گفت وگو با علي رضا، ۲۹ ساله ليسانس مهندسي كشاورزي متهم رديف اول
* چرا اين قتل ها را مرتكب شدي؟
- احتياج به پول داشتم.
* چقدر پول؟
- خيلي، خيلي زياد.
* چقدر؟ ده ميليون، بيست ميليون؟
- بيست ميليون.
* پدرت تاجر فرش است. او به تو كمك نمي كرد؟
* اگر كمك مي كرد كه اين كار را نمي كردم.
* راه بهتري براي كسب درآمد نيافتي؟
- به خدا ، من قاتل نيستم. من آدمكش نيستم. چاره ديگري نداشتم.
* چه كارهايي كردي كه نتوانستي موفق شوي؟
- خيلي كارها، خيلي جاها رفتم. از خيلي آدم ها كمك خواستم.
* به چه كسي بدهكار بودي؟
- به يك كلاهبردار، نزول خور.
* براي چه احتياج داشتي؟
- ....
* از چه طريقي به قربانيان دست پيدا مي كردي؟
- از طريق روزنامه. زنگ مي زديم آن ها كه بي واسطه بود، قرار مي گذاشتيم. وقتي شرايط مساعد بود دست و پايشان را مي بستيم و با چاقو مي زديم.
* به چند جا سر زديد؟
- خيلي جاها، خيلي زياد.
* چرا فقط همين سه قتل را انجام داديد؟
- موقعيتش ديگر نبود.
* چقدر درآمد داشتي از طريق سرقت؟
- خيلي كم، يك ميليون تومان.
* به چند خانه سرزدي كه نتوانستي كسي را به قتل برساني؟
- خيلي موقعيتش نبود كه سرقت كنيم.
* اگر دستگير نمي شدي، چند قتل ديگر انجام مي دادي؟
- نمي دانم. خيلي به پول احتياج داشتم. همين امروز يك ميليون چكم برمي گردد.
* وضعيت حالا بهتره يا اگر به خاطر چك دستگير مي شدي؟
- نمي خواستم زندان بيفتم.
* همسرت بفهمد چه كار مي كند؟
- حتماً تركم مي كند.
* وقتي ضربه ها را مي زدي چه احساسي داشتي؟
- من فقط يك ضربه به گردن مي زدم.
* بچه هم داري؟
- تازه به دنيا آمده.
* به خاطر او اين كار را كردي؟
- نه.
* جان دادن آدم ها آزارت نمي داد؟
- چرا.
* دست و پايت هم مي لرزيد؟
- آره. پتو مي انداختم رويشان كه نبينم.
گفت و گو با اعظم۲۲، ساله دانشجوي علوم تربيتي متهم رديف دوم
* چطور حاضر شدي اين كار را انجام دهي؟
- به خاطر پول، گفته بود پول خوبي در اين كار هست.
* چقدر به دست آوردي؟
- دويست هزار تومان.
* وقتي با قربانيان روبه رو مي شدي، آنها التماس مي كردند؟
- نه، چيزي نمي گفتند. آنقدر ترسيده بودند كه ساكت مي ماندند.
* دانشجو هستي؟
- بله، ترم يك علوم تربيتي اطراف تهران.
* به خاطر هزينه دانشگاه اين كار را كردي؟
- تقريباً. بخشي از پول را داده بودم، بقيه اش مانده بود.
* پدر و مادرت خبر نداشتند؟
- خير.
* وقتي بعد از قتل ها به خانه برمي گشتي رفتارت عادي بود؟
- بله.
* ديدن مرگ آنها آزارت نمي داد؟
- من نمي ديدم. از اتاق بيرون مي رفتم.
* چطور با عليرضا آشنا شدي؟
- از طريق يكي از دوستانم به او معرفي شدم. كار فيلم برداري انجام مي داديم. بعد او دفتر كارش را تعطيل كرد و خودش در جاي ديگري كار مي كرد. بعد به من پيشنهاد اين كار را داد. اطمينان داده بود كه به هيچ وجه شناسايي نخواهيم شد. او تحقيق مي كرد و بعد با هم به محل مي رفتيم.
* پدر و مادرت باخبر شده اند؟
- بله. امروز صبح فهميدند.
* چه عكس العملي خواهند داشت؟
- سكته مي كنند. مي ميرند.
* وضع مالي پدرت چطور است؟
- بد نبود.
* تو بيشتر از آن مي خواستي؟
- بله.
* چقدر بيشتر؟
- نمي دانم.
گروه حوادث: با دستگيري قاتلان سريالي قتل سه زن به دست مأموران دايره ۱۰ آگاهي، بررسي انگيزه هاي ارتكاب اين قتل توسط دوجوان ۲۹ و ۲۲ ساله زيرنظر كارشناسان پزشكي قانوني ادامه خواهد يافت.
به گزارش همشهري، روز اول شايد هيچ كس باور نمي كرد كه اين پرونده خاص جنايي در مدتي كمتر از يك ماه به نتيجه برسد. دو كارآگاه برجسته جنايي تهران زير نظر سرهنگ بهرام عطايي رئيس اداره دهم آگاهي تهران با دستور قضايي بازپرس هنرمند، به طور شبانه روزي بررسي بر روي پرونده قتل سه زن در پايتخت كه طعمه يك قاتل سريالي شده بودند پيگيري كردند.
سردار طلايي فرمانده نيروي انتظامي تهران بزرگ روز گذشته در جلسه مطبوعاتي كه با حضور بازپرس هنرمند و سرهنگ رجبي رياست اداره آگاهي تهران برگزار شد درخصوص نحوه دستگيري اين قاتل سريالي به خبرنگاران گفت: «بعد از وقوع قتل دوم پليس آگاهي تهران با شباهت هايي كه در دو مورد جنايت با فاصله اي اندك رخ داده بود احتمال وقوع قتلهاي سريالي را درتهران مورد بررسي قرار دارند هنوز مدتي از بررسي اين فرضيه نگذشته بود كه قتل سوم به وقوع پيوست و ارتكاب اين جنايت همه را به اين قطعيت رساند كه با يك قاتل سريالي مواجه هستند.»
بعد از وقوع سومين جنايت و طرح احتمالي زنجيره اي بودن اين سه قتل كه براي اولين بار از سوي گروه حوادث روزنامه همشهري در جرايد پايتخت مطرح شد، قاتل ادامه جنايات خود را متوقف كرد. او چند ساعت قبل از ارتكاب چهارمين جنايت خود بدست كارآگاه اداره دهم آگاهي بازداشت شد.
قاتل عليرضا _ س ۲۹ ساله مهندس كشاورزي است. او كه پدرش تاجر بزرگ فرش است مدعي شده تنها براي رفع مشكل مالي خود مرتكب اين جنايات شده است. علي رضا كه متأهل و داراي يك فرزند تازه به دنيا آمده است ادعا مي كند به قصد برطرف كردن بدهي ۲۰ ميليون توماني خود مرتكب اين جنايت شده است.
در جريان بررسي بر روي اين پرونده ويژه جنايي شايعاتي درخصوص عضو بودن قربانيان در شركت هرمي گلدكوئيست مطرح شد كه روز گذشته سردار مرتضي طلايي ضمن رد كامل اين شايعات عنوان كرد كه اين قاتل سريالي با استفاده از آگهي هاي فروش خانه در يكي از روزنامه هاي صبح طعمه هاي خود را شناسايي كرده و بعد از طرح نقشه جنايات با همكاري دختري ۲۲ ساله به نام اعظم _ الف دانشجوي سال اول رشته علوم تربيتي، مرتكب قتل ها مي شد.
علي رضا درخصوص اينكه چرا در جريان ارتكاب سه جنايت براي بستن دستها و پاهاي متهمان از طناب قرمز رنگ استفاده مي كرد گفت: «دليلي خاصي وجود نداشت ،تصميم داشتم در جنايت بعدي از طناب آبي رنگ استفاده كنم.»
علي رضا ساعت ۲ بامداد روز گذشته طي يك عمليات ويژه پليسي در منزلش واقع در خيابان آفريقا بازداشت شد.
علي رضا كه از حضور غافلگيرانه پليس بهت زده شده بود، بلافاصله بعد از بازداشت مورد بازجويي قرار گرفت. او به ارتكاب سه جنايت سريالي به طور صريح اعتراف كرد. ساعت ۷ بامداد اعظم نيز در خانه پدريش واقع درمنطقه تهران پارس دستگير شد. او در تمام طول بازجويي گريه مي كرد.
سردار طلايي در ادامه مصاحبه مطبوعاتي خود گفت: «طبق ادعاي متهمان هيچ ارتباط عاطفي بين آنان وجود نداشته است .
سردار طلايي گفت: « متهم اصلي كه فرزند سومين همسر پدرش است در بازجويي هاي اوليه در حالي كه چهره اي كاملاً آرام و بي تفاوت داشت اعلام كرد تنها انگيزه اش از كشتن قربانيان شناسايي نشدن خود و همدستش بعد از ارتكاب سرقت ها بود.»
بازپرس هنرمند نيز ضمن تشكر ويژه از پرسنل اداره دهم آگاهي تهران بزرگ گفت: «سه روز پيش از دستگيري متهمان را شناسايي كرديم ولي براي رفع هرگونه اشتباه ۷۲ ساعت ديگر نيز به تحقيقات خود ادامه داد يم . در نهايت طي يك عمليات ضربتي هر دو متهم غافلگير شده و دستبند عدالت بر دستانشان نشست.»
سردار طلايي گفت: «متهمان فاقد سابقه كيفري بودند. در جريان ارتكاب جنايات خود هيچ ردي از خود باقي نگذاشته بودند. بررسي بر روي نحوه جنايت ها موجب شده بود كه تصور كنيم با يك قاتل حرفه اي مواجه هستيم. »
عليرضا ۲۹ ساله كه اولين قاتل سريالي با تحصيلات عالي است، تنها مي دانست كه بايد ضربه اول را به كجاي گردن مقتولان بزند تا سريعتر به نتيجه مورد نظر خود برسد.
او قاتل حرفه اي نبود. ولي از ارتكاب جنايات خود نيز پشيماني نداشت.
جنايات اين قاتل سريالي ۲۸ آبان ماه در ميرداماد، ششم دي ماه شهرك غرب و دهم دي ماه در منطقه قلهك تهران روي داد و قربانيان وي به ترتيب مينا، مهناز و شهره نام داشتند . هرچند بيماري رواني مشخص در عليرضا تاكنون تشخيص داده نشده اما اميدواريم مسئولين قبل از به مجازات رساندن اين متهم او را مورد بررسي پزشكي، رواني قرار دهند تا شايد با استفاده از آزمايشات از اين متهم هم راه حل هاي پليسي، قضايي بهتري براي كشف جرايم و شناسايي قاتلان سريالي مشخص شود و هم اين عرف هميشگي كه آرام كردن اذهان عمومي يعني اعدام فوري قاتلان برطرف شود. بازپرس هنرمند به خبرنگار ما گفت:«پليس با استفاده از سه ركن اصلي يعني رديابي خط تلفن، بررسي تصوير چهره نگاري متهمان كه توسط بازماندگان قربانيان انجام گرفته بود و رديابي تراول چك هاي مسروقه از منازل قربانيان موفق شد سرنخ هاي لازم براي كشف مخفي گاه متهمان را به دست آورد.»
سردار طلايي درمورد اين كه چرا هيچ اثري از مقاومت قربانيان در برابر قاتل وجود ندارد گفت: «بعد از حضور عليرضا و اعظم به عنوان مشتري خريد خانه در منازل قربانيان آنان در يك فرصت مناسب اقدام به تهديد طعمه خود كرده و با استفاده از رعب و وحشت با همكاري يكديگر دست ها و پاهاي قرباني را با طناب قرمز رنگي كه همراه داشتند مي بستند، سپس عليرضا در يك حركت غافلگيرانه با يك ضربه كشنده جان قرباني خود را مي گرفت و اين حركت سريع موجب مي شد قرباني نتواند از خود دفاع كند.»
اعظم در جريان ارتكاب سه جنايت بعد از اين كه به عليرضا در بستن دست ها و پاهاي مقتولان كمك مي كرد محل را ترك كرده و ميدان را دراختيار عليرضا قرار مي داد تا جنايت خود را انجام دهد. سپس اندكي از اموال با ارزش خانه را دزديده و با يكديگر متواري مي شدند. عليرضا و اعظم در جريان بازجويي ها به افسران پرونده گفته بودند بعد از انتشار خبر جنايت خود به طور روزانه آخرين اخبار از عملكرد پليس را در روزنامه ها دنبال مي كردند و تصميم داشتند به دليل برملا شدن روش قتل هاي خود با طرح نقشه اي تازه قتلي ديگر را در ساعت ۱۰ صبح روز بيست و پنجم دي ماه مرتكب شوند كه ساعاتي قبل از ارتكاب اين جنايت پليس با دستگيري آنان مانع وقوع جنايت چهارم شد.
عليرضا درمورد اين كه چرا بر روي تراول چك هايي كه قصد نقد كردن آن را در بانك داشت نام يكي از تاجران مطرح كشور را مي نوشت گفت: «دورادور آشنايي با خانواده او داشتم به همين دليل براي گمراه كردن پليس اقدام به اين عمل كردم.»
بازپرس هنرمند در ادامه به همشهري گفت: «تا ۲۴ ساعت آينده حتماً تحقيقات لازم از شخصيت متهمان و كشف انگيزه ارتكاب اين جنايات از آنان انجام خواهد شد زيرا احتمال اين كه قتل ها تنها با انگيزه سرقت انجام نگرفته و انگيزه محكم تري وجود داشته باشد بايد مورد بررسي دقيق قرار گيرد.»
بازپرس هنرمند همچنين از فرمانده انتظامي تهران بزرگ پاداش در شأن زحمات كارآگاهان اداره دهم كه به طور پيگير و دلسوزانه قبل از وقوع جنايات بيشتر اين قاتل سريالي و همدستش را كه با عملياتي كاملاً پليسي و علمي در زمان بسيار اندك براي دستگيري اين گونه قاتلان بازداشت كرده بودند خواستار شد.
سردار طلايي به سوالات همشهري اينگونه پاسخ داد.
* ظاهراً انگيزه قتل هاي سريالي كه عاملان آن دستگير شده اند، سرقت بوده است، تحليل شما از بعد اجتماعي چيست؟
- حال اين كه اين مرد به همراه يك زن مرتكب اين قتل ها شده است و انگيزه اش را سرقت عنوان مي كند صورت مسئله است. بايد با كمك كارشناسان علوم اجتماعي و روان شناسان و جرم شناسان از يك طرف، همكاران ما در نيروي انتظامي و حافظان امنيت اجتماعي در كنار يكديگر بنشينند و با كالبدشكافي جامعه و بررسي دقيق پرونده و اظهارات در پرونده به چرايي ها و علت و عوامل ارتكاب اين جنايت پي ببريم. به نظر من درست است كه انگيزه را سرقت عنوان مي كنند موضوعي است كه بايد مورد توجه جامعه شناسان و آسيب شناسان قرار گيرد.
به عقيده من، اين مرد رواني نيست اما اين كه از نظر شخصيتي كمبود يا آسيبي در شخصيت وي وجود دارد، قابل بررسي است.
در صحبت هاي اوليه كه خودم با متهم داشته ام به نظر مي آيد كه وي از اين نظر سوابق وي مورد بررسي است اين كه متهم در كدام موقعيت زندگي اش دچار خلاء بوده كه باعث انجام اين قتل ها شده است.
* ظاهراً پدر اين مرد داراي سه همسر بوده است، به نظر شما آيا مي تواند چند همسري پدرش باعث انتقامجويي وي از زنان باشد چرا كه سن تمام قربانيان بالاي ۴۰ سال است؟
- به نظر من اظهار نظر در مورد اين موضوع خيلي زود است و بايد كارشناسان آن مورد را بررسي كنند.