زمو بگذر شتر ديدي نديدي
* * *
فلك در قصد آزارم چرايي
گلم گر نيستي خارم چرايي
ته كه باري ز دوشم برنداري
ميان بار سربارم چرايي
* * *
دل نازك مثال شيشه ام بي
اگر آهي كشم انديشه ام بي
سرشكم گر بود خونين عجب بي
مو آن دارم كه در خون ريشه ام بي
* * *
عموفايز
بچه هاي جنوب مي گويند عمو فايز و او اين گونه از خود مي سرايد كه:
نه هر بالانشيني ماهتابست
نه هر سنگ و گلي در خوشابست
نه هر كس شعر گويد فايز است او
نه هر تركي زبان افراسياب است
محمدعلي دشتي متخلص به فايز به سال۱۳۵۰ هجري قمري برابر ۱۲۰۹ شمسي در كردوان يكي از روستاهاي دشتي ديده به جهان گشود. محل تولد او را «زيارت» ، «بردخون» و «دير» نيز ذكر كرده اند. فايز گرچه به دشتستاني معروف است اما دشتستاني نيست براي اين كه دشتستان مركز برازجان است اما او در روستايي در منطقه دشتي به دنيا آمده كه مركز آن اهرم است. نام فايز از مصدر فوز است به معني رستگاري.
و نظر آنان  كه تخلص او را فايض از مصدر فيض مي دانند مورد تأييد بسياري از پژوهندگان نيست. به هر حال محمدعلي تحصيلات مقدماتي خود را در كردوان به پايان برد. سپس به روستاي بردخون كه در آن زمانه حوزه علميه بود رفت و زير نظر مدرسان محلي به كسب دانش بيشتر پرداخت، آنگاه باز به كردوان آمد و نزد يكي از فضلاي آن منطقه به  نام شيخ احمد به تكميل درس هاي خود همت كرد. گويند فايز با تظاهر، ريا، بيكارگي، تن پروري و تملق به شدت مخالف بود و هرگز مدح خان ها و فئودال هاي روزگار را نگفت و نان تملق نخورد. فايز كشاورز بود و به كاشت درختان سخت دلبسته بود و نانش را از بذر و آب و خاك با دستان غيرت به  دست مي آورد. فايز علاوه بر دوبيتي، غزل و مثنوي هم سروده است. به دقايق شاهنامه آگاه بود و احاديث و روايات ديني را نيك مي دانست. در جنوب چنان محبوب است كه بعضي ها نام فرزند پسر خود را فايز مي گذارند. به هر حال هنر شاعري فايز را بايد از زبان اديب و شاعر ديگر جنوبي به  نام منوچهر آتشي بشنويم.
وي در كتاب ترانه هاي فايز درباره ارزش هاي شاعري فايز در بحث جامعي كه مختصر آن چنين است مي گويد:«فايز شاعر روستاهاي ايران، شاعر كشاورزان و دردمندان محروم ايران است و شعرش بازتاب محروميت ها و دردمندي هاست».
وي مي گويد: «دوبيتي هاي فايز متعلق به دوره بازگشايي ادبي يعني دوره اي ناكامياب در شعر فارسي هستند؛ دوره اي كه جلوه هاي خيلي كمي از شعر خوب بر پيشاني اش نورافشاني مي كند اما فايز نمونه اي خوب از شعر زمانش را ارائه داده است؛ شعري ساده و روان و عاطفي...».بزرگي و شكوه فايز در مردمي بودن و خصوصاً روستايي بودن ترانه هايش است. در بيشتر ترانه هاي وي آن جذبه و شور و حال و كيفيت تعميم پذيري هست كه هر شاعري آرزو مي كند از آن بهره مند باشد. به هر حال فايز هشتاد سال عمر كرد و بنا به وصيت خودش در نجف اشرف به خاك سپرده شد. يادش ماندگار باد و اما بخشي از دوبيتي هاي او:
اگر داني كه فردا محشري نيست
سؤال و پرسش و پيغمبري نيست
بتاز اسب جفا تا مي تواني
كه فايز را سپاه و لشكري نيست
* * *
مرا در پيش، راهي پر ز بيم است
از اين ره در دلم خوفي عظيم است
برو فايز مينديش از مهابت
كه آنجا حكم يارب رحيم است
* * *
دلا ديدي كه دلبر عهد بشكست
ز ما ببريد و با اغيار پيوست؟
تو فايز از جفاي بي وفايان
بسايي تا قيامت دست بر دست
* * *
بيا تا گويمت شرح جدايي
حديث صبر و سوز و بي نوايي
تو خود گفتي كه آيم سوي فايز
ولي ترسم بميرم تو نيايي

كتاب
كتاب هاي دفاع مقدس از راه مي رسند
آثاري از محمود زاده، احمد دهقان، محسن پرويز و...
موسسه فرهنگي هنري شهيد آويني در آستانه بيست و پنجمين سالگرد دفاع مقدس تعدادي اثر مكتوب با همين موضوع، مشتمل بر زندگينامه سرداران شهيد، رمان، قصه كودك و نوجوان، شعر و خاطره منتشر مي كند.
موسسه فرهنگي هنري شهيد آويني، تاكنون ۸ عنوان از اين كتب موضوعي را با تيراژ بيش از۴۰۰۰ نسخه منتشر كرده و در آستانه بيست و پنجمين سالگرد هفته دفاع مقدس، بيست و پنج عنوان ديگر از اين سري كتب با موضوع دفاع مقدس منتشر خواهد نمود.
اين گزارش حاكي است، آثار مكتوب منتشرشده توسط موسسه مذكورازاين قراراست : كتاب پاره هاي پولاد - نوشته حميد داود آبادي ( بيان سرگذشت ايثار و پيكار رزمندگان مقاومت اسلامي لبنان ) حكومت فرزانگان (شهيد سيد مرتضي آويني)، مروري بر مباني حاكميت سياسي در اسلام، رقص مرگ ( به قلم نصرت ا.. محمود زاده ) رماني براساس زندگي سراسر مقاومت، رزمندگان مقاومت اسلامي لبنان، آذرخش مهاجر( به قلم حسين بهزاد ) سرگذشت ايثار و پيكار سردار احمد متوسليان، روز تندر(كاري از واحد پژوهش موسسه شهيد آويني)، مروري فشرده بر تحولات سياسي اجتماعي ايران از دوران مشروطه تا جنگ تحميلي، آن سه مرد (تدوين گلعلي بابايي) سرگذشت و ايثارهاي شهيدان: غلامعلي پيچك - اسماعيل قهرماني و مهدي خندان (ا ين كتاب در سال ۸۴ به چاپ پنجم رسيده است )، تك آخر
(به انتخاب احمد دهقان). يادداشت هاي روزانه شهيد حاج غلامرضا صالحي قائم مقام لشكر۲۷ محمد رسول ا... (ص)، كتابشناسي اسارت - جلد اول اولين كتاب از مجموعه بيست جلدي فرهنگنامه اسارت (به قلم مسعود ده نمكي).
اين موسسه همچنين كتابهاي زير را در دست انتشار دارد: زندگينامه و خاطرات سردار شهيد محمود كاوه، زندگي در ارتفاعات شامل خاطرات (رزمندگان لشكر۲۷)، بچه تهران (از سري مجموعه زندگينامه سرداران شهيد استان تهران)، انديشه هاي سياسي استاد شهيد مطهري، حكايت زمستان: بيان زندگي اسرا و جنايت رژيم صدام، مجموعه خواندني قند و عسل: شامل نكات جالب، طنز و فرهنگ عام دفاع مقدس.
اين گزارش حاكي است از مجموعه كتاب هاي «نور در غبار» كتاب هاي زير منتشرمي شود: چرا صدايت درنمي آيد (نوشته اميرشهريار امينيان) مجموعه خاطرات رزمندگان ازجبهه وجنگ، خودت اسم كتاب را انتخاب كن (نوشته سيد حسين يحيوي) وگفتگو با هفت جانباز و مسئول آسايشگاه جانبازان امام خميني(ره)، آهوي من، چه كسي به طرف توتيرانداخت (نوشته شاهرخ تند رو صالح) رماني درباره دفاع مقدس واولين خلبان شهيد جنگ، روشنايي هاي خاك (نوشته سيدمحمد حسيني ) خاطره شهدا، جانبازان و رزمندگان روحاني، رمل هاي خيس: گزيده داستان از داستان نويسي هاي معاصر، جز من يار نبود : خاطره خواني از شهدا ازجمله شهيد همت، شهيد باقري، شهيد باكري، خواب هاي داوود (به قلم شاهرخ تندروصالح)، مشكي از اشك (به قلم شيخ محمدي و كيا ميري). ازمجموعه كتابهاي داستان نوجوانان دوعنوان كتاب مسافر سرزمين خاكستري (خاطراتي از جاويد الاثراحمد متوسليان، نوشته مهري ماهوتي ) آن روزدركنارتو( نگاهي به زندگي و خاطراتي ازشهيد محمد ابراهيم همت، نوشته محسن پرويز) را منتشر مي كند.

ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |