پاسخي به نقد «در ميخانه» اثر داود آزاد
آشفتگي و چندگانگي
|
|
سياوش عيقرلو
در روز سه شنبه ۱۲ مهرماه در صفحه موسيقي روزنامه همشهري در خصوص اثر «درميخانه» كاري از داود آزاد به اصطلاح نقدي به چاپ رسيده بود كه متأسفانه اين مطلب، خود نيازمند نقد در نگارش و نتيجه گيري است.
نخستين موضوعي كه خواننده در اين نقد با آن مواجه مي شود آشفتگي و چندگانگي در تمامي نوشته منتقد است. از منظر نگارنده منتقد، در بخش اعظم مطلب خود نه تنها به نقد اثر «در ميخانه» نپرداخته است بلكه نكاتي را نيز كه در خصوص نقد به نقل از منابع متعدد و بي ارتباط با هم آورده است، خود نيازمند نقد است!
به هر تقدير در اين مقال به اختصار فقط به ذكر چند نكته متضاد و اشتباهاتي كه در اين مطلب به وضوح نمايان است، اشاره مي شود:
۱- در اين مطلب منابع بسيار زيادي در خصوص نقد منعكس شده است كه هيچ گونه ارتباطي با نقد اثر هنري داود آزاد ندارد و بي ارتباط با موضوع اصلي نگارنده يعني نقد اين اثر «در ميخانه» است.
۲- در ابتداي اين مقاله نگارنده با ذكر منابعي چند از زرين كوب، آيت اللهي و ... معتقد است كه ابتدا بايد به توصيف و تشريح يك اثر پرداخت و سپس آن را ارزيابي كرد و ارزيابي نهايي را نيز به مخاطب واگذاشت. اما با كمي تعمق در اين مقاله مشهود است كه نگارنده خود فقط به مطالب آماده در ذهن خود و بي ارتباط به اثر «در ميخانه» ، نتيجه گيري نهايي كرده است و قطعيت آن مخاطب را در نظر نگرفته است!
۳- نگارنده در چند جاي مختلف به موسيقي التقاطي اشاره كرده است كه معلوم نيست اين نوع موسيقي از كجا آورده شده است و اگر منظور نگارنده موسيقي تلفيقي است بايد اذعان داشت كه اين نوع موسيقي هم اينك در اكثر نقاط جهان، يك گونه از موسيقي مطرح است و تأثير آن را، بر مخاطبان با ذائقه هاي متعدد هرگز نمي توان انكار كرد.
۴- نگارنده در مطلب خود مي گويد اين نوع آثار _ التقاطي بخوانيد تلفيقي- باعث بروز بحران در حوزه فروش آثار صوتي شده است و به عنوان معضل اقتصادي از آن ياد كرده است . اما بايد گفت اين اثر - «درميخانه» - نه تنها در حوزه فروش با بحران مواجه نشد بلكه جزء سه كاست پرفروش نام برده شده است و در طول هفته از طريق شبكه هاي مختلف راديويي به ويژه قطعاتي از اين اثر داود آزاد حداقل چند بار پخش و شنيده مي شود.
۵- در جاي ديگر نگارنده مدعي شده است كه اساساً مخاطب مايل به گوش دادن به يك سبك و نوع موسيقي است در حالي كه چنين ادعايي معلوم نيست چگونه طرح شده است. هم اينك اكثر مردم نه تنها در ايران بلكه در دنيا موسيقي هاي تلفيقي را مي پسندند و بهتر بود نگارنده ادعاي خود را اگر بر پايه نتايج نظرسنجي و يا تحقيقاتي مي باشد، به آنها اشاره مي كرد!
۶- پويا سرايي در جاي ديگر مي گويد بزرگترين معضل اين نوع آثار عدم نقدپذيري آنهاست. اگر چنين است، وي چگونه و با چه اصول و موازيني به نقد يك اثر غيرقابل نقد پرداخته است!
۷- نگارنده در چند جا نگاشته است كه تصانيف اين اثر روالي كاملاً دستگاهي دارد اما در ستون آخر مطلب خود مي نويسد كه اين موسيقي در حوزه موسيقي دستگاهي نيست و نهايتاً بر اي خواننده معلوم نمي شود اين اثر دستگاهي است يا خير!
۸- با معرفي تصنيف نخست بر اساس دانگ موسيقي كلاسيك عرب و ترك، نگارنده دانش ضعيف خود را نمايش مي دهد. در تصنيف «رندان سلامت مي كنند» از پرده بندي موسيقي مقامي تنبور استفاده شده است و پرده دوم، ربع پرده نمي باشد (كه در موسيقي عرب و ترك استفاده مي شود) زيرا تنبور اصولاً ربع پرده ندارد.
۹- در چند جاي ديگر، نگارنده به عدم دستيابي به تصوير روشن از موسيقي صوفيانه و عرفاني ايران اشاره مي كند. اما معلوم نيست كه در نهايت وي با كدام تصوير روشن، قصد محك موسيقي عرفاني و صوفيانه را دارد زيرا وي در جاي ديگر يك باره از قول درويشي تصويري از موسيقي عرفاني را ذكر مي كند!
۱۰- در جاي ديگر پوياسرايي به قواعد منحصر به فرد موسيقي قدسي اشاره مي كند بدون اينكه حتي يكي از اين قواعد را برشمارد و هنر غرب و شرق را جداي از اين نوع موسيقي معرفي مي كند.
۱۱- لازم به ذكر است كه داود آزاد در مصاحبه هاي متعدد خود در داخل و يا خارج از كشور گفته است كه موسيقي عرفاني موسيقي است كه انسان را براي چند لحظه هم كه شده به حال وحدت مي برد. براي ايجاد اين حال از هر سازي، تكنيكي (هارموني، پارالل و ...) مي توان بهره جست. زيرا موسيقي عرفاني مانند طريق تصوف و عرفان كل نگر است و همه را يكي مي بيند. اين رويه حتي در بازار مسگرها هم مي تواند ايجاد وحدت و هارموني كند و مولانا را به سماع درآورد! به هر تقدير تلفيق تنبور با سازهاي سنتي و يا استفاده از موسيقي دستگاهي و غيره همه و همه براي رساندن پيام عشق و محبت است: در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد
۱۲- در ستون آخر نگارنده مي نويسد استفاده از نشانه ها ويرتئوزيته موسيقي دستگاهي را نمي پذيرد و آن را خاستگاه اهل تصوف نمي داند. در حالي كه اهل تصوف از قرون گذشته تاكنون از موسيقي دستگاهي ايران براي حال وحدت بهره برده است و اصولاً تصوف آميخته با موسيقي است.
۱۳- نگارنده عنوان موسيقي صوفيانه را براي اثر در ميخانه آزاد نمي پذيرد و براي آن چند دليل مي آورد اما ناگهان در آخرين ستون اين اثر را در حوزه موسيقي صوفيانه ياد مي كند!
به هر حال لازم مي دانم به اين نكته پاياني اشاره كنم كه در نقد يك اثر موسيقي با كلام، منتقد بايد به تمام تكنيك ها و مهارت ها و مهمتر از آن مهارت خوانندگي اشاره كند.
اثر در ميخانه كه در اجراي زنده ضبط شده است خود گوياي زنده اي است كه خواننده با مهارت در حين نوازندگي نه تنها از عهده آواز برآمده است بلكه تكنيك هاي متعددي را در رهبري گروه نوازندگان، نوازندگي و خوانندگي به اثبات رسانده است و آنچه را كه نبايد از نظر دور داشت و فقط در اين يك نكته با نگارنده هم ايده هستم كه مخاطب خود بهترين عامل سنجش و نظر براي يك اثر است.
|