سه شنبه ۱ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۵۶
سوداي كاغذ مي كنند
برزخ از نوع يارانه اي
006126.jpg
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
سمر اميدي- شايد شما هم باورتان نشود كه چيزي حدود 8 هزار و 500 ناشر در كشور داريم. هرچند ممكن است به نسبت جمعيت كشور، رقم معقولي باشد، اما به نسبت بازار نشر، كتاب هاي موجود در بازار و تيراژ آنها، خيلي خيلي زياد است.
مي گويند در سال هاي اخير مجوزهاي نشر بسياري صادر شده و افراد غيرمتخصص يا صاحبان مشاغل ديگر وارد اين حوزه شده اند. مي گويند در كشور ما سود كتاب چاپ نشده خيلي بيشتر از سود كتاب چاپ شده است. مي گويند بسياري از ناشران از كاغذهاي يارانه اي براي توليد كتاب استفاده نمي كنند. مي گويند فقط 350 ناشر فعال در كشور داريم. باقي سوداي كاغذ مي كنند يا به كتاب سازي رو مي آورند.
تاييد گرفتن بر اين گفته ها چندان سخت نيست. كافي ست نامه  خردادماه ناشران را خطاب به وزارت ارشاد وقت مرور كنيد. ناشران گفته اند نمي خواهند كاغذ يارانه  اي بگيرند، گفته اند با قطع يارانه كاغذ جلو رانت خواري گرفته مي شود و... . كدام صنفي را سراغ داريد كه دولت بخواهد به آن كمك كند، اما اعضاي آن صنف به اين كمك نه بگويند؟
نه گفتن ناشران به يارانه  كاغذ مسئوليت دولت را زياد مي كند. وزارت ارشاد بايد بررسي كند تا در اين وضعيت كساد بازار نشر، با اين وضعيت اسفناك كتابخواني در كشور، از چه راهي مي تواند به ناشران واقعي كمك كند.
نامه عجيب
بحث بر سر كاغذ به قدمت كتاب وجود داشته، اما گاهي خيرخواهي دولت سوهان روح بخش خصوصي مي شود. ظاهرا كاغذ يارانه اي از آن جمله است كه خرداد ماه امسال جمعي از ناشران و موسسات انتشاراتي با ارسال نامه اي سرگشاده اعلام كردند خواستار قطع يارانه كاغذ هستند. اين ناشران - كه تعداد اسامي آنها به رقم 165 مي رسيد - با ارسال اين نامه دلايلي را براي اين خواسته آوردند: حفظ منافع ملي و صنفي و فردي، جلوگيري از ريخت و پاش كاغذ، جلوگيري از رانت خواري، ايجاد تنوع در بازار كاغذ و خلاصي از بوروكراسي و... .
امضاكنندگان نامه معتقدند قطع يارانه كاغذ دولتي، ميزان مصرف كاغذ، قيمت كتاب و آمارها را واقعي مي كند، زمينه رقابت مشروع را فراهم مي آورد و ضريب امنيت شغلي آنها را بالاتر مي برد، همچنين امكاني براي وصل شدن بازار كتاب ايران به خارج از مرز ها را ايجاد مي كند. امضا كنندگان اين نامه گرچه از افزايش قيمت كتاب بعد از حذف يارانه كاغذ- سخن به ميان آورده اند، اما اين رقم را ناچيز دانسته اند.
برخي از صاحب نظران حوزه كتاب معتقدند قطع يارانه كتاب، نظر همه چند هزار ناشر موجود در كشور نيست و در مقابل، بخش بزرگتري اعتقاد دارند ناشران صاحب امضا در اين نامه از جمله چند صد ناشر فعال هستند كه رابطه تنگاتنگي با امر نشر و توزيع كتاب دارند.
هيات مديره اتحاديه ناشران و كتابفروشان در دسته  دوم مي گنجد. اين اتحاديه معتقد است اقتصاد نشر بايد شفاف شود و اين اتفاق نمي افتد مگر با حذف يارانه كاغذ يا تغيير شكل ارائه يارانه . به گمان اتحاديه، توزيع يارانه كاغذ قابل كنترل نيست و راه را براي سوء استفاده اشخاص مختلف باز مي كند.
بعضي از ناشران مي گويند اولين اثر قطع يارانه كاغذ، قطع وابستگي ناشر به دولت است و آنها مي توانند خودشان كاغذ را در شرايط لازم از بازار خريداري كنند. در سيستم فعلي كاغذ يارانه اي، بسياري از كتاب ها تا 7 يا 8 ماه منتظر چاپ مي مانند.
سبدهاي خالي از كتاب
ناشران مي گويند با حذف يارانه كاغذ، فقط كمي به قيمت  كتاب ها اضافه مي شود. مي گويند از خريد مردم كاسته نمي شود. مي گويند كتاب چه ارزان باشد و چه گران، از سبد هزينه خانواده ها بيرون رفته است.
به عقيده  ناشران، با حذف يارانه كاغذ، كتاب با افزايش قيمت 10 تا 20 درصدي به بازار ارائه مي شود، اما در اين كار مزيت هاي فراواني وجود دارد: انواع كاغذ به كشور وارد مي شود و در رقابت تاجران قيمت ها چندان بالا نمي رود.
هرچند قطع يارانه كاغذ روي قيمت تمام شده كتاب تأثير مي گذارد، اما كاغذ فقط يكي از فاكتورهاي توليد كتاب است. به عقيده ناشران، مشكل اصلي در فرآيند توزيع كاغذ يارانه اي، سوء استفاده و نابرابري در توزيع است.
در كشوري مثل چين فقط 220 ناشر فعال هستند يا در آمريكا يكهزار و 500 ناشر فعاليت مي كنند. اما در كشور ما بيش از 8 هزار و 500 ناشر مجوز دارند. اين تفاوت در رقم، معنادار است و بوي سوءاستفاده مي دهد.
براي اينكه وضعيت تخصيص يارانه ملموس تر شود اين مورد را از زبان يك ناشر كتاب كودك بشنويد: در حالي كه براي انتشار يك كتاب كودك با تصويرگري و هزينه زياد براي چاپ فقط 20 واحد يارانه كاغذ پرداخت مي شود، وزارت ارشاد به ناشري كه كتاب سازي مي كند و يك كتاب ترجمه نشده اقتباسي را با يكهزار صفحه منتشر مي كند، يكهزار واحد يارانه پرداخت مي كند . در واقع ديده نشدن كيفيت كار يكي از موارد اعتراض ناشران است. همين اتفاق، باعث شده برخي از ناشران به بدترين كيفيت و پايين ترين قيمت، كتاب را راهي بازار كنند. ناشران واقعي مي گويند اگر بخشي از يارانه ها و سوبسيدها حذف شود، بسياري از كتاب سازها عرصه نشر را ترك مي كنند و درنتيجه فقط ناشران جدي در ميدان باقي مي مانند.
در همه جاي دنيا دولت ها از كالاهاي فرهنگي به وسيله پرداخت يارانه حمايت مي كنند، اما بهترين روش حمايت چيست؟
دولت كتابخانه بسازد
اتحاديه ناشران بارها اعلام كرده كه دولت مي تواند يارانه اش را اين طور به كالاهاي فرهنگي بدهد: كتابخانه هاي عمومي كوچك در شهرها، روستاها و محله ها بسازد. ناشران مي گويند بيشتر از كاغذ به ويترين كتاب نياز وجود دارد.
ناشران ديگري هم هستند كه در كنار ساخت كتابخانه معتقدند دولت مي تواند كتاب هاي آنها را هم خريداري كند. مثلا تا 20 درصد تيراژ كتاب را بخرد و در همين كتابخانه هايي كه مي سازد، براي استفاده عمومي بگذارد.
وزارت ارشاد بارها قول داده متخلفان حوزه  نشر را شناسايي مي كند و آنها را از چرخه يارانه دزدي بيرون مي اندازد، اما به گفته ناشران هيچ فعاليت مثبتي ديده نشده است.وزارت ارشاد بر تخصيص يارانه به كاغذ اصرار دارد و استدلال مي كند: قطع ناگهاني يارانه كاغذ دولتي براي ناشران مشكلاتي را پديد مي آورد. مثلا ناشراني كه كتاب هاي مرجع و خاص منتشر مي كنند، براي به تعادل رسيدن هزينه ها و قيمت نهايي كه به دست مخاطب مي رسد نيازمند كمك دولت به صورت دريافت كاغذ يارانه اي هستند. مسئولان دولتي مي گويند جابه جايي يارانه ها به اين سادگي امكانپذير نيست، گرچه بايد بهترين راهكار را براي هزينه كردن اين يارانه در جهت منافع صنعت نشر پيدا كرد.
به اعتقاد ناشران، دولت مي تواند در قبال حذف كاغذ يارانه دولتي، معافيت هاي مالياتي يا كاهش عوارض و... را مد نظر قرار دهد تا هم ناشران و دست اندركاران نشر از اين خدمات حمايتي بهره مند شوند و هم ناشران واقعي در ميدان و عرصه كار حضور داشته باشند و جلوي رانت خواري هاي اين صنعت گرفته شود.
دولت مي تواند تصميمي انقلابي در حوزه نشر بگيرد؛ حوزه اي كه آنقدر نحيف و بي پناه است كه يارانه هم تاكنون به دردش نرسيده. يعني مي شود به جسارت دولت و كارآيي اش در اين زمينه دل  بست؟
006063.jpg
006066.jpg
006069.jpg
عكس: علي اكبر شيرژيان
چاپخانه ارشاد جبران مي كند
آنطور كه خبرگزاري ها خبر مي دهند، مديران جديد چاپخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مي خواهند با در اختيار گذاشتن چاپخانه ارشاد به ناشران، مشكلات يارانه در حوزه كتاب را جبران كنند.سال گذشته بر اساس توافق هيات امناي كتابخانه هاي عمومي كشور با وزارت ارشاد برخي از ناشران پذيرفتند به جاي دريافت وجه نقدي، در برابر فروش كتاب هاي خود به كتابخانه هاي عمومي، كتاب هاي جديدشان را براي چاپ در اختيار چاپخانه ارشاد قرار دهند، اما به گفته ناشران، چاپخانه ارشاد كتاب ها را با تاخير زياد و در حجم كم تحويل مي داد و به همين علت ناشران مدت زيادي براي چاپ كتاب هايشان منتظر مي مانند.مدير توزيع چاپخانه وزارت ارشاد عمده تاخيرها را مربوط به بخش صحافي مي داند: چاپخانه وزارت ارشاد از نظر توانايي انجام كار در خاورميانه نظير ندارد و در آن واحد مي تواند حجم زيادي از سفارش ها را پاسخگو باشد، اما سرعت كار در بخش صحافي با توجه به كارهاي زيادي كه در اين بخش بايد انجام شود، با سرعت ديگر بخش ها برابر نيست . به گفته او چاپخانه وزارت ارشاد تمام امور مختلف صنعت چاپ از جمله ليتوگرافي، صفحه چيني، صحافي و ديگر كارها را پوشش مي دهد.اين خبر در حالي منتشر شده كه طي چند روز اخير 27 چاپخانه دار اعلام ورشكستگي كرده اند. غير از واحدهايي كه ورشكستگي خود را به تعاوني چاپخانه داران اعلام كرده اند، واحدهاي ديگر بدون اعلام ورشكستگي، كار خود را رها و چاپخانه خود را تعطيل كرده اند.
مديرعامل تعاوني چاپخانه داران درباره دلايل اين ورشكستگي ها گفته است: فعالان صنعت چاپ با مشكلات زيادي دست به گريبان هستند كه هر كدام از اين مشكلات را مي توان دليل اين امر برشمرد، اما دليل اصلي اين ورشكستگي ها عدم توانايي چاپخانه داران در بازگرداندن وام هايي ست كه با نظر ارشاد براي خريد ماشين آلات دريافت كرده اند .او مسئله كاغذ و نبودن كار را از ديگر دلايل اين امر دانست: متاسفانه نحوه و قيمت عرضه كاغذ به صورت مستقيم روي كار چاپخانه داران اثر مي گذارد. هنگامي كه كاغذ گران مي شود، ميزان كار بشدت كاهش مي يابد .

يادداشت اول
تراژدي فرهنگي
خسرو نقيبي
اعتراض خردادماه گروهي از ناشران كتاب  هاي ايراني به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره مشكل اختصاص يارانه كاغذ، جدا از بحث  هايي كه درباره  اش مطرح شد، سر يك زخم ديگر را هم باز مي  كرد؛ فعالان حوزه نشر از همان مسئله  اي حرف زدند كه در اين سال  ها، فعالان مطبوعاتي هم با آن دست و پنجه نرم كرده  اند؛ يارانه  هاي خريد كاغذ كه تقريبا در هيچ مقطعي، كاركردي كه بايد نداشته است.
در اين سال  ها، نشريات زيادي منتشر شده  اند كه هيچ كوششي در آنها براي ارتقاي سليقه مخاطب ديده نشده است. جز اين، نداشتن ترتيب انتشار با عباراتي از قبيل فعلا فصلنامه منتشر مي  شود - مسئله ديگري ست كه نه تنها نگاه حرفه  اي به ارتباط با مخاطب را زير سئوال مي  برد كه سئوال  هاي تازه  اي را هم سبب مي  شود؛ سئوال  هايي از اين جمله كه در ماه  هاي وقفه در ترتيب انتشار، كاغذهاي دريافتي اين نشريات به كجا مي  رود يا چرا كاغذ دريافتي هيچ  گاه در خود نشريه  ها مورد استفاده قرار نمي  گيرد.
به شكل موازي با اين جريان، نشرياتي هم هستند كه بيشتر از سوي بخش خصوصي منتشر مي  شوند، يارانه دريافتي را يا اصلا دريافت نمي  كنند يا چنان دير دريافت مي  كنند كه نمي  توانند ترتيب انتشارشان را با موعدهاي مقرر هماهنگ كنند و براي همين مجبور مي  شوند كاغذ موردنياز را در بازار آزاد همان جايي كه سوداگران فرهنگي، حضوري بيش از اندازه فعال دارند تهيه كنند.
نكته تلخ ماجرا هم اين است كه كاغذهاي خريداري شده توسط اين گروه دوم، همان كاغذهايي ست كه گروه اول براحتي در اختيار بازار آزاد قرار مي  دهند. اين اتفاق يك حاصل مشخص دارد؛ شما به عنوان مالك يك نشريه فرهنگي مستقل براي انتشار بموقع مجبوريد يك فشار مالي زياد را متحمل شويد، در حالي كه دارندگان نشريات عامه  پسند يا سفارش  شده، براحتي از راه فروش كاغذهايشان، به سودهاي سرشار ميليوني دست پيدا مي  كنند.
اصولا اتفاق نادري ست اينكه صاحبان يك صنعت يا فرهنگ به كمك دولتي نه بگويند. آنچه افراد فعال در اين دو حوزه را به واكنش واداشته، بيش از هر چيز، يك تراژدي فرهنگي ست؛ اينكه شما براي يك كار خوب بايد تاوان دهيد، در حالي كه ارائه كار بد مي  تواند آينده مالي  تان را تامين كند.

يادداشت دوم
اينها از خير كاغذ گذشتند!
ليلي نيكونظر
داستان گله و شكايت ناشران كتاب، تمام  شدني نيست. سال  هاست ناشران از وضعيت نشر مي  نالند و اين قصه همچنان ادامه دارد. به محض سئوال از وضعيت نشر، سياهه  اي از خسران و خسارت دست و پا مي  كنند و تحويلت مي  دهند و اغلب قريب به اتفاق، اعتراضاتشان هم سنجيده و معقول است.
تمامي دست  اندركاران كتاب از وضعيت كاغذ كمابيش خبر دارند و مي  دانند كه داستان از چه قرار است. اين ماجراي خريد كاغذ به قيمت ارزان  تر و كاغذهاي سوبسيددار كه در خيابان ظهيرالاسلام تهران و در بازار آزاد رديابي مي  شود، خود صنف ناشران كتاب را هم كلافه كرده است. دقيقا يكي از عواملي كه به قول مدير يكي از انتشارات بزرگ كتاب، اين صنف را بي  آبرو كرده و مهر دلالي به پيشاني اين صنف زده است، همين قصه خريد كاغذ به قيمت دولتي و فروش مازاد آن به بازار آزاد يا كتاب  سازي و توليد كتاب  هاي بي  محتوا با همان ميزان كاغذي ست كه با سوبسيد در اختيارشان قرار گرفته است و البته و صد البته كه آن دسته از ناشراني كه دست به اين كار (بگوييم ضد فرهنگي؟ غير فرهنگي؟) مي  زنند هم ماهيتشان واضح و مشخص است.
مدت  هاست عده  اي از ناشران باسابقه كه كمابيش داراي دغدغه  هاي فرهنگي هستند و از اسفناكي اين وضعيت به تنگ آمده  اند، براي حل اين دعوا، به وزارت ارشاد پيشنهادها و راهكارهايي ارائه مي  كنند كه به نظر مي  رسد چندان جدي گرفته نمي  شود. جالب است كه كار به اينجا رسيده است. در اين گيرودار فقدان كاغذ و قيمت بالاي آن، اين عده از ناشران كاغذ نمي  خواهند! اينها مدام به ارشاد پيشنهاد مي  دهند كاغذ سوبسيددار ندهد و در ازاي آن، تمهيدات و امتيازات ديگري براي ناشران كتاب در نظر بگيرد.
يكي از اين پيشنهادها، پيشنهاد تاسيس كتابخانه  هاي عمومي و نه فقط تاسيس كه تقويت كتابخانه  هاي عمومي ست. اين عده از ناشران اعتقاد دارند اينكه ارشاد كتاب بخرد و به كتابخانه  هاي عمومي بدهد، يكي از بهترين راه  هايي ست كه وضعيت نشر كتاب را از مخمصه نجات مي  دهد و براي اين صنف، راه نفس كشيدن را باز مي  كند.
اين عده از ناشران اعتقاد دارند كه سوبسيد روي كاغذ، دردي را دوا نمي  كند و ارشاد براي حل مشكلات اين صنف بايد به فكر چاره ديگري باشد. از بين پيشنهادها و راهكارهايي كه به ارشاد ارائه مي  شود، اگر جدي ارائه شود كه اميد است جدي ارائه شود و فقط در حد گلايه  هاي درون صنفي نماند، پيشنهاد تاسيس كتابخانه عمومي (چه اميدوارانه!) و خريد كتاب براي كتابخانه  هاي عمومي قابل فكر و اجراشدني ست؛ اگر جدي گرفته شود.

ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |