يكشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۸۴
گفت وگو با خالد مشعل رئيس دفتر سياسي جنبش مقاومت اسلامي فلسطين - حماس
تا هرزمان كه لازم باشد
001296.jpg
عكس: ا - عبد الرحمن
پرويز كرمي _ سياوش سرمدي
عمليات تروريستي در عراق بر عليه مردم بي دفاع اين كشور كه به شيوه انتحاري انجام مي شود زمينه مناسبي در اختيار رسانه هاي غربي قرار داده تا مقاومت مشروع مردم فلسطين را نيز در زمره اين عمليات  تروريستي قرار دهند و شبهات زيادي در اين مورد ايجاد كنند. براي پاسخگويي به اين شبهات گفتگويي با «خالد مشعل» رئيس دفتر سياسي جنبش حماس انجام داديم. با اينكه بعد از ترور شيخ احمد ياسين و دكتر عبدالعزيز رنتيسي حماس به طور رسمي رهبر جديد خود را اعلام نكرد، اما بسياري از تحليلگران معتقدند كه مسئوليت رهبري حماس امروز برعهده خالد مشعل است. ما اين رهبر فلسطيني را در پايتخت يكي از كشورهاي عربي ملاقات كرديم. نكته جالب حاشيه اين ديدار اين بود كه با اينكه چند روزي از انتخابات ايران مي گذشت، خالد مشعل پس از پايان مصاحبه از ما سؤالاتي در مورد دكتر احمدي نژاد رئيس جمهور مي پرسيد. او مي گفت كه اولين مصاحبه مطبوعاتي رئيس جمهور ايران را ديده و از موضع گيري هاي او خشنود است. لازم به توضيح است كه اين گفت وگو پيش از خروج نظاميان صهيونيست از غزه انجام شده. اين مصاحبه را مي خوانيد.
* حماس از چه زماني عمليات  شهادت طلبانه را آغاز كرد؟
- عمليات  استشهادي توسط حماس از سال ۱۹۹۳ آغاز شد. در آن دوره چند عمليات كه چندان هم موفق نبودند توسط حماس انجام شد. به دليل تخصص شهيد «يحيي عياش» در ساخت و بكارگيري مواد منفجره، طراحي و مديريت اين عمليات ها برعهده او بود. اما در سال ۱۹۹۴ حادثه اي روي داد كه باعث شد گروه هاي فلسطيني با جديت بيشتري به عمليات  استشهادي بپردازند. در ۲۵ فوريه ۱۹۹۴ كه همزمان با نيمه رمضان بود، نظاميان صهيونيست به حرم حضرت ابراهيم(ع) در الخليل حمله كردند و ۲۹ نمازگزار فلسطيني را به شهادت رساندند. پس از اين جنايت همه گروه هاي فلسطيني دوره هم جمع شدند و براي اجراي عمليات استشهادي به عنوان عكس العملي در مقابل اين جنايت، طرح گسترده اي ريختند تا بتوانند به اهداف مورد نظرشان برسند. از اين زمان به بعد عمليات هاي موفق و مؤثر در سرزمين هاي اشغالي آغاز شد كه اولين آنها عمليات «عفوله» و عمليات «الخضيره» بود.
* پيش از شما مقاومت اسلامي لبنان از سال ۱۹۸۲ از عمليات  استشهادي به عنوان سلاحي مؤثر عليه اشغالگران استفاده كرده بود. شما تا چه اندازه از حزب الله الگو گرفتيد؟
- در پاسخ به اين سؤال بايد بگويم كه مردم فلسطين حدود هشتاد و پنج سال است كه در فلسطين مبارزه مي كنند. در طول اين دوران طولاني همواره پذيراي تجارب مبارزاتي ملت هاي ديگر بوده اند. «شهيد عبدالقادر حسيني» و «حاج امين حسيني» در سالهاي پيش از تشكيل دولت اسراييل، حتي از تجارب آلماني ها هم استفاده مي كردند. گروه هاي مقاومت فلسطيني در دهه هاي پنجاه و شصت بسيار تحت تأثير تجارب مبارزاتي مردم ويتنام و الجزاير بودند. بالطبع ما هم به عنوان گروه هاي اسلامي مقاومت از تجارب حزب الله استفاده هاي بيشماري كرده ايم. شكي وجود ندارد كه حزب الله از روش هاي استثنايي و منحصر به فردي در مبارزه استفاده مي كرد. هم در عمليات اسشهادي، هم در ساخت ادوات نظامي و هم در تاكتيك هاي مبارزه عليه اشغالگر. حتي من مي توانم بگويم كه شكست فضاحت بار ارتش صهيونيست در جنوب لبنان باعث افزايش روحيه مبارزان فلسطيني شد به همين خاطر انتفاضه اقصي كه در سال ۲۰۰۰ چند ماه پس از پيروي حزب الله آغاز شد، عظيم ترين و مؤثرترين انقلاب مردمي فلسطين طي تمام سال هاي مقاومت است.
* انجام برخي عمليات  انتحاري توسط گروه هاي تندرو در عراق عليه مردم بي دفاع كوچه و بازار باعث شد كه رسانه هاي غربي تلاش كنند تا مقاومت مشروع مردم فلسطين و لبنان را هم به اين عمليات هاي تروريستي نسبت دهند و شبهاتي در مورد اين گونه عمليات  در ذهن مردم ايجاد كردند. از جمله اين شبهات يكي اين است كه اين گونه عمليات نوعي خودكشي است و از نظر تمامي اديان محكوم است. به نظر شما ميان عمليات استشهادي و خودكشي چه تفاوتي وجود دارد؟
- در اين مورد زياد مي شود صحبت كرد. كسي كه خودكشي مي كند، خودش را بخاطر نااميدي در زندگي مي كشد. اما مجاهد شهادت طلب مسلمان خودش را فدا مي كند تا به هموطنانش زندگي هديه كند. او مي ميرد كه ديگران با عزت و كرامت زندگي كنند. در تاريخ اسلام از اين نمونه ها زياد وجود داشته و بسياري از فقها از جمله حضرت شيخ يوسف قرظاوي معتقدند كه اين افراد بالاترين درجه ها را ميان مجاهدان در راه خدا دارند.
جالب اينجاست كه اين شيوه عمليات در تاريخ كشورهاي غربي نيز وجود دارد. در طول جنگ جهاني دوم از اين نوع عمليات  بارها و بارها استفاده شده. ژاپني ها توانستند با اين شيوه در عمليات «هاربر» ضربات سنگيني به ارتش آمريكا بزنند اما غربي ها امروز به اين دليل اين شيوه را محكوم مي كنند كه بر عليه صهيونيست ها اجرا مي شود و همه مي دانند كه سياستمداران جهان غرب ابزاري در دست صهيونيست ها هستند و ما به تلاش هاي آنها اهميتي نمي دهيم.
* اما آنها مي گويند كه در عمليات  استشهادي در فلسطين تعداد زيادي از مردم عادي كشته شده اند.
- در اين مورد من بايد به دو نكته اشاره كنم. اول اينكه اكثر شهروندان اسراييل نظامي هستند و به عنوان سربازان احتياط حقوق مي گيرند. حدود پانصد هزار شهرك نشين يهودي در غزه و كرانه باختري ساكن هستند كه همگي مسلحند. به همين خاطر نمي شود به آنها گفت «مردم عادي» . جدا از اين همانطور كه در پاسخ سؤال اول شما گفتم عمليات استشهادي به عنوان عكس العملي در مقابل كشتار شهروندان بي دفاع فلسطيني در حرم ابراهيمي آغاز شد و ما بارها اعلام كرده ايم كه نمي خواهيم خون مردم عادي را در سرزمين هاي اشغالي بريزيم به شرطي كه شهروندان فلسطيني در امنيت باشند. اما سربازان صهيونيست بدون توجه به پيام ما زنان، كودكان، علما و رهبران سياسي ما را كشتند، خانه ها را ويران كردند، مزارع را سوزاند و به مقدسات ما اهانت كردند. در همه قوانين آسماني و بين المللي حق مقابله به مثل و دفاع در برابر متجاوز وجود دارد و ما هم با اين شيوه از خود دفاع مي كنيم و هرگاه آنها مردم بي گناه فلسطين را نكشند ما هم سعي مي كنيم كه به مردم عادي آنها حمله نكنيم.
* مجريان عمليات  شهادت طلبانه چگونه انتخاب مي شوند؟
- امروز روحيه جهادي عجيبي در ميان مردم فلسطين وجود دارد به طوري كه ما براي پيدا كردن شهادت طلب تلاش نمي كنيم. چون آنها بدنبال مسئولان مقاومت مي گردند تا براي انجام عمليات اعزام شوند و تعداد زياد جواناني كه به گروه هاي مقاومت فلسطين مي پيوندند نشانه اين امر است. پس از آن انتخاب براساس اولويت ها برعهده رهبران منطقه اي مقاومت است. در انتخاب ها هم فرقي ميان زن و مرد وجود ندارد. ما افتخار مي كنيم كه شخصيت هاي استثنايي اي جزو گردان هاي استشهادي هستند. حتي در ميان آنها شخصيت هايي مثل شهيد «ريم رياشي» وجود دارد كه مادر دو فرزند بود و عمليات انجام داد.
* آيا اين افراد پس از انتخاب دوره هاي آموزشي خاصي را مي گذرانند؟
- اكثر مردم فكر مي كنند همين كه يك نفر داوطلب انجام عمليات شود و خودش را منفجر كند كافي است. اما عمليات  استشهادي به لحاظ اجرايي بسيار گسترده و پيچيده است. در قدم اول فرد انتخاب شده دوره هاي آموزشي عقيدتي را مي گذراند تا به لحاظ روحي آماده شود. پس از آن بايد دوره هاي رزمي و نظامي را ببيند. سپس روشي براي نفوذ به عمق سرزمين هاي اشغالي طراحي مي شود و عامل عمليات بايد از هوش و اعتماد به نفس بالايي برخوردار باشد كه بتواند اين روش را اجرا كند. چون ممكن است محل زندگي فرد شهادت طلب با محل عمليات كيلومترها فاصله داشته باشد و در طول اين مسير او بايد از دهها پست ارتش صهيونيست و پيچيده ترين موانع امنيتي عبور كند و اين نياز به توانايي بسيار بالايي دارد. الحمدلله گروه هاي مقاومت فلسطيني در اين زمينه به موفقيت هاي امنيتي بسيار بالايي دست پيدا كرده اند كه باعث تحقير سيستم امنيتي و ارتش اسراييل شده است.
001299.jpg
طي سال هاي اخير برخي در جهان اسلام مي گويند كه ما از فلسطيني ها فلسطيني تر نيستيم و آنچه را حكومت فلسطين پذيرفته ما هم بايد بپذيريم. اين تفكر پايه درستي ندارد. مسئوليت آزادي قدس و فلسطين، مسئوليتي برعهده همه مسلمانان است
اسراييل از سال ۱۹۴۸ به بعد هميشه سرزمين هايش را گسترش داده اما طي سال هاي اخير مدام در حال عقب نشيني است. از جنوب لبنان عقب نشيني كرد و امروز هم از غزه عقب نشيني مي كند

* اما برخي اعتقاد دارند كه حماس به لحاظ امنيتي ضعيف است به همين خاطر تعداد زيادي از رهبرانش را در سال هاي اخير از دست داده، در صورتي كه در مورد حزب الله لبنان اين اتفاق نيفتاده.
- مسلمانان در تمام دنيا بايد بدانند كه در فلسطين چه مي گذرد. در اكثر تجربه هاي مقاومت در سراسر دنيا يك خط درگيري مشخص با دشمن وجود دارد و يك فضاي امن هم در پشت جبهه موجود است كه در آن آموزش و حمايت هاي نظامي و مردمي را انجام مي دهند. مثل لبنان كه خط درگيري اش با دشمن مشخص است و فضاي امني هم در بيروت و دشت بقاع دارند كه براي آموزش و پشتيباني است. آنها حتي يك شاخه سياسي دارند كه در مجلس و دولت حضور دارد و از مقاومت حمايت مي كند. اما در فلسطين اينطور نيست. قبلا مقاومت فلسطين جبهه هاي ديگري در اردن، سوريه و لبنان داشت اما امروز ما با اشغالگر در محل زندگي مان مبارزه مي كنيم. فلسطين مثل يك زندان بزرگ است كه ما در آن بايد هم كادرهاي جهادي را انتخاب كنيم، هم به آنها مخفيانه آموزش بدهيم و هم سلاح هاي مورد نيازمان را در اين محيط بسته فراهم كنيم.
فضاي فعاليت براي مقاومت تحت نظر ارتش صهيونيست بسيار سخت است. ارتش اسراييل پيشرفته ترين تكنولوژي امنيتي ممكن را با حمايت آمريكا در اختيار دارد. امروز جوانان ما دائم تحت نظر دوربين هاي امنيتي هستند و كوچكترين فعاليت هايشان ثبت و كنترل مي شود.
اما علي رغم همه اين كنترل ها ما به موفقيت هاي بسياري دست پيدا كرده ايم. آنها هر كاري براي جلوگيري از عمليات هاي استشهادي انجام داده اند ولي موفق نشده اند. با اينكه شديدترين تدابير امنيتي را براي حفاظت بكار برده اند، اما مجاهدان فلسطيني توانسته اند خود را به حساس ترين مراكز برسانند. حتي يكي از عمليات هاي شهادت طلبانه در قدس در چند متري خانه شارون انجام شد. حتي ما توانستيم چند سرباز اسراييلي را به گروگان بگيريم كه اگر فضاي امني در اختيار داشتيم مي توانستيم آنها را نگه داريم. ولي چون اين فضا در اختيارمان نيست نمي توانيم از اين تلاش ها استفاده لازم را ببريم.
در كنگره «هرتزليا» متفكران صهيونيست اعلام كردند كه اسراييل نمي تواند با شيوه هاي امنيتي در مقابل عمليات  شهادت طلبانه بايستد. زماني كه شارون به قدرت رسيد وعده داد كه طي ۱۰۰ روز آتش انتفاضه را خاموش كند. اما امروز بعد از چهار سال و نيم از آن زمان بدنبال راه حل هاي تاكتيكي و سياسي است. تلاش شارون براي ساخت ديوار حائل و خروج از غزه نشانه شكست او در مقابله امنيتي با مقاومت فلسطين است. اما به هر حال چون جنگ نابرابر است طبيعي است كه ميزان تلفات و خسارت مقاومت فلسطين هم زياد باشد.
* فكر مي كنيد عمليات استشهادي توانسته در فلسطين توازن قوا ايجاد كند؟
- نمي توانم بگويم كه عمليات استشهادي توازن قوا ايجاد كرده چون توانايي هاي امنيتي و نظامي دشمن بسيار بيشتر از ماست. آنها دولتي هستند كه ارتشي بسيار قوي در اختيار دارند و ما گروه هاي مقاومت مردمي هستيم. آنها از سوي اكثر دولت هاي جهان حمايت مي شوند و ما مردمي در محاصره ايم.
اما ما با عمليات استشهادي توانسته ايم توازن رعب و وحشت ايجاد كنيم. انجام عمليات در حساس ترين نقاط فلسطين اشغالي احساس امنيت را در جامعه اسراييل از بين برده و امنيت مهمترين عنصر براي دولت صهيونيستي است. امروز به اندازه اي كه يك خانواده فلسطيني احساس ناامني مي كند آنها هم مي ترسند.
پيش از انتفاضه اقصي تعداد تلفات فلسطيني ها بسيار بيشتر از آنها بود در برابر هر هشت يا نه فلسطيني يك اسراييلي كشته مي شد اما امروز در مقابل هر سه يا چهار فلسطيني يك اسراييلي به هلاكت رسيده است. اين موضوع بسيار مهمي است.
از طرف ديگر موفقيت عمليات  استشهادي باعث شده روحيه سلحشوري در ميان مردم فلسطين ايجاد شود و امروز علي رغم همه مصيبت هايي كه براي مردم فلسطين بوجود آمده باز هم آنها آمده اند مبارزه را تا پيروزي به هر شكلي ادامه دهند.
* در اين شرايط رژيم صهيونيستي تلاش دارد صحنه درگيري را به تقابل سياسي سوق دهد كه فشار بيشتري بر فلسطينيان تحميل خواهد كرد. متأسفانه برخي از كشورهاي عربي با آنها هم صدا شده اند آينده را چگونه مي بينيد؟
- مقاومت فلسطين بيش از هشتاد سال است كه آغاز شده و تا امروز ادامه دارد. اين مقاومت با «شيخ عزالدين قسام» آغاز شد و امروز كتائب شيخ عزالدين قسام مقاومت را پيش مي برند. اين نشان مي دهد كه مردم فلسطين مي توانند مقاومت را تا هر زمان كه طول بكشد ادامه دهند و گذر زمان آنان را تضعيف نمي كند و مشروعيت مقاومت را از ميان نمي برد. فشار بين المللي، كم شدن حمايت ها، محصور كردن فلسطيني ها، خيانت دولت هاي عربي و تجهيز دشمن با پيشرفته ترين سلاح ها توسط آمريكا به هيچ وجه احساس شكست و ناتواني در ما ايجاد نمي كند و اين جهاد تا هر زمان كه لازم باشد ادامه دارد.
اما در مورد بخش دوم سؤال شما در مورد آينده مي توانم بگويم علي رغم اينكه ما متحمل خسارت و تلفات زيادي شده ايم، اما من معتقدم موجوديت اسراييل در حال از بين رفتن است و آينده متعلق به مردم فلسطين است. براي اين ادعا نشانه هاي زيادي وجود دارد. اول اينكه قبل از اين اسراييل با كشورهاي ديگر در خارج از فلسطين اشغالي مي جنگيد اما امروز با جنگي در قلب سرزمين اشغالي مواجه است. اسراييل هميشه با ارتش هاي كلاسيك مقابله مي كرد و مي توانست طي چند روز آنها را از بين ببرد اما حالا با شيوه جديدي از نبرد مواجه است كه نمي تواند در مقابل آن چاره اي بيانديشد.
دوم اينكه اسراييل از سال ۱۹۴۸ به بعد هميشه سرزمين هايش را گسترش داده اما طي سال هاي اخير مدام در حال عقب نشيني است. از جنوب لبنان عقب نشيني كرد و امروز هم از غزه عقب نشيني مي كند. جدا از اين اسراييل كه سياستش مبتني بر توسعه طلبي است و هيچ مرزي را براي خودش قائل نبود، امروز در حال ساخت ديوار به دور خود است. هر چند اين ديوار مشكلات فراواني براي مردم فلسطين ايجاد كرده اما نشان از عقب نشيني دولت صهيونيست از اهداف اوليه اش مبني بر نداشتن مرز مشخص و امتداد سرزمين از نيل تا فرات است. همه اينها نشان مي دهد كه پيروزي نزديك است.
* آيا نكته اي باقي مانده؟
- طي سال هاي اخير برخي در جهان اسلام مي گويند كه ما از فلسطيني ها فلسطيني تر نيستيم و آنچه را حكومت فلسطين پذيرفته ما هم بايد بپذيريم. اين تفكر پايه درستي ندارد. مسئوليت آزادي قدس و فلسطين، مسئوليتي برعهده همه مسلمانان است چون اسراييل خطري براي كل جهان اسلام بشمار مي آيد. هر چند رهبري رسمي فلسطيني حاضر شد با اسراييل پشت ميز مذاكره بنشيند و از بخش زيادي از سرزمين فلسطين چشم پوشيد. اما ملت فلسطين هيچ چيز جز سرزمين و مقدساتش را قبول نمي كند و انتفاضه فلسطين فضايي را ايجاد كرده كه هيچ رهبر فلسطيني اي نمي تواند از اين خواسته ها عقب نشيني كند.
امروز ملت فلسطين به هيچ وجه از قدس نمي گذرد، از حق بازگشت آوارگان نمي گذرد و حاضر به پذيرش حضور اشغالگران در سرزمين فلسطين نيست. اين موضع همه مردم فلسطين است. به نظر من جمهوري اسلامي ايران مسئوليتي دو چندان در حمايت از مبارزات مردم فلسطين دارد. چون امروز به بهانه تكنولوژي اتمي در مركز حملات آمريكا و اسراييل قرار دارد به همين خاطر امروز ما و ايران در يك جبهه واحد قرار داريم.

نگاه امروز
آرمان فراتر از حيات
رسانه هاي غربي اصرار دارند كه عمليات شهادت طلبانه را عمليات انتحاري بخوانند تا كارهايي بزرگ از اين دست را با نمايش خودكشي گونه كوچك بشمارند. اما واقعا اقدامات استشهادي كاري بزرگ، هدف دار و نوعي مبارزه است.
مفهوم انتحار و خودكشي مفهومي مذموم است اما ناخرسندي نسبت به اين عمل عمدتاًنه به خاطر خود مرگ كه در پس نگاه نااميدانه آن به جهان است و اين كه كسي از ادامه زندگي و نتيجه آن نااميد شود و آنقدر خود را كوچك بشمارد كه توان تغيير وضعيت را در خود نبيند.پرسش اصلي در خصوص عمليات استشهادي مربوط به فلسفه زندگي است.زندگي از منظر ديدگاه هاي بلند انساني يك فرصت براي لذت نيست اين نوع از نگاه ها زندگي را فقط براي زندگي نمي خواهد. از اين زاويه زندگي فقط يك ابزار است، فرصتي براي نمايش گوهر انساني، امكاني براي تحقق اهداف بلند. اما وقتي ديدگاه هاي مادي كه مبناي زندگي مدرن در غرب است در رسانه هاي حامل اين ديدگاه متجلي مي شود واقعا فرق بين خودكشي با اقدام استشهادي چيست؟از منظر حاملان ديدگاه هاي مدرن هيچ هدفي وجود ندارد كه انسان به خاطر آن حياتش را از دست بدهد. اما درست براساس همين نگرش وقتي حيات براي صاحب آن سراسر رنج است خودكشي بايد مجاز هم باشد. اما براساس يك نگرش هدف محور زندگي يك فرصت آزمون است اگر براي اهداف والا چاره اي جز از دست دادن حيات نباشدحتما بايد به استقبال مرگ رفت. عمليات استشهادي از آن نوع كه در لبنان انجام مي شد و آنچه امروز در فلسطين انجام مي شود دقيقا براساس همين نگاه هدف محور است. عامل استشهادي با آگاهي به استقبال شهادت مي رود .از نظر او هدفي كه در راه آن به شهادت مي رسد والاتر از حيات كسي چون اوست. اين نگاه نه فقط در نزد مسلمانان كه حتي در نزد ديگر اديان و كيش ها هم بوده است چنان كه در تاريخ مدرن اولين اقدامات از اين دست از سوي سربازان ژاپني گزارش شده است.از زاويه ديد اسلامي جهاد و اقداماتي چون عمليات استشهادي «احدي للحسنيين» ، است كه بر مبناي آن مجاهد به يكي از دو نيكي دست مي يابد يا در جهاد پيروز مي شود و يا اين كه به فيض شهادت مي رسد.امروز نيز به نيكي اين واقعيت درك شده است كه انجام تعداد محدودي عمليات استشهادي به نتايج بزرگي رسيد. اسطوره شكست ناپذيري ارتش اسرائيل كه پس از جنگ شش روزه اعراب با اين رژيم شكل گرفت پس از ۳۰ سال در پي ادامه عمليات هاي استشهادي در جنوب لبنان شكست و در فلسطين نيز اسرائيل با اوج گيري اين عمليات ها بي هيچ قراردادي مجبور به واگذاري زمين حاصلخيز غزه براي حفظ امنيت سربازان خود شد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |