سه شنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۴
گفت وگو با مهرداد سرافراز، خواننده
حمايت از هنرمند؛ چگونه؟
002547.jpg
گفت وگو:م. جباري
در عرصه موسيقي سبك و پاپ، كمتر چهره هاي فرهنگي حضور و بروز دارند، به خصوص در عرصه خوانندگي كه به جهت راحت الحلقوم! بودن، بسياري كه ته صدايي هم دارند در اين مسير مي افتند و متأسفانه به دليل نبود ضابطه اي علمي، به شهرت هاي زودگذري هم مي رسند. بر همين بنيان حضور چهره هايي كه از دانش و تحصيلات مطلوب و در سطح عالي برخوردارند، در اين حيطه را بايد به فال نيك گرفت. مهرداد سرافراز، از جمله اين چهره ها است كه اگر چه به موسيقي به عنوان پلكان ترقي و شهرت نگاه نكرده است، اما مدارج آموختن موسيقي را با تلمذ نزد استادان بنام اين حيطه طي كرده است. وي ضمن آموختن تمبك، كلاس هاي آواز استاد شاپور رحيمي را طي كرد و در سال ۱۳۶۹ به گروه سرود تالار وحدت پيوست و آموختن نت خواني و سلفژ و آواز كلاسيك را در نزد اساتيدي چون فريدون شهبازيان، مرحوم سرشار، مرحوم تاجور،موسسيان، استاد محمد نوري، دلشب و سعيد محمدي مطلق فراگرفت. پيشه اصلي سرافراز، تدريس زبان انگليسي است.
به بهانه پخش سريال «چراغي در شب» كه از نيمه دوم ماه مبارك رمضان از شبكه سوم سيما پخش مي شود و مهرداد سرافراز خوانندگي تصنيف تيتراژ اين كار را برعهده دارد، با وي گفت وگويي انجام داده ايم كه مي خوانيد. آهنگساز اين سريال سعيد محمدي مطلق است كه روي سروده اي از ابوالفضل عزيزي كار را نوشته است. در اين سريال كه نوشته و كار جواد ارشاد است، بازيگراني چون جمشيد مشايخي، فرامرز صديقي و زهرا سعيدي ايفاي نقش مي كنند و هر قسمت از اين سريال با الهام از احاديث يكي از معصومين(ع) ساخته شده است.

* چرا هنرمندان معتقدند كه به هنر نبايستي به عنوان يك پيشه و شغل نگاه كرد؟
- زماني هنر به عنوان يك پيشه تلقي خواهد شد كه از حمايت هاي همه جانبه برخوردار شود و از آن بتوان به دستمزدهاي متعارف، بيمه و بازنشستگي دست يافت. ارائه مجوز و هموار نمودن راه جهت اجراي كنسرت هاي متنوع و ياري رساندن رسانه هاي جمعي كه همگي مي تواند انگيزه اي مثبت و كارا در ارتقاي موسيقي و اشتياق هنرمندان نسبت به انتخاب موسيقي به عنوان پيشه، شغل و حرفه بنمايند، مي تواند در تحكيم اين موقعيت مثمرثمر افتد.
* شما فكر مي كنيد هنر موسيقي (آواز) قابليت كار حرفه اي را دارد؟
- موسيقي كاملاً قابليت كار حرفه اي را دارد، چرا كه توقع از موسيقي در دنياي فعلي بگونه اي كاملاً متفاوت از ايران است. همواره شعر، ريتم، آهنگ و تنظيم نقش به سزايي را در تحولات فرهنگي، سياسي،  اقتصادي و اجتماعي مردم داشته است. بطور مثال پايه گذاران تحولات دوره رنسانس، بزرگان موسيقي كلاسيك دنيا بوده اند. پرواضح است نقش موسيقي به قدري حائز اهميت است كه در جنگ و صلح نيز دخالت مستقيم داشته و دارد. اگر نگاه اجمالي به گذشته و ۸ سال دفاع مقدس بكنيم، به راحتي مي بينيم كه مداحي و نوحه سرايي و حتي سرودهاي انقلابي آن زمان نقش بسيار مهمي را در جنگ داشته و ايجاد انگيزه و اشتياق در رزمندگان اسلام را سبب شده است. موسيقي را نبايستي امروزه محدود به اجرا در استوديوهاي خانگي نمود كه خود مشكلات عديده اي را متعاقباً در برخواهد داشت و در چنين وضعيتي در مداري بسته حركت خواهد كرد و هيچگاه پيشرفت نخواهد كرد. نوازندگان، خوانندگان، آهنگسازان و شعرا ناشناخته خواهند ماند.
در جايي ديگر، موسيقي مي تواند به اشكال مختلف اشتغال زايي نموده و جلوي بيكاري، فساد و فحشاء را بگيرد. موسيقي نبايستي محدود به زمان و مكان باشد، بلكه در عوض بايستي به هنرمندان بها داده شود و مي بايست از سبك و سياق موسيقي محلي در نقاط مختلف كشور كاملاً بهره برد و آن را با موسيقي مدرن به گونه اي مناسب با توجه به ارزش هاي ملي تلفيق نمود. چرا بايستي موسيقي ايران با قدمتي چندين ساله و با وجود چهره هايي چون فارابي؛ امروز داراي اين چنين موسيقي باشد، چرا نبايستي كنسرت هاي جهاني را در رسانه ها به شكل مناسب و منظم به عموم نشان داد؟ متأسفانه امروز اقتصاد هنري گروه هاي موسيقي و هنرمندان در ايران درك نشده است و بسياري از هنرمندان با وجود تجربيات فراوان و استعدادهاي درخشان، همواره با مشكلات مالي خود دست و پنجه نرم مي كنند. بسياري از هنرمندان فعلي كاملاً ناشناخته بوده و حمايت نمي شوند در صورتي كه در ساير كشورها، موسيقي در راستاي سالم سازي و توسعه كشور گام برداشته،  به سياست كمك نموده و در بسياري موارد در دستگيري و ياري رساندن به مستمندان تلاش مي نمايد. زماني مي توان به هنر موسيقي و آواز به عنوان يك پيشه نگاه كرد كه جوانب، امتيازات و حمايت هاي همه جانبه را حداقل دارا باشد. از طرف رسانه ها، سازمان ها و مردم به شكلي برنامه ريزي شده و مدون و حمايت شود تا در اين صورت يك هنرمند بتواند مسائل و موارد حاشيه اي خود را كنار گذاشته و كاملاً با طيب خاطر و آسودگي خيال به كار حرفه اي خود بپردازد كه در نتيجه فعاليت هنري نيز به سرعت ارتقاء پيدا كرده و در فضايي كاملاً مناسب، سالم، مساعد و رقابتي رشد و پيشرفت مي نمايد.
* اخيراً چه كاري انجام داده ايد؟
- با توجه به اينكه چند سالي است از اخذ مجوز رسمي خوانندگي صدا و سيما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اينجانب مي گذرد، به شكر خداوند متعال اخيراً چند ماهي است كه با سعيد محمدي مطلق آشنا شده ام. ايشان چند ترانه پاپ كلاسيك با تنظيمي كاملاً حرفه اي و متفاوت را با عناوين داغ تنهايي شاعران، تقسيم شادي ها، پرچين و يك كار اركستر بزرگ براي بنده ساخته اند كه به حمد خدا آنها را با موفقيت خوانده ام. لازم به ذكر است سريالي با نام «چراغي در شب» در ماه مبارك رمضان از شبكه سوم سيما پخش خواهد شد كه از ويژگي خاصي برخوردار است. سياق آن پاپ كلاسيك بوده، ترانه سرا آقاي ابوالفضل عزيزي و آهنگ و تنظيم از استاد سعيد محمدي مطلق مي باشد كه با ظرافتي عالي تنظيم شده است. حائز اهميت است كه شعر و موسيقي آن روي بنده تأثير شگرف و مثبتي گذاشته است.
يه درختي با چهارده گل نور
سايه سارش پره از عطر حضور
ريشه هاش توي دلاي مهربون
شاخه هاش زينت اوج آسمون
ميوه هاش مثل بلور و چلچراغ
عين روز ميشه با اون شب هاي باغ
باغ بارون باغ گل باغ نياز
باغ پرشكوفه عشق و نماز
كي مي خواد به باغ آشنا بره
كي مي خواد به خونه خدا بره
بوي تربت بوي سيب و بوي ياس
به خدا خدا همين نزديكي هاست
حيفه كه روي خودت پابذاري
دلتو با غصه تنها بذاري
چي مي شه كه با خدا آشتي باشي
رو دلت گلاب ايمون بپاشي
بيا آينه دلت رو دست بكش
زير بارون دعا نفس بكش
* به نظر شما صدا و سيما براي ارتقاي موسيقي در رسانه ها چه گام هايي بايستي بردارد؟
- زماني موسيقي در سطح كشور بطور يكپارچه ارتقاء پيدا خواهد كرد كه سطح توقعات و قوه شنيداري مردم توأم با ايجاد رقابتي سالم با توجه به در نظر گرفتن محتويات قوي و غني و تأثيرگذار به انضمام ملودي و تنظيماتي با صلابت و دقيق به علاوه حمايت ويژه مسئولين ذيربط با نظارتي مدون و منظم در راستاي موسيقي دنيا صورت پذيرد. در اين خصوص نقش رسانه ها به شكلي زيربنايي پررنگ تر جلوه خواهد نمود.
بايستي در اين رابطه حتماً جشنواره هاي منظم و مكرر موسيقي در كشور ايجاد شود و براي همگان شرايط به گونه اي فراهم آيد كه هنرمندان و حتي تازه كاران مجال عرضه و ارائه هنر خود را پيدا نمايند. در خارج از كشور در بسياري از موارد هنرمندان فرصت اين مهم را در «TALENT SHOW» و محل هايي جهت عرضه هنر و استعداد خود پيدا مي كنند. بايستي رقابت با ساير گروه ها و كشورهاي گوناگون در سطح وسيع تري صورت پذيرد.
* آيا تاكنون با خانه موسيقي در ارتباط بوده ايد؟ آري يا نه؟ چرا؟
- مدت مديدي است (قريب به ۴ سال) كه به دنبال عضويت در خانه موسيقي هستم، تا بتوانم با علاقه و توانايي هاي خودم در آنجا فعاليت نمايم، ولي متأسفانه اين امر از طرف مسئولان محترم خانه موسيقي ناديده گرفته شده و به دليل اشتياق و تعهد وافر به موسيقي مجبور هستم تا هر روز عضويت خود را در خانه موسيقي دنبال نمايم كه از بخت بد بنده تا به حال پيگيري هاي بي حد و حصر من راه به جايي نبرده است!!؟
نهادهاي مشابه ديگر مبادرت به ترويج، ارتقاء و توسعه موسيقي مي نمايند و همواره به شناخت و گزينش استعدادهاي ناشناخته مي پردازد و در جهت پيشبرد اهداف عاليه در راستاي سياست ملي قدم مي گذارد. چرا نبايستي موسيقي را با مديريتي مدون و تحت كنترل اجرا نمود؟ چه بسا نه تنها جوانان ديگر به مسائل انحرافي و حاشيه اي نپرداخته بلكه در صدد رقابتي نمودن هنر خود برمي آيند. چرا صداي ني، تنبور و... در كوچه و خيابان هاي شهر ناآشناست؟ موسيقي بايستي از محافل به مجامع راه يابد تا مردم بتوانند با زباني مشترك با دلي نزديك به هم با يكديگر سخن گويند، همه با هم آشتي كنند. بايستي خانه موسيقي ايران به جامعه هنري و موسيقي به گونه اي كمك نمايد تا نه تنها جامعه ايراني بلكه ساير كشورها نيز از آن به شكلي مثبت و كارساز متأثر شوند. مي توان با تلفيق موسيقي سنتي، محلي، ملي، پاپ، كلاسيك دل ها را به يكديگر نزديك نمود و مرزها را درهم شكسته و در راستاي رسيدن به دهكده جهاني گام نهاد، ولي متأسفانه نه تنها حمايتي وجود ندارد بلكه وضعيت فعلي موسيقي ايران با قدمتي چند صد ساله نگران كننده به نظر مي آيد؟!
* اگر صحبت خاصي داريد بفرمائيد.
- زماني موسيقي مي تواند پويا و در رقابت با موسيقي دنيا باشد كه از حمايت هاي همه جانبه برخوردار باشد. دست سودجويان و افراد نالايق و مدعي بايستي در موسيقي كوتاه شود و زماني اين مهم اجرايي خواهد شد كه سازمان ها و نهادهاي ذيربط روند موسيقي را اعم از شعر، ملودي، تنظيم و خوانندگي و در نهايت معرفي آن از طريق رسانه هاي جمعي تحت نظر بگيرد و آنگاه در سايه نگاهي دلسوزانه و مثبت مسئولين، هنرمندان مي توانند در محيطي كاملاً سالم، رقابتي با طيب  خاطر به رقابت پرداخته و كارهاي باارزشي ارائه نمايند. بايستي آموزش به شكلي نهادي آكادميك شود و از اوان نوجواني حتي دوران طفوليت اجرا شود تا سطح توقعات عموم مردم افزايش يابد.

پاسخي به نقد «در ميخانه» اثر داود آزاد
آشفتگي و چندگانگي
002550.jpg
سياوش عيقرلو
در روز سه شنبه ۱۲ مهرماه در صفحه موسيقي روزنامه همشهري در خصوص اثر «درميخانه» كاري از داود آزاد به اصطلاح نقدي به چاپ رسيده بود كه متأسفانه اين مطلب، خود نيازمند نقد در نگارش و نتيجه گيري است.
نخستين موضوعي كه خواننده در اين نقد با آن مواجه مي شود آشفتگي و چندگانگي در تمامي نوشته منتقد است. از منظر نگارنده منتقد، در بخش اعظم مطلب خود نه تنها به نقد اثر «در ميخانه» نپرداخته است بلكه نكاتي را نيز كه در خصوص نقد به نقل از منابع متعدد و بي ارتباط با هم آورده است، خود نيازمند نقد است!
به هر تقدير در اين مقال به اختصار فقط به ذكر چند نكته متضاد و اشتباهاتي كه در اين مطلب به وضوح نمايان است، اشاره مي شود:
۱- در اين مطلب منابع بسيار زيادي در خصوص نقد منعكس شده است كه هيچ گونه ارتباطي با نقد اثر هنري داود آزاد ندارد و بي ارتباط با موضوع اصلي نگارنده يعني نقد اين اثر «در ميخانه» است.
۲- در ابتداي اين مقاله نگارنده با ذكر منابعي چند از زرين كوب، آيت اللهي و ... معتقد است كه ابتدا بايد به توصيف و تشريح يك اثر پرداخت و سپس آن را ارزيابي كرد و ارزيابي نهايي را نيز به مخاطب واگذاشت. اما با كمي تعمق در اين مقاله مشهود است كه نگارنده خود فقط به مطالب آماده در ذهن خود و بي ارتباط به اثر «در ميخانه» ، نتيجه گيري نهايي كرده است و قطعيت آن مخاطب را در نظر نگرفته است!
۳- نگارنده در چند جاي مختلف به موسيقي التقاطي اشاره كرده است كه معلوم نيست اين نوع موسيقي از كجا آورده شده است و اگر منظور نگارنده موسيقي تلفيقي است بايد اذعان داشت كه اين نوع موسيقي هم اينك در اكثر نقاط جهان، يك گونه از موسيقي مطرح است و تأثير آن را، بر مخاطبان با ذائقه هاي متعدد هرگز نمي توان انكار كرد.
۴- نگارنده در مطلب خود مي گويد اين نوع آثار _ التقاطي بخوانيد تلفيقي- باعث بروز بحران در حوزه فروش آثار صوتي شده است و به عنوان معضل اقتصادي از آن ياد كرده است . اما بايد گفت اين اثر - «درميخانه» - نه تنها در حوزه فروش با بحران مواجه نشد بلكه جزء سه كاست پرفروش نام برده شده است و در طول هفته از طريق شبكه هاي مختلف راديويي به ويژه قطعاتي از اين اثر داود آزاد حداقل چند بار پخش و شنيده مي شود.
۵- در جاي ديگر نگارنده مدعي شده است كه اساساً مخاطب مايل به گوش دادن به يك سبك و نوع موسيقي است در حالي كه چنين ادعايي معلوم نيست چگونه طرح شده است. هم اينك اكثر مردم نه تنها در ايران بلكه در دنيا موسيقي هاي تلفيقي را مي پسندند و بهتر بود نگارنده ادعاي خود را اگر بر پايه نتايج نظرسنجي و يا تحقيقاتي مي باشد، به  آنها اشاره مي كرد!
۶- پويا سرايي در جاي ديگر مي گويد بزرگترين معضل اين نوع آثار عدم نقدپذيري آنهاست. اگر چنين است، وي چگونه و با چه اصول و موازيني به نقد يك اثر غيرقابل نقد پرداخته است!
۷- نگارنده در چند جا نگاشته است كه تصانيف اين اثر روالي كاملاً دستگاهي دارد اما در ستون آخر مطلب خود مي نويسد كه اين موسيقي در حوزه موسيقي دستگاهي نيست و نهايتاً بر اي خواننده معلوم نمي شود اين اثر دستگاهي است يا خير!
۸- با معرفي تصنيف نخست بر اساس دانگ موسيقي كلاسيك عرب و ترك، نگارنده دانش ضعيف خود را نمايش مي دهد. در تصنيف «رندان سلامت مي كنند» از پرده بندي موسيقي مقامي تنبور استفاده شده است و پرده دوم، ربع پرده نمي باشد (كه در موسيقي عرب و ترك استفاده مي شود) زيرا تنبور اصولاً ربع پرده ندارد.
۹- در چند جاي ديگر، نگارنده به عدم دستيابي به تصوير روشن از موسيقي صوفيانه و عرفاني ايران اشاره مي كند. اما معلوم نيست كه در نهايت وي با كدام تصوير روشن، قصد محك موسيقي عرفاني و صوفيانه را دارد زيرا وي در جاي ديگر يك باره از قول درويشي تصويري از موسيقي عرفاني را ذكر مي كند!
۱۰- در جاي ديگر پوياسرايي به قواعد منحصر به فرد موسيقي قدسي اشاره مي كند بدون اينكه حتي يكي از اين قواعد را برشمارد و هنر غرب و شرق را جداي از اين نوع موسيقي معرفي مي كند.
۱۱- لازم به ذكر است كه داود آزاد در مصاحبه هاي متعدد خود در داخل و يا خارج از كشور گفته است كه موسيقي عرفاني موسيقي است كه انسان را براي چند لحظه هم كه شده به حال وحدت مي برد. براي ايجاد اين حال از هر سازي، تكنيكي (هارموني، پارالل و ...) مي توان بهره جست. زيرا موسيقي عرفاني مانند طريق تصوف و عرفان كل نگر است و همه را يكي مي بيند. اين رويه حتي در بازار مسگرها هم مي تواند ايجاد وحدت و هارموني كند و مولانا را به سماع درآورد! به هر تقدير تلفيق تنبور با سازهاي سنتي و يا استفاده از موسيقي دستگاهي و غيره همه و همه براي رساندن پيام عشق و محبت است: در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد
۱۲- در ستون آخر نگارنده مي نويسد استفاده از نشانه ها ويرتئوزيته موسيقي دستگاهي را نمي پذيرد و آن را خاستگاه اهل تصوف نمي داند. در حالي كه اهل تصوف از قرون گذشته تاكنون از موسيقي دستگاهي ايران براي حال وحدت بهره برده است و اصولاً تصوف آميخته با موسيقي است.
۱۳- نگارنده عنوان موسيقي صوفيانه را براي اثر در ميخانه آزاد نمي پذيرد و براي آن چند دليل مي آورد اما ناگهان در آخرين ستون اين اثر را در حوزه موسيقي صوفيانه ياد مي كند!
به هر حال لازم مي دانم به اين نكته پاياني اشاره كنم كه در نقد يك اثر موسيقي با كلام، منتقد بايد به تمام تكنيك ها و مهارت ها و مهمتر از آن مهارت خوانندگي اشاره كند.
اثر در ميخانه كه در اجراي زنده ضبط شده است خود گوياي زنده اي است كه خواننده با مهارت در حين نوازندگي نه تنها از عهده آواز برآمده است بلكه تكنيك هاي متعددي را در رهبري گروه نوازندگان، نوازندگي و خوانندگي به اثبات رسانده است و آنچه را كه نبايد از نظر دور داشت و فقط در اين يك نكته با نگارنده هم ايده هستم كه مخاطب خود بهترين عامل سنجش و نظر براي يك اثر است.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |