با افزايش بهاي نفت خام در بازارهاي بين المللي ظرف چند ماه گذشته، بهاي فرآورده هاي نفتي به خصوص بنزين در بسياري كشورها به ميزان كم سابقه اي بالا رفته است. افزايش بهاي بنزين در آمريكا كه وقوع چند توفان و از كار افتادن چند پالايشگاه آن را تشديد كرد، باعث نارضايتي مردم شده است و عده اي خواهان تثبيت قيمت ها شده اند. توماس دي لورنزو استاد اقتصاد دانشگاه لويولا در مريلند آمريكا در مطلبي كه از پي مي آيد، با ارائه تاريخچه اي از كنترل قيمت ها از هزاران سال قبل، از اين پديده انتقاد مي كند. استدلال وي براساس شواهد تاريخي كه مبتني بر كتابي در اين زمينه است، خواندني است.
در بازار انرژي، عرضه و تقاضا تا حدي مجال اثرگذاري پيدا كرده است و در نتيجه نوسان هايي در بهاي بنزين ديده مي شود. تقاضاي زياد در كنار محدوديت هاي عرضه كه وقوع چند توفان آن را تشديد كرده بود، باعث شد بهاي بنزين در آمريكا بالا برود. وقتي پالايشگاه هاي توفان زده تعمير شد، افت بهاي بنزين شروع شد.
نبود كنترل قيمت ها باعث شده است تا كمبود جدي ايجاد نشود، اما كنگره به سختي مي كوشد تا اين نتيجه را سد كند. كنگره در پاسخ به خواست مردم كه از اصول اقتصاد ناآگاه هستند، يكي از جلسات بازجويي خود را از مديران ارشد شركت هاي نفتي برگزار كرد و از آنان در مورد نحوه كسب منافع از نظام اقتصادي آزاد آمريكا را جويا شد.
صحبت از تنظيم قيمت _ يعني اجازه دادن به نيروهاي بازار براي تعيين قيمت ها- زياد مي شود و درخواست زيادي هم براي كنترل قيمت ها ابراز مي شود. اغلب اين درخواست ها را كنترل قيمت نمي گويند اما در عوض از عبارات محترمانه مانند قانون ضد تعيين قيمت استفاده مي كنند كه به همان معناست.
استدلال ضد كنترل قيمت صرفاً موضوعي علمي نيست كه به كتاب هاي درسي اقتصاد منحصر باشد. سابقه تاريخي پيامدهاي ناگوار اقتصادي ناشي از كنترل قيمت ها به حدود ۴۰۰۰ سال قبل مي رسد. بخشي از اين تاريخ در كتابي چون « قرن كنترل دستمزد و قيمت» عرضه شده است كه نخستين بار در سال ۱۹۷۹ منتشر شد. اين كتاب اثري مشترك از رابرت شوتينگر و ايمون باتلر است. نويسندگان با نقل قول از ژان فيليپ لوي نويسنده كتاب «زندگي اقتصادي جهان باستان» آغاز مي كنند و مي گويند در قرن سوم قبل از ميلاد در مصر حكومت از نظر توليد و توزيع غله در همه جا حضور داشت و تمام قيمت ها در تمام سطوح با دستور معين مي شد. اين كنترل ابعاد هولناكي داشت و سپاهي از بازرسان وجود داشت.
كشاورزان مصري به قدري از بازرسان كنترل قيمت به تنگ آمدند كه بسياري از آنان از مزارع خود رفتند. تا پايان قرن، اقتصاد مصر به همراه ثبات سياسي آن فروريخت.
در بابل ۴۰۰۰ سال پيش ،  قانون حمورابي كلاف سردرگمي از مقررات كنترل قيمت بود. در اين قانون چنين آمده است: «اگر مردي يك كارگر كشاورزي اجير كند، ساليانه به او هشت گر ( GUR واحد اندازه گيري در بين النهرين باستان) ذرت خواهد داد ... اگر مردي شباني را اجير كند، ساليانه به او شش گر ذرت خواهد داد ... اگر مردي قايق شصت تني اجاره كند، يك ششم يك شكل(shekel) نقره در روز براي كرايه خواهد داد و غيره.» همان طور كه سوابق تاريخي توصيف مي كند، قوانيني از اين دست پيشرفت اقتصادي را در امپراتوري تا قرن ها از بين برد. هنگامي كه اين قوانين لغو شد، تغيير چشمگيري در اوضاع مالي مردم پديد آمد.
در يونان باستان هم بر قيمت غلات كنترل اعمال مي شد و لشكري از بازرسان غلات براي تعيين بهاي غله در سطحي كه دولت آتن تصور مي كرد درست است گماشته شده بود. كنترل قيمت ها در يونان به طور اجتناب ناپذيري به كمبود غله انجاميد. اما كارآفرينان دوران باستان توانستند با فرار از اين قوانين ناعادلانه، هزاران نفر را از مرگ بر اثر گرسنگي نجات دهند. به رغم اعمال مجازات مرگ براي تخلف از قوانين كنترل قيمت در يونان، اعمال اين قوانين تقريباً غيرممكن بود. كمبودهاي ناشي از قوانين كنترل قيمت باعث ايجاد فرصت هاي بهره برداري در بازار سياه شد.
در سال ۲۸۴ ميلادي، ديو كلتين امپراتور رم با به جريان انداختن مقادير زيادي پول، باعث تورم شد و سپس حداكثر بهاي فروش گوشت گاو، غلات، تخم مرغ و لباس و ساير اقلام را تثبيت كرد و هر كس كه اجناس خود را به بهاي گرانتر مي فروخت،  به مجازات مرگ محكوم مي شد.
همان طور كه شوتينگر و باتلر توضيح مي دهند، مردم ديگر اين قبيل مواد را براي فروش به بازار نمي آوردند چون نمي توانستند بهاي معقولي براي آن دريافت كنند و اين به قدري به كمبود دامن زد كه بالاخره پس از مرگ عده  زيادي، اين قانون كنار گذاشته شد. در دوران نزديكتر، چيزي نمانده بود كه ارتش انقلابي جورج واشنگتن از گرسنگي تلف شود چون در پنسيلوانيا و ساير مناطق،  كنترل قيمت ها بر خواربار اعمال شده بود، به خصوص در پنسيلوانيا قيمت كالاهايي كنترل مي شد كه ارتش به مصرف آن نياز داشت. در نتيجه كمبودهاي فاجعه باري براي ارتش پيش آمد.
كنگره در ۴ ژوئن ۱۷۷۸ قانون ضد كنترل قيمت تصويب كرد. اين قانون تصريح كرده بود: «با توجه به اينكه تجربه نشان داده است كه اعمال محدوديت بر بهاي اجناس نه فقط براي هدف مزبور بيهوده است، بلكه پيامدهاي بسيار نامطلوبي در بردارد،  به چندين ايالت سفارش مي شود كه تمام قوانين محدودكننده يا تنظيم كننده بهاي هر گونه كالايي را لغو كنند يا به حال تعليق درآورند.» شوتينگر و باتلر مي نويسند تا پاييز سال ،۱۷۷۸ در نتيجه مستقيم اين تغيير سياست، وضعيت تداركات ارتش مساعد شد.
سياستمداران فرانسوي پس از انقلاب همين اشتباه را تكرار كردند و در سال ۱۷۹۳ قانون ماكزيمم را به اجرا گذاشتند. بر اين اساس، كنترل قيمت ابتدا بر غلات و سپس فهرست بلند بالايي از ساير كالاها اعمال شد. دور از انتظار نبود كه در برخي شهرها، مردم به قدري دچار سوءتغذيه بودند كه بر اثر ضعف در خيابان ها مي افتادند . يك هيأت نمايندگي از جانب چندين استان به دولت نوشت كه تا پيش از قانون كنترل قيمت، بازارها به حد كافي كالا داشت اما به محض تثبيت آرد و غيره، ديگر اين غلات وجود ندارد. كالاهاي ديگري كه شامل ماكزيمم نشد، تنها كالاهايي است كه وجود دارد. دولت فرانسه ناچار شد پس از آنكه اين قانون عملاً هزاران نفر را كشت، قانون كنترل قيمت را باطل كند.
وقتي روبسپير  رادر خيابان هاي پاريس براي اعدام مي بردند، جمعيت فرياد مي زد: «ماكزيمم كثيف مي رود!»
در پايان جنگ جهاني دوم، طراحان اقتصاد متمركز در آمريكا از نظر سياست اقتصادي تماميت خواه تر از نازي هاي سابق بودند. در خلال دوران اشغال آلمان پس از جنگ، طراحان آمريكايي به كنترل اقتصادي نازي ها علاقه داشتند، از جمله كنترل قيمت ها كه در واقع مانع از بهبودي اقتصادي شده بود.
كنترل قيمت را در آلمان بالاخره لودويك ارهارد وزير اقتصاد در سال ۱۹۴۸ لغو كرد. اين تحول باعث معجزه اقتصادي آلمان شد.
كنترل قيمت ها عامل بحران انرژي دهه ۱۹۷۰ و بحران انرژي دهه ۱۹۹۰ در كاليفرنيا شد (فقط بهاي كلي فروش برق آزاد شد و بر قيمت خرده فروشي كنترل اعمال مي شد)
سياستمداران وعده مي كنند با تكان دست يا چرخش قلم قانون گذاري، همه چيز را ارزانتر كنند و بيش از چهار هزار سال است كه نتايج يكسان بوده است: كمبود، افت كيفيت توليد، گسترش بازار سياهي كه در آن قيمت ها بالاتر و رشوه فراوان است. تخريب ظرفيت توليدي كشور در صنايعي كه كنترل قيمت در آن اعمال مي شود، ايجاد دستگاه هاي اداري كنترل قيمت و تمركز قدرت سياسي آثار اين سياست است.

اگر در محل كار خود كمي به اطراف نگاه كنيم، ممكن است از خود بپرسيم: چه تعداد از همكاران ما واقعا از محيط كار خود و كاري كه انجام مي دهند لذت مي برند.
اگر واقع بينانه به اين موضوع نگاه كنيم، مي توان گفت در بسياري از سازمانهاي كنوني وضع چندان جالب نيست.
به نظر مي رسد پيشرفتهاي حاصل از تكنولوژي از يك طرف و فشارهاي ناشي از رقابت در عرصه جهاني از طرف ديگر،مديران و كاركنان سازمانها را تحت فشار شديدي قرار داده است تا موقعيت خود را در اين بازار متلاطم حفظ كنند.البته بايد قبول كرد كه مديران اينگونه سازمان ها بايد مطالب بيشتري درباره نيازهاي كاركنان سازمان و ارتباط اين نيازها با سطح كارايي و بهره وري، بياموزند.به كجا مي رويم ؟به نظر مي رسد ،محيط هاي كاري امروزي بيش از هر زمان ديگر دچار التهاب و سردرگمي هستند.
مشغله هاي پر تنش در محيط كار وقت بسيار كمي  را براي فعاليتهاي خارج از سازمان و رسيدگي به خانواده و دوستان باقي گذاشته است.در نتيجه تمايل كاركنان براي برقراري تعادل بين زندگي كاري و زندگي شخصي روز بروز در حال افزايش است.در يك نظر سنجي بين المللي كه به طور يكسان در كشورها و فرهنگهاي گوناگوني انجام شده است، ۱۰۴۰۰ نفر از كاركنان سازمانهاي مختلف مورد سوال قرار گرفتند.
مهم ترين انتظارات اين افراد از محيط كارشان را مي توان در پنج مورد زير خلاصه نمود:
برقراري تعادل بين كار و زندگي شخصي، شغلي كه واقعاً لذت بخش باشد، احساس امنيت شغلي و تامين آينده، حقوق و دستمزد مناسب.
همكاران خوب در اكثر كشورها، مورد اول يعني توانايي برقراري تعادل بين كار و زندگي شخصي، مهم ترين عامل رضايت از محيط كار بوده است.
فقط در روسيه مورد چهارم يعني حقوق و دستمزد مناسب، بيشترين طرفدار را داشته است.ولي در تمامي كشورها فاصله قابل توجهي بين آنچه كاركنان مي خواهند و آنچه بدست مي آورند، وجود دارد.بخصوص درمورد پرداخت حقوق، تعادل بين كار و زندگي شخصي و امنيت شغلي.
در اين نظر سنجي مشخص شد كه بيش از ۵۰ درصد كاركنان نمي دانند ماموريت سازماني كه در آن كار مي كنند چيست.
۸۴ درصد آنها اينگونه تصور مي كنند كه آگاهي از ماموريت سازمان تاثير چنداني بر روي كيفيت كارشان نمي گذارد و ۴۴ درصد آنها هيچگونه همدلي و ارتباط عاطفي بين خود و مديران رده هاي بالاتر و سازماني كه در آن كار مي كنند، نمي بينند.
بررسي ديگري در همين زمينه نشان مي دهد كه اين دو پديده يعني زندگي كاري و زندگي شخصي اثرات متقابل و تشديد كننده بر يكديگر دارند.
فردي كه در زندگي خانوادگي و شخصي خود مشكلات زيادي دارد، به طور قطع اين مشكلات بر روي تمركز، رضايت از كار، بهره وري و شادابي وي در محيط كار اثر مي گذارد.۴۰ درصد از اين كاركنان احساس مي كنند اگر زمان بيشتري را صرف خانواده خود كنند، اين موضوع اثري منفي در سوابق شغلي آنها خواهد گذاشت.
دو مؤسسه دانشگاهي براي نخستين بار اثرات طراحي مجدد محيط كار را بر روي زندگي شخصي و زندگي كاري افراد مورد سنجش قرار داده اند.
آنها با ۳ سوال زير كاركنان سازمانها را مورد پرسش قرار داده اند:
۱ - كار شما چگونه سازمان داده شده است و معيار موفقيت در كار شما چيست؟
۲ - روش سازماندهي كار و شغل شما چگونه بر زندگي شخصي شما تاثير مي گذارد؟
۳ - چگونه تغييرات مثبت و بهبود روشهاي انجام كار مي تواند به بهبود زندگي شخصي شما منجر شود؟
آنچه آنها شنيدند حاكي از كار بيش از حد، آشفتگي، بي خوابي كشيدن و خانواده هاي تقريبا فراموش شده بود.
تكنولوژي … دعا يا نفرين؟
تحولات حيرت انگيز در حيطه علوم و تكنولوژي، افق هاي جديدي را در شيوه كار و زندگي انسانها گشوده است و كسي نمي تواند مزاياي حاصل از اين تحولات را انكار كند.ولي از طرف ديگر اثرات جانبي حاصل از اين پيشرفتها و امكانات دقيقا مورد ارزيابي قرار نگرفته است.
تلفن هاي همراه، كامپيوترهاي قابل حمل، پيجر و پست الكترونيك باعث شده اند كه ما بطور ۲۴ ساعته با شركتهاي محل كار خود در تماس باشيم.احتمالا بدون اين امكانات، فرصت بيشتري براي تفكر و تعمق در خويشتن خواهيم يافت.براي ذهن انسان لازم است كه دقايقي از شبانه روز را به انديشيدن و بازسازي مجدد بپردازد.به عبارت ديگر حداقل براي چند دقيقه به حالت offline در آيد.اولين برداشت از اين موضوع اين است كه تكنولوژي آزادي هاي جديدي را پيش روي ما قرار خواهد داد.
ولي آيا واقعا چنين است ؟ آيا افرادي كه در استاديوم فوتبال يا تعطيلات هم مشغول رسيدگي به امور مربوط به كسب و كار خود هستند، واقعا مي توانند آرامش و تمدد اعصاب را تجربه كنند ؟ و آيا در چنين شرايطي خانواده اين افراد آنها را در كنار خود حس مي كنند ؟ هنگامي كه تازگي و جذابيت اوليه ناشي از اين ارتباط مداوم با محيط كار از بين برود، تازه متوجه مي شويم كه حريم خلوت خود را از دست داده ايم.
كار و روح انسان چندي است كه به رسميت شناختن و ارزش نهادن به روح انسان در محيط كار مورد توجه بيشتري قرار گرفته است.
شكي نيست كه تقويت روحيه و افزايش انرژي رواني افراد در محيط كار، كارايي شخصي و سازماني را افزايش مي دهد.
وقتي افراد نسبت به كاري كه انجام مي دهند احساس خوبي داشته باشند، سعي مي كنند آنرا به بهترين نحو انجام دهند و مهمتر از آن تلاش مي كنند راه هاي بهتر و مؤثر تري براي انجام كار پيدا كنند.
در غير اين صورت، نمي توان انتظار داشت كه براي انجام كار يا پيدا كردن راه حل تلاش فوق العاده اي از خود نشان دهند.
پس بهتر است فرهنگ كاري خود را به سمتي سوق دهيم كه چنين روحيه اي را در محيط كار تقويت كند.
يك مدير رده بالا بهتر است هر روز از خود بپرسد: چگونه مي توانم كاري كنم كه كاركنان اين سازمان نسبت به خودشان و كاري كه انجام مي دهند، احساس خوبي داشته باشند؟ چنين سوالي در نهايت منجر به بهبود سلامت رواني و جسمي افراد و افزايش كارايي خواهد شد.
چرا كاركنان براي حاضر شدن در محل كار خود اشتياق زيادي ندارند؟
بررسي ۴۰۰ شركت مختلف (شامل۰۰۰ ۸۰۰ كارمند) نشان داده است كه تا سال ۱۹۹۵ عمده ترين علت براي غيبت در محل كار مربوط به مريضي بوده است.
از اين سال به بعد علت هاي ديگري جايگزين مريضي شده اند: تنش و عصبيت زياد و روحيه حق به جانب بودن. به عبارت ديگر بعضي از افراد مي گويند: من خيلي كار كرده ام و مستحق كمي استراحت هستم. همچنين نيازهاي شخصي به عنوان عذري براي حاضرنشدن در محل كار رشد قابل ملاحظه اي پيدا كرده اند.
در سال ۱۹۹۵ ميلادي ۵۰ درصد از علت هاي غيبت در محل كار مربوط به مريضي مي شد. در سال ۱۹۹۸ اين رقم به ۲۰ درصد رسيد. نتيجه: به سلامت روحي و عاطفي كاركنان خود توجه كنيد.
چه عواملي به محيط كار آسيب مي رسانند؟
وقتي مقدار كمي از يك سم مهلك وارد بدن انسان مي شود، به تدريج موجب آسيب ديدن بافتهاي زنده و سالم مي شود و در نهايت باعث مرگ انسان مي شود.
دقيقا به همين شكل يك سازمان هم ممكن است تحت تاثير عوامل مخرب آسيب ببيند و يا حتي از بين برود.
مطالب زيادي طي دو دهه گذشته درباره تعهد و از خود گذشتگي كاركنان و سقوط اصول اخلاقي محيط كار منتشر شده است.
اكنون مي توانيم بگوييم كه چه عواملي در يك سازمان مانع رسيدن به چنين سطح بالايي از كارايي و بهره وري مي شوند و از تبديل آن به يك سازمان سالم جلوگيري مي كنند:
قرارداد: بعضي از شركتها در اولين روزي كه يك كارمند جديد را استخدام مي كنند، قراردادي را پيش روي او مي گذارند كه در آن قيد شده است: شركت مجاز خواهد بود كه در هر زمان و به هر دليل به اين همكاري خاتمه دهد.
چنين قراردادي در اولين روز كار چه پيامي را به شخص منتقل مي كند؟ آيا با پايه گذاري چنين رابطه اي از ابتدا، مي توان از اين فرد انتظار وفاداري و پايبندي به اصول سازمان را داشت.
ساعات كار بيش از حد: لطيفه اي قديمي  در شركت مايكروسافت وجود دارد به اين مضمون: ساعات كار ما كاملا شناور است.
شما مي توانيد ۱۸ ساعت در طي شبانه روز را به اختيار خود، براي كار كردن انتخاب كنيد! طراحي مجدد كار، به جاي آنكه باعث بهبود روش انجام كار شود، فقط منجر به اين شد كه همان كار بين افراد كمتري تقسيم شود (البته با افزايش ساعات كار براي هر فرد).آمار نشان مي دهد كه در طي دهه گذشته افزايش منظمي در ساعات كار رخ داده است.اين افزايش مدت زمان حضور در محل كار، شخص را وادار مي كند كه بين دو الزام پيش رويش، يعني زندگي كاري و زندگي شخصي (خانواده)، يكي را انتخاب كند. انتخابي كه در هر دو صورت منجر به ايجاد نوعي احساس گناه در شخص مي شود.
مدل سازي فرهنگي
در چنين سازمانهايي يك ناسازگاري و عدم هماهنگي بين ارزشها، بينش و ماموريت سازمان كه بطور رسمي اعلام شده اند، با رفتار واقعي مديران به چشم مي خورد.
همه مي دانند كه فرهنگ و هنجارهاي مورد انتظار چيز ديگري غير از نحوه تفكر و رفتار فعلي مديران رده بالاي سازمان است.
براي گردانندگان شركتها بسيار آسان است كه بگويند: ما روي كاركنان خود سرمايه گذاري مي كنيم.
ما به آموزش اعتقاد داريم.ما به تعهد و اعتماد متقابل بين مديران ارشد و ساير كاركنان باور داريم.ما تبادل آزاد اطلاعات را ترويج مي كنيم.
بسياري از سازمان ها اين سخنان زيبا را هر روز تكرار مي كنند و حتي آنها را در اصول ارزشي خود گنجانده اند.ولي فقط تعداد انگشت شماري از آنان واقعا به اين مفاهيم اعتقاد قلبي دارند.واقعيت اين است كه در اكثر سازمان ها اين سخنان از حد شعار هاي اغوا كننده فراتر نمي روند.بعد معنوي انسان همواره در جستجوي كمال و بهبود مداوم است، بنابراين در كاري كه انجام مي دهد همواره به دنبال يك مقصود و هدف عالي مي گردد.مديري كه اين غايت و مقصود عالي را تقويت مي كند، انگيزه كاركنان را براي كاركردن افزايش مي دهد.
مشاركت واقعي: سازمانهاي سنتي هميشه به گذشته چسبيده اند و در مقابل مشاركت واقعي كاركنان در تفكر و تصميم گيري هاي سازماني مقاومت مي كنند، زيرا به حسن نيت يا توانايي هاي آنها اعتماد ندارند.
هميشه ديده ايم كه مشاركت دادن كاركنان در تصميمات سازماني چگونه در آنها انگيزه و انرژي مضاعف ايجاد مي كند، و بالعكس كنار گذاشتن آنها در مواقعي كه به تفكر و خلاقيت نياز است و تنها به نيروي بازوي آنها اكتفا نمودن، موجب از بين رفتن انگيزه در آنها مي گردد.
ضربات تبر سرانجام درخت را سرنگون خواهد كرد.
يك درخت بزرگ و تنومند مي تواند در برابر ضربات تبر مقاومت كند.
ولي اگر اين ضربه ها بطور مداوم بر پيكر درخت نواخته شود، سرانجام با يك ضربه پرقدرت و عميق، درخت سقوط خواهد كرد.
كاركنان يك سازمان هم مانند درختان هستند.آنها فرصت جديدي را كه در يك محل كار يافته اند با اشتياق فراوان آغاز مي كنند؛اگرچه ممكن است آنها ضربات روحي را كه هر از گاهي بر آنها وارد مي شود تحمل كنند، ولي زماني فرا مي رسد كه اين ضربه ها از محدوده تحمل آنها فراتر مي رود.
در اين نقطه است كه آنها تصميم مي گيرند و در نهايت، اين تصميمات آنهاست كه سرنوشت يك سازمان را رقم خواهد زد.
«The Toxic Workplace»
By:Peter Grazier
ترجمه: شاهين صفائيان پور

واردات برنج ايران ۲۰ درصد كاهش مي يابد
فارس: سازمان جهاني خواربار و كشاورزي در گزارش ماه دسامبر خود موسوم به بازار جهاني برنج با اشاره به افزايش برداشت محصول برنج در ايران و افزايش تعرفه هاي واردات پيش بيني كرد، واردات برنج توسط ايران در سال ۲۰۰۵ با كاهش ۲۰ درصدي نسبت به سال قبل به ۸۰۰ هزار تن برسد. كل واردات برنج ايران در سال ۲۰۰۴ به يك ميليون تن رسيد و پيش بيني مي شود اين رقم در سال ۲۰۰۵ به ۸۰۰ هزار تن برسد كه بدين ترتيب نسبت به سال قبل ۲۰ درصد كاهش خواهد داشت.
افزايش برداشت محصول برنج در ايران و افزايش تعرفه هاي واردات تا ۱۵۰ درصد از جمله علل كاهش ۲۰ درصدي واردات برنج توسط ايران در سال ۲۰۰۵ عنوان شده است.
تعرفه هاي واردات برنج براي سال ۲۰۰۴ ، ۱۰۰ درصد تعيين شده بود.
اين گزارش همچنين پيش بيني كرده است واردات برنج توسط ايران در سال ۲۰۰۶ بدون تغيير نسبت به سال ۲۰۰۵ در سطح ۸۰۰ هزار تن باقي بماند.
براساس اين گزارش ميزان توليد برنج ايران در سال ۲۰۰۴ به ۱/۳ ميليون تن رسيد و پيش بيني مي شود اين رقم در سال ۲۰۰۵ با افزايش ۶ درصدي به ۳/۳ ميليون تن برسد.
رفع منع قانوني شركت هاي فولاد
براي دريافت وام از بانك هاي خارجي
گروه اقتصادي: رئيس سازمان توسعه و نوسازي معادن و صنايع معدني ايران در حاشيه مراسم بهره وري از پروژه كوره پاتيل LF3 شركت فولاد خوزستان گفت: مجلس درصدد است منعي را كه از سوي بانك مركزي به دليل استنباطي كه مسئولان اين بانك از قانون بودجه برنامه چهارم دارند پيرو اخذ وام شركت هاي توليدكننده فولاد از بانك هاي خارجي به وجود آمده است رفع كند.
احمد هراتي نيك افزود: درصورت رفع اين منع واحدهاي فولادسازي مي توانند بدون تاييد و تضمين بانك مركزي تا مرز ۱۰۰ تا ۲۰۰ ميليون دلار وام از بانك هاي خارجي دريافت كنند. وي تاكيد كرد: تصميم اخير بانك مركزي به دنبال اخذ وام هايي به فاصله هاي كوتاه مدت ۶ تا يكساله از سوي واحدهاي فولادسازي داخلي از بانك هاي خارجي اتخاذ شده است. وي همچنين از توليد ۵/۹ ميليون تن فولاد در سال جاري و رسيدن سقف توليد به ۵/۱۰ ميليون تن در سال گذشته خبر داد.
به گزارش خبرنگار ما، در راستاي بهره برداري از پروژه كوره پاتيل LF3 شركت فولاد خوزستان، سيستم هاي يكپارچه اطلاعات مديريتي اين شركت نيز راه اندازي شد.
به گفته كارشناسان و مديران فولاد خوزستان راه اندازي اين سيستم در ايران در مجموع ۸ ميليارد تومان هزينه دربر داشته است. با استفاده از اين سيستم كل اطلاعات مجموعه هاي مختلف فولاد خوزستان به طور مرتب به مديريت انتقال مي يابد. اين سيستم مديريتي تماماً توسط پرسنل داخلي طراحي، نصب و راه اندازي شده است.
ايران جزو ۱۱ قدرت اقتصادي جهان آينده است
مؤسسه اقتصادي گلدمن ساكس، در گزارشي با اعلام ۱۱ قدرت اقتصادي جهان آينده، ايران را جزو اين ۱۱ كشور قرار داد.
اين مؤسسه ايران را جزو ۱۱ قدرت نوپاي اقتصادي جهان كه داراي قابليت تبديل شدن به يكي از ابرقدرتهاي اقتصادي را دارا مي باشد اعلام كرده است.
مؤسسه گلدمن ساكس اين ۱۱ كشور را ۱۱ ابرقدرت اقتصادي آينده جهان اعلام كرده است كه در دهه هاي آينده به رقيبان سرسخت هفت كشور صنعتي تبديل مي شوند. از نظر اين مؤسسه علاوه بر ايران كشورهاي مصر، بنگلادش، اندونزي، كره جنوبي، مكزيك، نيجريه، پاكستان، فيليپين، تركيه، و ويتنام نيز جزو ابرقدرتهاي اقتصادي جهان هستند. در مقايسه اين ۱۱ قدرت اقتصادي در كنار هفت كشور صنعتي و همچنين كشورهاي برزيل، روسيه، هندوستان و چين اعلام كرد اين ۲۲ قدرت اقتصادي در آينده رقابت سنگيني را براي دراختيار گرفتن بازارهاي جهان خواهند داشت.
گلدمن ساكس همچنين پيش بيني مي كند تا سال ۲۰۲۵ ده قدرت برتر اقتصادي جهان به ترتيب آمريكا، چين، ژاپن، آلمان، هندوستان، انگلستان، فرانسه، روسيه، كره جنوبي و ايتاليا خواهند بود.
افزون بر اين، از لحاظ سرانه توليد ناخالص ملي نيز تا سال ۲۰۲۵ به ترتيب كشورهاي آمريكا، ژاپن و كره جنوبي بزرگترين اقتصادهاي جهاني خواهند بود.
نرخ تورم در ايران امسال ۱۶ درصد است
ايسنا: واحد اطلاعات اكونوميست در تازه ترين گزارش خود پيش بيني كرد كه نرخ تورم كشورمان در سال جاري ميلادي به ۱۶ درصد برسد كه نسبت به سال ۲۰۰۴ با نرخ تورم ۸/۱۴ درصدي افزايش نشان مي دهد.
به گزارش خبرنگار اقتصاد بين الملل ايسنا، اكونوميست در گزارش ماه نوامبر خود نوشت: ابزارهاي سياست مالي محدود منجر به آن مي شود كه بانك مركزي براي مبارزه با تورم وظيفه مشكلي داشته باشد و اين بانك به ميزان زيادي به بحث درخصوص محدود كردن رشد هزينه هاي دولت وابسته خواهد بود. اين در حالي است كه بنابر گزارش ها، طي چند ماه اخير رشد قيمت ها كندتر شده است.
دولت در سال آينده قيمت برخي از كالاهاي يارانه اي را افزايش خواهد داد و اكونوميست پيش بيني كرد كه رشد قيمت ها در سال آينده نيز تسريع پيدا كرده و نرخ تورم در اين سال به ۴/۱۴ درصد برسد.
كشورمان در سال ۲۰۰۷ و در پي كاهش رشد تقاضاي داخلي با كاهش نرخ تورم روبرو خواهد بود و نرخ تورم ۸/۱۵ درصدي را در اين سال شاهد خواهيم بود.
به گزارش ايسنا در ماه هاي اخير آمارهاي متفاوتي از ميزان نرخ تورم اعلام شده است. از سويي وزير امور اقتصادي و دارايي و نيز رئيس كل بانك مركزي در حالي بر اين امر تأكيد دارند كه تورم كنترل شده و هيچ گاه به بالاي ۲۰ درصد در سال جاري نمي رسد كه برخي از كارشناسان رشد سريع نقدينگي در اين ماه ها را دليل محكمي براي افزايش بيش از حد تورم مي دانند. به نظر مي رسد با ارائه آمار اكونوميست از وضعيت تورم در ايران كه پيش بيني اش نزديك به اعداد رسمي دولت ايران است، بر سخنان شيباني و دانش جعفري بر تورم زير ۱۵ درصد تأكيد دارد.
تسهيلات مالي خارجي براي اجراي خط انتقال اتيلن غرب كشور
شوراي اقتصاد عصر روز گذشته ۱۹ آذر ۱۳۸۴ به رياست دكتر محمود احمدي نژاد تشكيل جلسه داد.
به گزارش روابط عمومي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور ، در ابتداي اين جلسه درخواست وزارت بازرگاني در خصوص تعيين قيمت خريد شكر توليدي كارخانجات چغندري و نيشكري براي سال ۱۳۸۴ مورد بحث و بررسي قرار گرفت و اعضاي شوراي اقتصاد پيشنهاد ستاد بررسي و كنترل قيمت ها مبني بر قيمت هر كيلوگرم ۵۴۸۰ ريال را تصويب كرد. همچنين شورا مقرر كرد مابه التفاوت قيمت تمام شده و قيمت مصوب فروش از محل منابع يارانه اي تامين و پرداخت شود.
شوراي اقتصاد پس از بررسي درخواست وزارت بازرگاني با تامين شكر از سوي وزارتخانه مذكور براي تنظيم بازار اين كالا موافقت كرد.
در ادامه اين جلسه، اعضاي شوراي اقتصاد با واگذاري عمليات اكتشاف بلوك هاي خرم آباد و گرمسار موافقت كرد. اين تصميم بر اساس درخواست وزارت نفت اتخاذ شد.
شوراي اقتصاد با توجه به درخواست وزارت راه و ترابري، با اجراي طرح توسعه حوضچه سوم بندر شهيد رجايي با استفاده از تسهيلات مالي خارجي موافقت كرد.
در اين طرح، اسكله هاي با ظرفيت سالانه تخليه و بارگيري كانتينري به ميزان ۵/۵ ميليون TEU و قابليت پهلوگيري كشتي هاي بالاي ۱۰۰ هزار تن احداث خواهد شد.
در خاتمه اين جلسه اعضاي شوراي اقتصاد با درخواست وزارت نفت در خصوص تمديد مهلت استفاده از تسهيلات مالي خارجي براي اجراي خط انتقال اتيلن غرب كشور موافقت كردند.
صادرات زرشك متولي ندارد
مهر: مدير كل جهاد كشاورزي خراسان جنوبي گفت: عدم وجود متولي فعال در زمينه صادرات زرشك باعث نوسانات شديد در بازار فروش آن گرديده است.
علي اكبر تناكي در بيرجند با بيان اين مطلب افزود: اين استان از نظر توليد زرشك با ۶۶۴۲ هكتار سطح زير كشت مقام اول ايران و جهان را داراست و ۷/۹۸ درصد زرشك ايران در اين استان توليد مي شود. وي متوسط عملكرد زرشك را ۱۳۷۷ كيلوگرم در هكتار ذكر كرد و افزود: پيش بيني مي شود در سال از ۶۶۴۲ هكتار باغات زرشك استان حدود ۸۴۱۰ تن محصول برداشت شود.
وي با تاكيد بر ضرورت حمايت از زرشك كاران منطقه ياد آور شد در سال جاري از محل طرح بهبود كيفيت محصولات باغي مبلغ ۶۲۶ ميليون و ۴۰۰ هزار ريال جهت احداث ۲۹ فقره بارگاه بهداشتي زرشك اختصاص يافته است.
علي اكبر تناكي گفت: تاكنون بالغ بر ۲۰۰ بارگاه بهداشتي زرشك خشك كني با حمايت جهاد كشاورزي در سطح استان خراسان جنوبي احداث شده است.
وي گفت: بيش از ۱۸ هزار خانوار در سطح اين استان در زنجيره توليد، توزيع و فرآوري محصول زرشك فعاليت مي كنند كه با توجه به ارزش اقتصادي و اشتغالزايي اين محصول نقش قابل توجهي در جلوگيري از مهاجرت روستائيان به شهرها دارد.