سعيده امين
فريدون شهبازيان
فريدون شهبازيان، طي دو دهه اخير، يكي از پركارترين موسيقي دانان كشور بوده است. حتما موسيقي فيلم هاي ميرزاكوچك خان، دادشاه، سالهاي خاكستر، پاييزان و زنجيرهاي ابريشمي را به خاطر داريد. شهبازيان بيشترين اهتمام خود را در عرصه هنر روي ساخت موسيقي فيلم گذاشته است. اوگرچه جوان تر از سن و سالش به نظر مي رسد، اما فرزند دهه 20 طهران قديم است. شهبازيان از دوران كودكي، موسيقي را نزد پدرش ياد گرفت، بعد به محضر عطاءالله خادم ميثاق رفت تا ويولن را نزد او ياد بگيرد. او بعدها نوازندگي ويولن را نزد شرر خونسيف ادامه داد.
او زماني به عضويت اركستر روح الله خالقي درآمد و سابقه خوبي در موسيقي اركسترال به دست آورد. بعد از آن 15 سال به فكر تشكيل يك اركستر بود كه بتواند كارهايي با كيفيت بالا ارائه دهد.
و حالا او بتازگي توانسته عنوان سازنده بهترين موسيقي فيلم را در جشنواره آسيا و اقيانوسيه از آن خود كند؛ آن هم در ميان ده ها موسيقي دان برجسته از كشورهاي آسيايي و اقيانوسيه.
شهبازيان دومين آلبوم كاشفان فروتن شوكران را اخيرا به بازار عرضه كرد. او اين آلبوم را به ياد شاملو و به همان نامي كه او مي خواست به بازار فرستاد.
اما شهبازيان- اين رفيق گرمابه و گلستان استاد محمدرضا شجريان- اين روزها با همت شركت آواي خورشيد آلبوم جام تهي را به بازار ارائه كرده كه شامل آهنگ هاي او در دوران جواني ست؛ با آواز محمدرضا شجريان. بعضي از اين آثار در دهه 50 ضبط شده اند. مجموعه جام تهي يادگار دوران جواني هنرمنداني نظير شهبازيان است كه حالا گرد سفيد گذر عمر بر چهره آنها نشسته. او تنها موسيقي داني ست كه بر بسياري از آلبوم هايش عنوان به اهتمام شهبازيان آمده است. حالا ديگر مثل يك عادت شده؛ هرجا كه آلبومي از وي ببينيد روي آن نوشته به اهتمام شهبازيان . او مي گويد: آنچه من انجام مي دهم، با ديگران فرق دارد. من كار را زيرورو مي كنم؛ مثل جواد معروفي كه براي برنامه گل ها همين كار را كرد و البته اهتمام هم اين روزها مشكل ديگري پيدا كرده و نام كساني را در اين جايگاه مي بينم كه حتي نمي توانند ملودي بنويسند .
شهبازيان در اين دو ماه گذشته توانسته با دو اثر جام تهي و خاموشي دريا بازار موسيقي كشور را تكاني بدهد.
خاموشي دريا شامل آهنگ هايي ست كه او براي سه فيلم خاموشي دريا، تنهايي باد و آرزوهاي زمين به كارگرداني وحيد موسائيان ساخته كه از 18 مجموعه تشكيل شده است. مردي كه عضويت در اركستر سمفونيك تهران و اركستر راديو و تلويزيون را در كارنامه موسيقايي خود دارد، زمانش هرگز به پايان نمي رسد.
فرانسوا مورياك
اگر فرانسوا مورياك زنده بود، يازدهم اكتبر در همين ستون برايش يك يادداشت مي نوشتيم به عنوان آقاي مورياك تولدت مبارك .
نمي دانم رمان ترز دسكوئرو اثر مورياك را خوانده ايد يا نه؛ قصه زني كه در آن واحد هم جلاد است، هم قرباني! حتي اگر زبان اين رمان به قول
ژان پل سارتر خيلي ساده باشد، اما هرچه كه بوده جايزه ادبي نوبل سال 1952 را از آن خود كرده است.
فرانسوا مورياك، نويسنده شهير فرانسوي در
11 اكتبر سال 1885 در بوردو فرانسه به دنيا آمد. او پس از پايان تحصيلات دانشگاهي به پاريس رفت و به شعر و نقد ادبي پرداخت. در سالهاي 1909 تا 1911 او چندين دفتر شعر به يادگار باقي گذاشته است كه از آن جمله مي توان به دست هاي پيوسته و
خداحافظ نوجواني اشاره كرد. مورياك در سن 27 سالگي به خود جرات داد و براي داستان نويسي دست به قلم شد. اولين آثار داستاني اش بوسه به جذامي محصول 1922 و ژانيتريكس 1923 بوده است. او در سال 1925 جايزه بزرگ رمان را از آن خود كرده و در سال 1923 به عضويت آكادمي فرانسه درآمد.
مورياك هم مثل بسياري از نويسندگان جنگ هاي جهاني، بخشي از زندگي خود را در سايه به سر برد. او در جريان جنگ جهاني دوم با نام مستعار خوره رمان ، دفترچه سياه را منتشر كرد و بعد از جنگ هم، شد مقاله نويس مجله فيگارو. مورياك در نمايشنامه نويسي و سرگذشت نگاري و نقادي، آثار مهمي را از خود به جا گذاشته است.
او در كتاب هايش بخوبي توانسته تضاد ايمان با زندگي خاص فرد و مشكلاتي را كه در اين زمينه به وجود مي آيد، توصيف كند.
وقتي او جايزه نوبل را در سال 1952 به سبب رمان ترز دسكوئرو از آن خود كرد، گفت كه ترز همزاد مونث اوست. او توانست به دليل نفوذ روان شناسانه و توانايي هنري اش، دنيايي را كه خود در آن زندگي مي كرد به نقد بكشد. او از طبقه خود يعني اشراف تنفر داشت؛ ثروتمندي بود كه ثروت را به نقد مي كشيد. او به آكادمي فرانسوي ها مي رفت تا حرف هاي طعنه آميز و نيش داري در مورد همترازان متمول خود بزند. فرانسوا مورياك، پدر نسل جديدي از نويسندگان كاتوليك فرانسه است كه بشدت تحت تاثير كتاب مقدس بودند، اما هرگز مستقيما از آن در آثار خود استفاده نمي كردند.بعد از نزديك به هفتاد سال نويسندگي، سرانجام مورياك در اول سپتامبر سال 1970 در شهر پاريس از دنيا رفت. اگر اينجا بود به او مي گفتيم: آقاي مورياك تولدت مبارك