شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۷۶
نگاهي به فعاليت هاي موزه قرآن در گفت وگو با احمد محيط طباطبايي
ما منتظر نيستيم
007272.jpg
از اولين جلساتي كه قرآن دوستان دور هم جمع شدند تا موزه قرآن جان بگيرد، حضور داشت و بي دريغ راهنمايي ها و همراهي هايش را در اختيار موزه قرار داد.
وقتي هم كه براي گفت وگو به سراغش رفتيم، براي گرفتن آثار نمايشگاه اخير موزه به مشهد سفر كرده بود، ولي بعد از گذشتن از هفت خوان، پيدايش كرديم و حرف موزه را كه زديم، وقتش را در اختيارمان قرار داد. احمد محيط طباطبايي در كنار ساير دست اندركاران موزه وشايد بيش از بقيه، دغدغه موزه ملي قرآن كريم و جان گرفتن آن را دارد.
خودش مي گويد: من در اين كار فقط همراه و همكار آقاي مسجد جامعي بودم، اما درباره كوچك ترين پيچ و خم هاي ساختمان، اطلاعاتي دقيق و موثق دارد كه از روي محبت و شوقش براي شناساندن موزه همه را بي دريغ نثارمان مي كند؛ او تاريخ شفاهي اين موزه است. از روزي كه نخستين تيشه ساخت آن زده شد تا رمضان امسال كه افتتاح شد و تا هفته پيش كه موزه، چند نمايشگاه و سخنراني را در كارنامه خود ثبت كرد.
خواندن گفت وگوي ما با احمد محيط طباطبايي براي آگاهي از قصه زندگي موزه قرآن نه جذاب، بلكه ضروري است.
***
پيشينه موزه ملي قرآن كريم چيست؟ نخستين طرح ها جهت احداث اين موزه چه زماني و توسط چه كسي ارائه شد و تا رسيدن به اينجا چه مراحلي را پشت سر گذاشت؟
سابقه اين موزه برمي گردد به قبل از انقلاب؛ زماني كه در كنار محل فعلي اين موزه، موزه نگارستان احداث شده بود كه حوزه كارش تاريخ هنر و هنرهاي مستظرفه ايران بود و مجموعه اداري كه موزه ها را اداره مي كرد و زيرنظر مسئولان ارشد كشور بود، طرحي را داشتند كه در كنار هر موزه يك فرهنگسرا ايجاد شود تا فعاليت هاي زنده موزه و ارتباطشان با مخاطبان كه در فضاهايي موزه اي نمي تواند انجام بشود، فضايي داشته باشد. فرهنگسراي نوبهار جنب موزه آبگينه و سفالينه ساخته مي شود كه بعد از انقلاب تبديل به بنياد فارابي شد.
اين مكان هم قرار بود به فرهنگسرا تبديل شود، ولي از آنجايي كه در كنار كاخ مرمر قرار داشت و اين كاخ داراي ارزش هاي تاريخي و معماري است و نمي خواست منظر اين ساختمان ها را خراب كند، قرار شد اين ساختمان در زيرزمين ساخته شود، پس در سال هاي قبل از انقلاب طراحي و خاكبرداري شد و اقدامات اوليه صورت گرفت و ادامه فعاليت ها با انقلاب متوقف شد. در دوران جنگ توجهي به اين مكان نشد و قرار بود تبديل به پناهگاه بشود كه آن هم صورت نگرفت تا اينكه در سال 1375 و دوره دوم رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني، در جلسه اي با حضور ايشان و ساير مسئولان مقرر شد اين مكان تبديل به موزه با محوريت قرآن شده و با تعيين اعتبارات كار ساخت آن آغاز شود.
كار طراحي موزه به مهندسان مشاور شارستان سپرده مي شود. مهندس احمدي، طراحي جديد موزه را انجام مي دهد و در فرم هاي قبل تغييراتي ايجاد مي كند. تا فاز سه موزه توسط همين شركت انجام مي شود؛ يعني حتي جزئيات ميز و صندلي توسط اين شركت طراحي شده است. براي ساخت، كار به شركت پيمانكار وزارت مسكن كه ساختمان اجلاس و مسكن را ساخته، واگذار مي شود. كار با سرعت خوبي جلو مي رود، ولي در جايي اعتبارش تمام مي شود و به مرحله افتتاح نمي رسد. در سال 1377 مجموعه در اختيار سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري قرار مي گيرد تا اين سازمان با استفاده از اعتباراتش كار ساختمان را تمام كند. به علت عدم پيش بيني بودجه براي اين موزه در برنامه پنج ساله سوم ميراث فرهنگي، اين كار هم انجام نمي شود، ولي در ليست موزه هاي اداره كل موزه هاي سازمان ميراث فرهنگي قرار مي گيرد و به تدريج بودجه هايي جهت تكميل كار به آن تعلق مي گيرد و تقريبادر سال 1382 فاز اول كار ساخت موزه به اتمام مي رسد؛ به گونه اي كه مي شود موزه را افتتاح كرد.
در اين مرحله موزه با مشكل تردد و يكسري مشكلات حقوقي ديگر مواجه مي شود كه كار افتتاح موزه را به تعويق مي اندازد. در اواخر دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي و زمان رياست آقاي مرعشي در سازمان ميراث فرهنگي جديد مقرر مي شود اين موزه در بهار 82 افتتاح شود كه باز اين كار به تاخير مي افتد تا زمان رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد و طرح هيات امنايي شدن مديريت موزه ها كه هيات امناي موزه قرآن به رياست آقاي احمد مسجد جامعي تعيين مي شود. آقاي مسجدجامعي در دوره جديد به عنوان محوري فرهنگي كه بيشترين خدمات را در حوزه قرآني در دهه اخير انجام داده است، توانستند افراد علاقه مند اين حوزه را گرد هم آورند. با همت ايشان اين موزه در رمضان امسال افتتاح شد و كلا مجموعه موزه به اتمام رسيده و تنها بحث هاي ديگري چون اتمام سالن آمفي تئاتر باقي مانده است.
شما و ساير دست  اندركاران چه تعريفي براي موزه ملي قرآن كريم ارائه مي  دهيد؟ براساس اين تعريف سياست  هاي موزه جهت پيشبرد فعاليت  هايش چيست؟
موزه ملي قرآن به عنوان نهاد سياستگذار و هادي در سيستم ما معرفي مي  شود؛ با اين هدف كه كل فعاليت  هاي قرآني كه در حوزه  هاي مختلف در سطح كشور انجام مي  شود را بايد مديريت كند. اين حرف به اين معني نيست كه بايد همه قرآن  هاي كشور در اين موزه نگهداري شوند، بلكه اطلاعات همه آنها بايد در اين موزه موجود باشد.
با اين تعريف در حوزه هنرهاي قرآني، خوشنويسي قرآني، كتابت، نسخ خطي، باستان  شناسي آثار قرآن و نرم  افزارهاي قرآني اطلاعات را بايد گردآوري كند و بانك اطلاعات اين موزه را از طريق موزه مجازي كه با استفاده از سايت اينترنتي ايجاد مي  كند و مي  تواند در آنجا آثار قرآني نفيس را در موزه  هاي مختلف به نمايش بگذارد، به وجود بياورد. با اين تعريف، فعاليت  هاي موزه مي  تواند شكل بگيرد و به همين دليل است كه با وجود بودجه كم و محدودي كه موزه دارد، شايد تنها موزه  اي باشد كه بولتن دائمي و منظمي جهت حفظ ارتباط ارگانيك اش دائر كرده است.
موزه بيشتر سعي مي  كند از طريق معرفي و ايجاد جريان، افراد علاقه  مند و كساني را كه در دايره هنرهاي مرتبط با قرآن قرار مي  گيرند، جذب و به موزه قرآن نزديك كند. اكنون سياست كلي موزه اين است كه در حوزه محتوايي فعاليت  هايش را گسترده كند.
با اين تعاريف، مخاطب يا مخاطبان موزه از نظر شما چه كساني هستند و شما سعي در جذب كدام طبقه يا گروه خاص داريد؟
اگر قرآن را بگيريم، مخاطب قرآن عموم هستند و مخاطب در طبقات مختلف تعريف مي  شود. قطعا موزه در طبقات متفاوت، مخاطبان مختلف دارد. چند روز پيش بود كه آثار قرآني زنان در موزه به نمايش گذاشته شد و زنان، مخاطبان موزه بودند. حالا اين مخاطبان مي  توانند كودكان، دانش  آموزان، دانشجويان و ... باشند. هركدام در حوزه كاري و برنامه  ريزي خودشان جذب موزه مي  شوند؛ يعني موزه براساس سياست  هايش متعلق به يك قشر نيست.
ساختار اداري و اساسنامه در چه مرحله  اي هستند؟ تثبيت و تعيين شده  اند يا خير؟
موزه يك چارت اداري و اساسنامه قبلي دارد، ولي با فعاليت  هاي جديدش اين برنامه  ريزي  ها شكل رسمي به خودش نگرفته كه انشاءالله با همكاري و مساعدت سازمان ايرانگردي و جهانگردي و رياست آن سازمان كه نظر خاصي نسبت به موزه دارند، اين مشكلات موزه هم حل و فصل مي  شود، اما ما منتظر اين موضوع براي جدي كردن فعاليت  هايمان نيستيم. اگر يك نفر اينجا راه مي  رود، مي  خواهد فعاليتي انجام بدهد تا لزوم حيات چنين موزه  اي براي همه مشخص بشود و فعاليت  هاي موزه ادامه پيدا كند.

يادداشت آخر
به موزه قرآن نرويد
نازگل قادري
موزه  ها در همه جوامع به عنوان اماكن گردشگري شناخته شده  اند كه مي  توانند با هرچه غني  تر شدن خود، بر شهرت و محبوبيت خود بيفزايند. نمونه به  يادماندني اين امر، موزه لوور است كه همپاي پاريس در ميان اهالي فرهنگ شناخته شده است.
در ايران كمتر موزه  اي را مي  توان نام برد كه بدين  گونه جايگاه خودش را به عنوان يك نهاد فرهنگي تاثيرگذار تثبيت كرده باشد. شايد تنها نمونه، موزه هنرهاي معاصر باشد؛ آن هم به مدد معماري متفاوت و پويايي  اش در برپايي مداوم نمايشگاه  ها.
علاوه بر اينكه اكثر موزه  هاي ما - كوچك و بزرگ- با مشكلات مالي دست و پنجه نرم مي  كنند و از اين بلا زمين خورده  اند، در اين فضاي ياس و نااميدي، موزه ملي قرآن كريم افتتاح مي  شود تا شكل جديدي از فعاليت  هاي موزه  اي پويا و فعال را به ايرانيان بشناساند و به قول دست  اندركاران آن، محتواي قرآن را اشاعه دهد. بودجه آن مشخص و معين نيست، ولي بولتن هفتگي دارد و سخنراني، نشست و نمايشگاه برگزار مي  كند. آمده تا متفاوت باشد و سنگ نويني براي فعاليت  هاي موزه  اي در ايران نهد.
اما همه اين حرف  هاي خوش، مهر بطلان مي  خورد. وقتي درهاي موزه ملي قرآن كريم بر هر بازديدكننده  اي و هر علاقه  مندي بسته است؛ بسته است چون در محوطه ساختمان  هاي رياست  جمهوري است و بايد با آداب و رسوم ويژه  اي حفاظت شود و عبور و مرور يعني تهديد امنيت.
اين موزه با دنيا دنيا شور، هياهو و فعاليت، بي ثمر مي ماند وقتي دروازه آهني با سربازهاي گماشته شده ميان مخاطب و محتوا ايستاده  اند. دست  اندركاران محترم موزه ملي قرآن كريم خسته نباشيد، موزه زيباست و بستر مناسبي است براي خلق جريان  هاي قرآني و براي اشاعه فرهنگ قرآني؛ اگر شما ساكنان كاخ مرمر و ساختمان رياست  جمهوري، مهر تاييدي بر نقش و اهميت اين موزه بزنيد و هر بار كه در مسيرتان از روبه  روي در موزه رد مي  شويد، شادمان شويد از جمعيتي كه با موزه و برنامه  هايش همراه مي  شوند.
سخت است براي ما كه بنويسيم موزه قرآن چنين است و چنان و ديدني است، اما درهاي آن به روي شما بسته است و قطعا براي مديران سخت  تر است كه تلاش شبانه  روزي  شان در تثبيت اين نهاد در ميان خودشان محدود بماند و نتوانند دستاوردهايشان را با عموم مخاطبان قسمت كنند.
براي مخاطبان هم سخت است كه از ميان نوشته  هاي ما در ذهن خود موزه قرآن بسازند، غرق فضاي معنوي موزه شوند و از آن تاثير بگيرند.

در شهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  در شهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |