زمستان است ...
فصل جشنواره، فصلي كه حالا ديگر سال هاست به يك عادت سينمايي تبديل شده، اين بار ميزبان كارگردانان نسل دوم و سوم سينماي ايران است
نياز به يك حساب سرانگشتي دارد. 24 فيلم در بخش مسابقه، يك فيلم خارج از مسابقه و 17 فيلم در بخش ميهمان، رقم فيلم هاي ايراني حاضر در جشنواره بيست و چهارم فجر را به 42 مي رساند؛ يك ماراتن كامل براي پيگيران سينماي ايران كه قرار است در 10 روز، نيمي از همه توليدات يك سال و نيم گذشته را به تماشا بنشينند.
كيان محمدي- در سال هاي اخير يكي دو بار ديگر هم اين اتفاق افتاده كه تعداد فيلم هاي ايراني به چنين رقمي برسد، ولي به هر حال، حضور 42 فيلم در جشنواره، يادآور روزهايي بود كه فجر، بخشي به نام مرور كارنامه يكساله سينماي ايران داشت و شركت در فجر، شرط نمايش فيلم ها براي سال آينده. امسال اما پس از اينكه برخي فيلمسازان دريافتند فيلم هايشان راهي بخش ميهمان شده، تنها 3-2 نفري بودند كه عطاي بودن فيلم شان در جشنواره را به لقايش بخشيدند و ديگران به حضور در بخش غيررقابتي هم رضايت دادند تا بار ديگر ثابت شود جشنواره فجر مهمترين رويداد سال براي اهالي سينماي ايران است. البته اين نكته را هم نبايد از نظر دور داشت كه نمايش يك فيلم در جشنواره فجر تا حد زيادي تضمين نمايش هاي بعدي فيلم در اكران عمومي است، هر چقدر هم كه دبير جشنواره تاكيد كند كه نمايش فيلم ها در جشنواره به منزله مجوز اكران عمومي آن فيلم محسوب نمي شود.
از دل اجتماع
آنچه در ميان فيلم هاي پذيرفته شده به شدت ديده مي شود، حضور پررنگ سينماي اجتماعي يا به عبارت بهتر سينماي واقع گرا ست. رويكرد اجتماعي فيلمسازان به نوعي حاصل ويژگي هايي است كه اجتماع اين سال ها در ذهن فيلمسازان حك كرده است؛ اينكه جامعه اين سال ها آنقدر جذابيت دارد كه هم سينماگران متمايل به سينماي بدنه و هم سينماگران جريان خاص فيلمسازي مجاب شوند سوژه هايشان را از همين جامعه چه شهري و چه روستايي- برگزينند. در ميان فيلم هايي كه كلانشهر تهران و جامعه اش را با طيف هاي مختلف كاري و فكري- برگزيده اند، شماري از فيلم هاي مهم جشنواره به چشم مي خورند. ستاره ها از فريدون جيراني كه به زندگي آدم هاي سينما يا عشق سينما- مي پردازد، تقاطع ساخته ابوالحسن داوودي كه برشي از زندگي آدم هاي معمولي تهران بزرگ است، چهارشنبه سوري به كارگرداني اصغر فرهادي كه با موضوع اختلاف طبقاتي ساخته شده و عصر جمعه كه يك فيلم صريح شهري است و اولين ساخته كارگردانش مونا زندي محسوب مي شود، مهمترين فيلم هاي اين گرايشند. در كنار اين چهار فيلم، شماري از فيلم هاي كارگردانان حاضر در جريان رسمي هم هست كه مي توان در آنها گرايش هاي اجتماعي و داستان هاي شهري را سراغ گرفت. پرونده هاوانا (عليرضا رئيسيان)، باغ فردوس پنج بعدازظهر (سيامك شايقي) و دره زاگرس (محمدعلي نجفي) از جمله اين آثارند. چند فيلم شاخص هم در ميان آثار اجتماعي هست كه بيشتر، فيلم هايي واقع گرا هستند و تكيه شان را روي آدم ها گذاشته اند. در اين بين ديدن به آهستگي ساخته مازيار ميري، جايي در دوردست به كارگرداني خسرو معصومي و زمان مي ايستد از عليرضا اميني كنجكاوي برانگيزتر از ساير فيلم هاي اين گرايش است. آفسايد به كارگرداني جعفر پناهي هم كه در بخش ميهمان قرار گرفته از مهمترين آثار اجتماعي جشنواره است كه احتمال دارد نمايش آن مهمترين اتفاق اجتماعي جشنواره باشد.
فرع مهم تر از اصل
حالا كه صحبت از بخش ميهمان شد، بد نيست آن سياهه را هم مروري كنيم. در ميان 17 فيلم اين بخش، نام هاي شاخص كم ديده نمي شود و اتفاقا گمان مي رفت چند فيلم اين سياهه اصلا از فيلم هاي پراميد بخش مسابقه باشند. غير از آفسايد كه به آن اشاره شده، دو فيلم چه كسي امير را كشت به كارگرداني مهدي كرم پور كه پرستاره ترين فيلم جشنواره هم بود و مواجهه ساخته سعيد ابراهيمي فر هم بودند كه هر دو فيلم پس از اطلاع يافتن سازندگانشان از حضور فيلم ها در بخش ميهمان، از جشنواره كنار كشيدند. ديگر فيلم هاي شاخص، اينها هستند: آتش بس (تهمينه ميلاني) كه بازگشت فيلمساز شاخص زن سينماي ايران به كمدي سازي است، روياي خيس (پوران درخشنده) كه مثل ديگر فيلم هاي او اثري درباره مشكلات جامعه جوان است، شبانه (كيوان علي محمدي و اميد بنكدار) كه فيلمي به شدت تجربي است و مي گويند تجربه متفاوتي در مقياس سينماي ايران شده، برج سرطان (ابراهيم شيباني) كه اثري پليسي با تمركز به رابطه دو پليس حرفه اي است و شام عروسي (ابراهيم وحيدزاده) كه يك كمدي آبرومند به نظر مي رسد. به اين فيلم ها جلد سوم ستاره ها را هم بيفزاييد كه به دليل حضور جلد اول فيلم در بخش مسابقه، روانه بخش ميهمان شده است. قبول داريد كه فرع به نوعي مهم تر از اصل شده است؟
دو نكته ديگر را هم بايد گفت.يكي از گرايش هايي كه قرار بود در جشنواره فجر امسال به آن توجه شود، مسئله اقتباس از آثار ادبي بود. براي اين موضوع يك سيمرغ بلورين فيلمنامه اقتباسي هم كنار گذاشته شد، اما حالا با حذف فيلم مواجهه كه براساس قصه اي از خورخه لوئيس بورخس ساخته شده بود، تنها فيلم زمستان در جشنواره مي ماند كه براساس يك داستان ساخته شده؛ قصه زمستان اثر محمود دولت آبادي. نكته ديگر هم تعداد فيلم هايي است كه درباره دفاع مقدس ساخته شده. در اين بخش به طور شاخص دو فيلم ديده مي شود كه اولي به نوعي مهم ترين فيلمي است كه در جشنواره به نمايش درمي آيد؛ به نام پدر ساخته ابراهيم حاتمي كيا كه درباره رابطه يك سردار با دختر جوانش است. فيلم ديگر هم شب به خير فرمانده ساخته انسيه شاه حسيني است كه داستانش در دل سال هاي جنگ مي گذرد.
سكوي پرش
مسعود پويا- تركيب فيلم هاي حاضر در جشنواره امسال، به شدت يادآور جشنواره بيست و يكم است. سال 81 هم مثل امسال جاي خالي بزرگان به شدت محسوس بود؛ جشنواره اي كه در آن نه مهرجويي فيلمي داشت، نه كيميايي و فرمان آرا و بيضايي و ملاقلي پور و حاتمي كيا. امسال خوشبختانه حاتمي كيا در جشنواره حضور دارد. جشنواره فجر عموما در دوره هايي پربار برگزار شده كه تعداد فيلمسازان شاخص حاضر در آن قابل توجه بوده است. در غياب بزرگان، جشنواره امسال با چه كيفيتي برگزار خواهد شد؛ جشنواره اي متوسط با فيلمسازان متوسط يا اينكه نه، امسال قرار است طلسم شكسته شود و فيلمسازاني كه در دهه 60 وارد سينما شدند فيلم هايشان آنقدر خوب باشد كه بشود نامشان را به فهرست نه چندان پرتعداد فيلمسازان معتبر اين سينما اضافه كرد؟ به اين سؤال تنها مي شود بعد از ديدن فيلم هايي مثل دره زاگرس (محمدعلي نجفي)، تقاطع (ابوالحسن داودي)، پرونده هاوانا (عليرضا رئيسيان)، باغ فردوس در پنج بعدازظهر (سيامك شايقي)، شهر آشوب (يدالله صمدي) و ستاره ها (فريدون جيراني) پاسخ داد.
گويا درباره اين آخري اتفاقات تازه اي رخ داده و فيلم هاي جيراني، چهره متفاوتي از اين فيلمساز ارائه خواهد كرد؛ او كه سالهاست حرفه اي بودنش را ثابت كرده (شايد بيشتر از همه فيلمسازان هم نسلش) و تازه ديرتر از همه آنها روي صندلي كارگرداني نشسته (صعود را هم كه همه ديگر قبول داريم فيلم جيراني نيست).
پرونده هاوانا و تقاطع هم به عنوان فيلم هايي پرهزينه و دشوار آزموني جدي براي محك زدن توانايي حرفه اي سازندگانشان محسوب مي شوند؛ فيلم هايي كه به شدت كنجكاوي برانگيزند.
بايد ديد محمدعلي نجفي بالاخره موفق شده يك فيلم خوب بسازد يا نه همچنان در بر يك پاشنه مي چرخد. او قبلا در تلويزيون با سربداران و زمان شوريدگي ثابت كرده كه لااقل در زمينه سريال هاي تاريخي، كارگردان توانايي است و اميدواريم اين توانايي در سينما هم ثابت شود.
سيامك شايقي، منتقد سخت گير ديروز و فيلمساز سهل گير امروز، آيا بالاخره رفقاي قديمي اش را روسفيد خواهد كرد؟ او كه با جهيزيه براي رباب اميدهايي رابرانگيخته بود آيا در باغ فردوس در پنج بعدازظهر توانسته فيلم مطلوبش را بسازد؟
عليرضا داوود نژاد كه با ملاقات با طوطي و هشت پا جايي براي دفاع باقي نگذاشته، با هوو همچنان فيلمسازي اميدبخش به نظر مي رسد. كافي است كه فيلمش عجيب و غريب نباشد.
ابراهيم حاتمي كيا با به نام پدر در جشنواره حضور دارد. در شرايطي كه به رنگ ارغوان همچنان فيلم كنجكاوي برانگيزتري به نظر مي رسد، به نام پدر هم به هر حال به عنوان فيلمي از حاتمي كيا چشم هاي زيادي را به خود خيره خواهد كرد؛ به خصوص اينكه با اين فيلم به سينماي دفاع مقدس بازگشته است. چهره شاخص نسل انقلاب و جنگ، مي تواند چشم و چراغ جشنواره امسال باشد. مجتبي راعي هم با سفر به هيدالو مي تواند چنين حسي را تداعي كند. از نسل ميانه، سه فيلمساز مطرح در بخش ميهمان حضور دارند. آتش بس براي همه آنهايي كه هنوز هم ديگه چه خبر را بهترين فيلم ميلاني مي دانند، فيلم جالب توجهي به نظر مي رسد.
روياي خيس هم احتمالا در تداوم ملودرام هاي اخلاقي- خانوادگي درخشنده قرار دارد. در اين بخش، حضور يك فيلم، به تنهايي مي تواند اغلب فيلم هاي بخش مسابقه را تحت الشعاع قرار دهد؛ آفسايد جعفر پناهي كه چه فيلم خوبي باشد و چه نه، قطعا بر جذابيت جشنواره خواهد افزود.
از نسل ميانه كه بگذريم به فيلمسازان جوان مي رسيم؛ اميدهاي آينده سينماي ايران كه امسال حضور پررنگي در جشنواره دارند. در ميان فيلم هاي كارگردانان جوان چهارشنبه سوري (اصغر فرهادي)، به آهستگي (مازيار ميري)، شبانه (اميد بنكدار،كيوان علي محمدي)، كافه ستاره (سامان مقدم)، كارگران مشغول كارند (ماني حقيقي)، قتل آن لاين (مسعود آب پرور) زمان مي ايستد (عليرضا اميني) و عصر جمعه (مونا زندي) نمونه هاي قابل توجه تري به نظر مي رسند.
شايد قرار است اتفاق جشنواره بيست و يكم يك بار ديگر تكرار شود؛ سالي كه در حضور فيلمسازان نسل ميانه، كارگردان هاي تازه نفس ستاره جشنواره شدند؛ سال شب هاي روشن ، راي باز و نفس عميق .
تجربه نشان داده كه حضور جوان ها را بايد جدي گرفت؛ نسل تازه اي كه انگيزه و انرژي براي اثبات خود دارد. كافي است كمي باورشان كنيم. جشنواره امسال مي تواند سكوي پرش آنها باشد.