محمد علي خسروي
كاهش حجم دولت و تبديل نظام اداري به يك ساز و كار فعال و كارآمد و كاهش امور تصدي گري و روي آوردن دولت به سوي امور ستادي و سياست گذاري از جمله اهداف برنامه هاي درازمدت ۵ساله در ايران بوده است كه در برنامه سوم به صورت جدي مورد توجه قرار گرفت و تلاش معطوف به كوچك سازي و كاهش نيروي انساني شد.
به رغم تأكيد قانون برنامه سوم روند كاهش حجم و اندازه دولت كند و نامحسوس است و در برخي موارد روند معكوس دارد.
در مورد كاهش نيروي انساني و تغيير كيفيت نيروي انساني با هدف افزايش تعداد نيروهاي تحصيل كرده و كيفي نسبت به نيروهاي با تحصيلات پائين نيز در طول برنامه سوم تلاش هايي صورت گرفته ولي طبق آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي در اين مورد نيز حركت كند است و انتظار نمي رود كه در آينده نزديك در اين زمينه تحول چشمگيري رخ دهد.
طبق آخرين آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان مديريت از سال ۸۱ تا سال ۸۳ تعداد كل كاركنان دولت تنها يكصدهزار و ۷۱۴ نفر كاهش يافته است.
براساس گزارش اين سازمان روند كاهش تعداد كاركنان دولت كه از پايان سال ۸۱ آغاز شده است در پايان سال ۸۳ نسبت به ابتداي برنامه سوم شتاب بيشتري گرفته و معادل ۴۲/۴ درصد كاهش داشته است.
تعداد كل كاركنان دولت در سال ۸۱ معادل ۲ ميليون و ۲۵۹ هزار و ۵۷۷ نفر بوده كه اين رقم در سال ۸۳ به ۲ ميليون و ۱۵۸ هزار و ۸۶۳ نفر كاهش يافته است.
بر اين اساس از نظر كميت نيروي انساني تعداد كاركنان در پايان سال ۸۳ طبق پيش بيني برنامه سوم بايد به ۲ ميليون و ۱۴۵ هزار و ۷۲۱ نفر مي رسيد كه از اين هدف انحراف داشت.
در اين گزارش با اشاره به اين كه در سال ۸۳ تعداد كاركنان رسمي معادل ۶۲/۸۵ درصد كل كاركنان بوده و در مقايسه با سال ۸۲ معادل ۸۱/۳ درصد كاهش يافته، تأكيد شده است كه بخش اعظم كاهش كاركنان دولت در پايان سال ۸۳ مربوط به خروج كاركنان رسمي و پيماني و براساس ضوابط و مقررات اداري و استخدامي بوده است كه با توجه به افزايش نيروي انساني دولت و شاخص هاي اشتغال در سال هاي ۵۶ تا ،۵۸ خروج كاركنان در سال هاي پاياني برنامه سوم و به خصوص در طول برنامه چهارم افزايش مي يابد.
در اين گزارش تأكيد شده كه تعداد كاركنان زن در سال هاي برنامه سوم به طور متوسط ۸۹/۶ درصد افزايش يافته و در سال ۸۳ معادل ۰۱/۳۴ درصد كاركنان دولت را زنان تشكيل داده كه در سال آغاز برنامه سوم اين تعداد معادل ۴۱/۳۰ درصد كاركنان دولت بوده است.
تحولات تحصيلي
در سال ۸۳ تعداد كاركنان اداري دولت با مدرك تحصيلي بالاتر از ديپلم نسبت به تعداد كل كاركنان اداري ديپلم و پائين تر افزايش يافته است. طبق اين آمار در سال ۸۳ معادل ۸۴/۵۶ درصد كاركنان دولت با مدرك تحصيلي بالاتر از ديپلم و ۱۶/۴۳ درصد كاركنان با مدرك تحصيلي ديپلم و كمتر بوده اند.
اين تناسب در سال آغاز برنامه سوم توسعه معادل ۹۸/۴۳ با مدرك تحصيلي بالاتر از ديپلم و بقيه با مدرك ديپلم و كمتر تشكيل مي داد.
در اين گزارش با اشاره به كاهش انحراف از اهداف برنامه هاي دولت در كاهش كاركنان اظهار اميدواري شده است كه در سال هاي آينده طبق سياست هاي كلان دولت و برنامه هاي توسعه روند دستيابي به اندازه منطقي دولت محقق شود.
در آمارهاي سازمان مديريت و برنامه ريزي با اشاره به پيوستن حدود چهارهزار و دويست نفر نيروي حق التدريسي به تعداد كاركنان اين وزارتخانه و احتساب اين گروه به عنوان كاركنان خريد خدمت در افزايش انحراف راهبردهاي اصلاح ساختار نظام اداري و حصول نتايج از پيش تعيين شده مؤثر دانسته شده است كه به همين دليل در گزارش اين سازمان در سال ۸۳ لحاظ نشده است.
در قانون برنامه سوم توسعه براي انجام اصلاحات در نظام اداري و مديريت بخش دولتي تكاليفي تعيين شده كه مهمترين اين تكاليف در مواد ۲ ، ،۳ ۶۴ ، ۱۵۰ مورد تأكيد قرار گرفته است.
اين موارد كه در برنامه چهارم نيز به شكل مشابهي مورد توجه قرار گرفته شامل كاهش تصدي ها و تقويت اعمال حاكميت و نظارت دولت، فراهم آوردن زمينه مشاركت مردم، بخش خصوصي و بخش تعاوني در اداره امور، رعايت اصل عدم تمركز در توزيع وظايف ملي و استاني، عدم گسترش تشكيلات دولت با تأكيد بر كوچك سازي و منطقي كردن اندازه دولت، بهينه سازي و اصلاح تركيب و توزيع نيروي انساني بخش دولتي و كاهش تعداد كاركنان دولت به ميزان ۵درصد در پايان برنامه نسبت به تعداد آن در آغاز برنامه بوده است.
در اين مواد همچنين ارتقاي بهره وري و كارايي، اصلاح نظام ها ، روش و رويه هاي مورد عمل با گرايش به ساده سازي مراحل انجام كار خود كارسازي عمليات، كاهش ميزان ارتباط غيرضروري كاركنان با مراجعه كنندگان و غيره.
اگر چه طبق آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان مديريت حركت به سوي اهداف اعلام شده آغاز شده ولي در صورت عدم پيگيري اين امر در طول برنامه چهارم و فقدان كنترل و نظارت نمي توان انتظار داشت كه روند جاري در نظام اداري به سوي اهداف تعيين شده در برنامه نيل كند.
اين رويكرد البته با توجه به سياست هاي اشتغال زايي دولت به طور قطع بايد با دقت و مديريت دقيق انجام شود تا ضمن حفظ سطح اشتغال كشور و ايجاد شغل براي ارتش بيكاران از حجم دولت نيز كاست.
اين امر قطعاً با توجه به كاهش ورودي در نظام استخدامي دولت و فرارسيدن دوران بازنشستگي كاركنان دولت در طول برنامه چهارم تسريع خواهد شد.
به اين ترتيب در واقع اتكا به روند طبيعي در كاهش نيروي انساني و جلوگيري از افزايش آن بهترين رويكرد است.