دكتر شهران اكبري درمورد جلوگيري از آلودگي هوا گفت:
استفاده از ماسك، فايده اي ندارد
|
|
آلودگي هواي شهر تهران، يك مشكل بحراني است كه در روزهاي گذشته، مدرسه ها و ادارات را به تعطيلي كشانيد. تهران در چند روز گذشته به نقطه اي رسيد كه ديگربه سختي مي توانستي درآن نفس بكشي. اين نقطه، همان بود كه از مدتها قبل توسط كارشناسان پيش بيني مي شد و توجه به آن، نياز به يك بسيج همگاني براي اطلاع رساني عموم و جلب توجه همگان داشت. حالا ديگر، كمتر كسي است كه حداقل سوزش گلو و چشم شكايت نكند. رانندگان اذعان داشتند كه جلو چشممان را نمي توانستيم ببينيم و نياز به مه شكن در صبحگاهان اجتناب ناپذير بود.
حال چگونه مي توانيم بر اين مشكل فائق آييم و آينده شهر، با اين آب و هوا چگونه خواهد بود، مسئله اي است كه بايد ابتدا علل و عوامل، مضرات و سپس راه حل آن را بدانيم. در همين زمينه گفت وگويي با خانم دكتر شهران اكبري انجام داده ايم كه مي خوانيد:
* چه عواملي به طور غيرمستقيم به اين مشكل دامن مي زند؟
- برپا كردن ساختمان هاي چند طبقه و رقابت در عرصه فروش ملك از چند سال قبل متأسفانه دامنگير شهر تهران شد كه نتيجه آن از بين رفتن فضاي آزاد بود، فضايي كه مي توانست وسيعاً زير كشت درختان سرسبز و بوته و چمن قرار بگيرد؛ به گونه اي كه در هر خياباني يك پارك داشته باشيم. همان طور كه مي دانيد گياهان به تبديل گاز دي اكسيد كربن به اكسيژن و تميز شدن هواي اطراف كمك مي كنند. كمبود فضاي سبز، چيزي است كه تهران از آن رنج مي برد و رشد جمعيت و مهاجرت هاي بي رويه به شهر، پيامدهايي به همراه دارد كه كارشناسان از مدت ها قبل هشدار داده بودند و حال وقت آن است كه شاهد عوارض آن باشيم.
*استنشاق هواي آلوده چه مضراتي دارد؟
- اثرات آن را در سالمندان مبتلا به بيماري هاي تنفسي و قلبي به راحتي مشاهده مي كنيم. در اين بيماران، به علت اكسيژن كم و تهويه نامناسب و ناكافي و به دنبال كهولت سن و درگيري ريه و يا قلب، با افت اكسيژن هواي تنفسي اين افراد دچار تنگي نفس و كبودي لب ها خواهند شد.
در گروه دوم، كودكان معصوم قرار دارند كه رزرو تهيه اي كمتر نسبت به بالغين دارند. اما با افزايش ميزان آلاينده هاي هوا، كم كم مشكلات تنفسي در خفيف ترين فرم به صورت سرفه و سوزش گلو و همچنين چشم ها گريبانگير همگان خواهد شد. حال بگذريم از اثرات آن بر سيستم عصبي و بسياري از بيماري ها شامل سرطان ها و مشكلات بارداري و غيره غيره كه به طور مستقيم و غيرمستقيم از آلودگي هوا منتج مي شود و يا در آينده محقق خواهد شد كه عامل آن گازهاي سمي استنشاقي بوده است.
* آيا استفاده از ماسك ها، در جلوگيري از استنشاق هواي آلوده مؤثر است؟
- خير. ماسك به صورت يك صافي عمل مي كند كه تنها از عبور ذرات جلوگيري مي كند، ولي استنشاق هواي تميز را تضمين نمي كنند. به عبارت ديگر، ماسك به صورت تبديل كننده، گازهاي مخرب به اكسيژن عمل نمي كند.
* عوارض جنبي استنشاق هواي آلوده كدامند؟
- گير افتادن در ترافيك سنگين تهران و شنيدن صداي بوق هاي گوشخراش و بعضاً تصادفات همراه با استنشاق هواي كم اكسيژن به عنوان غذاي اصلي براي مغز عصبانيت، احساس خستگي، خواب آلودگي، سردرد و بي حوصلگي به دنبال دارد كه انسان را وارد چرخه اي معيوب مي كند.بعد از تحمل يك چنين ترافيك طاقت فرسا و احساس خستگي، مجسم كنيد كه ديگر حال و حوصله اي براي سلام و عليك گرم با خانواده و فرزندان كه در انتظار به سر مي برند، نمي ماند. رويارويي نسبتاً با سردي انجام مي شود و به جاي اين كه وقت باقيمانده صرف صحبت هاي سازنده و رسيدگي به تكاليف كودكان و مشكلات نوجوانان و جوانان و استحكام روابط عاطفي صميمانه در ميان خانواده شود، اگر خوش بينانه ترين حالت را در نظر بگيريم، صرف شكايت از هوا و فضا و روز سخت و كسل كننده گذشته مي شود و اين چرخه، هر روز تكرار مي گردد. حال چقدر از وقت ارزشمند انسان بيهوده تلف شده و به تبع آن خسارت هاي اقتصادي وارد مي آيد؛ اينها محاسباتي است كه هر كس مي تواند در خانواده خود به آن فكر كند.
* چاره كار چه خواهد بود؟
- اولين قدم، ايجاد آگاهي عمومي است. اين كه مردم بدانند چه خطراتي آنها را تهديد مي كند. سپس به فكر راه حل بيفتيم. اين كه مدارس تعطيل شوند و حتي الامكان در خانه بمانند، راه حل نهايي نخواهد بود. و يا حداقل به طور موقتي درجه بحراني را مي كاهد. در ضمن بايد به فكر آن خانه هاي كوچك چند متري با چندين سر خانوار از جمله چندين كودك و سالمند در آلوده ترين نقطه شهر باشيم كه كم كم ديگر هوايي براي نفس كشيدن نخواهند داشت.آلودگي هوا امري است كه مشاركت همگان را مي طلبد. روزگاري هدف از داشتن ماشين شخصي، رسيدن هرچه سريع تر به مقصد بود. اما امروزه كمتر شهروندي است كه به راحتي بدين مقصود نائل آيد. اگر مردم از مضرات جاني، مالي، اجتماعي و عواقب خطرناك آلودگي هوا آگاهي داشته باشند، آن وقت همگي اتومبيل هاي شخصي را كنار گذاشته و به دوچرخه سواري يا وسايل نقليه عمومي روي مي آورند. چه خوب بود اگر روزي يك دوچرخه ساده به جاي اتومبيل هاي پرزرق و برق، علامت تشخص به حساب مي آمد! و خانه هاي قديمي با باغچه و گل و گياه جاي برج هاي سربه فلك كشيده را مي گرفت. و توجه به سلامتي، علاقه به خانواده، صفا، صميميت و قناعت، بر هياهوي شهر و شهرنشيني و ماشين شخصي و آپارتمان هاي آن چناني و دوندگي پراسترس غلبه مي كرد. بياييد شهري داشته باشيم، آرام و آرام، پاك و تميز، زيبا و زيبا با مردمي سالم و صادق.
گفت و گو: م. توكلي
|