محمد ابراهيمي
درآمدهاي سرشار نفتي كه طي سال هاي اخير به اقتصاد ايران تزريق مي شود، اين سؤال را مطرح كرده كه بهترين راه استفاده از اين درآمدها چيست. عده اي سرمايه گذاري در طرحهاي زيربنايي را راه حل بهينه مي دانند در حالي كه عده ديگري در فكر افزايش رفاه اجتماعي با استفاده از افزايش بودجه هاي جاري دولت هستند. به هر حال، ساز و كار قانوني برخورد با دلارهاي نفتي تقريباً مشخص است. بخشي از اين دلارها به ناچار بايد به بودجه تزريق شود و مازاد آن بايد به حساب ذخيره ارزي واريز شده و بر اساس آيين نامه اجرايي اين حساب مورد استفاده قرار گيرد.
به اذعان همگان تشكيل حساب ذخيره ارزي ازجمله تصميم هاي درست اقتصادي است كه در كشور اتخاذ شده است، اما سؤال مهم اين است كه سرنوشت اين حساب چه شده است.بايد اشاره كرد زماني كه حساب ذخيره ارزي بر اساس برنامه سوم توسعه و در سال ۱۳۷۹ تشكيل شد قيمت نفت شايد در حد ۲۲ تا ۲۵ دلار در نوسان بود اما حال كه قيمت ها هر روز ركورد جديدي را ثبت مي كند جاي اين سؤال باقي است كه چه زماني بايد شاهد تغيير در آيين نامه حساب ذخيره ارزي بود و اصولاً با توجه به شرايط جديدي كه بر اقتصاد ايران حاكم است چه رويكردي بايد براي بهره برداري بهينه از منابع حساب اتخاذ كرد. اين مطلب را مي خوانيد.
گذشته حساب
آمار منتشرشده از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي اين واقعيت را نشان مي دهد كه جمع جريان ورودي به حساب ذخيره ارزي طي برنامه سوم توسعه تا پايان اسفند ۸۳ برابر ۳۰ ميليارد و ۳۰۱ ميليون دلار بوده است.
البته اين منابع را بايد به سه بخش مازاد درآمدهاي نفتي، سود متعلقه به حساب و بازيافت اصل و سود تسهيلات اعطايي اشاره كرد.
لازم است اشاره شود كه در سال اول برنامه سوم يعني سال ۱۳۷۹ تنها ۹/۵ ميليارد دلار به حساب واريز شد كه اين ميزان به ۲/۱۰ ميليارد دلار در سال ۱۳۸۳ رسيد و در مجموع تا پايان اسفند ۸۳ ، ۲۹ ميليارد دلار از محل مازاد درآمدهاي نفتي به حساب ذخيره ارزي واريز شد.
سود متعلقه با موجودي حساب طي برنامه سوم برابر يك ميليارد و ۱۵۸ ميليون دلار بوده و بابت سود تسهيلات اعطايي نيز ۱۸۷ ميليون دلار به حساب ذخيره ارزي واريز شده است.
همين آمار و ارقام نشان مي دهد كه برداشت هاي دولت طي برنامه سوم از حساب ذخيره ارزي معادل ۵۶ درصد كل موجودي حساب بوده و استفاده بخش غيردولتي بر پايه گشايش اعتبارات اسنادي نيز به ۲۰ درصد رسيده است.
به عقيده صاحب نظراني كه با ساختار اقتصاد كشور آشنايي دارند بازنگري در حساب ذخيره ارزي
و تغيير در نوع برداشت از آن يكي از اقدامات ضروري است كه در صورت تحقق، برخي از معضلات فعلي اقتصاد كشور را درمان خواهد كرد
وضعيت موجود
هنوز زود است كه در خصوص جمع دلارهاي نفتي كه در سال جاري به حساب ذخيره ارزي وارد مي شود قضاوت كرد. زيرا اولاً درآمدهاي نفتي كشور با توجه به نوسان قيمت در بازارهاي جهاني مشخص نيست و ثانياً نياز مادي دولت به افزايش استفاده از منابع حساب ذخيره ارزي به درستي تعيين نشده است. با اين وجود، مجموع درآمدهاي نفتي كشور در ۵ ماهه اول امسال به ۱۲۰ هزار و ۹۱۸ ميليارد ريال رسيده است كه با محاسبه هر دلار ۹۰۰۰ ريال اين ميزان تقريباً برابر ۵/۱۳ميليارد دلار است.
به اين ترتيب پيش بيني مي شود كه نيازهاي دولت به درآمدهاي نفتي كه در بودجه ۸۴ در نظر گرفته شده است تا پايان مهرماه محقق خواهد شد كه بدين ترتيب در ماه هاي بعدي سال بايد تمام درآمدهاي نفتي به حساب ذخيره ارزي واريز شود.
با توجه به برخي پيش بيني هاي صورت گرفته درآمدهاي نفتي كشور امسال به حدود ۴۳ تا ۴۵ ميليارد دلار خواهد رسيد كه اگر ۲۳ تا ۲۵ ميليارد دلار آن صرف تأمين هزينه هاي جاري كشور شود حدود ۲۵ ميليارد دلار به حساب ذخيره ارزي واريز خواهد شد. مقايسه اين عدد با حجم ورودي درآمدهاي نفتي به حساب ذخيره ارزي طي سالهاي اجراي برنامه پنجساله سوم اين واقعيت را نشان مي دهد كه تنها در سال ۸۴ معادل چهار سال اول برنامه سوم مازاد درآمدهاي نفتي كشور به حساب ذخيره ارزي واريز شده است و اگر فرض كنيم وضعيت موجود در سالهاي بعدي نيز ادامه داشته باشد، در سالهاي باقي مانده از برنامه چهارم توسعه حدود ۱۰۰ ميليارد دلار مازاد درآمد نفتي بايد به حساب ذخيره ارزي واريز شود. حال سؤالي كه در ابتدا به آن اشاره شد را باز تكرار مي كنيم: «آيا در شرايط فعلي اقتصاد ايران لازم نيست در ماهيت حساب ذخيره ارزي تغيير و تحولاتي صورت پذيرد.»
در جواب به اين سؤال بايد گفت: بازنگري در عملكرد حساب ذخيره ارزي و به روز كردن آن با مقتضيات امروز جامعه از واجباتي است كه متأسفانه در اقتصاد ايران ناديده گرفته شده است.
به عقيده صاحب نظراني كه با ساختار اقتصاد كشور آشنايي دارند بازنگري در حساب ذخيره ارزي و تغيير در نوع برداشت از آن يكي از اقدامات ضروري است كه در صورت تحقق برخي از معضلات فعلي اقتصاد كشور را درمان خواهد كرد.
در اين بين بايد به دو مسأله اساسي تكيه شود. اول اين كه با توجه به تغيير در ابعاد درآمدهاي كشور بايد برداشت از منابع حساب ذخيره ارزي حساب شده تر صورت پذيرد و ثانياً اين صندوق مورد بازنگري قرار بگيرد.
براي مثال، در آيين نامه حساب ذخيره ارزي منابع اين حساب به دو دسته تقسيم شده است كه ۵۰ درصد سهم دولت و ۵۰ درصد سهم بخش خصوصي مي باشد و همان طور كه گفته شد اين وضعيت براي زماني بود كه قيمت نفت در حد ۲۰ تا ۳۰ دلار در نوسان بود و در شرايط فعلي لازم است تا اصلاحات اساسي در آيين نامه اجرايي حساب ذخيره ارزي صورت پذيرد.
در همين خصوص ،بايد اشاره شود كه يكي از چالش هاي اساسي هنگام تشكيل اين حساب بحث بر سر نام آن بود. به طوري كه برخي آن را حساب ذخيره ناميدند اما برخي معتقد بودند بايد نام آن را صندوق حساب ذخيره ارزي گذاشت.
البته دعواها تنها به نام حساب يا صندوق ختم نمي شود بلكه با تصويب نام صندوق به طور ساختاري تغييراتي در كار كرد منابع مازاد درآمدهاي نفتي صورت گرفت.
براي توضيح بيشتر بايد اشاره شود كه در حال حاضر كه نام «حساب ذخيره ارزي» انتخاب شده منابع مازاد ارزي كشور به حساب نزديك بانك مركزي واريز مي شود و بانك مركزي نيز با توجه به سياست هاي خود اين منابع را به صورت منابع ارزي كشور در قالب يك سبد ارزي نگهداري مي كند. در اين ساز و كار بانك مركزي بايد امانتدار منابع ارزي كشور بوده و البته اين حساب داراي هيأت امنايي است كه براي صرف درآمدهاي نفتي كشور تصميم گيري مي كند. همين ساختار كه به صورت خلاصه به آن اشاره شد خود يك بوروكراسي اداري مضاعف را نشان مي دهد.
براي مثال در مرحله اول هيأت امنا تصميم گيري مي كند، اين تصميم به بانك مركزي ابلاغ مي شود و بانك مركزي با توجه به دغدغه هاي خاطر خود با كمي تأمل دستورات هيأت امنا را به سيستم بانكي رسانده و بانكهاي كشور نيز بر اساس اين دستور است كه اقدام به گشايش اعتبار مي كنند. البته در اين بين يك نكته مهم وجود دارد و آن اين كه ريسك پرداخت اعتبارات به خود بانك ها محول شده است كه به اين ترتيب سيستم بانكي خود بايد بازگشت اصل سرمايه و سود را تضمين كند كه همين مسأله باعث شده بانك هاي كشور در پرداخت اعتبارات حساب ذخيره ارزي با تأمل احتياط برخورد كنند.
از آنجا كه افزايش سرمايه گذاري كليد مقابله با بيكاري دو رقمي است لذا لازم است آيين نامه هاي مربوط به حساب ذخيره ارزي به نحوي تغيير پيدا كند كه منابع اين حساب بيش از گذشته در اختيار بخش خصوصي براي تزريق در طرح هاي اشتغالزا قرار بگيرد
اما در اين بين بايد اشاره كرد كه در صورت تبديل حساب به صندوق آنگاه ديگر نيازي به دخالت هاي بانك مركزي و سيستم بانكي نيست و تنها هيأت امنا مسئول مستقيم تصميم گيري خواهد بود.
البته تصميم گيري در اين خصوص به راحتي صورت نخواهد گرفت اما به هر حال در شرايط فعلي لازم است در اين زمينه مسئولان تصميم گيري كنند.
اما يكي از مهمترين دستاوردهايي كه استفاده از منابع حساب ذخيره ارزي مي تواند براي كشور داشته باشد، جهش در سرمايه گذاري هاي زيربنايي است كه متأسفانه طي سال هاي اخير علي رغم تأ كيدات صورت گرفته حساب ذخيره ارزي نتوانسته نقش عمده اي در اين مسير داشته باشد.
از آنجا كه افزايش سرمايه گذاري كليد مقابله با بيكاري دو رقمي است، لذا لازم است آيين نامه هاي مربوط به حساب ذخيره ارزي به نحوي تغيير پيدا كند كه منابع اين حساب بيش از گذشته در اختيار بخش خصوصي براي تزريق در طرح هاي اشتغالزا قرار بگيرد.
نكته مهم بعدي كه بايد به آن اشاره شود نظارت بر هزينه كردن منابعي است كه از طريق حساب ذخيره ارزي در اختيار بخش خصوصي قرار گرفته است. تجربه سالهاي اخير گواه اين حكايت است كه شفافيت در اعطاي تسهيلات ارزي از اقتصاد كشور رخت بر بسته است؛به طوري كه شاهديم برخي طرح ها از حساب ذخيره ارزي به بهره برداري رسيد كه شايد در شرايط عادي به يك سوم منابع هزينه شده نياز بوده است.
اين نكته تا به آنجا پيش رفته است كه تاكنون سر و صداي برخي مسئولان اقتصادي كشور را درآورده است. براي مثال يك پروژه فولاد با منابع حساب ذخيره ارزي با هزينه تقريباً ۶۰ ميليون دلار افتتاح شده است كه برخي محاسبات حاكي از آن است كه براي افتتاح اين حساب به كمتر از ۳۰ ميليون دلار تسهيلات نياز است.
به هر حال،در پايان بايد اشاره كرد كه با توجه به نيازهاي امروز جامعه نياز است در نحوه تخصيص منابع از حساب ذخيره ارزي تجديد نظر اساسي صورت بگيرد.