نگاهي به نخستين نمايشگاه عكس خر
حيوان باشعور و چشمان دلفريبش
|
|
نگار مفيد
از دوم تا هشتم دي ماه در گالري نيكول نمايشگاهي از عكس هاي خر دائر است . براي ديدن اين عكس ها امروز را هم فرصت داريد.
سايت عكاسي از برگزاري چنين نمايشگاهي خبر داده بود؛نمايشگاهي كه مي خواهد 20تا۳۰ قطعه عكس از خر در نماهاي مختلف را به نمايش بگذارد.آنقدر با جديت خبر تكميلي را روي سايت گذاشته و ماجراي نمايشگاه را توضيح داده بودندكه حيفم آمد سر نزنم و چنين نمايشگاهي از دستم برود. حالا بين اين همه نمايشگاه هايي كه اسم هايشان بلند است چرا بايد خر دو حرفي مهجور بماند؟
فضاي سرخوش و شادي كه از اول فكر مي كردم در نمايشگاه بود.همه در حال بگو و بخند و شيطنت و تكه انداختن به خودشان و به خرهاي مهجور بودند. از در گالري نيكول كه وارد مي شوم اين ميزان از
انرژي هاي شيطنت آميز را از هوا مي گيرم. بعد از سياوش صفاريان و اشين دانيلي ذكريان كسي كه سلام مي كند تصوير خري است كه رو به روي در نصب شده و كله مباركش را از يك چارچوب چوبي بيرون آورده و آنقدر شيطنت در اين تعظيم كوتاه نهفته است كه شما را هم به تعظيم وادار مي كند.
دور مي زنم و عكس هارا مي بينم. وقتي تمام 24 قطعه عكس را مي بينم، مي نشينيم كه حرف بزنيم. هم سياوش صفاريان هست و هم اشين دانيلي ذكريان.
اين يكي سينما خوانده و آن يكي بعد از دو سال و 10 واحد پاس شده، مهندسي كامپيوتر را رها كرده و به عكاسي چسبيده.
تا روي صندلي چوبي گالري مي نشينم، روي همان سوال اول خنده ام مي گيرد؛چرا خر؟
آنها هم لبخند مي زنند ولي خيلي جدي جواب مي دهند ما را به عنوان عكاسان شب و آسمان مي شناسند.در همين سفرهايي كه به روستاها داشتيم تا از آسمان صاف عكس بگيريم، خر را پيدا كرديم.
عكاسي از خر
هدف اصلي مان نبود ولي در حاشيه كار ازش عكس مي گرفتيم ؛ تا آنجا كه به گنجينه پرباري رسيدند؛ گنجينه اي پر از خرهاي روستايي.جديت شان اينجا خيلي به چشم مي آيد؛ ببينيد! ما معتقديم كه زندگي ماشيني در شهرها از همين خر شروع شده.اصلا خر چون گاري را جلو مي برده، در اختراع چرخ موثر بوده ؛ مثل فيلم هاي كمدي است؛ در
تك لحظه هايي كه يكي از قهرمان هاي قصه رو به دوربين شروع به صحبت مي كند و اظهارنظرهايش بيننده را، هم به تعجب وادار مي كند و هم مي خنداند.فقط كافي است جديت همراه با لبخند آنها را بگذاريد كنار تعجب چهره اين سوي دوربين. البته خودشان ديگر با اين ماجرا كنار آمده اند و آن را در حد مسائل پيش پا افتاده، پايين آورده اند.به رغم تمام احترامي كه براي خر قائلند؛ ببينيد بعضي موضوع ها و اتفاقات خيلي ساده اند و در عين حال جذاب. اين سوژه هم همين ويژگي را داشت ؛ براي عكاسي از خر، حتي
دليل هاي مهم تر و متنوع تري مي آورند.جدي تر مي شوند؛ ما عكاسان شب و آسمان هستيم. از اينها عكاسي مي كرديم تا بخشي از طبيعت را نشان بدهيم كه كمتر به آن توجه شده. در اينجا هم ما داريم همين هدف را دنبال مي كنيم .
مراتب دلسوزي و احترامشان را هم پيشكش مي كنند خدمت خر عزيز؛ هر چند هنوز گنجينه ناقصي است و تا تكميل شدن راه زيادي دارد و ناراحتند از اينكه به اسم خر توهين مي شود؛ آنچه كه خودمان كشف كرديم، غير از آن چيزي است كه بقيه مي گويند ؛ انگار مي خواهند يك نظريه جامعه شناسي ارائه دهند. واقعا هم نظريه دارند اما نه درباره آدم ها، درباره خرها؛ توهين به اسم خر درست نيست . بعد در شوخي و خنده حرف تازه اي مي زنند؛ حتي ما فكر مي كنيم خر خيلي حيوان باشعوري است و خودشان را متفاوت مي دانند با بقيه عكاسان؛ خيلي هاهستند كه با خودشان فكر مي كنند برويم از كلون در عكاسي كنيم.بعد مي روند عكس مي گيرند ومي آيند به
فلسفه اش فكر مي كنند،اما ما اول انگيزه مان را پيدا كرديم و بعد روي كار متمركز شديم .
حرف هايشان را آرام مي زنند. سياوش
صفاريان پور همان اول مي گويد: خيلي ها وقتي ايده نمايشگاه را شنيدند مخالفت كردند ولي حالا نظرشان عوض شده. آنها حالا به فكر برگزاري نمايشگاه
خر 2 هستند. قرار است در نمايشگاه دوم به وجوه زندگي اجتماعي خر بپردازند و بخش خانوادگي زندگي اش را نشان بدهند.
اين نمايشگاه و اين سوژه آنقدر برايشان جدي و محترم است كه واژه هايي كه استفاده مي كنند واژه هاي آدميزادي است.ميان كلماتشان چند كلمه پشت سر هم مي آيد كه معلوم است رويش فكر كرده اند؛ احقاق حق اين حيوان مظلوم ؛ مي گويند اين هدف ماست.
شايد برگزاري چنين نمايشگاهي اتفاق محسوب نشود، اما عكاسان اين مجموعه بسيار راضي و خوشحالند، تنها به يك دليل ساده؛ ببينيد الان دنياي چرخ دنده و فلز است.دقت كنيد به آدم هايي كه وارد مي شوند و همه شان اخم آلود هستند ولي همه با لبخند بيرون مي روند. هدفمان ايجاد نشاط عمومي است و مي خواهيم بگوييم كه طبيعت نشاط آور است. تازه ما در اينجا فقط بخش كوچكي از طبيعت را آورده ايم . همه اينها را مي گويند اما انكار نمي كنند كه از بازخورد نمايشگاه بي اندازه راضي و خوشحالند. مثال مي زنند يكي از نوشته هاي دفترچه نمايشگاه را؛ حظ كردم و احساس خريت .
در حالي كه اشين بلند شده و به سوال هاي چند بيننده تازه از راه آمده جواب مي دهد، سياوش مي گويد كه بعضي ها از نمايشگاه ما برداشت سياسي كرده اند اما ما واقعا چنين قصدي نداشتيم ؛ آنچه كه مي خواستيم بگوييم همين بود كه ديديد .
براي عوض شدن فضا از عكاسي از خرها مي پرسم. اينكه چطور با خرها ارتباط مي گرفتند. آنها هم مي خندند؛ هم سخت بود و هم آسان . اين را اول مي گويند كه وقتي چند جمله بعدتر درباره بازي خرها صحبت مي كنند خيلي جا نخورم؛ بعضي وقت ها از خر اجازه مي گرفتيم كه ازش عكاسي كنيم.بعضي وقت ها هم با او صحبت مي كرديم؛ خيلي دوستانه. فقط واي به روزي كه ما تحركمان زياد مي شد و خرها بازي شان مي گرفت؛ ديگر بعيد بود بشود شيطنت شان را كنترل كرد و ازشان عكس گرفت . بالاخره يك چيزي بوده كه براي اين خرها يك حرف هايي
درآورده اند ديگر! هر چند اين جمله را فقط خودم مي گويم. سياوش صفاريان پور توضيح ديگري اضافه مي كند؛ براي عكاسي از خر خود آدم هم بايد
يك جورهايي خر باشد .
اين هم نوعي از تفاوت نگاه است؛ تفاوت نگاهي كه آنها را تا دل طبيعت روستا مي كشاند و دوربين بر روي دوش مجبورشان مي كند به خر توجه كنند؛ خلقت مهجور خداوند و ما اين طور در زندگي
شهري مان غرق شويم و مدام غصه بخوريم و
قرص هاي افسردگي رنگ ووارنگ. تازه كشفيات بهتري هم دارند. كشفيات شان از چهره خر هم جاي تعجب و لبخند دارد. اين بار خودشان هم مي خندند؛ البته اصلا فكر نمي كنند كه دارند حرف بي حساب مي زنند؛ چهره آرامش بخشي دارند و چشم هاي دلفريبي .
نمايشگاهي برگزار كرده اند كه هم به خودشان انرژي داده و هم به بينندگانشان. همگي با اين سوژه نوعي پيوند حس مي كنند. انگار كه بعد از خروج از نمايشگاه، حس صميميت بيشتري با خر مي شود داشت.
اول
سياوش صفاريان پور سينما خوانده و براي شبكه 4 درباره ستاره و آسمان و... فيلم مستند مي سازد. در كنار اينها تفريح زندگي اش هم همين عكاسي از طبيعت است. اشين ذكريان هم به روش شانسي وارد دانشگاه آزاد شده و بعد از دوسال درسش را رها كرده تا
راحت تر به زندگي اش برسد. در حال حاضر براي چاپ تقويم عكس مي گيرد. هر سه نفرشان با تحصيلات آكادميك مخالفند؛ البته نفر سوم اينجا نيست؛ نفر سوم همراه سفرهايشان است و دوست اكيپ سه نفره شان.
دوم
تابلوهايشان از زواياي مختلف، زندگي خرها را نشان مي دهد. دم، چشم ها و فرم هاي مختلف چهره و بدن.
اين فرم از عكاسي درباره انسان، گربه ، سگ و اين قبيل از حيوان ها كه در دنياي افسرده شهري همدم انسان ها مي شوند همواره براي انسان جذاب بوده و حالا در اين شرايط نامساعد كه وقتي چشم از كسي برداري نارو
مي خوري، حضور و نفس كشيدن حيواني مثل خر خيلي آرام بخش است. فكركنيد؛ 24 عكس از خر. جذاب است ديگر، قبول كنيد.
|