چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۴
باشگاههاي بزرگ اروپا
بايرن مونيخ مظهر فوتبال آلمان
005103.jpg
علي راد
فوتبال باشگاهها را در جهان از آن اروپايي ها مي دانند و فوتبال جهاني رااز آن آمريكاي جنوبي، اما اروپايي ها در اين عرصه نيز مدعي اند. آرژانتين در باشگاههاي جهان نيز هميشه يكسوي قهرماني بوده است. دانشجويان لاپلاتا در اوج آژاكس در اروپا با نمايشي از خشونت و فوتبال اصيل قاره خود با آنها مقابله كردند. اما رفته رفته زماني كه پول نقش بيشتري در فوتبال پيدا كرد، بازيكنان برزيل و آرژانتين و حتي اروگوئه بسوي اروپا سرازير شدند و باشگاههاي آمريكاي جنوبي افول كردند. در اروپا هر يك از باشگاهها دوران اقتدار نه چندان پايداري داشته اند. اگر مبدأ را بطور رسمي و قانوني ميانه هاي دهه پنجاه ميلادي قرار دهيم، رئال مادريد از اسپانيا شش سال اول آنرا در يد قدرت خود گرفت و با ستاره هاي خارجي خود قهرمان پي درپي اروپا شد. در آن سالها هنوز بارسلونا از نظر اقتصادي جان نگرفته بود و حريفي چون امروز براي رئال به حساب نمي آمد.
از دهه شصت، ايتاليا كه پايه هاي فوتبال را روي تيم ملي خود بنا نهاده بود، ظهور كرد. اتفاقاً هر دو تيم مدعي از ميلان و سانسيرو آمدند. يكي با نام اينتر و ديگر آ.ث. ميلان كه امروز ميلان ناميده مي شود. بحث امروز و اين شماره رابه تيم و باشگاههاي بزرگ اختصاص داده ايم و از بايرن مونيخ آغاز مي كنيم؛ غول خفته اي كه بر سيستم هاي فوتبال اروپا و جهان تأثير فوق العاده گذاشت و شيوه تازه اي از فوتبال را با نام شناور به نمايش گذاشت. اينتر ميلان از اين سيستم استقبال كرد و با گماردن دو مدافع براي شركت در حمله و كم كردن فاصله  هافبكها با دفاع نوعي برنامه ريزي در فوتبال را باب كرد كه اصطلاحاً سخت ترين نوع فوتبال تا آن زمان بود.
بايرن مونيخ در دهه هفتاد با اسكلت بايرن مونيخ، جام جهاني را نيز فتح كرد و از آن زمان ستاره هاي محوري فوتبال نبض تيمهاي بزرگ را در دست گرفتند. كرايف در آژاكس، بكن باوئر در بايرن مونيخ، ريورا در ميلان و ريوا  در اينتر...

شهر زيباي مونيخ، كه مهد فوتبال آلمان به شمار مي رود پس از برگزاري المپيك ۱۹۷۲ بسيار مشهور تر شد و با معرفي بازيكنان افسانه اي بزرگ به جهان فوتبال بيشتر بر سر زبانها افتاد. اين شهر سه تيم بزرگ و رقيب دارد يعني بايرن مونيخ، مونيخ ۱۸۶۰ و مونشن گلادباخ كه هميشه در جدال ربودن گوي سبقت از يكديگرند، اما در اين ميان بايرن سهم بيشتري نسبت به دو تيم ديگر داشته تا جايي كه آنها را كاملاً از صحنه رقابت محو كرده است. باشگاه بايرن مونيخ آلمان در فوريه ۱۹۰۰ ميلادي توسط «فرانتس جان» در يك رستوران به نام «گسيلا» واقع در شهر مونيخ تأسيس شد. اين تيم از افرادي كه از تيم ام. تي. وي ۱۸۷۹ جدا شده بودند تشكيل شد و در ابتدا نام شوابينگر (محله اي كه رستوران در آن قرار داشت) را براي اين تيم انتخاب كردند اما بعدها تغيير نام داد و تا سال ۱۹۳۲ منتظر ماند تا به نخستين قهرماني اش در آلمان دست پيدا كند. موفقيت بندي آنها مربوط به سال ۱۹۵۷ مي شود كه بيست و پنج سال با نخستين دستاورد آنها فاصله داشت. پس از آن آنها باز هم صبر كردند تا ستارگاني جوان و نوظهور از سال ۱۹۶۴ در اين تيم حضور پيدا كردند، ولي هيچ كس گمان نمي كرد كه با شروعي چنين ديرهنگام بايرن به پرافتخارترين تيم آلمان و نيز به يكي از قدرتهاي فوتبال اروپا بدل شود. با حضور بازيكناني افسانه اي مانند فرانتس بكن باوئر، زپ ماير، اولي هوينس و گرد مولر اين تيم تنها دو سال طول كشيد تا به جام ديگري دست يابد و پس از آن با ادامه درخشش در فوتبال آلمان و اروپا جامهاي زيادي را فتح كرد.
تاريخچه باشگاه
داستان از سال ۱۹۰۰ ميلادي و با فرانتس جان شروع شد؛ يكي برليني و هجده تن ديگر كه نخستين بازيكنان تاريخ باشگاه به حساب مي آيند. در سال ۱۹۰۷ بود كه شيرازه يك تيم واقعي شكل گرفت زماني كه قرمزهاي بايرن به زمين اختصاصي خود در مونيخ و در خيابان لئوپولدگام نهادند. تيم رقيب محلي يعني اف ث واكر در روز افتتاحيه با باخت هشت بر يك بدرقه شد و حساب كار دستش آمد. بايرن در سطح شهر مونيخ به يك تيم پرطرفدار تبديل شد و اوج موفقيت آنها به سال ۱۹۱۰ برمي گردد، آنها در آن سال قهرمان منطقه شرق آلمان شدند. در سال پس از آن نيز بايرني ها از عنوان خود بدون تحمل حتي يك شكست دفاع كردند. پس از آن يكي از بازيكنان به تيم ملي دعوت شد و اين نشان پيشرفت خوب تيم بود. ماكس گابلونسكي نخستين بازيكني بود كه پيراهن تيم ملي را بر تن كرد و در شانزدهم فوريه ۱۹۱۶ برابر بلژيك به ميدان رفت. پس از آن همه چيز به سرعت پيش رفت و در سال ۱۹۲۰ بايرن با بيش از هفتصد عضو تبديل به بزرگترين باشگاه مونيخ شد، يعني دقيقا همان چيزي كه امروز هست. در سال ۱۹۲۶ تيم قهرمان منطقه جنوب آلمان شد و در سال ۱۹۳۲ نخستين قهرماني اش در آلمان را جشن گرفت.
دوران بازسازي و احياء ۱۹۶۷- ۱۹۴۶
پس از دوران تأسف انگيز و فاجعه بار جنگ جهاني دوم، فوتبال نيز نياز به دوراني براي بازسازي داشت. تنها نه سال طول كشيد تا با قهرماني آلمانها در جام جهاني ۱۹۵۴ سوئيس آنهم به صورتي معجزه آسا شادي دوباره سراسر آلمان را فرا بگيرد و اميد به رگهاي مردم اين كشور باز گردد. تيم زپ هربرگر براي نخستين بار آلمان را فاتح جام جهاني كرد. آنها در ديدار نهايي موفق شدند تيم قدرتمند مجارستان را در حاليكه دو بر صفر پيش بود، سه بر دو شكست دهند. اين موفقيت تنها براي يك آلماني زياد خوشايند نبود و آنهم ژاكوب استرتيل بود كه بايد نظاره گر بازي فرتيزوالتر مي شد و نمي توانست به عنوان يار اصلي وارد ميدان شود. در آن زمان او كاپيتان تيم فوتبال بايرن مونيخ آلمان بود. اما بعدها مشخص شد كه اين يك استثناء بود كه تيم ملي آلمان بدون بازيكنان بايرن به موفقيت دست پيدا كند. ليگ هاي منطقه اي آلمان تا سال ۱۹۶۳ بيشتر ادامه نيافت و در همين سال بود كه بوندس ليگا، ليگ جديد آلمان شكل گرفت، اما بايرن اجازه حضور در نخستين دوره اين ليگ را پيدا نكرد. نخستين مربي بايرن در شروع دوران طلائي اش كسي نبود جز تشيك كايكوفسكي. بايرن از سال ۱۹۶۴ وارد دوران تازه اي شد كه همواره با نام يك نفر عجين است، فرانتس بكن باوئر. البته بازيكنان بزرگ ديگري مثل گرهارد مولر، زپ مايرو اولي هوينس نيز در اين مهم او را ياري دادند ولي هسته مركزي تفكر و راهبردي آنها خود او بود.
سالهاي طلائي ۱۹۷۶ _ ۱۹۶۸
در سال ۱۹۶۸ مربيگري تيم به برانكوزپك واگذار شد. بايرن يكسال بعد موفق به كسب هر دو جام معتبر آلمان شد آنهم با اقتدار. آنها با اختلاف هشت امتياز نسبت به آلمانيا آخن به مقام قهرماني بوندس ليگا رسيدند و در ديدار نهايي جام حذفي نيز شالكه را شكست دادند. اما در سالهاي ۱۹۷۱ و ۱۹۷۰ رقيب همشهري رقابتي شانه به شانه را با آنها آغاز كرد و سرانجام مونشن گلادباخ بود كه دو سال پياپي فاتح بوندس ليگا شد. در سال ۱۹۷۲ بايرن باز هم جام را پس گرفت و اين بار با مربي جديد يعني اودولاتك در ورزشگاه تازه تأسيس المپيك مونيخ بازي هايش را انجام مي داد. اين تنها موفقيت تيم نبود. گردمولر سانتر فوروارد بايرن و تيم ملي آلمان با بدست آوردن ركورد اعجاب انگيز چهل گل به عنوان آقاي گلي بوندس ليگا دست يافت. در اين سال بايرن ركورد ديگري نيز بدست آورد يعني با سيزده امتيازاختلاف قهرمان بوندس ليگا شد و واضح بود كه با اين اقتدار فاتح جام اتحاديه آلمان نيز خواهد شد. كلن ديگر قرباني بايرن بود كه در وقت اضافه با نتيجه دو بر يك در اين جام مغلوب باواريايي ها شد. اودولاتك دو قهرماني ديگر در بوندس ليگا را نيز به افتخارات بايرن افزود و پس از آن مهمترين افتخار بايرن تا آن زمان را كسب كرد. قهرماني جام باشگاههاي اروپا. در آن بازي مونيخي ها تا آخرين دقيقه وقت اضافه يك بر صفر از اتلتيكو مادريد عقب بودند اما شوارتزن بك بازي را در آخرين لحظات به تساوي كشاند تا بنا به قوانين آن زمان بازي تكرار شود. در بازي تكراري ياران بكن باوئر با گل هاي گردمولر و اولي هوينس (هر كدام دو گل) به پيروزي رسيدند و براي نخستين بار فاتح جام باشگاههاي اروپا شدند. در همين سال آلمان با غلبه بر هلند و يوهان كرويف در ورزشگاه المپيك مونيخ براي دومين بار فاتح جام جهاني شد. تيم ملي آلمان با حضور چند بازيكن مونيخي از جمله فرانتس بكن باوئر، شوارتزن بك، گردمولر، پل برايتنر و اولي هوينس و با گل هايي كه دو تن از آنان يعني برايتنر كه از روي ضربه پنالتي بدست آمد و گل فراموش نشدني گردمولر به اين مهم دست يافت.
سال بعد يعني ۱۹۷۵ باواريايي ها باز هم فاتح باشگاههاي اروپا شدند. آنها در ديدار فينال دو بر صفر ليدز را مغلوب كردند، اما كار به همين جا ختم نشد. بايرني ها براي سومين سال پياپي باز هم فاتح جام باشگاههاي اروپا شدند و اين بار با شكست يك بر صفر سنت اتي ين در شهر گلاسگوي اسكاتلند. آنها در همين سال براي نخستين بار با شكست بلو هوريزنته فاتح جام بين قاره اي شدند. اما اينها آخرين فتوحات بايرن در قرن گذشته نبودند.
تغييرات و شروعي تازه ۱۹۹۰-۱۹۷۷
سال ۱۹۷۷ شروع دوران تغيير و تحول و بدون جام بود. فرانتس بكن باوئر، موقتاً از باشگاه خداحافظي كرد و راهي كاسموس نيويورك شد كه در ليگ آمريكا بازي مي كرد. به همراه او گرد مولر نيز راهي آمريكا شد تا در فورت لاودردال بازي كند. در سال ۱۹۷۹ اولي هوينس تنها با بيست و هفت سال سن در پي يك مصدوميت شديد به عنوان مدير فني مشغول به كار شد. او جانشين روبرت شاون شد كه مشاور بكن باوئر بود. پال سراني جاي جيولالوران شد و رئيس باشگاه، نودكر نيز به خاطر عدم استقبال از ماكس مركل مربي ليون براي جانشيني لوران، اين باشگاه را ترك كرد. رئيس جديد باشگاه ويلي اوهافمن نام داشت، اما دوران بهتري در راه بود. در سال ۱۹۸۰زوج برايتنر و رومينگه كه به براتينيگه مشهور شده بودند پس از شش سال قهرماني را به بايرن بازگرداندند و اين تيم فاتح بوندس ليگا شد. سال بعد باز هم بايرن اين عنوان را تكرار كرد و جالب اين كه در هر دو سال، هامبورگ، اشتوتگارت و كايزرسلاترن دوم، سوم و چهارم شدند. سال ۱۹۸۲ بايرن فاتح آن بازي معروف در جام حذفي شد. در فينال جام حذفي آنها در حالي دو بر صفر عقب بودند، چهار بر دو پيروز شدند و اتفاق جالب اين بود كه ديتر هوينس با سرشكسته تا پايان بازي ادامه داد و حتي موفق شد يكي از گل ها را به ثمر برساند. باواريايي ها در اين سال حتي به فينال جام باشگاههاي اروپا رسيدند ولي در نهايت شايستگي يك بر صفر مغلوب استون ويلا شدند.
در جام جهاني ۱۹۸۲ اسپانيا، آلمان به ديدار نهايي راه يافت اما در نهايت سه بر يك مغلوب ايتاليا شد. در آن ديدار پل برايتنر تنها گل ژرمن ها را به ثمر رساند تا تنها بازيكن تاريخ آلمان باشد كه در دو ديدار موفق شده گلي به ثمر برساند.
پيش به سوي هزاره جديد ۱۹۹۹-۱۹۹۱
با رفتن يوپ هينكس در فصل ۹۲-،۱۹۹۱ سورن لربي جاي او را گرفت، اما اين براي بايرن فايده اي نداشت و او نيز بايرن را ترك كرد تا اريش ريبك جاي او را بگيرد. فرانتس بكن باوئر و كارل هاينزرومينيگه ابراز تمايل كردند تا به تيم كمك كنند. در فصل ۹۴-۱۹۹۳ قيصر پا به عرصه گذاشت و خود به جاي ريبك، مربيگري تيم را بر عهده گرفت تا بايرن را به قهرماني بوندس ليگا برساند. پس از آن دوران تراپ فرا رسيد و با وجود اين كه او محبوب هواداران و رسانه ها بود، نتوانست موفقيتي كه پيش بيني مي شد را براي بايرن به ارمغان آورد.
تيم در فصل ۹۵-۱۹۹۴ در جاي ششم ايستاد و در نيمه نهايي جام قهرمانان مغلوب آژاكس شد. تراپ اخراج شد و اتوره هاگل جاي او را گرفت و ستارگاني چون يورگن كلينزمن، آندرياس هرتزوگ و سيرياكو اسفورتزا را به تيم آورد، اما او نيز در ميانه فصل مجبور به ترك باشگاه شد و باز هم فرانتس زمام امور را به دست گرفت. آنها به ديدار نيمه نهايي جام يوفا كه هرگز آن را فتح نكرده بودند رسيدند و زماني كه در المپيك مونيخ دو بر دو با بارسلون مساوي كردند همه فكر كردند كه دوران قيصر و بايرن به سر رسيده و كار اين تيم تمام است اما اين طور نشد. در شانزدهم آوريل ۱۹۹۶ بايرن با دو گل ديرهنگام ماركوس بابل و ويتزك در نيوكمپ موفق به شكست بارسلون شد و به ديدار نهايي راه يافت. هواداران مونيخ هنوز هم راجع به آن روز صحبت مي كنند و از آن با لذت ياد مي كنند.
در بازي نهايي جام يوفا بايرن در مجموع بازي هاي رفت و برگشت، پنج بر يك بوردوي فرانسه را كه ستارگاني چون زيدان و ليزارازو را در اختيار داشت، شكست داد و براي نخستين بار فاتح اين جام شد كه جز معدود تيم هايي باشد كه هر سه جام معتبر اروپايي را فتح كرده و جالب اين كه چند سال بعد اين جام با جام برندگان جام اروپا ادغام شد و وجود خارجي نداشت. در سال ۱۹۹۷ تراپ باز هم به بايرن ملحق شد و در طول دو سالي كه در آنجا بود يك قهرماني بوندس  ليگا و يك جام حذفي براي بايرن به ارمغان آورد. پس از او مربي موفق دورتموند، اوتمار هيتزفلد به تيم آمد و به ركورد جاودانه پانزده برد پياپي در بوندس ليگا دست يافت. بايرن به همراه هيتزفلد تا فتح جام قهرمانان پيش رفت ولي در ديدار نهايي با دو گل لحظات پاياني شرينگهام و سولشيائر دو بر يك مغلوب منچستر خوش شانس شد و نتوانست اين جام را پس از بيست و سه سال بار ديگر فتح كنند.
سالهاي هيجان، شور و افتخار ۲۰۰۳-۲۰۰۰
در فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۰ بايرن انتقام خود را از رئال و منچستر گرفت و در ديدارهاي يك چهارم و نهايي با اقتدار آنها را شكست داد و در نهايت با شكست والنسيا در ميلان پس از بيست و پنج سال با شايستگي فاتح ليگ قهرمانان شد. ابتداي اين دوره سال خداحافظي لوتارماتيوس از بايرن بود كه در دقيقه نود بازي برابر رئال مادريد در حالي كه بايرن چهار بر يك پيش بود از مونيخ خداحافظي كرد.
اوتمار هيتزفلد به عنوان يكي از پرافتخارترين مربيان باشگاه به شمار مي رود زيرا او موفق شد چهار عنوان قهرماني بوندس ليگا، سه مقام قهرماني جام حذفي آلمان و يك ليگ قهرمانان را فتح كند.

پاتريك برگر: انگليس بهترين ليگ دنيا
005106.jpg
جهانگير كوثري
پس از هفت سال بازي براي يكي از پرافتخارترين باشگاه هاي دنيا و انگلستان يعني ليورپول اين تيم را ترك و به پورتسموث، سپس استون ويلا پيوست. او فوتبالش را به عنوان يك نوجوان از سال۱۹۸۹ در اسپارتاپراگ شروع كرد. سپس به تيم رقيب آنها يعني اسلاويا پراگ ملحق شد. اين اتفاق در سال ۱۹۹۱ رخ داد و سپس او با ارايه بازي هاي زيبا و درخشان به يكي از بهترين تيم هاي آلمان يعني بروسيا دورتموند پيوست.
او به همراه دورتموند در سال ۱۹۹۶ موفق به فتح بوندس ليگا و جام حذفي آلمان شد. او پس از نمايش فوق العاده اي كه در يورو ۹۶ داشت به همراه تيم ملي چك به ديدار نهايي راه يافت، جايي كه تنها مغلوب حرفه اي گري آلمان ها شدند اما اين جام باعث شد كه او به تيم محبوب و مشهور ليورپول بپيوندد. اگرچه در فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۲ در پي يكسري مصدوميت هاي ممتد و با اتمام قراردادش با ليورپول پس از هفت فصل حضور در ليورپول به عنوان بازيكن آزاد به تيم پورتسموث پيوست.
او در يكصد و نود و شش بازي براي ليورپول موفق شد سي و پنج گل به ثمر برساند. او نخستين بازي اش را براي پومپي با پيروزي دو بر يك بر استون ويلا شروع كرد و جالب اين كه خود او گل دوم و پيروزي بخش تيمش را به ثمر رساند. پاتريك برگر پس از انتقال برخي بازيكنان پورتسموث به تيم هاي ديگر و نيز جدايي هري ردنپ به تيم كنوني اش يعني استون ويلا ملحق شد كه در حال حاضر با هموطنش، ميلان باروش يك زوج خوب را تشكيل داده اند.
***
* زندگي در ويلا پارك چگونه است؟
- اين يك تجربه جديد و مهيج است. اينجا جاي خوبي براي زندگي است. بازيكنان مشتاق زيادي در ويلاپارك وجود دارند كه به جز تلاش سخت در پي ايجاد محيطي شاد و دوستانه هستند. از انتقالم به اينجا خوشحالم و فكر مي كنم در اين فصل از فوتبال لذت زيادي ببرم.
* ميلان باروش اظهار كرده كه ديويد اولري يكي از فاكتورهاي مهم براي او در امضاي قرارداد بوده است. آيا اين مسأله در مورد شما نيز صادق است؟
- بله، اين درست است. هميشه مهم ترين مسأله اين است كه مربي تيم شما را بخواهد. بعضي اوقات اين احساس كه افراد باشگاه خواهان شما هستند به بازيكن دست مي دهد اما ممكن است مربي چندان طرفدار شما نباشد. من هيچ شكي به ديويد اولري ندارم و او اين احساس را كه من جزيي از آينده درخشان تيم هستم به من مي دهد. زماني كه در ليدز بود مي دانستم چگونه فوتبالي را مي پسندد. يك بازي شناور، يكپارچه و مثبت، درست همان طوري كه من هميشه دوست داشتم بازي كنم.
* آيا از ترك پورتسموث ناراحت هستي. به خصوص كه هواداران بسياري داشتي!
- آنها بهترين هواداراني بودند كه تا به حال ديدم. آنها فوق العاده بودند. بله ترك كردن چنين هواداراني بسيار سخت بود. مسأله از زماني شروع شد كه هري ردنپ تيم را ترك كرد. من رابطه بسيار خوبي با او داشتم و واقعاً از كار كردن با او لذت مي بردم. پس از رفتن او همه چيز تغيير كرد و مي دانستم زمان ترك باشگاه فرا رسيده است. از اين كه به ويلا ملحق شدم اصلاً پشيمان نيستم. بازي كردن در اينجا يك رقابت واقعي به شمار مي رود.
* آيا به نظر شما، فرصت تبديل شدن به يك قدرت فوتبال را از دست داده است؟
- ما بازيهاي خوبي در ليگ برتر به نمايش گذاشتيم و تيم قدرتمندي در اختيار داشتيم. در فصل نخست تلاش كرديم كه در جايگاه مناسبي قرار بگيريم و موفق به انجام اين كار نيز شديم. سپس ناگهان چند بازيكن را به تيم هاي ديگر واگذار كرديم، هري ردنپ تيم را ترك كرد و شرايط خوب تيم كاملاً دگرگون شد. اگر در حال حاضر نگاهي به تيم بيندازيد بازيكنان كمي وجود دارند كه با من همبازي بودند. همه چيز در باشگاه رو به نزول نهاده است.
* نگاهي به آينده بيندازيم. آيا ويلا تبديل به يك قدرت واقعي خواهد شد؟
- بله، چرا كه نه؟ اگر چهار تيم قدرتمند بالاي جدول را جدا كنيم، بقيه تيم ها توانايي شكست يكديگر را دارند. پس از اين چهار تيم بولتون و اورتون هستند كه چشم به حضور در رقابت هاي اروپايي دارند كه در فصل گذشته موفق به انجام اين كار شدند. ما توان تيمي انجام اين كار را داريم، يعني كيفيت خوب بازيكنان و تيم براي راهيابي به رقابت هاي اروپايي. زماني كه استون ويلا در روزهاي اوج خود در اروپا قرار داشت من تنها يك پسربچه بودم (دهه ۸۰) اما مي دانم كه براي باشگاه و هواداران چقدر مهم است كه به آن روزها بازگردند.
* آيا از اينكه به ميلان باروش پيشنهاد كردي كه به ويلا ملحق شود خوشحال هستي؟
- من به او درست همان چيزهايي را كه به شما گفتم، عنوان كردم. اينكه بازيكنان خوبي در تيم هستند و توان كلي تيم بالاست و نيز اينكه اولري بسيار مشتاق است تا ميلان را به خدمت بگيرد. در آن زمان گفتم كه او بهترين مهاجم ليورپول است، بنابراين واضح است كه آمدن او به ويلا ايده آل به نظر مي رسيد. او واقعاً در فرم خوبي است و همه دوست دارند او را در اختيار داشته باشند.
* به خاطر تجربه زيادتان، فكر مي كنيد كه نقش يك رهبر را در تيم ايفا مي كنيد؟
- نه، اين طور نيست. من تنها يكي از بازيكنان تيم هستم. مثل ديگران. اين درست همان چيزي است كه من در اين تيم دوست دارم يعني همه مثل هم هستند. فرقي ميان بازيكنان اصلي و ذخيره وجود ندارد و همان طوري كه بازيكنان اصلي رفتار مي شود با ديگران نيز همان طور برخورد مي شود.
* چه انتظاري در اين مدت قرارداد دوساله تان با باشگاه داريد؟
- دوست دارم يك جام را فتح كنيم. اين هدف بيشتر از ديگر چيزها براي من اهميت دارد. البته واضح است كه ما فاتح ليگ برتر نخواهيم شد اما در جام حذفي و خيريه شانس برنده شدن را داريم. راهيابي به جام يوفا نيز يك موفقيت محسوب مي شود.
* ده سال است كه در انگلستان بازي مي كني، آيا مي توان گفت كه اين جا هم تبديل به خانه ات شده است؟
- نه، هرگز. هر زماني كه دوران فوتبالم تمام شود به چك باز خواهم گشت. البته مي توان گفت كه اينجا خانه من است، زيرا فرزندانم نيز اين تصور را دارند و بيشتر اوقات سال را در اينجا سپري مي كنند، بجز تعطيلات، اما براي من و همسرم چك هميشه وطنم بوده و خواهد بود.
* آيا بازي كردن در خارج را دوست داري؟
- اين مسأله تنها راجع به من نيست، بلكه خانواده ام نيز مطرحند. دوست ندارم ديگر به جايي بروم كه فرزندانم مجبور به يادگيري زبان و فرهنگ جديدي باشند.
من تا پايان دوران بازيگري ام در استون ويلا باقي مي مانم بخصوص تا زماني كه مربي به من اعتقاد داشته باشد.
* نقطه قوت فوتبال انگلستان در چيست؟
- پاسخ به اين سئوال بسيار ساده است. هواداران، ورزشگاه ها و جو بازي. به اين موارد هيجان بازي ها، بازيكنان فوق العاده و سرگرم بودن هواداران را نيز بايد اضافه كرد. اگر چه كيفيت فوتبال در اسپانيا ممكن است كمي بالاتر باشد اما در مجموع ليگ برتر بهترين ليگ دنياست و دقيقاً جايي است كه بايد در آنجا حضور داشت.
* نام كامل: پاتريك برگر
* تاريخ تولد: دهم نوامبر ۱۹۷۳
* محل تولد: پراك جمهوري چك
* مليت: چك
* قد: ۱۸۷ سانتي متر
* وزن: ۸۰ كيلوگرم
* پست :هافبك نفوذي
* باشگاه ها: اسلاويا پراك، اسپارتا پراك، بروسيا دورتموند، ليورپول، پورتسموث، استون ويلا
* نخستين بازي ملي: مارس ۱۹۹۳ برابر قبرس
* بازي ملي: ۴۴ بازي و ۱۸ گل
* افتخارات: ليگ آلمان(۱۹۹۶)، جام حذفي آلمان(۱۹۹۶)، جام حذفي انگلستان(۲۰۰۳ ، ۲۰۰۱)، جام اتحاديه انگلستان(۲۰۰۱)، جام يوفا (۲۰۰۱)، بازيكن سال چك(۱۹۹۹)، نايب قهرمان يورو ۹۶ همراه با تيم ملي چك

سايه روشن
005124.jpg
اف ث بايرن مونشن (آلماني)
اف ث بايرن مونيخ (انگليسي)

* رنگ پيراهن:  قرمز و سفيد
* لقب ها: اف ث هاليوود يا باواريايي ها
* سال تأسيس: ۱۹۰۰ ميلادي
* ورزشگاه: آليانس آره نا
* گنجايش: ۷۰ هزار نفر
* رئيس فعلي: كارل هاينز رومينيگه
* سرمربي: فليكس ماگات
* افتخارات:
- قهرمان بوندس ليگا و آلمان (نوزده بار) در سالهاي: ۱۹۷۲ ، ۱۹۶۹ ، ۱۹۳۲ ، ۱۹۹۰ ، ۱۹۸۹ ، ،۱۹۸۷ ۱۹۸۶ ، ۱۹۸۵ ، ۱۹۸۱ ، ۱۹۸۰ ، ۱۹۷۴ ، ۱۹۷۳ ، ۲۰۰۵ ، ۲۰۰۳ ، ۲۰۰۱ ، ۲۰۰۰ ، ۱۹۹۹ ، ۱۹۹۷ و ۱۹۹۴
- قهرمان جام حذفي آلمان (۱۲ بار)در سالهاي: ۱۹۶۹ ، ۱۹۶۷ ، ۱۹۶۶ ، ۱۹۵۷ ، ۲۰۰۵ ، ۲۰۰۳ ، ۲۰۰۰ ، ۱۹۹۸ ، ۱۹۸۶ ، ۱۹۸۴ ، ۱۹۸۲ و ۱۹۷۱
-قهرمان جام باشگاه هاي اروپا (ليگ قهرمانان) ۴ بار به سالهاي: ۲۰۰۱ ، ۱۹۷۶ ، ۱۹۷۵ و ۱۹۷۴
- قهرمان جام برندگان جام اروپا: ۱۹۶۷
- قهرمان جام يوفا: ۱۹۹۶
- جام بين قاره اي: (دوبار) به سالهاي: ۲۰۰۱ و ۱۹۷۶
* ركوردها: پرافتخارترين تيم آلمان با نوزده قهرماني در بوندس ليگا و ركورد بيشترين برد متوالي در بوندس ليگا با پانزده برد پياپي
* بازيكنان فصل ۲۰۰۶ - ۲۰۰۵:
اوليوركان، ويلي سانيول، لوسيو، مارتين دميكليس، مهمت شول، علي كريمي، روي ماكاي، زي روبرتو، ميشائيل بالاك، كلاوديو پيزارو، ينس يره ميس، آندرياس گورلتيز،حسن سالي حميدزيچ، فيليپ لام، ميشائيل رنسنيگ، اوون هارگريوز، روكه سانتاكروز، والرين اسماعيل، سباستين دايسلر، برند درهر، باستين شوان اشتايگر، خوزه پابلوگررو، آندرياس اتل، بيزنته ليزارازو.
* بازيكنان مشهور در تاريخ باشگاه:
كلاوس اوگن تالر، رايموند اومان، ميشائيل بالاك، فرانتس بكن باوئر، پل براتينر، علي دائي، برند دورنبرگر، استفان افن برگ، جيوواني البر، دتير هوينس، اولي هوينس، اوليوركان، يورگن كلينزمن، توماس لينكه، بيزنته ليزارازو، زپ ماير، روي ماكاي، لوتارماتئوس، گرهارد مولر، هانس فلوگلر، فرانتس روت، كلاوديو پيزارو، كارل هاينز رومينيگه، مهمت شول، گئورگ شوارتزن بك، رولند ولفارت، رانير سوبل،
* مربيان از آغاز تاكنون:
تشيك كايكوفسكي (۱۹۶۸ _ ۱۹۶۵)
برانكو زپك (۱۹۷۰ _ ۱۹۶۸)
اودولاتك (۱۹۷۵ _ ۱۹۷۰)
دتماركرامر (۱۹۷۷ _ ۱۹۷۵)
جيولالوران (۱۹۷۹ _ ۱۹۷۷)
پال سراني (۱۹۸۳ _ ۱۹۷۹)
راينهارد سافتيك (۱۹۸۳ _ ۱۹۸۳)
اودولاتك (۱۹۸۷ _ ۱۹۸۳)
پوپ هينكس (۱۹۹۱ _ ۱۹۸۷)
سورن لربي (۱۹۹۲ _ ۱۹۹۱)
اريش ريبك (۱۹۹۳ _ ۱۹۹۲)
فرانتس بكن باوئر (۱۹۹۴ _ ۱۹۹۳)
جيوواني تراپاتوني (۱۹۹۵ _ ۱۹۹۴)
اتوره هاگل (۱۹۹۶ _ ۱۹۹۵)
فرانتس بكن باوئر (۱۹۹۶)
جيوواني تراپاتوني (۱۹۹۸ _ ۱۹۹۶)
اوتمار هيتزفلد (۲۰۰۴ _ ۱۹۹۸)
فليكس ماگات (از ۲۰۰۴ تاكنون)

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
رسانه
فرهنگ
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  رسانه  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |