الهه شيرخدا
« نمي دانم كدام راه و روش بهتر است؟ واقعاً گيج شده ام و هيچ راهي به ذهنم خطور نمي كند؟» اين جملات، جملات غريبي نيستند و حداقل يك بار هم كه شده، براي هر كسي در هر سن و هر موقعيت اجتماعي اتفاق افتاده است كه در لحظاتي از زندگي، دچار سردرگمي شده و ذهنش در حلقه محاصره اي از عبارت يادشده قرار گرفته و نتوانسته بي دغدغه و سريع تصميم گيري كند و راهكار مناسبي فراخور وضعيت اش بيابد.
بديهي است تصميم گيري در سطوح مختلف اجتماعي، تبعات متفاوتي به همراه دارد. به عبارت ساده تر، اگر در صحنه زندگي در مورد مسايل كوچك و كم اهميت، تصميم نادرستي بگيريم و به پياده سازي آن مبادرت ورزيم، شايد هيچ مشكل عديده اي حاصل نشود و بتوان به آساني با به كارگيري قدري تدبير و همت، به جبران آن اشتباه نائل شد و با برخورد منطقي در برابر آن رخداد، نتايج حاصله را به مجموعه تجربيات سودمند خود افزود و از آن به عنوان درسي آموزنده ياد كرد. اما در پاره اي از موارد كه تصميمات تعيين كننده مسير زندگي و آينده ما هستند، يك تصميم نابخردانه مي تواند مسير اصلي زندگي مان را كاملاً تغيير داده و سرنوشت ديگري برايمان رقم بزند. به همين دليل مسئوليت ما در برابر خودمان و همچنين در برابر كساني كه تحت حمايت و سرپرستي ما هستند و يا افرادي كه در اخذ تصميمات خود به ما اعتماد دارند و از ما ياري مي جويند، بسيار سنگين است.حال با توجه به مطالب فوق، اين سؤال مطرح مي شود كه چگونه مي توان به اخذ تصميم درستي نائل شد و احتمال به وجود آمدن بحران هاي ناشي از تصميم گيري نادرست را كمتر كرد. آن چه در پي مي آيد گفتاري است درباره تصميم گيري.
اصولاً بخش اعظمي از تصميم گيري هاي ناصواب ريشه در بي خبري و ناآگاهي انسان دارد. به عبارت ساده تر، زماني كه افراد اطلاعات اندكي دارند و يا به هر دليلي بخشي از حقايق از نظرشان مستور مانده، قضاوت ها و نتيجه گيري هاي ناقصي انجام مي دهند و تصميمات خود را نيز بر پايه همان قضاوت ها و پيش فرض ها بنا مي كنند، اما تجربه نشان داده است اين گونه تصميم گيري ها معمولاً به نتيجه دلخواه ختم نمي شوند. زيرا در بسياري از موارد، موثق نبودن داشته هاي اطلاعاتي سبب گمراهي و دورشدن از مسير اصلي مي شود. به سخن ديگر، اگر جعل و ناآگاهي را به جاده تاريكي تشبيه كنيم، هر اطلاعات صحيح به مثابه فانوسي خواهد بود كه به مسير حركت افراد نور و روشني مي بخشد و به همان اندازه ابهامات را كاهش داده و حقيقت را به وضوح بيشتري نمايان مي سازد. پس درمي يابيم براي اطمينان حاصل كردن از صحت تصميمات بايد به جمع آوري يا تكميل اطلاعات موثق پرداخت و از اين اطلاعات، بدون تعصب و غرض ورزي استفاده كرد، متأسفانه برخي از افراد، حقايق را آن گونه كه دوست دارند مي بينند، نه آن گونه كه هست، اما بهتر است اين نوع نگرش در آنان، جاي خود را به واقع بيني بدهد تا بتوانند درك درستي از موقعيت خود پيدا كنند و از اهدافشان فاصله نگيرند.
قطعاً هر جامعه اي بنا به نوع فرهنگ، اعتقادات و نيازهايش، از لايه ها و اقشار متفاوتي تشكيل شده است. مديران و روساي سازمان ها يكي از اقشار مهم هر جامعه اي هستند كه به واسطه مسئوليتشان بايد در انتخاب سياست ها، استراتژي و خط و مشي خود آگاهانه عمل كنند و تجربه و دانش خود را روشنايي بخش مسير افراد تحت نظارتشان قرار دهند، زيرا آنان قادرند با تصميمات سنجيده خود در سودآوري سازمان و رونق اقتصادي كشور تأثيرگذار باشند، در واقع به اين دليل كه آنان با سطوح مختلفي مانند بدهكاران، بستانكاران، سهامداران، مشتريان و كارمندان در ارتباط هستند، رسالت سنگيني بر دوش دارند و اگر در مواردي به هر دليل موجه و يا غيرموجه به اخذ تصميم درستي نائل نشوند، مي توان نتايج حاصله از اين تصميمات را مقدمه اي براي به وجود آمدن مشكلاتي دانست كه براي سازمان بحران زا بوده و عواقب نامطلوب و دور از انتظاري به همراه داشته باشد و يا خسارات متعددي به بار بياورد. البته مسلماً خسارات سازماني هميشه مادي و مالي نيستند، زيرا بخش عمده اي از سرمايه هاي هر سازمان را نيروي انساني آن سازمان تشكيل مي دهند و مدير برجسته وبااشراف به اين امر با اخذ تصميمات آگاهانه و بجا در حفظ و حراست اين سرمايه ارزشمند كوشاست و اجازه نمي دهد سلامت روحي و جسمي افرادش به سادگي در معرض خطر قرار گرفته و به آنان گزندي وارد شود. به عنوان مثال مدير خردمندي كه عهده دار سازمان دهي يك كارخانه توليدي است، مي داند به كارگيري ابزار و ماشين آلات غيراستاندارد، فرسوده و يا از رده خارج، ممكن است منجر به نقص عضو و يا ايجاد جراحات سنگين كارگران و صنعت گران وي شود، به همين سبب به تعويض به موقع ماشين آلات فرسوده و آموزش هاي امنيتي و تامين پوشش مناسب حفاظتي افراد توجه كامل داشته و از اين راه، ميزان وقوع حوادث را به حداقل مي رساند.
مسئله قابل توجه ديگر اين است كه در حوزه مديريت، از راه هاي متعددي مي توان به نتيجه واحدي رسيد، اما نكته اينجاست كه از ميان راههاي متعددي كه همگي به يك مقصد مي رسند، كدام را بايد برگزيد؟ بي ترديد انتخاب راهي كه در كوتاه ترين زمان با كمترين هزينه به سود آوري بيشتري بينجامد، اصلح خواهد بود، اما انتفاع و سودآوري براي سازمان اهميت دارد كه غيرواقعي نبوده و در درازمدت هزينه هاي بيهوده و غيرضروري را به سازمان تحميل نكند.
به عنوان مثال در مورد خريد اثاثيه و يا ماشين آلات، مي توان با خريد كالاي نامرغوب و ارزان ظاهراً در هزينه هاي سازمان صرفه جويي كرد، اما حقيقت اين است كه پس از مدت كوتاهي، به دليل اسقاط شدن زودهنگام كالاهاي نامرغوب، بايد مجدداً نسبت به خريد و تعويض كالاهاي فرسوده اقدام و هزينه هاي بي موردي را به ليست هزينه ها اضافه كرد. اما مدير توانمند مي داند اين مثال ساده در تصميم گيري هاي پيچيده سازماني نيز مصداق دارد و آن را در بسياري از موارد تعميم مي دهد.
پرواضح است بعد مديريتي تصميم گيري تنها يكي از ابعاد پراهميت اين مقوله است و بي شك در اين رابطه وجوه بسيار متفاوت و گسترده اي وجود دارد كه هر كدام به سهم خود هوشياري و درايت خاصي را مي طلبد تا آرامش افراد و محيط حفظ شود، اما با اين وجود بايد در نظر داشت هميشه علت تصميم گيري هاي نادرست، تسامح در اين امر و يا بلاهت افراد نيست، بلكه در مواردي ترس از عدم موفقيت و يا داشتن روحيه محافظه كاري، افراد را از پذيرفتن يا آغاز يك فعاليت يا حركتي نوين بازمي دارد. به عبارت ديگر مواجه شدن و رويارويي با كارهاي جديد، آرامش روحي و دروني برخي از افراد را به هم مي زند. به همين علت، آنان به راحتي قادر نيستند تصميم درستي در خصوص فعاليت هاي مرتبط شان اخذ كنند، زيرا دائماً نگران هستند كه مبادا نتوانند در سامان دهي و اتمام كاري كه تاكنون انجام نداده اند و برايشان بيگانه است، كامياب شوند و به همين سبب، ممكن است نتوانند در موقع لزوم تصميمي را كه شايسته آن مقطع زماني است، اخذ نمايند و در نتيجه ممكن است بسياري از موقعيت هاي استثنايي زندگي خود را از دست بدهند. مثلاً يكي از شركت كنندگان در كلاس هاي آمادگي كنكور كه دوره آموزشي خود را به طور كاملي گذرانده است،مي گويد:از هراس پذيرفته نشدن در كنكور، از شركت در آزمون خودداري كرده است. در حالي كه اگر ايشان در كنكور شركت مي كردند، شايد اكنون در خيل پذيرفته شدگان موفق و در رشته تحصيلي دلخواه خود قرار داشتند. در اين گونه موارد كه شما سعي و تلاش خود را انجام داده ايد، اما اضطراب مانع مي شود اقدامات خود را آغاز كنيد، موكداً توصيه مي شود دل قوي داريد، هرگز نهراسيد و سعي و كوشش خود را به بهترين نحوي انجام دهيد، به خدا توكل كنيد و مطمئن باشيد در سايه اتكال به قادر متعال و مددجستن از پشتكار و دقت، تكاپوي ذهني مثبتي در وجود شما شكل مي گيرد كه مي تواند شما را به سوي ابداعات فوق العاده اي رهنمون سازد. از طرفي حتي اگر باز هم نتوانيد موفقيت چشم گيري كسب كنيد خيالتان آسوده خواهد بود كه به سبب ترس و كاهلي از رسيدن به جايگاه رفيع موفقيت چشم پوشي نكرده ايد، البته در تأييد اين مسئله، اين بيت زيباي مولانا شاعر محبوب و پرآوازه قرن هفتم نيك به نظر مي رسد:
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
كه اگر مراد نيابم به حد وسع بكوشم
تصميم گيري در انتخاب ادامه زندگي
يكي ديگر از تصميم گيري هاي پرمخاطره كه در تعيين نوع زندگي افراد، نقش مهمي را ايفا مي كند تصميم گيري در انتخاب همسر و تشكيل خانواده است. بي ترديد اگر در اين تصميم سرنوشت ساز عقل حضور كمرنگي داشته باشد، نيمه گمشده و مكملي كه همگان براي يافتنش مشقات بي شماري را به جان مي خرند، هرگز تسلي بخش وجودشان نخواهد شد و با انتخابي ناشايست به جاي آسايش و طيب خاطر، آواري از تضادها و دوگانگي ها بر سرشان فرود خواهد آمد. موضوع فوق دلالت براين امر دارد كه اگر در اين تصميم گيري احساسات تند و سطحي بر عقل و منطق استيلا يابد؛ آن تصميم از صحت برخوردار نخواهد بود؛ در اين صورت ممكن است تحت تأثير هيجانات و احساسات واهي و زودگذر و اقدامات نسنجيده در كارنامه زندگي افرادي كه اين طرز فكر را براي ازدواجشان انتخاب مي كنند، اشتباهي ثبت شود كه اگر جبران آن غيرممكن نباشد، به سادگي نيز امكان پذير نخواهد بود. علاوه بر مواردي كه بدانها اشاره شد، زيبايي و ثروت دو مقوله بحث برانگيزي هستند كه از ديرباز براي بيشماري از جوانان داراي حلاوت و جذابيتي خاص بوده است و در پاره اي از موارد مشاهده مي شود اين معيارهاي ظاهري و مادي به عنوان ركن اصلي و شالوده تصميم گيري در امر ازدواج در نظر گرفته مي شود؛در صورتي كه اين دو عامل فقط در حد معقول قابل توجه هستند و اساساً به تنهايي، محور و ركن نيستند؛ زيرا بي گمان در ازدواج هايي كه صرفاً براساس ماديات صورت مي گيرد، اگر فرد متمول به علتي داشته هاي مادي اش را از دست بدهد، علت ادامه آن زندگي نيز از ميان رفته و ديگر آن زندگي تداوم نخواهد يافت. همچنين بايد در نظر داشت هيچ كس خود دخالتي در انتخاب قيافه اش نداشته و همان گونه هست كه متولد شده است، پس ظاهر زيبا نمي تواند مايه فخر و مباهات باشد. به سخن ديگر بايد ديدگاه هايي را كه افراد خودشان به واسطه شعور و آگاهي شان به عنوان سرلوحه زندگي انتخاب نموده اند، ملاك انتخاب قرار داده، مثلاً شيوه تفكرات، ساختارهاي ذهني، و برخوردهاي اجتماعي، نوع برخورد با مسايل مهم زندگي و...
ديگر اين كه برخي افراد تحت تأثير علايق كاذب به هم وابسته مي شوند و پس از دلبستن به يكديگر، تصميم مي گيرند تا از يكديگر شناخت پيدا كنند. در اين گونه موارد، علاقه به وجود آمده باعث مي شود آنان از ناهماهنگي ها و تضادهاي موجود به سادگي چشم پوشي كنند؛ اما خاطرنشان مي گردد اين موارد قابل اغماض نبوده و در زندگي آتي آنان تأثيرات منفي به بار خواهد آورد. پس در اين خصوص به اين افراد توصيه مي شود از روي عادت و يا وابستگي تصميم نگيرند، زيرا پس از سپري شدن مدت كوتاهي اختلاف نظرها و تفاوت هاي فرهنگي به طور آزاردهنده اي نمود يافته و مي تواند مولد ناكامي و پشيماني هاي بسياري شود.
از موارد مهم ديگر اين است كه بايد پيوسته در نظر داشت هيچ كس كامل نيست. اين ديدگاه باعث مي شود توقعات افراد از ديگران در سطح قابل قبولي قرار گيرد. بهتر است اشخاصي كه مي خواهند تشكيل خانواده دهند، خواسته هاي خود را كاملاً براي خود مشخص كنند و براي افرادي كه ممكن است توسط ايشان انتخاب شوند با توجه به نوع نيازها و خواسته هاي خود، امتياز قائل شوند و نهايتاً كسي را كه امتياز بيشتري را به خود اختصاص داده و بيش از بقيه با آنان هماهنگ و همسو است، برگزينند. اما ارجح است براي ايمان و تقوا بيش از ديگر موارد امتياز قائل شد، زيرا فرد متقي به بسياري از فضايل حسنه و پسنديده اخلاقي آراسته است و به واسطه اعتقاداتش از انجام بسياري از كارهايي كه موجب ازهم گسستن شيرازه زندگي مي شود، پرهيز مي كند.
به خدا توكل كنيد و مطمئن باشيد در سايه اتكال به قادر متعال و مددجستن از پشتكار و دقت تكاپوي ذهني مثبتي در وجود شما شكل مي گيرد كه مي تواند شما را به سوي ابداعات فوق العاده اي رهنمون سازد
تصميم گيري در انتخاب دوست
با اندكي تأمل و تعمق مي توان دريافت انتخاب دوست نيز در پيشرفت و رشد و تعالي انسان بسيار حائز اهميت است. بسياري از افراد به سبب معاشرت با افراد صالح و فرهيخته و استفاده از رهنمودهاي آنان به كسب موفقيت هاي زيادي نائل آمده اند و همچنين بي شمارند افرادي كه به جهت انتخاب نادرست معاشرين خود، دچار آسيب هاي جسمي و روحي جبران ناپذيري شده اند و در دام بلاهاي گوناگوني چون افيون و انحرافات اخلاقي و ارتكاب به جرائم گرفتار شده اند كه شايد خلاصي از آن دام برايشان امكان پذير نباشد. پس هم اكنون تصميم بگيريد اگر در اطرافيان شما افراد فاقد صلاحيتي وجود دارد، آنان را از زندگي خود كنار بگذاريد و معاشرت با افراد مثبت انديش و صالح را جايگزين آن گونه معاشرتها نماييد.
تصميم گيري والدين در مورد فرزندان
همگان بارها شاهد آن بوده ايم يا شنيده ايم برخي از والدين بدون توجه به علائق و استعداد فرزندانشان در مورد آينده آنان مستبدانه تصميم گيري مي كنند و آنان را در عرصه هاي مختلف زندگي به اجبار به سمت و سويي كه مي خواهند سوق مي دهند. مثلاً بعضي از آنان، فرزندانشان را مجبور به انتخاب رشته تحصيلي مي كنند كه خود آرزوي تحصيل در آن رشته را داشته اند. در واقع آن والدين مي خواهند آرزوهاي از دست رفته خود را در وجود فرزندانشان محقق كنند، غافل از اين كه اگر رشته تحصيلي دانش آموزان با روحيه و توانايي هاي آنان سازگار نباشد، حرفه آينده آنان افق كاري درخشاني را برايشان به ارمغان نخواهد آورد و حتي اگر در آن شغل به كسب حقوقي مكفي نائل شوند، هرگز احساس رضايت خاطر نخواهند كرد. به عبارت ديگر والدين بايد در نظر داشته باشند فرزندان خود را به واسطه اين كه تصور مي كنند به اندازه آنان مطلع و باتجربه نيستند، مجبور به اطاعت بي چون و چرا نكنند، بلكه با توضيحات دوستانه و منطقي در اخذ تصميم صحيح، آنان را ياري كنند و هرگز به زورگويي و اجبار متوسل نشوند و با حوصله و درايت، روش تصميم گيري اصولي را به آنان بياموزند. در آن صورت، حتي اگر در موقعيتي خاص آنان نتوانند در اخذ تصميماتشان به فرزندانشان كمك كنند و يا در كنارشان نباشند، آسوده خاطر خواهند بود كه فرزندانشان يك تنه قادرند به بهترين نحو به حل و فصل مسائل بپردازند.
در صورت بروز بحران در تصميم گيري هاي شخصي و يا خانوادگي، بهترين و مطمئن ترين راه، كمك گرفتن از مشاوران كارآمد و مجرب است. ولي اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه پدربزرگان و مادربزرگان اين گنجينه هاي ارزشمند از ميان برهاي زيادي آگاهند و به قول معروف آن چه جوانان در آيينه مي بينند، پيران در خشت خام مي بينند! پس بايد بدون خجالت از آنان و يا ديگر افراد با تجربه، مشورت و راهنمايي طلب نمود. همچنين در اخذ تصميمات، هرگز نبايد عجله كرد، بلكه بايد به خود فرصت داد تا در مورد درستي تصميمات به قطعيت رسيد. از طرفي نبايد با كاهلي و بي توجهي، زمان خود را از دست داد و نيز نبايد با دودلي و يا وسواس وقت خود را تلف كرد.
شايد عنوان اين تمثيل قديمي مثال خوبي باشد. گويند دو نفر مي خواستند از رودي عبور كنند كه يكي از آنان در خرد و دانش بر ديگري اولي بوده است؛ همچنان كه فرد خردمند هنوز در حال تجزيه و تحليل منطقي و تصميم گيري بوده كه چه كند بي دغدغه و با كمترين خطر از آن آب عبور كند، ديگري از آب گذشته و به مقصد خود نيز رسيده بود. پس نتيجه مي گيريم حفظ اعتدال حتي در تصميم گيري پراهميت است.
اما شايد براي خيلي ها پيش آمده باشد كه گاهي در شرايطي خاص با رعايت تمام اصول ذكرشده، باز هم قادر نيستند به راه حل دلخواه خود دست يابند. در اين صورت، الگوبرداري از افراد موفق در اولويت است. قطعاً خيلي از افراد قبلاً در آن موقعيت مشابه قرار داشته اند. بايد بررسي كرد آنان چه روشي را برگزيده اند و زماني كه نتيجه مطلوب حاصل شد، بايد بي درنگ اقدامات لازم را آغاز كرد و محكم و استوار گام برداشت تا سختي ها و ناملايمات در اراده ما رسوخ نكند. در اين موارد بهتر است مسائل را به گونه اي منطقي تجزيه و تحليل كرد و با بينش عاقلانه، راهكارهاي مفيدي براي خود پيدا كرد و از اشتباهات ديگران درس گرفت تا خود شخصاً با تكرار آن اشتباهات با خسارتهاي مادي و معنوي روبه رو نشويم. همچنان كه سهراب سپهري سروده است: «چشمها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد.» يعني اين كه نيكوست مسائل را از زواياي مختلفي بازبيني و بررسي كرد. شايد با تغيير زاويه ديد، افق تازه اي در برابرمان نمايان شود. گاهي نيز تمام شواهد و نشانه ها بيانگر آن است كه تصميمي كه گرفته شده، به ثمر نخواهد رسيد. پس بايد به شواهد و نشانه ها توجه كرد، خود را گول نزد و از انجام آن كار انصراف داد و با انعطاف نشان دادن از خود روش مناسب ديگري را پيدا كرد.
گاهي نيز در مواقعي در مورد مسأله اي كه مي خواهيم به راحتي تصميم گيري مي كنيم، اما پياده سازي آن تصميم به تعويق مي افتد و نمي توانيم آن تصميم را به مرحله ظهور برسانيم و يا فقط قسمتي از آن را به ثمر مي رسانيم و پس از مدتي مي بينيم زندگيمان توسط كارهاي ناتمام و انجام نشده احاطه شده است. در چنين مواردي، به نظر مي رسد هنوز به نتيجه قلبي نرسيده ايم و در انجام آن كار، به اندازه كافي مصمم نيستيم.
براي انجام راحت تر اين گونه اقدامات خوب است براي خود انگيزه سازي كنيد و يا از كساني كه با آنها غرابت فكري بيشتري داريد، بخواهيد با تشويق و يا يادآوري اهدافتان شما را ياري كنند و روحيه مضاعفي در شما به وجود بياورند تا تصميمات معوقه خود را در كوتاهترين زمان به اجرا درآوريد و كارهاي نيمه تمام خود را اتمام بخشيد. اگر در موقعيتي هستيد كه دلخواهتان نيست ابتدا بايد شرايط موجود را بپذيريد تا بتوانيد با تصميم درست و منطقي و استفاده بهينه از امكانات موجود، آن شرايط را به نفع خود تغيير دهيد. به عبارت ديگر پذيرش شرايط موجود، باعث مي شود از اتلاف انرژي هايي كه به دليل مقاومت و نپذيرفتن آن شرايط بيهوده به هدر مي رود، جلوگيري شود و بتوانيد از آنها جهت دستيابي به اهداف خود و رسيدن به وضعيت بهتر استفاده كنيد.
از ديگر مواردي كه در اين خصوص مي توان به ذكر آن پرداخت، اين است كه توجه داشته باشيد تصميمات خود را قبل از اجرا در هر جمع و نزد هر كسي عنوان نكنيد؛ زيرا ممكن است مخالفين شما با مشكل تراشي به مقابله عليه شما برخيزند، به همين سبب فقط با افراد مورد اعتماد خودتان، درد دل و مشورت كنيد.
در مواردي نيز از اطرافيان خود مي شنويم كه تصميم گرفته اند در وضعيت زندگي و يا رفتارهاي ناهنجار خود تغييراتي به وجود بياورند و يا عادات ناشايست خود را اصلاح كنند. توجه داشته باشيد حتي اگر انجام اين كار به نظر شما غيرممكن است، هرگز آن شخص را نااميد نكنيد. هميشه به خودتان و به ديگران اين شانس را بدهيد كه با تصميمي درست زندگي خود را متحول كنند. همچنين سعي كنيد خير و صلاح اطرافيان را در تصميمات خود فراموش نكنيد و فقط به جهت تأمين منافع و خواسته هاي خود تصميم گيري نكنيد. فرهنگ غني و پربار ايراني، در اين باب نيز مثل بسيار زيبايي دارد كه همه ما هزاران بار آن را شنيده ايم «هر آنچه براي خود نمي پسنديد براي ديگران هم نپسنديد.» مطمئن باشيد خيرانديشي شما بي جواب نخواهد ماند و از سوي خداي قادر متعال بهترين نعمات به سوي زندگي شما جاري خواهد شد. شايد اكنون بهترين زمان تصميم گيري براي اجراي مثال فوق باشد! نكته ديگري كه نبايد از ياد برد، اين است كه گاهي ما تصميم مي گيريم براي متنبه كردن ديگران، با آنان برخورد كوبنده اي داشته باشيم و با برخوردي تند به آنان درس عبرتي فراموش نشدني دهيم. اما به خاطر داشته باشيد خشونت هميشه كارساز نيست و صدمات روحي حاصله از رفتارهاي نادرست به سادگي درمان نمي پذيرد. از طرفي، اين امكان پذير نيست كه شما ديگران را با رفتاري تند آزرده سازيد و آرامش خودتان به هم نخورد. به عبارت ديگر اثر هر برخورد خشن و تندي دوجانبه خواهد بود، پس با خونسردي با ديگران تبادل نظر كنيد. ديگر آن كه در زمان تصميم گيري، عواملي را كه باعث تشدد و آشفتگي ذهنتان مي شود، از خود دور كنيد و با حفظ آرامش به ذهنتان اجازه مرور و تمركز دهيد. صفحه حوادث روزنامه ها پر از ماجراهايي است كه بازگوكننده تصميماتي است كه از روي لجبازي و يا انتقامجويي گرفته شده و نتيجه اي جز پشيماني و تباهي دربر نداشته است. پس هميشه با گوشزدكردن اين موضوع به خود، بر خويشتن مسلط باشيد و در عصبانيت و خشم تصميم گيري نكنيد و سعي كنيد تا برقراري وضعيت روحي متعادل و مناسب صبر پيشه كنيد و همواره به خاطر داشته باشيد «ان الله مع الصابرين» ، به درستي كه خداوند ياور صابران است(۱۵۳- بقره).