يكشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۲
نگاهي به چالش هاي شهردار يك ابرشهر
وقتي كه شهردار تهران مي شوي
004362.jpg
عكس:سام جوانروح
هوشيار يوسفي - كاظم برآبادي
با روي كار آمدن دكتر محمد باقر قاليباف در شهرداري تهران، عملا او وارد مديريت كلان ترين شهر ايران شد؛ شهري كه مشكلاتش بر كسي پوشيده نيست و اكنون طبيعتا بايد به دنبال آينده در خور براي شهروندانش باشد. تهران شهري ست كه حصار ندارد و ساخت و ساز در آن بي رويه و بي حساب و كتاب از طرف حرفه اي ها و غيرحرفه اي ها انجام مي شود. شهري كه شهرداري در آن نه تنها پستي اجرايي ست كه تجربه نشان داده، اين پست گرايش سياسي بسياري نيز دارد. شهري با 80درصد بناي فرسوده، 60 درصد ساختمان غيرمقاوم (اين رقم صرفا در بين محافل مطرح شده)، گسل هاي فراوان، مهاجر پذيري بالا و امكانات كم! شهري كه هزار و يك مسئله دروني و بيروني دارد، از طرفي چون سهم زيادي در تخصيص اعتبارات كشوري دارد، امكانات و رفاه اجتماعي در آن از سطح بالاتري برخوردار است و از طرفي به همين دليل با مشكلات مهاجرت افراد مواجه است و حل مشكلات جمعيت مهاجر هم قوزي بالاي قوز است براي شهردار جديد! شايد به جرائت بتوان گفت مشكل اصلي قاليباف در اداره تهران، ساخت و ساز مسكن است.
اگر چه اوج تقاضاي مسكن كه در تابستان شاهد آن بوديم و سبب گران شدن خانه ها شده بود، اكنون فرو نشسته است، اما اين چيزي از صورت مسئله كم نمي كند، خيل جمعيت بي خانمان تهران نياز به سرپناهي دارند كه حاصل برنامه ريزي ها و منش اقتصادي قاليباف خواهد بود. بازار مسكن در خواب عميقي به سر مي برد كه شهردار دردسر بزرگي براي آشفته كردن آن متحمل خواهد شد.
در مرحله اول بايد وضعيت تراكم در تهران مشخص شود، چرا كه ساخت وساز در تهران بدون گرفتن تراكم امري بي معني ست و اگر همچون دو سال پيش تراكمي در كار نباشد، سرمايه هاي سرگردان روي خوش به صنعت ساخت وساز نشان نمي دهند. زماني كه فروش تراكم متوقف شد، قيمت ها به شكلي جهشي افزايش پيدا كرد، چرا كه عرضه مسكن با محدوديت مواجه شد، از طرفي اعطاي تراكم بي حد و حصر نيز اثرات مخربي بر چهره تهران گذاشته است و به قول دكتر احمدي نژاد: در دوره اي 8 ساله، ساخت و ساز در تهران بدون هيچ ضابطه اي گسترش يافت و همه اصول شهرسازي زير پا گذاشته شد و پس از آن نيز در دوره اي 4 ساله با دو صفحه بخشنامه و يك جدول، ساخت و ساز در شهر تهران ادامه يافت. ( جام جم 7/5/82)
چه بايد كرد؟ از طرفي فروش تراكم، به عنوان منبع تامين هزينه هاي شهرداري، شهر را به اداره سازندگان مسكن درخواهد آورد و از طرفي امتنا از اين كار، حضور سرمايه هاي مردمي را در اين بخش بي رمق مي كند و ساخت و ساز تهران را عملا در ركود موجود باقي خواهد گذاشت و دودي خواهد شد به چشم بي خانه ها!
اما آيا واقعا بي خانه ها از نمد تراكم، كلاهي براي خود مي يابند؟ پاسخ در تاريخچه اعطاي تراكم توليد انبوه مسكن در تهران نهفته است؛ انبوه سازي هميشه با گران شدن خانه ها و خارج از توان خريد مردم بودن همراه بوده است، به عنوان مثال اتفاقات سالهاي 75 و۷۶ نمونه خوبي ست كه نشان مي  دهد طمع توليد كنندگان عمده مسكن چگونه قدرت خريد مردم را كاسته است:
انتظارات غيرعقلاني توليدكنندگان مسكن در تهران، در واقع در سال 1375 باعث ايجاد حباب رونق مسكن و سپس تركيدن آن شد. اين توليد كنندگان كه بنابر آمار بانك مركزي، در سال 1374 افزايش 27 درصـــدي را در ساختمان هاي تكميل شده خود در شهر تهران، به همراه افزايش 61 درصدي قيمت ها تجربه كرده بودند، در سال 1375 ناگهان 81درصد بر شروع ساخت ساختمان هاي خود افزودند؛ يعني افزايش قيمت ها را در سال 1374، دال بر وجود تقاضاي موثر كافي دانسته و از آنجا كه افزايش قيمت مسكن در سال 1375 بيش از پيش بيني آنها بود ( افزايش قيمت مسكن در سال 1375، 67درصد و در سال 1374، حدود 61درصد بوده است)، فعاليت هاي ساختماني عظيمي نزديك به دو برابر سال 1374 در شهر تهران به راه انداختند، غافل از آنكه بهاي فروش يك واحد مسكوني در شهر تهران در سالهاي 1371 تا 1375، حدود 12 برابر درآمد متوسط خانوارهاي تهراني بوده است! در حالي كه حداكثر توان آنها پرداخت بهاي مسكني حدود 5 برابر درآمد سالانه شان است.
افزايش حدود 3 برابر قيمت يك متر مربع مسكن ظرف 2 سال، حبابي بود كه در سال 1376 تركيد. كاهش 41 درصدي در تعداد واحدهاي مسكوني (پروانه هاي صادره) در سال 1376 و كاهش 26درصدي آن در سال 1377 نشان مي دهد كه تلاش براي افزايش توليد در ساليان پيش بر اساس انتظارات غيرعقلاني بوده است.
يكي از راه هاي حل مشكل مسكن مردم با زاويه ديد اعطاي تراكم، ساخت وساز در مناطق جنوبي تهران است؛ مناطقي كه استعداد ساخت و ساز انبوه را دارند و با توجه به سطح مسيرهاي دسترسي وسيع از قابليت مناسبي براي جابه جايي هاي شهري برخوردارند و از طرفي به علت ارزاني زمين در آنجا قيمت تمام شده واحدهاي مسكوني به نحو غيرقابل باوري كمتر از شمال تهران است، چرا كه همچنان زمين سهمي در حدود 50 درصد قيمت هر واحد مسكوني را داراست! در اين مكان ها فروش تراكم هم اقتصادي تر است و هم از افزايش قيمت ها جلوگيري مي كند.
از طرفي قاليباف در سخناني كه پس از شهردار شدن خطاب كرده، موافقت ضمني خود را با فروش تراكم در تهران اعلام كرده، پس جاي اميدواري ست كه اين حركت به نحو صحيحي انجام شود و مثل دوره هاي گذشته در مسير افراط و تفريط نيفتد!
دومين مشكل قاليباف، مشكل بافت هاي فرسوده تهران است كه در تمام مناطق تهران و مخصوصا مناطق 12، 16، 17 و خصوصا خيابان هاي انقلاب، شوش، ولي عصر و... حضور پر رنگي دارند. عدم توجه به اين حجم گسترده از شهر علاوه بر به حساب آمدن نقطه ضعفي براي شهردار جديد، مشكلات او را پيچيده تر خواهد كرد، چرا كه اين بافت علاوه بر مخدوش كردن چهره شهر، سد محكمي در خدمات رساني شهري نيز به حساب مي آيند، اما چون ساخت وساز در آنها سودزايي ندارد، توقع داشتن از سرمايه گذاران داخلي (كه از سود حداقل 14 درصدي بانك ها بهره مي برند) براي حضور در اين بخش نا معقول است، اما كارشناسان معتقدند كه سرمايه گذاري خارجي در بافت هاي فرسوده كليد حل اين مشكل در تهران است. سرمايه گذاران خارجي كه در كشور خودشان با بهره بانكي 4 تا 5 درصد طرف هستند، از خدا مي خواهند كه در بافت فرسوده تهران با سود حداقل 14 درصدي بانك ها سرمايه گذاري كنند، بدين صورت هم نيروي انساني ما وارد بازار كار مي شود، هم تكنولوژي هاي جديد به عرصه ساخت وساز كشور مي آيند و هم بافت هاي فرسوده سر و سامان مي گيرند. البته شهردار جديد ما بايد بجنبد و قراردادهاي به تعويق افتاده شركت هاي آلماني، استراليايي و چيني را در اين خصوص بررسي كند تا آغاز پروژه ها را در همين شش ماهه اول شهردار شدنش شاهد باشيم.
و در نهايت كنترل كيفي ساخت وساز تهران كه طبق قانون از اهم فعاليت هاي شهرداري ست و شهرداري چون متصدي صدور پروانه ساخت است، بايد حضور پر رنگي در اين عرصه داشته باشد. با توجه به اينكه ساخت و سازهاي غيرقانوني در مناطقي چون عباس آباد، سرخه حصار و منطقه 22 تهران شيوع يافته و در اكثر نقاط تهران مردم به بهانه طبقه اي بيشتر يا چند متر اضافه بنا، به تخطي از قانون مي پردازند و سازه هايشان را غير مهندسي رشد مي دهند، بايد اهرم نظارتي شهرداري، حضور خود را به گونه اي مسجل سازد كه جلوي اين گونه ساخت وسازها گرفته شود. قاليباف نبايد فراموش كند در اين حوزه تنها با افرادي عادي سر و كار ندارد، بلكه دستگاه هاي دولتي نيز طرف حساب او هستند؛ دستگاه هايي كه با تفسيرها و برداشت هاي يك جانبه از قوانين و توافقاتي كه در مقطع زماني خاص با شهرداري ها شده، به سمت زمين هاي بكر و مستعد مناطق 1،۳،۲، 5، 13، 18 هجوم برده اند و به ساخت وسازهاي غيرقانوني مشغولند (مثل وزارت جهاد كشاورزي كه بخشي از زمين هاي سرخه حصار را به اعضاي تعاوني مسكن خود واگذار كرده و اكنون كه اين زمين ها چند دست چرخيده، مالكان با مشكل قانوني جديدي مواجه شده اند و آن مشكل اين است كه اصلا سرخه حصار در حريم بوده و ساخت وساز در آن ممنوع است!)
نكته ديگر، نقش مهم بازار ساخت وساز مسكن تهران در كل كشور است كه شهردار جديد نبايد از آن غافل باشد زيرا بازار مسكن به معناي قلمرويي كه در آن تقاضاي موثر و عمده توليد انبوه مسكن وجود دارد، تنها در تهران و چند شهر بزرگ كشور ديده مي شود.
نوسانات شديد بازار مسكن، ابتدا در شهر تهران صورت گرفته است. هم اكنون در تهران به طور متوسط حدود 20 درصد توليد مسكن جديد در ايران صورت مي گيرد، در حالي كه در 13 شهر بزرگ، روي هم حدود 36 درصد از اين ساخت و ساز (حدود دو درصد براي هر شهر ) و در ساير شهرها ( قريب 600 شهر ) روي هم حدود 44 درصد توليد مسكن انجام مي پذيرد ( كه حدود يك درصد، سهم هر شهر مي شود). به همين دليل، نوسانات بازار مسكن در شهر تهران تاثير قابل ملاحظه اي در بخش مسكن و كل اقتصاد ايران مي گذارد (افزايش قيمت مسكن در سال 1375، 67درصد و در سال 1374 حدود 61درصد بوده است).

شهر يا كشور؟
در كشورهاي توسعه يافته، قدرت اداره شهرهاي بزرگ در دست رئيس حكومت محلي ست؛ يعني در دست شهردار يا فرماندار؛ اوست كه با هماهنگ كردن دستگاه هاي اجرايي درحوزه وسيع اختيارات و وظايفش، شهر و منطقه تحت پوشش خود را با كمك و مشاركت شهروندان اداره مي كند. تهران، شهري ست كه به دليل وسعت و جمعيت بالاي خود و مشكلات فراوانش به كشوري شبيه است كه از فقدان چنين مديريتي رنج مي برد.

مرز هاي نو در نورپردازي ساختمان
004350.jpg
كمال يوسف پور- نور يكي از مهمترين عوامل كيفيت، پويايي و سرزندگي آثار معماري ست و از نظر مفاهيم كيفي و نمادين و نيز از نظر كاركرد عملي، از جايگاه ويژه اي در رشته معماري برخوردار است. بي جهت نيست كه لوكوربوزيه معمار شهير قرن 20، در كتاب به سوي يك معماري نوين مي نويسد: معماري بازي استادانه، صحيح و باشكوه احجام تركيب شده زير نوراست. چشمان ما تربيت شده اند كه فرم ها را زير نور ببينند. سايه و روشن است كه اين فرم ها را آشكار مي سازد... . اگرچه اولين وظيفه نور، روشن كردن فضا و فرم هاي ساختماني ست، با اين حال نور، چه طبيعي و چه مصنوعي، علاوه بر اين كاركرد اصلي خويش، مي تواند نبوغ معمارانه را برجسته تر كند، اشتباهات را بپوشاند و پنهان كند، توجه بيننده را جلب كند يا اينكه باعث شود مكاني مقدس يا امن به نظر برسد. فن آوري هاي جديد نورپردازي، ابزارهايي در خدمت نورپردازي معماري هستند كه در سالهاي اخير مورد توجه طراحان بسياري در اقصي نقاط جهان قرار گرفته اند.LEDها (مخفف Light Emitting Diodes، به معني ديودهاي نورافشان) نيمه رساناهاي توليدكننده نور هستند كه در مكان هاي مختلف مورد استفاده قرار مي گيرند و كاربرد آنها فقط به چراغ هاي راهنما و ساعت هاي زنگ دار ديجيتال كه چندين دهه پيش نخستين حوزه كاربرد LEDها بودند، محدود نمي شود. در حال حاضر LEDها به طور روزافزوني براي كاربردهاي معمارانه در سراسر جهان مورد توجه قرار مي گيرند. پيش از اين، كاربرد گسترده LEDها در محيط هاي بزرگ و وسيع غيرممكن به نظر مي رسيد، اما اخيرا اين فن آوري، پيشرفت قابل توجهي داشته است، به گونه اي كه LEDها كوچك تر و روشن تر شده اند، برق كمتري مصرف مي كنند، مي توانند توسط كامپيوتر كنترل شوند و تمام رنگ هاي رنگين كمان را به نمايش بگذارند. همين مزايا معماران و طراحان را به استفاده هرچه بيشتر از LEDها در كارهايشان ترغيب مي كند.
در حال حاضر بسياري از سازنده ها و صاحبان كارخانجات (حتي آنهايي كه اخيرا اين فن آوري را به خط توليدشان اضافه كرده اند) به ساخت LEDها روي آورده اند و چنانچه اين محصول در زمره يكي از اصلي ترين توليداتشان نيز نباشد، لااقل بخشي از برنامه كاري واحد پژوهش و توسعه آنهاست.

تجلي فضاهاي نوين در معماري عصر جديد
004377.jpg
دكتر سيروس باور- ساختمان بانك ملي اصفهان بر روي صحفه اي حدود يك متر و نيم بالاتر از سطح خيابان قرار دارد كه پله ها و فرورفتگي دروازه  ورودي و همچنين ارتفاع سردر كه از كل بنا بالاتر مي رود، محل ورود به فضاي بانك را بخوبي مشخص مي كند.
ساختمان به شكل L طراحي شده كه طول ضلع شمالي 70 متر در امتداد خيابان سپه و طول ضلع غربي 55 متر در امتداد خيابان استانداري قرار دارد و بدين شيوه حركت و جهت و امتداد خيابان را توجيه مي كند. در قسمت داخلي L فضاي سبز مربوط به بانك ديده مي شود كه نور جنوب و شرق را مطبوع تر مي سازد.اين بنا در دو طبقه و از دو قسمت تشكيل مي شود. ضلع شمالي آن به امور اداري ضلع غربي آن به سالن بانك و بخش رياست اختصاص دارد. بنا داراي كالبدي افقي و كشيده است. در انتهاي دماغه ضلع غربي به طرف جنوب، اين حجم مكعب مستطيلي با يك حركت نيم استوانه اي و يك ايوان مسقف تمام مي شود. ايوان نيم دايره اي شكل باعث سبك شدن و تا حدودي شفافيت فضاي معماري آن مي شود، به گونه اي كه نگاه را به سوي ضلع ديگر (ضلع شمالي) هدايت مي كند؛ اين ايوان به خاطر سقف ظريف و ستون هاي گرد و باريك و بلند، در تضاد محسوسي با كالبد اصلي بانك قرار مي گيرد و باعث مي شود حجم عظيم و سنگين بانك با حالتي بسيار ظريف و سبك به انتها برسد. اين ايده از شمار يكي از بهترين ابتكارهاي معمار در طراحي محسوب مي شود. نيم دايره دماغه جنوبي كه 180 درجه دور مي زند، با گردش خورشيد هماهنگي كامل داشته و يادآور رابطه هندسي نجومي است.نماي ساختمان از سنگ سفيد تراورتن تيشه اي پوشيده شده كه از قرنيز برجسته اي كه سطح تراز همكف را مشخص مي كند تا قرنيز بعدي بام ادامه دارد و در نهايت ظرافت و دقت اجرا شده. ورودي اصلي، روبه روي سرسراي اصلي با ارتفاع بلند قرار دارد كه مستقيما وارد سالن اصلي بانك مي شود. سالن اصلي بانك شكل و عملكرد قديم را حفظ كرده و به همان صورت عمل مي كند؛ يعني قسمت مراجعه كنندگان و قسمت كارمندان فقط با يك پيشخوان از هم جدا مي شود و فضاي كلي آنها يكي ست. با توجه به فضاي سبز و مشجري كه در داخل حياط بانك قرار دارد، تداخل فضاي سبز در معماري تحقق پيدا مي كند.
انگيزه معمار در طرح اين بنا، همانا انديشه و تفكر او را در به وجود آوردن فضاهاي نوين در معماري عصر جديد به نمايش مي گذارد.

نگاه نو
چالشي با عنوان طراحي خانه معاصر
004311.jpg
الهام علوي زاده- هدف (اتوپياي) معماري مدرن، خلق يك معماري جهاني بود كه بتواند به انسان ها براي رسيدن به اهداف عصر جديد از جمله آزادي، دموكراسي و امنيت ياري رساند. معماري مدرن علاوه بر مطرح كردن ارزش هايي كه مي خواست آنها را تقويت كند به عنوان يك نماد عام و تصور ذهني معماران تبديل شد و بدون وجود هرگونه برخورد انتقادي و اصلاح كننده در بسياري از كشورهاي جهان مورد پذيرش و استقبال قرار گرفت.
بسياري از نمونه هاي آوانگارد معماري مدرن از جمله ويلا ساواي لوكوربوزيه يا فارنس ورث ميس وندر روهه، علاوه بر اينكه نماد معماري مدرن هستند به الگو هاي كار بردي در عرصه جهاني تبديل شدند. مسئله اي كه اين نمونه ها را شاخصيت مي بخشد تجلي روح زمانه اي ست كه در آن دوران ساخته شده اند و وابستگي خاصي به زمينه هاي فرهنگي موجود در آنها ديده نمي شود. اين معماران بر اساس زمان و تفكر طراحي كرده اند، نه بر اساس فرهنگ و مكان و دغدغه اصلي آنها ايجاد منبعي براي تاكيد بر نقض الگو هاي تاريخ گرايانه بوده اند.
با وجود چنين نمونه هايي كاربران در تمام دنيا راه هاي جديدي براي پيشرفت و همزماني با عصر جديد يافتند. معماري مدرن و اصول آن در واقع نتيجه تغيير و تحول در يك دوره بخصوص در كشورهاي صنعتي و در عين حال خود، ايجاد كننده تحول (به عنوان اسباب و ابزار) در جوامع در حال توسعه بودند، اما در بسياري از موارد فقدان منابع محلي، استفاده از مصالح ناسازگار با منطقه، روش هاي مختلف اجرا و فقدان صنعت استاندارد، باعث خلق الگوهاي خاص محلي و در واقع منجر به بومي كردن معماري مدرن شد. به اين ترتيب معماران بدون توجه به الگو هاي معماري مدرن شروع به ابراز اظهارات خود كرده و روح زمان را با تبعيت از روح مكان، اساس تفكرات خود قرار دادند. لوييس براگان يكي از اولين معماراني بود كه مفهوم مدرنيته بومي را در خانه شخصي خود تجربه كرد و روش زندگي مكزيكي را با همان كيفيت نور، رنگ و مصالح به كار گرفت.
متاسفانه نمونه كار او يك استثنا در طي اين روند بود؛ بعدا معماري پست مدرن به عنوان يك جريان متقابل با استفاده از الگوهاي تاريخي و نوعي بازگشت به گذشته موجبات رد بسياري از دستاورد هاي مدرنيته را فراهم آورد. طي چنين موجي از اصول محافظه كارانه، گونه شناسي به عنوان يك الگوواره جديد مطرح و دوباره بحث بر سر مفهوم سكونت معاصر و راه هاي جديد برخورد با آن، با تاكيد بر ميزان تاريخ گرايي، آغاز شد (استفاده مجدد از الگوهاي ممنوعه تاريخي، زبان به عنوان يك متن معماري و بيان هاي تصويري نمادين). نمونه هايي از اين كارها عبارتند از كارهاي مايكل گريوز و طراحي مجدد كلاسيك خانه شخصي اش يا ونچوري و استفاده از نمادهاي بومي آمريكايي در خانه مادرش. اين در واقع تغييري در الگو ها بود نه يك تجديدنظر عميق و مفهومي در مورد ساخت خانه (در اين دوره روح مكان بر روح زمان غلبه مي يابد).
در طي مسير تاريخ معماري در مدت زمان كوتاهي سبك ساختارشكني (ديكانستراكشن)، ارزش ها و نكات مهم سبك مدرن را دوباره مطرح كرد. از ديدگاه پروژه هايي مثل ويلا دالاوا اثر كولهاس كه شامل پرداختن به حد و مرز درون و بيرون در فضاهاي خصوصي و عمومي ست يا خانه هاي مينيمال گروبان با استفاده از مصالحي مثل مقوا يا بتن پس تنيده، اصول زيبايي شناسي مدرن به نقاط عطفي از لحاظ بصري، زيبايي و حس فضايي دست يافت.
چنين تفكراتي با برگزاري نمايشگاهي در مركز هنرهــــاي نيويورك با نـــــام
The Un-Private House توسعه پيدا كرد. در اين نمايشگاه ديدگاه هاي جديد معماران براي طراحي خانه در پايان قرن بيستم جمع آوري شده بود. بسياري از اين پروژه ها به خاطر داشتن روش هاي متنوع در روند شكل گيري انعطاف پذيرشان و تلاش براي طراحي روابط داخلي خانه با هدف ايجاد ارتباط مناسب با كاربران، مورد توجه قرار گرفتند.
به اين ترتيب در پايان قرن بيستم، آينده واقعي طراحي خانه و قابليت هاي آن كم كم مورد سئوال و تامل خاص قرار مي گيرد. از ديدگاه ها و تصورات گوناگون چنين برمي آيد كه جوانب مختلف مفهوم طراحي خانه كه قبلا به آنها پرداخته نمي شد، دوباره مورد نقد و توجه قرار گرفته است.

پيرامون
004374.jpg
استوديو بين المللي هشتگرد فراموش شد!
هشتم تا دهم اسفند ماه سال گذشته، در همايشي كه به معرفي مجموعه استوديوي بين المللي هشتگرد به عنوان جانشيني حرفه اي تر براي شهرك سينمايي غزالي، اختصاص داشت، در كنار طرح ضرورت هاي احداث يك مجموعه استوديويي براي صنعت سينماي ايران، معرفي و ارائه گزارش هاي روند انجام كار هاي مقدماتي اين پروژه و ارائه اهداف و برنامه هاي آتي معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي ارتقاي كيفي، اقتصادي و اجرايي فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني، نمايشگاهي ازطرح ها و ماكت هاي مجموعه استوديوي سينمايي هشتگرد برگزار شد.
بعد از گذشت بيش 6 ماه از همين همايش و نيز تغييرات حاصل در مديريت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، گويي استوديو بين المللي هشتگرد نيز اندكي به فراموشي سپرده شده است! احداث يك مجموعه استوديو بين المللي، شايد به همان اندازه كه در صنعت سينماي ايران، آن هم با افق هاي جديد جهاني، مهم و تاثير گذار است، فرصتي ناب و طلايي براي مهندسان مشاور و معماران ايراني براي تجربه عرصه اي تازه و سرشار از قابليت هاي بالقوه براي خلاقيت در طراحي و معماري، فراهم كند.
004356.jpg
راه و ساختمان 24
در آخرين شماره ماهنامه راه وساختمان مي خوانيم: استفاده از دوچرخه هاي هوشمند در سيستم حمل و نقل عمومي، مديريت بحران شهري، تعامل معماري بومي مازندران و گردشگري، اهميت صيانت از ميراث فرهنگي و تنگناهاي موجود، تحليلي بر تجربه نو شهرهاي ايران، بررسي اقليمي شهر شيراز، مديريت ساخت سازه هاي فولادي، بررسي لرزه اي ساختمان بتني نامتقارن بر مبناي طيف ظرفيت، تجزيه و تحليل توزيع تنش در روسازي قيري و مكانيزم شكست آنها، گزارش زمين لرزه 16 مرداد نيشابور، اولين هم انديشي استفاده از فن آوري نانو در مقابله با زلزله، بررسي كاركرد رودخانه هاي تالابي در تصفيه فاضلاب شهري، نگاهي به بتن سبك و بتن اسفنجي و... .
ماهنامه فني مهندسي راه و ساختمان به عنوان يك نشريه خبري و آموزشي در زمينه مهندسي عمران، معماري، شهرسازي و صنعت ساختمان از اوايل سال 1382 شروع به كار كرده و با مديرمسئولي پوريا مهدوي و سردبيري پژمان شجاعيون منتشر مي شود.
004293.jpg
دوسالانه معماري ونيز
دهمين نمايشگاه دوسالانه معماري ونيز، از ماه سپتامبر تا نوامبر 2006، با موضوع تغييرات شهرها و مناطق شهري برگزار مي شود.
عنوان اين نمايشگاه تغيير شكل شهر، موضوع طراحي شهري  ست و با تمركز روي تغيير شكل شهرهاي آينده، به بررسي نوع طراحي اين شهرها پرداخته و فراتر از مرزهاي تعريف سنتي شهر، سيماي جديدي از شهر را تعريف مي كند.
اين نمايشگاه بين المللي تحت سرپرستي پروفسور ريچارد بوردت، معمار و طراح شهري و يكي از بزرگترين كارشناسان اين عرصه كه استاد مدرسه اقتصاد لندن است، برپا مي شود.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري، دوسالانه معماري ونيز از سال 1980 در شهر تاريخي ونيز برپا مي شود و ماموريت آن تنها در قالب يك نمايشگاه خلاصه نمي شود بلكه زمينه اي را فراهم مي كند تا طراح هاي ارائه شده در نمايشگاه ابزاري براي فعاليت هاي ابتكاري مديران شهري بر روي زمين هاي ملي و بين المللي باشد.
004320.jpg
به ياد خانه شيشه اي!
فيليپ جانسون، معمار، مورخ معماري، موزه دار، گردآورنده آثار هنري و يكي از شخصيت هاي برجسته معماري و طراحي قرن بيستم، 25 ژانويه، سال جاري در سن 98 سالگي در خانه معروف شيشه اي خويش درگذشت.
فيليپ جانسون، معمار نوآوري كه آسمان خراش هاي شيشه اي را رواج داد و بعدها با طرح هاي جسورانه و نوستالژيك پست مدرن قالب هاي پيشين خويش را در هم شكست، طي 50 سال، يكي از تاثيرگذارترين چهره هاي معماري و طراحي آمريكا بوده، به طوري كه بسياري از ساختمان هاي آمريكا در نيمه دوم قرن بيستم بر اساس اصول معماري بنيان نهاده شده توسط او، ساخته شده اند.
اخيرا كلنگ آخرين ساختمان طراحي شده توسط وي، بعد از مرگش، در منهتن به زمين زده شد؛ اين بناي 12 طبقه كه بسيار از خلوص طرح مشهور خانه شيشه اي جانسون الهام گرفته، بار ديگر تلفيقي خالص از شيشه و فولاد را ارائه مي دهد. تفاوت عمده ساختاري بين اين دو بنا، شهري شدن بناي جديد با قابليت پاسخگويي به نيازهاي مرتبط با قرارگيري در بستري شهري ست.
خانه شيشه اي اوليه كه در سال 1946 ساخته شد و يك تك اتاق با ديوارهاي تماما شيشه اي در ميان يك فضاي كاملا طبيعي بود. هم اكنون به عنوان يك ميراث تاريخي نگهداري مي شود.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
سفر و طبيعت
علمي
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  علمي  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |