تاثير مشاغل زنان بر فرزندان
مادران با كار آشيانه مي سازند
|
|
عكس:گلناز بهشتي
محمد مطلق
با تحول در ساختار اجتماعي جامعه ايران طي دهه هاي اخير و باز شدن ميدان فعاليت هرچه بيشتر براي بانوان و مشاركت اين قشر با مردان در زمينه تامين احتياجات مادي خانواده، موضوع غيبت چند ساعته زنان در خانه و تبعات احتمالي آن براي تربيت كودكان و حتي عواقب منفي غيبت، روي رشد عاطفي و جسمي فرزندان، همواره به عنوان يكي از مباحث مورد چالش صاحب نظران مطرح بوده است. اغلب نتايج تحقيقات انجام شده متناقض است و جالب آنكه هرگروه از محققان و كارشناسان دلايل مستدل علمي خاص خود را دارند. با اين همه واقعيت انكار ناشدني آن است كه فضاي جامعه روز به روز براي حضور زنان گسترده تر، متعادل تر و پذيراتر مي شود. بنابراين چه بهتر كه به جاي نااميد كردن بانوان از اشتغال، به فكر يافتن راهكارهاي علمي براي حضور موثر آنها در خانه باشيم. از ياد نبريم كه بسياري از پژوهش ها نيز تاثير مثبت كار مادران را روي تربيت صحيح فرزندان، تاييد مي كند.
حاصل يك پژوهش در زمينه شناخت ميزان اختلالات عاطفي- رفتاري در بين دو گروه از دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدايي داراي مادران شاغل و غير شاغل، نشان مي دهد:
۱ - تفاوت بين دو گروه از لحاظ ميزان وجود اختلالات عاطفي رفتاري معنادار است.
۲ - رابطه تعاملي بين دو گروه متغير اشتغال مادر و جنسيت كودك، در رابطه با ميزان وجود اختلالات عاطفي رفتاري معنادار نيست.
به طور كلي نتايج اين پژوهش نشان دهنده اين موضوع بود كه اشتغال مادران، داراي تاثيري مثبت در كاهش ميزان بروز اختلالات عاطفي - رفتاري كودكان است، اما اشتغال مادران و جنسيت كودك، از يك رابطه تعاملي معني دار برخوردار نيست. همچنين تفاوت معني داري بين دختر و پسر در اين زمينه وجود ندارد.
اشتغال و سلامت
دكتر شيرين احمدنيا كه تحقيقات فراواني در زمينه ارتباط سلامتي و اشتغال زنان به انجام رسانده، اعتقاد دارد: مطالعات انجام شده در كشورهاي غربي حكايت از برتري نسبي وضعيت سلامت زنان شاغل در مقايسه با زنان غيرشاغل يا به عبارت ديگر زناني دارد كه صرفا به ايفاي نقش زن خانه دار محدود شده اند.
همچنين در مطالعات انجام شده بر اهميت تكثر نقش ها و تاثير مثبت آن در ارتقاي وضعيت سلامت روحي و جسماني زنان تاكيد شده است . وي در ادامه توضيح مي دهد: در چارچوب مدل هاي نظري تحليل نقش در غرب دو رويكرد عمده، يكي با ديد مثبت و ديگري با ديدگاهي منفي به مسئله رابطه نقش اشتغال و سلامت در مورد زنان پرداخته است.
در چارچوب رويكرد منفي، گذشته از نظريه پارسونز در مورد تفكيك كاركردي نقش زنان و مردان و تاكيد بر لزوم عدم اشتغال زنان خانه دار، مي توان از فرضيه هاي تكثر نقش، تضاد نقش، فشار بار اضافي نقش و... نام برد. هر يك از اين فرضيه ها در واقع به نوعي حكايت از اين دارند كه زناني كه به كار در ازاي دستمزد مي پردازند، بيشتر احتمال دارد به دلايلي مثل حجم بيشتر كار، افزايش انتظارات و مسئوليت هاي بيشتر و استرس ناشي از ايفاي چند نقش توامان، از نظر سلامت در وضعيت نامطلوب تري نسبت به زناني كه صرفا به نقش هاي همسري و مادري مي پردازند، قرار گيرند.
در مقابل، فرضيه هاي اعتلاي نقش ، بسط نقش و تجمع نقش مي گويند كه مكانيزم تاثيرگذاري مثبت نقش اشتغال، از طريق عزت نفس افزايش يافته و درآمد بيشتر و كسب حمايت اجتماعي گسترده تر كه با اشتغال در ازاي درآمد همبسته است، به ارتقاي سلامت زنان كمك خواهد كرد .
يكي از مصاديق به خطر افتادن سلامت مادران در ارتباط با فرزندان، زايمان هاي زودرس است كه نتايج برخي تحقيقات در اين زمينه بسيار جالب است. خانم اقصي ملك منصور در پژوهشي علمي به اين نتيجه مي رسد كه شيوع زايمان هاي زودرس در ميان زنان شاغل، اغلب مربوط به كشاورزان و كارگران است. همچنين اكثر واحدهاي مورد پژوهش (3/70 درصد) در دوران بارداري فعاليت جسمي متوسط دارند، ولي بيشترين ميزان زايمان زودرس (4/54 درصد) مربوط به افرادي ست كه فعاليت هاي سنگين آنها در ارتباط با خانه داري است نه محيط كار كه تقابل اين دو نيز 7/66درصد در مقابل 1/53 درصد ذكر شده است.
خلاصه آنكه مادران با اشتغال در خارج از خانه مي توانند سلامت جسمي و روحي خود را به شكل مطلوبي حفظ كنند و از اين طريق در تعامل با فرزندان نيز موثرتر از پيش عمل كنند.
اشتغال، هوش، سازگاري
اشتغال مادران نه تنها به سلامت آنها و تعديل رفتارها با فرزندان مي تواند بينجامد، بلكه به آنها كمك خواهد كرد تا فرزنداني باهوش تر و با ميزان سازگاري بيشتر تربيت كنند. پژوهشي در اين زمينه نشان داد، بين فرزندان مادران شاغل و غيرشاغل از نظر سازگاري، عملكرد تحصيلي و هوش، تفاوت معني داري وجود دارد. در اين پژوهش مي خوانيم، تفاوت بين سازگاري و عملكرد تحصيلي فرزندان مادران شاغل و غيرشاغل، ناشي از تفاوت هاي هوشي آزمودني ها نيست.
شايد سئوال اصلي به قوت خود باقي باشد؛ آيا مادري كه مجبور است ساعاتي از روز را دور از فرزندان و در محيط كار به سر برد از نظر تربيتي، اخلاقي، تغذيه، وضعيت جسماني و عاطفي مي تواند بدرستي كودكان و در كل خانواده را مديريت كند؟
كارشناسان در اين زمينه شروط بسياري را وارد بحث مي كنند كه در مجموع مي توان آنها را به چند بخش ويژگي هاي شخصيتي، همكاري خانوادگي، ميزان مطلوبيت محيط كار و قوانين اجتماعي در ارتباط با كار بانوان تقسيم كرد. بنابراين صاحب نظران پيشنهاد مي دهند تا حد امكان مادران شاغل بايد سعي كنند تا كيفيت رسيدگي به فرزندان را در زمان حضور در خانه بيشتر كنند و براي جبران ساعات دوري از فرزند، تلاش كنند.
پيشنهادات كارشناسان را به شكل زير مي توان مورد بررسي و تامل قرار داد:
۱ - مادران شاغل در حال غذا خوردن با فرزندان خود بيشتر حرف بزنند و آنها را نوازش كنند.
۲ - هنگام رساندن فرزندان به مهدكودك يا مدرسه وقت بسيار مناسبي است كه به حرف هاي فرزندان گوش كنند.
۳ - زماني براي بازي با بچه ها در نظر بگيرند.
۴ - وقت معيني براي مسواك زدن، استحمام و ساير كارهاي روزانه داشته باشند تا كودكان نظم را از آنها بياموزند.
۵ - به طور مرتب به كودكان بگويند كه آنها را دوست دارند و به اين وسيله امنيت عاطفي در آنها ايجاد كنند، چرا كه اعتماد به نفس كودكان و روحيه قوي آنها وابسته به احساس چنين امنيتي است.
۶ - اگر مادران براي فرزندان خود پرستار گرفته اند، دفتري تهيه كنند و از او بخواهند تا با يادداشت در مورد فرزندشان، آنها را در فعاليت ها و برنامه هايشان شريك كنند، مانند داستان هاي موردعلاقه، عادت هاي خاص غذايي، نوع بازي و... .
تامين اجتماعي زنان
بيش از نيمي از جمعيت كشور را زنان تشكيل داده اند و اين در حالي ست كه نياز به اين جمعيت به عنوان اهرم تعديل فشارهاي اقتصادي، كاملا محسوس است، اما چنين واقعيتي را بايد در كنار مشكلات و چالش هاي پيش روي آنان در قبال شرايط كار سنجيد.
اگرچه موانعي همچون خانه داري، موانع جنسيتي، بچه داري و ضعف جسمي فشار بيشتري را بر جمعيت زنان شاغل تحميل مي كند، برخي كارفرمايان علاوه بر تخصيص دستمزدهاي ناكافي، از بيمه آنان نيز امتناع مي ورزند. چنين معضلي در كنار اشتغال پنهان و ناقص اين قشر، منجر به نبود آماري واقعي و شفاف به منظور پوشش و حمايت نهادهايي همچون تامين اجتماعي مي شود.
|