يكشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۲
علمي
Front Page

استفاده از منابع جديد انرژي عملي مي شود
غروب سوخت هاي فسيلي
004305.jpg
جواد نصرتي
در چند سال گذشته تهديدات بي  شماري جامعه بشري را تهديد كرده  اند؛ تهديداتي با عوامل انساني و غيرانساني كه هركدام مي  تواند روزي نسل بشر را نابود كند. در اين ميان، برخي از اين تهديدات ناشي از رفتار نابخردانه بشر با كره زمين است. يكي از اين تهديدات، آلودگي بيش از حد كره زمين است كه هر روز خبرهاي بدي از عواقب ناشي از آن به گوش مي  رسد. اين آلودگي علاوه بر تاثيرات منفي كه بر سلامت انسان و ديگر موجودات زنده كره زمين مي  گذارد، بتدريج باعث گرم  تر شدن كره زمين مي شود كه اين مسئله در طولاني  مدت باعث نابودي زمين مي شود. دليل اصلي اين آلودگي بيش از حد، استفاده بسيار زياد بشر از سوخت  هاي فسيلي ست كه البته نمي  توان او را به خاطر چنين عملي سرزنش كرد، چون شيوه زندگي بشر در طول قرن  ها به گونه  اي شكل  يافته كه بدون وجود انرژي نمي  تواند به فعاليت  هايش ادامه دهد و در حال حاضر بهترين و كم  هزينه  ترين منبع براي توليد انرژي، سوخت فسيلي ست. اما در آينده  اي نزديك عواقب منفي ناشي از استفاده از سوخت  هاي فسيلي به جايي خواهد رسيد كه ديگر استفاده از اين منبع انرژي حتي اگر هيچ هزينه  اي در پي نداشته باشد در حكم شليك تير خلاص به كالبد جامعه انساني خواهد بود. محققان از چند دهه پيش، اين مسئله را به وضوح مي  ديدند و به همين خاطر راهكارهاي متعددي براي نجات زمين ارائه داده  اند كه عملي  ترين آنها، استفاده از منابع جديد انرژي يا به تعبيري انرژي  هاي نو است. مسئله مهمي كه در اينجا بايد بدان اشاره شود، اين است كه منظور از جديدبودن انرژي، به نوعي جديدبودن نحوه استفاده از آنهاست، چون منابعي مانند خورشيد، باد و... از آغاز پيدايش انسان با او بوده  اند، منتها در تمام نسل  هاي انساني، اين انسان قرن بيستم بود كه متوجه شد مي  تواند از آنها در سطح وسيعي براي توليد انرژي استفاده كند.
در بررسي اين منابع جديد مي  توان براحتي دريافت كه در ميان تمام اين منابع، فقط چند منبع محدود هستند كه با توجه به اقتصادي  بودنشان مي  توانند جايگزين سوخت  هاي فسيلي شوند.به همين خاطر دولت  هاي بسيار زيادي در سراسر دنيا با حمايت از طرح  هاي تحقيقاتي كه به مسئله انرژي  هاي نو مي  پردازند، درصدد دستيابي به منبع مطمئني از انرژي هستند. در اين بين، كشور ما هم از اين قاعده مستثني نيست و وجود منابع سرشار نفت و گاز كه روزي مسلما به پايان خواهند رسيد، نمي  تواند آينده   انرژي ايران را تامين كند.
امروزه در جهان از چند منبع جديد سوخت براي توليد انرژي استفاده مي  شود كه اقتصادي  بودن و به  صرفه  بودن آنها، بارزترين ويژگي آنها به شمار مي  رود. هرچند استفاده از اين منابع انرژي آنچنان كه انتظار مي  رود گسترش نيافته است، اما اين منابع بالاخره روزي جايگزين نفت خواهند شد. در اينجا با برخي از اين منابع و نحوه استفاده از آنها در ايران آشنا مي  شويم:
۱ انرژي خورشيدي: خورشيد از ديرباز در ميان جوامع بشري از جايگاه و ارزش بالايي برخوردار بوده است، به گونه  اي كه حتي برخي از جوامع آن را مقدس دانسته و پيدايش و ادامه حيات را از او مي  دانستند. هرچند نمي  توان به صراحت در اين مورد اظهارنظر كرد، اما مي  توان با اطمينان گفت كه ادامه حيات در زمين و اگر وجود داشته باشد در كرات ديگر، بستگي به تابش مداوم خورشيد دارد. با اين حال از خورشيد هم مي  توان براي توليد انرژي استفاده كرد. اولين استفاده  هاي مدرن از انرژي خورشيدي در دنيا به دهه 1890 ميلادي در آمريكا بازمي  گردد. در اين سالها مردم آبگرمكن  هايي را روي سقف خانه نصب مي  كردند كه در طول روز با تابش نور آفتاب بر آن، گرم مي  شد. با اين كار مردم در مصرف ذغال و گاز طبيعي صرفه  جويي مي  كردند. استفاده از اين آبگرمكن  ها در حال حاضر هم طرفداران بسيار زيادي در سرتاسر دنيا دارد، اما عمده  ترين استفاده از انرژي خورشيد، توليد برق از آن است. براي اين كار چند روش وجود دارد؛ يكي از آنها نيروگاه حرارت خورشيدي ست. اساس كار اين نيروگاه بر آينه  هاي بسيار خميده  اي كه به نام طشتك سهمي شكل معروف هستند، قرار دارد. اين آينه  ها نور خورشيد را روي لوله  اي كه به طرف نقطه مركزي در بالاي خميدگي آينه ادامه مي  يابد، متمركز مي  كنند. آينه، نور خورشيد را روي لوله متمركز كرده و آن را آنقدر گرم مي  كند كه مي  تواند باعث جوشش آب به صورت بخار شود. اين بخار مي  تواند توربين  ها را به حركت درآورده و باعث توليد برق شود. بزرگترين مشكل و ايراد وارده بر اين نيروگاه ها اين است كه آنها فقط در روزهاي آفتابي مي  توانند فعاليت كنند و در شب  ها و روزهاي ابري عملا كارايي ندارند. نوع ديگري از نيروگاه  هاي خورشيدي براي توليد برق، نيروگاه برج مركزي ست. روش كار اين نوع نيروگاه   ها اينگونه است كه روي نوك برج آنها تعداد بسيار زيادي آينه تعبيه مي  شود. اين آينه  ها متحرك بوده و در تمام روز در جهت تابش نور خورشيد تغيير وضعيت مي  دهند تا نور خورشيد مستقيما بر سطح آنها بتابد. تابش خورشيد بر اين آينه  ها باعث گرم شدن ماده سيالي كه در مركز آينه قرار دارد مي  شود كه اين ماده سيال مي  تواند باعث جوشش آب و گردش توربين و توليد برق شود. اما جديدترين و پيشرفته  ترين روش توليد برق از انرژي خورشيد، استفاده از سلول  هاي خورشيدي ست. اين سلول  ها را همچنين سلول  هاي فتوولتائيك هم مي  گويند. در اين سلول  ها به روش  هاي شيميايي خاصي نور خورشيد به برق تبديل مي  شود. از اين انرژي مي  توان استفاده  هاي فراواني برد، اما يكي از عملي  ترين آنها، استفاده از صفحات خورشيدي (سلول  هاي فتوولتائيك) در فضاپيماهاست. در ايران هم تحقيقاتي در مورد استفاده از انرژي خورشيدي انجام گرفته است. طرح نيروگاه خورشيدي 250 كيلوواتي شيراز كه از نوع نيروگاه  هاي حرارتي ست، از اولين طرح  هاي مربوط در اين زمينه به شمار مي  رود. اين نيروگاه، 250 كيلووات ظرفيت توليد دارد و ساخت آن از سال 1374 توسط دانشگاه شيراز شروع شد. استفاده از سلول  هاي فتوولتائيك هم در چند سال گذشته در ايران در دستور كار قرار گرفته است. در همين زمينه در سال 1381 طرحي با عنوان نصب پايه  هاي خورشيدي در ادارات برق منطقه  اي استان  ها آغاز شد كه تابه حال اين طرح در اداره برق زنجان، توزيع زنجان، اداره برق قزوين و همچنين اداره برق آذربايجان به مرحله اجرا درآمده است.
۲ - انرژي باد: انرژي باد هم همانند خورشيد از آغاز تاريخ، همراه بشر بوده است. البته بايد به اين نكته بسيار مهم اشاره كرد كه باد هم همانند تمام موجودات و پديده  هاي كره زمين، هستي خود را از خورشيد دارد. در مورد باد بايد گفت كه تابش خورشيد باعث گرم  تر شدن هواي بالاي مناطق خشكي زمين مي  شود. اين منطقه هواي گرم جاي خود را به هوايي كه روي مناطق دريايي قرار دارد، مي  دهد و اين چرخه متناوب باعث ايجاد باد مي  شود. بدون شك يكي از اولين استفاده  هاي بشر از انرژي باد، اختراع بادبان كشتي  ها بوده است. پس از آن، با مطالعه تاريخ مشاهده مي  كنيم كه انسان از باد در آسياب  هاي بادي براي آسياب كردن بذرهاي خود استفاده كرد. در سال 1920 با استفاده از آسياب  هاي كوچك براي توليد برق روستاهاي كوچك، اولين گام براي توليد برق به وسيله باد برداشته شد. امروزه مزارع بادي بسيار پيشرفته  اي در سراسر جهان وجود دارند كه مقادير بسيار زيادي الكتريسيته توليد مي  كنند. شيوه كار آنها به زبان ساده اينگونه است: باد باعث چرخش پره  ها مي  شود. اين حركت پره  ها محور يا ميله اصلي را مي  چرخاند و اين محور هم يك مولد برق را مي  چرخاند و بدين ترتيب الكتريسيته توليد مي  شود. در حال حاضر دو نوع مولد بادي در جهان وجود دارد؛ مولدهاي افقي و مولدهاي عمودي.
مولدهاي عمودي: اين نوع مولدها از آنجا كه مواد كمتري براي يك واحد برق نياز دارند، بيشتر مورد استفاده قرار مي  گيرند. حدود 95 درصد مولدهاي بادي دنيا، عمودي هستند. برخي از اين مولدها به قدري بزرگ هستند كه ارتفاع آنها نزديك به ارتفاع يك ساختمان 20 طبقه است و قطر چرخش تيغه  هاي آنها 200 متر است. بزرگترين ماشين  هاي بادي دنيا، تيغه  هايي بزرگتر از يك زمين فوتبال دارند.
مولدهاي افقي: مولدهاي بادي با محور قائم تنها
5 درصد مولدهاي بادي دنيا را تشكيل مي  دهند. نمونه اي از آنها 100 متر طول و 50 متر پهنا دارد. اين مولدها بيشتر به فرفره مي  مانند.
يك مولد بادي مي  تواند 4 تا 1/5 ميليون كيلووات  ساعت برق در سال توليد كند كه اين ميزان برق براي مصرف سالانه 150 تا 400 خانه كافي ست. در ايران هم بنا به شرايط جغرافيايي ويژه آن، مي  توان به صورت گسترده از انرژي باد استفاده كرد. بارزترين نيروگاه  هاي بادي ايران، نيروگاه  هاي بادي منجيل و رودبار در استان گيلان هستند. نيروگاه منجيل داراي 25 واحد توليدكننده انرژي با ظرفيت 10 هزار كيلووات و نيروگاه رودبار با تعداد 4 واحد و ظرفيت 2150 كيلووات به همراه نيروگاه 900 كيلوواتي هرزويل، سه نيروگاهي هستند كه عملا از برق توليد شده آنها در ايران استفاده مي  شود. پروژه  هايي هم از سوي مركز توسعه انرژي  هاي نو سازمان انرژي اتمي براي مكانيابي و نصب توربين  هاي برق بادي در مناطق منجيل، هرزويل، ده سياهپوش، كلهك، تبريز، فيروزكوه و ... در دست بررسي ست كه انتظار مي  رود با اتمام آنها، ظرفيت توليد برق بادي كشور بسيار زيادتر شود.

فرصت يا ضرورت
استفاده از انرژي هاي نو در چند سال گذشته از يك فرصت به يك ضرورت حياتي تبديل شده و بسياري از دولت ها براي استفاده از اين انرژي ها، برنامه هاي بلندمدتي در دست دارند. در اين رابطه كشورهاي پيشرفته كه عمدتا مصرف كنندگان عمده انرژي هم به شمار مي روند، پيشرفت هاي بسيار زيادي در استفاده از منابع تجديدپذير انرژي به دست آورده اند. در ايران هم از چند سال گذشته قوانين حمايتي متعددي در رابطه با استفاده از منابع جديد انرژي، تصويب شده اند. در همين زمينه پيش بيني مي شود ميزان بهره برداري از انرژي هاي نو در برنامه هاي چهارم به يك درصد از ظرفيت نصب شده نيروگاهي كشور برسد كه اين رقم به 400 تا 500 مگاوات بالغ مي شود.

اولين سفينه غيرآمريكايي و روسي در فضا
دوسرنشين فضاپيماي شن ژو۶ كه دو هفته پيش از پايگاهي در چين به فضا پرتاب شدند، برنامه هاي زمانبندي شده و از پيش  تعيين شده را با موفقيت انجام دادند. دو فضانورد اين فضاپيما- في جون لانگ و ني هاي شنگ- 9ساعت پس از پرتاب فضاپيما به فضا از كپسول بازگشت مجدد كه در مركز فضاپيما قرار دارد به مدول مدارگرد جلو نقل مكان كردند. اينجا جايي بود كه آنها قسمت اعظم مسافرت فضايي خود را در آن گذراندند. اين دو فضانورد نسبت به فضانوردان پيشين چين كه توسط سفينه شن ژو۵ به فضا پرتاب شده اند از امكانات بهتري برخوردار بودند كه از مهمترين آنها مي توان به استفاده از غذاي گرم اشاره كرد. علاوه بر اينها اين دو فضانورد مي توانستند هنگام خواب لباس فضايي خود را درآورند و از كيسه خواب مخصوصي كه براي آنها در فضاپيما تعبيه شده بود استفاده كنند.
نيروي محرك
شن ژو(به معناي كشتي الهي) در واقع مدل بزرگتر و پيشرفته تري از موشك روسي سايوز است كه در دهه 1960 ميلادي توليد مي شد. همانند سايوز، اين موشك از سه بخش تشكيل شده است. مدول مدارگرد، كپسول بازگشت مجدد و مدول خدمات كه سوخت و امكانات را حمل مي كند. شن ژو در قياس با سايوز كه فقط يك جفت پنل خورشيدي داشت، دو جفت پنل خورشيدي دارد كه اين پنل ها به شن ژو اين امكان را مي دهند سه برابر سايوز انرژي در اختيار داشته باشد. پنل هاي اضافي شن ژو روي مدول مدارگرد آن نصب شده اند.
همانند شن ژو 5، انتظارمي رود مدول مدارگرد اين فضاپيما هم تا شش ماه پس از بازگشت فضانوردان آن، در فضا باقي بماند. قرار است كپسول بازگشت مجدد اين فضاپيما به وسيله چند چتر بسيار قوي در استپ هاي داخلي مغولستان در شمال چين فرود بيايد. يكي از اهداف جانبي اين پرواز هم امتحان سيستم راداري بسيار پيشرفته چين است. يكي از مراكز آن در ناميبيا قرار داشته و چهار مركز ديگر آن روي كشتي هاي مختلفي در نقاط مختلف دنيا قرار دارد.
تاريخ فضايي چين
برخي آغاز فعاليت هاي فضايي چين را به سال 1968 ، هنگامي كه موسسه اي فضايي - پزشكي شروع به انجام مطالعاتي در مورد فعاليت هاي ارگانيك انسان در فضا كرد، مي دانند. اما اولين تلاش چيني ها براي فضايي شدن، به سال 1956 بازمي گردد؛ هنگامي كه چيني ها با وجود ضعف هاي ساختاري در جامعه و فقر دامن گستري كه مردم با آن روبه رو بودند، اولين موسسه تحقيقاتي راكت و موشك خود را با نام انستيتو مطالعات راكت و موشك تاسيس كرد. مهمترين دستاورد اين مركز در دهه 60 ميلادي، طراحي و توليد سري موشك هاي شانگ ژنگ(مارس بلند) به كمك دانشمندان روسي بود. در سال 1970، چين موفق شد براي اولين بار در تاريخ يك ماهواره چيني به نام دونگ فانگ هنگ يك (DFH-1) (به معناي شرق سرخ است) در مدار زمين قرار دهد. از آن تاريخ تا به امروز 50 ماهواره ديگر با همين نام توسط چين در مدار قرار گرفته است. نقطه عطف تاريخ تحولات فضايي چين سال 1992 است. شواهد و گزارش هاي متعددي در آن زمان به دست آمد كه نشان مي داد دولت چين مي خواهد اولين فضاپيماي سرنشين  دار خود را به فضا پرتاب كند. براي اين منظور موشك شن ژو( كشتي الهي) در نظر گرفته شد و در ابتدا چهار پرواز آزمايشي بدون سرنشين توسط آن انجام شد. اولين پرواز با نام شن ژو يك در سال 1999 انجام شد. در دومين پرواز در سال 2001 از چند حيوان به عنوان سرنشين آزمايشي استفاده شد. شن ژو 3 و شن ژو۴ هر دو در سال 2003 به فضا پرتاب شدند و در آنها از چند مدل انسان استفاده شده بود. پس از اين 4پرواز آزمايشي، در تاريخ 15 اكتبر سال۲۰۰۳ چيني ها موفق شدند به عنوان سومين ملتي كه توانسته است فضاپيماي سرنشين دار به فضا پرتاب كند، شن ژو 5 را كه يانگ ليوي را در خود حمل مي كرد به فضاپرتاب كنند. شن ژو 6 هم چند روز پيش به فضا پرتاب شد و قرار است حداقل دو برنامه ديگر از سري برنامه هاي شن ژو در آينده انجام گيرد. اما اين قسمتي از روياي چيني ها بود كه به واقعيت تبديل شده است. گام بعدي براي چيني ها كه از سال 2004 عملا شروع شده، ارسال فضاپيماي بدون سرنشين به ماه است. بنا به گفته سان ليان - يكي از مسئولان بلند پايه سازمان فضايي ملي چين- اين پروژه سه بخش را شامل مي شود؛ گردش به دور ماه، فرود آمدن روي آن و بازگرداندن نمونه ها . فاز اول طرح كه 170ميليون دلار هزينه دربرخواهد داشت تا پيش از سال 2007 عملي خواهد شد. فاز دوم تا پيش از سال 2010 عملي خواهد شد و فاز سوم طرح كه بازگرداندن نمونه هاي خاك ماه را شامل مي شود تا پيش از سال 2020 عملي خواهد شد.

با فرزانگان
ارنست رادرفورد
004323.jpg
ارنست رادرفورد در تاريخ 30 ماه اوت سال 1871در حومه برايت واتر شهر نلسون واقع در ساحل شمالي جزيره جنوبي زلاندنو به دنيا آمد. او چهارمين فرزند از 12 فرزند جيمز و مارتا رادرفورد، نيوزيلندي هاي نسل اول بود كه از كودكي از اسكاتلند به زلاندنو آورده شده بودند. خانواده رادرفورد يك خانواده پرجمعيت 12 بچه اي بود كه اعضاي آن همه در انجام كارهاي روزمره خانواده مشاركت مي كردند. اهل خانه همه افرادي جدي، كليسارو، خوشحال و بافرهنگ بودند. علاقه مندي رادرفورد به علوم در مرحله زودي بروز كرد. او 10 ساله بود كه كتاب پرطرفداري به نام خواندني هاي اوليه در فيزيك تاليف معلمي به نام بالفور استوارت به دست آورد. كتاب استوارت مشابه كتاب هاي خودآموز فيزيك امروزي بود كه در آنها نحوه به نمايش درآوردن اصول پايه فيزيك يا استفاده از اشياي ساده موجود در خانه مانند سكه، شمع، سنگ وزنه و وسايل آشپزخانه به خواننده ياد داده مي شود و رادرفورد جوان، سخت شيفته آن كتاب شده بود.
او نخستين بورس از بورس هاي تحصيلي متعدد زندگي خود را در سال 1887 كه 16 ساله بود، به دست آورد.
بورس تحصيلي دوم وي را قادر به ثبت نام در كالج كنتربوري شهر كريستچرچ كرد؛ موسسه اي كه دو سال پيش از تولد خود او به وجود آمده بود. وي رشته هاي تحصيلي اصلي خود را فيزيك و رياضيات انتخاب كرد كه از بخت مساعد، در هر دوي آنها معلمان خوبي هم داشت. رادرفورد در پايان دوره آموزشي
سه ساله خود، درجه كارشناسي رياضي و فيزيك رياضي و به طور كلي علوم فيزيكي را به پايان رسانيد. نكته قابل ذكر در رابطه با زندگي خصوصي وي در ايام اقامت در كريستچرچ اينكه وي در آنجا با ماري نيوتن، دختر صاحبخانه خود آشنا و پايبند عشق او شد. رادرفورد در پي انتشار دو مقاله مهم درباره فعاليت تشعشعي مواد در سال 1895، برخلاف دوم شدن در گزينش، جايزه مهمي به شكل يك بورس تحصيلي دريافت كرد. مقررات اعطاي جايزه حق انتخاب موسسه آموزشي را به خود برنده جايزه مي داد كه رادرفورد، آزمايشگاه كاونديش دانشگاه كمبريج به مديريت جي.جي تامسون (صاحب نظر پيشتاز جهان در زمينه الكترومغناطيس) را برگزيد. در آن سال ويلهلم كنراد رونتگن ، فيزيكدان آلماني موفق به كشف اشعه ايكس شد. كشف مهم ديگري كه منجر به شروع كار اصلي رادرفورد شد،كشف هانري بكرل فرانسوي در سال 1898 بود. رادرفورد در سال 1895 به آزمايشگاه كاونديش دانشگاه كمبريج آمد تا درآنجا تحت مديريت جي.جي تامسون مشغول به كار شود. تامسون كه استاد فيزيك تجربي بود، رادرفورد را فعالانه در آزمايشگاه به كار گرفت. رادرفورد در اوايل كار تحقيقاتي خود، با انجام آزمايشي كه فكر آن از خود وي بود، دو تابش راديواكتيوي ناهمانند شناسايي كرد. او پي برد كه بخشي از تابش با برگه اي به ضخامت يك پانصدم سانتي متر قابل ايستادن بود، اما براي متوقف كردن بخش ديگر، برگه هاي بس ضخيم تري لازم بود. او اولين اشعه اي را كه تابشي با بار الكتريكي مثبت و يونيزه كننده اي قوي بود و بسهولت در مواد جذب مي شد، اشعه آلفا نام داد. اشعه دوم را كه تابش بار الكتريكي منفي بود و تشعشع كمتري ايجاد مي كرد، اما قابليت نفوذ آن در مواد زياد بود، اشعه بتا ناميد. تابش نوع سومي كه شبيه پرتوهاي ايكس بود در سال 1900 به وسيله پل اوريچ ويلارد (فيزيكدان فرانسوي) كشف شد. اين پرتو، نافذترين تابش را داشت، طول موج آن بسيار كوتاه و فركانس آن فوق العاده زياد بود. تابش جديد، پرتو گاما نام گرفت. رادرفورد و همكارانش كشف كردند كه فرآيند خروج ذره آلفا از هسته اتم اورانيوم به صورت يك هسته اتم هليم و بر جاي ماندن اتمي سبك تر از اتم اورانيوم در اورانيوم به ازاي هر خروج ذره آلفا از آن است. از كشف آنها نتيجه گيري شد كه راديوم تنها عنصر از شرته عناصر حاصل از فعاليت تشعشعي اورانيوم است.
رادرفورد در سال 1903 به عضويت انجمن سلطنتي لندن درآمد و در سال 1904 نخستين كتاب خود به نام فعاليت تشعشعي را كه امروزه از كتب كلاسيك نوشته شده در آن زمينه شناخته مي شود، منتشر كرد. شهرت رو به افزون رادرفورد در جوامع علمي سبب شد كه از طرف دانشگاه ها، تصدي كرسي هاي زيادي به وي پيشنهاد شود. او در سال 1907 به انگلستان بازگشت تا تصدي مقام مذكور را در دانشگاه منچستر به عهده بگيرد. رادرفورد در دانشگاه منچستر رهبر گروهي شد كه بسرعت دست به كار تدوين نظريه هاي تازه درباره ساختار اتم شد. آن دوره پرثمرترين دوره زندگي دانشگاهي او بود. رادرفورد به پاس كوشش هاي علمي خود در دانشگاه منچستر، نشان ها و جوايز زيادي دريافت كرد كه دريافت جايزه نوبل سال 1907 در شيمي نقطه اوج آن بود. اين نشان افتخار را البته براي كارهايي كه در كانادا در زمينه فعاليت تشعشعي عناصر كرده بود، به او دادند. بزرگترين دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر، كشف ساختار هسته اتم بود. پيش از رادرفورد، اتم به گفته خود او يك موجود نازنين سخت و قرمز يا به حسب سليقه خاكستري بود، اما اينك يك منظومه شمسي بسيار ريز متشكل از ذرات بي شمار بود كه مظنون به نهفته داشتن اسرار ناگشوده متعدد ديگر در سينه هم بود.رادرفورد در سال 1937 در اثر يك فتق محتقن (گونه اي تورم ناشي از انسداد اعضاي دروني) درگذشت. او در آن هنگام 66 ساله و هنوز سرزنده و قوي بود. سهم رادرفورد در شكل گيري درك كنوني ما از ماهيت ماده از هر كس ديگري بيشتر است.ده ها انجمن علمي و دانشگاه به او عضويت و درجات دانشگاهي افتخاري دادند و او را پدر انرژي هسته اي ناميده اند.

پيشخوان
004302.jpg
عرب نيوز
روزنامه عرب نيوز خبر اول خود را به ديدار محمود عباس، رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين از آمريكا اختصاص داده است. به نوشته اين روزنامه چاپ عربستان سعودي، جورج بوش، رئيس جمهوري آمريكا، طي سخناني در ديدار با رئيس تشكيلات خودگردان از طرح هاي سياسي وي حمايت كرد. بوش اعلام كرد كه از اقدامات عباس براي صلح در خاورميانه حمايت مي كند. محمود عباس نيز طي اظهاراتي، اجرايي شدن مفاد نقشه راه را خواستار شد.
004380.jpg
سان
روزنامه سان دادگاه صدام را براي عنوان اول خبر خود برگزيده است. اين روزنامه نوشت: صدام حسين، رئيس جمهوري سابق عراق در دادگاه رسيدگي به اتهام جناياتي كه در زمان زمامداري خود مرتكب شده، صلاحيت دادگاه را رد كرد. صدام حسين همچنين در ارتباط با اتهامات وارده، خود را بيگناه دانست. اين دادگاه به منظور رسيدگي به پرونده صدور و اجراي دستور ده ها حكم اعدام در شهر دجيل از سوي رژيم بعثي عراق برگزار مي شود. در جريان اين قتل عام در دجيل، 143 نفر از شيعيان اعدام شدند.
004347.jpg
لادرنيراور
اما روزنامه فرانسوي لادرنيراور برخلاف ساير روزنامه ها كه اغلب، خبر اول خود را به مسئله محاكمه صدام اختصاص داده بودند، فوتبال باشگاه هاي اروپا را براي عنوان اول خبر خود برگزيده است. اين روزنامه عكس اول خود را نيز به ديدار ليورپول، مدافع عنوان قهرماني با اندرلخت اختصاص داده. در جريان اين ديدار كه در بروكسل برگزار شد، جبرئيل سيسه تنها گل تيمش را وارد دروازه حريف كرد. جبرئيل سيسه در واقع با زدن اين گل ناكامي هاي خود را در جريان ديدار ميان تيم هاي ملي فرانسه و قبرس جبران كرد.
004317.jpg
نوو هرالد
روزنامه نووهرالد خبر اول خود را به نزديك شدن توفان ويلما به سواحل مكزيك اختصاص داده است. بر پايه گزارش اين روزنامه امواج سهمگين و آسمان پرخروش، سواحل مكزيك را از گردشگران و ساكنان محلي خالي كرده است. هزاران مسافر خارجي مي خواهند قبل از رسيدن ويلما از مكزيك رفته باشند. انتظار مي رود توفان بالقوه فاجعه بار ويلما از نوع چهار، به شبه  جزيره يوكان در مكزيك برسد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   دخل و خرج  |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |   سفر و طبيعت  |
|  علمي  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |