دوشنبه ۱۹ دي ۱۳۸۴
گفت وگو با چن كايگه، كارگردان فيلم «قول»
اميدوار به آينده
000033.jpg
چن كايگه سال ۱۹۹۴ با «وداع با محبوبه ام» يك اسكار گرفت. پيش بيني مي شود كه امسال هم «قول» او يكي از پنج فيلم اصلي نامزد شده براي اسكار بهترين فيلم خارجي سال باشد. فيلم تمام شرايط لازم براي دريافت جايزه اسكار را در اين رشته دارد و چه بسا كه در ديگر رشته هاي اسكار- هم چون بهترين طراحي صحنه، لباس و حتي كارگرداني و فيلم- هم نامزد دريافت جايزه بشود. صنعت سينماي آسيا- و به ويژه چين- در چند سال اخير با درام هاي حماسي هنرهاي رزمي خود همچون «قهرمان» و «خانه خنجرهاي پران» عقل و هوش از سر تماشاگران غربي و اعضاي آكادمي اسكار برده اند.
چن كايگه در گفت وگوي تازه خود درباره جديد ترين اثر سينمايي اش و همچنين آينده سينماي چين صحبت مي كند.

* پيام «قول» چيست؟
- فيلم چندين حرف و پيام مهم در ارتباط با آزادي، تقدير و عشق دارد. ما مي خواهيم اين پيام ها را به گوش مخاطبين خود برسانيم. مي دانم كه همه آدم ها خيلي سخت كار مي  كنند و به همين دليل در خيلي زمينه ها به شدت احساس خستگي مي كنند. اميدوارم كه اين آدم ها بتوانند داخل سالن سينماهاي نمايش دهنده «قول» شوند و براي دو ساعت با تماشاي اين فيلم تمام اتفاقات موجود در زندگي خويش را فراموش كنند.
اميدوارم آنها از ديدن فيلم لذت ببرند، احساس كنند كه يك نيروي معنوي پيدا كرده اند و اميد بيشتري به آينده داشته باشند.
* كار فيلمبرداري فيلم چقدر طول كشيد؟
- شش ماه طول كشيد تا فيلمبرداري اصلي تمام شد. كار فيلمبرداري مثل يك رژه طولاني و خسته كننده بود. براي اكثر صحنه هاي فيلم ما حدود هزار هنرورز كار داشتيم كه اكثرشان هم سرباز بودند. پشت صحنه حداقل صد وسيله نقليه قرار داشت كه در خدمت صحنه فيلمبرداري بود. واقعيت امر را بخواهيد نياز به يك همكاري عظيم بود تا اين همه وسايل و اشياء و آدم را از يونان (منطقه اي دورافتاده در چين) به پكن منتقل كنيم. هر روز با صدها مشكل مختلف روبه رو بوديم. براي مثال، ما در منطقه شانگري لا دكور يك صحنه خيلي عظيم را زديم.
كمي بعد يكي از تهيه كنندگان فيلم گفت كل اين دكور فروريخته است، برايمان خيلي سخت بود كه تصميم بگيريم از خير فيلمبرداري صحنه هاي مربوط به اين بخش بگذريم و آنها را در منطقه اي داخل مغولستان فيلمبرداري كنيم. بعضي وقت ها شما وسط كار فيلمبرداري هستيد و ناگهان با جمع كثير دهقانان روبه رو مي شويد كه شما را دوره كرده اند و دستمزدشان را مي خواهند.
در چنين شرايطي شما مجبور مي شويد با پليس تماس بگيريد و از آنها بخواهيد كه براي صحبت كردن با دهقانان طلبكار به محل فيلمبرداري بيايند. شما كار فيلمبرداري را در اين شرايط تعطيل مي كنيد تا با رهبر دهقانان صحبت و مذاكره كنيد. اما با همه اينها من شكايت نمي كنم. اين كار و حرفه ماست.
ما بايد تحت هر شرايطي كارمان را انجام دهيم و منتظر يك چنين حادثه هاي پيش بيني نشده اي هم باشيم.
000042.jpg
* آيا برايتان اهميتي دارد كه جايزه اسكار بگيريد؟
- خب، از آنجا كه كميته دولتي اسكار چين فيلم را به عنوان نامزد رسمي كشور در بخش اسكار بهترين فيلم خارجي سال به آكادمي اسكار معرفي كرده، طبيعي است كه دريافت جايزه برايم اهميت دارد. اما من چه چيزي مي توانم بگويم؟
من چه كار بايد بكنم اگر اين مجسمه كوچك اسكار در گوشه اي از خانه ام قرار بگيرد و بعد همه چيز فراموش شود؟ لحظه اي كه من به شدت هيجان زده مي شوم هميشه لحظه اي است كه در حين فيلمبرداري چيزي يا نكته اي را پيدا كرده و به دست مي آورم.
اين لحظه ها برايم خيلي مهم تر از لحظات دريافت اسكار هستند.
* شما تا قبل از اين خالق فيلم هاي ساده و كم خرج رئاليستي بوديد. آيا در آينده باز هم از اين نوع فيلم ها خواهيد ساخت؟
- حتماً اين كار را خواهم كرد. منتظر يك زمان و موقعيت بهتر هستم. پرسش شما مرا به ياد چيزي حدود بيست سال قبل مي اندازد كه داشتم «زمين زرد» را مي ساختم.
بودجه اين فيلم خيلي احمقانه به نظر مي رسيد، يعني چيزي حدود ۷۰ هزار دلار بود. اين تمام پولي بود كه من آن زمان براي توليد اين فيلم داشتم. اما تمام اعضاي گروه از ساخت فيلم خيلي راضي و خوشحال بودند، زيرا ما براي تماشاگران فيلمي را از ته دل مي ساختيم.
* در مقابل اين گفته منتقدين كه فيلم شما طبع و ذائقه چيني را ناديده گرفته است، چه مي گوييد؟
- اهميتي به اين موضوع نمي دهم كه مردم در اين  باره كه فيلم هاي ما براي پسند بين المللي و نه تماشاگران داخلي ساخته شده اند، چه مي گويند. «وداع با محبوبه ام» هم در داخل و هم در خارج از كشور با استقبال گرم تماشاگران روبه رو شد.
000045.jpg
* اين فيلم با دردسرهاي مربوط به منع نمايش روبه رو شد، اين طور نيست؟
- نمايش آن براي مدتي در چين ممنوع شد. كمي بعد توانستيم اجازه نمايش آن را براي حدود دو هزار تماشاچي در شهر پكن بگيريم.
در اين نمايش ويژه روزنامه نگاران چيني و خارجي هم حضور داشتند. هنگام نمايش فيلم به شدت هيجان زده بودم زيرا به خودم مي گفتم: مردم حاضر در اين محل واقعاً مي خواهند فيلم مرا ببينند. آنها خواستار تماشاي يك فيلم واقعي هستند.
مي دانيد، پدرم فيلمسازي بود كه در سه دهه پنجاه و شصت و هفتاد ميلادي فعاليت مي كرد. اما او نمي توانست آن فيلم هايي را كه خودش دوست داشت كارگرداني كند.
زماني كه تصميم گرفتم فيلمساز شوم به خودم قول دادم كه فيلم هايي را كارگرداني كنم كه خودم علاقه مند ساخت آنها هستم. نمي خواستم به راه پدرم بروم. اين فيلم ها قرار است نماينده صادق آن چيزهايي باشند كه در چين مدرن اتفاق مي افتد، جامعه اي كه تغييرات عظيمي در آن رخ داده و در حال رخ دادن است.
* تعادل بين فشارهاي محدود كننده و فشارهاي مربوط به ساخت فيلم هاي تجاري را چگونه در كارهايتان برقرار مي كنيد؟
- فكر مي كنم تلفيق اين دو با هم باعث شده تا نتيجه كار، خلق نوع تازه اي از سانسور باشد. تهيه كنندگان و فيلمسازان قبل از هر چيز خودشان با يك خودسانسوري روبه رو هستند، زيرا مي خواهند كه فيلم هايشان در بازار با موفقيت روبه رو شود. به همين خاطر خودشان هيچ وقت وارد قلمروها و محدوده هاي خطرناك نمي شوند و از آنها اجتناب مي كنند.
در چنين شرايطي ما قدرت عمل زيادي نداريم و نمي توانيم كار زيادي انجام دهيم. تنها كاري كه مي توانيم انجام دهيم اين است كه ارتباطات بهتري با آدم هايي داشته باشيم كه در صنعت و حرفه فيلم مشغول كار هستند.
اين مسئله امكان آن را براي اين افراد فراهم مي كند تا بفهمند و متوجه شوند كه آن كاري كه ما انجام مي دهيم دقيقاً همان چيزي است كه آنها هم خواهان آن هستند.
كوتاه شده از نشريه هاليوود ريپورتر
ترجمه: كيكاووس زياري

درباره «قول» چن كايگه
فانتزي حماسي يا تقليدي رنگ پريده؟
000036.jpg
«قول» (با نام «چيني موگيك» )) فيلم جديد چن كايگه يك اكشن درام و فانتزي است كه هيچ شباهتي به ساخته هاي قبلي اش ندارد. اگرچه اين فيلمساز سرشناس چيني قبل از اين هم درام هاي تاريخي تحسين شده اي مثل «وداع با محبوبه ام» (۱۹۹۳) و «امپراتور و آدمكش» (۱۹۹۹)، را كارگرداني كرده است، اما «قول» حال و هواي ديگري دارد و تاريخ و حماسه را با هنرهاي رزمي تلفيق كرده و به سبك تازه اي در فيلمسازي رسيده است.
چن كايگه در طول پنج سال اخير فقط دو فيلم ساخت. «باهم» (۲۰۰۳) خيلي شبيه كارهاي آغازين او بود كه مضموني نوجوانانه داشت. «به آرامي مرا بكش» (۲۰۰۲) هم يك تجربه ناموفق در زمينه تعريف قصه اي اروپايي با حضور دو بازيگر مطرح انگليسي بود. چنين به نظر مي رسد كه «قول» حكم يك تولد دوباره را براي كايگه دارد.
اين بار چن كايگه يك قصه حماسي چيني را تعريف مي كند. او براي موفقيت مالي فيلم خود از وجود بازيگران مشهور ژاپني و كره اي بهره گرفته است. بازيگران اصلي فيلم دونگ كان جنگ، هيرويكي سانادا، سيسيليا چونگ و نيكلاس تسه در آسياي جنوب شرقي شهرت و محبوبيت خارق العاده اي دارند. اگرچه فيلم از سوي چين نامزد شركت در رقابت هاي اسكار بهترين فيلم خارجي سال شده، اما در حقيقت محصول مشترك چين، هنگ كنگ، ژاپن و كره جنوبي است. «قول» در چين با طول زماني ۱۲۸ دقيقه به روي پرده سينماها رفته است، اما براي نمايش آن در آمريكا چن كايگه يك نسخه كوتاه تر را آماده كرده است.
كاراكتر اصلي فيلم يك شاهزاده خانم جوان(سيسيليا چونگ) است كه بر خلاف سنت هاي قديمي و مرسوم، دل به يك برده شجاع(دونگ كان جنگ) باخته است. شرايط حاكم بر كشور بحراني است و هر گونه تصميم گيري بايد سنجيده و دقيق باشد. در چنين اوضاع و احوال بحراني به اين شاهزاده خانم فرصت آن داده مي شود تا يك تصميم فوق العاده بگيرد.
«قول» تمام آن چيزهايي را كه يك شاهكار به آن نياز دارد، در خود دارد: يك افسانه شاه پريان تماشايي، فانتزي، هنرهاي رزمي باشكوه، درامي حماسي و عاشقانه، حس و حال انساني و بالاخره تلاشي براي نمايش تقدير آدمي در يك شرايط بحراني خاص. با چنين قصه و حال و هوايي است كه چن كايگه اين طور اظهار نظر مي كند كه تقدير به تنهايي تعيين  كننده زندگي انساني نيست و خود آدم ها هم يك مسئوليت شخصي در ارتباط با آن دارند. اين قصه را يك فيلمبرداري عالي، بازي هاي طبيعي و منطقي، طراحي هاي صحنه و لباس باشكوه، سبك ويژه بصري خود فيلمساز همراهي مي كند. به جمع اينها موسيقي  متن جذاب و شنيدني فيلم را هم بيفزائيد. با چنين مشخصاتي، «قول» يك رقيب جدي در مراسم اسكار ۲۰۰۶ خواهد بود.
در عين حال «قول» يكي از زيباترين فيلم هايي است كه مي توان تصورش را داشت. افه هاي سينمايي به كمك قصه پرتحرك و پرجنب و جوش فيلم مي آيند تا يك ماجراجويي ناب را خلق كنند. همين نكته باعث مي شود تا فيلم سخت تأثيرگذار و ضربه زننده باشد و در سطوح مختلف اثر خود را بگذارد. اختلاف كايگه با برادران وينستن(كه تا سال قبل مسئولين شركت توليد و توزيع «ميراماكس» بودند و فيلم هاي اسكاري زيادي را در كارنامه خود دارند) باعث شد تا كار توزيع فيلم در آمريكا از دست آنها خارج شود. اما با اين حال نمي توان نقش آنها را در معرفي فيلم به تماشاگران غربي و خارجي ناديده گرفت. فيلم در خارج از خاك چين، با يك زيرنويس خيلي خوب مورد ديد تماشاگران غيرچيني زبان قرار مي گيرد. اين فيلم ۱۰۳ دقيقه- يعني ۱۸ دقيقه كوتاه تر از نسخه اصلي- است.
000039.jpg
در دل قصه فيلم يك ماجراي دلدادگي سه طرفه قرار دارد و رگه هايي از «كاگه موشا» (آكيرا كوروساوا) و «سيراند دو برژراك» (ژان پل راينو) در دل اين قصه وجود دارد. كاراكتر اصلي فيلم كينگ  چنگ زيبارو(چونگ) است كه دل به ژنرال گوآن گمينگ(سانادا) اين رهبر قدرتمند نظامي مي بندد. تصور او اين است كه ژنرال شهامت اين را خواهد داشت كه با كشتن امپراتور، زندگي او را نجات دهد. اما ناجي او نه اين ژنرال، كه يكي از بردگان وي به نام كانلون(دونگ كان جنگ) است. كانلون كه يك جنگاور دلير است، در آغاز كار هويت واقعي خود را پنهان مي كند.
با گذشت زمان ژنرال بيرحم تر مي شود و در اين جاست كه دو كاراكتر ووهون آن(نيكلاس تسه) و گرگ برفي(ليويه) وارد قصه فيلم مي شوند. گرگ برفي يك تروريست است كه مي تواند سريع تر از باد بدود و ووهوآن كه به دلايل شخصي به دنبال كينگ چنگ است، وي را اسير و در يك قفس طلايي زنداني مي كند. در يكي از بهترين سكانس هاي فيلم- كه نفس تماشاچي را بند مي آورد- كانلون كه به صورت طبيعي دلباخته كينگ چنگ شده، او را نجات مي دهد.
هيچ يك از سه كاراكتري كه به نوعي در ارتباط با كينگ چنگ هستند، دقيقاً همان چيزي نيستند كه به نظر مي رسند. در طول قصه فيلم تماشاچي ديد تازه اي نسبت به تمام كاراكترهاي فيلم پيدا مي كند. چن كايگه و همكار فيلمنامه نويس او ژانگ نان با قصه جذاب خود؛ چندين ماجراي فرعي به وجود مي آورند و يك سري اطلاعات درباره بك گراند اين كاراكترها مي دهد. هنرهاي رزمي زماني كه با نگاهي سوررئال در هم آميخته مي شود، يك اثر رويايي مثل «قول» خلق مي شود. با پيشرفت قصه و شناخت بيشتر كاراكترها، قصه فيلم حال و هوايي شكسپيري پيدا مي كند و در هم پيچيدگي هاي اين نمايشنامه نويس كلاسيك انگليسي خود را در قصه به نمايش مي گذارد.
علي رغم استقبال گرم تماشاگران چيني از فيلم و نقدهاي مثبت منتقدين غربي بر آن، «قول» مخالفيني هم دارد. براي مثال منتقد نشريه هاليوودريپورتر نقد خود بر فيلم را اين طور شروع مي كند: تماشاي فيلم باعث تأسف مي شود. براي استادي كه فيلم هايي مثل «امپراتور و آدمكش» و «ماه اغواگر» را خلق كرده، باعث تأسف و شگفتي است كه مغبون هنر كامپيوتر و ديجيتالي و سيستم CGI شود. او از بسياري از ديدگاه هاي قبلي خود دست كشيده تا به سراغ يك كار ديجيتالي برود. نكته تأسف بارتر اين است كه سيستم CGI چيني خيلي عقب مانده تر از نمونه غربي آن است و همين باعث شده تا فيلم چيزي شبيه يك بازي ويدئويي به نظر برسد.
فيلم تلاش دارد تا آن بينندگاني را جذب خود كند كه فيلم هاي «قهرمان» و «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» را تحسين كرده اند. اما «قول» تقليدي رنگ پريده از اين فيلم ها و لحظه هاي موفق آنهاست. به همين دليل علي رغم تبليغات خوبي كه براي فيلم شده، به نظر نمي رسد نمايش موفقيت آميزي در سطح بين المللي داشته باشد. موفقيت احتمالي فيلم در بازار DVD خواهد بود.
«قول» با وجود آن كه هزاران هنرورز را به خدمت گرفته(خيلي بيشتر از آن كه بتوان با حقه هاي ديجيتالي خلق كرد!) اما خط اصلي آن درباره يك دلداده و سه مردي است كه در جست و جو و تعقيب او هستند. اين چهار نفر به تنهايي حضوري چند برابر آن همه سياهي لشكر در كل فيلم دارند. اگر ژنرال تندخوست، در عوض برده از يك سري موهبت هاي جادويي برخوردار است.
فيلم در كنار قصه اصلي اش، مجموعه اي از فانتزي هاي پراكنده و جداگانه است كه در آن آدم ها پرواز مي كنند، فضا را در هم مي شكنند و در آسمان با يكديگر مبارزه مي كنند. اگر جنگ هاي رزمي فيلم هاي ژانگ ييمو و آنگ لي(موجوداتي كه با شكستن زمان و مكان در آسمان با هم مي جنگيدند) با دقت كامل ساخته شده بودند و بي وزني كاراكترها را خيلي خوب به نمايش مي گذاشتند، اما صحنه هاي رزمي «قول» مصنوعي و دروغين به نظر مي رسند. صحنه هاي درگيري تا حدودي تحميلي هستند. موسيقي فيلم بيشتر حال و هواي غربي دارد تا شرقي. پيتر پاند مدير فيلمبرداري «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» در اينجا هم هنر خود را به نمايش مي گذارد و تصاويري زيبا خلق مي كند. البته فيلم سرگرم كننده است، اما چون تلاش دارد يك كاراكترپردازي دقيق داشته باشد، در برخي لحظات از اين جنبه سرگرم كننده بودن كاسته مي شود و زبان فيلم الكن مي شود.
« قول »كه با هزينه اي ۳۴ ميليون  دلاري تهيه شده، تا به امروز گرانترين محصول تاريخ سينماي چين است. فيلم در دو هفته اول نمايش خود در چين ۱۸ ميليون دلار فروش كرده است. تماشاگران غيرآسيايي احتمالاً ارتباط زيادي با ستارگان اصلي فيلم پيدا نمي كنند، زيرا از ميزان محبوبيت آنها در آسياي جنوب شرقي خبري ندارند.

كوتاه
تابلوي تقلبي و مدال برنز جشنواره هنرهاي زيباي ويتنام
نمايشگاه هنرهاي زيباي ملي ۲۰۰۵ - ۲۰۰۱ ويتنام، جايزه مدال برنز را به بينه مينه ترن كونگ ترونگ، خالق تابلوي نقاشي «سپيده دم در مركز احداث ساختمان» اعطا كرد، اين در حالي است كه اين تابلو كپي از اثر يك نقاش روسي است.
به گزارش ايسنا به نقل از منابع خبري اينترنتي، چند روز بعد از افتتاح اين نمايشگاه، يك نقاش ويتنامي كه تحصيلات هنري در اتحاد جماهير شوروي سابق دارد، گفت: اثر ترانگ، كپي اي از تابلوي بريگاد، اثر اومبوس كازنتسكوف، نقاش روسي است.
اين نقاش روسي تابلوي مذكور را در سال ۱۹۸۱ خلق كرده است.
ترانگ، دانشجوي ارشد دانشگاه  هنرهاي زيباي هانوي، روز پنجشنبه  گذشته به نمايشگاه هنرهاي زيبا پيشنهاد داد، اين جايزه ۶۲۹ دلاري را از وي پس بگيرند، اما با اين وجود وي متذكر شد كه از تابلوي آن نقاش روسي كپي نكرده است، بلكه تنها از آن الهام گرفته است.
قرار است به زودي درباره اين تابلوي تقبلي كه از كيفيت بسيار بالايي برخوردار است، تصميم گيري  شود.
رييس اتحاديه هنرهاي زيبا ويتنام گفت: هيات با اين پرونده به صورت جدي برخورد مي كند؛ چراكه مجمع ملي اخيرا درباره حقوق مالكيت معنوي، قانوني تصويب كرده است كه طبق آن با خاطيان برخورد جدي مي شود.
سرقت آثار پيكاسو و شاگال
سارقان با حمله به يك گالري هنر در شهر پالم ديزرت واقع در جنوب غربي كاليفرنيا، يك ليتوگراف، اثر شاگال و يك حكاكي بر روي يك لينولئوم، اثر پيكاسو را ربودند.
سارقان كمتر از دو دقيقه قبل از ورود پليس به داخل بخش اساتيد مدرن گالري هنر زيبا رفتند.
گوتيرز- كلانتر اين شهر- به آسوشيتدپرس گفت: آنها با سرعت عمل بسيار زياد با يك نقشه خوب به داخل گالري رفتند.
پيكاسو در سال ۱۹۵۹ بر روي يك لينولئوم تصوير «زني كه به منظره بيرون پنجره خيره شده بود» را حكاكي كرد. اين اثر ۵۳ هزار دلار ارزش داشت.
ليتوگراف شاگال با عنوان «قبيله دن» يكي از ۱۲ پنجره رنگي را كه اين هنرمند براي بيمارستان هدسه در بيت المقدس خلق كرده را منعكس مي كند. هر پنجره ۱۲ قبيله از اسرائيل را نشان مي دهد. اين ليتوگراف ۳۵ هزار دلار ارزش گذاري شده است.
در اين سرقت، سارقان از اشياي با ارزشي چشم پوشي كردند.
حراج اينترنتي
مجموعه اي از نقاشي هاي هنرمندان اندونزي كه از حادثه سونامي نجات يافته اند به صورت اينترنتي به حراج گذارده شدند.
اين تابلوهاي نقاشي بر روي سايت اينترنتي OVERSTOCK.COM AUCTIONS به حراج گذارده مي شوند؛ تا مبلغ ۱۰ هزار دلار براي راه اندازي مركز هنر جامعه در مولابوه داير شود. مولابوه يك شهر دورافتاده در اندونزي است كه اين هنرمندان در آن ساكن هستند. جي.تي. استفان - مشاور معاون اين سايت - گفت: يكي از سهمگين ترين فجايع طبيعي بر ما نازل شد، در اين بين آنچه كه اهميت دارد توانايي انسان در ايستادگي است.

سايه روشن هنر
معمار ۳۴
سي و چهارمين شماره مجله «معمار» ويژه جايزه بزرگ معمار ۸۴ منتشر شد.
«جايزه بزرگ معمار ۸۴ و گرايش مستقل معماري» عنوان سرمقاله اي از كامران افشار نادري است كه در اين شماره به چاپ رسيده است.
گزارش مربوط به اين جايزه، طرح هاي برنده، طرح هاي منتخب هيأت داوري، طرح هاي مرحله سوم، همايش سالانه جامعه مهندسان معمار ايران (پروين اردلان)، مشكل شهرداري بم با طرح برنده مسابقه چيست؟، در باب آزمون هاي معماري، كتاب و نشريات رسيده، تقريباً بدون شرح از جمله عناوين درج شده در اين شماره از مجله معمار هستند.
« معمار »به صاحب امتيازي موسسه معمار نشر و با تيراژ ۷۰۰۰ نسخه انتشار مي يابد.
گلستان هنر ۲
دومين شماره «گلستان هنر» در تاريخ هنر و معماري ايران زمين منتشر شد.
واژه شناسي تاريخ هنر، تاريخ معماري چيست، تشكيلات كتابخانه و نقاش خانه در مكتب اصفهان، مكتب خيالي نگاري، در شيوه و مكتب نگاره هاي خاوران نامه، قالي ها و بافته هاي اوايل دوره صفويه، لهجه نستعليق، نظريه تأثير لهجه ها در شيوه هاي خوشنويسي، نگاهي به موسيقي دوره صفويه،... از جمله مطالب درج شده در اين شماره گلستان هنر هستند.
اين نشريه به صاحب امتيازي فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي ايران و با قيمت ۲۵۰۰ تومان انتشار مي يابد.
عكسنامه ۱۹
نوزدهمين شماره نشريه تخصصي عكاسي «عكسنامه» منتشر شد.
در اين شماره مطالبي با اين عناوين درج شده اند: به ياد مرتضي مميز، ظهور شهروند شاهوار، در ميانه زبان و ادراك، سياست نگاه، عكاسي هنر است، يك هنر معاصر نو، هنر سطح، بومون نيوهال، عكس و نوشته ، گزارش دومين جايزه سالانه عكاسي مطبوعاتي كاوه گلستان و خبرها.
«عكسنامه» به صاحب امتيازي دفتر پژوهش هاي فرهنگي، گروه عكس و مطالعات تصويري، مدير مسئولي رعنا جوادي و سردبيري بهمن جلالي منتشر مي شود.
تنديس ۶۵
شصت و پنجمين شماره دو هفته نامه هنرهاي تجسمي «تنديس» منتشر شد.
در اين شماره تنديس عناويني درباره اين مطالب به چشم مي خورند: نقاشي: يادي از استاد جليل ضياپور، نقاشان قديم ايران و بازماندگان شان، نقاشي به سان عاشقي/ عكاسي: مكزيكي ها، مانوئل آلوارز براوو/ مجسمه: چيليدا، مجسمه ساز غيرقابل تكرار/ هنر جديد: هنرمندان معاصر ايتاليا/ گرافيك: نگاهي به آثار كورش پارسانژاد.
000030.jpg
بخارا ۴۴ منتشر شد
چهل و چهارمين شماره «بخارا» مجله فرهنگي و هنري منتشر شد.
اين شماره با مقالاتي از نويسندگان، مترجمان و استادان فرهنگ، ادب و هنر ايران همچون عبدالحسين آذرنگ، داريوش آشوري، آيدين آغداشلو، ايرج افشار، حسن انوري، گلي امامي، فريدون بدره اي، صفدر تقي زاده، هوشنگ دولت آبادي، عزت الله فولادوند، مينو مشيري، فاطمه ولياني و ... به انضمام گفت وگو با حورا ياوري، يادنامه مرتضي مميز و نگاهي به نمايشگاه جنبش هنر مدرن در موزه هنرهاي معاصر تهران به چاپ رسيده است.
در مجله بخارا، مقالات، نقدها و اخبار مربوط به ادبيات و هنر ايران و جهان، در زمينه ايران شناسي و همچنين درباره خصوصيات فرهنگي و هنري كشورهاي فارسي زبان افغانستان و تاجيكستان انتشار مي يابد.
عكس روي جلد شماره جديد بخارا تصوير زنده ياد مرتضي مميز است كه كار عكاسي آن توسط مريم زندي انجام شده است.
معرفي آثار جنبش هنر مدرن در گالري شماره دو موزه هنرهاي معاصر
نمايشگاه جنبش هنر مدرن، مجموعه آثار سه نسل از هنرمندان معاصر هنرهاي تجسمي ايران در ۹ گالري موزه هنرهاي معاصر ايران از ۲۲ آذر ماه تا ۱۵ بهمن به تماشا گذاشته شده است.
در گالري دو، آثاري از: سهراب سپهري: آبستره انتزاعي (بدون تاريخ) ، درختان( ۱۳۵۰) درختان و خانه ها (۱۳۵۰)، ايران درودي: منظره شهر (۱۳۵۱) بدون عنوان (۱۳۵۶)، منصوره حسيني: داودي هاي سياه (۱۳۵۶)، بهجت صدر: بدون عنوان (بدون تاريخ) بهشت و جهنم (۱۳۳۵)، محسن وزيري مقدم: خراشيدگي هاي زمين (۱۳۴۲)، مجسمه چوبي «فرم حركت» (۱۳۵۲)، مسعود عربشاهي: قطعه اي از شهاب (۱۳۷۹) بدون عنوان (۱۳۵۴) آبستره (۱۳۴۷)، بهمن محصص: بدون عنوان (۱۳۵۴) صورت مادر نقاش (۱۳۵۳)، صادق بريراني: آدم ها (۱۳۷۰)، اردشير محصص: بدون عنوان (بدون تاريخ) بدون عنوان (۱۳۵۳)، صادق تبريزي: دو اثر هر دو با عنوان دو دلداده (بدون تاريخ)، علي اصغر معصومي: زن خوابيدن و طوطي (۱۳۵۴)، ناصر اويسي: در آبي (بدون تاريخ) رقص پنج جام (بدون تاريخ) به ياد گرانادا (بدون تاريخ)، ليلي متين دفتري: سه زن با چادر سياه (۱۳۵۴) پرتره نسرين (۱۳۴۵).
آثار گالري ها در خبرهاي بعدي به اطلاع خواهد رسيد.
موزه  هنرهاي معاصر تهران واقع در خيابان كارگر شمالي، جنب پارك لاله همه روزه از ساعت ۹ تا ۱۸ و جمعه ها از ساعت ۱۴ تا ۱۸ براي بازديد عموم ميزبان علاقه مندان است.
سردبير «داموس» در تهران
گردهم آيي معماران و عكاسان ملل مختلف در تهران برگزار مي شود.
به گزارش ايسنا، براي برگزاري اين همايش، ارديبهشت سال آينده «استفانو بوئري» - سردبير نشريه  معماري «داموس» - به تهران مي آيد. داموس - «Damus» - نشريه  معتبر معماري ايتاليايي است كه با همكاري و حمايت بنياد معماري آقاخان در ايران گردهم آيي معماري و عكاسي را برگزار مي كنند. گويا قرار است سوژه  يكسان و محلي به چند عكاس با مليت متفاوت اعم از روس، ايتاليايي، فرانسوي، ايراني و... داده شود و درنهايت خروجي هر يك مورد نقد و بررسي قرار گيرد.
محلات اصيل و قديمي شهر تهران موضوع عكاسي اين عكاسان خواهد بود.

سينما
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |