شنبه ۷ آبان ۱۳۸۴
مقاومت فلسطين از ديدگاه دين
همه معاني «قدس»
002946.jpg
اشاره: آخرين جمعه ماه رمضان نماد تلاش هر انسان آزاده اي است براي آزادسازي قدس شريف. امام موسي صدر شخصيتي است كه تلاش فراواني در اين راه كرد. اما در همين ماه مبارك رمضان كه بازهم در تلاش براي مبارزه با اشغالگريهاي اسرائيل مي كوشيد در سفري رسمي به دعوت قذافي به ليبي رفت و در آنجا ربوده شد.
آنچه مي خوانيد بخشهايي از سخنان امام موسي صدر در جمع شخصيتهاي برجسته و معروف اسلامي درباره مقاومت فلسطين از نگاه دين است كه در سال ۱۹۶۸ در روزنامه الحيات چاپ شده است. اين مطلب را در صفحه ۸ مي خوانيد.
002952.jpg
اي جوانان عزيز فلسطيني، اي كساني كه پنجره آرزوها را به روي قلبهاي ما گشوديد، اي دستان خداوند در ميان مردم و    اي دريچه هاي اراده و خواست او، بر بركات خداوند سير كنيد. اميدها به شماست. چرا كه جهاد شما نشأت گرفته از سه پايه است
بِسم اللّهِ الرّحمن الرَّحيم، اِذا جآءَ نَصرُ اللّهِ وَ الفَتحُ، وَ رَاَيتَ النّاسَ يَدخُلونَ في دينِ اللّهِ اَفواجاً، فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ وَ استَغفِرهُ اِنَّهُ كانَ تَوّاباً (۱۱۰: ۱-۳)
برادران ارجمند، اجازه دهيد از شما، به علّت تحمل دشواريهاي بسيار براي حضور در مراسم امشب، آن هم در اين ايّام توفان خيز، نه سپاسگزاري كنم و نه پوزش بطلبم؛ زيرا مكنونات قلبي و احساسات شما، كه از بدو ورود به اين مجلس در چهره هايتان موج مي زند، خود بهترين نشانه از آمادگي همه جانبه شما براي ياري رساندن به اين جهاد مقدّس است، كاري كه خود مخلصانه و بدون هيچ گونه چشمداشتي به پاداش و سپاسگزاري از جانب كسي بدان كمر بسته ايد. تصور نمي كنم نياز باشد در اينجا بر «غيرقانوني» بودن اسرائيل در شكل گيري و اقدامات آن تأكيد كنم. درباره اسرائيل صدها كنگره بين المللي تشكيل و بيانيه هاي فراواني صادر شده است، همچون آراء ديوان لاهه، پروتكل ژنو، قطعنامه هاي شوراي امنيّت، تأكيدات مجمع عمومي سازمان ملل، قطعنامه هاي كميته حقوق بشر، كنگره حقوق بشر و بسياري موارد ديگر كه ذكر آنها نيازمند كتابي حجيم است. همچنين گمان نمي كنم در اينجا لازم باشد بر «مشروعيت» مقاومت فلسطين، در داخل اراضي اشغالي و بيرون از آن، تأكيد كنم.
002949.jpg
پس از صدور قطعنامه شوراي امنيت، جهان عملاً به مشروعيّت و قانوني بودن مبارزه مردم فلسطين اعتراف كرد و صحه گذاشت. بنابراين، قوانين بين المللي نيز بايد در حمايت از فلسطينيان به كار گرفته شود. مثلاً بايد با اسيران آنها همچون اسيران جنگي رفتار شود. البتّه امشب اين بحثها همه از دايره گفتار ما بيرون است. سخن امشب من درباره دين و موضع گيري آن است. دين، هر انساني را، صرف نظر از مذهب يا انديشه يا اعتقادش، محترم مي شمارد. اما اگر انساني در نتيجه اعتقاداتِ زيان آور تبديل به جرثومه اي شود كه در زمين فساد و تباهي كند و جوامع را به انواع بيماريها مبتلا سازد، در اين صورت، دين ارج و حرمتي براي اين موجود قائل نيست، همان طور كه فرد انساني نيز خود عضوي از بدنش را كه به بيماري مسري و بدخيمي دچار شده، از بدن خود جدا مي كند.
ما از انسان بيزار نيستيم، ولي مي گوييم از همان هنگامي كه نخستين دولت اسرائيل شكل گرفت، يعني پيش از ميلاد حضرت مسيح (ع )، برخي ازيهوديان نژادپرستي و افكار نژادپرستانه اي مطرح مي كردند، افكاري كه به آنها توهّم برتري بر بشر را مي بخشد. آنان براي خود امتيازاتي قائل بودند، خدايي را به خود اختصاص داده بودند كه با خداي ديگر مردمان و نيز با خداي يكتا تفاوت داشت. يهوديان تا جايي پيش رفتند كه بر تمايز و شكاف ميان خود و مردم بسيار عمق بخشيدند. بشريت را تجزيه كردند و خود را بالاتر از آنان جاي دادند، حتي در باب خدا و معبودشان.
گفتني است كه يهوديان نخستين كساني نبودند كه به خداي يگانه ابراهيم (ع) گرويدند، بلكه پيش از آنان فينيقي ها و كنعاني ها به خداي يگانه ايمان آورده، او را «ايل» نام نهاده بودند، اما يهوديان خداي ديگري را به خود اختصاص داده بودند و او را «يهوه» خواندند. بعد از آن، تا زمان ما، آراء، اخلاقيات و رفتار خود را از ديگر مردم جدا كردند. راز محاربه برخي از يهود با پيامبراني كه پس از اين بدعت گذاري در رسالت الهي و تحريف كلمه، براي هدايت مردم از سوي خداوند مبعوث مي شدند، در همين مطلب نهفته بود. پيامبران هم درباره خطر برخي از يهوديان به مردم هشدار مي دادند. حضرت مسيح (ع )مي فرمود قدس را وامگذاريد» منظور آن حضرت از كلمه «قدس» تنها شهر «بيت المقدس» نبود، بلكه همه معاني قدس بود. همان حضرت، هنگامي كه بازرگانان و صنعتگران و فروشندگان را از هيكل بيرون مي راند، به آنان مي فرمود: «اين خانه پدر من، جايگاه عبادت است كه شما آن را تبديل به لانه توطئه كرده ايد.»
اكنون من مي پرسم: اگر مسيح (ع) امروز هم در ميان ما زندگي مي كرد، آيا ممكن نبود همين سخن را تكرار كند؟
او مي فرمود: اين خانه پدر من، جايگاه عبادت است كه شما آن را به لانه اي براي توطئه و دسيسه و پايگاهي براي استعمار و مكاني براي فساد و نافرماني خدا و امثال آن تبديل كرده ايد. بنابراين، انگيزه اي كه مسيح را به جنگ با برخي از يهود وامي داشت، اين نبود كه او همچون يكي از ابناي انسان با انساني ديگر دشمني داشته باشد، بلكه آن حضرت از بشري بيزاري مي جست كه بر اثر عقايد مغشوش و خطرناك خود به جرثومه فساد تبديل شده بود. قرآن نيز در اين رابطه مي فرمايد: مَثَلِ كساني كه تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمي كنند مَثَلِ آن خر است كه كتابهايي را حمل مي كند. بد مَثَلي است مثل مردمي كه آيات خدا را دروغ مي شمرده اند. و خدا ستمكاران را هدايت نمي كند. بگو اي قوم يهود، هرگاه مي پنداريد كه شما دوستان خدا هستيد، نه مردم ديگر، پس تمناي مرگ كنيد اگر راست مي گوييد. و آنان، به سبب اعمالي كه پيش از اين مرتكب شده اند، هرگز تمناي مرگ نخواهند كرد. و خدا به ستمكاران داناست.بدين ترتيب، علّتي كه سبب مي شد تا پيامبران با برخي ازيهود بجنگند براي ما روشن مي شود. پيكار ما نيز با آنان همچون جنگ با يك انسان يا جنگ با گروهي مؤمن نيست. بلكه با آنها مي جنگيم زيرا كه ايشان به مصداق آيه قرآن، دستورات كتاب مقدّس خود را عمل نمي كنند. بنابراين، جنگ ما با آنها جنگ با يك مجموعه از انسانها نيست، بلكه اين جنگ در واقع نبرد با فساد، انحراف، ستم و انديشه تبعيض نژادي است.
پيامبران به ما هشدار داده بودند كه برخي از يهوديان را از جزيره العرب بيرون برانيد، ولي ما، زماني كه آنان هنوز پايگاهي براي خود نساخته بودند، اين هشدارشان را نشنيديم. اما اكنون كه اين خطرِ مجسم روياروي ما قرار گرفته، چه بايد بكنيم؟
اين مطالب نشانگر موضع دين در اين باره بود، كه به طور خلاصه عنوان شد. اما آيه قرآن تأكيد مي كند كه ضُرِبَت عَليهِمُ الذِّلَهُ وَ المَسكَنَه (۲: ۶۱) مقرر شد بر آنها خواري و بيچارگي. اين آيه ساختاري انشائي و امري دارد و از نوع جملات اخباري و حكايتي به حساب نمي آيد. اين آيه امري واجب و مسئوليت آور بر دوش مي گذارد و اگر اين مسئوليت را به انجام نرسانيم، در آينده بر ما مُهر ذلت و بيچارگي خواهد خورد. مشروعيّت مبارزه مردم فلسطين از ديدگاه ديني اصلاً نياز به بحث ندارد. چرا اين مبارزه از نظر ديني مشروعيت نداشته باشد، در حالي كه افراد اين مبارزه همان كساني هستند كه راه انسانيّت را هموار مي سازند و در صدد صيانت از اخلاق و ارزشها برآمده اند؟ اينان همان كساني هستند كه اراده مسيح (ع )و محمد(ص) را به اجرا در مي آورند. اينان تحقّق بخش اراده الهي اند كه در مفهوم آيه ضربت عليهم الذلّه و المسكنه بيان شده است. آري، اينان كساني هستند كه اراده آسماني را لباس تحقّق مي پوشانند. دست خدا و دست مسيح (ع) و دست محمد(ص) و دست ارزشهاي والا از آستين اينان بيرون آمده و در قالب اسلحه و بذل خون و جهاد براي اجراي اين احكام آسماني بسيج شده است.
امروز هنگام حمايت است، نه فردا. اگر ما امروز به اين نهضت و اين حركت بزرگ و اين جهاد مقدس ياري رسانيم، چندين برابرِ كمكي كه در آينده به آن كنيم ارزش خواهد داشت. همان طور كه خود در گذشته ديديد، در همان هنگامي كه بحران فلسطين تازه آغاز شده بود، چون ما از دفاع و اتّخاذ يك موضع درست شانه خالي كرديم، امروز به مصيبتها و دشواريهاي بي شماري دچار شده ايم. شمار قربانياني كه ما امروزه در راه مبارزه با اسرائيل تقديم مي كنيم، دهها برابر بيشتر از آن چيزي است كه مي توانست در آغاز اشغال سرزمين ما فدا شوند. اگر ما از صد سال پيش، مطابق دستورات ديني عمل مي كرديم، امكانات فراوان و ثروت هنگفتي ذخيره كرده بوديم. اگرچه در گذشته از تمام اينها غافل شديم، ولي امروز نبايد عقب بنشينيم. بايد هر چيزي كه به دست مي آوريم و در هر چيزي كه تلاش مي كنيم و درباره هرچه كه مي انديشيم، همه در راه خدمت به اين مسأله مقدس باشد.
برادران عزيز، در اين راه، تنها كافي نيست كه ما كف بزنيم و زبان به تحسين بگشاييم و تنها بذل عاطفه كنيم، بلكه برماست كه در اين راه تا آنجا كه در توان داريم از هيچ گونه ياري و مساعدت و تأييد، به تمام معني كلمه، دريغ نورزيم. اين گونه است كه مي توانيم تكليف خود را ادا كنيم.
بنده، پيش از فرا رسيدن ماه مبارك رمضان، در عراق و در شهر نجف اشرف بودم. در آنجا مراسمي به مناسبت يادبود سيدالشهدا(ع) برپا شده بود. اين مراسم بسيار باشكوه است و هر ساله زير نظر مرجع بزرگ شيعيان، آيت اللّه سيد محسن حكيم، برگزار مي شود. ديدم عده اي از جوانان فلسطيني هم در اين مراسم شركت كرده بودند و سخنراني هم كردند.
همچنين، در همان جا، گروهي از عراقيها را نيز مشاهده كردم كه كمكهاي مردمي براي فلسطينيان جمع آوري مي كردند. خيابانهاي نجف اشرف و به ويژه خانه هاي اطراف مرقد حضرت علي( ع) از شعارهايي كه فلسطينيان نوشته بودند پوشيده شده بود. حضرت آيت اللّه حكيم نيز عدّه اي از فلسطينيها را به حضور پذيرفت و براي پيروزي و كاميابي آنان دعا كرد.از اين رو، ما مي توانيم موضعي ديني و درست اتخاذ كنيم كه به حمايت از اين نهضت در گوشه گوشه جهان منجر شود. اين فريضه ديني و انساني ما است. ما در اين مجلس مبارك، كه به مناسبت حمايت از آرمان فلسطين در ماه مبارك رمضان، ماه روزه و برتري، ماه صبر و آمادگي، ماه ليله القدر و رقم خوردن سرنوشت، ماه فتح مكه و جنگ بدر كبري و ماه پيروزيها برپا شده، حضور يافته ايم. ما در پايان اين ماه مبارك در اين مراسم خجسته شركت جسته ايم و اميدواريم به چيزي دست يابيم كه خداوند را خشنود كند و از عميق ترين و محكم ترين دستاوردهاي اين ماه مبارك باشد. چنان كه در آغاز نهضت اسلام هم همين گونه بود. ما مي گوييم در همين ماه پيامبر گرامي اسلام (ص )به مكه قدم نهاد و به پيروزي نهايي دست يافت. آن حضرت در ماه رمضان وارد مكه شد و اين سوره مباركه بر او نازل گشت:
بِسمِ اللّهِ الرّحمَن الرَّحيمِ، اِذا جآءَ نَصرُ اللّهِ وَ الفَتح، وَ رَاَيتَ النّاسَ يَدخُلونَ في دين اللّهِ اَفواجاً، فَسَبح بِحَمدِ رَبِّكَ وَ استَغفِرهُ اِنَّهُ كانَ تَوّاباً (۱۱۰: ۱-۳) به نام خداي بخشاينده مهربان، چون ياري خدا و پيروزي فراز آيد، و مردم را ببيني كه فوج فوج به دين خدا درمي آيند، پس به ستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او آمرزش بخواه، كه او توبه پذير است.
ما نيز آرزو داريم كه چنين سوره اي را در چنين ماهي تلاوت كنيم، آن هم در وقتي كه مقاومت فلسطين و كمك كنندگان به او و يارانش به قدس، حرم دوم، پاي مي نهند، همچنان كه پيامبر ما، حضرت محمد(ص)، در حرم نخست وارد شد. ما، در انتظار فرارسيدن ياري خداوند، چشم به دست اين جوانان دوخته ايم، جوانان مؤمني كه اراده الهي را تحقق مي بخشند.
اما شما، اي جوانان عزيز فلسطيني، اي كساني كه پنجره آرزوها را به روي قلبهاي ما گشوديد، اي دستان خداوند در ميان مردم و اي دريچه هاي اراده و خواست او، بر بركات خداوند سير كنيد. اميدها به شماست. چرا كه جهاد شما نشأت گرفته از سه پايه است.پايه نخست ايمان است. ايمان به خداوندِ آفريننده هستي. خدا همه جا هست. خدايي يكتا، خدايي كه از آن شماست در زندگي و مرگ. و مرگ براي شما زندگي جديد است. علي بن ابي طالب (ع)، نخستين فداييِ اسلام، هنگامي كه پسرش محمد حنفيه را در جنگ نصيحت مي كند، از اين اصل يعني ايمان به خدا چنين تعبير مي كند: «پسرم، اگر كوهها از جا بجنبند، تو پابرجا باش.» سپس در ادامه گفتارش مي فرمايد: «جمجمه ات را به خدا وام ده.» و شما نيز جمجمه ها، آرزوها و احساسات خود را به خداوند وام دهيد و بدانيد پيروزي براي شما از جانب خداوند محقّق است.
پايه دوم اين است كه شما بايد، با آگاهي كامل و دقت و سنجيدگي، اقدامات و خط مشي خود را برنامه ريزي و طراحي كنيد. حركت علمي و درستِ مبتني بر آگاهي، قرين پيروزي است. ما اطلاعاتمان از شما كمتر است، اما مي دانيم كه شما بر چارچوبهاي علمي و درست در روش و جهاد و جنگ و تبليغاتتان تكيه داريد.
پايه سوم، شما بايد در حركت خود از ستيزه گريهاي جنبي بپرهيزيد. اين كار به شما امكان مي دهد تا از توانهاي مطلوب اعراب و مسلمانان و مسيحيان و نيز هر انسان آزاده، در هر كجاي جهان كه باشد، استفاده كنيد. براين اساس، موضع شما ما را به ياد موضع جنبش آزادي بخش الجزاير مي اندازد كه توانسته بود از تمام نيروهاي انساني در جهان، حتي نويسندگان و مؤلّفان فرانسوي و بسياري از كشورهاي ديگر، به خوبي بهره برداري كند. ما پيروزي شما را آرزومنديم و از خداوند موفقيّت شما را مسألت داريم.
برادران عزيز، آنچه گفته شد تعابير مختصري بود از آنچه در قلب من و شركت كنندگان نهفته بود. شما اي جوانان فلسطين، مطمئن باشيد كه در قلب هر مؤمن و هر مسلمان و هر مسيحي و هر كسي كه به خداوند و به انسانيّت ايمان دارد، از كوچك و بزرگ و زن و مرد، جايگاهي والا به شما اختصاص داده شده است. پس شما هم، با اتكا به بركات الهي، حركت كنيد. خداوند شما را تأييد كند و موفق بدارد. و السلام عليكم.

نگاه امروز
ملتي كه مي خواهد آزاد باشد
زينب نخعي
«برده ها، انسان هايي هستند كه مرجع دعاوي، حتي دعاوي مبتني بر تكاليف و تعهدات اجتماعي، به حساب نمي آيند، زيرا آنها را قادر به داشتن تكاليف يا تعهدات نمي دانند... به تعبيري، مي توان گفت كه برده ها ازنظر اجتماعي، مرده هستند: آن ها اصلاً شخص به حساب نمي آيند.»
موارد بالا، نكات قابل تاملي است كه راولز در كتاب عدالت به مثابه انصاف خود مطرح مي كند. اكنون اگر موسي (ع) يا مسيح (ع) در ميان ما بودند و با آنچه كه در بالا عنوان شد، مي خواستند درباره ملت فلسطين و اينكه آنان انسان هستند يا برده، قضاوت كنند چه مي گفتند؟ ملتي كه نتواند فرزندان مهاجر خود را به خانه برگرداند و مانند ساير ملل از حق تعيين سرنوشت خود و اينكه چه چيزي را بپرستد يا نپرستد محروم باشد، آيا در قرن بيست و يكم يعني عصري كه انسان اعماق كهكشان ها را مي كاود، امري پسنديده است؟تصاوير مبارزات ملتي كه همواره در برابر متجاوز تنها اسارت و اشك و آه را به دنبال دارد، سال هاست كه از رسانه هاي جهاني به داخل منازل روستاييان در آفريقا، آسيا، اروپا، آمريكاي لاتين و... رفته است. آيا افكار عمومي جهاني، با همان تعريفي كه راولز از برده مي دهد، معتقد است كه ملت فلسطين، ملتي آزاده است؟
كانت در صلح ابدي (۱۷۹۵) بر اين امر تاكيد دارد كه دولت جهاني يا نوعي نظام استبدادي ظالمانه جهاني است، يا امپراتوري متزلزلي كه بر اثر جنگ هاي داخلي تقريبا دائمي، مناطق و فرهنگ هاي متمايزي كه مي خواهند خودمختاري سياسي خود را به دست آورند، پاره پاره شده است. اكنون بايد پرسيد كه چرا كشور فلسطيني تحقق نيافته است؟ آيا در پناه امپراتوري تك  قطبي است كه مي توان حقوق ملتي را ناديده گرفت؟
سخنان زير مربوط به مشاور امنيت ملي آمريكا در دوره رياست جمهوري جيمي كارتر؛ زبيگينو برژينسكي در انتقاد از رفتار يك جانبه گرايانه آمريكاست:
«درست يا نادرست، مهر جانشين امپرياليستي بريتانيا و شريك اسراييل در سركوبي نظامي اعراب در خاورميانه، بر پيشاني ايالات متحده خورده است و چنين تصويري در دنياي اسلام، در ابعاد پهناوري گسترش يافته است» . «تروريست ها، تروريست متولد نمي شوند... اميال تروريستي آنها با تصاويري كه در تلويزيون مي بينند و به خصوص با احساس تنفرشان به اينكه شأن و ارزش هم مذهبان آنان به وسيله اجنبي هاي سراپا مسلح به طور وحشيانه لكه دار مي گردد، شكل گرفته است. تنفر سياسي شديد به آمريكا، اسراييل و بريتانيا، داوطلباني براي اعمال تروريستي، نه تنها از خاورميانه، بلكه از اقصي نقاط اتيوپي، مراكش، پاكستان، اندونزي و حتي از كارائيب جذب مي كند.»

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |