سه شنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۴
زنان مسلمان در رقابتي نابرابر
اخلاقيات و پوشش ورزشي
002538.jpg
محمدرضا منصوريان - شركت در برنامه هاي ورزشي و تاثير آن بر باورها، نگرش ها، تشكل ها، شخصيت ها و توسعه مهارت ها هميشه مورد بحث و بررسي بوده است.
چنين پنداشته شده كه درس هايي كه از شركت در برنامه هاي ورزشي مي آموزيم به ساير جنبه هاي اجتماعي نيز انتقال مي يابد و از اين طريق فرد را براي شركت موفقيت آميز در آن زمينه ها ياري مي دهد. سابقه اين انديشه كه شركت در برنامه هاي ورزشي تاثير مثبتي در شكل گيري شخصيت افراد دارد دست كم به زمان افلاطون برمي گردد كه ميان آمادگي جسماني و سلامت اخلاقي ارتباط نزديكي قائل بود.
جامعه شناسان معتقدند كه فعاليت هاي ورزشي نياز ما را به «تعامل» كه يك نياز اجتماعي است، برآورده مي كند. درحقيقت، جريان اجتماعي شدن، دستيابي به تعدادي از صفات رواني، اجتماعي لازم براي بقا در يك فرهنگ است و محصول نهايي اين تعامل مي تواند شخصيت باشد. بدون شك كسب صفات اجتماعي در چنين محيط ها و برخوردهايي در تعليم و تربيت و شكل گيري شخصيت نقش مهمي دارد. در اين ديدگاه كه ورزش به عنوان عامل تعادل شخصيت درنظر گرفته شده است زنان هم نياز دارند كه ميل به تعامل خود را برآورده، با ديگران ارتباط برقرار و هيجانات خود را كنترل كنند
بنابراين به نظر مي رسد كه حساسيت دوران رشد و نيازهاي فراوان رواني اجتماعي زنان ايجاب مي كند تا محيطي فراهم شود كه در باروري اين هدف اجتماعي نفوذ زيادي داشته باشد و افراد در آن محيط، دائماً نقش هايي را براي هويت و احساس خود ارزشي جست وجو كنند. آيا شركت در برنامه هاي ورزشي براي زنان با حفظ شعائر و موازين نمي تواند يكي از اين برنامه ها باشد. چندي قبل چهارمين دوره بازي هاي اسلامي زنان با حضور نمايندگان ۴۲ كشور جهان در شهر تهران برگزار كه همزمان با آن ششمين كنگره علمي _ ورزشي زنان با شعار «به سوي آينده» نيز برپا شد.
جاماندن اكثريت زنان مسلمان از ميدان هاي ورزشي و آثار اين گونه برنامه ريزي ها به جامعه ورزشي زنان مسلمان كه اعتقاد به حجاب از اصول اوليه آنان است، موضوعي جدي در اين كنگره بود كه سخنرانان در قالب هاي مختلفي به بررسي آن پرداختند.
يكي از سخنراني هاي انجام  شده موضوع «اخلاقيات و پوشش ورزشي» بود  كه سخنران آن دكتر بهرام قديمي رئيس انجمن جامعه شناسي ورزش كشور و مديركل تربيت  بدني دانشگاه آزاد اصول اخلاقي حاكم بر محيط هاي ورزشي در دنيا و عقلانيت گرايي موجود در اين زمينه را مورد تجزيه  و  تحليل قرار داد. نظر به اهميت اين سخنراني و راهكارهاي موجود در آن به چاپ كامل آن مي پردازيم:
002541.jpg
ورزش به عنوان پديده اي جهاني در سراسر دنيا گسترش يافته است. ورزش خصوصيتي دارد كه در ديگر پديده هاي اجتماعي كمتر ديده مي شود و آن چيزي نيست جز زيبايي. زيبايي و برازندگي خصوصيت ورزش است، تواناييش را بروز مي دهد قدرتش را به رخ مي كشد تا به اوج زيبايي برسد.
از اينجا به بعد مخاطب ورزشكار و ورزش ديالوگي تازه را منتظر است، حالا ديگر تنها برازندگي جسمي فرد نيست كه مخاطب آن را حس مي كند. از اين نقطه به بعد، از قهرمان انتظارات ديگري مي رود. شاخص شدن، قدرت مي سازد و قدرت في النفسه مخرب است مگر آنكه ناظر داشته باشد. كنترل داشته باشد. معياربودن آن درنظر گرفته شود. اگر اين مجموعه را براي حدود رفتار انساني كه حالا شاخص شده است اخلاق بناميم، رابطه بين رفتار انساني، اخلاق و انسان هاي شاخص و مطرح بيشتر نمايان مي گردد. اما برمي گرديم به اصل مطلب كه همان اخلاق و پوشش ورزشي است:
نگاه حاكم و تصميم گيري در مسابقات ورزشي جهان، مغاير با منشور المپيك و فلسفه هاي فكري بانيان المپيك است.
ورزش گرچه به صورت همگاني، در جهان گسترش يافته است به گونه اي كه حداقل يك ميليارد از جمعيت كره زمين را تشكيل مي دهد اما برخي از انديشمندان عقيده دارند كه كشورهاي بسياري مجبور به پذيرش نگرش كاملا غربي در ورزش و تسليم در برابر آن شده اند. ورزش حرفه اي و رقابتي يكي از شاخه هاي فرهنگ غربي است. در اين نوع ورزش، موفقيت و سودآوري سخن اول را فرياد مي زند.
دستيابي به موفقيت و حذف رقيب به هر قيمت و كسب درآمد بيشتر و تجارت اقتصادي و صنعتي چند ميلياردي و تبليغات رسانه هاي تصويري و نوشتاري ورزشي، با كم شدن پوشش ورزشي، خشونت و دوپينگ، مفاهيم آشنا در فرهنگ بسياري از كشورهاي اروپايي و آمريكايي به شمار مي روند. اين مساله را مي توان درمورد جايگاه ورزش بانوان نزد مسلمانان نيز مشاهده كرد. مي دانيم كه يك چهارم جمعيت دنيا مسلمان هستند و نصف ايشان يعني يك هشتم جمعيت دنيا را زنان مسلمان تشكيل مي دهند. پوشش در جوامع گوناگون تعاريف مختلفي دارد و در نزد ايرانيان و مسلمانان نيز تعريفي دارد كه با تعاريف در جوامع ديگر متفاوت است. پوشش در نزد مسلمانان امنيت پرور است، امنيت ذهني و رواني. مخاطبان قهرمان در اين جوامع انتظار دارند تا ورزشكارانشان اين امنيت را براي خويش و غيره ايجاد كنند چراكه الگوساز هستند. پوشش ورزشي بانوان مسلمان باعث جداماندن اكثريت زنان مسلمان از ميدان هاي ورزشي شده است.
درحالي كه موسسات و سازمان هاي بسياري در مبارزه با مفاسد ورزشي همچون دوپينگ در تلاشند اما هيچ نهاد خاصي به اين امر نپرداخته است كه پوشش زنان به گونه اي طراحي شود كه هر ورزشكاري باتوجه به شايستگي ها و توانايي هايش بتواند در رشته مورد علاقه اش شركت كند و همچنان پايبند به اصول اخلاقي خود باقي بماند و يا چنان آزادي و اختياري درمورد پوشش ورزشي زنان بنا به فرهنگ هاي مختلف در رقابت هاي ورزشي وجود داشته باشد كه از حذف گروه شايسته اي از ميدان رقابت جلوگيري شود. به طور كلي ميدان هاي ورزشي كه المپيك پرچمدار آن است، برپايه بسياري از اخلاقيات و ارزش هاي انساني بنا شده است.
آماتوريسم در بازي هاي المپيك نشانه بارزي از اين امر مي باشد چراكه پيروزي در اين بازي ها چندان مهم نيست بلكه آنچه اهميت دارد شركت كردن در آن است و اين يكي از مهمترين ارزش هاي انساني است. نكته اساسي در زندگي، فتح كردن نيست. خوب مبارزه كردن است.
آماتوريسم بيانگر شيوه اي از زندگي است كه ورزشكاران را به كمال فردي، بازي منصفانه و كم توجهي به منافع مادي، دوستي، رعايت عدالت و احترام متقابل در زندگي هدايت مي كند. بسياري از مفاهيم و ارزش هاي مطرح شده مانند برادري و صلح، دوستي، احترام متقابل، به منظور جلوگيري از افول جنبه هاي اخلاقي و معنوي زندگي بشر است كه در اين حتي به نوعي به شبه مذهب گرايي اخلاقي در ورزش نزديك مي شويم.
از اصول مهم المپيك، اصل ايجاد فرصت هاي برابر و تحقق ورزش براي همه مي باشد. اصلي كه به طبع آن همگان با مساوات كامل و تقسيم فرصت ها مي توانند به رقابت ورزشي بپردازند.
يكي از ديگر اصول مهم المپيك، تجليات فرهنگي مي باشد. يكي از اهداف اخلاقي آن كه زيربناي فكري و اعتقادي مسابقات مي باشد، زيستن در كنار يكديگر و صلح و آرامش در جهاني از تفاوت ها و تنوعات است. جهاني شدن، كنار هم گذاشتن فرهنگ هاي متفاوت و زيست مسالمت آميز ميان ايشان.
ورزش و مسابقات جهاني، نماد بارز جهاني شدن مي باشد كه براساس آن فرهنگ ها و اديان مختلف با ارزش هاي متفاوت و گاه متضاد در كنار هم، به رقابتي صلح آميز دست مي زنند. اين پديده فرايندي است كه فرد، جامعه، نظام بين المللي و نوع بشر را دربرمي گيرد و از اين جهت هر فرهنگ همراه با اخلاقيات و ارزش هاي خاص خود مكان ويژه اي مي يابد و اين مسئله تبليغي براي عناصر فرهنگي و همچنين ارزش هاي اديان مختلف مي گردد.
بنابراين ورزش بين المللي از سويي به جهاني شدن (گلوباليزيشن) و از سوي ديگر به محلي شدن (لوكاليزيشن) كمك مي كند.
يكي از نكات اخلاقي كه مي توان از منشور المپيك نتيجه گرفت مبارزه منصفانه به جاي پيروزي و برنده شدن است. متأسفانه ديدگاه تجاري ورزش حرفه اي و بردخواهي و موفقيت طلبي بازي هاي بين المللي به اضافه محرك هاي مالي و انتظارات عمومي موجب شده است كه بسياري از كشورها نه تنها به سلامت ورزشكاران اهميتي ندهند بلكه حتي به بسياري از اصول اخلاقي نيز پايبندي نشان ندهند. در اين رابطه مي توان به بروز مسائلي چون دوپينگ خشونت و يا كم شدن پوشش ورزشي اشاره نمود كه نشانه نفي ارزش هاي انساني مي باشد و باعث حذف اعتقادات و آيين ها از گردونه رقابت ها مي شود.
002535.jpg
به عنوان مثال بانوان مسلمان با اعتقادات مذهبي به دليل عدم قبول پوشش نامناسب از فرصت هاي مساوي با ساير رقبا برخوردار نخواهند بود، كه اين امر با يكي از اصول منشور المپيك كه همانا اصل ايجاد فرصت هاي برابر براي همه مي باشد مغايرت دارد.
و يا در اصل تجليات فرهنگي المپيك مشاهده مي كنيم بسياري از زنان ورزشكار مسلمان نوعي پوشش را به عنوان اخلاق از سويي و تجلي فرهنگي از سوي ديگر با خود حمل مي كنند و به همين دليل قادر به شركت در مسابقات جهاني نمي باشند.
به اين ترتيب دور بودن محيط مسابقات از شئونات اخلاقي، شركت زنان كشورهاي مسلمان را محدود كرده است و دو اصل مهم منشور المپيك يعني اصل ايجاد فرصت هاي برابر و اصل تجليات فرهنگي در اين بازي ها را به زير سئوال مي برد. در اين رابطه بايد توجه داشت كه در واقعيت:
۱- اصول اخلاقي حاكم بر محيط ورزشي در دنيا به شدت تحت تأثير روحيه سرمايه داري به دليل تسلط كشورهاي سرمايه داري بر محيط هاي ورزشي بين المللي است.
۲- روحيه سرمايه داري، فردگرايي و منفعت طلبي را به شدت ترويج مي كند كه اين دو شاخص در بسياري از فرهنگ هاي دنيا به شكل مورد نظر يا وجود ندارد يا داراي درجات بسيار متفاوت با فرهنگ غربي است و لذا در مكتب هاي فلسفي اخلاق ورزشي مي بينيم كه فلسفه سودمندگرايي بر فلسفه سنتي ارسطويي مبتني بر تقوا و ترك گناه غلبه كرده است.
۳- عقلانيت گرايي موجود در روحيه سرمايه داري (اخلاق پروتستاني) باعث افزايش علم گرايي و پيشرفت وجه تكنولوژيك ورزش در حوزه علوم تجربي شده است و شاخه اي از اخلاق ورزشي بر پايه اصول علوم تجربي شكل گرفته كه در هويت بخشي ورزش مدرن تأثير به سزايي دارد كه اين امر از اواخر قرن نوزدهم به عنوان فلسفه اخلاق تجربي مطرح شده است.
و درنهايت كشورهاي غربي حجاب اسلامي را مغاير با حقوق فردي و آزادي زنان مي دانند و از طرف ديگر اصول منفعت طلبي ايجاب مي كند كه زنان با پوشش هاي تحريك كننده طراحي شوند كه تقويت كننده منافع تجاري گروه هاي ذي نفع باشد.
در اين جا تبعيضي در حقوق فردي زن مسلمان به وجود مي آيد به اين معني كه زنان مسلمان حق ندارند پوششي را انتخاب نمايند كه مطابق با ارزش هاي فرهنگ اسلامي باشد و اين واقعيتي است كه ما در دنياي امروز ورزش و در صحنه هاي بين المللي با آن مواجهيم. به طور خلاصه مي توان گفت:
۱- قوانين ورزشي بين المللي به دليل رويكرد يك سونگرانه به رقابت هاي ورزشي از شركت بسياري از گروه ها ممانعت به عمل آورده كه اين امر باعث تضييع حقوق اين گروه ها مي گردد.
۲- محدوديت شركت زنان مسلمان ورزشكار در رقابت هاي بين المللي به دليل رعايت اصول ارزشي مذهبي بايد مورد بازنگري قرار گيرد كه اين مهم را بايستي با راهكارهاي مناسب و در خور و طرح هاي شدني و عملي به اجرا درآورد و به جامعه خودي و بين المللي ارائه نمود كه بدون شك اثرات مثبت و موثر آن بانوان كشورهاي ديگر را نيز متأثر خواهد نمود.
۳- تجديدنظر كشورهاي اسلامي در سياستهاي ورزشي كه با حفظ شئونات اسلامي، شركت در بسياري از رقابت ها را امكان پذير مي سازد. كه اين تغيير سياست ها شامل:
۱- سرمايه گذاري بر روي ورزش قهرماني زنان مسلمان به طوري كه اگر ركورد شكني جهاني توسط اين گروه صورت گيرد خود باعث جلب توجه جهانيان و تمايل ايشان به مشاركت اين گروه در مسابقات با قبول شرايط ارزشي زنان مسلمان مي گردد.
۲- توسعه نهادهاي آموزشي و ارتقاي خود كفايي آموزشي ورزش بانوان مسلمان
۳- تاكيد بر تحقيق و پژوهش در حوزه مسايل ارزش ها و ارتباط آن با ويژگي هاي فني ورزش هاي مختلف به طوري كه بتوان زمينه هاي قهرماني را با حفظ شئونات اسلامي شناسايي و عمليات سازي نمود.
۴- راهگشايي از طريق اخذ فتوا از مراجع مذهبي در مواردي كه اختلاف نظر وجود دارد.
۵- بهره گيري از شخصيت هاي معتبر بين المللي در جهت شناساندن ارزش ها و اخلاقيات زنان مسلمان جهت حضور در صحنه هاي بين المللي.

آيا اخلاقيات ورزشي واقعاً وجود دارد؟
002544.jpg
كانت معتقد است كه شرط لازم اخلاق، وجود خداوند است. پي ير دوكوبرتن بنيانگذار دوره جديد بازيهاي المپيك اعتقاد مذهبي را ريشه اخلاقيات مي داند. وي در كتاب همراه با ورزشكاران تمامي ملل (۱۹۲۷) اذعان مي دارد: «ما خواستيم با احياي مجدد نهادي ۲۵۰۰ ساله اين فرصت را فراهم كنيم كه مذهب را با ورزشي كه نياكان ما طرح ريزي كرده بودند منطبق سازيم. در دنياي امروز كه مملو از امكانات قوي و خطرات فراوان براي سقوط اين ارزشهاست المپيك مي تواند پايه گذار نظامي مبني بر جوانمردي و پاكي هاي اخلاقي و به همان ميزان، فزاينده نيروي بردباري و قواي جسماني باشد.» از نظر وي، ورزش بدون شك، مانند مذهب «با اخلاقيات پيوستگي تنگاتنگي دارد.» ورزش مانند مذهب اطمينان مي بخشد و تسلي مي دهد. ورزش در سطح بسيار وسيع، باني يك دگرگوني عظيم اجتماعي و اخلاقي خواهد بود و قابليت احياي فرهنگي نوين را به همراه خواهد داشت. ورزش بايد نجات بخش جامعه از عوارضي همچون الكليسم، فساد، شرارتها، بيكاري، شهوت طلبي هاي لجام گسيخته و غيره باشد. ورزش بايد با حل قطعي مسئله مبارزه طبقاتي، به طور كلي متضمن اتحاد ملي و وحدت مقدس باشد.
مكتب فلسفي- مذهبي كوبرتن الهامبخش اكثر متفكران، روزنامه نگاران، نويسندگان و تمامي كساني بوده و هست كه به فضيلتهاي درمان بخش ورزش و «تعالي روح در تعالي جسم» (عقل سالم در بدن سالم) اعتقاد دارند.
زماني طرفداران دوگل در «مقاله اي در باب اصول» نوشتند كه «جوهر اخلاقي فعاليتهاي ورزشي در بي غرضي نيست بلكه در درستكاري است... درستكاري اصل اساسي ورزش و ضامن صحت ارزشهاي تثبيت شده در ميدان ورزشي است... درستكاري به دنياي ورزشي روح انساني مي بخشد. ورزش عامل شكوفايي فرد، يعني مهمترين عنصر ساختار اجتماعي است و در نتيجه نقشي شايان در پيشبرد جامعه انساني خواهد داشت.»
به نظر مي رسد وقتي مردم در مورد ورزش صحبت به ميان مي آورند بيشتر در مورد «بايدها» بحث مي كنند تا «آنچه هست» . ورزش هميشه در معرض خطر بوده است. همزمان با پيدايش ورزش، اولين عارضه هاي بيماري و اولين نداهاي استمداد براي درمان آن نيز پديدار گشته است. در سال ۱۹۰۲ پي ير دوكوبرتن بي اخلاقي را در نمايشهاي پرهياهو محكوم كرد و اظهار داشت كه تنها جوي بيغرضانه و جوانمردانه مي تواند شكوفايي ورزش را در پي داشته باشد. عناصري از قبيل، پول، خشونت، تقلب، سياست زدگي، ملي گرايي و دوپينگ آرام آرام نقش نهادي ورزش را به تحليل خواهد برد. اما طرفداران واقعي ورزش پيوسته تقاضا دارند كه «به اين وضعيت مفتضحانه بايد پايان داد تا از روح والاي اخلاقي ورزش دفاع شود.» شايد در اينجا طرح اين سئوال مناسب باشد: آيا اخلاقيات ورزشي واقعاً وجود دارد؟
نقض حقوق بشر
از ديدگاه اخلاقي، قضاوت درباره يك عمل صرفاً براساس مؤثر بودن آن، غيرممكن است. پس چگونه مي توان از وجود اخلاق در ورزش رقابتي سخن به ميان آورد؟
در اين نوع ورزش، ورزشكار در هر سطحي كه باشد، تنها به منظور دستيابي به يك هدف مشخص يعني پيروزي تعليم مي بيند. پيروزي بر تيم حريف، پيروزي بر خودي، بر آب و هوا، پيروزي براي وطن. توهم بزرگ ورزش نيز با همين خصيصه خود را نشان مي دهد: يعني تصور قدرت محض يا همه تواني بدن ورزشكار. با اين حال، ورزش رقابتي مالكيت ورزشكار را بر بدن خويش از او سلب مي كند و جسمش را خيلي زود (مسئله فشار تمرينات فشرده در سنين نوجواني ناديده گرفته مي شود) به جزيي از نظام، به جسمي ماشيني (موضوع مطالعه براي رسيدن به بيشترين كارايي) مبدل مي كند كه با آزار به خود (مازوخيسم) و ماجراجوييهاي خطرناك به خود لطمه مي زند. جسمي كه تحت سلطه ديگري است، رژيمهاي سخت را تحمل مي كند و از خودبيگانه و كالايي مي شود. در اين مسابقه جنون آميز براي رسيدن به موفقيت، ورزشكار كه به وسيله دست اين و آن مبدل شده است، دست به هر كاري مي زند تا پرچم كشور، منطقه و فرهنگش به اهتزاز درآيد.
در ورزش رقابتي، اخلاق حاكم اخلاقي است مبتني بر تلاش، فداكاري و خشونت و شدت عمل، چه به شكل مستقيم يا نمادين. در اين نام ورزش، ورزشكاران رده بندي، دسته بندي، حذف و برگزيده مي شوند. ورزشكاران، خواه قهرمان ميدان باشند يا اعضاي ساده يك باشگاه ورزشي، با جسم خود نوعي رابطه «عشق و نفرت» برقرار مي كنند. بايد تا آخرين حد نيروي خود پيش بروند تا بتوانند شديدترين لذتها را در اوج شديدترين دردها بشناسند، اين «رياضت در لذت» است اما به نوعي يك تعليم اخلاقي نيز هست زيرا مي تواند ارزشهايي را كه عناصر اصلي جامعه ما به شمار مي روند مانند نخبه گرايي، انقياد، فرمانبرداري يا محروميت به جامعه تحميل كند.
صحبت از وجود اخلاقيات در ورزش رقابتي، همان بيان اعتقاد به پاكي اصيل و آرماني ورزش است كه به وسيله جامعه و استفاده نابجا از آن تباه شده است. فراموش نكنيم كه ورزش، بارها شريك جرم بسياري از موارد سوءاستفاده از حقوق بشر بوده است. در سال ۱۹۳۶ جنبش ورزشي با حمايت دواير سياسي و مطبوعات با اطمينان خاطر يازدهمين بازيهاي المپيك را در برلين برگزار كرد. در سال ،۱۹۵۶ درست در لحظاتي كه تانكهاي شوروي در حال «برقراري صلح» در مجارستان بودند، بازيهاي ملبورن گشايش يافت. دوازده سال بعد در مكزيكو، شعله بازيهاي المپيك تنها چند روز پس از تهاجم دستجات پيمان ورشو در چكسلواكي برافروخته شد، در حالي كه تنها چند ساعت از سركوب تظاهرات دانشجويي و كارگري كه در «ميدان سه فرهنگ» ، ۴۰ كشته برجاي گذاشت، مي گذشت. در سال ۱۹۷۸ بازيهاي جام جهاني فوتبال در آرژانتين جايي كه هزاران تن از مردم كشته و ناپديد مي شدند تنها در چند متري محل شكنجه مردم برگزار گرديد. آيا مي توان پذيرفت كه يك مسابقه ورزشي بزرگ در كشوري برگزار شود كه حقوق بشر با چنين ابعاد وسيعي منظماً نقض مي شود. اين سئوال دوباره در سال ۱۹۸۰ در مورد تحريم بازيهاي مسكو مطرح گرديد. اما جامعه ورزشكاران و بازيكنان و روزنامه نگاران و سازماندهان ورزشي با تكيه بر خط دفاعي محكم ولي غيرقابل قبولي پاسخ مي دهند كه ورزش را نبايد در سياست دخالت داد.
فهرست طولاني اين حوادث، از بازيهاي برلين گرفته تا المپيك مسكو، تصويري پست از ايده آل المپيك و روحيه اخلاقي و والاي ورزشي ارائه مي دهد. ورزش تا جايي كه چيزي را مورد سئوال قرار ندهد براي حكومتها همچون فرزندي گرامي است. ورزش دنياي عجايب است تلاشي است براي رسيدن به خودكامگي نه حقيقت.

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
موسيقي
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |