عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
ماهور نبوي نژاد
پشت ديوارهاي خاك گرفته و سربه فلك كشيده كاخ مرمر، حياط چشم نوازي است با درختچه ها و گل هاي چيده شده. در اين فصل كه خيابان هاي تهران زرد و نارنجي است، اينجا سبز سبز است و از تمام پديده هاي ساخت بشر، يك آمفي تئاتر با صندلي هاي سيماني به چشم مي خورد كه هنوز سرد است و تاكنون فرصت نيافته ميهمان نوازي كند. در حياط موزه ملي قرآن كريم مي شود ساعت ها چرخ زد و حتي به آسمان هم نگاه نكرد تا ياد آلودگي و دغدغه هاي شهري اين هفته ها بيفتيم. پس از چرخش در باغچه موزه ملي قرآن به سمت پله هاي رو به پايين هدايت مي شويم. در بزرگ، باشكوه و چوبي كه ورودي اولين طبقه است باز مي شود و روي سه ديوار شيشه اي و پشت بسم الله الرحمن الرحيم مجذوبمان مي كند. پشت اين بسم الله تمامي موزه را با همه شكوه و وقارش در يك نگاه مي توان ديد. دلم مي خواهد پشت اين بسم الله بايستم؛ مثل اين موزه در آغوش حمايت بسم الله الرحمن الرحيم.
در طبقه منفي يك كه اولين طبقه موزه قرآن كريم محسوب مي شود يك هشت ضلعي است كه از هر طرف ادامه پيدا مي كند. وسط هشت ضلعي طبقه منفي يك مشرف به دو طبقه پايين تر است و از سقف ساختمان تا سقف طبقه منفي سه در ميان فضاي مياني خالي است. لوستر زيبايي نصب شده است. اين لوستر كه مركب از نقره و ميناست كار استاد كاري اصفهاني در سال 1342 هجري شمسي است كه پيش از انقلاب در فروشگاه فردوسي نصب بود و سپس توسط موزه به مبلغ دو ميليون تومان خريداري شد.
البته طراحان اين ساختمان به فكر لوستر و نور اصلي اين طبقات تو در تو بوده اند اما تهيه لوستر مورد نظر آنها هزينه هنگفتي بود كه در زمان راه اندازي، موزه قادر به تامين آن نبود. حالا هم اين كار هنري استاد اصفهاني چيزي از زيبايي موزه نمي كاهد و حتي جلوه هم مي دهد، ولي بعد از 40سال لازم است ترميم شود.
تالارهاي اصلي در طبقات منفي يك و منفي دو و منفي سه كه انتهاي هركدام به فضاهاي ديگري چون نگارخانه ها، آمفي تئاتر و... ختم مي شود، محل برگزاري نمايشگاه هاي دوره اي است. اين روزها در طبقه منفي يك نمايشگاه كلك قدسي برپاست و پيش از آن نسخ خطي دارالقرآن گلپايگاني مجموعه اختصاصي سيد صادق خرازي به نمايش گذاشته شده است. گوشه اي از اين هشت ضلعي در كتابخانه تخصصي است و در طراحي اوليه فضايي نيز براي ورود بازديدكنندگان در نظر گرفته شده بودكه اكنون بخشي از تالار اصلي محسوب مي شود و به كاربرد خاص و پيش بيني شده خودش نرسيده است.
محوطه موزه اي كه محل نگهداري اشياي گران قيمت متعلق به موزه است با يك در شيشه اي از تالار اصلي جدا مي شود و از تجهيزات حفاظتي و امنيتي بيشتري نسبت به ساير نقاط برخوردار است. بخش موزه اي كه دو طبقه است علاوه بر ارتباط با تالار اصلي ، در ورودي مجزايي به حياط دارد، به نحوي كه بازديدكنندگان بدون چرخش در فضاي پيچ درپيچ ساختمان اصلي مي توانند تنها از اشياي موزه اي ديدن كنند و به بازديد خود پايان بدهند.
در جاهايي از بخش موزه اي براي جداكردن فضاها از ديوارهاي شيشه اي استفاده شده كه مفاهيم مختلفي را مي تواند در ذهن ايجاد كند ولي هدف طراح القاي دريا و موج هاي ريز و پي درپي بوده است.
چوب، آجر، سيمان و كاشي همگي در بناي اين ساختمان حضور دارند. درها و نرده ها از چوبند، ديوارها و سقف ها گاهي آجر، گاهي سيمان ، نقشي از كاشي و طرح هاي گلي و برجستگي هاي چشم نواز.
درها به طور كلي دو مدل هستند؛ درهاي چوبي و سنگين با نشان موزه در وسط كه فضاهاي بيرون و درون و فضاهاي اصلي چون كتابخانه و آمفي تئاتر را با فضاي اصلي ساختمان از هم جدا مي كنند. اين درهاي شكلاتي كه اكثرا بزرگ و سنگين هستند در شكوهمند كردن و وقار بخشيدن به فضاي موزه نقش عمده اي برعهده دارند. برخي فضاهاي داخلي نيز با درهايي با مقرنس هاي چوبي از هم جدا مي شوند. اين درها كه با ظرافت خاصي ساخته شده، در كنار آن شكوه، فضاي موزه را روحاني مي كنند. نمونه بارز اين فضاي معنوي در طبقه منفي سه است؛ جايي كه پشت مقرنس، فضاي نيمه روشن نمازخانه قرار دارد. اين فضاي غبارآلود و سادگي طراحي و مصالح محراب و نمازخانه كه از سوي ديگر به حياط راه دارد، به سرعت ما را ياد شبستان مسجد جامع اصفهان مي اندازد و نشان مي دهد كه طراح در خلق فضاها نسبت به كاربري اين ساختمان بي توجه نبوده و از نمونه هاي معماري اسلامي شناخته شده، استفاده كرده است. محراب و ديوارهاي مسجد از آجرهاي سه سانتي و كرم رنگ است ولي در كف، رديف هاي منظم سراميك نصب شده تا لحظه هايي كه قرآن دوستان در صف هاي منظم در كنار هم مي ايستند، صحه بگذارند بر فتبارك الله احسن الخالقين .
|
|
سادگي طرح، رنگ و معماري، غالب ترين پديده اين موزه است. همه چيز در قالب خط ساده گفته شده رنگ نيست، اگر هست، سفيد است و تنها نقوشي كه گهگاهي روي ديوارها به چشم مي آيد، كاشي هاي آبي به نام الله، محمد و علي در ميان ديوارهاي آجري است. سقف اصلي، ستون ها و پيچ و خم پله ها همگي سيمان فشرده (expose) هستند كه در سقف، نقش گل روي ديوارها رديف هاي مارپيچ مي سازد، اما در نهايت سادگي.
اين سادگي حتي در طراحي وسايل نيز حفظ شده است. صندلي ها به سادگي يك چهارپايه هستند؛ چهار تا تخته به رنگ چوب با نشيمنگاه چرمي. ميزها هم كه از آن ساده تر.
آنچه در همه ساختمان ها ثابت و با چرخش طبقات از آجر به سيمان، از سيمان به ديوارهاي سفيد و از سراميك خاكستري به كرم تغيير پيدا نمي كند، قرنيزهايي از كاشي هاي لاجوردي است.
از همان طبقه منفي يك خودت را به حركت ديوارها كه بسپري، از تالار اول مي گذري و وارد تالار طبقه منفي دو مي شوي؛ جايي كه آثار متعلق به دوره قاجاريه حضور دارند؛ چاقو، شمشير و پيراهن مزين به آيات قرآن براي هنگام قسم خوردن.
راهرو به روشنايي ساير فضاهاي موزه نيست، چون هنوز نور طراحي شده براي آن تهيه و نصب نشده است. در طراحي اين ساختمان نرده هايي براي پله ها در نظر گرفته شده كه نور فلورسنت را روي پله ها پخش كند؛ يعني نور و روشنايي باشد، ولي نه با نصب چراغ و لوستر كه سادگي و سفيدي ديوارها را در هم بريزد.
در طبقه منفي سه از فضاهاي جانبي مانند بخش موزه اي كاسته و محيط گسترده تر مي شود. در فضاي ميانه كه در ميان چهار ستون سيماني محصور شده است، جاي يك حوض است؛ از همان حوض هاي ستاره اي كه توي مسجدهاست، ولي با كاشي و سراميك كرم و خاكي به جاي آبي فيروزه اي، تا متانت و وقار فضا درهم نشكند.
اين حوض هنوز ساخته نشده و جاي آن در طبقه منفي سه خالي است، ولي وقتي آب در اين هشت ضلعي جاري شود، نقش گل روي سقف نيز در آن منعكس مي شود و همه چيز زيباتر جلوه مي كند. اين هم از نشانه هاي توجه به هنر و معماري سنتي ايراني - اسلامي در طراحي اين ساختمان است.
طبقه منفي سه در اصل سالن آمفي تئاتر را نيز در خود جاي داده است. سالن آمفي تئاتركه فاز اول ساخت آن تمام شده، با اتمام بودجه موزه ملي قرآن كريم كار اتمام آن رها شده است. اين آمفي تئاتر مجهز به سن چرخان است و ظرفيتي بيش از 500 نفر دارد. در همين مرحله سفت كاري سالن آمفي تئاتر جذابيت لازم براي چنين مكاني را داراست و با تكميل تجهيزاتش مي تواند به يكي از بهترين سالن هاي آمفي تئاتر كشور تبديل شود. در گوشه ديگر طبقه منفي سه، سالن كوچك ديگري با ظرفيت 70 نفري هست كه هم اكنون گفتارها و ديدارهاي موزه ملي قرآن كريم در آنجا برگزار مي شود.
اينجا در طبقه منفي سه با وجود اينكه بيش از شش متر از سطح زمين و دسترسي به هواي آزاد فاصله داريم، ولي دستگاه هاي تهويه به خوبي عمل مي كنند و گردشگر دچار احساس خفگي نمي شود.
توجه به نكات فني از مسائلي است كه طراحان اين موزه در كنار مسائل زيبايي و هنري با دقت و درايت به آن پرداخته اند. نمونه ديگر اين توجه، طراحي راه خروجي در هريك از طبقات است.
در كنار تمام سادگي ها كه تااينجا بر آن تاكيد كرديم، فضاي كلي، بازديدكننده را دچار نوعي ابهام و درهم تنيدگي مي كند، چون فضاها با همان خطوط ساده شان درهم مي پيچند.
در كنار اين سه طبقه، سه طبقه ديگر نيز جهت كارهاي اداري موزه طراحي و ساخته شده اند كه اين دو بخش از پشت سالن آمفي تئاتر به هم متصل مي شود. طبقه منفي يك و منفي دو بخش اداري كه با رنگ سبز تزئين شده محل استقرار مسئولان و روساي بخش هاي مختلف هستند. طبقه منفي سه نيز انبار موزه ملي قرآن كريم محسوب مي شود. اين بخش اداري به طور مستقل و مجزا به حياط و خيابان راه دارد.
طراحي اين ساختمان كار شركت مهندسان مشاور شارستان و مهندس بهروز احمدي است. مسئولان در توضيح دقيق و علمي معماري اين ساختمان گفته اند: موزه ملي قرآن كريم با زيربنايي به وسعت 10هزار مترمربع در فضايي به ابعاد تقريبي 30*۶۰ متر و عمق حدود 14 متر در زيرزمين ساخته شده است. اين بنا داراي سه طبقه است كه با احداث نورگير روي بام مجموعه، امكان برخورداري از نور طبيعي در پايين ترين سطوح آن نيز وجود دارد و با استفاده از سيستم هاي پيشرفته تهويه مطبوع و نيز تامين روشنايي مصنوعي، شرايط مطلوب در اين مجموعه كه در زيرزمين واقع شده، فراهم آمده است.
در معماري اين مجموعه، هندسه و سازه نقش اصلي را ايفا مي كند. عامل هندسه به ويژه در طراحي سرسراي اصلي، نقش بسيار مسلط و نماياني دارد و عامل سازه نيز با استفاده ماهرانه از اشكال هندسي در ساختن سقف ها و سالن اصلي و ديوارها، نمونه جالبي از كاربرد عناصر سازه اي را ارائه مي دهد.
همچنين در قسمت اعظم بنا از آجرنما و بتن نمايان استفاده شده است. به طور كلي صنعت و مهارت استادكاران ايراني در آجركاري، كاشي كاري، نجاري و سنگ كاري، باعث ايجاد فضاي خوشايندي در داخل موزه شده است.