شنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۶۴
اعضاي افراد مرگ مغزي هدر مي رود
پوسيدن عضوها درخاك
بنيامين صدر
عكس: گلناز بهشتي
006666.jpg
شايد تصور اينكه هر روز هزار عضو با ارزش انسان مرگ مغزي شده همراه جسد او به زير خروارها خاك مي رود و آرام آرام تجزيه مي شود، تلخ باشد اما يك واقعيت است. اين يك واقعيت است كه در كالبد هر جسد مرگ مغزي شده اعضايي  هست كه هريك مي تواند زندگي دوباره را به يك بيمار بازگرداند تا او دوباره نفس بكشد و بماند با ياد غريبه اي آشنا.
اما اعضايي كه زندگي دوباره را به يك يا چند بيمار هديه مي كنند، چرا بايد از بين بروند و مدفون شوند؟
ما نياز داريم كه هر روز تعداد بيشتري از روز قبل آماده شوند تا قبل از مرگ مغزي و در زمان زنده بودن خود مايل باشند به خاطر ديگران از خود گذشتگي كنند. در گام بعدي نياز به دسترسي آسان و روزانه مردم به اهدا كنندگان عضو و به كارگيري راهكاري براي تسهيل مراحل قانوني قبل از وقوع مرگ به خوبي حس مي شود كه دركشور بيشتر تابع بوروكراسي و قوانين خشك و دست پاگير اداري ست تا بهره گيري از شيوه اي نوين و منطقي!
خانواده ها نيز بايد بپذيرند كه اعضاي با ارزش عزيزان از دست رفته شان زندگي دوباره را به آنان بازنمي گرداند، ولي هر عضو زنده مي تواند انساني رو به مرگ را اميدوار كند كه زنده خواهد ماند.
دياليز گران تر از پيوند
برقراري شبكه و نظام ساماندهي پيوند از جسدي كه مرگ مغزي شده موضوعي ست كه امروز در سطح جهاني به مثابه شاخصي براي پيشرفت پزشكي، سازمان پيوند اعضا را معنا مي كند. اين در شرايطي ست كه هزينه سالانه هر بيمار دياليزي در كشور بين 45 تا 50 ميليون ريال است، در صورتي كه هزينه هر بيمار پيوند كليه نيز در سال به طور ميانگين 25 تا۳۰ ميليون ريال خواهد بود.
به گفته دكتر ميترا مهدوي- رئيس مركز مديريت پيوند اعضا و بيماري هاي خاص- ساماندهي موفق پيوند اعضا از مرگ مغزي ها نياز به يك سازمان اجتماعي فعال و پويا و سرشار از حس قوي
انسان دوستي دارد. در يك سو ما نياز داريم كه هر روز تعداد بيشتري از مردم را متقاعد كنيم كه حتي در زمان حيات خود ابراز تمايل كنند كه در صورت مرگ مغزي از خود و اعضاي با ارزش بدن خود بگذرند و در سوي ديگر به بسترسازي فرهنگي از سوي رسانه ها و ارائه راهكارهاي منطقي براي تسهيل اين روند از سوي سازمان ها و ارگان هاي مسئول نيازمنديم.
در قدم سوم به نظام پزشكي- بهداشتي فعال و با قدرت اجرايي بالا نياز داريم كه اين كار براي فعال كردن تشكيلاتي
آي .سي .يوها،  يعني پايانه اصلي مرگ مغزي ها تهيه و نگهداري عضو و رساندن به موقع  آن به مراكز پيوند اعضا ضروري ست. مهدوي همچنين با تاكيد بر آگاهي بيماران كليوي به ما مي گويد: در شرايطي كه بيماران كليوي از نحوه بيماري و تغذيه و همچنين مراقبت از خود، آگاهي كافي نداشته باشند، هزينه هايي كه براي بيماري خود صرف مي كنند، به هدر خواهد رفت.
پيش بيني مي شود تا سال 88 تعداد بيماران مبتلا به نارسايي كليه از 20هزار نفر به 45هزار نفر افزايش پيدا كند. به گفته رئيس مركز مديريت پيوند كليه و بيماري هاي خاص وزارت بهداشت، بايد شرايطي از سوي دولت فراهم شود كه بيمار كليوي، از لحاظ اقتصادي و همچنين تغذيه مناسب تامين شده تا مجبور به فروش آزاد داروهاي خود نشود. از آنجايي كه كشور ما به لحاظ آمار تصادف هاي رانندگي منجر به فوت مغزي دررده هاي بالاي جهاني قرار دارد، بهتر است بستري فراهم آيد كه اعضاي افراد مرگ مغزي شده براحتي در اختيار همنوعان آنان قرار گيرد.
فروش پيش از اهدا
مراجعه چند روزه به درمانگاه انجمن حمايت از بيماران كليوي، به روشني آشكار مي سازد كه در ايران تعداد افرادي كه مايل به فروش كليه خود هستند چندين برابر افرادي ست كه به دنبال تامين كليه براي خود به عنوان گيرنده هستند.موضوع رد و بدل شدن مبلغ پول بين دهنده و گيرنده كليه يكي از مشكلات رايج و مسئله ساز در مراكز پيوند ايران است.توجه به اين موضوع از اين رو اهميت دارد كه مبلغ دريافت شده باتوجه به هزينه هاي جاري و قيمت هاي موجود دلالت بر استيصال دريافت كننده و ناتواني مالي بسيار شديد افراد دهنده دارد. از سوي ديگر پيوند كليه چون پيوند از يك عضو غير خودي به خودي ست، به هر حال در طول زمان دچار پس زدگي مي شود و اگر اين پس زدگي حاد نباشد، به طور حتم دچار پس زدگي مزمن مي شود. داروهاي سركوب كننده ايمني نيز حتي در صورت استفاده دقيق و مرتب  آن بيشتر در جلوگيري از پس زدن حاد است كه موفق مي شوند. اما در ايران به دليل اطلاع رساني نادرست به پيوند كليه به عنوان يك راه نجات دائمي نگاه مي شود بنابراين شخص نيازمند از هر راهي كه شده، سعي در انجام آن دارد. دولت هم از سال 76 مبلغي را با عنوان هديه ايثار به
اهدا كنندگان كليه پرداخت مي كند كه چندان موفق نبوده و بيشتر به واسطه گري كمك كرده تا برانگيختن حس انسان  دوستي! اين در حالي ست كه گسترش استفاده از اعضاي افراد مرگ مغزي شده مي تواند از گسترش واسطه گري فروش كليه بكاهد.
مقابله با واسطه گري
مصطفي قاسمي-
مدير عامل انجمن حمايت از بيماران كليوي- نيز معتقد است كه تاكنون اگر در كشور سالانه 30 تا۴۰عضو به بيماران نيازمند پيوند داده مي شد، امروز اين ميزان به حدود 400پيوند عضو مي رسد. به گفته او در سال 63 شش مورد پيوند كليه در كشور انجام شد و اين در حالي ست كه اين ميزان در سال 82 به يكهزار و 640مورد پيوند و در سال 83 به يكهزار و 680 مورد رسيد و بزودي اين رقم به دو هزار پيوند در سال مي رسد.
قاسمي با اشاره به فعاليت 130نمايندگي انجمن حمايت از بيماران كليوي در سراسر كشور گفت: انجمن حمايت از بيماران كليوي و نمايندگي هايش در كشور فقط مي توانند 10 تا۲۰ درصد بيماران كليوي را حمايت كنند.
وي تاكيد مي كند: پيوند از موارد مرگ مغزي كه در كشور انجام مي شود تنها راه چاره براي برچيدن دلالان كليه و فرهنگ غلط فروش كليه به علت فقر است. برخي از اهداكنندگان كليه از جمله كساني هستند كه به خاطر فقر و مشكلات مالي ناچار به فروش كليه خود مي شوند.
مديرعامل انجمن حمايت از بيماران كليوي پيشنهاد مي كند بنياد بيماري هاي خاص به جاي اهداي هديه نقدي به اهداكنندگان كليه، نسبت به ايجاد اشتغال براي اهداكنندگان كليه اقدام كند.
***
در ايران هر ساله هزاران انسان قرباني تصادف هاي شهري و جاده اي مي شوند. اين در شرايطي ست كه به گفته مسئولان، نزديك به نيمي از قربانيان تصادف ها بر اثر مرگ مغزي جان خود را از دست مي دهند. اعضاي بدن افرادي كه به هر دليل به مرگ مغزي دچار شده اند، در شرايط معمولي فعال و قابل پيوند است. اين در حالي ست كه تنها 6 درصد كليه هاي پيوندي از افراد مرگ مغزي شده تامين مي شود و اعضاي حياتي و فعال اغلب جانباختگان مرگ مغزي به هدر مي رود.
هم اكنون كمبودي در خصوص تعداد افراد مرگ مغزي شده، نداريم چون آمارهاي تخميني نشان مي دهند كه دست كم سالانه يكهزار نفر در تهران به مرگ مغزي دچار مي شوند، اما امكانات لازم براي پيوند اعضاي اين بيماران وجود ندارد.
در صورتي كه بيماران دچار مرگ مغزي شناسايي و تا زمان انجام پيوند به شيوه صحيح نگهداري و اداره شده و به موقع به تيم هاي پزشكي پيوند اعضا در كشور اطلاع داده و از ارگان هاي سالم بدن آنان استفاده شود، به طور حتم، اين تعداد مرگ مغزي مي تواند بسياري از مشكلات بيماران نيازمند به پيوند اعضا را حل كند. اهداي اعضا پس از مرگ مغزي مي تواند نجاتبخش جان بيماران باشد و اگر به دلايل مختلف كه در پيوند موفقيت آميز تاثيرگذار است، عضو اهدايي پس زده شود، عضو از شخص زنده گرفته نشده كه هزينه معنوي براي اهدا كننده دربرداشته باشد.

نگاه
سياهي بازار
جواد نصرتي- اين شب ها در تالار بزرگ و چندين و چند منظوره وزارت كشور اتفاقات ويژه و پرحاشيه اي درحال برگزاري ست.
هنگامي كه خبر اجراي كنسرت گروه استاد شجريان از سوي حميدرضا نوربخش مدير اجرايي كنسرت- و يكي از شاگردان قديمي استاد شجريان اعلام شد، بحث بر سر اجراي چنين برنامه اي در محافل فرهنگي و موسيقايي بالا گرفت. از همان روزي كه خبر اجراي كنسرت اعلام شد درد كهنه بازار سياه هم خود را نشان داد، به گونه اي كه حميدرضا نوربخش در جلسه مطبوعاتي خود با تشريح چگونگي فروش بليت و اينكه بليت ها در چند مرحله به فروش خواهند رسيد، نويد حذف بازار سياه را داد، اما حتي فروش چند مرحله اي هم نتوانست از پيدايش بازار سياه جلوگيري كند و بازار سياه، اين بار پررنگ تر از هميشه به عنوان اتفاقي ويژه و هميشگي بر اجراي كنسرت سايه افكند. خبرهايي كه از اين بازار نفرت آور به گوش مي رسد بسيار فاجعه آميز است؛ بليت 8 هزار توماني، 80 هزار تومان. بليت قسمت هاي جلويي سالن 200 هزار تومان و... . متاسفانه اين بار هم مديران اجرايي كنسرت نتوانستند از بروز اين فاجعه جلوگيري كنند. در اينكه با توجه به چگونگي عرضه بليت، بازار سياه يار هميشگي چنين برنامه هايي ست، شكي نيست، اما در اين مورد خاص، افزايش بي سابقه قيمت هاي كاذب بليت ها نگران كننده است. دلايل گوناگوني را مي توان براي چنين قيمت هاي بالايي در نظر گرفت؛ محبوبيت
استاد شجريان و گروه همراه شايد اصلي ترين دليل باشد، اما نكته بسيار مهمي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه قيمت هاي بسيار بالا در بازار سياه اين كنسرت مي تواند بدعت بسيار خطرناكي براي آينده باشد، اما مسئله اي كه در اينجا از بازار سياه مهم تر به نظر مي رسد خود قيمت بليت هاست؛ درست است كه استاد شجريان مردي تكرار نشدني در تاريخ موسيقي سنتي ايران به شمار مي رود،  اما با اين حال، پرداخت 20 هزار تومان براي ديدن هنرنمايي او به معناي واقعي براي جامعه اي همچون جامعه امروزي ما ناعادلانه   است. رسيدن به هدف هنر اقتصادي با هزينه دلسرد كردن مردم از موسيقي به هيچ وجه قابل توجيه نيست. شايد ايجاد صف هاي چندكيلومتري در برابر گيشه هاي فروش بليت اين كنسرت نشان از استقبال بالاي مردم از اين برنامه باشد، چه اين استقبال بسيار زياد در شرايطي كه حتي كنسرت هاي معمولي هم با سختي هاي فراواني برگزار مي شوند و مهم تر از آن، حضور استاد شجريان به عنوان يكي از اسطوره هاي موسيقي معاصر با وجود قيمت بالاي كنسرت قابل پيش بيني بود، اما بايد ببينيم آيا اگر هر سال چند كنسرت در همين حد – چه در زمينه موسيقي سنتي و چه در زمينه موسيقي پاپ- برگزار مي شد، مردم باز هم حاضر مي شدند با تحمل سختي هاي فراوان و با پرداخت چنين مبلغ زيادي به تماشاي اين كنسرت بروند يا نه.

جهانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |