چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۱۷
تاثير مشاغل زنان بر فرزندان
مادران با كار آشيانه مي سازند
002772.jpg
عكس:گلناز بهشتي
محمد مطلق
با تحول در ساختار اجتماعي جامعه ايران طي دهه هاي اخير و باز شدن ميدان فعاليت هرچه بيشتر براي بانوان و مشاركت اين قشر با مردان در زمينه تامين احتياجات مادي خانواده، موضوع غيبت چند ساعته زنان در خانه و تبعات احتمالي آن براي تربيت كودكان و حتي عواقب منفي غيبت، روي رشد عاطفي و جسمي فرزندان، همواره به عنوان يكي از مباحث مورد چالش صاحب نظران مطرح بوده است. اغلب نتايج تحقيقات انجام شده متناقض است و جالب آنكه هرگروه از محققان و كارشناسان دلايل مستدل علمي خاص خود را دارند. با اين همه واقعيت انكار ناشدني آن است كه فضاي جامعه روز به روز براي حضور زنان گسترده تر، متعادل تر و پذيراتر مي شود. بنابراين چه بهتر كه به جاي نااميد كردن بانوان از اشتغال، به فكر يافتن راهكارهاي علمي براي حضور موثر آنها در خانه باشيم. از ياد نبريم كه بسياري از پژوهش ها نيز تاثير مثبت كار مادران را روي تربيت صحيح فرزندان، تاييد مي كند.
حاصل يك پژوهش در زمينه شناخت ميزان اختلالات عاطفي- رفتاري در بين دو گروه از دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدايي داراي مادران شاغل و غير شاغل، نشان مي دهد:
۱ - تفاوت بين دو گروه از لحاظ ميزان وجود اختلالات عاطفي رفتاري معنادار است.
۲ - رابطه تعاملي بين دو گروه متغير اشتغال مادر و جنسيت كودك، در رابطه با ميزان وجود اختلالات عاطفي رفتاري معنادار نيست.
به طور كلي نتايج اين پژوهش نشان دهنده اين موضوع بود كه اشتغال مادران، داراي تاثيري مثبت در كاهش ميزان بروز اختلالات عاطفي - رفتاري كودكان است، اما اشتغال مادران و جنسيت كودك، از يك رابطه تعاملي معني دار برخوردار نيست. همچنين تفاوت معني داري بين دختر و پسر در اين زمينه وجود ندارد.
اشتغال و سلامت
دكتر شيرين احمدنيا كه تحقيقات فراواني در زمينه ارتباط سلامتي و اشتغال زنان به انجام رسانده، اعتقاد دارد: مطالعات انجام شده در كشورهاي غربي حكايت از برتري نسبي وضعيت سلامت زنان شاغل در مقايسه با زنان غيرشاغل يا به عبارت ديگر زناني دارد كه صرفا به ايفاي نقش زن خانه دار محدود شده اند.
همچنين در مطالعات انجام شده بر اهميت تكثر نقش ها و تاثير مثبت آن در ارتقاي وضعيت سلامت روحي و جسماني زنان تاكيد شده است . وي در ادامه توضيح مي دهد: در چارچوب مدل هاي نظري تحليل نقش در غرب دو رويكرد عمده، يكي با ديد مثبت و ديگري با ديدگاهي منفي به مسئله رابطه نقش اشتغال و سلامت در مورد زنان پرداخته است.
در چارچوب رويكرد منفي، گذشته از نظريه پارسونز در مورد تفكيك كاركردي نقش زنان و مردان و تاكيد بر لزوم عدم اشتغال زنان خانه دار، مي توان از فرضيه هاي تكثر نقش، تضاد نقش، فشار بار اضافي نقش و... نام برد. هر يك از اين فرضيه ها در واقع به نوعي حكايت از اين دارند كه زناني كه به كار در ازاي دستمزد مي پردازند، بيشتر احتمال دارد به دلايلي مثل حجم بيشتر كار، افزايش انتظارات و مسئوليت هاي بيشتر و استرس ناشي از ايفاي چند نقش توامان، از نظر سلامت در وضعيت نامطلوب تري نسبت به زناني كه صرفا به نقش هاي همسري و مادري مي پردازند، قرار گيرند.
در مقابل، فرضيه هاي اعتلاي نقش ، بسط نقش و تجمع نقش مي گويند كه مكانيزم تاثيرگذاري مثبت نقش اشتغال، از طريق عزت نفس افزايش يافته و درآمد بيشتر و كسب حمايت اجتماعي گسترده تر كه با اشتغال در ازاي درآمد همبسته است، به ارتقاي سلامت زنان كمك خواهد كرد .
يكي از مصاديق به خطر افتادن سلامت مادران در ارتباط با فرزندان، زايمان هاي زودرس است كه نتايج برخي تحقيقات در اين زمينه بسيار جالب است. خانم اقصي ملك منصور در پژوهشي علمي به اين نتيجه مي رسد كه شيوع زايمان هاي زودرس در ميان زنان شاغل، اغلب مربوط به كشاورزان و كارگران است. همچنين اكثر واحدهاي مورد پژوهش (3/70 درصد) در دوران بارداري فعاليت جسمي متوسط دارند، ولي بيشترين ميزان زايمان زودرس (4/54 درصد) مربوط به افرادي ست كه فعاليت هاي سنگين آنها در ارتباط با خانه داري است نه محيط كار كه تقابل اين دو نيز 7/66درصد در مقابل 1/53 درصد ذكر شده است.
خلاصه آنكه مادران با اشتغال در خارج از خانه مي توانند سلامت جسمي و روحي خود را به شكل مطلوبي حفظ كنند و از اين طريق در تعامل با فرزندان نيز موثرتر از پيش عمل كنند.
اشتغال، هوش، سازگاري
اشتغال مادران نه تنها به سلامت آنها و تعديل رفتارها با فرزندان مي تواند بينجامد، بلكه به آنها كمك خواهد كرد تا فرزنداني باهوش تر و با ميزان سازگاري بيشتر تربيت كنند. پژوهشي در اين زمينه نشان داد، بين فرزندان مادران شاغل و غيرشاغل از نظر سازگاري، عملكرد تحصيلي و هوش، تفاوت معني داري وجود دارد. در اين پژوهش مي خوانيم، تفاوت بين سازگاري و عملكرد تحصيلي فرزندان مادران شاغل و غيرشاغل، ناشي از تفاوت هاي هوشي آزمودني ها نيست.
شايد سئوال اصلي به قوت خود باقي باشد؛ آيا مادري كه مجبور است ساعاتي از روز را دور از فرزندان و در محيط كار به سر برد از نظر تربيتي، اخلاقي، تغذيه، وضعيت جسماني و عاطفي مي تواند بدرستي كودكان و در كل خانواده را مديريت كند؟
كارشناسان در اين زمينه شروط بسياري را وارد بحث مي كنند كه در مجموع مي توان آنها را به چند بخش ويژگي هاي شخصيتي، همكاري خانوادگي، ميزان مطلوبيت محيط كار و قوانين اجتماعي در ارتباط با كار بانوان تقسيم كرد. بنابراين صاحب نظران پيشنهاد مي دهند تا حد امكان مادران شاغل بايد سعي كنند تا كيفيت رسيدگي به فرزندان را در زمان حضور در خانه بيشتر كنند و براي جبران ساعات دوري از فرزند، تلاش كنند.
پيشنهادات كارشناسان را به شكل زير مي توان مورد بررسي و تامل قرار داد:
۱ - مادران شاغل در حال غذا خوردن با فرزندان خود بيشتر حرف بزنند و آنها را نوازش كنند.
۲ - هنگام رساندن فرزندان به مهدكودك يا مدرسه وقت بسيار مناسبي است كه به حرف هاي فرزندان گوش كنند.
۳ - زماني براي بازي با بچه ها در نظر بگيرند.
۴ - وقت معيني براي مسواك زدن، استحمام و ساير كارهاي روزانه داشته باشند تا كودكان نظم را از آنها بياموزند.
۵ - به طور مرتب به كودكان بگويند كه آنها را دوست دارند و به اين وسيله امنيت عاطفي در آنها ايجاد كنند، چرا كه اعتماد به نفس كودكان و روحيه قوي آنها وابسته به احساس چنين امنيتي است.
۶ - اگر مادران براي فرزندان خود پرستار گرفته اند، دفتري تهيه كنند و از او بخواهند تا با يادداشت در مورد فرزندشان، آنها را در فعاليت ها و برنامه هايشان شريك كنند، مانند داستان هاي موردعلاقه، عادت هاي خاص غذايي، نوع بازي و... .

تامين اجتماعي زنان
بيش از نيمي از جمعيت كشور را زنان تشكيل داده اند و اين در حالي ست كه نياز به اين جمعيت به عنوان اهرم تعديل فشارهاي اقتصادي، كاملا محسوس است، اما چنين واقعيتي را بايد در كنار مشكلات و چالش هاي پيش روي آنان در قبال شرايط كار سنجيد.
اگرچه موانعي همچون خانه داري، موانع جنسيتي، بچه داري و ضعف جسمي فشار بيشتري را بر جمعيت زنان شاغل تحميل مي كند، برخي كارفرمايان علاوه بر تخصيص دستمزدهاي ناكافي، از بيمه آنان نيز امتناع مي ورزند. چنين معضلي در كنار اشتغال پنهان و ناقص اين قشر، منجر به نبود آماري واقعي و شفاف به منظور پوشش و حمايت نهادهايي همچون تامين اجتماعي مي شود.

خانواده؛ مهمترين نهاد تربيت
002745.jpg
خانواده به عنوان مهمترين نهاد تربيتي اگر كاركرد خود را بدرستي انجام دهد و به شكل كليتي كه تشكيل شده از افراد است، بتواند انسان هاي سالمي را تحويل جامعه دهد، آن وقت است كه مي توان به آينده آن جامعه اميدوار بود. پدر، مادر، خواهر و برادر در فرهنگ عامه، تشكيل دهنده خانواده هستند كه در تقسيم بندي ديگري از دو دسته والدين و فرزندان نيز نام برده مي شود. تمام افرادي كه در يك جامعه زندگي مي كنند، برخاسته از خانواده ها بوده و فارغ از نقش اجتماعي شان در خانواده خود نقش پدر، مادر يا ديگر اعضا را برعهده دارند.
زندگي دو انسان در برهه اي از زمان به هم گره مي خورد و حاصلي كه از اين گره پديد مي آيد، نهادي است كه بنيان فرهنگي و اخلاقي يك اجتماع را پايه گذاري مي كند. اگر در اين شروع، اشتباهي صورت بگيرد، نتايج وخيم آن تا مدت هاي بسيار مديد، نه تنها گريبانگير خانواده تشكيل شده است، بلكه اثرات سوء آن در جامعه نيز تسري مي يابد و در ديدي كلان تر مي تواند اساس و بنياد ديگر خانواده ها را نيز تحت تاثير قرار دهد، چه آنكه امروزه جوامع شهري به لحاظ درهم تنيدگي مناسبات روزمره، تا حد بسيار زيادي به مانند نخ تسبيح عمل مي كنند و همان طور كه عامل پيوند و نزديكي خرده فرهنگ ها به يكديگر هستند، مي توانند آسيب ها را نيز منتقل كنند. فرد برآيند آنچه در جامعه مي گذرد را با خود به خانه مي  برد و برعكس هر آنچه در داخل خانه اتفاق مي افتد، اثرش را مي توان در اجتماع مشاهده كرد. به طور خلاصه بين خانواده و جامعه يك نسبت مستقيم و اثرگذار وجود دارد. انتخابي كه براساس عقل، توافق و همدلي باشد، يك نهاد آرام متعادل و سالم را شكل مي دهد، اما اگر اين انتخاب احساسي و حساب نشده باشد، خانواده اي را شكل مي دهد كه بنياني سست و ضعيف دارد و در اثر كوچكترين ناملايمتي از هم گسيخته خواهد شد و اين از هم گسيختگي را به اعضاي ديگر جامعه نيز سرايت خواهد داد.
تشكيل خانواده، قدم اول در مسيري است كه از آن به زندگي مشترك ياد مي شود. در واقع هم اكنون زن و مردي وجود دارند كه با آمدن فرزندان، نام پدر و مادر به خود مي گيرند و به طور كل والدين ناميده مي شوند، مسئوليت با تولد اولين فرزند شروع مي شود، گرچه زن ومرد قبل از تولد فرزندانشان نيز نسبت به هم مسئول هستند و بايد وظايفي را در قبال يكديگر انجام دهند، اما تولد فرزند و اضافه شدن او به جمع خانواده، فاز ديگري را مي گشايد كه از آن با نام آشناي تربيت ياد مي شود. بسيار شنيده ايم كه مي گويند فرزند عزيز است، اما تربيتش عزيزتر است. تربيت فرزند به معناي فرآهم آوردن مقدمات لازم براي به فعليت رسيدن قواي او طي راه پرفراز و نشيب زندگي بوده و اين عمل، نيازمند آگاهي و تمرين عملي است. اگر پدر و مادر درجهت انتقال عقايد صحيح و ايجاد رفتار درست در فرزند خود كوشا باشند، قدم اول زندگي را به جاي فرزند خود برداشته اند.
محيط خانواده اولين محيط اجتماعي است كه فرزند تجربه مي كند، او از اعضاي خانواده بويژه پدر و مادر بيشترين تاثير را مي پذيرد، زيرا فرزند در بدو امر تحت حمايت هاي پدر و مادر خودبوده و همواره شاهد است كه ضعف هاي او را والدينش جبران مي كنند و تغذيه و پرورش او را بي هيچ چشمداشتي انجام مي دهند. اين تجربه موجب اطمينان فرزند نسبت به آنها مي شود و اين اطمينان، باعث پذيرندگي او از پدر و مادر است و به قولي محيط خانواده اولين كلاس درسي است كه انسان ها تجربه مي كنند، اگر در اين كلاس، عقايد صحيح و راه درست زندگي كردن به انسان آموخته شود، نه تنها راه سعادت فرد، بلكه تعالي جامعه آينده نيز تا حدود زيادي روشن خواهد بود، زيرا يكي از اهداف تعليم و تربيت فرزند در خانه و بعد در مدرسه، آماده سازي او براي زندگي در اجتماع است. به همين دليل برخي آموزش ها براي او ضروري است و بايد آن آموزش ها از خانه شروع شود. البته اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه والدين در تربيت فرزندانشان مي بايست با آگاهي از تفاوت هاي خود و فرزندان، از حيث فضاي فرهنگي و مناسبات اجتماعي، ظرف مكاني و زماني زندگي خود را در نظر بگيرند و با توجه به اين موارد، فرزندشان را براي ورود به اجتماع آماده كنند.
اين بحث از آنجا مهم به نظر مي رسد كه در جامعه كنوني ما با توجه به ناهنجاري هاي فرهنگي و همچنين شرايط دشوار اقتصادي، عده اي عقيده دارند كه خانواده نقش سنتي و تاثيرگذار خود را از دست داده است، به طور مثال، پايين آمدن سطح زندگي و فشار اقتصادي باعث شده تا نقش پدر به عنوان شخص اول خانواده به علت حضور بيشترش در خارج از خانه جهت تامين معاش كمرنگ شود كه همين عدم حضور كافي بين اعضاي خانواده خودبه خود از تاثيرگذاري پدر بر فرزندان مي كاهد، همچنين به دليل گسترش ارتباطات و جهاني شدن فرزندان، به دليل آنكه دسترسي آساني به اطلاعات دارند، به نوعي خود را يك گام جلوتر از پدر و مادر تصور مي كنند و در اين حالت بيشتر احساس استقلال و فرديت به آنها دست مي دهد. در اينجاست كه تربيت با توجه به ظرف مكاني و زماني معني پيدا مي كند، در اين حالت بيهوده ترين كارها جنگيدن با زمانه يا به عبارت بهتر استفاده از روش تربيتي غيرمنعطف به هيچ عنوان جوابگوي اقتضائات كنوني نخواهد بود. يك پدر و مادر دورانديش سعي مي كنند ابزار را به خدمت خود درآورند و با توجه به امكانات و شرايط موجود، فرزندانشان را براي ورود به جامعه آماده كنند.
بنابراين نبايد اين نكته را از نظر دور داشت كه فرزندان امروز ما پدران و مادران فردا هستند و تاثيري كه ما امروز روي آنها مي گذاريم، ممكن است اثراتش تا چند نسل ادامه داشته باشد و تاثير مستقيم خود را بر جوامع آينده نيز تحميل كند. آنچه مسلم است امروز فردفرد ما كه تشكيل دهنده خانواده ها و جامعه پيرامونمان به حساب مي آييم، مسئول فردا و فرداهاي نسل هاي بعدي نيز هستيم، همان طور كه نسل هاي گذشته تاثيرگذار بر هر آنچه كه ما امروز هستيم، بوده اند.

مدرسه
ورزش دانش آموزان
002697.jpg
آن زمان كه مدير كل دفتر فعاليت هاي ورزشي و تندرستي وزارت آموزش و پرورش خبر از اجراي طرح بررسي ساختار قامتي دانش آموزان ايران داد،شايدكسي فكر نمي كرد كه چندي بعد مجيد كاشف خبر از بروز فاجعه دهد: ميزان ناهنجاري هاي ساختار قامتي دانش آموزان دختر با افزايش سن و عبور از مقطع ابتدايي به متوسطه، 4 درصد افزايش مي يابد .
سرانجام با پيگيري هاي وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، از سال گذشته مقرر شد كه ساختار قامتي دانش آموزان ايراني، هر سال با همكاري دفتر فعاليت هاي ورزشي آموزش و پرورش و معاونت سلامت مدارس وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشكي، در هرسه مقطع تحصيلي مورد بررسي قرار گيرد واينگونه شد كه پس از تحقيق يك ساله، كاشف چند روز پيش از تهيه شناسنامه ساختار قامتي 2ميليون نفر از دانش آموزان و افزايش نگراني نسبت به نامناسب بودن اين ساختار خبرداد.
براساس آخرين نتايجي كه پس از بررسي ساختار قامتي 2ميليون دانش آموز به دست آمده، از يك ميليون و 58هزار دانش آموز دختر سراسر كشور، استان زنجان با 4درصد و استان تهران با 20 درصد،به ترتيب كمترين و بيشترين دانش آموزان دختر داراي اختلال قامتي را دارند و استان همدان، 2درصد و استان خراسان رضوي 15/5درصد از دانش آموزان پسر داراي اختلال قامتي را در خود جاي داده اند.
و اين آمار دقيقا گوياي آنچه از آن به عنوان زندگي ماشيني نام مي برند، است؛ يعني نگراني از آنجا روبه افزايش مي رود كه سرعت زندگي ماشيني و كاهش فعاليت هاي بدني در ساكنان شهرهاي بزرگ، بازهم بر تعداد اين اختلالات بيفزايد، چراكه تحقيق انجام شده، نشان مي دهد كه سركج، پشت گرد، پشت صاف، پشت كج و كمر گود در بخش ستون فقرات و زانوي پرانتزي، زانوي ضربدري، كف پاي صاف و شست كج در اندام تحتاني، شايع ترين انواع اختلال در دانش آموزان ايراني است و اين درست يعني همان كم تحركي و كاهش فعاليت هاي بدني يا به عبارت ساده تر، بي توجهي به حركات ورزشي، فرار از بازي هاي كودكانه و تحرك هاي بدني.
شايد علل اين بي توجهي ،كه بالاخره پس از 26 سال در پژوهشي شكافته شد، وزارت آموزش و پرورش را به فكر اصلاح ساختار قامتي و جلوگيري از بروز آن در نسل هاي بعدي انداخت.
پژوهش انجام شده توسط وزارت آموزش و پرورش اگرچه كمي دير انجام شده،اما به توجه مسئولان به ورزش و حركات تندرستي در مدارس كمك كرد،تا آنجا كه در حال حاضر 10هزار معلم در حال پشت سرگذاشتن دوره هاي آموزشي مربيگري ورزش هاي اصلاحي هستند كه بتوانند با تشويق دانش آموزان براي حضور در كانون هاي ورزش هاي اصلاحي، از افزايش اين آمار جلوگيري كنند.
اما همه آنچه كه در تحقيقات به دست آمده، در بي توجهي مسئولان و خانواده ها در كم تحركي دانش آموزان خلاصه نمي شود، آنچنان كه مدير كل دفتر فعاليت هاي ورزشي وتندستي وزارت آموزش و پرورش براساس نتايج اين پژوهش، يكي از مهمترين علل افزايش اين آمار در دانش آموزان دختر را تضييقات خانوادگي و محدوديت حركت پس از سن بلوغ اعلام مي كند، تا آنجا كه حتي اين تضييقات خانوادگي در انجام پژوهش هاي اين مركز نيز اختلال ايجاد كرده بود. او مي گويد: متاسفانه محدوديت هايي كه دختران با رسيدن به سن بلوغ و فقر حركتي با آنها روبه رو مي شوند، سبب افزايش ناهنجاري هاي آنها شده است و اين فرهنگ خانوادگي حتي به دختراني كه براي ارزيابي  ساختار قامتي، انتخاب شده بودند،اجازه درآوردن لباس،مقابل ارزياب خانم را نمي داد !
غير استاندارد بودن لوازم آموزشي آنچنان تاثيرگذار بوده كه در پژوهش انجام شده نيز،اختلال شانه اي نامتقارن به دليل حمل كوله هاي يك طرفه در دختران و پشت گود، به دليل حمل كوله هاي دوطرفه و بسيار سنگين پسران، شايع ترين انواع اختلالات قامتي در دانش آموزان ايراني شناخته شده است.
شايد كاهش وزن كوله پشتي هاي دانش آموزان، در كنار استفاده از كفش هايي كه ظاهري كاملا شبيه ساختار كلي پا داشته و راحت و ايمن باشند، ستون فقرات بهتري را شكل دهد.
گذراندن مراحل فيزيوتراپي و كنترل ساختار قامتي دانش آموزان، زير نظر متخصصان طب فيزيكي در آسيب ديدگي هاي شديد، بهترين راه كنترل اين بيماري است، اما به گفته مجيد كاشف، مديركل فعاليت هاي ورزشي و تندرستي وزارت آموزش و پرورش، با اجراي طرح شناسايي و تهيه شناسنامه ساختار قامتي و برقراري كانون هاي ورزش هاي اصلاحي، مشكلات شناسايي شده در دانش آموزان داراي اختلال بر طرف مي شود.
به گفته كاشف، پس از ارائه نتايج به دست آمده از اختلالات قامتي در دانش آموزان كشور،وزير آموزش و پرورش وقت، با تشكيل كانون هاي ورزش هاي اصلاحي موافقت كرد و سرانجام در پايان سال تحصيلي گذشته(83)بخشنامه تشكيل اين كانون ها صادر و به آموزش و پرورش هاي كل كشور ابلاغ شد.
بر اساس اين بخشنامه، مسئولان تربيت بدني استان ها بايد دانش  آموزاني كه پيش از اين ناهنجاري هاي قامتي آنها در جريان اجراي طرح، شناسايي شده اند را به اين كانون ها كه زير نظر مربيان ورزش هاي اصلاحي و متخصصان فيزيوتراپي به رايگان اداره مي شود، معرفي كنند. قرار است مشكلات حل شود؛ همه دست به دست هم دادند كه پيش از شروع سال تحصيلي جديد طرح ها و برنامه ها اجرا شود؛ البته دست ها به هم رسيده و سال تحصيلي آغاز شده، اما كسي نمي داند كه طرح ها و برنامه هاي قديم هم در حال اجراست يا همچنان متوقف و منتظر متولي!
بايد منتظر بود،اگرچه زمان مي گذرد.

نگاه
تاثير جهاني شدن بر كاركرد نهاد خانواده
002739.jpg
زهــره رجب نيا- خانواده، موثرترين عنصر تقويت ارزش هاي فرهنگي و اجتماعي و ايجاد حس هويت و تعلق در كودكان است و تاثير جهاني شدن بر روند كاركرد نهاد خانواده، بسيار پراهميت. از اين رو تضعيف خانواده نيز به عنوان قدرتمندترين نهاد اجتماعي، بخصوص در كشورهاي توسعه نيافته، تبعات جبران ناپذيري را به همراه خواهد داشت.
دومين كنگره بين المللي خانواده و جهاني شدن با همكاري سازمان مركزي انجمن اوليا و مربيان و فدراسيون بين المللي آموزش اوليا، 9 و 10 مهرماه با هدف بررسي پيامدهاي مثبت و منفي چالش هاي اساسي نهاد خانواده، راه هاي كاهش شكاف بين نسلي و ميزان تغييرات قابل قبول در ساختارها و كاركردهاي خانواده در مواجهه با پديده جهاني شدن از سوي كارشناسان بين المللي و كارشناسان داخلي مورد بررسي قرار گرفت.در بخش نخست اين همايش، موضع ايران در مقابل پديده جهاني شدن، از جمله موضوعاتي بود كه از سوي سرپرست وزارت آموزش و پرورش مطرح شد و علي اصغر فاني در اين بخش با ابراز خرسندي از تعاملات مفيد و سازنده اي كه در جريان فعاليت كنگره از آغاز تا پايان آن شاهد بوده است، گفت: اين كنگره، دومين سمينار بين المللي است كه در ايران با مشاركت انجمن اوليا و مربيان جمهوري اسلامي و فدراسيون بين المللي آموزش اوليا در ايران با عنوان خانواده و جهاني شدن برگزار شده است .
او دراين خصوص گفت: كنگره اول در سال 1379 با عنون تمدن، تعليم و تربيت خانواده در طليعه هزاره سوم با الهام گرفتن از انديشه هاي سازنده رئيس جمهور وقت جناب خاتمي كه تز گفت وگوي تمدن ها را در سطح جهاني مطرح ساخته بود و دو نهاد اجتماعي در تعليم وتربيت از منظر نزديكي تمدن ها به يكديگر، مورد بررسي قرار داد.
وي با اشاره به اهميت مقوله جهاني شدن، اضافه كرد: جهاني شدن به عنوان يك فرآيند و جهاني سازي به عنوان يك تهديد براي كشورهاي جهان و فرهنگ هاي بومي در حال جريان است .
فاني ادامه داد: ايران، نزديك شدن كشورها به يكديگر را واقعيتي انكارناپذير مي داندكه از قبل هم وجود داشته و تلاش مي كند درسايه اين انديشه، نهادهاي مهم اجتماعي خود نظير تعليم و تربيت و خانواده را مورد بازنگري قرار داده و با حفظ اصول و ارزش هاي خويش آن را با جريانات جهاني همسو سازد .
سرپرست آموزش و پرورش گفت: ما همان گونه كه از ميان دوتز گفت وگوي تمدن ها و جنگ تمدن ها، گفت وگو را برگزيده ايم، از ميان دو جريان جهاني شدن و جهاني  سازي بر وجه جهاني شدن تاكيد داشته و جهاني  سازي را موجب انحطاط و حتي دامن زدن به تعارض هاي جدي و بنيادي بين فرهنگ ها مي دانيم .
وي در بخش پاياني سخنان خود، آموزش اولياي دانش آموزان را براي بقا و دوام پيوند خانوادگي و رسالت و مسئوليت آنان در توليد نسل و تربيت فرزندان خود بسيار پراهميت دانست و گفت: گنجاندن برنامه هاي علوم انساني در دروس مدارس، افزايش ارتباط ميان برنامه هاي آموزشي خانواده و مدرسه، آموزش مهارت هاي زندگي، هم انديشي ومشاركت در تربيت فرزندان، آموزش اصل آزادي در يادگيري، آشناسازي دانش آموزان با پيشرفت ها و عدم موفقيت هاي بشر در طول تاريخ و بالاخره آشناسازي دانش آموزان با مسائل به روزي كه جامعه جهاني هم اكنون با آن درگير است، از جمله راهكارهايي است كه مي توان با آن از اثرات تهاجم فرهنگي بر جوانان كشور كاست . كوئيچير و ماتسورا مديركل يونسكو نيز در پيامي به مناسبت برگزاري اين كنفرانس بين المللي در تهران، از برگزاري كنگره 2005 در تهران با موضوع خانواده و جهاني شدن و ابتكار ايران در راه اندازي اين كنفرانس، ابراز خرسندي كرده و مي گويد: ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه هر لحظه دستخوش تغييرات گسترده اي در جنبه هاي مختلف است و در عين حال، چالش هاي جدي و بي سابقه اي را پيش روي ما قرار مي دهد .
اين فرآيند، شكاف روزافزون بين كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه را به دنبال دارد؛ شكاف بين دارا و ندار، باسواد و بيسواد و همچنين كساني كه به اطلاعات و فن آوري ارتباطات دسترسي دارند.
وي در بخش ديگري از اين پيام با اشاره به نيروي محركه دانش در افزايش رشد توسعه اقتصادي و اجتماعي، مي گويد: نقش آموزش در اين برهه بسيار حساس است، اما آنچه كه در اين ميان از اهميت بيشتري برخوردار است، تفاوت ها و نابرابري هاي مداومي است كه به لحاظ جنسيت، درآمد، نژاد و موقعيت جغرافيايي با آن مواجه هستيم. زيرا در اينجا هدر رفتن ظرفيت و استعدادهاي بالقوه بشري در اين خصوص غيرقابل احتساب است .
دبيركل يونسكو در بخش ديگري از اين پيام اضافه مي كند: فرآيند آموزش از درون خانواده آغاز مي شود، اما اين جامعه است كه از طريق يادگيري و آموزش در نحوه تربيت كودكان و نوجوانان نقش بسيار بسزايي را ايفا مي كند. نقش مسئولان و دست اندركاران دولتي به طور اعم در بسيج منابع و تلاش براي تمركز بر جوامع فقير، مناطق محروم از خدمات و گروه هاي محروم در جامعه اهميت بيشتري مي يابد .
ماتسورا بار ديگر با تاكيد بر موضع گيري يونسكو درخصوص خانواده اظهار داشت: تمركز ما بررسي بهبود سياست هاي دولت ها در رابطه با كودكان خردسال است و در راستاي سياست هاي ملي در رابطه با يكپارچه كردن مسائل آموزش خانواده و تربيت، تمام سعي و همت خود را به كار مي گيريم .

تهرانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
علمي
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |