پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۴
تهرانشهر
Front Page

پيشنهادهايي براي آخر هفته
003489.jpg
چه كارمند باشيم، چه كارگر، چه معلم، چه مهندس، چه پزشك و چه شغل آزاد داشته باشيم، به آخر هفته كه مي رسيم، نياز داريم به نفس كشيدن؛ نياز داريم به فضايي جز آنچه در طول هفته با آن برخورد داشته ايم. برنامه ريزي گذراندن دو روز آخر هفته كه براي بعضي مشاغل، مثل روزنامه نگاري فقط يك روز است- كار سختي به نظر مي رسد. اينكه بتوانيم هم خستگي دركنيم و هم تفريح، لازمه اش شناختن درست فضاهاي تفريحي شهر و امكاناتشان است.
به هر حال براي گذراندن آخر هفته، اگر مي خواهيد سينما رفتن را انتخاب كنيد، فيلم ديشب باباتو ديدم آيدا ساخته رسول صدرعاملي مي تواند گزينه خوبي باشد؛ مخصوصا كه تازه روي پرده سينماها آمده است. جديدترين فيلم صدرعاملي، مثل دو كار قبلي او يعني دختري با كفش هاي كتاني و من، ترانه، 15 سال دارم برشي ست از زندگي يك دختر نوجوان. گيلانه ، ساخته رخشان بني اعتماد - كه فيلم متفاوتي ست درباره جنگ ايران و عراق - را هنوز مي شود در بعضي از سينماهاي شهر پيدا كرد. دوره اكران بيد مجنون هم تمام شده، اما اين ساخته مجيد مجيدي را به خاطر بازي پرويز پرستويي هم كه شده،  مي توانيد به عنوان فيلم سينمايي آخر هفته انتخاب كنيد.
از فيلم هاي خاص كه بگذريم، آكواريوم جديدترين ساخته ايرج قادري هم در سينماها اكران شده كه براي سرگرمي آخر هفته مي تواند انتخاب شود.
اگر هيچ كدام از اين فيلم ها را نپسنديديد و خواستيد به ديدن نمايش برويد، راهي نداريد جز رفتن به چهارراه وليعصر(عج) و مجموعه
تئاتر شهر. اجراي نمايش پرفروش پنجره ها ، نوشته و كار فرهاد آئيش تمديد شده و تا 22 مهر ماه همچنان روي صحنه خواهد بود. ايكارو نوشته و اجراي بهروز غريب پور و خانه كاغذي نوشته نرگس اميني و اجراي هومن برق نورد هم مي توانند انتخاب هاي نمايشي شما در آخر هفته باشند.اگر مي خواهيد در خانه بمانيد، براي نوجوانان و جوانان و بلكه بزرگسالان، آخر هفته اي هري پاتر ي پيشنهاد مي شود. جلد دوم ترجمه جديدترين داستان هري پاتر يعني شاهزاده دورگه بتازگي منتشر شده است. منظور ما ترجمه دو مترجمي ست كه تاكنون كتاب هايشان پرفروش بوده و مترجمان اصلي كتاب هاي هري پاتر به حساب مي آيند؛ يعني ويدا اسلاميه و پرتو اشراق.
اما پيشنهاد اصلي گذراندن آخر هفته در اين هواي پاييزي دل انگيز كه نه سرد و نه گرم و بسيار مطبوع است، رفتن به كوهستان هاي شمالي شهرمان، تهران است.
دارآباد، دركه، دربند، كلكچال، حتي آن طرف تر، آبشار سنگان، جز داشتن مناظر طبيعي عالي در اين فصل، پوشش گياهي زيبايي هم دارند؛ برگ هاي زرد و قرمز درختان كه كنار رودخانه ها و چشمه هاي كوهستاني را فرش كرده اند.
رفتن به مناطق كوهستاني شمال تهران، جز استفاده از آب و هوا، نوعي ورزش هم به حساب مي آيد. شادابي حاصل از كوهنوردي سبك، آنقدر هست كه يك هفته ديگر ما را بكشاند به محل كارمان و در هواي آلوده تهران به ما اجازه زندگي دهد. فقط امكان باراني بودن هوا در آن مناطق هست؛ همراه داشتن لباس مناسب زحمت زيادي ندارد، اما شما را از گير افتادن در دام توفان هاي لحظه اي يا بارندگي هاي كوتاه مدت، حفظ مي كند. آخر هفته خوش بگذرد!

فيلم هاي آخر هفته
سينماي شرق دور در تلويزيون
003519.jpg
طرفداران جدي سينما حتما بخوبي با نام ژانگ ييمو ـ مخصوصا در اين سالها ـ آشنا هستند؛ همان كارگرداني كه چهار، پنج سال پيش، فيلم
تحسين شده قهرمان را ساخت و عيد امسال در تهران هم به نمايش عمومي درآمد. سال گذشته هم فيلم خانه خنجرهاي پرنده از او به نمايش درآمد كه قرار بود از فيلم هاي حاضر در جشنواره فجر باشد، اما در نهايت اعلام شد كه به جشنواره نرسيده است. مهم ترين خصوصيت فيلم هاي ييمو (مخصوصا دو فيلم آخرش) فضاي شاعرانه و عاطفي فيلم هايش است كه اگرچه به ظاهر به گونه فيلم هاي اكشن تعلق دارند، اما با نمونه هاي مشابه شان زمين تا آسمان فرق دارند؛ چه به لحاظ بصري ـ كه ييمو استاد بازي با رنگ ها و استفاده از طبيعت است ـ و چه به لحاظ تكنيكي و ساختن صحنه هاي زد و خورد فيلم. تازه اين در حالي ست كه از مهمترين علاقه هاي ييمو؛ يعني تاريخ صرف نظر كنيم چون او در فيلم هايش نشان داده كه عاشق اين ست كه داستان هايش را در يك بستر تاريخي تعريف كند و علاوه بر روايت ماجرا، به تاريخ و اجتماع چين هم گذر كند. خلاصه اينكه ييمو جزو معدود كارگردان هاي درست و حسابي اين روزهاي آسياست و آن چيزي كه بعضي منتقدها مي گويند يعني تا سينما ملي نباشد، جهاني نيست در كارش كاملا نمود دارد.
اين هفته، در دومين قسمت از سري جديد سينما چهار قرار است فيلم زيستن از اين كارگردان نمايش داده شود. زيستن محصول سال 1994 است و ييمو آن را براساس كتابي به همين نام از وي لوو هوآيت ساخته است. داستان آن هم درباره زن و شوهري  به نام هاي جياژن و فوجويي ست كه وضع مالي خوبي دارند، اما در اثر شرط بندي هاي مرد خانواده، اوضاع آنها خراب مي شود و مجبورند مثل دهقانان معمولي زندگي كنند. از طرفي بعد از مدتي فوجويي وارد ارتش كمونيست ها مي شود و جياژن مجبور است بتنهايي بار زندگي را به دوش بكشد در حالي كه آنها صاحب فرزند هم شده اند.داستان فيلم همان طور كه پيشتر گفتم براساس علاقه سازنده اش در يك بستر تاريخي مي گذرد و ييمو ماجراي اين خانواده را در خلال سالهاي 40 تا 70 ميلادي روايت مي كند، اما در آن علاوه بر حفظ نگاه اجتماعي و تاريخي اش، نگاه شخصي و انساني خود را نيز حفظ مي كند. بسياري از منتقدان، اين درام جذاب را ستايش كرده اند و حتي عده اي آن را پاسخي به برباد رفته ناميده اند. اين در حالي ست كه زيستن سالها در چين توقيف بود و اجازه نمايش نداشت چون مسئولان وقت حكومت اعتقاد داشتند كه فيلم تصوير سياهي از دوران حكومت مائوئيست ها را نشان مي دهد.
از بازيگران فيلم مي توان به يوجي، گونگ لي و بن نيو اشاره كرد كه قرار است جمعه شب حدود ساعت 20:30 در قالب برنامه سينما چهار روي صفحه تلويزيون ظاهر شوند.
ديگر فيلمي كه قرار است جمعه اين هفته از تلويزيون نمايش داده شود، فيلم تحسين شده آكيرا كوروساوا، ريش قرمز است كه اگرچه جزو فيلم هاي مهم او به شمار نمي آيد، اما در ميان آثار خوب و كلاسيك سينما طبقه بندي مي شود. ريش قرمز كه پيش از اين هم از تلويزيون پخش شده بود، داستان دكتري به نام نيده است كه او را ريش قرمز (در ژاپني: آكاهيگه) مي نامند. با رخ دادن اتفاقاتي و شيوع بيماري هاي سخت، او دستياري را انتخاب مي كند كه چندان با اخلاق خودش هماهنگ نيست. ياسوموتو كه براي كار به يك كلينيك روستايي آمده، چندان به اخلاقيات پايبند نيست و علاقه زيادي به محيط و كار خود ندارد. اما او در اثر همكاري و زندگي در كنار ريش قرمز تحت تاثير او قرار مي گيرد و آرام آرام تغيير مي كند و در نهايت به اين نتيجه مي رسد كه با توجه و احترام بيشتر به بيماران، مي توان به آنها كمك كرد تا زودتر به زندگي برگردند.در واقع فيلم اگرچه نام ريش قرمز را بر خود دارد، اما بيش از آنكه درباره ريش قرمز باشد درباره ياسوموتوست كه چگونه آرام آرام تحت تاثير شخصيت ريش قرمز قرار مي گيرد و از يك آدم بي قيد و بند به پزشكي وظيفه شناس بدل مي شود.فيلم محصول سال 1965 است و مثل همه آثار كوروساوا، زمان زياد و ريتم كندي دارد، اما كشش داستان آنقدر هست كه بتواند شما را تا انتها پاي تلويزيون بيدار نگه دارد. در اين فيلم، توشيرو ميفونه نقش ريش قرمز را دارد كه مثل هميشه درخشان ظاهر شده است و نقش مقابلش برعهده يوزو كاياهاست. براي آنهايي هم كه ديگر فيلم هاي كوروساوا در خاطرشان نيست، بگوييم كه همين دو، سه هفته پيش فيلم مادادايو از او در شبكه 4 نمايش داده شد و پيش از اين هم فيلم هاي مهم تر استاد مانند هفت سامورايي و يوجيمبو از تلويزيون پخش شده بودند. پيشنهاد مي كنيم اگر مي توانيد حتما ساعت 22:30 جمعه شب، برنامه صد فيلم شبكه 3 را تماشا كنيد تا فيلم ريش قرمز را برايتان نمايش دهد. كوروساوا هم از آن كارگردان هايي بود كه فرهنگ ملي كشورش را مي شد در تمام آثارش ديد.

سفره رمضان
بهتر از خيلي چيزها
مي گويند كاچي به از هيچي و مي زنند توي سر مال! از به كار بردن اين ضرب المثل هم منظورشان قناعت به كمترين هاست، اما واقعيت اين است كه كاچي از خيلي از غذاها خوشمزه تر است؛ مخصوصا وقتي بوي گلاب و زعفران توي خانه مي پيچد. اصلا در خوب بودن و مقوي بودنش همين بس كه براي زني كه تازه زايمان كرده تجويز مي شود. در واقع آرد گندم يا آرد برنجي كه در كاچي به كار مي رود آن را مقوي مي كند و سرشار است از ويتامين ب كه براي جلوگيري از ابتلا به پوكي استخوان كه در زنان ميانسال رواج دارد- مفيد است.
با اينكه كاچي يك دسر به حساب مي آيد، در ماه رمضان به خاطر سبكي و در عين حال مقوي بودن، خوردنش مخصوصا هنگام سحري به روزه دارها توصيه مي شود.
براي كساني كه تازه مي خواهند پخت كاچي را تجربه كنند، بايد بگوييم كار سختي پيش رو ندارند. كافي ست آرد را مانند حلوا سرخ كنيم. يعني روغن ترجيحا كره - را در ظرفي بريزيم، روي حرارت بگذاريم و هر وقت آب شد، آرد را اضافه  كنيم و به هم بزنيم تا خوب خوب سرخ شود. بعد از آن، شكر را با 10 تا 12 ليوان آب بجوشانيم تا شكر كاملا آب شود. شربت حاصل را از صافي رد مي كنيم و زعفران حل شده در آب جوش را با شربت مخلوط مي كنيم. از اينجا به بعد بايد حوصله به خرج دهيم و شربت آماده شده را بتدريج داخل آرد سرخ شده بريزيم و آرام آرام به هم بزنيم تا آرد كاملا صاف شود. بايد بگذاريم كاچي آهسته بجوشد و به روغن بيفتد. اگر از فوت هاي مخصوص سرآشپز هم بخواهيد، بايد بگوييم در صورت غليظ  شدن كاچي، مي شود كمي آب جوش به آن اضافه كرد؛ طوري كه كسي متوجه نشود! نكته ديگر اينكه آرد كاچي را بايد كمتر از حلوا سرخ كرد؛ فقط كافي ست كه رنگ آن طلايي شود.
معمولا كاچي را گرم مي خورند، گرچه در مواردي هم ديده شده سرد سرو شود. پس سرو سرد يا گرمش به سليقه شما بستگي دارد. خيلي ها عادت دارند روي كاچي را با پودر نارگيل و خلال پسته و بادام تزئين كنند؛ اما بيشتر آدم ها ترجيح مي دهند هر چه سريع تر به وصالش برسند و بنابراين بدون هيچ تزئيني خورده مي شود.
براي اينكه مقدار مواد اوليه لازم هم دست تان بيايد، بايد بگوييم، تهيه كاچي براي 4 نفر، 250 گرم آرد گندم يا آرد برنج مي خواهد، چيزي حدود 500 گرم شكر، 500 گرم كره، يك مثقال زعفران، نصف پيمانه گلاب، مقداري آب و مقداري خلال پسته و بادام و پودر نارگيل.

آواي موسيقي
مناجات و بركت
003456.jpg
سرانجام بعد از چند ماه تاخير، آلبوم جديد محمد اصفهاني هم به بازار آمد و اين خواننده پرطرفدار پس از گذشت دو سال از انتشار آخرين آلبومش (هفت سين) دوباره آلبوم جديدي را روانه نوارفروشي ها كرد. آلبوم جديد كه مي گويند مراحل فني ضبط و آماده سازي آن در خارج از كشور طي شده است، بركت نام دارد و قرار بود يكي- دو ماه پيش، يعني در ميانه تابستان منتشر شود. بركت از 11 قطعه با نام هاي ماه نو، ستاره غريب، هواي تو، طلب، درد گنگ، با تو، پرنده، مرو اي دوست، شب تار، مناجات، ماه نو (بي كلام) تشكيل شده است كه در سي دي آن قطعه دوازدهمي هم وجود دارد كه كليپ قطعه با تو ست و آن طور كه در سايت رسمي اصفهاني آمده تنها مي توانيد در كامپيوتر آن را تماشا كنيد. شعرهاي آلبوم جديد اصفهاني از اشعار شاعراني مثل پرويز وكيلي، هوشنگ ابتهاج، علي معلم، مزدا شاهاني، اهورا ايمان، حافظ و سعدي انتخاب شده است و نكته جالب آن اين ست كه شعر قطعه شب تار سروده داريوش ارجمند، بازيگر سينماست و پسرش، اميريل ارجمند آهنگسازي آن را برعهده داشته است. از ديگر آهنگسازاني هم كه براي اصفهاني در بركت، موسيقي ساخته اند مي توان به ناصر چشم آذر، علي كهن ديري، كاميل يغمايي، آريا عظيمي نژاد، پويا نيك پور، مهرداد شريف و پدرام كشتكار اشاره كرد.
اين آلبوم هم به صورت كاست و هم در قالب سي دي وارد بازار شده و قرار است بزودي در خارج از كشور نيز توزيع شود. با توجه به تجربه آلبوم هاي پيشين اصفهاني (فاصله، ماه غريبستان، تنها ماندم و...) انتظار مي رود از بركت هم استقبال خوبي بشود و جزو آلبوم هاي پرفروش سال قرار بگيرد؛ اتفاقي كه در همين يكي- دو هفته هم افتاده است و اين آلبوم در ميان سه آلبوم پرفروش هفته قرار گرفته است.
براي آنها هم كه با پيشينه اصفهاني آشنا نيستند بايد گفت  كه  او متولد سال 1345 در تهران است و پس از فارغ التحصيلي از دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران وارد عرصه هنر شد و در اين راه از راهنمايي اساتيدي همچون محمدرضا شجريان، همايون خـرم ، فريدون شهبازيان و بابك بيـات بهره گرفت. اولين آلبوم او در سال 1377 با عنوان حسرت منتشر شد كه جزو اولين آثار در عرصه موسيقي پاپ پس از انقلاب به شمار مي رود.

كتابخانه
من خدا هستم؛ پروردگار شما
كريستف كيشلوفسكي جزو نوادر سينماست؛ از همان كارگردان هايي كه نمونه شان كم پيدا مي شود؛ همان ها كه هر فيلم شان شاهكار بي نظيري ست و بايد سال هاي سال بگذرد تا كارگردان ديگري در قد و اندازه هايشان پيدا شود. در ايران، متاسفانه حتي طرفداران جدي سينما هم كيشلوفسكي را فقط با سه گانه رنگي معروفش (قرمز، آبي، سفيد) مي شناسند و كمتر با آثار ديگر او آشنايند. اما كيشلوفسكي علاوه بر اين فيلم ها و چندين فيلم  سينمايي ديگر، آثار ارزشمند ديگري هم دارد كه كم از اين فيلم ها ندارند؛ از فيلم كوتاه و مستند گرفته تا سريال تلويزيوني.
ده فرمان يكي از ماندگارترين و جذاب ترين اين آثار است كه از ده فيلم يك ساعته تشكيل شده و سال ها پيش به صورت يك مجموعه تلويزيوني از تلويزيون لهستان پخش شده است. هر قسمت با يك عنوان شروع مي شود و همه داستان ها در يك مجتمع مسكوني مي گذرد. اين داستان ها اگرچه در ظاهر به صورت يك مجموعه ساخته شده اند و بعضي ماجراهايشان به هم مرتبط است، اما هر كدام بتنهايي اثر كاملي هستند كه مي توان جدا از ديگر داستان ها را تماشا كرد و لذت برد؛ همان طور كه در اين سال ها فيلم كوتاهي درباره عشق و فيلم كوتاهي درباره كشتن از اين مجموعه، زياد دست به دست شده، بدون اينكه بسياري از بينندگانش بدانند 8 قسمت ديگر هم از اين فيلم ها ساخته شده است.
اما هدف از اين حرف ها معرفي مجموعه فيلمنامه ده فرمان است كه چند سالي مي شود به همت و ترجمه عرفان ثابتي و توسط نشر ماه ريز روانه بازار شده است. داستان ها به صورت ده كتاب كوچك در ظاهري جذاب و شكيل منتشر شده اند و در ابتداي كتاب اول مي توان يادداشتي خواندني از خود كيشلوفسكي را پيدا كرد كه ماجراي نوشته شدن و ساختن اين مجموعه را شرح داده است.
اين داستان ها از عناوين من خدا هستم پروردگار شما، خدايان ديگر را عبادت منما، روز سبت را ياد كن، پدر و مادر خود را احترام نما، قتل مكن، زنا مكن، دزدي مكن، نام خداي خود را به باطل مبر، بر همسايه خود شهادت دروغ مده و به خانه همسايه خود طمع مورز تشكيل شده اند و هركدام ماجراي جذابي را دنبال مي كنند كه در ظاهر هيچ ربطي به عنوان شان ندارند، اما در نهايت آرام آرام به آن مي رسند. پيشنهاد مي كنم هرطور شده اين مجموعه را گير بياوريد و داستان هايش را بخوانيد؛ مخصوصا اين روزها كه بازار فيلم هاي معناگرا داغ ا ست؛ چون متوجه مي شويد كه مي توان چه فيلم هاي جذابي با مضامين مذهبي تكان دهنده ساخت بدون اينكه پيام هاي اخلاقي زبر و درشت، بيننده را اذيت كند و به قول معروف توي ذوق بزند.

دكه
شهرزاد (5)
003501.jpg
شماره پنجم ماهنامه فرهنگي - هنري شهرزاد، دوبرداشت ويژه دارد؛ يكي صفحات ويژه سينماي اقتباسي كودك و نوجوان و دوم، يك مقاله و يك مصاحبه از پل ريكور. در بخش سينماي اقتباسي كودك و نوجوان، گزارش نشستي درج شده است درباره طرح مفاهيم بنيادين ديني براي كودكان با تيتر كودك، ميان آسمان و زمين كه با حضور مصطفي رحماندوست، دكتر باهنر، مهدي كاموس و عليرضا كرماني برگزار شده است. گزارش ديگري درباره بزرگداشت نادر ابراهيمي ست با تيتر دوست دلسوز كودكان و ميزگرد بعدي، صحبت هايي درباره سينماي اقتباسي كودك و نوجوان كه تيتر براي آشتي فيلمنامه نويس و نويسنده را دارد و در آن منوچهر اكبرلو و سيدعلي كاشفي خوانساري درباره انواع اقتباس، ضرورت هاي اقتباسي ادبي در سينماي كودك و موانع و راهكارهاي جريان اقتباس در سينماي كودك صحبت كرده اند. در برداشت دوم اين مجله در بخش ادبيات، مقاله اي به نام به جرم دانشمند بودن با نگاهي به جايگاه پل ريكور و آثار او در ايران به قلم حسين  شيخ الاسلامي منتشر شده است. مطلب دوم هم گفت وگويي ست با تيتر ارباب هنر كه در آن هنر و زيبايي  شناسي هرمنوتيك از ديدگاه ريكور مورد بررسي قرار گرفته است در مقدمه اين گفت وگو آورده شده است كه اين متن قسمتي از مصاحبه پل ريكور، فيلسوف تازه درگذشته است كه در زمان حيات استاد ممتاز دانشگاه پاريس، دارنده كرسي استادي در دانشگاه شيكاگو و دبير انجمن جهاني فلسفه بوده است. گفت وگو در سال 96 در پاريس انجام شده و در برگيرنده نظرات ريكور درباره زيبايي شناسي و نقش زبان در ادارك هنر است.
در پنجمين شماره ماهنامه شهرزاد كه به طور تخصصي به ادبيات، تئاتر و سينما مي پردازد، غير از اين دو برداشت بلند، به مطالبي چون ميزگردي درباره هشت سال نشر كتب سينمايي، خط قصه و ضد قصه در فيلمنامه و يادداشتي بر آخرين ساخته تيم برتون؛ يعني چارلي و كارخانه شكلات سازي برمي خوريم. چند صفحه اي از اين شماره شهرزاد به رويدادهاي فرهنگي و اتفاقات اين ماه حوزه هاي نامبرده شده اختصاص دارد. صاحب امتياز و مدير مسئول شهرزاد، سيدعلي كاشفي خوانساري ست و طراحي جلد اين شماره را پژمان رحيمي زاده برعهده داشته است.

آب و هوا
براي روزهاي سردتر آماده باشيد
003432.jpg
همه چيز همچنان به همان صورت است كه بود، حتي آب و هوا. در مدت امروز و فردا اتفاق خاصي در شرايط آب و هوايي كشور رخ نخواهد داد.
براساس اعلام كارشناسان هواشناسي، شهرهاي شمالي كشور هوايي ابري دارند كه احتمالا بارش باران نيز وجود خواهد داشت. در اين شرايط هموطنان ساكن در نواحي شمالي كشور حتما بايدآمادگي لازم را براي بارش هاي شديدتر داشته باشند . هوا آنقدر گرم هست كه هنوز هم بتوان در محيط هاي روباز به استراحت شبانه پرداخت، اما مواظب باران هاي احتمالي باشيد. اهالي شهرستان هاي شيراز و اصفهان و يزد و ديگر شهرهاي مركزي ايران نيز حتما بايد شرايط و امكانات كافي را براي روزهاي سردتر مهيا كنند؛ تفاوت دمايي روزو شب در اين شهرها، گاهي به 25 درجه سانتي گراد مي رسد. فعلا شرايط آب و هوايي براي اهالي شهرهاي جنوبي كشور دلخواه است؛ البته شمال غرب ايران نيز فعلا آب و هواي بدي ندارد و هنوز زمستان و سرما به آنجا نرسيده است.هواي پايتخت هم همچنان صاف و آفتابي ست. باد شديدي هم نمي وزد و پياده روي بعد از افطار احتمالا لذتبخش خواهد بود.

سينماي خانگي
ترميناتور 3: مرگ حماسه
003507.jpg
ترميناتور 3: رستاخيز ماشين ها را با دو ديد متفاوت مي توان به نظاره نشست. ديد اول مي گويد كه اين دنباله اي ست بر يك شاهكار به نام ترميناتور 2: روز داوري و وقتي صاحب انديشه آن پشت دوربين اين يكي نبوده است، بنابراين فيلم هرگز آني نشده است كه بايد... ديد دوم اما از ترميناتور سوم انتظار يك اكشن خوش ساخت و تروتميز دارد كه بفروشد و تماشاگرش را هم از سالن هاي نمايش راضي بيرون بفرستد و چون اين دو ديد هيچ منافاتي با هم ندارند، بنابراين هر دوي اين اتفاق ها افتاده است.اما ترميناتور جاناتان ماستو فيلم خوش ساختي ست. هرچند كه جابه جا از فيلم كامرون گرته برداري هم مي كند اما روايتش را راحت، روان و سرراست طوري كه تماشاگر گذر زمان را هم حس نكند پيش مي برد و در نهايت اكشني را تحويلت مي دهد كه نمي تواني به حماقتش بخندي. البته فيلم موارد آزاردهنده كم ندارد. ارجاع هاي گاه و بي گاه و اصرار بر دنباله روز داوري بودن كه اصلا پايه و اساس قصه تازه است ، نمي تواند براي آنها كه ترميناتور 2 را از بهترين فيلم هاي اين سال ها مي دانند چندان دوست داشتني باشد اما فيلم چيزهايي هم دارد كه حتي كمي بيشتر از حد انتظار است. برگ برنده فيلم، كاراكتر ترميناتوريكس يا همان TX با بازي كريستينا لوكن است كه به شدت از T1000 قسمت دوم با بازي رابرت پاتريك پذيرفتني تر است. شايد اين برگ برنده اگر در قسمت دوم بود، فيلم از آني كه هست هم بهتر در مي آمد. دقت كنيد به چهره دوست داشتني لوكن و چهره خشن و حالا ديگر فرسوده آرنولد شوارتزنگر و تقابل اين دو كه تماشاگر بايد طرف آرنولد باشد.
جالب ترين نكته اين قسمت تازه هم برمي گردد به روراستي نويسندگان و تهيه كننده كه به راحتي ـ و بر خلاف دو قسمت كامرون ـ پايان داستان را كاملا باز مي گذارند. اين يعني ديگر از ترميناتور انتظار يك علمي/تخيلي اسطوره اي نداشته باشيد. ترميناتور 3 يعني مرگ اين حماسه... يعني حماسه مرده است و قرار است جايش را يك اكشن پررنگ و لعاب بگيرد كه مي تواند براي يك آخرهفته كاملا سرگرمتان كند. بويژه اينكه دوبله اين ترميناتور تازه هم كارتر و تميزي شده و اصلا آزاردهنده نيست. فيلم جاناتان ماستو چندماهي مي شود كه وارد شبكه ويدئويي شده و ديدنش براي مخاطبان پيگير و عام سينما به يك اندازه جذاب است.

رباعيات ديروز
به انتخاب جواد هاشمي
اي دوست! ز رحمت، دل آگاهم ده
در ماه دعا، سير الي الله  ام ده
ماه رمضان و ماه مهماني توست
در محفل مهماني خود، راهم ده
مويد خراساني

يادداشت
آب را گل نكنيم
رحيم بختياري
ماه رمضان كه شروع مي شود، گروهي از مردم ترجيح مي دهند مسافرت هاي آخر هفته شان را تعطيل كنند و در شهر بمانند. گروهي ديگر نيز به هر دليل، هيچ آخر هفته اي را به مسافرت نمي روند و سرانجام بخشي ديگر از مردم هم از سالها پيش عادت كرده اند كه شب هاي ماه رمضان بعد از افطار، چندساعتي را بيرون از خانه سپري كنند. اين طور مي شود كه در ماه رمضان، خيابان ها شب ها شلوغ تر از روزها مي شوند.يكي از جاهايي كه مردم بعد از افطار در آخر هفته زياد به آنجا سر مي زنند، كوهستان هاي اطراف تهران است. دركه و دربند در حالت عادي، شب هاي جمعه جاي سوزن انداختن ندارند و حالا كه روزها مردم روزه هستند و رستوران ها هم تعطيل، طبيعتا شب هاي شلوغ تري در انتظار اين مراكز تفريحي ست.
اما مسئله ديگر آلودگي ست. رودخانه دربند سالهاست كه ديگر زلال نيست؛ زباله هايي كه برخي كوهنوردان و گردشگران با سطح فرهنگي پايين در اين رودخانه مي ريزند، گاهي بوي بسيار بدي را در فضا پخش مي كند.
اين شب ها شايد آخرين شب هايي باشند كه مردم تهران مي توانند از فضاي باز كوهستان استفاده كنند؛ تا چند هفته ديگر هوا آنقدر سرد خواهد شد كه كسي نمي تواند در فضاي باز بنشيند و از هواي پاك كوهستان لذت ببرد. همين آخرين روزها و شب ها را - كه بسيار محدود هم هستند -به گونه اي بايد گذراند كه براي ديگراني كه در بقيه روزهاي سال قصد كوهنوردي و تفريح دارند، شرايط فراهم باشد. طبيعتا قرار نيست امسال آخرين سالي باشد كه ما به كوه مي رويم. كوهستان هاي اطراف تهران تنها محل تفريح اين چنيني مردم هستند و به جز آنها تا اولين كوهستان ساعت ها راه است كه امكان رفت و آمد براي بسياري از مردم فراهم نيست.يكي از مشكلات اصلي تهران اين روزها، كمبود گردشگاه و تفريحگاه است؛ تهران به نسبت جمعيتي كه در خود جاي داده، فضاي بسيار كمي براي دور شدن از دود و دم شهر و استراحت و تفريح خانواده ها دارد.از اين ميان بخشي از گردشگاه ها نيز در نقطه اي قرار دارند كه امكان دسترسي به آنها براي خانواده هايي كه وسيله نقليه شخصي ندارند، چندان ساده نيست. چند بوستان درون شهر و كوهپايه هاي اطراف تهران، از جمله معدود نقاطي هستند كه تقريبا همه مردم مي توانند با صرف هزينه كمي به آنجا بروند. جدا از شلوغي محيط كه گاهي غير قابل تحمل مي شود، وضعيت پاكيزگي محيط و امكانات رفاهي عمومي، مسئله اي ست كه به عملكرد ما شهروندان بازمي گردد. اين طور كه ما پيش مي رويم، تا چند سال آينده اثري از گردشگاه در تهران باقي نخواهد ماند. شب هاي ماه رمضان بلند و به يادماندني هستند، بخصوص خارج از خانه و در محيطي پاكيزه و آرام.

رباعيات امروز
سيد شهرام شكيبا
او بود، ولي نفس من از او من ساخت
از ذات پري، غفلتم اهريمن ساخت
يك لحظه به خود آمدم، او را ديدم
يك قطره اشك، خانه را روشن ساخت

از صبح تا شب
حميد رضا پور نصيري

ساعت 14 امروز مي توانيد تكرار تا غروب را از شبكه 2 تماشا كنيد، شبكه 3 هم ساعت 14:30 تكرار متهم گريخت را پخش مي كند و بعد از آن شبكه تهران حدود ساعت 15:15 تكرار براي آخرين بار را براي آنهايي كه شب گذشته اين مجموعه را از دست داده اند، نمايش مي دهد. شب هاي برره هم كه مثل هر روز راس ساعت 16 از شبكه 3 تكرار مي شود.
ساعت 15:30 پنج شنبه ها اختصاص دارد به تكرار برنامه سينما چهار كه هفته گذشته فيلم گذري به هند در آن نمايش داده شد و اگر آن را نديديد، مي توانيد امروز تماشايش كنيد. بعد از افطار هم كه دوباره ماراتن سريال هاي شبانه شروع مي شود؛ اول شبكه 2 او يك فرشته بود را پخش مي كند، بعد شبكه 3 متهم گريخت را و در نهايت شبكه تهران براي آخرين بار را روي آنتن مي فرستد.امروز نوبت پخش فيلم سينمايي شبكه 3 هم هست كه هنوز از نام آن خبري نيست، اما با توجه به اينكه ساعت 20:15 پخش مي شود، شب هاي برره امشب با حدود يك ساعت تاخير نسبت به شب هاي قبل در ساعت 22:15 نمايش داده خواهد شد.
شبكه 2 هم مثل پنج شنبه هاي گذشته پرده عشق را ساعت 21 براي طرفداران سريال هاي مذهبي پخش مي كند. از سينما يك هم كه فعلا تا پايان ماه رمضان خبري نيست و شبكه يك بعد از نمايش مرده متحرك در ساعت 22، در ساعت 1:15 بامداد مجموعه گمگشته نشان مي دهد.فردا صبح هم مي توانيد تكرار فيلم سينمايي هيندنبرگ را از شبكه 3 تماشا كنيد كه ساعت 11:30 پخش مي شود.
شبكه يك هم مثل همه جمعه ها حدود ساعت 16:30 فيلم سينمايي پخش مي كند. گل من گلي هم اگر هنوز تمام نشده باشد ساعت 20 از شبكه تهران پخش مي شود؛ هرچند كه من سريال هاي تازه ساخت قاسم جعفري را هم براي ديدن پيشنهاد نمي كنم چه برسد به اين مجموعه كه 8-7 سالي هم در انبار صداوسيما خاك خورده است.
ساعت 17:30 شبكه 4 مجموعه عدالت بدون مرز را پخش مي كند و ساعت 20:15 از شبكه 3 مجموعه گرگ آسمان نمايش داده خواهد شد و بعد از آن هم در ساعت 21 از شبكه 2 سريال كميسر شهر براي طرفداران سريال هاي خارجي و پر زد و خورد پخش مي شود. اين مجموعه تلويزيوني هم كه تمام شد، نوبت به احمد نجفي و آن خنده هاي معروفش مي رسد كه در قالب صندلي داغ دوباره بر صفحه تلويزيون ظاهر شود.
از مجموعه افسانه عقاب هاي مبارز هم كه جمعه شب ها از شبكه اول پخش مي شد، فعلا خبري نيست. راستي طرفداران بسكتبال هم حواسشان باشد كه جمعه صبح ساعت 7 از شبكه 3 بسكتبال نوين پخش مي شود كه جزو معدود برنامه هاي تلويزيون است كه مي شود در آن يك بسكتبال درست و حسابي تماشا كرد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |
|  زيبـاشـهر  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |